اجتماع و سیاست

دیپلماسی عمومی در روابط بین الملل از منظر اسلام

**نوشته شده توسط ناصرعلی رحمانی**. **ارسال شده در** اجتماع و سیاست

ناصرعلی رحمانی(دانشجوی دکتری فقه و علوم سیاسی)

چکیده

تحولات نظام بین الملل و روندهای جدید؛ مانند اولویت یافتن امنیت، توجه بیشتر به اقتصاد در سیاست جهانی، مطرح شدن سازمان‌های بین المللی، سازمان‌های غیر دولتی، شرکت‌های چند ملیتی، جنبش‌های جهانی، گسترش رسانه‌ها و حتی افزایش نقش افراد در عرصه روابط بین الملل، ساختار نظام بین‌الملل و دیپلماسی را متحول کرده است به گونه‌ای که امروزه در کنار دیپلماسی سنتی، دیپلماسی عمومی اهمیت و کارایی بیشتری پیدا کرده است. از این رو، پرسش اصلی این است که جایگاه دیپلماسی عمومی در روابط بین الملل از نظر اسلام چگونه است؟ به منظور دستیابی به پاسخ این پرسش، در این نوشتار مهمترین اصول و مؤلفه‌های دیپلماسی عمومی در نگرش اسلامی تبیین و تحلیل گردیده و با استناد به سیره و رفتار سیاسی پیامبر اعظم(ص) مبنی بر بهره‌گیری آن حضرت از دیپلماسی عمومی، به این نتیجه دست یافته است که دیپلماسی عمومی در نگاه اسلامی جایگاه روشن و ممتازی دارد. بر این اساس، کشورهای اسلامی می‌توانند از ظرفیت‌های موجود در مبانی دینی به خوبی بهره گیرند و با بکارگیری این نوع دیپلماسی به اهداف سیاست خارجی شان دست یابند.

واژگان کلیدی: دیپلماسی، دیپلماسی عمومی، اسلام، سیاست خارجی و روابط بین الملل.

1. مقدمه

شرایط جدید نظام بین الملل سبب گردیده تا عناصر و مولفه‌های نوظهوری در ساختار نظام بین الملل نقش ایفا نمایند. پایان یافتن جنگ سرد، اولویت‌های امنیتی کشورها و تحول مفهومی امنیت که امروزه به صورت جهانی تعریف می‌گردد، توجه بیشتر به اقتصاد در سیاست‌های جهانی، مطرح شدن بازیگران جدید و اهمیت یافتن افراد و نهادهای غیردولتی در جهان، موجب شده است تا کشورها برای تأمین منافع ملی خود علاوه بر روش‌های گذشته، ابزارها و راه‌های جدیدی را به کار بگیرند که مهمترین آن را می‌توان بهره‌گیری از دیپلماسی عمومی دانست. در واقع، تحولات نظام بین‌الملل و روندهای جدید جهانی، دیپلماسی را نیز متحول کرده است، به گونه‌ای که در کنار کاربرد دیپلماسی سنتی که از دیرباز وجود داشته است، امروزه اشکال جدید دیپلماسی، به ویژه دیپلماسی عمومی در راستای تحقق منافع ملی کشورها به کار می‌رود. حال پرسش اساسی این است که جایگاه دیپلماسی عمومی در روابط بین الملل از نظر اسلام چگونه است؟ پاسخ ابتدایی این است که، دیپلماسی عمومی در اسلام جایگاه روشن و ممتازی دارد؛ زیرا سابقه تاریخی آن در جهان اسلام گسترده‌تر و طولانی‌تر از غرب است و به آغاز رسالت پیامبر(ص) باز می‌گردد. از این‌رو، کشورهای اسلامی می‌توانند از ظرفیت‌های موجود در مبانی دینی خود به منظور استفاده از این شیوة دیپلماسی، بهره جویند و بر اساس آن، به اهداف و منافع خود در عرصه بین‌الملل دست یابند.

2. چهارچوب مفهومی دیپلماسی

یکی از مباحث کاربردی و مهم در علوم سیاسی و روابط بین الملل، بحث دیپلماسی است. با توجه به این که در گذشته بازیگران در عرصة روابط بین الملل صرفاً دولت‌ها بودند، آنچه مهم و حیاتی بود تنظیم روابط دولت‌ها در سطح بین الملل بود و از این جهت دیپلماسی رسمی مطرح بود. امروزه به دلیل این که بازیگران در روابط بین الملل افزایش یافته‌اند، دیپلماسی نیز دچار تغییر و تحول گردیده است و دیپلماسی نوینی به عنوان دیپلماسی عمومی مطرح گردیده است.  

2-1. دیپلماسی

تعدد و تنوع کاربردهای موجود از واژه دیپلماسی حتی در میان متخصصان و کارشناسان، منجر شده تا تلقیهای بسیار متفاوتی از این واژه در ادبیات سیاسی قابل شناسایی باشد که از «علم سیاست» تا «سیاست خارجی» و «روابط بین بازیگران» در عرصههای منطقهای و بین المللی را شامل میشود.(ژان میلسن، 1388: 12) براین اساس، دیپلماسی در مفهوم سنتی و متعارف خود در چارچوب‌ها و معانی زیر به‌کار برده می‌شود:

 علم یا هنر تنظیم روابط بین دولت‌ها با رعایت تقدم منافع ملی؛

 روش‌های حفظ و ارتقای منافع و امنیت ملی در عرصه بین المللی (آشوری، 1371: 169)؛

 «تدابیر و اعمالی که عمدتاً با استفاده از طرق مسالمت آمیز برای حصول حداکثر توافق و تفاهم در میان انبوه اختلافهای صحنه روابط بین الملل، برای حفظ منافع ملی و اجرای سیاست خارجی، بکار گرفته [میشود] ».(البرزی، 1368: 6-5)

 به نظر می‌رسد که تعریف مختصر زیر گویاتر است:

  مدیریت رسمی و قانونی روابط بین دولت‌ها با اتکاء بر نزاکت و درایت (آقابخشی، 1383: 183).

