خانواده و تربیت

شيوه هاي تربيتي نوجوانان

**نوشته شده توسط خالق داد ناصری/لیسانس ارتباطات**. **ارسال شده در** خانواده و تربیت

 چکيده

خانواده، مقدس ترين و مهم ترين نهاد اجتماعي و سنگ بناي جامعه بزرگ انساني است و هيچ نهادي در تاريخ فرهنگ و تمدن انساني به اندازه آن قدمت ندارد. اين نهاد مقدس در صورتي پايدار مي ماند که روشهاي مناسبي براي تربيت فرزندان آنان اعمال گردد. براين اساس، درمقاله­ي حاضر دو روش براي تربيت نوجوانان اراءَ گرديده است که عبارتند از: روش تشويق و تنبيه. در اين دو روش، ابتدا، ايندو واژه از نظر معني لغوي و اصطلاحي مورد بررسي قرار گرفته است و سپس در رابطه با اهميت تشويق و تنبيه (و اينکه آيا اسلام در رابطه با تربيت فرزندان، روش تشويق و يا تنبيه را مناسب مي بيند و براي آنان، ارزش قائل است يا نه؟ و ايا علم روانشناسي براي تربيت فرزندان، روش تشويق و يا تنبيه را مناسب مي بيند يانه؟) مطالبي اراءَ گرديده است و همچنين اقسام و انواع و شرايط کلي در تشويق و تنبيه و نيز تعريف مشوق  و انواع آن  مورد بررسي قرار گرفته است و بالاخره آثار مثبت و آسيب شناسي تشويق و تنبيه از جمله مطالبي است که اين نوشتار مورد بحث قرار گرفته است.

واژگان کليدي: تشويق، تنبيه، تقويت مثبت، مشوق.

مقدمه

والدين و مربياني که در مقام تربيت کودکان، نوجوانان و جوانان، با مشکل برخورد مي کنند بدان جهت است که با روش هاي تربيتي، آشنائي کافي ندارند زيرا براي تربيت هر گروه سني، شيوه هاي خاصي لازم است که چه بسا براي گروه سني ديگر، کاربرد آن شيوه مناسب به نظر نمي رسد لذا اين مقاله صرفاَ در مقام بررسي روشهاي تربيتي براي نوجوانان است اميد است که مورد توجه علاقه مندان امور تربيتي قرار بگيرد.

1- شيوه­ تشويق

1-1. تشويق ‌درلغت

 تشويق، مصدر باب تفعيل است و در لغت به معناي آرزومند كردن، برانگيختن و يا به شوق آوردن كسي را گويند. (علي اكبر دهخدا، 1385: 15، ص709)

2-1. تشويق در اصطلاح تربيت ديني                   

تشويق ‌در اصطلاح عبارت است از: قول يا عملي كه از فعل فاعل قدرداني كرده و مي ستايد.(ابرهيم اميني، 1384: 431) مانند: آفرين، بارك الله، خوشنود شدم، ويا تقديم ‌هديه، يا‌ خريد كتاب، گردش‌، مسافرت، درآغوش‌ گرفتن، بوسيدن، تعريف و تمجيد كردن، نمره خوب دادن و امثال اينها.

3-1. تشويق در اصطلاح روان شناسي

در اصطلاح‌ روانشناسي تشويق‌ عبارت ‌است از تأييد و ستايش‌ رفتار‌خاص نوجوانان كه به شيوه هاي گوناگون از طريق كلامي، جايزه دادن، شركت در اردوها و غيره مورد استفاده قرار مي گيرد. (ابراهيم اميني، 1384: 431)

به عبارت ديگر؛‌ تشويق ابزاري است كه بتواند انسان را با رغبت به تلاش همه جانبة مادي و معنوي برانگيزد. (حميد عموزاده، ش65،1363: 389)

                                                                                                                                                                                                                                 

