خانواده و تربیت

نقش عاطفه در تربیت از دیدگاه پیامبر(ص)

**نوشته شده توسط عبدالعزیز صادقی/فوق لیسانس کلام اسلامی/نشریه سخن صبا/شماره سوم/1390**. **ارسال شده در** خانواده و تربیت

چکیده     

نقش عاطفه در تربیت از دو زاویه قابل بحث و بررسی است. نخست، می توان در شخصیّت و سجایای اخلاقی مربّیان بزرگ، به نمونه های رفتار محبت آمیز و برخورد عاطفی آنان نسبت به دیگران برخورد؛ و سپس در کلام و گفتار آنان، شواهدی از تربیت عاطفی را نظاره گر بود. شخصیت والای پیامبر اسلام(ص) هر دو جنبه را به نحو أحسن، أکمل و با شفّافیت خاصّی دارا می باشد. قرآن کریم با بیـان صفاتی چون: « رحمت برای جهانیان»، « رئوف و مهربان نسبت به مؤمنان» و نظایرآن ها بر رحمت، رأفت و عطوفت آن أسوه ی عالمیان صحّه می-گذارد؛ و اگر به صفحات تاریخ زندگی او نظر افگنیم سیره ی نورانی اش از ابـتدا تا انـتها سرشار از محبّت و عطوفت نسبت به امّت می بینیم و در گفتار و کلمات قصارش نیز تجلّی نیرومندی از نقش عاطفه در تربیت موج می زند. پژوهش حاضر با تمسّک به سیره ی نورانی آن وجود نورانی(ص) به برخی از عوامل مهمّی چون؛ محبّت، خوش رویی، چشم پوشی از عیوب، همنوایی، خوش رفتاری  و... كه در تربیت و پرورش عاطفی و تکامل افراد نـقش اثـربخش دارد پرداخته و در پایان، نقش بی بدیل عاطفه و تأثیر مثبت آن را در زندگی فردی و اجتماعی به بحث گرفته است.

کلید واژه ها: تربیت، پرورش، عاطفه، محبّت، خوش رویی و خوش رفتاری.

روزنه

یکی از نـیاز های اصلی، اساسی و خواسته ی مهم انسان تربیت و دست یابی بـه پرورش ایده آل، مطلوب و معقول است. آفریدگار حکیم که کارش در نهایت اتقان، استواری و هدفمندی است به منظور رفع این نیاز و برآورده شدن این خواسته مربّیان برگزیده ای همچون پیامبر اسلام(ص) و دیگر پیامبران الهی را برگزید که اگر هدایت، تربیت و پرورش آسمانی آنها نمی بود مردم همچنان در گمراهی و ضلالت باقی می ماندند:

«هُوَالّذی بَعثَ فی اْلأمِّیِّینَ رَسُولاً مِنهُم یَتلُوا عَلَیهِم آیاته وَ یُزَكّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَ الحِكمَةَ وَ إن كانُوا مِن قَبلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِین» (جمعه/2).

طبق این آیه ی شریفه، تزکیه، تقوا، تعلیم کتـاب، حکمت و... از اهـداف بـعثت انبـیا به شمار می رود. بدون تردید تلاش بی وقفه ی پیامبر اسلام(ص) و پرورش عاطفی آن حضرت بود که در عصر جاهلیت از انسان هایی که قرن ها از فرهنگ، پیشرفت و تمـدّن دور بودند و در اوج خشونت، قـساوت و بـی رحمی روزگـار مــی گذراندند زاهدان و دلاورانی شایسته و با عطوفت پرورش داد که پس از گذشت نیم قرن از طلوع اسلام فرمانروایان نیمی از جهان شدند؛ با در نظر داشت این مهم در این پژوهش تلاش می شود نقش عاطفه در تربیت از دیدگاه پیامبر(ص) مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

در مقام بررسی از چنین نقشی، ابتدا ارائه ی تعریفی از پرورش و عاطفه لازم و ضروری به نظر می رسد تا مطلب قدری واضح تر شود، آنگاه عوامل تربیت و پرورش عاطفی در سیره ی نورانی آن وجود نورانی(ص)، مورد بحث و بررسی قرار گیرد تا به اهمّیت نقش عاطفه در تربیت که در عنوان این پژوهش مطرح شده است، بتوان دست یافت.

مفهوم شناسی

الف: چیستی پرورش

پرورش در لغت به معانی : پرودن، عمل پرودن، رعایت، تربیت، تعلیم و تأدیب آمده است. (دهخدا،1335: ج12، ص253، معین،1380: ج1، ص764).