2-2. دیپلماسی عمومی

رشد حیرت انگیز شبکه ارتباطات و اطلاعات در سطح جهانی و افزایش بازیگران در روابط بین الملل و به تبع آن ظهور سیاست نوین بین المللی ایجاب کننده دیپلماسی نوین در سطح نظام بین الملل است. این نوع دیپلماسی که دیپلماسی عمومی خوانده می‌شود مستلزم ارتباط با گروه‌های مختلف اجتماعی، رهبران احزاب سیاسی، نخبگان سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، علمی و رسانه‌ای به عنوان سازندگان افکار عمومی و کلیه شهروندان برای شکل دهی به افکار عمومی و هماهنگ سازی اذهان آنان با اهداف سیاست خارجی است. از این رو، جوهر و شالوده دیپلماسی عمومی، اعمال و به کارگیری قدرت نرم برای مدیریت افکار عمومی جهانی است.

دیپلماسی‌عمومی که گاهی آن را دیپلماسی‌‌مردمی، دیپلماسی‌آشکار و یا قدرت‌ نرم می‌نامند، در محافل علمی و دانشگاهی و در سیاست خارجی آمریکا بیش از هر کشور دیگری مورد توجه و مداقه قرار گرفته است. اصطلاح دیپلماسی‌عمومی برای اولین بار در آمریکا و در سال 1965م. توسط ادموند گولوین، رئیس دانشکده حقوق و دیپلماسی فلچر دانشگاه تافت و همزمان با افتتاح «مرکز ادوارد مور برای دیپلماسی»، به کار گرفته شد. این مرکز، دیپلماسی‌عمومی را فرایند اثرگذاری بر نگرش‌های عمومی برای شکل‌دهی و اجرای سیاست خارجی و شامل ابعادی از روابط بین‌الملل می‌داند که فراتر از دیپلماسی‌‌سنتی است. (ولف و روزن، 1384: 94) در «فرهنگ واژگان اصطلاحات روابط بین‌الملل» که توسط وزارت امورخارجه آمریکا در سال 1985م. منتشرشده، در تعریف دیپلماسی‌عمومی چنین آمده است: «دیپلماسی‌عمومی به برنامه‌های تحت حمایت دولت اشاره دارد که هدف از آن‌ها، اطلاع‌رسانی یا تحت‌تأثیر قرار دادن افکار عمومی در کشورهای دیگر است. ابزار اصلی آن نیز انتشار متن، تصاویر متحرک، مبادلات فرهنگی، رادیو و تلویزیون است» (کگلی و وتیکف، 1382: 192).

بنابراین، دیپلماسی عمومی عبارت است از: فرایند که از طریق آن یک دولت، روابط مستقیم با مردم و جوامع کشورهای دیگر برقرار می‌کند تا ارزش‌های خود را در آن جوامع اشاعه و گسترش دهد و در نتیجه اهداف سیاست خارجی و منافع ملی خویش را تأمین نماید. به بیان دیگر، دیپلماسی عمومی، فرایند ارتباط یک کشور با عامه مردم کشورهای دیگر برای شناساندن ایده‌های خود و شناخت ایده‌های آن‌ها، معرفی نهادها، فرهنگ، هنجارها و تبیین اهداف و سیاست‌های خود است.

با توجه به تعاریف این دو نوع دیپلماسی، می‌توان در ارتباط با ویژگی‌ها و تفاوت‌های آن دو چنین گفت:

• دیپلماسی عمومی شفاف و دیپلماسی سنتی و رسمی مبهم و غیر شفاف است؛

• مخاطب در دیپلماسی عمومی مردم و در دیپلماسی رسمی دولت‌هاست؛

• موضوعاتی که در دیپلماسی عمومی مطرح می‌شود به رفتار و تمایلات عموم مردم مرتبط است و در دیپلماسی رسمی به رفتار و سیاست دولت‌ها ارتباط پیدا می‌کند؛

• در دیپلماسی عمومی به ملت‌ها و در دیپلماسی رسمی به دولت‌ها احترام گذاشته می‌شود.

3. اصول دیپلماسی عمومی در اسلام

امروزه در سیاست خارجی هر کشوری مهم‌ترین هدف، تأمین و تقویت منافع ملی است و دیپلماسی چه سنتی، چه نوین و عمومی، به عنوان ابزار تحقق آن به حساب می‌آید؛ اما هدف در سیاست خارجی دولت اسلامی، متفاوت از آن هدف متعارف است. در نگرش اسلامی، هدف اساسی تأمین و تقویت منافع بشر و در حقیقت، اعتلای بشریت است؛ زیرا بر مبنای این نگرش، منافع ناشی از اعتلای بشریت آن قدر زیاد است که باعث انتفاع کشور اسلامی نیز خواهد شد. از این جهت، دیپلماسی عمومی در نگاه اسلامی مبتنی بر اصول خاصی است که به مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌نمایم.

3-1. اصل توحید

توحید از مهم‌ترین مبانی و اصول سیاست خارجی دولت اسلامی است؛ زیرا اعتقاد به یگانگی خداوند زیر بنا و اساس همه ادیان آسمانی بخصوص اسلام است و تمام شئون آن اعم از عقاید، احکام و اخلاق بر آن استوار است. در واقع، قرآن کریم دعوت به خدای یگانه است و تنها گناهی که قابل آمرزش نیست شرک به خداست: إِنَّ اللَّهَ لا یغْفِرُ أَنْ یشْرَكَ بِهِ وَ یغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ یشاءُ وَ مَنْ یشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى‏ إِثْماً عَظِیما؛ خداوند گناه کسانی که را که به خداوند شرک می‌ورزند، نمی‌بخشد؛ اما گناه پایین‌تر از شرک را برای هر کسی بخواهد می‌بخشد و کسی که به خداوند شرک بورزد، گناه بزرگی را به خدا نسبت داده است. (نساء/48)

پیامبر اسلام(ص) نیز دعوت خویش را از توحید شروع کرد و توحید ، هدف اصلی سیاست خارجی آن حضرت بود. مبنایی اولیه دعوت پیامبر اسلام(ص) نیز توحید بود. دعوت اولیه آن بزرگوار در دوران دعوت سرّی و همگانی بر توحید و یگانگی خداوند استوار بود. آنگاه که سران قریش سیاست تطمیع را در پیش گرفتند و سعی کردند تا از طریق ابوطالب، عموی پیامبر، مانع از دعوت رسول خدا به آن‌ها شود، حضرت فرمود: «من از ایشان چیزی نمی‌خواهم جز این که یک کلمه بگویند و آن کلمة «لااله الا الله» است.(ابن هشام، 1348: 267)

هم‌چنین در نامه‌هایی که پیامبر اسلام(ص) به سران و پادشاهان آن روزگار نوشته‌اند قبل از هرچیز، آن‌ها را به توحید دعوت کرده و در اکثر نامه‌های خود به بزرگان و سران مسیحی به این آیه اشاره می‌فرمایند که: قُلْ یا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَیئاً وَ لا یتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ؛ بگو ای اهل کتاب بیایید از آن کلمه حق که میان ما و شما یک‌سان است پیروی کنید که بجز خدای یک‌تا هیچ کس را نپرستیم و چیزی را با او شریک قرار ندهیم.(آل‌عمران/64) بنابراین، اصل توحید محوری ترین اصول در دیپلماسی و سیاست خارجی دولت اسلامی است. 

3-2. اصل تعلق اسلام به بشریت

بر اساس آموزه‌های دینی، پیامبران الهی که یکی پس از دیگری آمده‌اند، پیامبر لاحق از پیامبر سابق اکمل بوده و این پیامبران با بررسی شرایط زمانی و خصوصیات انسان‌ها، اقدام به تأسیس یا امضاء احکام و نضج شریعت نموده‌اند. بر این اساس است که دین به دلیل انطباق آن بر طبیعت و ابتنای آن بر عقل، مناسب حال همه بشر است، به ویژه دینی که جامع شرایع است.

بنابراین، دین اسلام به عنوان دین جامع و دستورات آن مختص به مسلمین نیست؛ بلکه متعلق به همة ابناء بشر است. چنان‌چه در سوره سبأ می‌فرماید: وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا یعْلَمُونَ؛ و تو را به پیامبری نفرستادیم مگر برای جمیع مردم مژده دهنده و بیم دهنده و لیکن اکثر مردم نمی‌دانند. (سبا/ 28) در آیة دیگر به رسول اکرم (ص) امر می‌شود که:«قُلْ یا أَیهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیكُمْ جَمِیعا؛ به مردم بگو که همانا من فرستادة خدا به سوی جمیع شما می‌باشم». (اعراف/ 158) با چنین نگرشی کلیة ابناء بشر نزد اسلام گرامی هستند و علت و هدف ظهور اسلام همة ابناء بشر است. از این رو، مسلمین حق ندارند خود را ارجح به دیگر اقوام و ملل بدانند و بر ایشان فخر فروشند یا آن که بخواهند دیگران را با تحت فشار قرار دادن، هدایت یا راهنمایی کنند؛ زیرا هدف از بعثت رسول اکرم(ص) رحمت برای جهانیان بوده نه زحمت برای آن‌ها. خداوند می‌فرماید: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ؛ همانا تو را نفرستادیم مگر برای رحمت برای همه جهانیان» (انبیاء/ 107)

3-3. اصل انطباق مصلحت اسلام بر مصلحت بشریت

در نگاه اسلامی، مصلحت دولت اسلامی منطبق بر مصلحت جمیع آحاد بشریت است. استثناء این موضوع فقط هنگامی است که دول دیگر قصد تجاوز به حریم اسلام و آن هم از طریق اقدام عملی به جنگ داشته باشد؛ یعنی اگر اقدام به تجاوز نمود در این حالت مصلحت اسلام بر مصلحت انسان‌های متجاوز و دولت متجاوز تفوق می‌گیرد و اسلام به شدت با متجاوز برخورد خواهد کرد؛ حتی این  برخورد با چنان شدتی است که اجازه فتنه به متجاوز را نمی‌دهد. در غیر این مورد، مصلحت کل بشریت مورد لحاظ قرار می‌گیرد؛ چون اسلام برای هدایت بشر آمده است و در اسلام جمیع موجودات عالم با یک چشم دیده می‌شوند و همه ابناء بشر مخلوق، محبوب و معشوق پروردگار یکتا هستند و اگر آن‌ها در برداشتن قدم به تبعیت از خدا و رسول خدا(ص) همت نگماشته‌اند و مهجور هستند دلیل بر این نمی‌شود که تافته بد بافته‌ای هستند؛ بلکه شاید مهجوریت ایشان دلیل متقنی بر این باشد که باید بیش‌تر تحت رأفت و عطوفت اسلام قرارگیرند. مراقبت از این مهجورین در اسلام بر عهده خلیفة الله است؛ چنانچه خداوند می‌فرماید: وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی  الأرْضِ خَلِیفَة؛ من برای همه زمان ها خلیفه در روی زمین قرار دادم.(بقره/30) این آیه یک جمله اسمیه و جاعل صفت مشبه است که از این استمرار و دوام استفاده می‌گردد. در آیات دیگر دارد که ... وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ؛ برای هر قومی هادی هست. (رعد/7) وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُول؛برای هر امتی رسولی هست.(یونس/47) در هر صورت، این خلیفه که نماینده و حاکم و جانشین تکلیفی خداوند بر روی زمین است برای همه مردم جهان قرار داده شده است.