4-1. اهمّيت‌تشويق

همه انسانها، به خصوص در كارهايي‌كه مغاير تمايلات نفساني است، نيازمند تشويق است و اصولاً نظام آفرينش بر مبناي تشويق استوار است بوسيله تشويق است كه مي توان بهترين استعدادهاي انساني را ظاهر و بيداركرد هيج چيزي براي كشتن استعداد شخص، هولناكتر از انتقاد نيست بنا بر اين بايد در هركسي که آمال و آرماني هست آن را تحريك نمود و اگر آمال ندارد در وجودش ايجاد ارمان كرد. (ديل كارنگي،‌1385: 55)

 تشويق، تحمل امور سخت را بر انسان آسان مي‌گرداند. از طريق تشويق، مي‌توان نوجوانان را به انجام امور خير و مخالفت با هواي نفساني‌ترغيب نمود. انسان در سايه تشويق از بسياري ازخواسته هاي خود چشم­پوشي مي­كند. گذشت، فداكاري، انفاق، و خدمت به مردم در پرتو تشويق آسان مي‌شود. تلقي و برداشت افراد از فرهنگ و مكتبي‌كه درآن، عاملان خير و نيكوكاران مورد تشويق قرار نمي‌گيرند اين‌است كه با نيكوكار و بدكار درآن فرهنگ بر‌خورد يكسان خواهد شد و‌ همين امر،‌ زمينه را براي بي‌رغبتي‌ افراد‌ نيك نسبت به كارهاي‌ خير و‌ جرئت‌ و ‌جسارت ‌‌تبهكا‌‌‌ران  نسبت به انجام و استمرار تبهكاري فراهم مي‌آورد. ازاين‌رو، از ديدگاه‌ آگاها‌‌ن و مربيان امور تربيتي، اصل تشويق به عنوان وسيله و راهكار ضروري مناسب پذيرفته شده است و خداوند درباره‌ تشويق مي‌فرمايد: وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْناً‌ (شوري/ 23)؛ هركه كار نيكو انجام بدهد ما بر نيكويي اش مي افزاييم.

1-4-1. اهميت تشويق در اسلام

در اسلام، تشويق به ‌صورت‌ هاي ‌گوناگون،‌ مطرح‌ شده‌است. از بهشت، سود، خير.. .در قرآن و منابع اسلامي آمده است. در بسياري از آيات قرآن كريم، ايمان و عمل صالح موجب اخذ پاداش بزرگ يا رستگاري ‌تلقي‌شده است: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ (لقمان/ 8)؛ آنان كه به خدا ايمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند، باغ هاي پرنعمت براي ايشان است.

 در آيات قرآني، روي جنبه ي تربيتي تأكيد شده است. قرآن كريم مي فرمايد:  قَدْ اَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا(شمس/10- 9)؛ هرکس نفس خود را پاک و تزکيه کرده، رستگار‌ شده، و آن کس ‌که نفس خويش‌ را با معصيت و گناه آلوده ساخته، نوميد و محروم گشته است.

حضرت علي(ع) به مالك اشتر مي فرمايد: وَ واصِلْ فِي حُسْنِ الثَّناءِعَلَيْهِمْ وَ تَعْدِيدِ مَا أَبْلَيَ‌ ذَوُوالْبَلاَءِ مِنْهُمْ؛ فَإِنَّ‌ كَثْرَةَ الذُّكْر ِلِحُسْنِ ‌أَفعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ ‌النَّاكِلَ إِنْ شَاءَاللهُ(صبحي‌‌صالح، نامه 53 :43)؛ مردم را به نيكي يادكن و همت كساني را كه مورد آزمايش قرار گرفته و متحمل رنج و سختي شده اند، بر زبان آور؛ زيرا ياد كردن كارهاي نيك آنان، فرد دلير را تهييج كرده، به حركت و جنبش مي‌آورد و از كارمانده را به خواست خداي تعالي به كار و تلاش ترغيب مي نمايد. 

