دین و مذهب

کارکردهای فردی و اجتماعی دین

**نوشته شده توسط رمضان اکبری/فوق لیسانس کلام اسلامی/نشریه سخن صبا/شماره اول/1389**. **ارسال شده در** دین و مذهب

چکیده         

مراد از کارکرد دین هرنوع خدمات، نقش و آثاری است که دین در زندگی انسان دارد. آیا این کارکردها بی بدیل است یا برخی علوم انسانی نیز نقش دین را بازی می کنند؟ هرچند کارکرد دین زیاد است اما در این جا به کارکردهای عمده ای دین در زندگی فردی و اجتماعی انسان با تکیه بر آیات قرآن و روایات معصومین(ع) پرداخته شده است. کارکرد دین در بعد زندگی فردی انسان عبارت از آرامش روانی، معنابخشی به زندگی، برخور داری از لذت های معنوی، کاهش ناراحتی ها و سلامت جسمی است و دربعد زندگی اجتماعی عبارت از انسجام و همبستگی، رفاه و آسایش در زندگی، آزادی و عدالت اجتماعی، نوع دوستی و کمک به دیگران، کاهش جرائم و انحرافات، رشد فرهنگ و تمدن، است. کارکردهای یادشده بی بدیل بوده و علوم دیگر فاقد این آثارند. دانشمندان غربی نیز به بی بدیل بودن برخی این کارکردها اعتراف دارند.

واژگان کلیدی: کارکرد، دین، زندگی فردی، زندگی اجتماعی.

مقدمه

کارکرد دین در گذشته تحت عنوان فواید دین و آثار ایمان میان متکلمان مطرح بود. اما بعد از توسعه علوم انسانی کارکرد دین مورد توجه بیشتر قرار گرفت و پرسش های جدید در این ارتباط طرح گردید. آیا دین و ایمان مذهبی چه نقش، کارکرد و آثاری در زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد؟ آیا با وجود علوم انسانی، دین کارکرد بی بدیل دارد؟ یا برخی علوم انسانی نظیر روان شناسی و جامعه شناسی می تواند نقش دین را بازی کند؟ لازم است ابتدا مفهوم کارکرد دین تبیین گردد، آن گاه کارکردهای دین در زندگی فردی و اجتماعی انسان بررسی گردد تا پرسش های فوق، پاسخ خود را بیابند. ( خسرو پناه، 1383/ 252)

مفهوم کارکرد (function)

به عقیده اکثر دانشمندان مفهوم (function) ابتدا توسط اسپنسر از فیزیولوژی اخذ و وارد علوم اجتماعی شد. از نظر وی جامعه انسانی مانند موجود زنده است که تمامی  
اعضای آن به هم پیوسته اند. (function) از ریشه لاتینی(funtio) به معنای انجام  

یک وظیفه گرفته شده و در فارسی معادل های چون نقش، عمل، خدمت و شغل دارد. در زبان ریاضی به معنای تابع است، در علوم اجتماعی نقشی را می رساند که یک عضو یا جزئی از کل به عهده گرفته و به انجام می رساند. در نظریه تعادل، زمانی که کارکردی انطباق با نظام اجتماعی را موجب شود، یا نیازهای اساسی را پاسخ دهد، کارکرد مطلوب (eufunction) خوانده می شود، اگر عکس این حالت باشد، دژکارکرد (dysfunctipn) خواهد بود.(باقر ساروخانی، 1375/ 303و 304)

برای کارکرد در علوم دیگر مانند زیست شناسی و جامعه شناسی تعریف های گوناگون بیان گردیده اما دراین جا منظور از کارکرد، تمامی خدمات، آثار و هر نوع نقش دین درزندگی فردی و اجتماعی انسان است(قراملکی، 1387/293). بنابراین، کارکرد دین در دو بعد فردی و اجتماعی مورد بررسی قرار می گیرد. البته آثار و کارکردهای دین علاوه بر سعادت اخروی، دربهبود زندگی دنیوی نیز چشم گیر است که بررسی تمام آنها در این نوشتار میسر نمی باشد، تنها به آثارمهم آن در بعد فردی و اجتماعی انسان اشاره می گردد. مراد از دین«مجموعه ای عقاید، اخلاق، احکام و مقرراتی است که برای اداره فردی و اجتماعی و پرورش انسانها از طریق وحی و عقل در اختیار آنان قرار گرفته است»(جوادی آملی، 1383/27)

