خانواده و تربیت

فلسفه ی پوشش اسلامی و فواید تربیتی-اجتماعی آن

**نوشته شده توسط عبدالعزیز صادقی/فوق لیسانس کلام اسلامی/ فصلنامه سخن صبا/شماره دوم/1390**. **ارسال شده در** خانواده و تربیت

چکیده

انسان به عنوان موجود اجتماعی آن گونه که قرآن کریم با بهترین بیان از این حقیقت خبر داده است: «او کسی است که از آب بشری بیافرید، و سپس او را خویشاوند تنی و ناتنی قرار داد.» (فرقان(25)/54) دارای نیـاز های فطری، طبیعی، روانی، فردی و اجتماعی اسـت، که هیچ گاه با زندگی فردی (تنهایی) قادر به تأمین نیازهای خویش نیست، لـذا چاره ای جز زندگی اجتماعی ندارد. در زندگی اجتماعی طبیعت انسان او را به سوی زندگی گروهی سوق می دهد که در پی آن روابطی شکل می گیرد. روشن است که این گونه روابط، همیشه میان زنان با زنان و مردان با مردان نیست بلکه در بسیاری از این موارد، روابط مختلط زنان با مردان نامحرم، نیز حتمی و قهری است. پس روابط مختلط زنان با مردان نامحرم، از مسائل بسیار مهم و مورد ابتلاست؛ این مهم ایجاب می کند که مسأله ی روابط و به دنبال آن پوشش اسلامی به طور گسترده تر مورد بحث و بررسی قرار گیرد و دیدگاه اسلام در این زمینه بیش از هر زمانی دیگر روشن تر شود. از این رو، پژوهش حاضر، فلسفه ی پوشش اسلامی را به بحث گرفته و به فواید تربیتی و اجتماعی آن پرداخته است.

کلید واژه ها: پوشش، حجاب، فلسفه حجاب، فواید پوشش

پیشگفتار

لباس پوشیدن، یکی از نیازمندی های انسان می باشد. پوشیدن لباس انسان را از حیوان متمایز می سازد و فوایدی به همراه دارد که از جمله ی فواید آن کنترل حرارت بدن، پوشاندن معایب جسمی و بدنی و کنترل مفاسد اجتماعی را می توان نامبرد. اسلام، که آخرین و کامل ترین دین فطری الهی است، لباس را یکی از موهبت های الهی معرّفی نموده و پوشش مناسب اسلامی را بنابر مصالحی از جمله امنیت روانی و استواری اجتماع و... برای بانوان واجب کرده است.

امّا متأسّفانه امروزه در جامعه ی ما، بر خلاف این دستور الهی، رعایت نکردن حجاب اسلامی به صورت معضل اجتماعی در آمده است. به گونه ای که هر روز، در کوچه و خیابان، زنـان و دخـترانی را می بینیم که با پوشش خلاف شرع ، در انظار عمومی ظاهر می شوند و فضای جامعه ی اسلامی را به فضای ضد اسلامی تبدیل می کنند. بدین ترتیب، بسیاری از مردان و پسران را به دام فساد و فحشاء می کشانند که هر از گاهی شاهد پخش اخبار آن از رسانه های داخلی وخارجی هستیم و خود نیز در دام مردانی می افتند که به تعبیر قرآن کریم جزو « فِی قُلُوبِهِم مَرَضٌ » (بقره(2)/10) هستند.

این در حالی است که پوشش مناسب و معقول نه تنها در ادیان و مذاهب الهی روی آن تأکید شده، بلکه فطرت و عقل بشری نیز آن را تأیید می کند. به همین منظور در تمام ادیان و مذاهب آسمانی قوانین گوناگونی برای حفظ، بقای عفّت و حیای عمومی وضع شده است؛ که حجاب و پوشش زن از جمله ی آن هاست. بنابر این تا دیر نشده بانوان مخصوصاً بانوان مسلمان ما، وضعیت موجود نامطلوب را از این جهت تغییر داده و برای الگوسازی شایسته و مطلوب جهت جایگزین آن، به آیات قرآنی حجاب از جمله به این آیه ی مبارکه که به پیامبر(ص) دستور می دهد: «ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمن بگو: «جلباب ها [روسری ‏های بلند] خود را بر خویش فرو افكنند این كار برای اینكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است.» (احزاب(33)/59) توجّه خویش را مبذول داشته و همیشه این دستور مقدّس الهی را سرلوحه ی پوشش خویش قرار دهند.