2-4-1. اهميت تشويق در روانشناسي  

 يكي از روش هايي كه در روانشناسي مدرن امروزي نيز كاربرد دارد، روش تشويق است.

5-1. تقويت مثبت در روانشناسي

اين روش(تشويق) كه در روانشناسي با عنوان «تقويت مثبت» نام برده شده، بسيار رايج است و بهترين و مؤثرترين روش افزايش رفتار معرفي شده است. در تعليم و تربيت، از تشويق مي توان براي افزايش رفتار مطلوب، يادگيري رفتار جديد  و كاهش رفتارهاي نامطلوب استفاده كرد. 

1-5-1. تعريف تقويت مثبت  

تقويت مثبت(inforcement positivere)، فرايندي است كه درآن ارائه تقويت كننده­ي مثبت، بعد از رفتار، منجر به نيرومند شدن آن رفتار مي گردد. (اسماعيل آقميان، ش1 : 45) تقويت هاي مثبت، مهم ترين عامل افزايش و ادامه­ي رفتارهاي ما در زندگي روزانه هستند.

2-5-1. اقسام تقويت کننده

اين تقويت كننده ها، از جهات مختلف تقسيم بندي شده اند كه يكي از مهم ترين آن تقسيم بندي ها به صورت زيراست:

1-2-5-1. تقويت هاي‌نخستين. اين تقويت كننده ها، ذاتاً اثر تقويتي دارند و از ويژگي هاي آنها اين است كه نيازهاي فيزيولوژيكي جانداران را ارضا مي كنند؛ مانند آب، هوا، غذا و... البته استفاده از اين‌ نوع تقويت كننده ها در شرايط آموزش،‌گاهي بسيار‌ محدود است.

2-2-5-1.  تقويت‌ كننده‌هاي‌ شرطي. اين تقويت كننده ها در اصل خاصيت تقويت كنندگي نداشته، اما در اثر مجاورت با تقويت كننده هاي نخستين خاصيت تقويتي پيدا كرده اند. جايزه، نمره، مدرك، پول و نظاير اينها تقويت كننده هاي شرطي هستند كه در محيط آموزشگاه بهره گيرند.

3-2-5-1. تقويت ‌كننده‌هاي ‌اجتماعي: نمونه هاي تقويت كننده هاي اجتماعي عبارتند از: لبخند زدن، توجه كردن تمجيد كردن و نوازش كردن. اين تقويت كنندها اثر تقويتي نيرومندي دارند و از وسائل معمولي و قابل دسترس معلمان و مربيان هستند.

4-2-5-1. تقويت ‌كننده‌هاي ‌فعاليتي: از فعاليتهاي كه نوجوانان وجوانان دوست دارند انجام دهند نيز مي توان به عنوان تقويت كننده براي فعاليت هاي كه كمتر به آنها مي‌پردازند، استفاده كرد. مثلاً به دانش آموزي كه وقت زيادي صرف تماشاي تلويزيون مي كنند اما به انجام تكاليف درسي اش رغبت چنداني نشان نمي دهد، مي توان گفت در صورتي مي تواند به ‌تماشاي تلويزيون بپردازد كه ابتدا تكاليفش را انجام دهد. (امير هوشنگ آذردشتي، 1374ش6: 24)

3-5-1. نحوه استفاده از تقويت‌ كننده‌ها در امر تشويق:

1-3-5-1.  تقويت كننده ها در زمانهاي گوناگون و در افراد مختلف، تأثير متفاوت دارند، لذا براي تشويق، توجه به زمان تشويق و شخصيت فردي كه مي خواهد مورد تشويق قرار بگيرد لازم و ضروري است به عنوان مثال: غذا براي فرد گرسنه ممكن است يك تقويت كننده ي مؤثر و قوي باشد اما همين تقويت كننده(غذا) براي فردي كه سير است، هيچ خاصيت تقويت كنندگي ندارد و ياغذاي كه شخص، آنرا دوست ندارد،  نمي تواند براي او خاصيت تقويت كنندگي داشته باشد.

