مالستان

زندگی‌نامه حجت‌الاسلام محمدعیسی امینی

**نوشته شده توسط ali halimi**. **ارسال شده در** مشاهبر و شخصیت ها

علی‌مدد شریفی


1. تولد و کودکی
حجت‌الاسلام حاج محمدعیسی امینی، فرزند اسحاق، فرزند سید محمد، فرزند محمدتقی، فرزند دربیش، فرزند آشور، فرزند فیض محمد، فرزند دلارام، از طایفۀ زاولی، دستۀ حاجی‌محمد بالا، در قریۀ «نهاد» سه‌پای در ماه جوزای سال ۱۳۲۴ ش به دنیا آمد.
2. دوران تحصیل
محمدعیسی بعد از سپری کردن دوران کودکی، روخوانی قرآن، سواد فارسی، آشنایی با ادبیات عرب و صرف و نحو ابتدایی را از عمویش ملاعلی جان مشهور به «آخوند» آموخت که سال‌های متمادی وظیفه ملا امامی منطقۀ سه‌پای را بر عهده داشت. بعدازآن، مدتی نزد ملا خدابخش مشهور به حاجی آخوند زوار ‌‌سه‌پای مشغول تحصیل شد.
آقای امینی در سال ۱۳۴۷ش، به خدمت عسکری اعزام شد و دو سال در قول اُردوی پکتیا بود و بعد از اتمام دوره‌ی عسکری و اخذ ترخیص، به منطقه بازگشت و دوباره مشغول تحصیل شد و نزد حاجی آخوند زوار زاولی (ملا خدابخش)، صرف و نحو و منطق و فقه را فرا گرفت. او یک‌سال از محضر استاد شیخ محمدیوسف عارفی مالستانی و یک‌سال دیگر از حجت‌الاسلام شیخ نوروز برهانی جاغوری علوم و معارف دینی را آموخت.
آقای امینی بعد به شهر قندهار رفت و از سال ۱۳۵۵ تا اوایل ۱۳۵۷ش، در مدرسۀ علمیه آیت‌اللّه محمدآصف محسنی قندهاری، از او و دیگر استادان مدرسه فقه، اصول، معانی و بیان و دیگر علوم رایج دینی را آموزش دید.
در هفت ثور ۱۳۵۷ش، کودتای حزب دموکراتیک خلق افغانستان به وقوع پیوست؛ در پی آن، وضعیت عمومی در تمام ولایت‌ها و مخصوصاً قندهار امنیتی شد به‌گونه‌ای که مدت زیادی در این شهر اجتماعات ممنوع اعلام شد و حتی مدتی نماز جماعت مساجد نیز تعطیل شد. ازاین رو، زمینۀ درس و تحصیل باقی نماند. آقای امینی اوّل جوزای همان سال به منطقه بازگشت. ولسوال جدید مالستان از خلقی‌های تندرو بود و مردم را در تنگنا قرار داده بود، با این حال، در زمستان ۱۳۵۷ش، با درخواست عده‌ای از مردم منطقه زادگاهش، در مسجد محمدیه قریۀ «نهاد» سه‌پای تدریس را شروع کرد. او در زمستان همان سال در کنار تدریس در مسجد محمدی، با عده‌ای از عالملن، روحانیان و متنفّذان منطقه و معلمان مسلمان درباره مسایل و حوادث روز نشستی برگزار کرد.
3. مشارکت در آزادیسازی ولسوالی‌های مالستان و جاغوری
