خانواده و تربیت

جلوه های تربیتی قیام عاشورا

**نوشته شده توسط ali halimi**. **ارسال شده در** خانواده و تربیت

جلوه های تربیتی قیام عاشورا

اکبری مالستانی

چکیده

دراین مقاله تلاش شده که بعد از تعریف تربیت که شکوفایی و به فعلیت رساندن استعدادهای نهفته در جهت رسیدن به کمال و سعادت مادی و معنوی است، به ابعاد و جلوه¬های تربیتی قیام عاشورا به صورت فشرده اشاره گردد. یافته¬های این پژوهش نشان می¬دهند که قیام عاشورای حسینی علاوه براینکه یک حماسه عظیم بود، سرشار از آموزه-های ارزشمند تربیتی فردی و اجتماعی، در ابعاد اعتقادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اخلاقی بوده و برای همه نسل¬ها سرمشق عزت و آزادگی است. دراین مکتب تربیتی از روش¬های سازنده و نیکو مانند؛ موعظه حسنه، ملاطفت و مهرورزی و روشنگری استفاده شده و اصول مهم تربتی مانند؛ خدا محوری، آزادی و آزادگی، عزت¬مندی، وفا داری، ظلم ستیزی در آن موج می¬زند. این آموزه¬های اصیل تربیتی می¬تواند برای اقشار مختلف امت اسلامی و غیر اسلامی آموزنده و الگوی اصلاح زندگی مادی و معنوی باشد. برای بزرگسالان، جوانان، نوجوانان و زنان الگوی¬های جاودانه و هدایت بخش وجود دارد.

کلید واژه ها: امام حسین، قیام، تربیت، روش¬ها، اصول.

مقدمه

قیام رهای¬بخش و جاودانه¬ای امام حسین(ع) در عاشورای سال61 هجری به مثابه یک مکتب جامع تربیتی و انسان سازی است که آموزه¬های بلند و ارزشمند تربیتی در آن موج می¬زند و برای اقشار مختلف جامعه درس¬ها و پیام¬های زنده دارد. ما هرسال در محرم و صفر برای مظلومیت و شهادت غریبانه امام حسین(ع) و اسارت اهلبیت آن حضرت، عزاداری و سوگواری می¬کنیم، سالها و قرن¬ها این سنت ادامه دارد و هرسال بر شکوه و جلال آن افزوده می¬شود. اما از لحاظ تربیتی کمتر به آن توجه کرده¬ایم و نتوانسته¬ایم با الهام از جلوه¬های تربیتی عاشورا زندگی فردی و اجتماعی خود را اصلاح نموده و تغییر ایجاد نماییم. در حالی که اگر به این قیام بی¬نظیر تاریخ از لحاظ تربیتی نگاه کنیم به وضوح در می¬یابیم که سرشار از آموزه¬های اصیل تربیتی در بُعد؛ اعتقادی، اخلاقی، فرهنگی و سیاسی است. در امور تربیتی بحث¬های مانند؛ روش¬های تربیتی، اصول تربیت، الگوهای تربیتی، تربیت فردی و اجتماعی مطرح می¬گردد. در این نوشتار تلاش می¬شود تا در خور ظرفیت آن ابعاد تربیتی قیام عاشورا که نیاز اساسی امروز و فردای ماست، پرداخته شود و به گوشه¬ای از جلوه¬های تربیتی قیام خونین عاشورای حسینی اشاره گردد.

تعریف تربیت

تربيت‌ كلمه‌اي‌ عربي‌ و معادل Education انگليسي‌ است ‌كه‌ در فارسي‌ به‌ «آموزش‌ و پرورش‌» یا «تعلیم و تربیت» ترجمه‌ مي‌شود. واژه‌ تربيت‌ از «رَبَوَ»، اخذ شده‌ است‌. در «المنجد»، رَبَو، گاه‌ به‌ معناي‌ غذا دادن‌  و گاه‌ به‌ معناي‌ تهذيب‌ و پاك‌ ساختن‌ اخلاق‌ فرد از آلودگي‌ها به‌ كار رفته‌ است‌. و« راغب‌ اصفهاني‌» در مفردات‌، ذيل‌ كلمه‌ «رب‌» تربيت‌ را حركت‌ تدريجي‌ چيزي‌ به‌ سوي‌ كمال‌ تعريف‌ نموده‌ است ‌. «دهخدا » در « لغتنامه‌ » تربيت‌ را به‌ معاني‌ زيرآورده‌ است‌: پروردن‌، پرورانيدن‌، پروردن‌ كودك‌ نابالغ‌، پروردن‌ و آموختن.