در نتیجه می‌توان گفت که از نظر اسلام، مصلحت مسلمین منطبق بر مصلحت ابناء بشر است و در واقع، این همان دیپلماسی عمومی با تفسیر اسلامی و دینی است. بنابراین، دیپلماسی عمومی دولت اسلامی باید با همین رویه تنظیم و طراحی گردد.

3-4. اصل حفظ منافع همۀ ملل و دول در حضور یا غیاب

در نگاه اسلامی، دولت اسلامی حافظ منافع ملل و دول عالم است. این نوع حفظ منافع، اعم از آشکار یا پنهان و در حضور یا غیاب است. عدم حفظ منافع غیر به نوعی خیانت تلقی می‌شود. در سوره یوسف می‌فرماید: إنِّی لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَیبِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا یهْدِی كَیدَ الْخائِنِینَ؛ من در غیاب او خیانت نکرده‌ام و خدا حیلة خائنان را به هدف نمی‌رساند.(یوسف/52) این آیه تصریحی بر ممنوعیت خیانت به منافع دیگران در غیاب آن‌هاست. وقتی حفظ منافع در غیاب دیگری واجب است به طریق اولی در حضور وی نیز واجب است.

در آیه دیگر می‌فرماید: وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیتِیمِ إِلاَّ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ حَتَّى یبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا الْكَیلَ وَ الْمِیزانَ بِالْقِسْطِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى‏ وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ؛ به مال یتیم نزدیک مشوید مگر به نیکوترین وجهی که به صلاح او باشد تا به رشد کامل برسد و پیمانه و وزن را از روی عدل تمام کنید. ما به کسی جز به اندازة توانش تکلیف نمی‌کنیم و هر گاه سخن گویید عادلانه گویید هر چند به زبان خویشاوندان باشد و به عهد خدا وفا کنید این هاست که بدان سفارش می‌شود، باشد که یاد آرید. (انعام/152) در این آیه خداوند توصیه می‌فرماید که در غیاب شعور و رشد و بلوغ یتیم به مال او نزدیک نشوید و در غیاب و پنهان از مشتری از پیمانه و وزن کم نکنید. تعمیم این مسئله در سطح روابط بین الملل و اتخاذ سیاست خارجی دولت اسلامی بسیار آشکار است؛ زیرا دول و ملل غیر مسلمان هنوز ولایت اولوالامر را نیافته‌اند و یتیم و مهجور هستند از این رو، این شامل ملل مختلف غیر مسلمان نیز می‌شود. پس دولت اسلامی باید منافع همة ملل و دول؛ حتی غیر مسلمان را در عالم در حضور یا غیاب آن‌ها حفظ نماید و حق ندارد در این راه به دلیل حفظ منافع ملت خود در حق آنان اجحاف نماید.

3-5. اصل کرامت انسانی

در قرآن کریم می‌فرماید: وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‏ كَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلاً؛ همانا ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آن‌ها را بر مرکب‌های در خشکی و دریا حمل نمودیم و از روزی پاکیزه به آن‌ها روزی دادیم و آن‌ها را بر بسیاری از مخلوقات برتری بخشیدیم.(اسراء/70)

بنابراین، وقتی خداوند متعال بنی آدم را گرامی داشته است، به طور مسلم همۀ مسلمانان باید این کرامت را رعایت نمایند و هیچکس حق ندارد فرزندان آدم را خوار شمارد و یا با دیدة حقارت به آنان بنگرد و رفتار نماید. بر اساس این اصل، کلیه ابنای بشر در عالم تحت هر وضعیت، رنگ، نژاد و تابعیتی، از نظر اسلام و دولت اسلامی گرامی هستند و این اصل اجازه نمی‌دهد که به هر طریقی اقدامی صورت گیرد که بدون مجوز قانونی انسانی خوار یا تحقیر شود. امروزه در روابط بین الملل دولت‌های قدرتمند و بزرگ، نسبت به دولت‌های کوچک و فقیر رفتار و برخورد توهین آمیز دارند و به آن‌ها به دیده حقارت می‌نگرند. در سیاست خارجی دولت اسلامی چنین نگرش و رفتاری مردود است؛ حتی اگر دولت اسلامی با برخی از دول غیر اسلامی روابط خصمانه‌ای هم داشته باشد حق ندارد نسبت به مردم و ملت‌های آن‌ها برخورد خصمانه و تحقیر آمیز داشته باشد؛ زیرا در نگاه اسلامی انسان دارای حرمت و کرامت است.

3-6. اصل همزیستی مسالمت آمیز

از جمله مهم‌ترین اصول در دیپلماسی عمومی دولت اسلامی، اصل هم‌زیستی مسالمت آمیز است. این اصل کوچک‌ترین واحد اجتماعی؛ یعنی خانواده و سپس هم‌سایگان و در نهایت هم‌سایگان خارجی و پس از آن کلیه کشورهای عالم را شامل می‌شود. از این جهت، بیشتر دستوراتی که در فقه اسلامی نسبت به همسایه مطرح گردیده، قابل تعمیم به روابط بین الملل است. خداوند در سوره نساء می‌فرماید:«وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَیئاً وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً وَ بِذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیتامی‏ وَ الْمَساكِینِ وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبى‏ وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ وَ ما مَلَكَتْ أَیمانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یحِبُّ مَنْ كانَ مُخْتالاً فَخُوراً؛ خداوند را پرستش نمایید و برای او شریک قایل نشوید، با پدر و مادر و خویشاوندان و یتمیان و بینوایان و همسایه نزدیگ و همسایه بیگانه و دوستان نزدیگ و واماندگان در راه و زیردستان خود نیکی کنید؛ زیرا که خداوند متکبران و فخر فروشان را دوست نمی‌دارد.» (نساء/36) این آیه با صراحت مبنای رفتار و دیپلماسی دولت اسلامی را با ملت‌ها و جوامع دیگر به روشنی مشخص نموده و نیکی و برخورد سالم را به عنوان یک معیار مهم مورد تأکید قرار داده است؛ زیرا اصل هم‌زیستی مسالمت آمیز با دیگر گشورها مبنا و بستر ساز گسترش اسلام است؛ بدین معنی که باید زمینه لازم برای معاشرت ملل با یکدیگر فراهم آید تا پس از آن اقوام و ملل جهان به محاسن دستورات اسلام پی ببرند و با عشق و علاقه کامل اسلام آورند.