امّا در اصطلاح، پرورش به جریان یا فرایند منظم و مستمر گفته می شود که هدف آن هدایت و رشد جسمانی و روانی، یا به طور کلی هدایت و رشد همه جانبه ی شخصیت پرورش یابندگان در جهت کسب و درک معارف بشری و هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفاشدن استعداد های خدادادی آنان است(علی اکبر سیف،1384: ص28). طبق این تعریف مربّی موّفق هم فرد یا افراد مورد نظر را در شکوفا ساختن استعداد های ذاتی اش کمک می کند و هم او را به عنوان یک فرد آگاه از مسائل که مجاور و محیط اوست به ارزش های جامعه یا مکتب و مذهب که به آن وابسته است پرورش می-دهد. (علی اکبر سیف،1384: ص28). پس تربیت سازندگی و پرورش شخصیت است؛ با تربیت می توان افراد را به شکل دلخواه ساخت و در نتیجه، اجتماعی را دگرگون کرد.(امینی،1386: ص15).

ب: چیستی عاطفه

واژه ی «عاطفه» که به عاطفات یا عواطف جمع بسته می‌شود، مؤنّث عاطف و مصدر آن عَطف به معنای عطف عنان کردن، اعوجاج، میل و رغبت آمده است.(لوئیس معلوف، 1368: ج2، ص1140). در مواردی از «عاطفه» به مهربانی، مهر و محبت  و یا علاقه ی عاشقانه، محبت زیاد، خیرخواهی توأم با عطوفت، دلسوزی، اشتیاق، نوع دوستی، عشق، وابستگی، علاقه، احساس یاد گردیده است.

امّا در اصطلاح با توجّه به تعابیر و تفاسیر متفاوتی كه از سوی اندیشمندان ارائه شده است، باید یاد آور شد كه در این ارتباط نمی‌توان به یك معنای مورد وفاق دست‌یافت. از این‌رو، می‌توان گفت: كه «عاطفه» در اصطلاح، به حالتی اطلاق می‌شود كه فرد نسبت به دیگری پیدا نموده و به او گرایش و علقه‌ی درونی خاص و ویژه پیدا ‌کند.

ج: حقیقت عاطفه

عاطفه زبان گویای قلب انسان است که بدون نیاز به کلام، سخن می گوید، برای اینکه قلب در هنگام بیماری و ضعف آن تغذیه شود و تقویت گردد و از مرگ نجات پیدا کرده، نشاط دوباره و حیاتی مجدّد یابد، خداوند متعال عواطف را به انسان بخشید تا به وسیله ی آن حیات انسانی خود را ادامه دهد و به وسیله ی عواطف با انسان ها تعامل نماید و وجود خود را رشد و تعالی بخشد گاهی برای جلب محبّت دیگران مهر بورزد و گاهی برای دور کردن دشمن، خشم بگیرد.(زاهدی،1385: ص368).

حال اگر عواطف به عنوان موهبت الهی در وجود انسان نبود، انسان موجود بدبختی بود که در عوالم انسان ها زبانی برای گفتن و گوشی برای شنیدن و وسیله ا ی برای بهره-گیری از عالم انسان ها و انسانیت نداشت و بسان گنگ و لالی می ماند که از تماس با دیگران عاجز و از موهبت های عالم انسانی محروم بود. (زاهدی،1385: ص368).

با تعمّق و دقّت نظر به آموزه‌های دینی روشن می‌گردد که عاطفه غیر از احساس و احساسات است؛ چون احساس، ریشه ی غریزی و حیوانی دارد ولی عـاطفه ریشه ی معرفتی دارد و از ویژگی های انسان است؛ به همین دلیل، عاطفه و مصادیق آن در آموزه‌های دینی، خصوصاً آیات الهی، به امور معنوی و معرفتی صدق می‌نماید.

از این رو، مودّت که در آیـه ی «قُل لَا أَسئَلُکُم عَلَیهِ أَجراً إِلَّا المَوَدّةَ فِی القُربَی» (شوری(42)/23) مـطرح است نشان از اوج عاطفه ی مثبت انسان نسبت به اهل‌بیت رسول‌الله(ص)و معادل نـتیجه و اجـر تمام زحـمات و خـون‌دل خوردن‌هـای نبی مکـرّم اسـلام(ص)بــه شمار می رود.

بنابراین، آیات و احادیث متعدّدی در باب محبّت، موّدت، رحمت، رأفت، الفت،  ترحّم، خشوع، عفو، غفران، احسان، حلم، شكر و... وجود دارند كه همه و همه از شقوق و تجلیّات عاطفه بر شمرده می‌شوند. پس عاطفه، کلید اصلی برای ورود به خانه ی دل است. برای پرورش بعد عاطفی و تکامل آن توجّه به این نکته كه قوام و دوام نظام تربیت دینی(اسلامی) مبتنی بر مبانی، اصول و روش‌های درست و ثابت است، می‌طلبد كه افراد جهت ایجاد تحوّل مثبت، از آموزه‌های دینی در روابط فردی، خانوادگی و اجتماعی خویش بهره گیرند.