الف: کارکردهای فردی دین

1. آرامش روانی: مهمترین مشکل انسان به ویژه در عصر حاضر، اضطراب و افسردگی و عدم آرامش روانی و اطمینان قلبی است.آرامش روانی گمشده انسان است و او با تمام وجود خود درپی دستیابی به آن می باشد. از نگاه دینی تنها چیزی که می تواند این نیاز انسان را برآورده کند، دین است. دین به انسان آرامش خاطر می بخشد و از دلهره و اضطراب نجات می دهد(مسعود آذربایجانی، 1385/293) انسان فطرتا جویای سعادت خویش است و از فکر یک آینده شوم به خود می لرزد و سخت دچار دلهره و اضطراب می گردد. ایمان مذهبی به حکم اینکه به انسان اعتماد و اطمینان می بخشد، دلهره و نگرانی نسبت به رفتار جهان را در برابر انسان زایل می سازد و به او آرامش خاطر می دهد. درکل هرکس با خدا ارتباط داشته باشد انواع خوف، ترس، وحشت و اضطراب از او برداشته می شود و حالت آرامش به او دست می دهد. قرآن می فرماید: «الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ‌» (رعد/28) همان كسانی كه ایمان آورده‏اند و دلهایشان به یاد خدا آرام می‏گیرد. آگاه باش كه با یاد خدا دلها آرامش می‏یابد. در آیه دیگر فرموده: «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ‌» (بقره/62) هر كس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و كار شایسته كرد، پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت، و نه بیمی برآنان است، و نه اندوهناك خواهند شد. ایمان سبب نزول آرامش و سکون در دلها می شود.«هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ»(فتح/4)؛ اوست آن كس كه در دلهای مؤمنان آرامش را فرو فرستاد. « ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَی رَسُولِهِ وَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ»(توبه/26) آن گاه خدا آرامش خود را بر فرستاده خود و بر مؤمنان فرود آورد، «فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَی رَسُولِهِ وَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوَی»(فتح/26)؛ پس خدا آرامش خود را بر فرستاده خویش و بر مؤمنان فرو فرستاد، و آرمان تقوا را ملازم آنان ساخت. این آرامش که در اثر ایمان و تقوای الهی در افراد جامعه پدید می آید،  بدون شک، سبب استحکام و کاهش ناهنجاری های اجتماعی خواهد شد.            

علامه طباطبایی می گوید: «انسان در این راه به هروسیله که دسترسی داشته باشد چنگ می زند، ولی همه این وسایل و اسباب، اگر از یک جهت غالب و توانا باشد، از جهت دیگر مغلوب و ناتوان اند، جز خداوند متعال که توانای مطلق است و ناتوانی در او راه ندارد».( طباطبایی، 1386، ج11/ 487) اثر ایمان است که امام خمینی در پایان عمر خویش با همه فراز و نشیب ها و تحمل سختی ها و ناملایمات بی شمار فرمود:« اکنون با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امید وار به فضل خداوند، از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم»(وصیت نامه امام خمینی).

از نگاه قرآن یاد خدا مایه ارامش است و اعراض از یاد خدا زندگی را تلخ و ناگوار می کند.آن جا که می فرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَی‌» و هر كس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت، زندگی تنگ[و سختی]خواهد داشت، و روز رستاخیز او را نابینا محشور می‏كنیم»(طه/124). این زندگی سخت از جهت فقر و تنگدستی مادی نیست، ممکن است این افراد ثروتمند باشند، ولی احساس آرامش روحی نمی کنند و همواره در اضطراب و نگرانی به سر می برند، بلکه ازجهت ترس و نگرانی از آینده و پایان زندگی و نداشتن یک تکیه گاه مطمئن  است. بنا براین تنها ایمان به خداوند است که با اتکاء به او، زندگی را در درون انسان وسعت می بخشد و مانع فشار روحی می گردد.( مطهری، 1369، ج2/ 46)

در کل راهکار دین برای آرامش روانی از طریق یاد خدا، عدم دلبستگی به دنیا، رفع غربت و استرس، نگاه خوش بینانه به مساله شرور و تفسیر خوش بینانه از مرگ شکل می گیرد.(قرا ملکی،1387/ 151 تا159)    

فروید روان شناس برجسته غرب کارکرد دین را در آرامش روانی مورد تاکید قرار داده می نویسد:«بدین ترتیب ملاحظه می شود که دین چه مایه زورمنـد و تسکین دهنده-ای ارائه می دهد، با این شکل است که دشواری ها، رنج ها، محرومیت ها و بیعدالتی های این جهان پرآشوب قابل تحمل می شود... مرگ پایان همه چیز محسوب نمی گردد بلکه مرز یا پلی است میان دو دنیا»(ریگموند فروید، 1357/ 184).

2. معنا بخشی به زندگی: زندگی انسان در دنیا بعد از چند سال با تمام اندوخته های مادی و علمی به پایان می رسد. اگر انسان با دید مادی به زندگی نگاه کند، زندگی دنیا برایش بی معنا می شود؛ زیرا آینده تاریک به نام مرگ و نیستی در انتظارش است. فکر نابودی هر لحظه غم و اندوه را بردل انسان می افزاید و نشاط و امید را از او می گیرد. چون زندگی را عبـث و دنـیا را بی حساب می پنـدارند. چـنانـچه قرآن می گوید: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنَا لاَ تُرْجَعُونَ»(مومنون/115) آیا پنداشتید كه شما را بیهوده آفریده‏ایم و اینكه شما به سوی ما بازگردانیده نمی‏شوید؟ این دسته از مردم زندگی را در لذتها و شهوات می بینند «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ»(آل عمران/14) افراد شهوت پرست مرگ را پایان زندگی تلقی می کند. و هستی را بی هدف و پوچ می دانند.  اما اگر با دید الهی به زندگی نگاه کنیم مرگ نه تنها پایان زندگی، بلکه آغاز حیات جاودانی است که انسان باید برای بهبود آن در این دنیا تلاش نماید و با اخلاق و رفتار شایسته آن را بسازد. در این صورت زندگی معنای دیگر پیدا می کند و مرگ پایان کار نیست، بلکه انتقال از عالم فنا به عالم بقا است. «وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقَی‌»(اعلی/17» با آنكه [ جهان ] آخرت نیكوتر و پایدارتر است. «یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ مَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍِ»(آل عمران/30) درآن روز تـمام اعمـال خوب و بد انسان حاضر می شوند.       