3-7. اصل دوستی با ملل و اقوام

دین بر دوستی استوار است چنانچه پیامبر اسلام(ص) فرمود: «هل الدین الا الحب» البته دوستی مراتب مختلف دارد و در هر زمینه‌ای نمود خاص خود را می‌یابد. دوستی مومنین با اقوام و گروه‌های مختلف پس از عشق به خداوند و پیامبر(ص) و جانشینانش به ترتیب زیر دارای اهمیت است:

در قدم اول مؤمنین قرار دارند آنگاه مسلمین و سپس اهل کتاب و در اخیر مشرکین و کفار. این مطلب از آیات متعدد قرآنی به خوبی استفاده می‌شود که به عنوان نمونه به آیه 8 سوره مبارکه ممتحنه اشاره می‌شود، خداوند در این آیه چنین می‌فرماید: لا ینْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یقاتِلُوكُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یخْرِجُوكُمْ مِنْ دِیارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیهِمْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»، خداوند شما را از نیكوكارى و عدالت در باره كسانى كه با شما به جنگ و پیكار برنخاسته‏اند و شما را از وطن‏هاى خود بیرون نكرده‏اند، جلوگیرى نمى‏كند. قطعاً خداوند عدالت كنندگان را دوست مى‏دارد. از این آیه به روشنی استفاده می‌شود که دولت اسلامی حتی نسبت به مشرکین و کفاری که سر جنگ با مسلمین ندارند، روابط حسنه و نیکوی داشته باشند و دیپلماسی عمومی شان را بر این مبنا طراحی نمایند.

البته در برخی از آیات از دوستی حتی با اهل کتاب نیز نهی شده است چه رسد به کفار، که مقصود، آن عده از اهل کتاب هستند که با مسلمین رفتار استهزایی و منافقانه داشته‌اند چنانچه خداوند می‌فرماید: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِیاءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ. ای كسانی كه ایمان آورده‌اید، اهل کتاب را که دین شما به مسخره و استهزا می‌گیرند و نیز کافران را به دوستی بر نگزینید و از خدا بترسید اگر مومن هستید. (ممتحنه/57) در این آیه از دوستی با کفار و اهل کتابی نهی شده که آن‌ها رفتاری نادرست و استهزایی نسبت به افراد و جوامع اسلامی دارند و گرنه در مجموع دین اسلام، دین رأفت و دین محبت است و به پیروان خویش دستور محبت با ابنای بشر را داده است. (بید آباد، 1390: 81- 102)

بنابراین، دیپلماسی عمومی در نگرش اسلامی مبتنی بر مبانی و اصول فوق الذکر است که دولت‌های اسلامی در عرصه روابط بین الملل موظف به رعایت آن‌ها هستند.

4. مؤلفه‌ها و عناصر دیپلماسی عمومی

دیپلماسی عمومی دارای مؤلفهها و عناصر مختلفی است. دیپلماسی فرهنگی، رسانهای و اقتصادی را میتوان از جمله مهم ترین مؤلفه‌های دیپلماسی عمومی تلقی کرد.

4-1. دیپلماسی فرهنگی

دیپلماسی فرهنگی به صور مختلفی تعریف شده است. فرانگ نینکوویچ، دیپلماسی فرهنگی را تلاش برای ارتقای سطح ارتباطات و تعامل میان ملل جهان با هدف طراحی و بنیاد نهادن تفاهم‌نامه‌ها و توافقاتی بر اساس ارزش‌های مشترک میداند. گیفورد مالون، دیپلماسی فرهنگی را بنیان نهادن راهی دو طرفه به منظور ایجاد کانال‌هایی برای معرفی تصویر واقعی و ارزش‌های یک ملت و در عین حال، تلاش برای دریافت درست تصاویر واقعی از سایر ملت‌ها و فهم ارزش‌های آن‌ها می‌داند.(خانی، 1386: 226) از منظر دیگر، دیپلماسی فرهنگی مجموعه کوشش‌های یک دولت در زمینه سیاست خارجی است که به جای استفاده و یا در کنار استفاده از مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی برای جلب توجه و علاقه مخاطبان کشورهای دیگر به طور مستقیم و از طریق امکانات غیر سیاسی در داخل جوامع مختلف، در آن‌ها تأثیر میگذارد. (محمدی و صالحی امیری  1389: 111)

هریک از این تعاریف بر وجوه، ابعاد و کارکردها و اهداف مختلف دیپلماسی فرهنگی تأکید می‌کند؛ اما از برایند آن‌ها میتوان استنتاج کرد که دیپلماسی فرهنگی به عنوان یکی از ابعاد دیپلماسی عمومی عبارت است از تلاش و کوشش از پیش طراحی شده و سازمان یافته برای تأثیر گذای بر برداشت‌ها، ادراکات، افکار، انگاره‌ها، ایده آل‌ها، ارزش‌ها، ایستارها و باورهای سایر ملت‌ها از طریق تبیین و ترویج فرهنک و تمدن خود شناخت و درک واقعی فرهنگ‌های دیگر به منظور تأمین و توسعه منافع ملی. از این رو، دیپلماسی فرهنگی فرایندی هدفمند بوده و برای تحقق و دستیابی به اهداف تعریف شده‌ای تدوین و اجرا می‌شود.

