اجتماع و سیاست

شهید مزاری(ره)، وحدت ملی و عدالت اجتماعی

**نوشته شده توسط اکبری مالستانی**. **ارسال شده در** اجتماع و سیاست

 شهید مزاری(ره)، وحدت ملی و عدالت اجتماعی

-اکبری مالستانی*-

چکیده:

اعطای لقب «شهید وحدت ملی» از سوی رئیس جمهور به شهید مزاری(ره) یک اقدام شایسته و به جا است. زیرا شهید مزاری(ره) دارای اندیشه سیاسی بود که وحدت ملی و عدالت اجتماعی شاه بیت اندیشه‌ای سیاسی او را تشکیل می­داد. وحدت ملی عبارت است از توافق، یگانگی و همبستگی یک ملت پیرامون اصول و ارزش­های مشترک که اعضای آن جامعه فعالیت­های اجتماعی خود را در همبستگی و پیوند متقابل و در راستای رسیدن به اهداف مشترک انجام دهند. عدالت اجتماعی عبارت است از احترام به حقوق دیگران و رعایت مصالح عمومی و توزیع عادلانه قدرت، ثروت، امکانات رشد وتوسعه برای تمام افراد جامعه. شهید مزاری(ره) در جهت تحقق وحدت ملی و عدالت اجتماعی تلاش فراوان انجام داده و راهکارهای واقع بینانه پیشنهاد نموده است. پس از مقایسه و بررسی مولفه­های وحدت ملی و عدالت اجتماعی دریافتیم که وحدت ملی بسترساز عدالت اجتماعی است، زیرا بدون تفاهم و همبستگی ملت، عدالت اجتماعی امکان پذیر نخواهد بود. از سوی دیگر وحدت ملی و عدالت اجتماعی تأثیر متقابل داشته و مکمل یکدیگرند. اما این نگرانی وجود دارد که به بهانه وحدت ملی، عدالت اجتماعی قربانی نشود و صدای عدالت­خواهی و حق­طلبی، مخالفت با وحدت ملی تلقی نشده و سرکوب نگردد. شهید مزاری(ره) نیز به این نکته اساسی توجه داشت و به صراحت گفته است « حق خواستن به معنای دشمنی نیست». با توجه به حفظ جایگاه عدالت اجتماعی، اعطایی لقب «شهید وحدت ملی» به شهید مزاری(ره) یک گام مثبت است و می­تواند ما را به عدالت اجتماعی نزدیک سازد و زمینه ساز عدالت اجتماعی باشد.

کلید واژه ها: شهید مزاری، وحدت ملی، عدالت اجتماعی، شهید وحدت ملی، مقایسه.

مقدمه

در آغازین روزهای دهه سوم شهادت پرافتخار فریادگر عدالت اجتماعی و پرچم دار وحدت ملی در افغانستان شهید عبدالعلی مزاری(ره)، تحول چشم­گیری در دیدگاه حاکمیت کشور نسبت به شهید مزاری(ره) پدیدار گشت و رئیس جمهور افغانستان، محمد اشرف غنی احمدزی لقب مقدس و گران سنگ « شهید وحدت ملی» را به استاد مزاری(ره) اعطا نمود که از تاریخ (۲۲/۱۲/۱۳۹۴) به بعد، این روز به نام «روز شهید وحدت ملی» در تقویم کشور گنجانده شود. این اقدام در ذات خود یک حرکت پسندیده در راستایی تجلیل و تکریم از مجاهدت­ها، فداکاری­ها و خدمات ملی و اندیشه­های سیاسی آن شهید در راستایی نجات و سربلندی ملت افغانستان است، که بازتاب گسترده پیدا نمود و مورد استقبال اقشار مختلف جامعه قرار گرفت. اما این نگرانی وجود دارد که «عدالت اجتماعی» شاه بیت اندیشه­های سیاسی و مطالبات شهید مزاری(ره) است، شایسته بود که لقب « شهید عدالت اجتماعی» به آن شهید داده می­شد. زیرا ممکن است وحدت ملی بهانه شود برای قربانی نمودن عدالت اجتماعی. در پوشش وحدت ملی عدالت اجتماعی به فراموشی سپرده شود و به بهانه حفظ وحدت ملی هرنوع حرکت حق طلبی و عدالت­خواهی سرکوب گردد. از این رو ضرورت دارد  «وحدت ملی» و «عدالت اجتماعی» و رابطه  این دو با یکدیگر بررسی گردد، و جایگاه این دو اصل مهم اجتماعی در اندیشه شهید مزاری(ره) ارزیابی شود، که آیا عدالت اجتماعی با وحدت ملی رابطه متقابل دارند و مکمل یکدیگر اند، یا وحدت ملی مقدم است؟ در این نوشتار تلاش می‌شود این دو اصل مهم اجتماعی تعریف و مولفه­های آن­ها بررسی گردد.