تربیت عاطفی

تعلیم و تربیت اسلامی از اساسی ترین محورهای تربیت و پرورش عاطفی، در فرآیند زندگی فردی و جمعی انسان‌ها به‌حساب می‌آید؛ زیرا انسان بدون بهره‌گیری درست از آموزه‌های دینی نمی‌تواند به تحوّل پایدار و ارزشمند تربیتی نایل ‌آید. از این‌رو، با رویكرد به آموزه‌های دینی و تمسک به سیره ی نورانی پیامبر(ص) به برخی از عواملی كه در پرورش عاطفی و تکـامل افراد نـقش اثـربخش دارد اشار ه می گردد.

1. محبّت

یكی از روش های پرورش عاطفی انسان توجّه و اظهار مَحبّت است، محبّت برای انسان یک نیاز طبیعی به شمار می رود و زندگی بدون محبّت سرد، بی صفا و واقعاً خسته کننده است، هر انسانی دوست دارد محبوب دیگران باشد و از اظهار محبّت آنان، دلگرم و مسرور شود. بر عکس نسبت به افراد دیگر دلبستگی داشته باشد و اظهار علاقه نماید تا پایه های محبّت استوار گردد و زندگی شیرین شود (امینی،1381: ج1، ص224).


 از مَحبّت تلخ هـا شـیرین شـود      از محبّت مس هــا زرّیــــن شود
   از محـبّت دُرد ها  صافـی شـود          از محبّت دَرد ها شـافـی شود
   از محبّت مـرده زنـده مـی کنـند           از محبّت شـاه بنده می کنـند.
                                                                     (بلخی،1379: ص243).

البتّه در ابراز محبّت باید راه میانه را پیمود از این رو، «وِینَه» می گوید: «باید انسان را طوری پرورش داد که سرور خود باشد، تا بتواند بهتر و بیشتر از همه وقت، به دیگران خدمت کند».(رشید پور،1386: ص92) به همین دلیل محبّت که در لغت به معنای مهر، دوستی، علاقه (لوئیس معلوف،1368: ج1، ص240) دوست داشتن و دوست‌داری(آذرتاش،1385، ص444) آمده است؛

در قرآن کریم به عنوان بهترین عامل پرورش موسی(ع) برای مبارزه با فرعون و در عین حال سپر حفظ کننده از جان وی معرفی شده است: «إِذ أَوحَینَا إِلَی أُمِّکَ مَایُوحَی أَنِ اقذِ فِیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقذِفِیهِ فِی الیَمِّ فَیُلقِهِ الیَمُّ بِالسَّاحِلِ یَأخُذُوهُ عَدُوٌّلِی وَ عَدُوٌّ لَه وَأَلقَیتُ عَلَیکَ مَحَبّةً مِنِّی وَلِتُصنِعَ عَلَی عَینِی»؛ به مادرت الهام شد که او را در صندوقی بیفکن و آن صندوق را به دریا بینداز تا دریا آن را به ساحل بیفکند و دشمن من و دشمن او، آن صندوق را برگیرد و من محبّتی از خودم برتو(ای موسی(ع) افکندم تا در برابر دیدگان من پرورش یابی» (طه/39).

موسی(ع) باید در این راه پر فراز  و فرود که پیش رو داشت در یک سپر حفاظتی کاملاً عجیب و نامرئی امّا محکم تر از فولاد قرار گیرد از این رو، خداوند پرتو از محبّت خود را بر او افکند آن چنان که هرکس وی را ببیند دلباخته ی او شود، نه تنها به کشتن او راضی نخواهد شد که راضی نمی شود مویی از سرش کم شود.(مکارم، 1385: ج13، صص224ـ 225).

بنابراین، برخورد محبّت‌آمیز و نیز تقویت و بسط این رویكرد كه ریشه در وحـی الهی و سنّت و سیره ی نبوی دارد، در شرایط موجود بیش از گذشته برای باروری عواطف فراموش شده‌ی انسان‌ها، ضروری به نظر می‌رسد. استفاده ی به موقع و مطلوب از چنین روشی(بدور از هرگونه افراط و تفریط)، در عرصه ی زندگی به حدّی ارزشمند و با اهمیت است كه خداوند، رمز موفقیت پیامبر(ص)در تسخیر دل های یارانش و در نتیجه پیشرفت سریع اسلام را در گرو این رویكرد بر شمرده است: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ؛ به بركـت رحمت الهی، در برابر آنان (مردم) نرم خو و مهربان شدی، اگر خشن، نامهربان (سنگدل) و انعطاف ناپذیر می بـودی، مردم از اطـــراف تو پراكـنده شده و کـوچ می کردند» (آل عمران/59).