2-3-5-1. هر چه زودتر تشويق صورت گيرد، اثر تقويت كنندگي آن بيشتر است.

6-1. اقسام تشويق

تشويق مي تواند به دو صورت انجام گيرد:

1-6-1. تشويق دروني كه عبارت است از: به كارگيري توانائيهاي هر فرد مثل؛ به ياد گرفتن، لذت بردن از يادگيري و مطالعه، ميل به شناخت محيط.

2-6-1. تشويق بيروني كه عبارت است از: محركهاي‌مادي كه به صور‌ مختلف تجلي مي‌كند مانند جايزه، وعده، پاداش، افزايش ‌نمره درسي‌ و نمره انضباط، پول‌ توجيبي،‌ هديه و غيره. (علي سالاري، 1377: 17)

7-1. اصول‌ و شرايط ‌كلي‌ در تشويق

تشويق چنانچه به جا و با رعايت شرايط آن صورت گيرد حس رقابت را تحريك كرده، قواي خفته را بيدار، سستي و يأس را مرتفع، و انگيزه و علاقه به كار و تلاش را تقويت مي نمايد. محققان براي اينكه امر تشويق همگام با اصول تربيتي صحيح باشد و زيان و ضرري را براي فرد و جامعه موجب نشود نكاتي را يادآور شده اند:

1-7-1. تشويق بايد با تقويت دروني متربيان همرا باشد، يعني اول تقويت دروني و بعد تشويق. (ابراهيم اميني، 1384: 141)

 ازآنجاكه دين‌خواهي‌ و دين‌جويي يك فرايند دروني و فطري است مي توان گفت در قلمرو تربيت ديني نيز نبايد از سيستم تشويق بيروني هميشه و همه جا استفاده كرد و اينگونه مشوق هاي وابسته ساز و تصنعي شايد مانع تقويت دروني و دين يابي مي گردد. (مرتضي زاهدي، 1385: ص115(

2-7-1. نفس عملكرد بايد مورد تشويق و تقويت قرار گيرد(مستقيماً به رفتار مربوط شود).

3-7-1. متربي، خود به انگيزه­ي تشويق و هدف آن پي برده باشد.

4-7-1. تشويق در حضور جمع اثر بيشتري دارد لذا اعطاء جوائز بايد در يك‌ مراسم رسمي و به شكلي ‌دلپذير انجام ‌شود. (حميد عموزاده،  1363: 389)

5-7-1. مقايسه هاي تخريب كننده و تحقير كننده با ديگران نبايد صورت بگيرد.

6-7-1. تشويق بايد بلافاصله بعد از رفتار خوب اعمال شود.

7-7-1. تشويق بايد با سن، نيازها، شرايط، و موقعيت (مكاني، شخصي، رواني و...) متربي تناسب داشته باشد. (ابراهيم اميني، 1384: ص141- 142)

8-7-1. علت تشويق براي متربي‌ مشخص‌شود تا متربي بداند براي كدام كار شايسته اي تشويق شده است.    

9-7-1. تشويق نبايد زياد از اندازه باشد و الا زيانش بيش از نفع آن خواهد بود‌‌ زيرا باعث مي شود كه مشوق­ها براي متربي به صورت غايت و هدف درآيد و هم چنين اگر تشويق از حد معقول و متناسب‌ خود تجاوز كند، متربي را به غرور ‌و خودبيني مبتلا مي‌‌كند. (رضا فرهاديان، 1387: 266)

10-7-1. تشويق، هم از نظر كمي و هم از نظر كيفي، نبايد حالت تكرار، يك نواخت و عادت داشته باشد؛ زيرا اينها باعث مي شود كه از ارزش آن كاسته شود.

11-7-1. تشويق حالت تملق به خود نگيرد.

12-7-1. در تشويق مسائل اجتماعي و مقرارات ديني ‌و معتقدات فرهنگي در نظر گرفته شود.

