اجتماع و سیاست

هزاره ها؛ انتخابات، فرصت ها وتهدیدها

**نوشته شده توسط ali halimi**. **ارسال شده در** اجتماع و سیاست

هزاره ها؛ انتخابات، فرصت ها وتهدیدها

عبدالعزیز صادقی

چکيده:

انتخابات مهم و سرنوشت‌ساز رياست جمهوري افغانستان در سال جاري (2014 s) به عنوان يک رخداد مهم سياسي قبل از همه مورد توجّه جامعه­ي افغاني اعم از اقوام، احزاب، گروه‌ها و شخصيت­هاي مؤثّر در قضاياي سياسي کشور قرار گرفته است؛ تا از طريق حضور شکوهمند مردم پاي صندوق­هاي رأي هم نقشه­ي راه پنج ساله‌ي کشور را در جهت اعتلاي وطن فراروي رئيس جمهور آينده به تصوير بکشند و هم همه­ي اقوام و... را از طريق نيل به خواسته­هاي سياسي شان در اين بازي سياسي به نتايج بُرد بُرد نايل و راضي بدارند. مقـاله­ي حاضر به ضرورت­، فرصت­ و کيفيت حضور هزاره­ها در اين انتخابات پرداخته و در اخير نيز چالش­ها و تهديدهاي فراروي اين مردم را در اين برهه­ي حسّاس و سرنوشت­ساز تاريخ مورد بحث و بررسي قرار داده است.

واژگان کليدي: هزاره­ها، انتخابات، مشارکت سياسي، تعيين سرنوشت، فرصت­ها و تهديدها.

 

سخن آغازين

هزارستان سرزمين باستاني و در عين حال کوهستاني است که در قلب افغانستان موقعيت دارد و عظمتش نه تنها در طبيعت زيباي کوهستاني بلکه در پشت کار و اراده­ي آهنين مردم اين سرزمين است که در تاريخ پر فراز و فرود اين کشور، هيچگاه از تلاش در دفاع از استقلال، آزادي و اعتلاي روز افزون آن فروگذار نکرده­اند؛ با همه­ي اين­ها متأسّفانه از سوي تماميت خواهان، بيش از ديگر اقوام محروم ساکن اين کشور در معـرض ظلـم­ها، ستم­ها، تبعيض­ها و بي­عدالتي­ها قـرار گرفته­اند، به گونه­اي که هزاره­ستيزي از زمان عبدالرّحمن خان جائر تا سقوط داوود خان و بلکه پس از آن (به جز دوره­ي کوتاه پادشاهي امان الله خان) يکـي از عناصر اساسي­سياست­هاي نظام­هاي قبيلوي حاکم بر اين کشور را تشکيل مي­داده است. چنان­که روزنامه­ي«لوس آنجلس تايمز» در گزارش مفصّل خود به اين محروميت‌ها اشاره کرده و سپس مي­نويسد: «اين وضعيت پس از سقوط طالبان به نفع هزاره­ها تغيير کرده و ما شاهد نفوذ روز افزون آن­ها در تمام عرصه­هاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي و... هستيم». (لوس­آنجلس­تايمز  16/12/2010).

امّا آن­چه در اين ميان قابل توجّه هست اين است که اين تغيير وضعيت و فرصت‌هاي به دست آمده، نتيجه­ي تلاش­هاي پيشواي شهيد عبدالعلي مزاري (ره) است که محروميت­زدايي تاريخي را از ساحـت مردمش در ايجاد خودباوري ميان آنان مـي­دانست. از ايـن رو، بـا تـلاش­هاي خستگي ناپذير، حتّي با قرباني کردن جانش در اين راه [که اينک در نوزدهمين سالگرد شهادت پر افتخارش، يادش را گرامي مي­داريم]، توانست با اِعمال اصـول مؤثّر مـردم را به مرحله­اي از خود باوري برساند و عزّت از دست رفته­ي آنان را دوباره احيا و اقتدار لازم را از نو شکوفا سازد.