با این كه پیامبرگرامی اسلام(ص)از صفات نیک و اخلاق پسندیده ی برخوردار بودند و قرآن کریم هم با پیام و بیان آسمانی اش در مدح و ثنای وی چنـین تصـریح می-کند: «وَإِنَّکَ لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیم؛ و تو ای پیامبر(ص) عجب اخلاق بر جسته ای داری! » (قلم/4) . خود آن حضرت نیز بدین مسأله به خوبی واقف و معترف است: «بُعِثتُ بِمَکَارِمِ الأَخلَاق وَ مَحَاسِنِهَا؛ من برای اخلاق نیک و پسندیده مبعوث شده ام » (طباطبایی، 1382: ص75). ولی به خاطر اهمّیت و كاربرد این خصلت و صفت نیك(نرم خویی و عطوفت) جهت تحقّق اهداف مورد نظر، خداوند این صفت نیکوی حضرت را از میان اوصاف دیگر وی برجسته نموده و یادآور می‌شود.

لذا عطوفت و مهربانی او در برابر دیگران، عاملی بود که نه تنها قلب‌های افراد عاشق، شیفته و خودی را تسخیر ‌نمود، بلكه سر سخت‌ترین دشمنان قسم خورده ی اسلام را به تسلیم واداشت تا از عناد، لجاجت و دشمنی دست برداشته و به اسلام عزیز ‌گرایش پیدا كنند.

سرشت آدمی چنین است كه در برابر رفتار نیك و برخوردهای مهربانانه سر فرود آورد و در برابر رفتارهای ناروا و خشونت‌آمیز ناراضی و متنفّر گردد. تجربه ی روزمرّه ی ما از رفتار کودکان دلیل روشنی از این واقعیّت است، مثلاً وقتی کودکی را از چیزی باز می‌داریم و در برابرش با چهره‌ی عبوث و گرفته ظاهر می‌شویم، او نه تنها از آن عملش دست بر نمی‌دارد بلکه متقابلاً تلاش مستمر می‌نماید تا با فریادهای كودكانه‌اش به آن دست‌یابد. این واقعیّتی است که باز دارندگی اجباری نه تنها مطلوب نیست، بلکه بر خلاف میل و انتظار، نتیجه ی نامطلوب می‌دهد. از این رو، در فرمایش امین وحی(ص)، محبّت به دیگران به عنوان نیمی از خردمندی و عقل ورزی توصیف شده است: «التَّوَدُّدُ إِلَی النَّاسِ نِصفُ العَقل» (نهج الفصاحة، 1385، ص647).

2. خوش‌رویی

یكی از راه‌هایی كه عامل پرورش عاطفی و سبب جلب و جذب علاقه‌ی دیگران می‌گردد؛ مهرورزی، نرم‌خویی و ابراز علاقه‌مندی بجا و مناسب نسبت به دیگران است. برگزیدن چنین روشی در زندگی نه تنها باعث افزایش و باروری عواطف افراد می‌گردد، بلكه اطاعت و حرف شنوی دیگران را در پی‌دارد.
در شرایط فعلی اگر ما شاهد برخوردهای ناشایست بین افراد خانواده و اجتماع هستیم، این برخوردها ریشه در بی‌مهری و رفتارهای خشن و به دور از عاطفه ی انسانی ‌دارد كه اگر اصلاح نگردد عواقب ناگواری برای خانواده‌ها و جامعه در پی دارد. تربیت دینی، در واقع اصلاح همین رفتار‌های ناشایست بر اساس آموزه‌های اصیل اسلامی است كه نه تنها جوامع بشری را از بسیاری این نابه‌سامانی‌ها و مشکلات رهایی می‌بخشد، بلکه روز به روز با كاهش ناهنجاری‌ها، فضایل و مكارم انسانی را در خانواده و جامعه رونق می‌بخشد. پس خوش‌رویی و نرم‌خویی، یكی از عوامل تأثیرگذار در پرورش عاطفی به شمار می‌رود. از این‌رو، شخص پیامبر(ص)همیشه هنگام روبرو شدن و سخن گفتن با مردم  متبسّم بود: «کَانَ رَسُولُ الله إِذَا حَدَّثَ بِحَدِیثٍ تَبَسَّمَ فِی حَدِیثِه» (طباطبایی، 1382: ص102).

