دین و مذهب

زینب، عصاره فضایل انسانی

**نوشته شده توسط برگرفته ازروز نامه خراسان**. **ارسال شده در** دین و مذهب

15 رجب سالروز رحلت زینب کبری (س) است. او که نامش زینب، کنیه‌اش ام الحسن یا ام کلثوم(1) و القابش امینة ا... صدیقة الصغری عارفه و کامله بود، در دامن پدر و مادری مهربان دیده به جهان گشود، پدرش علی مرتضی(ع) بود و مادرش فاطمه زهرا(س)، این رخداد که در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجرت اتفاق افتاد، برای سومین بار کاشانه علی(ع) و فاطمه(س) را روشنی بخشید و مایه چشم روشنی جدش رسول خدا(ص) گردید، و سر انجام پس از تحمل رنج های فراوان در سال 62 هجری در سن 57 سالگی به دیار ابدی شتافت و بر اساس برخی تواریخ، در ملک شخصی همسرش عبد ا... بن جعفر در خاک آرمید.

صفات برجسته زینب
این سخن عاری از هرگونه گزاف است که اگر بگوییم: زینب تنها زینت پدر نبود که زینت بشریت بود، او مجسمه علم و تقوا، مجمع مکارم اخلاق و در یک کلمه چکیده وجود علی(ع) و فاطمه(س) بود، زیرا که او غیرت و شجاعت و آیین سخنوری را از پدرش به ارث برده بود، خطبه‌های روشنگرانه او در کوفه و شام گواه این مطلب است، همان طور که او جلال و وقار، عفت و حیا، عصمت و پاکدامنی را از مادرش زهرا به ارث برده بود. فضیلت های این بانوی خوش نام و سرافراز بیش از آن است که بتوان به قلم آورد و در نوشته‌ای کوتاه به مطالعه نشست، اما به مصداق «مالایدرک کله لایترک کله» گوشه‌ای از فضایل شخصیت کم نظیر او را به تصویر می‌کشیم.

1) بندگی و عبادت
عبادت و بندگی یگانه معبود برترین پاسخ گو به نیاز فطری بشر است زیرا که انسان موجودی کمال جو است و بندگی خالصانه نردبانی برای دستیابی به این تکامل است، انسان با این بندگی است که می‌تواند گوی سبقت را از فرشتگان برباید، مسجود فرشتگان شده و به جانشینی خدا نایل شود. از آن رو که میزان بندگی انسان و کیفیت عبادت او، به میزان معرفت او نسبت به خداوند بزرگ بستگی دارد، شناخت هرکس نسبت به خدا عمیق تر باشد، بیشتر و خالص تر از دیگران سر بر آستان یگانه معبود می‌گذارد و در برابرش صورت بر خاک می‌ساید. زینب(س) که وجود مبارکش در مکتب خاندان عصمت شکوفا شد و درس بندگی و عبادت را نیک فرا گرفت عبادتش به حدی بود که هیچ عاملی نتوانست بر کیفیت و کمیت عبادت او اثر بگذارد و یا وی را از آن باز دارد. از این رو آن حضرت نه تنها در بدترین شرایط مانند دوران اسارت، از انجام فرایض باز نماند که حتی از تهجد شبانه نیز غافل نشد. امام سجاد(ع) که در طول دوران اسارت، عمه‌اش را همراهی می‌کرد در تأیید این مطلب فرمود: "عمه‌ام زینب با آن همه رنج ها و سختی ها که در دوران اسارت تحمل کرد، از تهجد شبانه غافل نشد و آن را در بدترین شرایط انجام داد. "گفتار برادرش امام حسین(ع) بهترین دلیل بر این مطلب است، او که بیش از دیگران و بهتر از هر کسی به این مقام معنوی زینب(س) آگاه بود، آن جا که در آخرین وداع روز عاشورا، از خواهرش می‌خواهد تا در نافله‌های شبانه‌اش او را دعا کند: "یا اختاه لاتنسینی فی نافله اللیل؛ " ای خواهر در نافله شبانه‌ات فراموشم نکن. (2)