اهمّیت حجاب در ادیان بزرگ آسمانی

حجاب به عنوان یکی از نماد های دینی، علاوه بر این که جزئی از شعایر مذهبی و رسوم دینی است؛ وسیله ای برای ابراز هویت دینی فرد نیز به حساب می آید. انسانی که رفتار و سلوکش ریشه در وحی دارد از هویت دینی بر خوردار است. به عبارت دیگر، هویت دینی پس از تحکیم ارتباط آدمی با خداوند متعال و پذیرفتن حاکمیت او در وجود انسان و جامعه پدید می آید. پس از تثبیت هویت دینی، رفتارهای فردی و اجتماعی بر اساس آرما ن ها و هدف های دین شکل می گیرد( نگارش، 1380: ص23).

اعلان هویت دینی زنان مسلمان، با تقیّد آنان به حجاب و پوشش اسلامی مشخّص می شود. البتّه در این میان، نمی توان لزوماً فردی را با داشتن حجاب اسلامی، مقیّد به دینی دانست، امّا حد اقل از منظر بیرونی و نمود خارجی، حجاب نوعی اعلان هویت زن مسلمان تعبیر و تفسیر می شود.(جاوید، 1388:صص1ـ2).

بنابر این حجاب، یکی از اصول ضروری اسلام محسوب می شود و تقریباً  در تعالیم اوّلیه و اصیل همه ی ادیان الهی نیز این اصل، مشترک است.

حجاب در شریعت حضرت ابراهیم(ع)

در آیین مقدّس حضرت ابراهیم(ع) مسأله ی پوشش زنان، اهمّیت فراوان داشته است. در کتاب تورات چنین آمده است: «رفقه، چشمان خود را بلند کرده و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد؛ زیرا از خادم پرسید: این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید؟ خادم گفت: آقای من است پس برقع خود را گرفته، خود را پوشانید».(رجبی، 1386: صص34ـ 35)

رفقه، در مقابل اسحاق که به او نامحرم بود، از شتر پیاده شد و خود را پوشاند تا چشم اسحاق نامحرم به او نیفتد. بیان این ماجرا حاکی از وجود حجاب در شریعت ابراهیم(ع) است.

حجاب در آیین یهود

در تلمـود (فقه مدوّن و آیین نامه ی زندگی یهودیان) در مورد چگونگی آفرینـش زن آمده است: «خداوند این نکته را مورد توجّه قرار داد که زن را از کدامـین عضو آدم بیافریند، او فـرمود مـن زن را از سر آدم نمی آفرینم تا آن که سبکسر نگردد. من زن را از قسمتی از بدن آدم(دنده ی آدم) که همواره پوشیده و نهفته است می آفرینم تا آن که موجود محجوب و عفیف بار آید».(گرگانی،1350: ص35) در بیان فوق تصریح به حجاب و عفاف شده است.

حجاب در مسیحیت

در کتاب انجیل در رساله ی پولس به تموتائوس آمده است: « زنان خویشتن را بیارایند به لباس حیا و پرهیز، نه به زلف ها و طلا و مروارید و رخت گرانبها، بلکه چنان که زنان را می شاید که دعوای دینداری کند به اعمال صالحه».(رجبی،1386: ص36) در بیان فوق از زنان خواسته شده است تا با لباس حیا و پرهیزگاری خود را بیارایند نه با زینت های ظاهری همچون: مو، زلف، طلا، دانه های مروارید و رخت های گرانبها که معمولاً موجب جلب توجّه نامحرمان و هوسبازان می شود.

حجاب در اسلام

یکی از ضروریات این آخرین و کاملترین دین الهی(اسلام)، حجاب است که در قرآن کریم، روایات وارده از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع)، و نیز در کلمات فقهای اسلام، به وجوب و کیفیّت آن تصریح شده و از افراط و تفریط های که در مورد آن در أدیان و اقوام گذشته وجود داشته، پرهیز شده و برای آن حدّی متناسب با غرایز انسانی در نظر گرفته شده است (رجبی،1386: ص37).