3. چشم پوشی ازعیوب

یكی از شیوه‌های پسندیده و انسانی كه به پرورش عاطفی می‌انجامد و نقش بنیادی دارد؛ رویه‌ی عفو، گذشت و بخشش است. پیامبر(ص)در این رابطه می‌فرماید:«إنَّ اللّهَ تَعَالَی عَفُوٌّ یُحِبُّ العَفو؛ خدای تعالی بخشنده است و بخشش را دوست دارد» (نهج الفصاحة، 1385، ص462). بی‌تردید، اتّخاذ چنین روشی در زندگی از جانب افراد، زمینه را برای تقویت و شكوفاسازی بعد عاطفی فراهم می‌نماید و تعاملات فردی و جمعی را به نحو مطلوب رهنمون می شود. پیروی از چنین روشی در زندگی نه تنها عامل مؤثّر در تقویت و پرورش بعد درونی و عاطفی افراد به شمار می‌آید، بلكه اهمّیت و کارایی این رویكرد تا آن جا است كه خداوند به صراحت تمام، رسولش را به اتّخاذ چنین شیوه‌ای دستور أکید می‌دهد:

«خُذِ العَفو وَأمُر بِالعُرف وَأََعرِض عَنِ الجَاهِلِین؛ ای رسول ما، شیوه ی عفو، گذشت و بخشش را پیشه‌كن و به نیكوكاری امرنما و از مردمان نـادان روگردان باش» (اعراف/199).

انس بن مـالک کـه از خدمت کاران آن حـضرت(ص) در مـدینه ی منـوّره بـــود چـنیـن مـی گوید: «خَدَمتُ النَّبِی(ص) تِسعَ سِنِین، فَمَا أَعلَمُ أَنَّهُ قَالَ لِی قَطُّ: هَلَّا فَعَلتَ کَذَا؟! وَلَا عَابَ عَلَیَّ شَیئاً قَطُّ؛ نه سال تمام برای پیامبر(ص)خدمت کردم و هرگز به یاد ندارم که ایشان به من بفرماید: چرا فلان کار را نکردی؟! و هیچ گاه در کارهایم ایراد نمی گرفت» (طباطبایی،1382: ص105).

آیا تا هنوز دیده شده است که برده ای زبان به مدح و ثنای مولایش گشوده باشد چنانکه خادم رسول الله(ص) می گشاید آن هم در مدّت طولانی ده ساله، که در بـردارنده-ی شادی ها و غم ها، خوبی ها و بدی ها است هیچگاه حرفی از او نشنید که موجب ناراحتی اش گردد تازه أنس بن مالک اضافه می کند: « وَلَامَنِی نِسَائُهُ؛ هرگاه زنانش مرا سرزنش می کردند آن حضرت مــی فرمود: قال(ص) دَعَوهُ إنَّما کَانَ هَذَا بِکِتَابٍ وَ قَدَر؛ کاری به او نداشته باشید، قَدَر همین بوده است» (طباطبایی،1382: ص105).

مسلّماً وقتی رفتار آن حضرت در مورد عفو چنان بوده است گفتارش نیز در مورد آن چنین است: «إنَّ العَفوَلَایَزِیدُ العَبدَ إِلَّا عِزّاً فَاعفُوا یُعِزُّكُمُ الله؛ بر شما باد كه عفو و گذشت داشته باشید؛ زیرا عفو و گذشت موجب عزّت بنده است، پس نسبت به همدیگر گذشت نمایید تا خداوند شما را عزیز نماید»(نهج الفصاحة، 1385: ص463).

4.  همنوایی و همدردی

از جمله راه‌های مناسبی كه سبب افزایش و تحکیم عواطف در جامعه انسانی می‌گردد، اتّخاذ شیوه‌ی همسویی، همدردی، همرنگی و همنوایی نسبت به یکدیگر در جریان زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی است.

توجّه به چنین نگرش و نگاه ارزشی به آن باعث شکوفایی بعد عاطفی در میان افراد مخصوصاً در میان فقرا و بی نوایان جامعه می‌شود از این رو، پیامبر برای همدردی، همـرنگی و دلـجویی از بـردگان با آنان هم سُفره می شد. چنان که دیلمی در ارشاد القلوب آورده است: «آن حضرت با بردگان غذا می خورد و بر روی زمین می نشست و با پول دار و فقیر یکسان دست می داد و به هرکس بر می خورد از پول دار و فقیر گرفته تا کوچک و بزرگ ابتدا سلام می کرد اگر به جایی حتّی برا خوردن خرمایی دعوت می شد هرگز آن را رد نمی کرد. مهربان و دل نازک نسبت به همه ی مسلمانان بود» (طباطبایی،1382: ص95). هرگاه همراه با اصحاب و یاران به هر دلیل جلسه ی تشکیل می داد همیشه دایره-ای و حلقوی می نشست تا همگان یکسان، بدون تمایز و مساوی جلوه کنند و مسأله ی صدرنشین و ته نشین مطـرح نباشد چنان که از انس بن مالک نقل شده است: «کُنَّا إِذَا أَتَینَا النَّبِی(ص)جَلَسنَا حَلقَةً»« هرگاه نزد پیامبر شرفیاب می شدیم بـه دور آن  حضرت حلقه می زدیم» (طباطبایی،1382: ص122).