تربیت در اصطلاح‌ مانند واژه¬های دیگر تعريف‌ واحد ندارد. دریک تعریف آمده « تربیت عبارت است از رشد دادن یا فراهم کردن زمینه رشد و شکوفایی استعدادها و به فعلیت رساندن قوای نهفته یک موجود» (رهبر، 1377، ص6)

 عده دیگرگفته¬اند: تعليم و تربيت، عبارت است از فراهم آوردن زمينه¬ها و عوامل به فعليت رساندن يا شكوفا ساختن شخص در جهت رشد و تكامل اختياري او به سوي هدف¬هاي مطلوب و بر اساس برنامه¬اي سنجيده شده.(دفتر همكارى حوزه و دانشگاه،. ج1، ص341-366.)

افلاطون(427- 346 ق.م) گفته: تعليم و تربيت عبارت است از كشف استعدادهاي طبيعى و شكوفا ساختن آنها.(دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، ج1، ص167- 173.)

بوعلى سينا گفته:(373 يا 363-428 هـ. ق):گويد: تعليم و تربيت عبارت است از برنامه¬ريزى و فعاليت محاسبه شده در جهت رشد كودک، سلامت خانواده و تدبير شؤون اجتماعى، براى وصول انسان به كمال دنيوي و سعادت جاويدان الهى.( همان، ج 1، ص 384.)

در تعریف دیگرآمده: تربيت عبارت است از رفع موانع و ايجاد مقتضيات براى آنكه استعدادهاى انسان در جهت كمال مطلق شكوفا شود.(دلشاد تهرانى،1377 ، چاپ سوم، ص 24.)

شهید مطهری: تربيت، پرورش دادن و به فعليت درآوردن استعدادهاي درونى كه بالقوه در يك شىء موجود است.(مطهري، ص20-22 و 57-69).

از مجموع تعاریف یاد شده به دست می¬آید که تربیت همان؛ رشد، شکوفایی تدریجی و به فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه در جهت کمال و سعادت مادی و معنوی بوده و دارای بُعد فردی و اجتماعی می¬باشد. بدیهی است که برای دست¬یابی به‌ چنين هدفی، مسئلة‌ روش‌ تربيت‌ و «مربي‌» اهميت‌ ويژه‌ مي‌يابد، به گونه¬ای که‌ ممكن‌ است‌ کسی معلم‌ خوب‌ و موفقي‌ باشد، اما مربي‌ شايسته‌اي‌ نباشد. از ويژگي‌هاي‌ تربيت‌ آن‌ است‌ كه‌ هرسه‌ حوزه‌ «جسم‌»، «عقل‌» و «قلب‌» آدمي‌ را شامل‌ مي‌شود. از سوی دیگر متعلق‌ تربيت‌ بايد استعداد دروني‌ بالقوه‌ براي ‌بالفعل‌ شدن‌ را دارا باشد.

روش¬های تربیتی در قیام عاشورا

یکی از عناصر مهم در تربیت روش¬های تربیتی است، که امام حسین(ع) در قیام عاشورا از روش¬های سالم و سازنده بهره¬برداری نموده مانند: موعظه حسنه، ملایمت و ملاطفت، هدایت، روشنگری، اظهار حقایق، توجه دادن به معاد که به توضیح برخی از این روش¬ها پرداخته می¬شود.

الف: روش موعظه 

موعظه به معنی پند، اندرز، نصیحت و گوش زد نمودن سرانجام کار و هدایت به حسن عاقبت و نجات از عذاب و بدبختی است. گرچه‌ آدمي‌ فطرتي‌ خدا آشنا و آگاه‌ به‌ خوب‌ و بد دارد، ولي‌ اشتغالات‌ فراوان‌ روزمره‌ و توجه‌ به‌ امور گوناگون‌ زندگي‌ سبب‌ مي‌شود كه‌ از اين‌ آگاهي‌ و شناخت ‌غفلت‌ نمايد. اين‌ جاست‌ كه‌ بايد به‌ طريقي‌ او را متذكر ساخت‌ و موعظه‌ چنين‌ خاصيتي ‌دارد. موعظه‌ غفلت‌ را از بين‌ مي‌برد، آدمي‌ را بيدار مي‌سازد و ضمير و باطن‌ را از آلودگي ‌مي‌زدايد و جلا مي‌دهد. خداوند به پیامبر اکرم(ص) سفارش نموده که با موعظه حسنه مردم را به دین مقدس اسلام دعوت نماید. «ادع الی¬سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن»(نحل(16) 125) مردم را با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با بهترین شیوه با آنان مجادله کن. همین روش موعظه نیکوی پیامبرگرامی اسلام در دلها نفوذ کرد و در کوتاه¬ترین زمان دین اسلام جهانی شد. امام حسین(ع) نیز از روش موعظه در قیام حق طلبانه¬اش استفاده نمود که هم  در آن زمان و هم پس از آن تا امروز وجدانهای بیدار و دلهای زندها و بااحساس را عاشق و شیفته خود نموده است.