1- وحدت ملی

وحدت ملی یکی از اصول مهم اجتماعی است که در آموزه­های دینی و گفتار دانشمندان مورد تأکید قرار گرفته است. از نگاه آموزه­های دینی، جامعه اسلامی«امت واحده» تعریف شده که دارایی خدای واحد، کتاب واحد، راه واحد، قبله واحد و پیامبر واحد بوده و براساس ارزش­های والای دینی و انسانی رابطه برادری میان اعضای آن برقرار است. از این رو، در جامعه اسلامی وحدت و همبستگی بستر اعتقادی و دینی دارد.(مومنون/۵۲و ۹۲).

 

مفهوم وحدت ملی

وحدت ملی مرکب از دو واژه است که؛ وحدت در اصطلاح علوم اجتماعی به معنای یگانگی، یکپارچگی و همبستگی و یکی شدن چند حزب، گروه و مذهب است که در اصول مشترک، همسو بوده و به عقاید یکدیگر احترام بگذارند. (موثقی، ۱۳۷۵، ص۴۳) ملی منسوب به ملت است که ملت به گروهی از فراد انسان اطلاق می­گردد که در سرزمین معینی زندگی کنند و تابع قدرت یک حکومت باشند (دهخدا،۱۳، ۱۳۷۲، ص۱۸۹۴۷) یا به مجموعه­ای از افراد یک کشور یا سرزمین که دارایی یک حکومت، تاریخ، فرهنگ، و ویژگی‌های مشترک دیگر باشند، ملت اطلاق می­شود. (انوری، ۱۳۸۱، ج۷، ص ۷۳۲۱) و (سخن صبا، شماره ۱۸ ص ۴۲و۴۳)

بنابراین وحدت ملی عبارت است از: همبستگی و یگانه شدن یک ملت پیرامون منافع و اصول مشترک مانند؛ سرزمین، دین و مذهب، فرهنگ، سرنوشت و تاریخ مشترک، که اعضای آن جامعه فعالیت­های اجتماعی خود را در و ابستگی، همبستگی و پیوند متقابل و در سمت و سوی رسیدن به اهداف مشترک انجام دهند. این وحدت در زمانی تحقق می­یابد که اعضای آن جامعه در جهت تحقق اهداف عام و مشترک جامعه با یکدیگر همیاری کرده و یکدیگر را تأیید و تقویت کنند. به عبارت دیگر وحدت ملی آن است که شهروندان و اعضای جامعه در هرکسوت و لباسی برسر ارزش­ها و اعتقادات مشترک تفاهم و همیاری داشته باشند. ( فصلنامه سلام شماره ۲و۳سال اول، ۱۳۸۷) 

براساس این تعریف می­توان گفت؛ مولفه­های اصلی وحدت ملی عبارت اند از:

۱-توافق، تفاهم و همبستگی یک جامعه پیرامون اصول، منافع و ارزش­های مشترک مادی و معنوی.

۲-حرکت در جهت رسیدن به اهداف و منافع مشترک.

۳-تأیید، پذیرش و تقویت یکدیگر.

توافق و همبستگی برپایه ارزش­های مشترک مادی و معنوی اجزای پراکنده یک جامعه را به هم پیوند داده و ملت واحد را به وجود می­آورد، تا یکدیگر را تأیید و تقویت نموده به سوی اهداف مشترک حرکت کنند.