2) صبر و پایداری
یکی از خصلت های پسندیده که برخی بندگان خدا از آن برخوردارند، صبر است، صبر واقعی ریشه در ایمان دارد، نسبت صبر و ایمان تا آن جاست که در برخی روایات، نسبت صبر به ایمان، نسبت سر به پیکر تعبیر شده است، چنان که صادق آل محمد(ص) در این باره فرمود: "الصبر من الایمان بمنزلة الرأس من الجسد فذا ذهب الرأس ذهب الجسد"؛ جایگاه صبر به ایمان چون جایگاه سر به تن است، آنگاه که سر برود تن نیز خواهد رفت. (3) این تعبیر بلند امام صادق(ع) بیان گر آن است که رشد و پویایی مؤمن وامدار صبر و پایداری اوست، زیرا که گاهی رسیدن به برخی کمالات تنها از تنگناها و دشواری ها در مسیر زندگی امکان پذیر است، سخن آن حضرت دلیل بر این مطلب است که در این باره فرمود: گاهی برای بنده‌ای از بندگان خدا درجه و جایگاهی است که تنها به وسیله عمل نمی‌توان به آن دست یافت، به این دلیل است که گاه خداوند بزرگ از حکمت، برخی بندگانش را به نوعی سختی و مصیبت گرفتار می‌کند تا اگر آنان در برابر آن صبر کنند خداوند آن درجه و جایگاه را به آن ها عطا کند. (4) امام حسین(ع) برای آن که سختی ها را بر همراهانش در جریان واقعه کربلا آسان کند و آنان با بی صبری اجر معنوی خویش را ضایع نسازند فرمود: فاعلموا أن ا... نما یهب المنازل الشریفه لعباده باحتمال المکاره؛ بدانید که خداوند با تحمل سختی ها از سوی بندگانش جایگاه و منزل های ارزشمندی به بندگانش عطا خواهد کرد. (5) از این سخنان این را می‌فهمیم که صبر سکه‌ای دو رویه است، یک روی آن تلخ است و ناخوشایند و روی دیگر آن زیباست و شیرین. هر انسان بالنده‌ای که این روی سکه را ببیند و زیبایی های آن را درک کند، نه تنها مصیبت ها را مصیبت نمی‌بیند که آن را لطف و نعمتی از سوی خدا می‌داند و نه فقط از این تلخ کامی ها لب به شکایت نمی‌گشاید که خدا را به دلیل فراهم آمدن این زمینه‌های بالندگی سپاس می‌گوید. امام صادق(ع) که بهتر از دیگران این روی سکه را درک می‌کند می فرماید: "المصائب منح من ا... "؛ دشورای ها هدایایی از جانب خداست. (6) به این دلیل است که تمام اولیای الهی تلخ کامی ها و مصیبت ها را تحمل می‌کنند و در برابر آن راضی و تسلیمند، و با آن ها کنار می آیند و هرگز از سختی های روزگار شکوه نمی‌کنند. حضرت زینب(س) از جمله این اولیای بزرگ است که توانست با روشن بینی و واقع نگری، چهره واقعی مصیبت ها را ببیند و زیبایی های آن را لمس کند، آن حضرت نه تنها از انبوه مصیبت ها لب به شکایت نگشود که آن را نعمت و لطفی زیبا از سوی خدا می‌دانست چنان که او در پاسخ به جسارت های یزید که ‌گفت: خدا را شکر می‌کنم که مردان شما را کشت و زنانتان را به اسارت ما گرفتار کرد، و سپس برای نمک زدن به زخم دل زینب(س) رو به او کرد و پرسید: دختر علی این صنع خدا را در باره خاندان خودت چگونه یافتی؟ فرمود: مارأیت لا جمیلا. (7) صبر زینب در حادثه کربلا تجربه‌ای تازه نبود بلکه او از کودکی مصیبت های بزرگی همچون: مصیبت از دست دادن جدش رسول خدا(ص)، و در فاصله‌ای اندک، مجروحیت و مرگ نابهنگام مادرش زهرا(س)، و در پی آن شهادت مظلومانه پدر و برادرش امام حسن(ع) دید، و سرانجام در واقعه کربلا که مصیبت ها به اوج خود رسید، صبر او نیز تا بالاترین درجه ممکن بالا رفت، صبر او را در این واقعه، می‌توان در آن هنگام که دید قاتل روی سینه برادرش امام حسین(ع) نشسته و بی رحمانه خنجر به حنجره او می‌کشد، مشاهده کرد و نیز می‌توان صبر بی نظیر او را به هنگام قلم شدن دست های برادرش عباس و چند پاره شدن پیکر برادرزاده‌اش علی اکبر و همچنین به هنگام شهادت فرزندانش نظاره کرد، با آن که عطوفت زنانگی در زینب(س) سرشار بود، اما می‌توان صبر مردانه و عارفانه او را در هنگام دلداری امام سجاد(ع) در کنار کشته پدرش حسین(ع) و دیگر شهدا به تماشا نشست، او چنان صبورانه و اندیشمندانه با این مصیبت ها کنار آمد که همواره نام زیبای او با صفت صبر قرین است و هرکس اندک شناختی از او داشته باشد وی را با این صفت می‌شناسد.