5. خوش رفتاری

رفتار خوش و متواضعانه در زندگی شخصی و جمعی، نه تنها از نگاه اسلامی و تربیتی در پرورش عواطف انسانی مؤثّر است، بلكه از هر نظر و با هر دیدی که مورد توجّه قرار گیرد، با اهمّیت و نقش آفرین است. در اهمّیت این مطلب همین بس که پیامبر(ص)می فرماید: «إنَّ الله تَعَالَی مُحسِنٌ فَأَحسِنُوا ؛ خداوند نیکوکار است پس شما هم به نیکی رفتار نمائید» (نهج الفصاحة، 1385: ص22).

بی‌تردید، رفتار نیک و روحیه ی تواضع و فروتنی(چه در برابر خداوند متعال و چه در برابر بندگان او) در فرهنگ دینی از جلوه‌های بسیار زیبای آداب معاشرت است. از این رو، پیامبر(ص)هرگاه کودکی را برای دعا یا نام گذاری نزدش می آوردند ایشان نیز برای احترام خانوده ی کودک او را بر دامن می نشاند و گـاهی اوقـــات اتّفاق می افتاد که کودک بر دامن مـبارک آن حضرت ادرار می کرد ایشان کودک را آزاد می گذاشت تا ادرارش تمام شود و از داد و فریاد بزرگان کودک بر سر این مسأله جلوگیری می کرد بعد از پایان دعا و نام گذاری خانواده ی کودک از این که پیامبر مهر و رحمت(ص) ناراحت نشدند خوشحال می شدند و هرگاه آن ها می رفتند آن حضرت لباس خــود را تطـهیر می نمودند» (طباطبایی،1382: صص103ـ 104) و هرگاه شخص بزرگتری نزد آن حضرت شرفیاب می شد ایشان تشکی برای او قرار می داد و اگر قبول نمی کرد ایشان اصرار می کرد تا قبول نماید (طباطبایی،1382: ص106).

آن حضرت هنگامی که در نبرد احد دندانش را شکستند و چهره اش را خون آلود کردند یارانش خواستند که به دشمنان نفرین کنند او فرمود: «إِنَّمَا بُعِثتُ رَحمَةً مُهدَاةً لَم أَبعَثُ لَعَّاناً؛ من پیامبر رحمت و هدایت هستم برای لعن و نفرین مبعوث نشده ام» (فیض کاشانی، ج4، ص129).

همو معتقد بود و می فرمود: «مُدَارَاةٌ النَّاس نِصفُ الإِیمَان وَالرِّفقُ بِهِم نِصفُ العَیش؛ مدارا کردن با مردم نصف ایمان و ملایمت با آنان نصف زندگانی خوش است.» (نهج الفصاحة، 1385:ص597 ). همیشه افتخارش در این بود که می فرمود: «إنَّ الله أَمَرَنِی بَمُدَارَاةٍ النَّاسِ کَمَا أَمَرَنِی بِإِقَامَةٍ الفَرَائِض؛ خداوند مرا به مدارای با مردم فرمان داده چنانکه مرا به برپایی واجبات مأمور ساخته است» (نهج الفصاحة، 1385: ص598). شاعری(حافظ شیرازی) که اشعار خویش را بیت الغزل معرفت دانسته و خود را برای سرودن چنین اشعاری آفرین گفته و نیکویی و لطف سخنش را بخاطر الهام گرفتن از آیات و روایات به رخ دیگران کشیده است:

شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است      آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش

(حافظ،1373: ص305 باب شین) و دیگران نیز به همین دلیل که اشعارش بر گرفته از آیات و روایات است زبان به تحسین وی گشوده و لسان الغیبش خوانده اند. همو یکی از اشعار زیبایش که در ذیل می آید در اندیشه ی وی مُلهِم از همین احادیث صادره در باب مداراة النّاس از سوی پیامبر(ص) است که مضامین آن را این گونه زیبا به تصویر کشیده است:
             

                آسایش دو گیتی تفسیر این دوحرف است       با دوستان مروّت با دشـمنان مـدارا

(حافظ، 1373: ص5).

روی همرفته همین روش ها و رفتارهای عطوفت آمیز و مهربانانه ی پیامبر(ص)بود که منجر به پرورش عاطفی یارانی شد که قرآن به توصیف آنان چنین می فرماید: «وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الکُفَّارِ ُرحَمَاءُ بَینَهُم؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سر سخت و شدید و در میان خود مهربانند»( فتح/29). باید خاطر نشان کرد که منظور از یاران همراه پیامبر در آیه کسانی اند که در همه چیز با او بودند یعنی در فکر، عقیده، اخلاق، عمل(مکارم،1385: ج22، ص126) و همراه بودن از نظر اصول، ایمان و تقوا. (مکارم،1385: ج22، ص129).