از نظر اسلام، اهمّیت حجاب به حدّی است که پیامبر اسلام(ص) فرمود: « اَلحَیَاءُ هُوَالدِّین کُلُّهُ؛ حیا تمام دین است».(متّقی، 1405: ج3، ص121) امام علی(ع) در مورد حیا و عفّت می فرماید: « العِفَّةُ رَأسُ کُلِّ خَیرٍ؛ عفت و پاکدامنی منشا هر خیری است».(آمدی،1407: ج1، ص40).

چیستی اصل حجاب

کلمه ی حجاب، از نظر لغت مترادف واژه ی ستر است که به معنای مانع، پرده، پوشش، پوشیدن و حایل آمده است (فراهیدی،1408: ج3، ص51) و (دهخدا،1335: ج6 ص7640). در فرهنگ فارسی، حجاب به معنای نقاب و چادری است که زنان چهره و سر تا پای خود را با آن می پوشانند. (عمید1360: ج1، ص1341). کاربرد این کلمه بیشتر به معنای پرده است، این کلمه از آن جهت معنای پوشش می دهد که پرده وسیله ی پوشش است. حجاب پرده ا-ی است که میان بیننده وآن چه می بیند حایل می شود. در قرآن کریم نیز کلمه ی حجاب به معنای پرده وحائل و چیزی که از هر جهت مانع دیده شدن چیزی دیگر شود به کار رفته است.(اسراء(17)/45) اعم از اینکه حایل، مادّی و ظاهری یا باطنی و معنوی باشد.

حاصل آن که از جستجوی لغوی در معنای واژه ی حجاب و تأمّل در تعاریف آن چنین به دست می آید که دو معنای قابل تمایز ازهم وجود دارد:

مفهوم اوّل: جداکردن دوچیز، مرزگذاشتن میان آن ها و فاصله انداختن بین دو امر می باشد که این معنا از واژه های حائل، مانع و حاجز استفاده می شود.

مفهوم دوّم: پنهان کردن، پوشاندن و از مقابل دید افراد خارج کردن است که این معنا از کلمه ی «ستر» و مانند آن قابل استفاده است (نائینی، 1386: ش36، ص 115و116). البتّه لازم به تذکّر است که مقـصود ما از واژه ی حجاب در ایـن نوشتار مفهوم گسترده ی پوشش اسلامی است که فقط مخصوص زنان نیست هرچند این واژه بیشترین کار برد را در باره ی زنان دارد و از نظر فقهی مراد از حجاب زنان، پوشانیدن تمامی اعضای بدن، غیز از صـورت و دست ها تا مچ می باشد (یزدی،1420: ج2، ص317).

چیستی حجاب اسلامی

حجاب اسلامی، عبارت از این است که زن در معاشرت خود با نامحرمان، حتماً بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خود نمایی نپردازد واز هر رفتاری که با عث جـلب تـوجّه نـامـحرمان بـه ویـژه گی های زنانگی او می شود پرهیز کند. حجاب مجموعه ی گفتار ها و رفتار های پرهیز کارانه ی است که باید میان دو نامحرم بر قرارشود چه در خفا، چه در اجتماع و چه در انظار عمومی که مانع از به وجود آمدن هر نوع تمایل نامشروع یا غیر الهی میان دو نامحرم می شود.

دین اسلام با در نظر گرفتن چار چوب متعادل و با توجّه به آزادی زنان در تمام عرصه-های زندگی مسأله ی حجاب را امر لازم و واجب دانسته است. در حجاب اسلامی سهل انگاری های مضر و سـخت گـیری های بی مورد وجود ندارد؛ یعنی حجاب هم با فـطرت عفـیفانه ی زن هـم خوانی دارد وهم دیدگاه خشک و متعصّبانه مانند رویـه ی وهّابیّت در عربستان و طالبان در افغانستان را نمی پذیرد (رحمتی، 1389: ص10).
پس مقصود از حجاب اسلامی، آن پوششی است که علاوه بر رعایت حدود شرعی اصل پوشش، هیچ گاه در آن، خود نمایی برای جلب نظر نامحرم نباشد. با این توضیحات حجاب برای حفظ زن از نگاه نامحرمان، بیگانگان و نااهلان ضروری است.