       زهیربن قین در مسیر راه مکه به کوفه با امام حسین(ع) برخورد نمود و امام با روش موعظه از او دعوت به عمل آورد که قیام حق طلبانه او را یاری کند. سخنان دل نشین امام در قلب زهیر نفوذ کرده و او را به یکی از یاران فداکار امام تبدیل ساخت. زهیر در زمره یاران امام قرار گرفت و با کاروان امام حرکت نمود و در روز عاشورا عاشقانه به میدان رزم شتافت و با دشمنان خدا به سختی مبارزه کرد و سر انجام در راه خدا به شهادت رسید.(ابن طاوس، ص30).

        صبح عاشورا وقتی که دو لشکر صف آرایی نمودند و آماده جنگ شدند، امام حسین(ع) برای اجتناب از جنگ و بیدار نمودن فریب خوردگان و غافلان و اتمام حجت، دوبار در برابر سپاه دشمن سخنرانی نمود. در سخنرانی¬های خود مردم را به یاری دین خدا دعوت نمود حقیقت را آشکارا بیان کرد و موعظه نمود. در اثر سخنان پند آمیز و موعظه دل پذیر امام، گروهی از لشکر دشمن جدا شده به لشکر امام پیوستند.

        یکی از سرداران سپاه یزید، حر بن یزد ریاحی بود که اولین بار سر راه را برامام گرفت و امام را در کربلا پیاده نمود. در روز عاشورا بعد از آن که دید لشکر به سخنان امام توجه نکردند، خودش ار سخنان امام  متحول گردید و به سوی اردوی امام آمد و در محضر امام از گذشته ناشایست خود اظهار پشیمانی نموده توبه کرد. امام از او استقبال نموده در لشکر خود پذیرفت. حر اولین کسی بود که به میدان شتافت و در راه خدا به شهادت رسید. 

ب: روش‌ ملاطفت‌ و مهرورزی

از میان خشونت و ملایمت، شیوه ملاطفت و ملایمت در رشد و شکوفایی استعدادها و هدایت افراد نقش موثر و سازنده دارد. از این¬رو امام حسین(ع) در قیام خود از خشونت دوری نموده همواره از روش ملایمت استفاده می¬نمود. با اين‌ كه‌ روحية‌ حماسي‌ و شهادت‌ طلبي‌ امام‌ حسين(ع)‌ و يارانش‌ بالا بود و از مبارزه‌ و كشته‌ شدن ‌هراسي‌ نداشتند، اما هرگز عجله‌اي‌ براي‌ حمله‌، جنگ‌ و آغاز عمليات‌ از خود نشان‌ نداد و نمی¬خواست خشونت مقدم بر عطوفت شود.‌ دشمن‌ عصرتاسوعا را روز آغاز جنگ‌ اعلام‌ كرد، اما امام‌ حسين‌(ع) از آنان‌ فرصت‌گرفت‌ كه‌ شبي‌ جنگ‌ را به‌ عقب‌ بيندازند. در صبح‌ عاشورا نيز امام‌ حسين‌(ع) به‌ جاي‌ اين‌ كه‌دست‌ به‌ عمليات‌ نظامي‌ بزند، با عمليات‌ فرهنگي‌ و سخنراني‌ و توجيه‌ كار را آغاز كرد.