نقش بی بدیل عاطفه در زندگی فردی و اجتماعی

1.  نقش عاطفه در زندگی فردی

همان گونه که انسان برای حیات و زندگی جسمانی خود همیشه نیازمند وجود هوا برای نفس کشیدن است. احساس محبّت و برخوداری از عاطفه نیز برای حیات روحی و معنوی وی یک ضرورت مستمر و همیشگی است. خانه جایگاهی است برای آرمیدن تن تا بعد جسمانی انسان در آن آرام و قرار گیرد، امّا انسان ها همچنان به مقتضای زندگی روحی و معنوی خود نیازمند جایگاهی دیگر به نام قلب (قلب های دیگران) است تا در بستر آن، روح و روانش آرامش و آسایش یابد. عاطفه نقش اساسی در سرنوشت آینده دارد و در نهایت انسان را برای همساز شدن با تغییر و تبدّل زمانه آماده می سازد، که اینک با توجّه به ظرفیت پژوهش به دو مورد آن اشاره می کنم:

الف) تعادل و توازن روح در پرتو عاطفه

تعادل روحی در سایه ی عطوفت و محبّت شکوفا و بارور می شود کسی که مورد عطوفت دیگران واقع می شود به زندگی دلگرم و امیدوار می شود چرا که وی با این حال خود را در جهان پرآشوب و فتنه، هرگز تنها و بی کس احساس نمی کند تا آرامش نفسانی خویش را از دست بدهد بلکه روز به روز صفات عالی و عواطف انسانی اش متعالی تر می شود.

ب) رشد و سلامت جسم در پرتو عاطفه

سلامت جسمی انسان مترتب بر متعادل بودن روح است هرگاه روح انسان از محبت های گرم پدر و مادر و دیگران اشباع شود در نتیجه از آرامش و اعتماد لازم برخوردار و چنین آدمی سریع تر، بهتر و خوب تر از دیگران که فاقد چنین نعمت بزرگی است رشد می یابد. به عنوان مثال کودکان بهره مند و بر خوردار از عاطفه و محبّت والدین در مبادی-های کلامی و توانمندی های جسمی از همسالان خود که بی بهره از عاطفه و همراهی والدین هستند، پیش ترند، زمـینه برای تکامل عـقلانی و فـکری آنان فراهـم تر می شود و در رفـتار از تـعادل بیـشتری بر خوردار مــی شوند( قائمی ،1376: ص94).

2.  نقش عاطفه در زنگی اجتماعی

مسلّماً از لازمه ی جامعه ی ایده آل، برخورداری از عاطفه است چرا که عاطفه نقش بنیادی و اساسی در پیوند ها و ارتباط ها ی انسانی و اجتماعی دارد که به عنوان نمونه ذیلاً به چهار مورد آن اشاره می شود:

الف)  امنیت در پرتو عطوفت

جامعه ی مشرکین قریش با دشمنی ها، جنگ ها و هتک حرمت های عجیب خود، امنیت اجتماعی را از همگان سلب کرده بودند؛ لذا در جامعه ی آن روز یأس و ترس عجیبی حاکم شده بود. با پیروزی غرور آفرین پیامبر(ص)و یاران با وفایش بر این دشمنی ها، این یأس ها و ترس ها بیشتر هم شده بود به گونه ای که عده ای از ترس انتقام گیری مسلمانان بر فراز کوه های ابوقبیس و خَندَمه که مشرف بر مسجدالحرام است، فرار کرده بودند و از آنجا مأیوسانه مراقب اوضاع بودند امّا مراتب عطوفت و مهربانی پیامبر(ص) در همین جا (فتح مکّه) تجلّی کرد و تمام یـأس ها و ناامیدی های دشمنان اسلام تبدیل به امید شد و امنیت لازم بر جامعه ی وحشت زده ی آن روز حاکم گردید. پیامبر(ص) مشرکان را بدین صورت مورد خطاب و عفو خویش قرارداد : «أَلَا لَبِئسَ جِیرَانِ النَّبِی کُنتُم لَقَد کَذَّبتُم وَطَرَدتُم وَأَخرَجتُم وَآَذَیتُم ثُمَّ مَارَضِیتُم حَتَّی دَخَلتُمُونِی فِی بِلَادِی تُقَاتَلُونَنِی فَاذهَبُوا فَأَنتُمُ الطُّلَقَاء» «هان که شما بد همسایگانی برای پیامبرتان بودید چرا که شما او را دروغگو شمردید، از خانه و کاشانه اش راندید، و از وطنش بیرون کردید، و او را آزردید و به اذیّت و آزار او بسنده نکردید بلکه بر ضد من لشکرکشی کردید و حتّی هجرت گاه مرا هدف گرفتید و جنگ ها بر ضد من به راه انداختید امّا من، اینک نه در اندیشه ی کیفر شما و نه انتقام از شمایم، بلکه اعلام می نمایم بروید، که همه ی شما به شکرانه ی این فتح و پیروزی بزرگ مکّه و یاری خداوند آزادید» (طبرسی،1424: ج(9ـ10) ص712). به پاس این عطوفت و مهربانی در مدّت ده روز، دو هزار نفر از قریش مسلمان شدند(محمدّی اشتهاردی،1385:ص71).