اعتقاد دینی ازآن جهت که تلقی انسان را نسبت به جهان شکل خاص می دهد، بدین گونه که آفرینش را هدفدار و هدف را خیر و تکامل معرفی می کند، طبعا دید انسان را نسبت به کل نظام هستی و قوانینی حاکم برآن خوش بینانه می سازد: «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ‌ و من یعمل مثقال ذرة شرا یراه»(زلزله/7و8) پس هركه هموزن ذرّه‏ای نیكی كند[نتیجه] آن را خواهد دید. و کسی که به اندازه ذره ای بدی کند نتیجه آن را می بیند.

حالت فرد با ایمان در نظام هستی مانند حالت فردی است که در کشوری زندگی می کند که قوانین و تشکیلات آن  را درست و عادلانه می داند، به حسن نیت کارگزاران اصلی ایمان دارد و قهراً زمینه ترقی و تعالی را برای خود و افراد دیگر فراهم می بیند و معتقد است تنها چیزی که ممکن است سبب عقب ماندگی او بشود، تنبلی خود و افراد مانند اوست که مثل او مکلف و مسئولند. این اندیشه به او امیدواری می بخشد و او را به کار و تلاش وا می دارد.( مطهری، 1369،ج2/ 46)

از نظر منطق مادی، جهان نسبت به مردمی که در راه صحیح یا راه باطل، راه عدالت یا راه ظلم گام بر می دارند، بی تفاوت است و نتیجه آن پوچی و بی معنای در زندگی و در نهایت خود کشی است. ولی در منطق فرد دیندار و با ایمان عکس العمل جهان در برابر دو نوع تلاش یکسان نیست، بلکه دستگاه آفرینش حامی مردمی است که در راه حق و عدالـت، درسـتی و خیرخواهی تلاش می کنـند و این تلاش ها به نتیجه می رسند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ‌»(محمد/7). ای کسانی که ایمان آورده اید اگر(دین) خدارا یاری کنید، شما را یاری می کند و گامهایتان را استوار می-دارد. و«إِنَّ اللَّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ‌»(توبه/120). خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی سازد.

سعادت در زندگی دنیا و آخرت از آرزوهای همیشگی بشر است که هرکس به دنبال به دست آوردن آن تلاش می کند، اما تنها راه دستیابی به سعادت و خوشبختی واقعی ایمان به خداوند و پیروی از دستورات دینی است. قرآن می فرماید: «قَدأَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ‌» به راستی كه مؤمنان رستگار  شدند.(مومنون/1) ایمان به خداوند وسیله نجات انسان از بـدبـختی و تباهی اسـت. امام علی(ع) فرموده «لانجات لمن لا ایمان له»آدم بی ایمان به سعادت نمی رسد(غررالحکم، ج2/84).       

روان شناس سویسی کارل یونگ(1961م) می گوید:« کسی که این تجربه دینی به او دست داده باشد، صاحب گوهرگران بهای است. یعنی صاحب چیزی است که به زندگی معنا می بخشد، بلکه خود سرچشمه زندگی و زیبایی است و به جهان و بشریت شکوه تازه ای می دهد، چنین کسی دارای ایمان و آرامش است»(کارل گوستاویونگ، 1354/ 207و 85 و 120). رابرت هیوم مورخ معاصر می گوید«دین به شخص چیـزی می دهد که از هیچ منبع دیگری قابل دریافت نیست».(هیوم، 1374/ 18)

3. برخورداری ازلذت های معنوی: از دیگرآثار دینداری برخورداری از یک سلسله لذت های است که غیر از لذت مادی بوده و لذت معنوی نامیده می شود. در کنار لذت های مادی مانند چشیدنی ها، لمس کردنی ها و دیدنی ها، نوعی دیگری از لذت هاست که با عمق روح و وجدان انسان مربوط است و تحت تاثیر برقراری رابطه با یک ماده بیرونی حاصل نمی شود، مانند لذتی که از احسان و خدمت به دیگران یا از محبوبیت و احترام یا از عبادت و پرستش خدا نصیب انسان می شود که در زبان دین به طعم ایمان یاد شده است. ایمان حلاوتی دارد فوق همه حلاوت ها(مطهری، 1369، ج2/43). این لذت معنوی است که انسان را به ایثار و از خودگذری می کشاند و در سخت ترین شرایط زندگی، دیگران را برخود مقدم می دارد. تنها ایمان مذهبی می تواند چنین روحیه را در انسان مؤمن به وجود بیاورد. قرآن می فرماید:«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً فِی التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ وَ ذٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ‌»(توبه/111) در حقیقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به[بهای] اینكه بهشت برای آنان باشد، خریده است، همان كسانی كه در راه خدا می‏جنگند و می‏كُشند و كشته می‏شوند. [ این ] به عنوان وعده حقّی در تورات و انجیل و قرآن بر عهده اوست. و چه كسی از خدا به عهد خویش وفادارتر است؟ پس به این معامله‏ای كه با او كرده‏اید شادمان باشید، و این همان كامیـابی بزرگ است. در آیـه دیگر می فرماید: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ»( بقره/207) و از میان مردم كسی است كه جان خود را برای طلب خشنودی خدا می‏فروشد، و خدا نسبت به[ این] بندگان مهربان است. قرآن درباره ای کسانیکه ایثار می کنند فرموده: «وَ الَّذِینَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَ الْإِیمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَ لاَ یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌«(حشر/9) و[ نیز] كسانی كه قبل از[ مهاجران] در[ مدینه] جای گرفته و ایمان آورده‏اند، هر كس را كه به سوی آنان كوچ كرده دوست دارند، و نسبت به آنچه به ایشان داده شده است در دلهایشان حسدی نمی‏یابند، و هر چند در خودشان احتیاجی[ مبرم] باشد، آنها را بر خودشان مقدّم می‏دارند. و هر كس از خسّت نفس خود مصون ماند، ایشانند كه رستگارانند.