دیپلماسی فرهنگی به دو شیوه می‌تواند نقش تعیین کننده‌ای در روابط بین المللی ایفا کند: یکی با معرفی شاخصه‌های فرهنگی جوامع مختلف به یک‌دیگر این امکان را فراهم می‌آورد تا انسان‌ها پاسخ‌های فرهنگی متفاوت خود به نیازهای واحدی را که به اقتضای پارامترهای زمان، مکان و... به اشکال هنجاری گوناگونی در آمده‌اند، شناسایی کنند. دیگری این که تبادل آراء و اندیشه‌ها و تعمق در سبک و سیاق زندگی دیگر جوامع در قالب ارتباطات فرهنگی، ذهنیت سوء ناشی از عدم شناخت و احساس بیگانگی نسبت به انگاره‌های دیگران را از میان برده، زمینه تفاهم و ایجاد صلح و ثبات و پرهیز از تنش‌های ناشی از غیریت سازی را فراهم می‌کند(فیروز آبادی، 1391: 79)

4-2. دیپلماسی رسانه‌ای

توسعه و تحول بی سابقه فناوری‌های رایانه‌ای، ماهواره‌ای، اینترنت و ارتباطات از راه دور در اثر انقلاب ارتباطات و انفجار اطلاعات در جامعه اطلاعاتی منجر به شکل گیری نوع نوینی از دیپلماسی شده است. این دیپلماسی نوین را دیپلماسی الکترونیک، دیجیتال، مجازی و رسانه‌ای نامیده‌اند. البته باید توجه داشت که تغییرات و توسعه فناوری ارتباطات و اطلاعات تنها عامل ظهور دیپلماسی مجازی و رسانه‌ای و تنها وجه تمایز آن با دیپلماسی کلاسیک و سنتی نیست؛ بلکه علاوه بر آن شیوه اعمال و اجرا کارگزاران و مجریان و مخاطبان آن نیز متفاوت  و متمایز هستند. از این رو، علی رغم استمرار مدیریت منازعه به عنوان جوهر و شالودۀ دیپلماسی، انواع و اشکال، منابع و طرف‌های درگیر در منازعه و مناقشه در کنار ابزارها و شیوه، نیز دستخوش تغییر و تحول شکلی و ماهوی شده‌اند؛ از طرف دیگر، مخاطبان دیپلماسی رسانه‌ای نیز تنها مقامامت و مسئولین رسمی، اصحاب رسانه، روزنامه نگاران، گروه‌های ذی نفع یا ذی نفوذ، بازیگران و نهادهای جامعه مدنی و به طور کلی نخبگان نیستند؛ بلکه علاوه بر آن‌ها کلیه افراد و آحاد جامعه، هدف مرجع و مخاطب این دیپلماسی هستند.

بنابراین، دیپلماسی رسانه‌ای و مجازی به معنای هدایت تغییر و تحولات و مدیریت امور بین المللی با شیوه‌ها، ابزارها و سازکارهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی و رسانه‌ای است. بر این اساس، دیپلماسی رسانه‌ای و مجازی را این گونه می‌توان تعریف کرد: تأثیر گذاری، اقناع، تشویق، ترغیب و تحریک بازیگران از طریق جمع آوری، تجزیه و تحلیل، پردازش، توزیع و انتقال به هنگام و با سرعت مناسب اطلاعات بدون محدودیت زمانی و مکانی با به کارگیری فناوری ارتباطات و اطلاعات و رسانه‌ها به منظور توسعه و تأمین اهداف و منافع ملی. از این رو، دیپلماسی مجازی و رسانه‌ای در چهارچوب تغییر و تحول در ماهیت دیپلماسی قابل تحلیل و تبیین است؛ زیرا نه تنها فناوری، بلکه ماهیت و سرشت دیپلماسی نیز دستخوش تغییر و تحول شده است. در نتیجه هدایت و اجرای دیپلماسی مجازی و رسانه‌ای متضمن و مستلزم تغییرات بنیادین وجوهری در رویکرد و رهیافت سنتی به دیپلماسی است.

با نگاهی به سابقه دیپلماسی رسانه‌ای و مجازی می‌توان گفت که، رسانه‌ها نقش مهمی در دیپلماسی عمومی وخلق نمادها و تصاویر ایفاء کرده‌اند؛ زیرا تعداد افراد معدودی روابط را به طور مستقیم تجربه کرده و اکثر افراد از طریق رسانه‌ها آن را درک می‌کنند. در دوران جدید، نقش رسانه‌های نوین مانند اینترنت، تلویزیون‌های ماهواره‌ای و دیجیتالی و خبرگزاری‌های فراملی گسترش یافته است. رسانه‌های جدید از دامنه نفوذ بالایی برخوردار بوده و به زمان واقعی نزدیگ تر هستند و نقش مهمی در انتشار اخبار، اطلاعات و ایده‌ها و شکل دهی افکار جهانی دارند. از این رو، کشورهای مختلف جهان به ویژه کشورهای صنعتی سرمایه گذاری زیادی روی آن انجام داده‌اند.

4-3. دیپلماسی اقتصادی

با انقلاب ارتباطات و اطلاعات و فرایند جهانی شدن در قرن بیست و یکم، روابط و مناسبات بین‌المللی وارد مرحله نوینی شد. جهانی شدن، سازمان و ساختار روابط اقتصاد بین المللی را دگرگون ساخته و ماهیت سیاست و حکومت در کشورها را تحت تأثیر قرار داده  و شبکه‌ای از روابط  درهم تنیده و انواع مختلفی از وابستگی‌های متقابل و بازیگران فراملی را پدید آورده است که حاکمیت و کارکردهای انحصاری دولت‌ها را به چالش طلبیده‌اند. آنان در عرصه سیاست فرا بین المللی و روابط فراسرزمینی نسبت به منابع، سرمایه و بازار، ادعای مشروعیت دارند. آنان وارد حوزه‌ها و فعالیت‌های اقتصادی ـ تجاری می‌شوند که به طور سنتی ملک طلق دولت‌ها و دیپلماسی سنتی بین دولتی بود.