13-7-1. از مسائلي ‌تشويق به عمل آيدكه خطر و زيان فردي و اجتماعي به بار نياورد و به كارهايي ترغيب شود كه مورد تأييد شرع باشد. (عباس اسماعيلي يزدي،1382: 180)

8-1. مشوق ‌و انواع آن

انتخاب نوع مشوق در تأثير گذاري‌"تقويت مثبت" در رفتار متربي نقش‌ اساسي دارد، مربي بايد قبل از به كارگيري مشوق، بايد با انواع مشوقها آشنايي داشته باشد تا بتواند مناسب ترين نوع مشوق را براي ايجاد و يا تقويت رفتار مثبت در فرد و يا گروه مورد نظر به كار گيرد.

1-8-1. تعريف مشوق

مشوق(Incentive)؛ روي داد محيطي است كه انسان را به سمت شروع كردن رفتاري خاص مي كشاند يا ازآن دور مي كند. (جان مارشال ريوه، 1395:  139)

به ديگر سخن؛ وقتي شخص انگيزه يا رغبتي را براي انجام دادن كاري در شخص ديگر ايجاد مي كند آن را مشوق يا داعيه مي نامند كه مي توانند داراي ارزش مثبت و منفي باشد. (محمد پارسا، 1385: 185)

مسلماً ابزار و وسائل تشويق (مشوق ها) نبايد با عقايد و سنن و فرهنگ جامعهء اسلامي ‌ما مغايرت داشته باشد و يا احياناً موجب اثرات سوء و نامطلوب بعدي ‌گردد.

مشوق ها هميشه قبل از رفتار واقع مي شود و با انجام اين كار، انتظاري را در انسان به وجود مي آوردكه پيامدهاي خوشايند يا ناخوشايند در شرف وقوع هستند.

2-8-1. انواع مشوق

مشوق مي تواند به يكي از سه شكل صورت بگيرد:

1-2-8-1. مشوق و پاداش اجتماعي؛ مانند: تحسين كلامي، صرف وقت و توجه كه مي تواند سفر يا گردش تفريحي باشد.

2-2-8-1. مشوق و پاداش مادي؛ كه شامل پول يا چيزهاي خريدني، از قبيل هدايا مي شود.

3-2-8-1. مشوق و پاداش غير مادي؛ مثل بيشتر ماندن در جايي كه مطلوب متربي است، رفتن به پارك، بازي كردن و... (اليزابت هارتلي برونر،‌1384: 168)

مشوق ها مي تواند به صورت مثبت به كار گرفته شود مثل لبخند زدن...و مي تواند به صورت منفي به كار گرفته شود مثل تهديد به اينكه اگر ظرف يك دقيقه اين دور را نروي جزء تيم انتخاب نخواهي شد. (جان مارشال ريوه، 1395:  139)

9-1. آثار ‌مثبت‌ تشويق

اگر متربيان به درستي با اصول و شرايط كلي تشويق و نيز به كارگيري نوع مشوق ها آشنايي كامل پيدا كنند و در موارد مناسب ازآنها استفاده كنند مي‌توان گفت ‌كه؛  ‌‌‌شيوه ي تشويق، آثار مثبت را به دنبال خوا هد داشت كه برخي از آنها عبارت‌اند ‌از:

1-9-1. تشويق موجب تقويت روح فرزندان مي شود تا بتوانند با اعتماد به نفس، كارهاي مورد علاقه اي خود را دنبال كنند.

2-9-1. تشويق،‌ استعداد‌هاي ‌جوانان و نوجوانان را، رشد داده و به شكوفايي ‌سوق‌ مي‌دهد و زمينه ي يأس و نااميدي را در آنها از بين مي برد.

3-9-1. تشويق‌ جوانان و نوجوانان و برخورد منطقي با آنان توسط والدين و مربيان باعث مي‌شود كه ‌با نظري  ‌خوشبينانه نسبت به والدين و مربيان بنگرند و آنها ‌را دوست صميمي خود تلقي ‌كنند.