با کمال تأسف در جامعه افغانستان، استبداد و تبعیض توسط نظام­های قبیله سالار و انحصارگرا پیکر ملت را پارچه پارچه نموده که احساس همبستگی ملی از بین رفته و جامعه به دو بخش حاکم و محکوم تقسیم گردیده بود و هرکه قدرت داشت، جان، مال و سرنوشت دیگران برایش ارزش نداشت و هرچه می­خواست فرمان می­داد، حتی به قتل عام و نسل کشی اقدام می­نمود، زمین و دارایی ملیت­های محکوم را به نفع قبیله حاکم مصادره می­کرد. در اثر همین روش ظالمانه بود که برخی اقوام، سرزمین­های اصلی و آبایی خود را از دست داده و بیش از ۶۲ فیصد آنان نابود گردیده و بقیه در خارج از کشور فرار نموده و یا در کوه پایه­ها پناه برده­اند. از این­رو وحدت ملی به شدت آسیب دیده و روحیه وحدت و همبستگی از بین رفته است.

2- عدالت اجتماعی

عدالت اجتماعی به­عنوان آرمان بشری در طول تاریخ مورد توجه ادیان، مذاهب، دانشمندان و فیلسوفان بوده است. از افلاطون و ارسطو در یونان باستان تا فارابی، ابن سینا بلخی و خواجه نصیر طوسی فیلسوفان اسلامی و در عصر مدرن همچون مارکس و انگلس و دوران معاصر مانند« جان رالز» عدالت را در کانون توجه خود قرار داده­اند. در فلسفه سیاسی اسلام عدالت از اهمیتی خاصی برخوردار است تا جایی که می­توان اجرای عدالت را از بزرگترین اهداف تشکیل حکومت اسلامی دانست.(رمضانی،۱۳۹۰،ص ۲۳و ۲۴) آیات قرآن و آموزه­های دینی نیز هدف از ارسال رسل و انزال کتب را برپایی عدالت و قسط بیان می­دارد. (حدید/۲۹).

مفهوم عدالت

عدالت ابعاد گوناگون دارد مانند؛ عدالت تکوینی، عدالت تشریعی، عدالت اعتقادی، عدالت اخلاقی و عدالت اجتماعی که منظور ما بررسی عدالت اجتماعی در عرصه سیاست است.

مفهوم لغوی: عدالت در لغت به معانی تساوی، انصاف، مستقیم، ضد جور و ستم، میانه روی، برابر کردن چیزی با چیزی آمده است. (ابن منظور، ج۹، ص۸۳ و راغب اصفهانی). عدالت در یک تعبیر به معنای«وضع کل شیئ فی موضعه» (نهج البلاغه، حکمت۴۳۷) و در تعبیر دیگر به معنای «اعطاء کل ذی حق حقه» آمده است.

مفهوم اصطلاحی: با توجه به ابعاد گوناکون عدالت اجتماعی دانشمندان تعاریف مختلف پیشنهاد نموده­اند، که هرکدام ناظر به یک بُعد آن می­باشد و در منابع زیر آمده است. (دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، ص۱۹۳) (بخشی، ۱۳۷۴ص ۳۱۷) ( مطهری، ۱۳۸۱) (طباطبایی، ج۱، ص۲۱۵) ( جعفری۱۳۶۴، ج۳ ، ص۲۲۴).

با توجه به تعریف­های دانشمندان می­توان گفت؛ «عدالت اجتماعی عبارت است از احترام به حقوق دیگرن و رعایت مصالح عمومی، و یا عبارت است ازشناخت حقوق طبیعی و قرار دادی که جامعه برای تمام افراد قایل است، مانند تقسیم کار و دادن مزد به کارگران مطابق کارآیی آنان و افزودن خدمات و تامین نیازهای اجتماعی ای افراد برای حفظ بقای خود و تسهیل در پیشرفت کار خود و رسیدن به سعادت خود حق دارند آن را به دست آورند.» (جمیل صلیبا، فرهنگ فلسفی، ص ۴۶۱) و ( سخن صبا، شماره ۵، ص ۶۱)