انتخابات

انتخابات، چنان­که در تعريف آن گفته شده است: «مجموعه­ي عملياتي است که در جهت گزينش فرمانروايان يا تعيين ناظراني براي مهار کردن قدرت، تدبير شده است. از اين ديدگاه انتخابات به معني فنون گزينش و شيوه‌هاي مختلف تعيين نمايندگان است. ابزاري است که به وسيله­ي آن مي‌توان اراده­ي شهروندان را در شکل‌گيري نهادهاي سياسي و تعيين متصدّيان اعمال اقتدار سياسي مداخله داد» (قاضي، حقوق اساسي و نهادهاي سياسي، 1370: ص679). حال با توجّه به اين معنا و مبحث، انتخابات رياست جمهوري افغانستان به جهت انتخاب رئيس دولت از اهمّيت ويژه‌اي برخوردار است. انتخاباتي که تاريخ برگزاري آن بر اساس اعلان رسمي از سوي کمسيون مستقل انتخابات، در 16 حمل 1393 q برابر با 5 اپريل 2014   s تعيين گرديده و گمانه زني­هاي مربوط بر تقديم يا تأخير در تاريخ برگزاري آن را از ذهن­ها زدوده و اکنون هر چه به تاريخ مذکور نزديک و نزديک­تر مي­شويم آمادگي­هاي سياسي، صف­بندي­هاي گروهي و فعّـاليت­هـاي برجسته­ي چهره­هاي سياسي رونق بيشتر مي­يابد تا از طريق انتخابات، شخص اوّل مملکت را برگزينند.

هزاره­ها و ضرورت انتخابات

همزيستي مسالمت آميز بر مدار عـدالت اجتماعي به معنـي رعـايت تنـاسب، استحقاق­ها و شايستگي‏ها در ساحت اجتماع اين مسأله را به عنوان يک ضرورت سياسي-  اجتماعي ايجاب و الزام مي­کند که مردم با حضور آگاهانه­ي خويش پاي صندوق‌هاي رأي‌، به حکومت يا حاکميتي رأي دهند که اقتدارش بر خاسته از آرا و اراده­ي مردم به عنوان اساسي­ترين اصل دموکراسي(Democracy) متبلور و استوار باشد. همان دموکراسي­اي کـه رايج­ترين اصطلاح در علم سياست و مشتق شـده از واژه­ي يوناني دموکراسيا (DEMOKRATIA) است که پيشوند «دموس» (DEMOS) در آن به معناي اداره­ي امور داخلي کشور در برابر «پوليس» (POLICE) به معناي اداره­ي امور خارجي به کار مي­رود (احمدي، فلسفه­ي حکومت از ديدگاه اسلام،1377: ص46). البته «دموس» بعدها به معناي تهيدستان و روستائيان و سرانجام به معناي مردم اطلاق شده است (پيشين). چنين حکومتي با ويژگي­هاي ارکاني همانند: «رقابت‌هاي انتخاباتي عادلانه، آزادي انديـشه­، آزادي بـيان و مطـبوعات آزاد» که فرصت انتخاب فـرد شايسته را به مردم مي­دهند متضمّن حـاکميت مـردم بر اسـاس فرصت­هاي همسان معطوف به عدالت خواهد بود. مسلّماً انتخاب چنين حکـومتي با چنين ويژگي­هايي شايسته­ و بايسته­ي مردم ما خواهد بود که يکي از امتيازات يا وظايف اصلي آن به دليل صورت پذيري عيني آن بر اراده­ي مردم (احمدي، فلسفه­ي حکومت از ديدگاه اسلام،1377: ص49). تأمين خواسته‌هاي مردم و رعايت مصالح آن­هاست.