4.کاهش ناراحتی ها: زندگی بشر در کنار خوشی ها و شیرینی ها؛ رنج ها و شکست ها، از دست دادن ها، و ناکامی ها دارد. پاره ای از حوادث جهان مانند پیری و برخی بیماریها قابل پیشگیری و علاج نیست که این قبیل امور انسان را رنج می دهد و گرفتار ناراحتی و اضطراب می کند. ایمان مذهبی در انسان نیروی مقاومت می آفریند و با تفسیر درست تلخی ها، آن را شیرین می گرداند و با اعتقاد به رستاخیز باور دارد هر درد و رنجی که از ناحیه طبیعت یا دیگران به انسان می رسد، آفریدگار متعال به گونه ای دیگر آن را جبران خواهد کرد. ایمان مذهبی اموری چون چنگال وحشتناک مرگ را، به وسیله ای برای بازگشت به سوی خداوند و برخور داری از نعمت های ابدی خداوند مبدل می سازد و بدین ترتیب نه تنها آن را تحمل پذیر بلکه به پدیده ای شیرین تبدیل می کند(مطهری، 1369، ج2/48). ایمان به خدا و یاد او ناراحتی ها را بر طرف می سازد، چنانكه ترک یاد خدا زندگی را ناگوار و تلخ می کند«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَی»‌(طه/124) هر كس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت، زندگی تنگ[ و سختی] خواهد داشت، و روز رستاخیز او را نابینا محشور می‏كنیم.»
 
 ویلیام جیمز معتقد است قدرتی که دین  برای تحمل مصایب به انسان می دهد هرگز از عهده اخلاق بر نمی آید. زیرا شور و حرارتی که با اعتقاد به دین در انسان حاصل می شود هرگز از عهده ای اخلاق برنمی آید( جیمز، 1367/ 187).

بنابراین ایمان مذهبی تمام ناراحتی ها را به شوق و امید تبدیل می نماید مثلا سالمندان با ایمان دوران پیری را بهترین فرصت برای عبادت می دانند و این فراغت را به معراج انسانی تبدیل می کنند.

5. سلامت جسمی: از نیازهای اساسی بشر سلامتی جسمی است که در هنگام بروز بیماری برای علاج آن هزینه های سنگین می پردازد. دینداری به سلامت جسمی نیز می انجامد. در یک پژوهش به دست آمده که رفتن به کلیسا با کاهش مرگ ناشی از بیماری های تنفس، گوارشی، برخی انواع سرطان و اکثر بیماریهای دیگر ارتباط دارد. برای تاثیر دینداری بر سلامت جسمی عوامل چند مورد تاکید قرار گرفته. یکی از آن ها رفتارهای سالم و بهداشتی افراد دیندار است. اکثر بیماریها از رفتار ناسالم ناشی می شود. مثلا ویروس کبدی از الکل، آمفزم ناشی از استعمال دخانیات، بیماری قلبی ناشی از دخانیات و رژیم غذای نا مناسب است، سرطان رحم ناشی از بی بند و باری جنسی است که بسیاری از افراد مذهبی از این گونه رفتارها اجتناب نموده، از این راه سلامت خود را تضمین می کنند. در کلام حضرت علی(ع) آمده است«پرهیزگاری... شفای بیماری جسم شماست»(نهج البلاغه، خطبه198) روشن است که عمده ترین سبب بیماری پرخوری و شکم پرستی است و اهل تقوا به دلیل کم خوری و قناعت به حلال، جسم شان از بیماریها سالم است( آذربایجانی، 1385/161  و 162).

دین مقدس اسلام برای سلامتی جسمی پاکیزگی در تمام امور از قبیل پاکی بدن، لباس، محیط زیست، دهان و دندان، خوراک و... را مورد تاکید قرار داده و از هر نوع آلودگی در لباس، بدن،  روابط نامشروع و بی بند و باری جنسی و غذاهای غیر بهداشتی برحذر داشته که رعایت این دستورات انسان را از انواع بیماریها حفظ نموده و سلامت جسمی را تامین می کند.