        از مصاديق‌ بارز ملايمت‌ و ملاطفت‌، شيوة‌ مواجهه‌ حضرت‌ و يارانش‌ با لشکر‌«حر» است‌ كه‌ براي‌ جنگ‌ با امام آمده‌ بودند. وقتي‌ امام تشنگي‌ آنها را ديد. به‌ حر و لشکريانش‌، حتي‌ به‌ اسپانش‌ در آن‌ بيابان‌ خشك‌ و بي‌¬ آب‌، آب‌ داد و سپس‌ با آنها به ‌موعظه‌ و تذكر پرداخت‌.(نجمی، 1386، ص151)

ج: روش‌ روشنگري‌

در این روش حقایق به وضوح تبیین گردیده، آگاهی و بینیش لازم به افراد داده می¬شود تا آگاهانه مسیر خود را انتخاب کنند و خردمندانه عمل نمایند. امام حسین(ع) در جریان قیام عاشورا، برخلاف روش معمول در سایر نظامها، تمام اسرار و حقایق را با یارانش در میان می¬گذاشت و به آنان بینش می¬داد تا بر اساس شناخت و آگاهی تصمیم بگیرند.

       شايد بارزترين‌ روشن¬گري‌ امام‌ حسين‌‌ در شب‌ عاشورا براي ‌ياران‌ خودش باشد. از لحاظ نظامي‌، معمولاً بايد شب‌هاي‌ عمليات‌ به‌ نيروها روحيه‌ داده شود و نقاط‌ ضعف‌ دشمن‌ برجسته گردد، و بر پيروزي‌ آينده‌ مانور داده شود و برآمادگی نيروها براي‌ رزم و پیکار تشویق و تاکید به عمل آید. اما شيوه‌اي‌ كه‌ امام‌ حسين‌(ع) برگزيده‌ است‌، برخلاف شیوه¬های معمول، شيوه‌ روشن‌¬گرانه‌ براي‌ اعطاي‌ بينش‌ به‌ يارانش‌ مي‌باشد. چون‌ شب عاشورا‌ شد، امام‌ حسين‌ (ع) اصحاب‌ خويش‌ را جمع‌نمود، پس‌ از حمد و ثناي‌ الهي‌، فرمود:« به‌ درستي‌ كه‌ من‌ نه‌ اصحاب‌ و ياراني‌ بهتر از شما سراغ‌ دارم‌ و نه‌ اهل‌بيتي‌ بهتر از اهل‌بيت‌ خويش‌؛ خداوند به‌ همه‌ شما جزاي‌ خير دهد. اكنون‌ كه‌ شب‌ چونان‌ پرده‌اي‌ سياه‌ همه‌ جا را در برگرفته‌ است‌، شما هم‌ شبانه‌ حركت‌ كنيد و هريك‌ دست‌ يكي‌ از افراد خاندان‌ مرا گرفته‌ و دور شويد و مرا با اين‌ قوم‌ تنها گذاريد. زيرا آنها غير از من‌، با كس ‌ديگر كاري‌ ندارند».(ابن اثیر، ج4، ص57). 

          پس از سخنان روشن¬گرانه امام، یاران و اصحابش با بصیرت و بینش، قاطعانه اعلام داشتند که برای فداکاری و شهادت آماده¬ایم و هرگز تو را تنها نمی¬گذاریم. اولین بار حضرت ابوالفضل اعلام وفاداری نمود. سپس مسلم‌ بن‌ عوسجه‌ به پا خاست و چنین گفت: «آيا ما تو را در حالي‌ كه‌ اين‌ همه‌ دشمن‌ پيرامونت‌ را فرا گرفته‌، رها كنيم‌ و برويم‌؟ نه‌، به‌ خدا سوگند! خداوند چنين‌ عمل‌ زشتي‌ را روزي‌ و قسمت‌ من‌ نگرداند كه‌ من‌ دست‌ به‌ اين‌ كار بزنم‌. من‌ تا پايان‌ كار با تو هستم. تا لحظه‌اي‌ كه‌ با نيزه‌ام‌ سينه‌ آنها را بشكافم ‌و تا زماني‌ كه‌ شمشير در دست‌ من‌ است‌، با شمشير با آنان‌ خواهم‌ جنگيد و اگر سلاحي‌ دردست‌ نداشته‌ باشم‌، با پرتاب‌ سنگ‌ با آنها مي‌جنگم‌ و از تو جدا نخواهم‌ شد، تا در ركاب‌ تو شربت‌ شهادت‌ را بنوشم‌».(مفید، ج2، ص92). در ادامه سعد بن¬ عبدالله، زهیر بن¬ قین وفاداری خود را ابراز داشتند. این¬گونه یود که یاران امام آگاهانه در قیام حضور یافتند و با قلب مالامال از عشق و ایثار به استقبال شهادت شتافتند. 

