سخن صبا

چهار ضلع سقوط (2)

**نوشته شده توسط ali halimi**. **ارسال شده در** اجتماع و سیاست

 

 تحلیلی بر نقش پاکستان در سقوط دولت جمهوری اسلامی افغانستان

 

یادآوری

در سرمقاله­ شماره­ ی قبل، چهار ضلع سقوط دولت جمهوری اسلامی افغانستان را نام برده و مورد تحلیل قرار دادیم: آمریکا، پاکستان، تیم پشتون گرایان دولت اشرف غنی  و طالبان چهار ضلع سقوط محسوب می­شوند. در مقدمه آن تحلیل، یادآور شدیم که تحولات سیاسی امنیتی نیمه اول سال 1400ش، منجر به سقوط دولت جمهوری اسلامی افغانستان و از بین رفتن کامل زیرساخت­های سیاسی، نظامی و اقتصادی و نیز دفن دستاوردها و ارزش­های دودهه نظام سیاسی افغانستان شد. در پی این تحولات نیروهای نظامی طالبان پس از مذاکره و توافق با آمریکا، بار دیگر بر مقدرات کشور حاکم گردیده و حکومت تک قومی، تک جنسیتی و تک مذهبی با قوانین خاصی را در کشور به‌وجود آوردند.

در کنار صدها مسایل سیاسی، اقتصادی، امنیتی و...، که وجود دارد، پرسش‌هایی در ذهن بسیاری از مردم افغانستان و فعالان سیاسی وجود دارد که چرا آمریکا پس از دو دهه تلاش و مبارزه علیه تروریستان، تحمل هزینه­های زیادی برای تأسیس و توسعه  نظام و دولت، دست به چنین اقدام ناشیانه زد و طی معامله ننگینی با طالبان از تمام دستاوردهای خود چشم پوشی کرد و زمینه را برای سقوط نظام جمهوری اسلامی فراهم ساخت؟

چه مسایلی وجود داشت که مقامات ارشد دولت جمهوری اسلامی با آن‌که خود دست نشانده آمریکا بودند، اما چنان مورد بی‌توجهی دولت آمریکا قرار گرفتند که  آنان حتی حاضر نشد دولت افغانستان را به‌عنوان یک طرف مذاکره قرار دهد؟ و این‌که چرا دولت جمهوری اسلامی با دارا بودن سه‌صد هزار نیروی مسلح و با آن همه تجهیزات نظامی علیه طالبان نجنگیدند و دولت بدون مقاومت سقوط کرد؟

کشورهای همسایه، خصوصا کشور پاکستان چه نقشی در فرایند سقوط داشت؟

در شماره قبلی، به نقش آمریکا در سقوط نظام جمهوری اسلامی، علل و عوامل آن اشاره شد.  اینک و در ادامه  به ضلع دوم سقوط یعنی پاکستان اشاره خواهیم کرد.

نقش پاکستان در سقوط دولت جمهوری اسلامی

پاکستان ضلع دوم شکست نظام جمهوری اسلامی است. پاکستان در طول تاریخ، برای افغانستان به عنوان یک ضلع بحران مطرح بوده است. این کشور در قالب دوستی و همسایگی، همیشه در صدد استفاده ­جویی و فرصت ­طلبی بوده است و آرام و بی­ سروصدا مشغول غارت معادن، چپاول ثروت و سرمایه­ های افغانستان بوده و هستند.