مفاهیم متقارب با پوشش اسلامی

اکنون به توضیح برخی مفاهیم متقارب و نزدیگ با واژه ی حجاب اسلامی که برای حفظ و بقای عفّت و حیای عمومی وضع شده است که حجاب اسلامی از جمله ی آن است هاست، می پردازیم. نـخست از واژه ی عفّت به دلیل رابطه ی نزدیک آن با مقوله ی حجاب و پوشش اسلامی بحث می کنیم.

1. چیستی عفّت

واژه ی عفاف از مفاهیم نزدیک با حجاب اسلامی است. اهل لغت «خود داری ازعمل یا سخن که  حلال و نیکو نیست» (ابن منظور، ج9، ص253) و « خود داری از انجام کارهای زشت»، را عفاف دانسته اند (فراهیدی، 1408:ج1، ص92). عفّت در بیشتر منابع به خویشتن داری، پارسایی، پاکدامنی، تعریف شده است.  بعضی در تعریف آن گفته اند: «ألعِفَّةُ حُصُولُ حَالةٍ لِلنَّفسِ تَمتَنِعُ بِهَا عَن غَلَبَةِ الشَّهوَة؛  عفّت حالت درونی و نفسانی است که توسّط آن از غلبه ی شهوت جلوگیری می شود. ( راغب اصفهانی،1427: ص356).

در اسلام مفهوم تقوا دارای قلمرو بسیار گسترده ای است تقوا و خویشتن داری اگر در قلمرو شهوات و خواسته های نفسانی باشد عفّت نامیده می شود( مهدی زاده، 1386: ص30). عفّت یعنی به وجودآمدن حالت نفسانی که به وسیله ی آن خواهش ها و تمایلات به کنترل شخص در آید بگونه ای که انسان به سوی حرام گرایش پیدا نکند و اجازه ندهد تا هیجان های مربوط به تمایلات در هر زمانی و مکانی که می خواهند تخلیه شوند؛ بلکه انسان با کنترل خود آن ها را در مسیر صحیح به جریان بیندازد (عبدلی، 1381 ش6 ص6).

شهید مطهرّی می نویسد: «عفّت حالتی نفسانی به معنی رام بودن قوّه ی شهویه تحت حکومت عقل و ایمان، تحت تأثیر قوه شهوانی نبودن است.»(مطهری، 1367: ص152).

2. چیستی حیا

واژه ی حیا نیز ارتباط زیادی با حجاب و عفاف دارد. حیاء در لغت به معنای  شرم، خجالت کشیدن، و ترک کردن چیزی از ترس سرزنش دیگران است.(معلوف، 1423: ج2، ص355) راغـب اصفـهانی مـی نویسد: «حیا نگهداشتن نفس از زشتی و ترک عمل زشت است.» (راغب اصفهانی،1427: ص155). حقیقت حیا، عبارت است از خصلتی که انسان را بر انجام دادن کار نیک و ترک کار زشت بر می انگیزد.(اکبری، 1376: ص46) شرم و آزرم معادل فارسی حیا است.(دهخدا، 1335: ج19، ص843).

امام علی(ع) می فرماید: « هرکس لباس حیا بر تن کند مردم عیب او را نمی-بیند».(نهج البلاغه، ح223). از تعریف حیا و احادیثی که در این زمینه رسیده، استفاده می شود که هرکس با حیا باشد در مقام گناه از آن خود داری می کند در واقع نیروی شرم و حیا او را از آلوده شدن باز می دارد.      

بنابراین، حیا موهبت الهی است که انسان را به سوی بسـیاری از نیکی ها و خیرها واداشـته و از بـدی های گفتاری و رفتاری باز می دارد و به سوی کمال دنیوی و اخروی سوق می دهد و از نابودی و تباهی نجات می بخشد.