اصول تربیتی درقیام عاشورا

همان¬گونه که سالم¬ترین روش¬های تربیتی در قیام عاشورا برگزیده شده بود، کامل¬ترین و عالی¬ترین اصول تربیتی نیز در این مکتب تربیتی موج می¬زند که تا ابد الگو و سر مشق انسانیت است. اینک به چند نمونه از این اصول تربیتی اشاره می¬¬گردد.

خدا محوری و اخلاص

در جهان بینی توحیدی تمام افکار، گفتار و رفتار بر محور اخلاص و رضای الهی دور می¬زند. عبادت، کار، سیاست، تعلیم و تعلّم، اندیشیدن، جهاد و مبارزه همه در راه خدا و برای رضای خداوند است. امام حسین(ع) تمام حرکاتش خدا محور بود و سعی داشت در مسیر رضای الهی گام بردارد. در اندیشه، گفتار و رفتار امام حسین (ع) این حقیقت موج می¬¬زند. در یکی از سخنان امام آمده است:

« اللهم انک تعلم انه لم یکن ما کان منّا تنافسا فی¬سلطان و لا التماسا من¬فضول الحطام، و لکن لنری المعالم من دینک، و نظهر الاصلاح فی¬بلادک، و یامن المظلومون من¬عبادک، و یُعمل بفرایضک و سننک و احکامک» (حرانی، 1363، ص239). خدایا تو خودت می¬دانی که حرکت و قیام ما، نه برای رقابت در سلطنت بود و نه برای رغبت در متاع بی-ارزش دنیا، بلکه خواستیم نشانه¬های دینت را آشکار سازیم، و در شهرها اصلاح پدید آوریم، و بندگان ستم دیده¬ات در امن و امان باشند، و به سنن و احکام و فرایض تو عمل شود.

         به مردم کوفه نوشته است:« انا ادعوکم الی¬کتاب الله و سنة نبیه، فانّ السنة قد اُمیتت و البدعة قد احییت، فان تسمعوا قولی اهدکم الی¬سبیل الرشاد»(نجمی، 1386، ص72). من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر دعوت می¬ کنم؛ زیرا در شرایطی قرار گرفته¬ایم که دیگر سنت پیامبر از میان رفته و جای آن را بدعت فرا گرفته است، اگر سخن مرا بشنوید شما را به راه سعادت و خوش بختی هدایت خواهم کرد.

          دراین گفتار امام به وضوح دیده می¬شود که هدف امام از این حرکت به دست آوردن رضایت الهی است. که احیای سنت، برپا نمودن نشانه¬های دین خدا، امنیت و رفاه بندگان ستم کشیده، اصلاح شهرها، عمل به احکام و فرایض خداوند همه در راستایی حصول رضایت الهی است.

پس از ورود به سرزمین کربلا فرموده« الا ترون الی¬الحق لا یعمل به و الی¬الباطل لا یتناهی عنه، لیرغب المومن فی¬لقاء الله»(نجمی، 1386، ص195). آیا نمی¬بینید که نه به حق عمل می¬شود و نه از باطل روگردانی می¬شود، شایسته است که در چنین محیط ننگین، شخص با ایمان فداکاری کند و به سوی پرودگارش بشتابد.

       در عصر تاسوعا وقتی لشکر دشمن به سوی خیمگاه حسینی حرکت نمود، حضرت به برادرش خطاب کرد برو ببین چه می¬خواهند؟ حضرت ابوالفضل مقابل لشکر دشمن رفت و انگیزه حرکت شان را سوال نمود. در جواب گفتند؛ اکنون فرمان امیر رسیده یا بیعت کنید یا جنگ؟ عباس خدمت امام برگشت و پیشنهاد لشکر را به عرض آن حضرت رساند. امام فرمود: به سوی آنان برگرد، اگر توانستی همین امشب را مهلت بگیر تا امشب را به نماز، استغفار، تلاوت قرآن و مناجات با پرودگارمان بپردازیم« فهو یعلم انی احبّ الصلاة و تلاوة کتابه و کثرة الدعا و الاستغفار»(نجمی، 1386، ص206) زیرا خداوند می¬داند که من به نماز و تلاوت قرآن و کثرت مناجات واستغفار علاقه شدید داردم.