4-9-1. گاهي تشويق مناسب ممكن است مسير زندگي نسل جديد را عوض كند و آنها را از بدي و انحرافات نجات بخشند.(رضا فرهاديان، 1387: صص265و 267. ابراهيم اميني، 1384: 435)

 

10-1. آسيب شناسي ‌تشويق

رعايت نكردن اصول كلي مربوط به شيوه ي تشويق نه تنها آثار مثبتي را به دنبال نخواهد داشت بلكه آثارمنفي نيز درپي خواهد داشت كه برخي از آنها عبارتند از:

1-10-1. وابستگي متربي به عوامل كنترل بيرون از خود. (ابراهيم اميني، 1384: 140) اگر تشويق صرفاً بر اساس محرك ها و مشوق هاي بيروني متمركز گردد به‌ تدريج به عنوان يك عامل‌ ضد ‌تشويق عمل خواهد كرد. لذا اگر رفتار فرزند و انگيزه­ي پيشرفت،‌ او را از طريق‌ مشوق­هاي بيروني مانند: جايزه، پول، تحسين هاي لفظي متعدد و ساير عوامل بيروني شرطي كنيم ،آزادي و رشد طبيعي او را سلب و رفتارهاي وي را با ضوابط و معيارهاي از پيش تعيين شده قالب سازي كرده ايم. اين«پاداش دهي»، مانع« شوق يابي» دروني مي شود و اين گونه وابسته سازي، مانع توليد انگيزه­هاي دروني مي­گردد. (عبد‌العظيم‌كريمي، 1386: 111)

2-10-1. اگر متربيان به پاداش، اشتياق داشته باشند، نخواهند توانست داراي هدفهاي‌ شخصي بشوند و زندگي‌خود را مطابق ارزش هاي ديگران ادامه خواهند داد نه به ‌ميل و خواسته­ي خود؛ آنان هميشه به طور غير مستقيم، در فكر آنند كه ديگران در باره‌ي ‌آنها چگونه فكر مي كنند و سعي مي كنند ديگران را راضي و خوشنود سازند يا دايماً‌ تصور مي‌كنند عملكرد شان اشكالي‌ دارد، و اگر تحسين در كار‌ نباشد احساس ‌بي‌كفايتي‌‌ مي‌كند. (اليزابت هارتلي برونر،‌1384: 171)

3-10-1. كُند شدن محرك هاي دروني.‌ (ابراهيم اميني، 1384: 140)

 ‌ انگيزه ‌‌‌يا مشوق ممكن است رفتار بد تنبلي را در متربي تقويت كند و متربي‌ بايد به بد بودن خود ادامه دهد تا مطمئين شود كه مربيان و والدين براي تحرك واداشتن او، همواره انگيزه يامشوق به كار مي‌ برند. (اليزابت هارتلي برونر،‌1384: 171)

4-10-1. ايجاد توقعات و انتظارات نامناسب از جانب متربيان. (ابراهيم اميني، 1384: 140) تشويق نابجا باعث آن خواهد شد كه آنان همواره در مورد پاداش، شروع به چانه زني كنند و در اين مسير، به پيش بروند و با اين وضع، آنان تندخوتر مي‌شوند؛ شايد به سه دليل:

الف. طماع مي‌‌گردند.

ب. در جايي‌كه همه چيز با پول و هداياي‌گران قيمت، ارزيابي شود آنها ‌احساس خواهند كرد كه هر چه هدايا بزرگتر باشند، ديگران بيشتر دوستشان دارند.