ب) اخوّت در پرتو عطوفت

افراد یک جامعه زمانی به اخوّت، برادری و برابری می رسند که در چنین جامعه ی أُلفت و عطوفت ایجاد شود چنان که دو قبیله ی بزرگ اوس و خزرج ساکن مدینه بیش از صد سال پیاپی باهم نزاع های سنگین و جنگ های خونین داشتند که در سایه ی ایجاد أُلفت و عطوفت آن گونه که قرآن کریم خبر می دهد: «وَاذکُرُوا نِعمَتَ اللهِ عَلَیکُم إِذ کُنتُم أَعدَاءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکُم فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخوَاناً»« به یاد آرید که چگونه دشمن همدیگر بودید و او، میان دل های شما الفت ایجاد کرد و به برکت نعمت او، برادرهم یار هم، غمخوارهم و همکارهم شدید » (آل عمران/103). آری در ظلّ این عنایت الهی(ایجاد ألفت) بود که دشمنان قسم خورده ی دیروز برادران صمیمی امروز شدند.

ج) وحدت در پرتو عطوفت

اجتماع برخوردار از عاطفه همیشه از وحدت، یگانگی و یک رنگی برخوردار است؛ زیرا با فراگیر شدن این صفت پسندیده و نیکو در جامعه، روابط سالم و سازنده رونق پیدا نموده و محبت و عاطفه که قوام و تکامل آن است شکوفا می گردد.
 
د) تعاون و همکاری در پرتو عطوفت

انسان به عنوان موجودی اجتماعی آن گونه که قرآن کریم با بهترین بیان از این حقیقت خبر داده است: « او کسی است که از آب بشری بیافرید، و سپس او را خویشاوند تنی و ناتنی قرار داد.» (فرقان/54) در میان نیازهای کوچک و بزرگ فراوانی احاطه شده که نمی تواند خود به تنهایی و بدون اجتماع و تعاون، آن ها را بر آورده سازد از این رو، انسان از نعمت عقل بر خوردار گردیده تا بتواند با تعاون و همکاری، اشیا را برای ساماندهی زندگی بهتر به خدمت گیرد.(ابن مسکویه، 1379: ص346). در هدف های ارزشمند اجتماع تعاون و همکاری بر مبنای احترام متقابل شکل می گیرد و بر اساس الفت و عطوفت نسبت به همدیگر،آن هم در راه نیکی و تقوا چنان که قرآن کـریم دستـور می-دهد: «تَعَاوَنُوا عَلَی البِرِّ وَالتَّقوَی»(مائده(5)/2) بروز و نمود پیدا می کند.

نتیجه

از مجموع آنچه بررسی شد می‌توان موارد ذیل را به عنوان نتایج این بحث، بر شمرد:

1 - خداوند، برای پرورش ایده آل و مطلوب بندگانش، پیامبرانی از جمله پیامبر اسلام(ص) را برگزید که آن حضرت با شیوه و روش های عاطفی خود همچون: محبّت، موّدت، رحمت، رأفت، الفت، ترحّم، خشوع، عفو، غفران، احسان، حلم، شكر و... كه همه و همه از شقوق و تجلیّات عاطفه بر شمرده می‌شود از انسان هایی که در اوج خشونت و قـساوت سپری می کردند انسان هایی پرورش داد که نسبت به کفار سخت گیر و در میان خود در نهایت مهربانی بودند.

2-  انسان برخوردار از عاطفه، در زندگی فردی از تعادل روحی برخوردار است چرا که وی با این حال خود را در جهان پرآشوب و فتنه، هیچ گاه تنها و بی کس احساس نمی کند تا آرامش نفسانی خویش را از دست بدهد و در نتیجه از سلامت و رشد جسمی مناسب نیز برخوردار می شود.

3-  نقش بی بدیل عاطفه خود دارای ثمرات ارزشمندی است که در پرتو آن می توان به  امنیت اجتماعی، اخوّت اسلامی، وحدت و یک رنگی و تعاون و همکاری رسید.

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**