هزاره­ها و اهميت انتخابات

به اعتقاد نگارنده­ي اين سطور، اهميت انتخابات براي همه­ي اقوام ساکن افغانستان مخصوصاً براي مردم ما (هزاره­ها) از آن جهت است که شرکت فعّال مردم در انتخابات تثبيت کننده­ي پيوند­ و پيوستگي­­هاي سياسي اقوام، احزاب و گروه­ها در بدنه­ي نظام سياسي و خط بطلان کشيدن بر ايده­ي انحصار و تماميت خواهي خواهد بود. پس شرکت در انتخابات دو هدف زير را تعقيب خواهد کرد:

  1. تعقيب دموکراسي.
  2. پي­گيري مطالبات سياسي ­- اجتماعي و رسيدن به آن­ها نه از راه زور و خـشونت بلـکه از راه فعّـاليت­هاي مدني همراه با اصول و آداب مدني. چرا که امروزه تنها دشمنان دموکراسي و آزادي يعني تماميت خواهان اين سرزمين هستند که منافع نامشروع شان را هميشه در لابلاي روا داشتن تبعيض­ها، تعصّب­ها عليه ديگران جستجو مي­کنند.

گزينش فرد اصلح

بدون ترديد، اداره­ي جامعه اسلامي‌، امانتي است که از سوي مردم به رئيس جمهور به عنوان فرمان رواي اوّل مملکت سپرده مي‌شود، لذا وظيفه­ي مردم دين مدار هست که اين امانت را به کس يا کساني که صلاحيت يا به قول قرآن کريم اهليت دارند بسپارند: «إِنَّ اللَّهَ يأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلى‏ََ أَهْلِها؛ خداوند به شما فرمان مي‏دهد كه امانت­ها را به صاحبانش بدهيد!» (سوره­ي نساء/58).

     همان اهليت يا چيزي که اگر از سوي مردم غير آن لحاظ شود نه تنها نسبت به خود بلکه به ساحت پيامبر(ص) و بالاتر از آن به پيشگاه باري تعالي خيانت کرده‌اند. چنان­که پيامبر (ص) اين مطلب را با زبان رسا چنين بيان مي­دارد: «أَيمَا رَجُلٍ اسْتَعْمَلَ رَجُلًا عَلَى عَشَرَةِ أَنْفُسٍ عَلِمَ أَنَّ فِي العَشرَةِ أَفضَلَ مِمَّن إِستَعمَلَ فَقَدْ غَشَّ اللَّهَ وَغَشَّ رَسُولَهُ وَغَشَّ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ؛ هر كس مردي را بر ده تن رياست دهد و بداند كه ميان آن­ها كسي هست كه از او برتر است با خدا و پيغمبر و گروه مسلمانان تقلّب كرده است‏».(متقّي هندي، کنز العمّال، 1389r، ج6، ص19، حديث14653؛ و السيوطي، الفتح الکبير، 1423، ج1، ص428؛ و الشافعي، اتحاف الخيرة بزوائد المسانيد العشرة، 1420، ج4، ص261، ح3525؛ و نهج الفصاحة، 1386: ص361). در حديث ديگـري با بيان ديگري از زبان آن حضرت مي­خوانيم: «مَنِ استَعمَلَ رَجُلاً ِمن عِصَابَةٍ وَفِيهِم مَن هُوَ أَرضَي لله مِنهُ فَقَد خَانَ اللهَ وَرَسُولَهُ وَالمُؤمِنِين؛ کسي که فردي را از ميان جمعي به کار گمارد و بداند در ميان آنان کسي هست که بيشتر از وي مورد رضايت خداوند است، به خدا و رسولش و مؤمنان خيانت کرده است» (کنز العمّال، 1389r، ج6، ص25 و 39، حديث14687).

پس با توجّه به سفارش­هاي ويژه­ي آموزه­هاي اسلامي مبني بر انتخاب فرد يا افراد اصلح و شايسته، وظيفه­ي مردم شريف ماست که بايستي شناخت لازم از فرد مورد نظر خود براي تصدّي سِمت مهم رياست جمهوري را داشته باشند و او را در ديانت، صداقت‌ و مهم­تر از همه وفاي به عهد پايبند بدانند و شناخت کافي از کارايي او از حيث تخصّص و تعهّد داشته باشند تا بدينوسيله حاکميت شايسته‌سالاري مورد تأکيد آموزه­هاي ديني به جاي حاکميت قبيله‌اي و گروهي در جامعه فراهم آيد.