وحدت ملی در اندیشه شهید مزاری(ره)

وحدت ملی در اندیشه و رفتار سیاسی شهید مزاری(ره) جایگاه برجسته داشت. وی از وضعیت دلخراش مردم کشورش به شدت رنج می­برد و برای ایجاد وحدت ملی و خاموش ساختن جنگ­های داخلی تلاش­های مصلحانه خود را ابتدا از جامعه هزاره شروع نمود تا در نهایت به وحدت تمام اقوام و احزاب گسترش یافته و ملت سازی صورت گیرد. وی تصریح داشت: «وحدت ملی را ما در افغانستان یک اصل می­دانیم» (احیاء هویت. ص۱۴۶). «ما طرفدار جنگ نیستیم و جنگ را، راه حل نمی­دانیم و فهمیدیم که حل مسائل افغانستان از طریق جنگ اشتباه است. باید مسائل افغانستان از راه تفاهم و پذیرفتن واقعیت­های افغانستان حل شود» (چراغ راه. ص۲۳۳). در جای دیگر تأکید نموده«ما طرفدار برادری میان همه ملیت­ها هستیم، برای ملیت­های افغانستان حقوق مساوی قایل هستیم. طبق شعاع وجودی شان سهم داشته باشند. ما دشمنی در داخل افغانستان بین ملیت­ها را فاجعه می­دانیم».(هفته نامه وحدت، شماره ۷۲). «در این جا برای شما واضح می­گویم در افغانستان دشمنی ملیت­ها فاجعه بزرگی است. در افغانستان برادری ملیت­ها مطرح است. حقوق ملیت­ها یعنی برادری ملیت­ها». (احیای هویت، ص۸۷). «ما معتقدیم در این­جا مساله افغانستان وقتی حل می­شود که مردم و احزاب همدیگر را تحمل بکند، در صدد حذف یکدیگر نباشند ...راه حل افغانستان تفاهم است نه حذف یکدیگر... ما این افتخار را داریم و حق داریم در اینجا افتخار کنیم برای این­که وحدت ملی را ما به وجود آوردیم». (چراغ راه، ص ۱۵۶). شهید مزاری(ره) اختلاف بین اقوام را به شدت تقبیح نموده می­گوید: «هرکس برای نفاق و دشمنی ملت­ها حرف بزند، خائن ملی افغانستان است». (چراغ راه، ص۱۵۷). شهید مزاری(ره) برای ایجاد وحدت ملی، اندیشه و طرح­های روشن داشت. ابتدا از جامعه هزاره شروع کرد و حزب وحدت اسلامی را از ترکیب هشت گروه به وجود آورد. در گام بعدی برای وحدت ملیت­های محروم تلاش نمود که نتیجه آن توافق نامه جبل السراج میان اقوام هزاره، ازبک و تاجیک بود به منظور شکستن انحصار چند صد ساله نظام قبیلوی. در گام سوم وحدت تمام اقوام ساکن کشور را در قالب طرح چهار جانبه پیشنهاد نمود که چهار قوم عمده و تأثیرگذار روی مسایل افغانستان توافق کنند و به وحدت ملی نزدیک شوند. اگر این طرح شهید مزاری(ره) مورد قبول طرف­های دیگر قرار می­گرفت وحدت ملی پدید می­آمد و مشکلات و رنج‌های کنونی وجود نداشت. (سخن صبا، شماره: ص۴۸-۵۱)