3. چیستی جلباب

ریشه ی لغوی «جِلباب» (ج ل ب) است که کتب لغوی مختلف، از جمله منتهی الأرب فی لغة العرب (صفی پور، 1377، ج(1ـ 2)، ص286) و العین (فراهیدی، 1405،ج6، ص132) آن را به سـیاهی شب، ابر بی آب یا ابر متراکمی که به کوه می ماند معنا کرده اند. جلباب عبارت است: از پوششی که زن آن را روی لباس هایش می پوشد، تا با آن تمام بدنش از سرتا پائین پا هایش را بپوشاند، که به آن ملحفه، ملائه، رداء و کساء نیز گفته می شود؛ چیزی همـانند چادر های عصر حاضر.( رحمتی،1389: ص6)

در مجموع کتاب های لغت و تفسیر برای بیان این پوشش گسترده از الفاظ و تعابیر متشابه و نزدیک به هم مثل ملحفه، ملائه، عبائه، رداء، ازار و کساء استفاده کرده اند. ولی همه ی این الفاظ گوناگون بیان کـننده ی معنای واحد پوشش سراسری وکامل بانوان است که قسمت های بیرونی و ظاهری بـدن آنان را می پوشاند و روی لباس های دیگر پوشیده می شود.  

4. چیستی خمار

یکی از واژه های مرتبط با حجاب واژه ی خمار است. لغویان و مفسّران آن را وسیله ای برای پوشش سر و اطراف سر زنان مثل مقنعه معنا کرده اند.  از این رو، آیه ی«وَلیَضبرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ» (نور(24)/31) را می توان چنین معنی کرد: زنان، بایستی مقنعه های خود را برگریبان های خویش بیندازند.

مفاهیم متقابل با پوشش اسلامی

برای روشن شدن بهتر معنای حجاب اسلامی، لازم و ضروری است که برخی مفاهیم متضاد با حجاب اسلامی نیز مورد بحث و بررسی قرار گیرد. چرا که گفته اند: «تُعرَفُ الأشیاء باضدادها»   اشیاء از طریق اضداد بهتر شناخته می شود.

1. چیستی بی حجابی و بدحجابی

باروشن شدن مفهوم حجاب، تصوّر جامع تری از بی حجابی و بـدحجابی در ذهـن شـکل می گـیرد. بـد حجابی هرگونه رفـتار و عملی است که در مـقابل نامحرم انجام شود و سبب جـلب توجّـه او بـه ویـژه گی های زنانگی زن شود مانند آرایش کردن، استفاده از صدای نازک و سخنان تحریک کننده، به کار بردن بوی خوش، نشان دادن زینت های بدن، استفاده از رنگ های جذّاب در لباس و پوشیدن لباس های نامناسب، ژست ها و حرکت های بدنی تحریک کننده، خلوت کردن بانامحرم و مانند آن.( رحمتی، 1389: ص7).  

برجسته ترین مصداق بی حجابی همان نداشتن پوشش مناسب است. از منظر آسیب-های جامعه شناختی بی حجابی یکی از مصداق های انحراف، کج روی، رفتار ناسازگار با هنجارها و انتظارات جامعه است.(کوئن، 1381: ص215).

2. چیستی زینت

از جمله واژه هایی که در آیات حجاب به کار رفته و باز شناسی دقیق مفهوم و مصداق آن در تعیین حدود پوشش نقش اساسی دارد واژه ی «زینت» است. زینت  به معنای «زیبایی» است در مقابل(شین) که به معنی زشتی و ننگ و رسوایی است. العین می-نویسد: «زیبایی نقیض زشتی است... و زینت هرآن چه را که به واسـطه ی آن آراسته شود در بردارد.» (فراهیدی، 1405: ج7، ص387) سخن وی نشانگر آن است که زینت مطلق زیبایی و آرایه است. هرآنچه به آن آراستـه مـی شود و تزیین می گردد.

ابن منظور پس از آن که زینت را مطلق زیبـایی معنا مـی کنـد، مـی نویسد: «لَایُبدِین زِینَتَهُنَّ» یعنی زنان زینت باطنی مثل گردن بند، خلخال، بازوبند، و النگو را آشکار نکنند و امّا لباس و صورت، زینت ظاهری هستند.( ابن منظور، ج6 ص130) مؤلّف کتاب التّحقیق پس از نقل اقوال لغویان نوشته است: «حقیقت زینت عبارت است از: «نیکویی در ظاهر هرچیز، خواه عرضی باشد و یا ذاتی پـس زینـت در زن، هرآن چــیزی است که از زیـبایی ها و نـیکویـی هایـش آشـکـار می شود.»(مصطفوی، 1416: ج4، ص329)

نتیجه این که زینت اسم جامعی است برای هر آن چه به وسیله ی آن زیبایی برای زن، حاصل شود. چه زیبایی طبیعی مانند صورت ، سینه، بازوان، مو، اندام ها و چه  آلات و وسایل زیباسازی مانند آرایش ها، لباس ها و دیگر زیور آلات.