گزينش فرد همگرا

استبداد­هاي موروثي و محروميت­هاي تاريخي عليه مردم ما به خوبي ايجاب مي­کند که بايستي با دقّت­، مشورت و رايزني­هاي لازم با يکديگر اقدام به انتخاب فردي کنند که با روش و منش ديگرپذيري و همگرايي وارد ميدان سياست شده و با درايت و حسن سياست گامي در راه تحقّق عدالت اجتماعي برمي­دارد چرا که بهترين و ماندگار­ترين سياست در باب حکومت از منظر پيشواي عدالت، عدالت و حسن سياست است نه چيز ديگر: «خَيرُ السِّياسَاتِ العَدْلُ؛ نيكوترين سياست­ها اجراي عدالت است» (حكيمي، الحياة، 1380: ج6، ص606؛ و ليثي واسطي، عيون الحکم و المواعظ، 1376" ص237؛ و آمدي، غرر الحکم و درر الکلم، 1410" ص354) «مَنْ‏ حَسُنَتْ‏ سِياسَتُهُ‏ دَامَتْ‏ رِياسَتُه‏؛ رياست (و حکومت) پايدار در گرو سياست نيکـو است». تـا در سايه­ي چنين حـکـومتي از استبداد­هاي موروثي رهايي يابيم؛ استبداد­هايي که رگه­هاي آن در دوران چند ساله­ي حکومت ناکارآمد رئيس جمهور کرزي هم شاهد آن بوديم که از جمله مي‌توان به حملات سازماندهي شده­ي همه­ ساله­ي کوچي­ها بر بهسود تحت حمايت دولت وي؛ و عدم صداقت رئيس جمهور در تعهّداتش در مورد تعداد وزارت­خانه­هاي اختصاصي براي هزاره­ها؛ و عدم توجّه به بازسازي هزارستان از کمک­هاي سخاوت­مندانه­ي جامعه­ي جهاني و... اشاره نمود.

انتخابات و فرصت­هاي پيش‌روي هزاره­ها

 قاعده­ي اصلي اين  بوده که فلاح و رستگاري هميشه در گرو هبستگي است؛ نظم طبيعي زندگي تمام موجودات حتّي پرنده­ها و حيوانات مهاجر نيز شاهد آن است کـه تـا در جمع حـرکت مي­کنند از شر دشمنان در کمين نشسته در امان هستند. امام علي (ع) در اين زمينه مي‌فرمايد: هيچ قومي با تفرقه به جاي نرسيده­اند: «وَ إِنَّ اللهَ سُبحَانَهُ لَم يعطِ أَحَداً بِفُرقَةٍ خَيراً مِمَّن مَضَي وَ لَامِمَّن بَقِي؛ خداي متعال هيچ خيري را با تفرقه به قومي در ميان گذشتگان و آيندگان بشري عنايت نخواهد فرمود» (نهج البلاغة، 1386.، ص338، کلام 176).

اکنون با توجّه به اين­ نکته که خير هميشه در گرو وحدت و همبستگي است مزاياي همبستگي را به عنوان فرصت­هاي هزاره در انتخابات پيش رو، مورد اشاره قرار مي­دهيم:

همبستگي بستر فيض الهي

از فرمايش کوتاه امّا زيبا و پرمعناي پيامبر (ص) که مي­فرمايد: «يدُاللهِ مَعَ الجَمَاعَةِ؛ دست ياري خدا با آناني است که در جماعت هستند»(الترمزي، سنن الترمزي، 1998: ج4، ص38). چنين بر مي­آيد که هميشه همبستگي بستر فيض و مايه­ي رحمت الهي و تفرقه موجب بدبختي است. اين مطلب در فرمايش ديگري از آن حضرت واضح­تر قابل درک و فهم است آن­جا که مي­فرمايد: «وَ الْجَمَاعَةُ رَحْمَةٌ وَ الْفُرْقَةُ عَذَابٌ؛ همسبتگي مايه­ي رحمت و پراکندگي مايه­ي عذاب است» (حلواني، نزهة الناظر و تنبيه الخاطر، 1408: ص27). به خاطر همين مزيت­هاي همبستگي است که قرآن کريم مدام با جمله­ي زيباي «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً» مسلمانان را به همبستگي فـرا مـي‌خواند و با جمله­ي: «وَ لا تَفَرَّقُوا» از تفرقه بر حذر مي­دارد. (آل عمران/103).