ب: شهید مزاری(ره) و عدالت اجتماعی

یکی از آرمان­های بلند و ماندگار شهید مزاری(ره) عدالت اجتماعی بود که در عرصه‌های مختلف روی آن تأکید ورزیده و عدالت را تنها درمان دردهای دیرینه مردم ستم دیده افغانستان می­دانست «ما خواستار حکومت اسلامی مبتنی بر قانون و عدالت اجتماعی در افغانستان هستیم که در آن حقوق همه مردم کشور به تناسب نفوس و میزان حضور شان در حیات سیاسی- اجتماعی کشور تأمین گردد» (فریاد عدالت. ص۶۸) در مورد دیگر تأکید نموده: «هدف ما تشکیل یک حکومت اسلامی، مردمی، فراگیر و مبتنی بر عدالت اجتماعی در افغانستان است، ما می­­خواهیم ستم­های چندین قرنه بر مردم افغانستان پایان یابد و جامعه­ای به وجود آید که در آن از تبعیض، برتری­ خواهی، تفاخر و افزون طلبی، خبری نباشد و کلیه مردم افغانستان از هر قوم و نژاد و با هر رنگ و زبان، برادرانه زندگی کنند» (فریاد عدالت. ص۶۸).

بدیهی است که حکومت اسلامی فراگیر، براساس قوانین و مقررات دینی حقوق تمام مجموعه­های قومی، مذهبی و سیاسی اقوام ساکن در کشور را بدون تبعیض نژادی و فرقه­ای تأمین نموده و راه رسیدن به عدالت اجتماعی را  هموار می­سازد. مراد از حکومت اسلامی، نظامی است که قوانین کشور برگرفته از تعالیم اسلامی بوده و قوانین غیر دینی در آن نافذ نباشد، که در قانون اساسی، نظام سیاسی افغانستان این­گونه طراحی شده است.

شهید مزاری(ره) عدالت اجتماعی را حلقه مفقوده در جامعه افغانستان می­دانست و تحقق آن را یک اصل اجتناب ناپذیر ملی تلقی می­نمود که بدون آن آرامش، رفاه، صلح و امنیت به وجود نمی­آید. او تاکید داشت که عدالت اجتماعی به نفع تمام ملت افغانستان است و باید همه به حقوق اجتماعی خود برسند. از نظر شهید مزاری(ره) اقوام ساکن افغانستان با هم برادرند و رابطه برادری براساس عدالت تنظیم می­گردد، اگر عدالت نباشد برادری به خصومت تبدیل می­شود. تأکید داشت: «که در افغانستان برادری ملیت­ها مطرح است. دشمنی ملیت­ها فاجعه است» (احیای هویت. ص۸۷). ایشان عدالت را برای همه می­خواست نه برای هزاره­ها.«ما حقوق ملیت­های محروم را می­خواهیم و از آن دفاع می­کنیم» (مصاحبه با آژانس خبری ایتالیا، کابل۲۰/۹/۱۳۷۱).: «حزب وحدت می­خواهد در حکومت آینده تمام ملیت­ها و اقوام ساکن کشور شرکت داشته باشد» (مصاحبه با روز نامه دیلی تلگراف، ۵/۳/۱۳۷۲)

شهید مزاری(ره) برای تحقق عدالت اجتماعی در مورد ملیت محروم هزاره و شیعه چند محور را مطرح نموده است:

1ـ رسمیت مذهب شیعه.

2ـ شرکت مردم ما در تعیین سر نوشت.

3ـ تعدیل واحدهای اداری کشور که درگذشته بسیار ظالمانه بوده است. (احیاء هویت. ص۷۵).

شهید مزاری(ره) به خوبی می­دانست که عدالت اجتماعی در صورتی تحقق می­یابد که هر قوم و ملتی بتواند آزادانه طبق دستورات مذهبی خود عمل نماید و آزادی مذهبی داشته باشد. اگر مذهب یک مردم آزاد نباشد عدالت اجتماعی دروغ و فریبی بیش نخواهد بود. چنانچه در طول چندین قرن شیعیان در تقیه به سر می­بردند و مذهب شان قاچاق بود. از این رو رسمیت (آزادی) مذهب از نگاه شهید مزاری(ره) یکی از محورهای عدالت اجتماعی به حساب می­آمد.

محور دوم شرکت مردم ما در تعیین سرنوشت است که این مردم قرن­ها از سیاست و کانون قدرت دور نگهداشته شده و حق تصمیم­گیری در سرنوشت خود را نداشته است. عدالت اجتماعی زمانی محقق می­گردد که تمام اقوام ساکن در کشور در تعیین سرنوشت خود مشارکت نموده و حق اظهار نظر داشته باشند. ازاین­رو، شهید مزاری(ره) شرکت در تصمیم­گیری را برای هزاره­ها یکی از راه­های تحقق عدالت اجتماعی می­دانست.