3. چیستی تبرّج

یکی دیگر از مفاهیمی که برای روشن شدن معنای حجاب، ناگزیر از بحث در باره ی آن هستیم مفهوم تبرّج است که معمولاً در مقابل حجاب به کار می رود.مقاییس اللّغه ریشه ی اصلی آن کلمه را «بُرج» می داند به معنای ظاهرنمودن زیبایی های زن، در برابر مرد.(ابن فارس، ج1، ص238). تبرّج به معنای آراستن، آرایش کردن، وآراسته بیرون آمدن است.(یاحقی، 1372: ج2، ص381).

فیّومی، جلوه گری و عرضه ی زیبایی های زن را بـه معنای تبـرّج گرفته و نوشته است:«وَتَبَرَّجَتِ اَلمَرأَةُ تبرّجاً: أَظهَرَت زِینَتَهَا وَمَحَاسِنَهَا لِلرِّجَال» یعنی زن، زیبایی ها و زینت هایش را در مقابل نامحرمان آشـکار کرد.( فیومی، ج1، ص42).

از مجموع مطالبی که بیان شد، روشن می شود که، اصل معنای تبرّج خود نمایی، خود آرایی نمودن در مقابل دیگران است. و به طور کلّی آشکار نمودن زینت و هرچیزی که شهوت مرد را بر انگیزد تبرّج است.

فلسفه ی پوشش اسلامی

همچنان که پیشتر اشاره گردید انسان به عنوان موجود اجتماعی دارای نیـاز های فطری، طبیعی، روانی، فردی و اجتماعی اسـت که هیچ گاه با زندگی فردی و به تنهایی قادر به تأمین نیازهای خویش نیست، لذا چاره ی جز زندگی اجتماعی ندارد. ضرورت زندگی اجتماعی، مقتضی شکل گیری انواع روابط وآمد وشد میان اقوام و خویشاوندان و رفت و آمدهای فامیلی و نیز در سطح جامعه است.

با توجّه به توسعه ی شهرنشینی و گسترش مناسبات اجتماعی و اقتصادی عصر حاضر این روابط شدّت و شتاب بیشتری هم به خود گرفته است به طوری که حضور زنان در کلّیّه ی اماکن عمومی و خصوصی نظیر کلاس درس ها، کورس ها محل کار و حتّی در مسافرت های شهری و بیرون شهری در خودرو ها، قطارها، کشیتی ها و هوا پیماها و... مشهود است.

از این رو مسأله ی ارتباط زن و مرد از مسائل بسیار مهم و مورد ابتلاست؛ از این رو، اسلام پوشش مناسب اسلامی را برای زنان، به فرمان خداوند،حکم عقل و ندای درونی فطرت پاسخ مثبت داد و واجب کرده است، تا زنان در سایه آن در امنیت و آرامش زندگی نمایند. پس فلسفه ی اصلی حجاب، حفظ هویت، امنیت و شخصیّت انسانی زن و محفوظ نگهداشتن وی از نگاه های شهوانی در اجتماع است. بر این اساس پوشش اسلامی دارای آثار و فوایدی است که ذیلا به برخی از آنها اشاره می گردد:

1. امنیت جانی و روانی زنان و مردان در گرو حجاب

امنیّت، یکی از طبیعی ترین و ضروری ترین نیازهای بشری است. به نظر «مازلو» نیاز به امنیت یکی از نیازهای زیربنایی برای رشد و شکوفایی شخصیّت انسان است. که در صورت ارضا نشدن آن، رشد شخصیبت مختل می شود.(مازلوآچ، 1372: ص264) بنابراین اگر انسان ها در زندگی روزمرّه ی خود و در کوچه و خیابان و محلّ کار و تحصیل احساس امنیّت نکنند و همواره در ترس و دلهره باشند به تدریج دچار اضطراب می شوند.