      بنابراين انتظار مي­رود مردم سرفراز ما با الهام از اين دستورات ديني با همبستگي لازم به منظور تغيير سرنوشت شان بدان نحو که قرآن کريم سفارش مي‌فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ لا يغَيرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يغَيرُوا ما بِأَنْفُسِهِم؛ خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملّتي) را تغيير نمي‏دهد مگر آن­كه آنان آن­چه را در خودشان است تغيير دهند» (رعد/11). در انتخابات پيش رو- با وصف تمام تهديد­هـاي امنيتي و چالش‌هاي پيشرو- شرکت کنند و مديريت کلان اجراي کشور را به سمت منافع ملّي و مصالح ميهني تغيير دهند و در سايه­ي اين کار هم زمينه­ي سُرُور الهي و هم زمينه­ي سَروَري خويش را فراهم آورند:

خدا آن ملّتي را سروري داد          که تقديرش به دست خويش بنوشت

به­ آن ملّت سروکـاري  ندارد           کـه دهقـانش براي ديگـران کِشـت

(اقبال لاهوري، کلّيات اقبال، 1387q: ص408).

همبستگي پشتوانه­ي نيرومند عدالت خواهي

همان طور که اشاره شد با فقدان وحدت و فراگير شدن هرج و مرج و بروز خودخواهي­ها در جامعه مخصوصاً از سوي نخبگان و رهبران سياسي آن، اجراي حق و عدالت در چنين جامعه­اي هرگز ميسّر نخواهد بود. از اين رو، پيشواي عادل حضرت علي(ع) تنها راه اجراي حق و عدالت را قوي شدن از راه وحدت و همبستگي مي­داند: «فَقُلنَا: تَعَالَوا نُدَاوِمَا لَايدرَکُ اليومَ بِإِطفَاءِ النَّائِرَة وَ تَسکِينِ العَامَّةِ حَتَّي يشتَدَّ الأَمرُ وَيستَجمَعَ، فَنَقوَي عَلَي وَضعِ الحَقِّ مَوَاضِعَهُ؛ ما گفتيم که بياييد با خاموشي آتش جنگ و آرام کردن انبوه مردم، به چاره جويي و درمان بنشينيم تا کار مسلمانان قوام و انسجام يابد تا ما براي اجراي حق و عدالت نيرومند شويم» (نهج البلاغة، ص596، کلام 58).

پس بر ماست که با الهام و بهره­مندي از قدرت همبستگي همراه با فراست و زيرکي از دموکراسي موجود که قدر جامع آن، حکومت مردم بر مردم توأم با مشروعيت سياسي و مقبوليت مردمي است، استفاده­ي مطلوب را برده و در بستر چنين حاکميتي به عـدالت سيـاسي و اجتماعي دست­يابيم.

انتخابات و تهديد­هاي پيش روي هزاره­ها

حاکميت تک­نژادي استبدادي در بستر تاريخ 250 ساله­ي خود بدين سو، که شالوده­ي آن را سه عنصر افراط، استبداد و انحصار تشکيل مي­دهد، عاري از مکانيزم ملّي مبتني بر عدالت سياسي و اجتماعي بوده است. از اين رو، هزاه­ها در اين مدّت طولاني به عنوان يک اقلّيت قومي­- مذهبي انگاشته مي­شده است و از سهم­گيري در تشکيلات سياسي محروم و از حضور در فعّالّيت­هاي آبرومندانه­ي اجتماعي ممنوع بوده است؛ و اگر احياناً سهمي يا حضوري هم داشته است بسيار اندک که جنبه­ي تشريفاتي آن به مراتب بيش از کارآيي آن بوده است. همانند درگير بودن در پست معاونت رياست جمهوري آن هم نه از نوع اوّلش بلکه از نوع دوّمش و... که هيچ­گاه درخور شأن و منزلت اين قوم نبوده است. پس رهايي از اين تراژدي غمبار سابقه­دار تنها در گرو وحدت از معبر فرهنگ وحي ميسّر خواهد بود و آنگاه به قول شاعري عارف خطاب به دل غمديده­ي خويش مي­توان گفت:

اي­دل غمديده­ حالت به شود دل­بد ­مکـن       وين سر شوريده باز­آيد به سامان­غم­مخور

دورگردون گر دو روزي بر مراد ما ­نرفت       دائماً يکـسان نباشد حال دوران غم مخور

 (حافظ شيرازي، ديوان حافظ، 1373: ص278).

در بحث حاضر تهديدهاي فراروي هزاره­ها در ساختار سياسي کشور سامان­دهي شده و اينک با رعايت ظرفيت پژوهش ابتدا به برخي اهم تهديدهاي داخلي و سپس به تهديدهاي بيروني اشاره مي­شود:

تهديدهاي داخلي

1. نبود تشکّل واحد سياسي

ضرورت تشکّل سياسي و اهمّيت آن آنگاه قابل درک و فهم است که ما دوران طلايي پيشواي شهيد عبدالعلي مزاري (ره) را به خاطر بياوريم که با برخورداري از ويژگي­هايي هم­چون«رهبري قومي، اجتماعي و سياسي توانست بر بي‌اعتمادي‌ها فايق‌آيد (عظيمي، چالش­ها و موانع حضور هزاره­ها در ساختار سياسي افغانستان، ص90).  و در پرتو حسن سياست همراه با درک ضرورت و اهمّيت وحدت بتواند اکثريت جامعه هزاره را حول محور(حزب وحدت اسلامي) انسجام دهد و مطالبات به حق مردمش را از آدرس سازمان واحد سياسي تا جايي به منصّه­ي ظهور برساند. امّا متأسّفانه نبود اين انسجام هم قبل از دوران آن شهيد و هم بعـد از آن مانـع موفقيت­هـاي مردم در زمينه­هاي مختلف بوده است.

2. نبود رهبري واحد

امروزه تعدّد رهبران بي­کفايت که متأسّفانه به دلايل خود خواهي­ها و هوس­هاي سياسي بر خلاف دستور صريح قرآني مبني بر حفظ همبستگي راه تفـرقه و دوئيت را پـيش گرفته­اند و نه تنها ناتواني خودها را در تأمين خواسته­هاي مردمي به نمايش گذارده­اند که به قول شاعر ملّي پاکستان علّامه اقبال به خاطر تفرقه صد گره ناگشودني را روي دست مردم نهاده­اند:

رشته­ي وحدت چو قوم از دست داد        صــدگـره بـر روي کـار مـا فتاد

 (اقبال لاهوري، کلّيات اقبال، 1387q: ص47).

 

3. عامل رواني

فاشيزم طائفوي در طي ساليان ستم‌راني­اش در اثر تلقين جمله­­هاي نامبارک همچون: «هزاره نمي­شود» و «هزاره نمي­تواند» انزواي کمر شکن و دوري از ساختار حاکميت را تحميل کرده بود که در اثر اين تلقين و تحميل، اعتماد به نفس و خود باوري به کلّي از ميان مردم رخت بر بسته بود به گونه­اي که هزاره­ها تصدّي­ سمت­هاي سياسي­- اجتماعي، علمي­- فرهنگي و... را عمـلاً ناممکن مي‌پنداشتند. چنان­که در بخش «سخن آغازين» اشارت رفت تنها جسارت حضور به گونه­ي عملي در صحنه­هاي مخـتلفي همچون: صحنه­ها­ي سياسي، نظامي، اجتماعي، علمي، فرهنگي و عرصه­ي شهرنشيني نتيجه­ي تلاش­هاي پيشواي شهيد عبدالعلي مزاري (ره) بود که از آن روز تا بدين روز قدري امکان پذير شده است. مع‌الوصف رگه­هايي از اين مانع يا عامل رواني در اعماق جـان عامّه­ي مردم هنوز که هنوز است پا برجاست.