تعدیل واحدهای اداری از خواسته­های برحق شهید مزاری(ره) برای رسیدن به عدالت اجتماعی بود. ولایات و ولسوالی­ها به صورت ظالمانه تقسیم بندی گردیده به گونه­ای که برخی ولسوالی­ها چند برابر یک ولسوالی جمعیت دارد. اما از نظر امتیازات و حقوق، سهم یک ولسوالی را دارد و آن منطقه که به اندازه نصف ولسوالی نفوس ندارد، سهم یک ولایت را دریافت می­کند، که این عمل ظلم و تبعیض آشکار است. رهبر شهید ازاین نابرابری پرده برداشته می­گوید: «ما در زمان ظاهر چهار دوره رأی­گیری داشتیم. وکیل در پارلمان می­آمد، از تمام هزاره­جات که یک ولسوالی­اش یک صد و شصت هزار نفر داشت سی نفر وکیل می­آمد و از جنوبی و مشرقی که نفوس هر ولسوالی­اش پانزده هزار نفر بود یک وکیل می­آمد. تا دو هزار و هشتصد نفر هم یک وکیل داشت. یک ­بار موضوعی که در پارلمان طرح شد و فارسی زبان­ها یک­جا شدند اکثریت را در پارلمان تشکیل دادند، ولی بلافاصله در دور دوم هرچه علاقه­داری بود به ولسوالی تبدیل شد، تا اکثریت را افغان­ها(پشتون­ها) تشکیل بدهد (احیای هویت. ص۳۶و۳۷)

شهید مزاری(ره) عدالت و برادری را در افغانستان یک اصل انکار ناپذیر می­دانست و خواهان عدالت برای تمام ملیت­های ساکن کشور بود، امتیاز و برتری جوی نژادی را برای هیچ کس نمی­پذیرفت. «ما مردم افغانستانیم، هیچ نژادی را نمی­خواهیم نفی کنیم. ترکمن است، هزاره است، تاجیک است، افغان است، ایماق است و دیگر اقوام هستند. همه آن­ها بیایند در این مملکت برادر وار زندگی کنند و هرکس به حقوق شان برسند و هرکس درباره سرنوشت خودش تصمیم بگیرد. این حرف ماست. اگر کسی بیاید و نژاد خود را حاکم بسازد دیگران را نفی بکند این فاشیستی است. (احیای هویت. ص۳۳). «ما می­خواهیم ستم­های چندین قرنه برمردم افغانستان پایان یابد و جامعه­ای به وجود آید که در آن از تبعیض، برتری­گری، تفاخر، و افزون خواهی خبری نباشد و کلیه مردم افغانستان از هر قوم و نژاد و با هر رنگ و زبان، برادرانه زندگی کنند» (فریاد عدالت. ص۶۸). رهبر شهید در نظام سیاسی آینده عدالت اجتماعی را برای تمام اقوام ساکن کشور می­خواهد او می­گوید: «ما معتقدیم حکومت آینده نباید روی مذهب و نژاد به وجود بیاید، در حکومت آینده همه به حقوق خود برسند و ما معیار نفوس را که یک معیار بین المللی است معتبر می­دانیم» (فریاد عدالت. ص۲۴۱).

مقایسه

پس از تعریف و بیان مولفه­های وحدت ملی و عدالت اجتماعی و جایگاه این دو اصل مهم اجتماعی در اندیشه شهید مزاری(ره) نوبت آن رسیده که میان این دو اصل مقایسه کنیم تا رابطه و نسبت آن­ها روشن گردد.

مولفه­های وحدت ملی عبارت­اند از؛ توافق و همبستگی پیرامون اصول و ارزش­های مشترک مادی و معنوی، حرکت در جهت رسیدن به اهداف مشترک، تقویت و تأیید یکدیگر. مولفه­های عدالت اجتماعی عبارت بود از احترام به حقوق دیگران و رعایت مصالح عمومی و تامین نیازهای اجتماعی افراد و توزیع عادلانه فرصت­ها، خدمات و ثروت عمومی.