3) سخاوت ایثارمندانه
یکی از خصلتهای برجسته و قابل توجه زینب(س)، جود و سخاوت اوست که در این جا به یکی دو نمونه ‌از سخاوت آن حضرت اشاره می‌ شود. 1. در آن هنگام که پدرش علی(ع)، به منزل بر می‌گشت، کسی با او همراه و بی موقع بر او مهمان شد، آن حضرت پس از رسیدن به منزل و هدایت مهمان به اتاق مخصوص مهمانان، نزد همسرش فاطمه(س) رفت و از او خواست تا برای پذیرایی از مهمان غذایی را فراهم آورد، خانم فرمود: تمام اهل خانه غیر از زینب(س) غذا خوردند و چون او در هنگام صرف غذا خواب بود، نیم قرص نانی برای او کنار گذاشتیم و غیر از آن هیچ نانی در منزل وجود ندارد. زینب(س) که تنها چهار بهار از عمرش گذشته بود، وقتی که گفت وگوی پدر ومادرش را در باره مهمان و پذیرایی از او شنید، از رختخواب برخاست و به نزد مادرش رفت و گفت: مادرجان! مهمان حبیب خداست و من دوست ندارم او گرسنه از خانه ما برود و لذا خواهش می‌کنم سهم نانی را که برایم کنار گذاشتید، بر سفره نهید و با آن، مهمان را پذیرایی کنید که خدا را خوش نمی‌آید. 2. آن گاه که زینب(س) از تصمیم برادرش امام حسین(ع) در امر مبارزه با امویان و مروانیان آگاه شد، با وجود قرائن و شواهدی که از حوادثی تلخ مانند شهادت و اسارت خبر می‌داد، نه فقط از زندگی مطلوب و نسبتا مرفهی که عبد ا... بن جعفر برای او فراهم آورده بود دست کشید و آرامش مدینه را به نا آرامی های کوفه و شام و دوران اسارت ترجیح داد، بلکه فرزندان دلبند خود محمد و عون را به همراه آورد تا آنان را سخاوتمندانه به حسین(ع) تقدیم و در راه او نثارشان کند. مطلبی که از سخاوت مخلصانه آن بانوی اسلام حکایت می‌کند و در این جا شایسته یادآوری است این که آن حضرت، در روز عاشورا، برای حمل مجروحان و جنازه شهدا و انتقال آن به خیمه مخصوص، به کمک برادرش حسین(ع) می‌شتافت اما آن گاه که از شهادت فرزندانش آگاه شد حتی از خیمه بیرون نیامد، در پاسخ این سئوال که چرا برای حمل جنازه فرزندانت به کمک حسین نرفتی؟! فرمود: از این ترسیدم که چشم های برادرم حسین(ع) به چشم های اشک آلود من بیفتد و از من که مادری جوان مرده و مصیبت زده‌ام خجل و اجر من ضایع شود.

 

 

 

 

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**