تهديدهاي بيروني

بدون ترديد آمادن [بفتح دال آماده ساختن] (بهشتي، فرهنگ صبا فارسي، 1371: ص38) افکار عمومي براي پذيرش فرهنگ دگرپذيري و کثرت­گرايي در جامعه­اي به شدّت سنّتي و قبليه­گرايي همانند افغانستان که تجربه­ي ستمراني 250 ساله­ي تک قومي را به همراه دارد، يک پديده­ي متناقض نماي سياسي تلقّي مي­گردد. چرا که از سويي آراستن افکار عمومي براي پذيرش فرهنگ کثرت­گرايي يکي از اقتضائات جامعه­ي دموکراتيک است و از ديگر سوي، دگرگوني هر حاکميتي خواست­هاي به حق و قانوني مردم را از آدرس قومي، حزبي و سمتي و... دچار تغيير و تحريص و تحريض قرار داده و بالتّبع تهديدهايي را فراروي مـردم به خـصوص اقلّيت­هاي محروم قرار خواهد داد. حال با توجّه به ظرفيت مقاله به برخي از اهم اين مشکلات و تهديد­هاي احتمالي اشاره مي­شود:

 

1. فزون خواهي

متأسّفانه باور يا به تعـبير مناسب­تر خيال برخي اقـوام تماميت­خواه ساکـن در افغـانستان از گذشته­هاي دور تا کنون متمرکز روي اين مسأله بوده که بايستي براي برخي گروه­هاي اجتماعي براي به عهده گرفـتن سمت­هاي کليدي اولويت­هايي در نظر گرفته شود. تجارب انتخابات گذشته و نقض عهد­ها و پيمان­ها در مورد واگذاري و گردش هرم قدرت به اقوام ديگر، نيز اين خيال را تقويت مي­کند. از سويي ديگـر صف آرايي­هاي فعـلي احزاب سياسي و گروه­هاي قومي نشان مي‌دهند که انتخابات آينده­ي رياست جمهوري به شدّت به ­يک کارزار قومي تبديل خواهد شد، چهره­هاي مهم اقوام غير پشتون کوشش مي­کنند با شکل­دهي يک ائتلاف سياسي، طلسم انحصار حاکميت قوم خاص را در حوزه­ي حاکميت افغانستان به حافظه­ي تاريخ سپرده و از طريق دموکراتيک، برخي حلقه­هاي سياسي را متقاعد به گردش قدرت کنند امّا از آنجا که شعارها در اين کشور در لفافه­ي «گفتار نيک» امّا رفتارها با چهره­ي تهکّم [خشم گرفتن] و تحکّم [زورگويي] عاري از  «کردار نيک» ارائه و عـرضه مي­شود، اين دوگانگي به هيچ­ وجه القا کننده­ي «پندار نيک» نيست. از اين رو، بيم آن مي­رود که در انتخابات آتي کشور براي نهادينه کردن اولويت­هاي سياسي و تصدّي هرم قدرت از سويي و ناديده انگاشتن‌هاي نارواي برخي اقوام از سوي ديگر يکه‌تازي­هايي را در عرصه­ي انتخابات در لفافه­هاي زر و زور و تزوير به نمايش بگذارد و در نتيجه ممکن است اين افزون خواهي­ها علاوه بر بداخلاقي­ سياسي و تنه زدن به خواسته­هاي مشروع ديگران، دموکراسي و شايسته‌سالاري را نيز زير سوال اساسي ببرد.