          همین خدا محوری و اخلاص بود که تمام مصیبت¬ها و زیر شمشیر جان دادن¬ها را برای امام و یارانش شیرین نموده و برای اهلبیت تحمل رنج¬های توان فرسا و دیدن بدنهای به خون طپیده و سرهای روی نیزه را آسان و تحمل پذیر می¬ساخت. اگر اخلاص نمی¬بود تحمل آن همه مصیبت غیرممکن می¬شد. 

         در قصر بنی مقاتل کاروان حرکت کرد و امام کلمه استرجاع را به زبان آورد «انا لله و انا الیه راجعون» حضرت علی¬اکبر از انگیزه این استرجاع سوال نمود. امام فرمود: سرم را روی زین اسپ گذاشتم خواب خفیفی برچشمم مسلط شد، دراین موقع صدای هاتفی به گوشم رسید که می¬گفت: این کاروان در حرکتند و مرگ نیز در تعقیب آنهاست. برای من معلوم گردید که این، خبر مرگ است. حضرت علی اکبرعرض نمود: مگر ما برحق نیستیم؟ امام فرمود: آری به خدا سوگند که ما جز در راه خدا قدم بر نمی¬داریم. علی اکبر عرض نمود: اگر بناست در راه حق بمیریم ترسی از مرگ نداریم»(نجمی، 1386، ص187).

          در شب عاشورا وقتی یاران امام آمادگی خود را برای جهاد و شهادت اعلام نمودند و امام از مقام و  منزلت آنان در نزد خداوند خبر داد، حضرت قاسم بن الحسن که کودک نا بالغ بود عرض کرد: عموجان من هم به شهادت می¬رسم؟ امام با مهربانی و عطوفت فرمود: ای فرزندم؛ مرگ در نظر تو چگونه است؟ قاسم عرض کرد: «احلی من العسل» ای عمو مرگ(شهادت در راه خدا) در کام من از عسل شیرن¬تر است. اینها الگوهای شایسته برای جوانان و نوجوانان جامعه ماست که باید زندگی خود را با علی¬اکبر و قاسم پیوند دهند.

         حضرت زینب وقتی در کوفه وارد مجلس عبیدالله بن زیاد شد، بن زیاد گفت: خدا را سپاس که شما را رسوا کرد و کشت و گفته¬های شما نادرست از آب درآمد.

زینب فرمود: خدای را سپاس که ما را به پیامبر خود محمد(ص) گرامی داشت، و ما را از پلیدیها پاک گردانید؛ فاسق است که رسوا می¬شود و نابکار است که دروغ می¬گوید و او، ما نیستیم بلکه دیگری است.

ابن زیاد گفت: کار خدا را با برادرت و اهل بیت خود چگونه دیدی؟

زینب فرمود: من چیزی جز نیکی و شایستگی از جانب خداوند ندیدم، اینان گروهی بودند که خداوند شهادت را برای شان تقدیر کرده بود و به سوی جایگاه ابدی خود شتافته و در آن آرمیدند.(ابن طاوس، ص67).

        این اوج اخلاص و خدا محوری است که دیدن بدنهای چاکچاک و بی¬سر، رنج و مصیبت¬های دل¬خراش و جان¬کاه برای حضرت  زینب زیبا و شایسه جلوه می¬کند، چون برای خدا و در محضر خدا انجام گرفته و رضای خدا در آن نهفته است. رفتار حضرت زینب و اهلبیت امام حسین(ع) در صحنه¬های اجتماعی با حفظ شئون اسلامی الگوی شایسته زنان و خواهران ماست که با همان روش در اجتماع ظاهر شوند.

آزادی و آزادگی

آزادگی و آزادی موهبت عظیم الهی است که به انسانها ارزانی داشته و باید ازاین نعمت الهی پاسداری شود و انسان در بند اسارت انسان نباشد. امام حسین(ع) از این اصل مهم تربیتی به خوبی استفاده نموده و در تمام مراحل قیام این اصل را ترویج و تبلیغ نموده است. در روز عاشورا مقابل لشکر یزید برای بیداری آنان از غفلت و رهایی از اسارت، خطبه روشنگرانه ایراد نمود. در آخرین لحظات زندگی خود که یارانش در برابر چشمانش درخون طپیده بودند و خانواده¬اش در آستانه اسارت قرار گرفته بود، با صدای رسا که مرزهای زمان و مکان را درهم شکافت، در برابر سپاه دشمن آزادگی را فریاد زد « ویلکم یا شیعة آل ابی¬سفیان ان لم یکن لکم دین و انتم لاتخافون المعاد فکونوا احرارا فی¬دنیاکم هذه»(ابن اثیر، ج4، ص31). وای برشما ای پیروان دودمان ابوسفیان؛ اگر دین ندارید و از قیامت و حساب نمی-ترسید، در این دنیا آزاده زندگی کنید.