اسلام در عین این که استفاده از غذاهای پاکیزه را اجازه داده، هرنوع زیاده روی در خوردن و آشامیدن را به شدت نهی نموده است«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ‌« (بقره/172) ای كسانی كه ایمان آورده‏اید، از نعمتهای پاكیزه‏ای كه روزی شما كرده‏ایم، بخورید و خدا را شكر كنید اگر تنها او را می‏پرستید. درآیه دیگر از اسراف نهی فرموده«کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لاَ تُسْرِفُوا إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» (اعراف/31)  بخورید و بیاشامید و زیاده‏روی مكنید كه او اسراف كاران را دوست نمی‏دارد.

این دستور نقش مهم در سلامت و بهداشت جسمی انسان دارد. از سوی دیگر جسم و روح ارتباط تنگاتنگ دارند. اگر مشکلی برای هرکدام پیش آید در دیگری تاثیر می گذارد. از باب نمونه فشار عصبی و ناراحتی روانی، ممکن است به زخم معده، یا بیماریهای جسمی دیگر بیانجامد. انسان دیندار به دلیل اعتقاد به خداوند و عدالت او و نیز باور به جهان پس از مرگ، به حقوق خود قانع بوده و همواره در فکر به دست آوردن منافع بیشتر و خوردن حق دیگران نمی باشد و در نتیجه اعصاب و روح آرام و مطمئن تر دارد. همین امر سبب می شود از بسیاری بیماریهای جسمی ناشی از ناراحتیهای روحی در امان باشد.

با توجه به مطالب گفته شده و اعترافات دانشمندان غربی کارکردهای فردی دین بی بدیل بوده هیچ رشته ی علمی نمی تواند نقش دین را در زندگی انسان داشته باشد.

ب: کارکردهای اجتماعی دین

بخش اول کارکردهای دین در رابطه با خود انسان با قطع نظر از اجتماع بود که در عرصه-های مختلف زندگی فردی انسان  نقش مثبت دارد. بخش دوم کارکردهای دین در رابطه با اجتماع است که از افراد مختلف تشکیل می شود. زندگی اجتما عی با تمامی ثمرات مثبت و ارزشمندی که برای انسان ها دارد، متضمن یک سری مفاسد و ناملایماتی هم برای حیات آدمیان می باشد. این ثمرات مثبت و ناملایمات ناشی از چگونگی بر خورد انسان ها با لوازم زندگی اجتماعی است. حال باید دید که دین در ارتباط با بعد اجتماعی انسان چه نقش و کارکردی دارد.

1. انسجام و همبستگی: جامعه برای حفظ آرامش و همبستگی خود نیازمند عامل قوی و فراتر از محورهای مادی است. ادیان الهی به ویژه دین اسلام برای همبستگی جامعه از عامل فرامادی یعنی معنویت و دیانت استفاده کرده اند. اجرای شعایر مذهبی در عبادتگاه عامل وحدت و اشتراک گروه های مختلف از هر نژاد، زبان و ملیت است. به جای این که به منافع شخصی، قبیلوی و منطقه ای خود توجه کنند، به منافع و مصالح مومنان و هم کیشان در سرزمین های مختلف می اندیشند. قرآن کریم همه انسان هارا برابر و ازفرزندان آدم می داند که بر یکدیگر برتری ندارند مگر با تقوا و پرهیزگاری پیش خداوند که آن نیز در دنیا موجب برتری و تبعیض نمی گردد.«انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبایلا لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم»(حجرات/13) قرآن  

محور وحدت جوامع را تمسک به (دین) خداوند ذکر می کند و از اختلاف و تفرقه نهی می کند: «واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا»(آل عمران/103) قرآن مسلمانان را برادر توصیف نموده«انما المؤمنون اخوة»(حجرات/10) از نظر قرآن توحید نه تنها محور وحدت مسلمانان بلکه محور همبستگی پیروان ادیان آسمانی مانند یهودیـت و مسیحیت نیز می-باشد و ازآنان می خواهد زیر چتر توحید، وحدت و همبستگی خود را حفظ کنند«قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم ان لانعبد الا الله و لا نشرک به شیئا»(آل عمران/64).

پیامبر اسلام(ص) با صراحت تبعیض های نژادی و قبیلوی را نفی نموده«ایها الناس کلکم لادم وآدم من تراب لا فضل لعربی علی عجمی الا بالتقوی».(مجلسی، 1403،ج76/350) ای مردم همه شما ازآدم هستید و آدم نیز از خاک خلق شده، پس هیچ فضل و برتری برای عرب بر عجم نیست، مگر باتقوا.
تحقیقات اجتماعی نیز نقش دین را در همبستگی جامعه تایید می کند. یک پژوهش دراسترالیا نشان می دهد از(100003) نفر که روزهای یکشنبه در کلیسا می روند 24 % آنان نزدیک ترین دوستان خود را متعلق به کلیسا می دانند.( آذربایجانی،1385/165)

جامعه شناسان بر نقش دین در ایجاد پیـوند و همبستگی اجتماعی تاکید ورزیده اند. کنت می گوید  «دین نه تنها کوششی برای تبیین و شناخت واقعیت است بلکه اصل وحدت بخش جامعه بشری نیز به شمار می آید».(ملکم همیلتون، 1377/ 40 ). علتش این است که عقایدی محکم و مقبول بهترین عامل و پایه ی همبستگی اجتماعی است و چنین عقاید قابل پذیرش را تنها دین می تواند ارزانی بدارد. دورکهایم جامعه شناس معروف می گوید: « مناسک دین برای کارکرد درست زندگی اخلاقی ما، به همان اندازه ضروری اند که خوراک برای نگه داشتن زندگی جسمانی ما ضرورت دارد، زیرا ازطریق مناسک است که گره ها خود را تایید و حفظ می کنند».(به نقل از قراملکی، ص342). رابرت اسمیت نیز تصرح می کند:« دین دو کارکرد دارد. یکی تنظیم رفتار فردی برای خیر همگان و دیگری برانگیختن احساس اشتراک و وحدت اجتماعی. از این رو مناسک دینی، بیان تکراری وحدت و کارکردهای است که اشتراک اجتماعی را تحکیم می-بخشند»(همان).