2. جا به جايي آراء

انتخابات گذشته­ي رياست جمهوري و هم چنين پارلماني افغانستان نشان دادند که کميسيون مستقل انتخابات از نظر شيوه­ي عمـل و موضع گيري سياسي خـود، به شدّت آسيب پذير  بوده است. باطل شدن ميليون­ها رأي در انتخابات رياست جمهوري و جا به جايي برخي نمايندگان پارلمان بعد از شمارش مجدّد آراء، نه يک عمـل انتخـاباتي بلکه يک عمل استـصوابـي بود. هم­چنان مخالفت آقاي کرزي با دو عضو خارجي اين کميسيون پنج نفره يکي ديگر از مشکلات انتخابات پيش­رو است. از سوي ديگر توزيع بيش از حد کارت­هاي انتخاباتي در مناطق خاص که به نظر مي­رسد بيش از تعداد راي دهندگان در مناطق مذکور است، يک مشکل اساسي در راستاي انتخابات شفّاف و عادلانه مي­باشد. نبود آمار مشخّص از تعداد کل راي دهندگان در کشور باعث ابهام در کل آراء مي­گردد و هم تضييع و نقض حقوق شهرونداني را که فارغ از «زر و زور و تزوير» و به دور از اکراه، اجبار و ارعاب بلکه از روي شناخت لازم و با در نظرداشت منافع ملّي و مصالح ميهني درانتخابات شرکت نموده­اند در پي­ خواهد داشت مگر اين­که کمسيون مستقل انتخابات، با داشتن معيارهاي مدرن و قابل اجراء زمينه را براي يک انتخابات آزاد فراهم آورد و جريان آزاد دموکراسي را به طور جدّي نظاره­گر باشد.

3. نا امني

نبود امنيت سراسري در کشور، يکي از چالش­ها و تهديد­هاي ديگري در راستاي يک انتخابات آزاد و عادلانه مي­باشد. همزماني خروج نيروهاي ناتو از افغانستان با برگزاري انتخابات رياست جمهوري 2014 در اين کشور، به دلايل متعدّدي هم فرصت ناأمني و هم شدّت ناأمني را براي تروريست­ها فراهم مي­کند. برگزاري ناکام انتخابات رياست جمهوري يکي از اهداف مهم مخالفان داخلي و خارجي مردم افغانستان است؛ گروه طالبان و ساير جريان­هاي همسو در تلاش خواهند بود تا با استفاده از هر فرصت ممکن، فضاي انتخابات را ناممکن سازند. از اين رو، نيروهاي امنيتي افغانستان اعم از پليس و اردوي ملّي در اين برهه­ي زماني در محک آزمون امنيتي مهم قرار گرفته و بدون ترديد از هرگونه تلاشي در اين راه دريغ نخواهند ورزيد. امّا با وجود آن­ هم مشکلات امنيتي کماکان به حال خود باقي خواهد بود و با وجود چنين مشکلاتي که پاره­اي از آن­ها پيشتر يادآوري گرديد حضور مردم را در پاي صندوق­هاي رأي کمرنگ خواهند ساخت و از سويي ديگر بهانه­اي خواهد شد براي مسئولان صحنه­ي انتخابات تا «مهندسي انتخابات» يا «سناريوي» پشت پرده را به اجرا و يا به نمايش بگذارند و مبسوط اليد بودن شان را در طيف وسيعي از تخلّفـات رايج در خصوص انتخابات فراهم آورند.

     بنابر اين انتظار يک انتخابات آزاد و شفّاف ناممکن به نظر مي­رسد. امّا نفس اين عمل يک امر مثبت ارزيابي شده و تلاش مثبت براي نهادينه شدن روند مشارکت مردم در جهت تعيين سرنوشت خويش تلّقي و ثبت تاريخ خواهد شد.

فرجام سخن

انتظار مي­رود هزاره­هاي وفادار به ميهن همنوا و همصدا همراه با آگاهي و مشارکت سياسي در انتخابات رياست جمهوري پيش رو، اين حقيقت را به اثبات برسانند که آنان هم چنان وزنه­اي بزرگ و تأثيرگذار در صحنه­هاي اساسي  کشور از جمله در عرصه­ي سياسي و اجتماعي هستند و خواهند بود. و اين­­که حاضرند دوشادوش ديگر اقوام ساکن اين ميهن نقش سازنده­ي خويش را در بهبود اوضاع نابسامان کشور ايفا نمايند و براي دستيابي به حقوق مسلّم خويش از هيچ تلاشي فروگذار نکنند و نيز در امر نهادينه شدن روند دموکراسي و حرمت نهادن به قوانين و مقرّرات نجات­بخش کشور از هيچ تلاشي دريغ نورزند.

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**