          گرچند این ندای ملکوتی امام در برابر سپاه دشمن و مزدوران بنی¬امیه ایراد گردید، اما در حقیقت یک منشور جهانی و پیام انسانی است، برای تمام ستم¬دیدگان و مظلومان از شرق و غرب عالم از هر رنگ و نژاد و منطقه، که همه را به آزادی و آزادگی، رهایی از ذلت و اسارت دعوت نموده است.(هاشمی نژاد، 1351، ص292).

عزت مندی

عزت یکی از صفات برجسته خداوند است که در قرآن عزت را از آن خود و پیامبرش و مومنین دانسته می¬ فرماید:« و لله العزة و لرسوله و للمومنین»(منافقون (63)8). در آیه دیگر فرموده:« من کان یرید العزة فان العزة لله جمیعا»(فاطر(35)10). هرکه خواهان عزت است بداند که عزت همگی از آن خداوند است.

        عزت حالتی است که انسان را از مغلوب شدن منع می¬کند. به زمین سخت گفته می¬شود« ارض عِزاز ای صلبة» مقابل عزت ذلت است که به معنی مقهور و مغلوب بودن آمده. ذلت گونه¬های ممدوح و مذموم دارد. ذلت در برابر ظالم و ظلم و هوای نفس مذموم است. اما در برابر حق، در برابر پدر و مادر و برادر مومن ممدوح و پسندیده است. در قرآن آمده « و اخفض لهما جناح الذل من¬الرحمة و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا»(اسرا(17)24) برای پدر و مادر از روی مهر و محبت بال فروتنی فرود آور و بگو ای پروردگار من آنان را به پاس آنکه مرا در کودکی تربیت کردند، مورد رحمت قرار بده. در باره فروتنی نسبت به مومنین فرموده « یاایها الذین آمنوا من یرتدّ منکم عن¬ دینه فسوف یاتی الله بقوم یحبونهم و یحبونه اذلةٍ علی¬المومنین و اعزة ٍعلی الکافرین...»(مائده(5)54). ای اهل ایمان هرکس از شما از دینش برگردد، خدا به زودی گروهی را می¬آورد که آنان را دوست دارد وآنان هم خدا را دوست دارند، در برابر مومنان فروتن¬اند و در برابر کافران سرسخت و قدرتمند.

      نهضت امام حسین(ع) تجلی عینی عزت وپایداری در برابر ظلم و باطل است و در مراحل مختلف از عزت¬مندی و تسلیم ناپذیری سخن رفته است. هنگام ورود به سرزمین کربلا فرمود:« الا ترون الی¬الحق لا یعمل به و الی¬الباطل لا یتناهی عنه، لیرغب المومن فی¬لقاء الله انّی لا اری الموت الّا سعادة و الحیاة مع الظالمین الّا برما»(نجمی، 1386، ص195). آیا نمی¬بینید که نه به حق عمل می¬شود و نه از باطل روگردانی می¬شود، شایسته است که در چنین محیط ننگین، شخص با ایمان فداکاری کند و به سوی پرودگارش بشتابد. من در چنین محیط ذلت بار، مرگ را جز سعادت و خوشبختی و زندگی با این ستمگران را چیزی جز رنج و نکبت نمی¬دانم.

         روز عاشورا در برابر سپاه دشمن فریاد کرد:« الا انّ الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنین؛ بین السِلة و الذِلة و هیهات منّا الذلّة؛ یابی الله لنا ذلک و رسوله و المومنون و حجور طابت و طهرت و أنوف حمیّة و نفوس ابیة من ان تؤثر طاعة اللئام علی مصارع الکرام»(نجمی، 1386، ص248) آگاه باشید که این فرومایه فرزند فرومایه (ابن زیاد) مرا در بین دوراهی شمشیر و ذلّت قرار داده است، و هیهات که ما به زیر بار ذلّت برویم؛ زیرا خدا و پیامبرش و مومنان از اینکه ما ذلت را بپذیریم ابا دارند و دامن¬های پاک مادران ما و مغزهای با غیرت و نفوس با شرافت پدران ما روا نمی-دارند که اطاعت از افراد  لئیم و پست را برقتلگاه کرام و نیک منشان مقدم بداریم.

