ادب و هنر

این یک قطره خون، دامن شان را خواهد گرفت (به سربازان شهید غازی آباد کنر)

**نوشته شده توسط ali halimi**. **ارسال شده در** ادب و هنر

این یک قطره خون، دامن شان را خواهد گرفت

به سربازان شهید غازی آباد کنر

 

 

 

 قنبرعلی تاش

 

خون شما به گردن کیست

غازیان وطنم؟

کاش می­دانستیم

ریس جمهوری که تروریستان را از زندان رها کرد

در برابر تابوت های شما چه پاسخی دارد؟

آقای ریس جمهور!

به مادران و نوعروسان شهیدان­ غازی آباد

چگونه تسلیت گوییم

که خونابه دیدگان شان بخشکد؟

آقای ریس جمهور!

باز هم مماشات ؟

مماشات بس نیست؟

×××

 

مادرم!

 

بازهم جنازه از جنوب به سویت آمد

اما این بار امواج آگاهی است که  کوه کوه،

تابوت شهیدانت را بشانه گرفته اند و

به سمت ملتم می ­آیند

ملت سوگوارم را میبنم که

یک صدا فریاد می­ کشند:

اگرکفن شهیدان مان یک رنگ است

اگر اشک مادران مان  یک رنگ است

اگر روزگار نوعروسان مان در سیاهی، یک رنگ است

پس ما چرا چهار رنگ باشیم؟

سه رنگ باشیم؟

دو رنگ باشیم؟

مادر سوگوارم!

مادرم!

کوهسارسرخ کنر

بهار بیداری را

به میهنم سبز کرده است

همگرایی را ببین!

که  چه زیبا و اندوهناک

از بامیان تا بدخشان

از بلخ تا کنر

تابوت شهیدانت را دل پوش کرده­اند

این باران نیست که می­بارد

دستمال مادران شهید است

که زمین را گل ­کرده است

این ابر­های قبله نیستند

که سیاه سر­کرده ­اند

چشمان سرمه کشیده نوعروسانند

که نا امید شده­اند.

 

وطنم!

 

اگر این بار، این یک ­رنگی ­ملتم،

همراه با پیکر پاره پاره شهیدانت در خاک دفن ­نشد

بدان که سینه دریده ات را مرهم­ خواهیم ­نهاد

بهاری که در راه است

 دامنت را، چون بهاران بلخ، گل ­باران خواهیم­ کرد

میهنم!

یگانگی فرزندان ­متفرقت

 باید از نقطه ای آغاز­می­شد

اگرآخرین قطره ­خونی

که از تابوت جوان ­ترین سربازت بر خاک، می­چکد

همان آغاز باشد

دیگر جایی برای شیون نیست

اشک هایت را پاکن مادرم!

این یک قطره خون

دامن شان را خواهد گرفت

 

5/12/1392

جمهوری سکوت

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**