دیپلماسی اقتصادی معطوف به استفاده از ظرفیت‌ها، قابلیت‌ها و منابع اقتصادی به عنوان پاداش و مجازات یا تشویق و ترغیب، در رابطه با سایر بازیگران بین المللی به منظور پیگیری و تأمین منافع ملی کشورها، به ویژه منافع اقتصادی، تجاری و توسعه و تأثیرگذاری بر نتایج مبادلات و معاملات بین خود و آنان است. از این رو، هدف دیپلماسی اقتصادی، تأمین توسعه اقتصادی و تأثیرگذاری بر سیاست‌های اقتصادی دو و چند جانبه از طریق هماهنگ ساختن فعالیت‌های وزارتخانه‌های تخصصی، هنجارسازی و شکل دهی به فرایند مذاکره و مبادله در سازمان‌ها و نهادهای بین المللی و منطقه‌ای؛ چون سازمان تجارت جهانی و به کارگیری بازیگران غیر دولتی در زمان مناسب و مؤثر، رصد و پایش تحولات و سیاست‌های اقتصادی سایر کشورها به منظور تأثیرگذاری بر آن‌ها و حمایت و ایجاد تسهیلات و امکانات لازم برای شرکت‌های اقتصادی فعال در خارج است. امروزه تدبیر و تنظیم روابط و امور اقتصادی ـ تجاری به عنوان یکی از ابعاد و وجوه دیپلماسی عمومی در قالب دیپلماسی اقتصادی ضروری و حیاتی است.

5. روش‌ها و شیوه‌های دیپلماسی عمومی پیامبر(ص)

بدیهی است ابـزارها و شیوه‌هایی که پیامبر(ص) در دیپلماسی‌عمومی خود به کار می‌گرفت، با آنچه که امروزه در این چارچوب استفاده می‌شود، متفاوت است. در دیپلماسی عمومی در عصر حاضر از روش‌های مانند مبادلات فرهنگی و آموزشی، نشر کتب، مجلات، تولید آثار هنری، سازمان‌های غیر دولتی بین المللی و رسانه‌ها استفاده می‌گردد که همه‌ی این‌ها، پدیده‌های نوظهور هستند. با این‌حال، وجه اشتراک دیپلماسی‌عمومی پیامبر(ص) با دیپلماسی‌عمومی در عصر کنونی، مخاطبان این نوع دیپلماسی هستند؛ زیرا در هر دو نوع دیپلماسی، هدف مجریان دیپلماسی‌عمومی اثرگذاری بر افکار عمومی ملت‌ها در جهت دستیابی به اهداف مورد نظر است.

از جمله مهم‌ترین روش‌هایی که در دیپلماسی‌عمومی پیامبر(ص) شاهد آن هستیم عبارتند از:

5-1. روش سیاسی

پیامبر(ص) در سال‌های اولیه رسالت خود و در دوران دعوت پنهانی، به مذاکره چهره به چهره با افراد عادی، نخبگان و افراد با نفوذ می‌پرداخت و مستقیماً آن‌ها را به اسلام دعوت می‌کرد. آن حضرت با روش‌های مبتنی بر موعظه حسنه و تکیه بر مبانی فطرت انسانی، کسانی را مورد خطاب قرار می‌داد که زمینه‌های درونی برای گرایش به توحید و جذب اسلام را داشتند (جعفریان، 1367: 67-69) در این دوران افرادی مانند حضرت خدیجه، حضرت علی ع)، زید بن حارث، مصعب و ابوذر به پیامبر(ص) ایمان آوردند.

ابن هشام در این خصوص چنین می‌گوید: «رسول خدا (ص) در باره رسالتی که خداوند بر عهده او نهاده بود، به‌طور پنهانی برای کسانی از اهلش که مورد اطمینانش بودند، سخن می‌گفت» (ابن‌هشام، 2000: 246) زهری می‌گوید: «رسـول خـدا (ص) به طور سـری اطرافیان خود را به اسـلام دعـوت می‌کرد؛ از بت‌ها دوری می‌جست تا آنکه شمـاری از جـوانان و ضعیفان از مـردم دعـوت او را اجـابت کردند و تعداد مسلمانان فراوان شد» (بلاذری، 1977: 115)

با آغاز دعوت علنی، پیامبر(ص) به ‌دستور خداوند رسالت خویش را به اقوام و خویشاوندان خود اعلام کرد و آن‌ها را به پذیرش اسلام دعوت کرد. اگرچه در این دعوت، آن‌ها بلافاصله به آن حضرت ایمان نیاوردند؛ اما به تدریج مسلمان شدند» (همان: 118) در این راستا، پیامبر(ص) برای تبلیغ اسلام و جلب حمایت قبیله ثقیف که در طائف زندگی می¬کردند، به طائف سفر کرد تا به ‌طور مستقیم و چهره به چهره اسلام را بر مردم قبیله ثقیف عرضه کند. (میرزاخانی، 1369: 52)

5-2. روش فرهنگی

دومین روش مورد استفاده در دیپلماسی‌عمومی پیامبر(ص)، استفاده از ابزار فرهنگی بوده است. در این شیوه، پیامبر(ص) از طریق فرستادگان خود به‌ طور غیرمستقیم با مردم ارتباط برقرار می‌کرد و آن‌ها را به اسلام دعوت می¬کرد. شاید بتوان اولین مبلغان اسلام را گروهی از مسلمانان دانست که به حبشه هجرت کردند. این هجرت ضمن آنکه باعث حفظ عقاید و تأمین آزادی این گروه مهاجر شد، زمینه گسترش اسلام را در خارج از شبه‌جزیره عربستان فراهم آورد. (عمید زنجانی، 1379: 299)