       در سخن دیگر فرموده است« لا والله لا اعطیهم بیدی اعطاء الذلیل و لا اَقِرُّ اقرار العبید»(ابن اثیر، ج4، ص26)  نه به خدا قسم من دست ذلت به این ناپاکان نخواهم داد و مانند بردگان در برابر آنان تسلیم نمی¬گردم. 

وفا داری

یکی از آموزه¬های ارزشمند و درخشان عاشورا وفا داری است که در میان همه یاران و اصحاب امام خود نمای می¬کند. شب عاشورا امام بیعت خود را برداشت و همه را آزاد گذاشت که هر کجا میل دارند بروند، ولی تمام یاران آن حضرت اعلام وفاداری نموده تا سرحد شهادت با امام زمان خود پیش رفتند. نمونه بارز و برجسته وفاداری در کربلا حضرت ابوالفضل  برادر امام حسین(ع) است. هنگامی که با جگر تفتیده و لبان تشنه وارد شریعه فرات گردید و کف خود را پر از آب نموده خواست جگر تشنه اش را سیراب کند، به یاد تشنگی امام حسین و اطفالش افتاد، به خود خطاب کرد؛ عباس کجا شد برادری و رسم وفا تو که بی وفا نبودی، یک مرتبه آب را روی آب ریخت و با مشک پرآب، لب تشنه از شریعه فرات بیرون آمد تا آب را برای حسین و اطفال او برساند. اگر دقت نماییم تا این حد وفا داری در تاریخ نظیر ندارد که حتی بدون برادر آب ننوشد. 

ظلم ستیزی:

مبارزه با بی¬عدالتی و جلوگیری از ظلم بنی¬امیه ویژگی بارز و آشکار قیام امام حسین(ع) بود که با تمام وجود وبا آوردن اهل و عیال خود برای نابودی حکومت جور فداکاری نمود تا بنای استبداد فرو ریزد و بندگان مظلوم و دربند اسارت به آزادی و عزت برسند. ظلم ستیزی در کلام و رفتار امام حسین بارها دیده شده و مهم¬ترین هدف امام را نابودی ظلم تشکیل داده است. امام در وصیت نامه خود به صراحت نوشته است که«انما خرجت لطلب الاصلاح فی¬امة جدی ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدی و ابی علی بن ابیطالب»(نجمی، 1386، ص55). هدف من از این سفر اصلاح مفاسد امت جدم و احیای امر به معروف و نهی ازمنکر و زنده نمودن قانون جدم رسول خدا و راه رسم پدرم علی است. روشن است که اصلاح امت بدون برچیدن دستگاه فاسد بنی¬امیه ممکن نیست و بالاترین معروف تحقق امامت و بدترین منکر، یزید است که به نام خلیفه مسلمین مرتکب هرگونه جنایت و پلیدی می¬شود. احیای سنت پیامبر و روش حضرت علی روشن¬ترین معروف بوده، و یکی از راه و رسم آنان مبارزه با ظالم و ظلم ستیزی است. 

 

نتیجه

ازبررسی نهضت رهای بخش امام حسین(ع) به دست می¬آید که جلوه¬های تربیتی این قیام بسیار برجسته و فراگیر است و در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی، اعتقادی، فرهنگی، سیاسی و اخلاقی الگوها و آموزه-های زنده و جاودانه برجا گذاشته است. روش¬های سالم و پویای این مکتب تربیتی عبارتند از؛ روش موعظه و نصیحت، روش روشنگری و بینش دادن، روش عطوفت و مهرورزی که هرکدام در حد کمال آن تجلی یافته است. اصول و آموزه¬های تربیتی مکتب عاشورا عبارتند از؛ خدا محوری و اخلاص، آزادی و آزادگی، عزتمندی، وفاداری، ظلم ستیزی و اهمیت به نماز و قرآن و موارد دیگر که در این مقاله نمی¬گنجد. از سوی دیگر دراین مکتب برای زنان، مردان، جوانان، کودکان، بزرگ سالان و اطفال اسوه و سر مشق وجود دارد که هرکس می¬تواند از الگوی دل¬خواه خود پیروی نموده، زندگی خود را با اندیشه و رفتارآنان هماهنگ و عیار سازد.

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**