او در آزادی‌سازی ولسوالی مالستان از دست رژیم مارکسیستی «خلق» نقش داشت و با شروع درگیری در ماه ثور ۱۳۵۸ ش، تمامی مردم مالستان، ولسوالی را محاصره کردند و جنگ شروع شد. امینی با مردم سه‌پای و زردک سوخته در کوه مقابل ولسوالی سنگر گرفتند. یک هفته این جنگ طول کشید و سرانجام مردم به پیروزی رسیدند. نیروهای دولتی تعدادی کشته شده و عده‌ای دیگر تسلیم مردم شدند. صاحب ‌منصبان و خلقی‌ها نیز عده‌ای کشته شدند و عده‌ای دیگر فرار کردند که در منطقه «پشی» دست‌گیر شدند.
بعد از مدتی کوتاه، مردم جاغوری نیز علیه رژیم «خلقی» دست به قیام زدند و به «سنگماشه» مرکز ولسوالی حمله کردند. آن‌ها از مردم مالستان تقاضای کمک کردند. در این قضیه نیز امینی در رأس یک گروه عازم جاغوری شد و در این جنگ، او جزء دستۀ داوطلب بود که با پیروزی به منطقه برگشت. بعد از آزادی مناطق مرکزی در سال ۱۳۵۸ش، حوزه‌های اداری مردمی در هرولسوالی تشکیل شد، آقای امینی و شیخ حسن عادلی آبدانه میرآدینه در کنار شیخ محسن مهدوی در حوزۀ اداری مالستان در «شینیه‌ده» و بعد در «قول‌آدم» میرآدینه عضویت داشت.
4. نمایندۀ مالستان در تشکیلات شورای اتفاق
سال ۱۳۵۸ش، با تشکیل «شورای انقلابی اتفاق اسلامی افغانستان» در مناطق آزاد شدۀ هزاره‌جات، ولایات و ولسوالی‌های شورای اتفاق به وجود آمد. از جمله این ولایت‌ها جاغوری بود. ایشان و تورن جان‌علی مهاجر، به‌عنوان دو نمایندۀ روحانی و نظامی از طرف حصۀ اول و دوم مالستان به ولایت جاغوری اعزام شدند. آقای استاد امینی در این ولایت به‌عنوان معاون قضا و آقای سعیدی المیتو به‌عنوان رییس کمیسیون قضا منصوب و مشغول فعالیت شدند. بعد از مدتی، گروه‌های متعدد به وجود آمد و نقش شورای اتفاق هرروز کم‌تر می‌شد.
آقای امینی طبق درخواست عده‌ای از روحانیان، دانشجویان و متنفّذین حصۀ اول و دوم مالستان که باهم همفکری و هماهنگی داشتند، سفری به ایران کرد. او در این سفر که سه ماه طول کشید، به شهرهای مشهد، قم و تهران مسافرت کرد وجلسات متعددی با روحانیان منطقه در این شهرها داشت. او در این سفر، تعداد زیادی کتاب دینی با هم‌کاری استاد عزیزاللّه علیزاده مالستانی به دست آورد و وارد منطقه کرد. بعد از آن، مشغول تدریس و تبلیغ مسایل دینی در مدرسۀ «گنداب» و «نهاد» شد و در تمام سال‌های جهاد و مقاومت به خدمات فرهنگی مشغول بود.
5. نقش اصلاحی در منازعات محلی
آقای امینی در جنگ‌های داخلی، چه ‌‌جنگ‌های بین هزاره‌ها و پشتون‌ها و چه در ‌‌جنگ‌های احزاب جهادی محلی نقش اصلاحی داشته است؛ چنانچه در جنگ بین پاسداران جهاد و «بچه کَچَل» که در قریۀ «آب‌پران» ارزگان خاص صورت گرفت و منجر به کشته شدن پنج نفر هزاره و سه نفر پشتون شد، آقای امینی همراه حاج قنبر فرزند حاج محمد زاولی و عده‌ای دیگر از متنفّذان مرکز ارزگان خاص از هزاره و پشتون در قریۀ «حسینی» تشکیل جلسه داد، طی مصوبه چهار ماده‌ای:

۱. آتش بس؛
۲. تخلیه سنگرهای دو طرف؛
۳. انتقال جنازه‌ها؛
۴. بررسی خسارت خانه‌های دو طرف درگیر. این جنگ را مهار کرده و خاتمه دادند.
هم‌چنین در زمستان ۱۳۶۸ش، در پی دست‌گیری و قتل مأمور غلام‌رضا فروتن و فرد همراهش توسط معلّم فاروق خان و پشتون‌های ارزگان خاص و سنگرگیری و تعرض به اموال مردم هزاره و شیعه، عده‌ای از آنان مجبور به فرار از منطقه شدند. در پی این حادثه، آقای امینی با عده‌ای از موسفیدان هزاره و پشتون بعد از مذاکره طولانی در قریۀ «شش‌برجه» ارزگان خاص، به توافق رسیده و جنگ را مهار کردند. آنان سنگرها را تخلیه کرده اموال موجود دو طرف را به صاحبانشان تحویل دادند. هرچند این صلح مدت زیادی دوام نیاورد و بعد از حدود دو ماه مسؤولان احزاب هزاره و پشتون در اول بهار ۱۳۶۹ش، دوباره جنگ را شروع کردند.
آقای امینی و عده‌ای دیگر هم‌چون احمدشاه توسلی، محمدعلی فرزند حاج حیدر و میرزا محمدرسول زردک/ سبزدره، به‌عنوان اعتراض، مصلحت را در خروج از منطقه دیدند و حدود شش ماه منطقه را ترک کردند. در این جنگ که حدود شش ماه طول کشید منجر به تلفات جانی، خسارت‌های مالی، ویرانی و اشغال مناطق دو طرف شد. تا این‌که در ماه میزان ۱۳۶۹ش، هیئتی از حزب وحدت اسلامی، از بامیان به سرپرستی ناطقی‌کیو و صادقی فالج و نیز هیئتی از پشتون‌ها به ریاست پیر سید ابراهیم گیلانی وارد ارزگان شدند.
آقای امینی و احمدشاه توسلی نیز در جلسه صلح حضور یافت. محل جلسه هیئت بامیان در قریۀ حسینی و مرکز جلسه پیر گیلانی در مرکز ارزگان خاص بود. بعد از حدود یک هفته مذاکره دو طرف به توافق رسیدند. قرار شد هنگام غروب در قریۀ سرکاریز ناوۀ شالی توافق‌نامه به اجرا گذاشته شود. فیصله شده بود که مناطق اشغال ‌شده از دو طرف تخلیه شود و هرطایفه سر جای اصلی خود برگردد. این برنامه به‌خوبی انجام شد، اما مردم باغچار، شیره و اُوتی کاملاً مانند گذشته سر جای اصلی خود برنگشتند.
سال ۱۳۷۵ش، در قضیۀ جنگ بین حزب وحدت اسلامی افغانستان، جناح محمدکریم خلیلی به فرماندهی آقای خداداد عرفانی جاغوری و آقای محمداسلم صالحی زاولی، آقای امینی و دوستانش نقش میانجی را داشتند. پس از شکست صالحی و استقرار مخالفان او در گنداب، آقای امینی با پیشنهاد متنفّذان طایفۀ زاولی به ریاست قضا و جناب حجت‌الاسلام شیخ محمدعلی تقدسی به معاونت او منسوب شد. هم‌چنین مدیریّت مدرسۀ علمیه‌ی گنداب به او سپرده شد.
6. فعالیت‌های آموزشی
حجت‌الاسلام آقای امینی، در مدت حضور خود در گنداب علاوه بر کارهای اجتماعی، در مدرسۀ علمیه‌ی گنداب مشغول تدریس شد، بعد از اشغال گنداب در سال ۱۳۷۷ش، توسط طالبان، او طلاب را به مسجد قریۀ نهاد ‌‌سه‌پای منتقل کرد. با آن‌که اوضاع بحرانی و مناسب نبود اما او هم‌چنان مشغول فعالیت علمی و تدریس بود. زمان حضور طالبان در منطقه دشوارترین دورۀ زندگی او بود، در این زمان برادرش حجت‌الاسلام علی‌یاور باهنر توسط طالبان دست‌گیر و به زندان غزنی منتقل شده بود. بعد از حدود سه ماه تلاش و تحمل رنج فراوان او از زندان آزاد شد. آقای استاد امینی با تصمیم خانواده در برج عقرب سال ۱۳۶۸ش، به کابل نقل مکان کرد. او بعد از مدتی اقامت در این شهر، در مدرسۀ علمیّه امام حسن مجتبی(ع) زیر نظر دفتر آیت‌الله العظمی موحدی نجفی مشغول تدریس شد. او علاوه بر تدریس، مسؤولیت پاسخ‌گویی به سؤالات شرعی دفتر یاد شده را نیز بر عهده دارد و در این راستا، از طرف آقای موحدی نجفی تقدیر شد.

منبع: فصلنامه سخن صبا، 1401، ش43-42

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**