بنابراین، یکی ازآثار و کارکرد دین وحدت، انسجام و ثبات اجتماعی است که به اعتراف دانشمندان غرب عامل دیگری نمی تواند چنین نقشی را بازی کند.

2. رفاه و آسایش در زندگی: انسان علاوه بر آرامش روحی و روانی نیاز به رفاه و آسایش در زندگی مادی دارد، تا در سایه ای رفاه و آسایش بتواند به عبادت و خودسازی، تفکردرسـت،  خدمت به مردم، کسب علم و مقامات معنوی دست یابد. جامعه-ای که از لحاظ زندگی در رفاه باشد، تعارض و تنـش در آن کمتـر اسـت، زیرا هیچ کسی به حقوق دیگران چشم ندوخته و از تعرض و تجاوز به مال و دارایی دیگران خود داری می کند. ازاین رو دین رفاه  مردم را از نظر دور نداشته و برای آن راهکار ارائه نموده که اگر پیروان دین به آن پای بند باشند به رفاه و آسایش خواهند رسید. از نظر دین ایمان و تقوای الهی راه فراوانی نعمت و برکات خداوند است و اگر افراد جامعه دارای ایمان درست باشند به رفاه مادی هم می رسند. قرآن می فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ»(اعراف/96) و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً بركاتی از آسمان و زمین برایشان می‏گشودیم، ولی تكذیب كردند؛ پس به[كیفر ] دستاوردشان [گریبان] آنان را گرفتیم.

بنابراین یکی از کارکردهای دین رفاه و آسایش زندگی مادی مردم است که به سبب ایمان قابل دست یابی است. ایمان و تقوا سبب فرود آمدن و سرازیر شدن برکات و نعمت های بی پایان الهی می شود که دراین صورت تمام نیازمندی های جامعه برطرف می گردد.

3. آزادی و عدالت اجتماعی: از نیازهای اساسی بشر برقراری آزادی و عدالت در جامعه است. زیرا در جامعه ای که آزادی و عدالت نباشد رشد و پیشرفت وجود نداشته تعادل اجتماع برهم می خورد. اساس عالم هستی برپایه عدالت استوار است، یک ذره بی-عدالتی در نظام هستی و جامعه، نظم و تعادل را مختل می سازد. کارکرد مهم دین برقراری آزادی و عدالت در جامعه است. انسان متدین و مومن به قیامت و عذاب آن، حقوق دیگران را رعایت می کند که اصل آزادی و عدالت در راس آن هاست. انسان منکر خدا و قیامت از آنجا که زندگی را منحصر در این جهان می داند و اعتقاد به رستاخیز ندارد، به حقوق دیگران تعدی و تجاوز می کند.                    

پیامبران الهی برای تحقق آزادی و عدالت در اجتماع اهتمام زیاد ورزیده اند. در منابع دینی نیز آیات و روایات فراوان وجود دارد که التزام به آن ها موجب شکوفایی اصل آزادی و عدالت در جامعه می شود. براساس تعالیم دینی، افراد جامعه  باید خود را متعهد و مسئول اجتماع خویش بداند و در مخفی ترین حالت همان پاکی و صداقت و عفاف و تقوا از آنان بروز کند که در ملاء عام. در مقابل ظلم و ستم به پا خیزد و ارزش های اخلاقی را محترم شمارد و مانند اعضای یک پیکر متحد و متفق باشند.(بهشتی، 1387/70). آن چیزی که زمینه های تحقق چنین اموری را فراهم می کند، تنها ایمان مذهبی است که تقوا و عفاف را تا عمق وجدان آدمی نفوذ می دهد و ارزش های اخلاقی را اعتبار می بخشد، شجاعت مقابله با ستم را هر چند به شهادت بینجامد، ایجاد می کند و با اصولی واحد همه ی اعضای جامعه را چون یک پیکر به هم پیوند می دهد(مطهری، 1369،ج2/ 49).

قرآن برقراری عدالت را یکی از رسالت های انبیاء دکر می کند: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» ما پیامبران خود را با دلایل آشكار روانه كردیم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به برپای عدالت قیام کنند.(حدید/25)

درآیه دیگر فرموده: «وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ» یکی از رسالت پیامبر اسلام این است که بارهای سنگین و غل و زنجیرهای را که برگردن شان بوداز(دوش) آنان بردارد.(اعراف/157)  
بنابراین، تعالیم انبیاء به خصوص دین اسلام که خاتم ادیان است و از دست تحریف مصون مانده است مایه آزادگی و عدالت بشر است.  