در این میان زنان به دلیل ویژگی های شخصیّتی و موقعیت های اجتماعی امکان آسیب پذیری بیشتری دارند و به صورت طبیعی نیاز به امنیّت در آن ها بیشتر است زیرا در بین جوامع بشری متأسفانه همیشه مردانی وجود دارند که به دلیل نداشتن تربیت صحیح انسانی به دنبال سوء استفاده های جنسی از زنان هستند و با دیدن زنان بی حجاب و بد حجاب و صحنه های تحریک کننده ی جنسی، به زنان بی احترامی می کنند.

در چنین شرایطی وقتی زنان بدحجاب و بـی حجاب بدن و جاذبـه های جنسی خود را به نـمایــش می گذارند و باعث تحریک جنسی می شوند ناگزیر باید منتظر آزار و اذیّت افراد لاابالی و فرصت طلب نیز باشند این آزارها که گاهی به آدم ربایی و قتل نیز می-انجامد به شدت زندگی زنان بدحجاب و بی حجاب و آرامش و سلامت روح و روان آن ها را به خطر می اندازد.(رجبی، 1386: صص105ـ 106). اسلام می خواهد زنان و مردان در اجتماع، علاوه بر امنیت جانی، روح آرام اعصاب سالم و چشم و گوش پاک داشته باشند.

از این رو، طباطبایی در مورد عبارت: « ذَلِکَ أَدنَی أَن یُعرَفنَ فَلَایُؤذَینَ» می نویسد: «پوشانیدن همه ی بدن، به شناخته شدن به اینکه اهل عفاف، حجاب و صلاح نزدیک تر است. در نتیجه، وقتی به این عنوان شناخته شدند، دیگر اذیّت نمی شوند؛ یعنی اهل فسق و فـجور متعرض آنان نمی گردند».( طباطبایی، 1356: ج16، ص510).

بر این اساس، اسلام زن را تشویق و ترغیب کرده است که حجاب داشته باشد و هر گز خود را در معرض نمایش برای مردان نامحرم نگذارد، تا بر احترامش افزوده شود.

2. استواری اجتماع در گرو حجاب

با توجّه به این که اسلام دین جامع، جهانی و پاسخگوی تمام نیازهاست و در آموزه های خود از مقتضیّات زمان هیچ گاه غافل نیست، به طور حتم، دیدگاه واقع بینانه و منصفانه ا ی در این موضوع مانند همه ی موضوعات دیگر دارد که برای نسل امروز در عین این که سعادت آفرین است؛ راهگشا و هدایتگر نیز می باشد. باید معیار را در روابط زن و مرد روشی دانست که جامعه با در نظر گرفتن راهنمـایی عـقل، شـرع و فـطرت می پسندد. قرآن کریم ویژگی امّت اسلامی را اعتدال و وسط بودن معرّفی می کند. نمونه و شیوه ی بسیار زیبا و روشن ارتباط درست و پسندیده میان زنان و مردان، داستانی است که قرآن کریم در مورد استوار اجتماع در پرتو پوشش مناسب رابطه ی حضرت موسی(ع) با دختران حضرت شعیب را (ع)مطرح کرده است. خداوند برای نشان دادن عظمت حالت دختر شعیب، کلمه ی استحیاء(قصص(28)/25) را به صورت نکره آورده است تا عفّت و نجابتش را از طریق راه رفتنش نشان داده باشد. در مقابل، عفّت حضرت موسی(ع) که به دختر شعیب فرمود: راه را به من نشان بده و خودت از پشت سرم بیا. دختر شعیب به خاطر عفّت شدید حضرت موسی(ع)او را ملقّب به امین نمود. این استواری در برخورد بین موسی و دختر شعیب به دور از هر ریبه و هوسی متاّثر از حیا و حجاب است که بر جامعه می گذارد.

3. عدم تشابه زن و مرد در گرو حجاب

یکی از دستورات مؤکّد دین مبین اسلام این است که مرد و زن نباید از پوشش های اختصاصی یکدیگر استفاده کنند، بلکه استفاده از آن بر جنس مخالف حرام است. به عنوان نمونه کلاه، پیراهن یا کت و شلواری که دوخت یا جنس آن خاص مردان است بر زنان حرام است و هم چنین کفش و لباس هایی که پارچه، رنگ یا مدل آن ویژه ی بانوان است بر مردان حرام می باشد.( خمینی، 1382: ج3، ص256).