همچنین در این زمینه می‌توان از اعزام مصعب بن عمیر به عنوان مبلغ اعزامی از سوی پیامبر(ص) برای آشنا ساختن مردم یثرب با اسلام و قرآن نیز نام برد که این سفر تبلیغی زمینه‌ساز انعقاد پیمان عقبه دوم بین پیامبر(ص) و مردم این شهر گردید و مقدمات هجرت تاریخی آن حضرت را به مدینه را فراهم ساخت. (واقدی، 1374: 223) علاوه بر این، در زمان حضور پیامبر(ص) در مدینه و در زمانی که غزوات و سرایا با کفار و مشرکان شدت گرفته بود، دیپلماسی‌عمومی در چارچوب اعزام مبلغان همچنان ادامه داشت؛ برای مثال، در این مقطع پیامبر(ص) حضرت علی(ع) را برای دعوت مردم یمن به آن منطقه فرستاد که با دعوت و اقدامات فرهنگی و تبلیغی آن حضرت، بسیاری از مردم یمن اسلام آوردند.(ابن ابی شبیه، 1981: 216)

5-3. روش حقوقی

به دنبال فتح مکه و فراغت پیامبراعظم(ص) از کار قریش، آن حضرت (ص) فرصت پیدا کرد تا  با فرستادگان قبایل و طوایف فعال‌تر مذاکره کند و معاهدات، پیمان‌ها و قراردادهایی با آن‌ها منعقد کند. به عنوان نمونه یکی از معاهدات رسول خدا (ص)، پیمانی است که بین آن حضرت و نصارای نجران منعقد شد. نجران با هفتاد دهکده تابع خود، در منطقه مرزی حجاز و یمن واقع شده بود و در آغاز ظهور اسلام، تنها منطقه مسیحی‌نشین حجاز محسوب می‌شد که از بت‌پرستی دست برداشته و به آیین مسیح گرویده بود.(موسوی، 1384: 114)

5-4. روش اقتصادی

اصطلاح «تألیف قلوب»، برگرفته از آیاتی از قرآن است و به معنای اختصاص دادن بخشی از غنایم و منابع مالی دولت اسلامی برای جذب قلوب و ایجاد ذهنیت مثبت نسبت به تعالیم اسلامی در برخی افراد و گروه‌های مستعد است. بر اساس آیه60 سوره توبه، موارد مصرف زکات منحصر به هشت گروه که عبارت از فقیران، عاجزان، مسکینان، متصدیان اداره صدقات، برای تألیف قلوب، آزادی بندگان، قرض دادن در راه خدا و در راه‌ماندگان است. پیامبر(ص) در موارد متعددی از این ابزار اقتصادی برای پیشبرد دیپلماسی‌عمومی خود در جهت گسترش اسلام بهره گـرفته است؛ از جمله در سال نهم هجری، زمانی که هیئت‌هایـی نمایندگی به نزد آن حضـرت (ص) می‌آمدند، پیامبر(ص) ضمن آنکه هدایایی به آن‌ها اعطاء می‌کرد به درخواست‌های مالی کسانی هم که نیازهایی را مطرح می‌کردند، پاسخ مثبت می‌داد و سرزمین-هایی را برای آنان اقطاع و مشخص می‌کرد. (داداش‌نژاد، 1385: 410).

6. نتیجه گیری

بر اساس آن چه بیان شد می‌توان گفت که دیپلماسی‌عمومی با این که در دهه‌های اخیر در علم روابط بین الملل موضوعیت و اهمیت پیدا کرده، کشورهای غربی‌ به خوبی توانسته‌اند از آن بهره‌گیری نموده و به اهداف سیاست خارجی شان دست یابند؛ اما دین اسلام که از همان ابتدای ظهور خود از دیپلماسی ‌عمومی به منظور دعوت ملت‌ها، اقوام و قبایل دیگر به اسلام و پذیرش توحید و یکتاپرستی استفاده کرده و پیامبر(ص) چه در سال‌های اقامت خود در مکه پس از بعثت خویش، و چه در سال‌های استقرار دولت خود در مدینه پس از هجرت، در کنار به‌کارگیری دیپلماسی به مفهوم سنتی، همزمان از دیپلماسی‌عمومی در راستای اثرگذاری بر مردم، نخبگان و گروه‌های غیردولتی استفاده می‌کرده؛ متأسفانه کشورهای اسلامی از  این ظرفیت‌های موجود در مبانی و اصول دینی شان به منظور استفاده از دیپلماسی عمومی، کمتر بهره گرفته و می‌گیرند. بنابراین، امروزه که از دیپلماسی ‌عمومی در غرب و به شیوه‌هایی جدید استفاده می‌شود و کشورهای غربی توانسته‌اند از طریق آن با کمترین هزینه به اهداف مورد نظر خود دست یابند، شایسته است که کشورهای اسلامی با توجه به پیشینه طولانی دیپلماسی ‌عمومی در اسلام، در کنار استفاده از دیپلماسی‌‌سنتی از دیپلماسی‌عمومی در سیاست خارجی خود استفاده کنند و ارتباط و تعامل با ملت‌ها، نخبگان، گـروه‌ها و سـازمان‌های غیـردولتـی اثرگـذار را در محـور تلاش‌های دیپلماتیک خود در راستای بسط و گسترش پیام دین الهی و نشر معارف متعالی اسلام قرار دهند؛ زیرا  امروزه مجاب‌سازی ملت‌ها و تسخیر افکار عمومی از راه توسل به فطرت حق‌طلبانه و عدالت‌خواهانه انسان‌ها می‌تواند بیشترین تأثیر را در جهت تغییر گرایشات و رفتارهای حکومت‌ها و حاکمان غیردینی ایجاد کنند.



**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**