باید بین آموزه های دینی و رفتار برخی افراد مسلمان تفکیک قایل شد. آموزه های دینی نه تنها جلو نیکی به دیگران و حتی غیر هم کیشان را نمی گیرد، بلکه به اجرای عدالت و انصاف در باره ی آن ها تشویق می کند. اگر هم دعوت به جهاد و مقابله شده، در مورد کسانی است که قصد از بین بردن دین و غارت سرزمین و اموال مردم را دارند.(ممتحنه/8و9). حضرت علی(ع) وقتی مالک اشتر را به فرماندهی مصر منصوب کرد او را به مهربانی و محبت با مردم سفارش نموده فرمود«آنان یا در دین باتو برادرند یا در آفرینش باتو همانندند. اگر لغزشی از آنان سرزد و خواسته یا ناخواسته خلافی انجام دادند، از آنان درگذر، چنانکه دوست داری خدا تو را ببخشد»(نهج البلاغه، نامه 53)

توکویل در باره ای وضعیت جامعه امریکا و راه سعادت آن می گوید:« این دین است که مردم را در جهت روشنگری و تنویر افکار هدایت می کند و این رعایت قوانین الهی است که انسان را به آزادی رهنمون می شود»(ژان پل ویلم، جامعه شناسی ادیان، /16)

4. نوع دوستی و کمک به دیگران: ادیان مختلف در حوزه مسایل اخلاقی توافق دارند. برای مثال تمام ادیـان زنده جهـان به پیـروان خود این آموزه را آموزش می-دهند:« بادیگران چنان رفتارکن که دوست داری با تو آن گونه رفتار کنند». در باره دستگیری از ضعیفان، فقیران و نیازمندان نیز چنین وحدت نظر به چشم می خورد. ایثار و ازخودگذری در دین تحسین و تشویق شده است. بزرگان دین کمک به طبقات پایین جامعه و ایثارگری را هم خود داشته اند و هم به دیگران سفارش نموده اند. موسسات دینی و افراد متدین کمک های زیادی به افراد نیازمند می کنند. صندوقهای صدقات از قدیم در مساجد و تکایا وجود داشته و بسیاری از نیازمندان محل از همین کمک ها اداره می شوند.

تحقیقات انجام شده در اروپا و امریکا نشان می دهد که بین دینداری و کمک به نیازمندان و امور خیریه رابطه مثبت وجود دارد و میزان همکاری دینداران نسبت به دیگران بالاست.( آذربایجانی، 1385/174).

دین مقدس اسلام که خاتم ادیان است، در نوع دوستی و کمک به دیگران جایگاه بی نظیر دارد. در باره ی اهل بیت رسول اکرم(ص)در قرآن آمده که آنان با وجود روزه، افطاری خود را در سه شب متوالی به نیازمندان دادند و خود با آب افطار کردند.(انسان/8) بردن آذوقه برای مستمندان و بینوایان در شب از سیره ی پیشوایان دین بوده است. انصار مدینه در قرآن به ایثارگری توصیف شده که خانه و امکانات زندگی خود را در اختیار مسلمانان مهاجر قرار دادند(حشر/9).

5.کاهش جرم و انحرافات: یکی از آثار دینداری کاهش جرم و جنایت است. از افراد متدین انتـظار می رود کمتر دچـار جرم و انحراف شونـد، این انتظار به دلیل آموزه-های دین در باره زشتی قتل، ضرب و جرح، استعمال مواد مخدر و مشروبات الکلی، اعمال منافی عفت و... است. کسی که با آموزه های دینی آشنا باشد نمی تواند مرتکب جرم و انحراف شود. از سوی دیگر فرد به دلیل دینداری و رسیدن به آرامش و اطمینان خاطر و قطع تعلق به مسایل این جهانی، شهوت و غضب را که سرچشمه بسیاری از کجرویها ست مهار کرده و تاحدود زیادی، خود را از قید و بند آن ها رهانده است. بنا براین انگیزه ای برای این انحرافات ندارد. از این رو دین بخشی از نظام کنترل اجتماعی به حساب می آید. زیرا افراد جامعه و حکومت با دو روش کنترل و نظارت می شوند؛ اول نظارت بیرونی از طریق احکام جزایی و مجازات. دوم نظارت درونی که از طریق باورهای اعتقادی تحقق می یابد و این نوع نظارت علاوه بر هزینه کم، تاثیر به سزای دارد.( آذربایجانی، 1385 /265)