از پیامبر اکرم(ص)نقل شده است که فرمود: «خدا لعنت کند مردانی را که خود را شبیه زنان می سازند و زنانی که خود را به مردان همانند می کنند»(نوری، ج3،ص246).

4. ایجاد زمینه ی مناسب اشتغال زنان در گرو حجاب

کار و تلاش از عوامل خوشبختی و سعادت آدمی است از این رو، قرآن کریم می-فرماید: «وَأَن لَیسَ لِلإِنسَانِ إِلَّا مَاسَعَی؛ آدمی را جز حاصل کارش بهره ی نیست» (النجم(53)/39). با اینکه از نظر اسلام، زن تکلیفی در تأمین بودجه ی زندگی خانوادگی بر عهده ندارد و تأمین هزینه ی زن و فرزند تحت عنوان نفقه جزء وظایف مرد است.

با این حال زن در انتخاب و اشتغال به شغل مناسب که منافی با مصالح خانوادگی نباشد؛ با رعایت موازین شرعی و پوشش اسلامی، مختار و آزاد است؛ زیرا همان گونه که اسلام به مرد اجازه دخل و تصرّف در امور مالی خود را داده است، به زن نیز چنین اجازه ی داده که مستقیماً در امور مالی خود دخالت کند و به معامله یا کار بپردازد. همان طـور کـه حـضرت خدیـجـه بـزرگ بـانـوی اسلام بـه تـجـارت مـی پرداخت.( رحمتی، 1389: ص113).

بنابراین اسلام، خواسته است که زنان در صحنه ی اجتماع با رعایت پوشش اسلامی منشأ خدمت باشند و ایفای نقش نمایند و نیروی خود را عاطل و باطل نگذارند. ازاین رو، پوشش مناسب اسلامی را به عنوان لباس او در صحنه ی اجتماع معیّن نموده است.

5. استحکام پیوند خانواده در گرو حجاب

بی تردید اصیل ترین واحد اجتماع، واحد خانواده است که بر پایه ی قانون ریشه دار فطرت صورت پذیرفته است. کانون گرم خانواده و دامان پرمهر و عطوفت پدر و مادر تنها و مطمئن ترین جایگاهی است که نیازهای جسمی، روحی، عاطفی و فکری فرزندان را به نحو شایسته و بایسته برآورده می سازد و فضایل اخلاقی و ارزش های انسانی در آن آموزش داده می شود.

هر عاملی که به گونه ای در حفظ سلامت و استواری بنیاد خانواده مؤثّر باشد و جاذبه میان زن و شوهر را افزایش دهد، مطلوب است، یکی از مهمتری عامل حفظ سلامت و استواری بنیاد مقدّس خانواده، رعایت حجاب و پوشش اسلامی زن است. زیرا اگر زن لذّت های جنسی خود اعم از سمعی و بصری و لمسی را از محیط خانوادگی بیرون نبرد و به کوچه و بازار نکشاند و در حفظ حجاب و عفّت خود بکوشد و صرفاً به جذب و جلب توجّه شوهر خویش بپردازد خانه را به محیط سالم و آرام بخش و پرجاذبه تبدیل خواهد کرد.

نتیجه

اسلام، پوشش اسلامی را برای حفظ هویت، شخصیت و کرامت انسانی زن و محفوظ نگهداشتن وی از نگاه های شهوانی و شیطانی واجب کرده است. بنابراین گوهر آفرینش زن و ارزش های انسانی او، تنها در گرو حجاب و عفاف اسلامی می تواند محفوظ بماند. اسلام می خواهد زنان و مردان با داشتن امنیت جانی در گرو حجاب و پوشش اسلامی از روحی آرام، اعصاب سالم، چشم و گوشی پاک نیز بر خوردار باشند. چرا که پوشیدگی زن، امنیت اخلاقی، جانی و روانی زنان و مردان، استواری اجتماع، عدم تشابه بین زن و مرد و از همه مهم تر استحکام پیوند مقدّس خانه و خانواده و دوام آن را به همراه دارد.

 

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**