پاکستان در دوران جهاد خود را به عنوان دوست مجاهدین جا زد و از این  طریق تمام کمک­ها و امکاناتی هنگفتی که آمریکا و متحدان غربی تحویل این کشور می ­دادند تا در اختیار مجاهدین افغانستان قرار گرفته و علیه نیروهای شوروی استفاده شود، همه را کامل بلعیدند و یک دهم این امکاتات در اختیار مجاهدین قرار نگرفت؛ حتی مشخص شد که پاکستان اسلحه و تجهیزات نظامی جدید غربی ­ها را خود شان تصاحب کردند و به جای آن، اسلحه­ های کهنه و از کار افتاده را از ارتش پاکستان جمع‌آوری و در اختیار مجاهدان قرار می‌دادند. پاکستان همیشه در صدد دامن زدن به نفاق قومی، زبانی و مذهبی در افغانستان بوده و می­باشد، وقتی مجاهدین در یک قدمی پیروزی قرار گرفتند و وضعیت افغانستان کمی به سمت ثبات و آرامش پیش می­رفت آنان تنها نمایندگان جهادی سنی مذهب را در پیشاور دعوت کرده و اولین دولت اسلامی پس از مجاهدان را با حذف شیعیان و هزاره­های افغانستان بنیان نهادند و همین اقدام تبعیض‌آمیز، زمینه را برای نفاق قومی و مذهبی طولانی مدت فراهم ساخت، جنگ داخلی میان گروه‌های جهادی شروع شد که سالیان سال هزینه و خسارت‌های جانی و مالی فراوانی برجای گذاشت.

در مرحله بعدی پاکستان طالبان را در کشور شان تعلیم و تربیت نموده و آنان را برای سرکوب مجاهدان وارد افغانستان نمود. کوچی­ های پشتون تمام منافع اقتصادی پاکستان را تأمین و برآورده می ­سازند آنان احشام و دام ­های شان را در بهار، تابستان و خزان سه فصل مهم سال، با علف­ های مفت و رایگان کوه­ ها، دشت­ ها و حتی زمین­های زراعی و املاک خصوصی مناطق مرکزی در افغانستان، پروار ساخته و در فصل زمستان همه را وارد پاکستان نموده و در آن کشور به مصرف می­رسانند. کوچی­ ها علاوه بر این‌که تحت رهبری پاکستان، عامل مهم ناامنی سیاسی و اقتصادی افغانستان به شمار می‌روند، پاکستان از طریق کوچی ­ها اختلافات قومی را دامن می‌زنند و معادن افغانستان را شناسایی و گزارش می­ دهند و مهم‌تر از همه این‌که آنان از گذشته­ های دور تا کنون، میراث فرهنگی، آثار باستانی و اشیای عتیقه را از افغانستان جمع‌آوری و به پاکستان قاچاق می­کنند. کوچی ­های پشتون به دلیل بی‌سوادی، فقر و تعصب مذهبی به راحتی تبدیل به نیروهای نظامی خشن و بی­رحم می­ شوند که پاکستان همواره از این ویژگی استفاده کافی نموده‌ است. بخشی زیادی از نیروهای طالبان کوچی ها هستند. بیش‌تر نیروهای انتحاری کوچی هستند و جوانان این مجموعه از هرجهت مستعد برای تخریب، انفجار، ویرانی و براندازی‌اند جوان­ های کوچی به راحتی قابلیت، تبدیل شدن به القاعده، داعش و گروه­ های تروریستی را دارند و پاکستان بسیار ماهرانه از این مجموعه در طول حیات سیاسی خود استفاده کرده است.

یکی از موارد نقش مستقیم پاکستان در ناامنی کشور افغانستان مسأله استفاده از آب‌های شیرین افغانستان است. افغانستان در مجموع ۱۸ میلیارد متر مکعب آب­ های زیر زمینی دارد که سالانه ۳ میلیارد متر مکعب آن مصرف می­شود و هم­چنان سالانه ۵۷ میلیارد متر مکعب آب‌های رو سری که توسط رودخانه ­ها براساس بارندگی­ ها به وجود می‌آید دارد.