اصولا پرهیز از جرمها و انحرافات، بدون دینداری ممکن نیست، زیرا این جرمها غالبا با مسایل اخلاقی مرتبطند و اخلاق بدون دین پشتوانه و اعتباری ندارد. فردی که به خدا و روز جزا اعتقاد ندارد، چرا باید روی منافع شخصی خود پا گذارد و از ارتکاب جرم و انحراف بپرهیزد. از همین رو چیزی به جز دین نمی تواند به صورت اساسی پای بندی به اخلاق و پرهیز از جرم و انحراف را ایجاد کند. دینداری در جلوگیری از انحرافات جنسی نیز تاثیر دارد. زیرا انسان متدین با خودداری از محرمات نظیر نگاه حرام، شرکت در مجالس مختلط فاسد، و دیگر راه های تحریک شهوانی مجبور نیست برای برطرف ساختن نیازهای تصنعی خود، فعالیت جنسی نامشروع داشته باشد، و تنها به نیازجنسی واقعی خود، آن هم از راه مشروع بسنده می کند. اما افراد غیرمذهبی که به پرهیز از تحریکات ممنوع پایبندی ندارند، ممکن است نیاز بیشتری به فعالیت جنسی در خود احساس کنند، از این رو مرتکب روابط نامشروع  می شوند. خودکشی نیز در افراد دیندار کمتر است. تحقیقات انجام شده این حقیقت را روشن می کند.« میزان خودکشی در افرادی که هفته یکبار به کلیسا می روند11 نفر و برای کسانیکه کمتر از یک بار در هفته به کلیسا می روند29 نفر می باشد».(همان، ص 167و 169)

6. رشد فرهنگ و تمدن: دین علاوه بر سعادت اخروی، در تمدن و پیشرفت اجتماعی نیز نقش اساسی دارد. دین اسلام از راه تشویق به فراگیری علم و دانش و ارج نهادن به کار و توسعه، نقش مهم در رشد فرهنگ و تمدن بشری داشته است «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبَابِ‌»(زمر/9) آیا كسانی كه می‏دانند و كسانی كه نمی‏دانند یكسانند؟ تنها خردمندانند كه پندپذیرند. پیامبر فرمود: «طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة»( محمدی ری شهری،1383، ج8/  3946) فراگیری دانش بر هر مرد و زن مسلمان فرض است.

متفکران غربی در باره ای نقش اسلام در تمدن بشری تاکید دارند: گوستاولوبون می نویسد:« ما در تاریخ ملتی را سراغ نداریم که مانند اعراب و مسلمانان به این اندازه در دیگران تاثیر داشته باشند. زیرا تمام ملت هایی که به نحوی باآن ها ارتباط پیدا کردند، تمـدن آنان را پذیـرفتـند».(گوستـاولوبون، تمدن اسلام و عرب،/ 701) دکتر هونـکه می نویسد: «تمدن اسلام که به وسیله مسلمانان آغازشد نه تنها میراث یونان را از انهدام و فروپاشی نجات داد و آن را اسلوب و نظم بخشید و به اروپا داد، بلکه پایه گذار شیمی آزمایشی، فیزیک، جبر، علم حساب به مفهوم امروزی و مثلثات فضایی، جامعه شناسی و زمین شناسی هستند. تمدن اسلامی تعداد زیادی کشفیات گران بهاء و اختراعاتی در همه-ی بخش های علوم تجربی به مغرب زمین هدیه کرده است. ولی شاید گران بها ترین آن ها اسلوب تحقیقاتی علم طبیعی باشد که این پیش قدمی مسلمانان بود که جای پا را برای اروپا باز کرد و منجر به شناخت قوانین طبیعت و تفوق و کنترل آن گردید».(مونتگمری وات، تأثیر اسلام بر اروپـای قرون وسطی/ 11) مونتـگمری وات می نویسد:« جهان اسلام نه تنها در تولیدات مادی و اختراعات تکنولوژی و در زمینه های علم و فلسفه با اروپا شریک است بلکه اروپا را وادار کرد تصویر جدیدی از خود به وجود آورد که موجب بیداری آنان گردید و وظیفه ما اروپاییان غربی است که اشتباهات گذشته را اصلاح کنیم و به وام دار بودن عمیق خویش به عرب و جهان اسلام اعتراف کنیم».(همان)

ظرفیت تمدن سازی اسلام به قدری است که توانست از مردم عقب مانده و جاهلیت عرب، ملتی بسازد که سرآمد و الگوی همه ی ملت ها باشد و سایر تمدن ها را وام دار خود سازد. این نشان می دهد اگر رکود و یا توقفی در پیشرفت جوامع اسلامی به وجود آید ناشی از عدم پای بندی آنان به تعالیم اسلامی است نه کوتاهی دین.

تا اینجا به بخشی از کارکردهای دین اشاره گردید. کارکردهای دیگر دین مانند، معرفت زایی در بعد خداشناسی، جهان شناسی، انسان شناسی، معاد شناسی و زدودن عقاید باطل، اعتراض به وضع موجود و دعوت به وضع مطلوب، تقدم منافع دیگران بر منافع شخصی و… می باشند که فرصت بیشتر می طلبد.

نتیجه

کارکرد دین در زندگی انسان زیاد است و در تمام عرصه های زندگی انسان حضور دارد که به چند نمونه از کارکردهای دین در زندگی فردی و اجتماعی انسان اشاره گردید. کارکردهای دین در زندگی فردی انسان عبارتند از: آرامش روانی، معنا بخشی به زندگی، برخورداری از لذتهای معنوی، کاهش ناراحتی ها و سلامت جسمی. دربعد زندگی اجتماعی می توان از: انسجام اجتماعی، رفاه و آسایش در زندگی، آزادی و عدالت اجتماعی، کمک به هم نوعان، کاهش جرم و انحرافات، و رشد فرهنگ و تمدن بشری نام برد. با توجه به تحقیقات انجام شده و اعتـرافات دانشمندان غرب هیـچ عامل دیـگر نمی تواند نقش دین را داشته باشد.

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**