با توجه به مولفه­های این دو اصل به نظر می­رسد که وحدت ملی بستر ساز عدالت اجتماعی است. اگر وحدت ملی تحقق نیابد، عدالت اجتماعی زمینه نخواهد داشت. زیرا وحدت ملی، تفاهم و توافق روی اصول مشترک و حرکت در جهت رسیدن به اهداف مشترک است و یکی از اهداف مشترک عدالت اجتماعی است. تا تفاهم و تحمل یکدیگر وجود نداشته باشد، رعایت حقوق دیگران و توزیع عادلانه قدرت و امتیازات فراهم نمی­شود. اگر ارزش­های مشترک و اهداف مشترک نباشد ملت شکل نمی­گیرد، در صورتی که احساس ملت واحد بودن در جامعه وجود نداشته باشد، اجزای پراکنده یکدیگر را درک نکرده و به عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه قدرت و امتیازات باور نخواهد داشت. چنانچه تا کنون شاهد این مصیبت دردناک بوده ایم.

از سوی دیگر دقت و هوشیاری می­طلبد که در پوشش وحدت ملی، عدالت اجتماعی قربانی نگردد و هر نوع حرکت و صدای عدالت­خواهانه به بهانه مخالفت با وحدت ملی سرکوب نگردد. شهید مزاری(ره) به این نکته واقف بوده و تصریح نموده که حق خواستن به معنای دشمنی نیست. اگر مردم در برابر تبعیض و نابرابری و نابسامانی­های اجتماعی اعتراض منطقی نماید، نباید مخالفت با وحدت ملی تلقی گردد. صحبت کردن قضایای تاریخی و صحبت کردن درد یک مردم، ظلمی که شده معنایش جنگ نیست... باکسی سر جنگ نداریم برای همه احزاب و ملیت­ها احترام قایلیم و برای همه حق مساوی طبق نفوس شان می­خواهیم و برهمین اساس برای مردم خود حق می­خواهیم. راه حل برای افغانستان تفاهم است نه حذف یکدیگر. (چراغ راه، ص۱۵۴ و ۱۵۶)

 

 

 

نتیجه

از مقایسه وحدت ملی و عدالت اجتماعی به این نتیجه می­رسیم که این دو از آرمان­ها و اصول ارزشمند و متعالی­اند، اما  وحدت ملی می­تواند بستر ساز عدالت اجتماعی باشد. اگر ما در افغانستان به وحدت ملی برسیم و توافق و همبستگی برسر ارزش­های مشترک به وجود بیاید حرکت به سمت اهداف مشترک شکل گیرد، زمینه­ای تحقق عدالت اجتماعی به آسانی میسر خواهد شد و عدالت اجتماعی یکی از اهداف مشترک می­باشد. از سوی دیگر وحدت ملی و عدالت اجتماعی رابطه متقابل دارند که هرکدام در تحکیم و توسعه دیگری تأثیرگذار است. یعنی به هر میزان که وحدت ملی تقویت شود به همان میزان به عدالت اجتماعی نزدیک­تر می­شویم. و هرقدر عدالت اجتماعی گسترده و فراگیر شود وحدت ملی استحکام و تقویت می­یابد. در عین حال وحدت ملی نباید مانع اجرای عدالت اجتماعی گردد و عدالت اجتماعی به بهانه وحدت ملی قربانی نشود و صدای عدالت­خواهی و حق طلبی، مانع وحدت ملی تلقی نشده و سرکوب نگردد. با این تحلیل می­توان گفت: اعطای عنوان «شهید وحدت ملی» برای شهید مزاری(ره) کار ارزشمند و به جاست، در صورتی که مانع عدالت اجتماعی نشود.



* فوق لیسانس کلام اسلامی

منبع: فصلنامه علمی، فرهنگی، اجتماعی سخن صبا شماره23

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**