از جمله ۵۷ میلیارد متر مکعب آب­های افغانستان فقط ۱۸ میلیارد متر مکعب آن در افغانستان استفاده می­شود و ۳۹ میلیارد متر مکعب آن به کشورهای همسایه به طور رایگان  سرازیرمی­شود. در حالی­که قیمت هرمتر مکعب آب در سطح جهانی 1.5یک اعشاریه پنج دالر است. اگر حکومت افغانستان بتواند تنها آب­های افغانستان را به کشورهای همسایه بفروش برساند می­تواند سالانه ۶۰ میلیارد دالر به دست بیاورد و این در حالی است که تمامی مصارف حکومت افغانستان، سالانه ۱۰ میلیارد دالر است.

پاکستان؛ بی­ سرو صدا سال ­های سال است که آب­ های افغانستان را مفت و رایگان استفاده می ­کند بدون این­که حتی مردم افغانستان خبر داشته باشند. به‌عنوان مثال: «رودخانه کابل» یکی از مهم­ترین رودهای کشور افغانستان است که با عبور از 11 ولایت در این کشور، 60 درصد جریان سالانه آب را در افغانستان تشکیل می‌دهد. این رود بعد از گذشتن از خاک افغانستان به رود سند در نزدیکی شهر اتک در نزدیکی پیشاور پاکستان می‌ریزد. با توجه به رشد جمعیت در مناطق شمال غربی پاکستان  این رود و انشعابات آن منبع مهمی برای زندگی و کشاورزی جمعیتی حدود 35 میلیون نفر است، اما وقتی دولت قبلی افغانستان اعلام‌کرد که به زودی کار ساخت سد «شاه توت» در مسیر رودخانه‌ کابل با هزینه 236 میلیون دلاری با مشارکت هند آغاز می‌گرد تا از ورود آب به خاک پاکستان به‌ویژه آبرسانی به شهر پیشاور جلوگیری شود، خواب پاکستان آشفته شد و ساخت سد آب موسوم به «شاه توت» بر رودخانه کابل با کارشکنی‌های پاکستان در این کشور روبه‌رو گردید. بند شاه توت که قرار بود با کمک دولت هند ساخته شود می‌توانست بیش از 147 میلیون متر مکعب آب را ذخیره کند و 400 هکتار زمین زراعتی را آب‌یاری کند. دولت پاکستان سدهای بسیاری را بر آب‌های جاری افغانستان در داخل خاک خود اعمار کرده است و آب­ های شیرین افغانستان نیز بدون هیچ مدیریت و توافقنامه آبی به این کشور جاری است.

بسیاری از آگاهان امور بر این باورند که یکی از دلایل اصلی دخالت پاکستان در امور افغانستان و حمایت اسلام آباد از گروه‌های تروریستی، مساله آب‌هایی است که از افغانستان به پاکستان سرازیر می‌شود.

این آگاهان تاکید دارند که تنش مرزی میان افغانستان و پاکستان برای اسلام آباد در مقایسه با مشکلات آبی میان دو کشور در اولویت دوم قرار داد. به گفته آنان اگر افغانستان بخواهد مدیریت آب‌های خود را به دست گیرد، بیش از دو سوم مناطق پاکستان با کمبود شدید آب روبه‌رو خواهد شد. مساله ­ای که برای پاکستان به شدت نگران کننده است.

پاکستان می‌خواهد با حمایت از گروه‌های تروریستی، دولت افغانستان را با چالش‌های امنیتی روبه‌رو کرده تا فرصت سرمایه‌گذاری بالای آب‌های افغانستان از حکومت کابل گرفته شود.

با آن‌که پس از تاسیس کشور پاکستان، افغانستان هیچ اقدامی در راستای مهار آب‌های خود در مرز با پاکستان روی دست نگرفته است، سوال این­جاست که چرا پاکستان تاکید بر حل معضل آبی با افغانستان دارد؟ در حالی‌که این مساله باید از سوی دولت افغانستان مطرح شود؛ چرا که سالانه میلیون‌ها متر مکعب آب افغانستان به خاک پاکستان سرازیر می‌شود.

 سردبیر

منبع: فصلنامه سخن صبا، 1401، ش 43 -42

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**