ج. اين موضوع، به متربي نيرو مي‌بخشد تا بحث و مذاكره را وسيله­اي براي‌ موقعيتي كه والدين و مربيان سعي مي كنند درآن ، موقعيت او را از طريق پول يا هداياي ديگر مورد كنترل قرار دهند، تبد يل مي­كنند. (اليزابت هارتلي برونر،‌1384: 172)

2- شيوه‌­ي تنبيه

1-2. مفهوم­تنبيه

1-1-2. تنبيه در لغت؛ از« نُبِّه َ» به معناي" بيدار شدن از خواب" گرفته شده و نيز به معناي" واقف گردانيدن بر چيزي" و آ گاه كردن"و مجازات كردن آمده است. (علي اكبر دهخدا، 1385: 16، 973)

2-1-2. تنبيه در اصطلاح علوم ‌تربيتي،"نوعي رفتار عمدي است كه معمولاً با هدف كاهش رفتارهاي نامطلوب در كودكان و نوجوانان اعمال مي شود"(مختار، ملك پور، 1376: 2، 37)

به عبارت ديگر؛ تنبيه در اصطلاح عبارت است از: مواجه ساختن متربي خطا كار با يك تجربه­ي ناخوشايند به منظور آگاه ساختن وي از پيامد رفتار نامطلوب خود و جلو گيري از تكرار آن .

تنبيه اصطلاحي دو ويژگي دارد :

اولاً پس از صدور رفتار نامطلوب از متربي ناظر به آن است .

 ثانياً باشيوه هاي خاصي صورت مي گيرد و آن عبارت است از مواجه سازي متربي با تجربه اي ناخوشايند. (محمد رضا، قائمي مقدم ، 1385 : صص 137-138)

2-2. اهميت تنبيه

هميشه و در همه حال، ترغيب و تشويق سازكار‌ نيست قوام زندگي اجتماعي ‌و تأمين امنيت و حفظ و حراست از جان، مال، ناموس، دين، و فرهنگ مردم و فراهم آوردن ‌‌زمينه ي مناسب براي تلاش‌ همگاني درخود سازي و تربيت و حركت‌ در كمال، مستلزم راه كار­هاي ديگري است كه تنبيه ازآن جمله است.

همه انسانها در كنار تشويق، نياز‌ به تنبيه‌ دارند. در قرآن كريم و منابع ديني معمولاً دركنار تشو يق، تنبيه را مطرح كرده است از جمله مي فرمايد: إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا(بقره/119)؛ ما تو را به حق، براى بشارت و بيم دادن (مردم جهان) فرستاديم.

وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ (انعام/ 48)؛ ما پيامبران را، جز (به عنوان) بشارت دهنده و بيم دهنده، نمى‏فرستيم.

إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا(فتح/ 8)؛ به يقين ما تو را گواه (بر اعمال آنها) و بشارت‏دهنده و بيم‏دهنده فرستاديم.

     به‌ طوركلي‌ اسلام طرفدار تنبيه است، منتهي، به عنوان آخرين‌گام در روش ‌تربيتي ‌مطرح كرده است.

 خداوند درقرآن كريم مي‌فرمايد: وَعَدَ الله الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ(توبه/ 68)؛  خداوند به مردان و زنان منا فق و كافران ، آ تش جهنم را وعده داده است .

اما وقتي مسئله تنبيه، به طور خاص در نظام تعليم و تربيت اسلامي مطرح مي شود به مسئله تكليف، خيلي اهميت مي دهد و چه بسا فردي كه مكلف نيست، خيلي از مسئوليتها از عهده اش ساقط مي شود. (علي  فائضي، 1375: 24)

قرآن كريم از آسان ترين مرحلهء تهديد تا تنبيه بدني زن و مرد و سخت ترين مرحله تنبيه، آياتي را بيان مي كند؛ در آسانترين مرحله تهديد، شخص خلافكار را به عدم رضايت و خشنودي خداوند از او تهديد مي كند، و مي فرمايد:أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ اَلامَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ(حديد/ 16)؛ آيا وقت آن نرسيده است که دلهاى مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حقّ نازل کرده است خاشع گردد؟! و مانند کسانى نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانى داده شد، سپس زمانى طولانى بر آنها گذشت و قلبهايشان قساوت پيدا کرد؛ و بسيارى از آنها گنهکارند!

ديگر بار تهديد راسخت تر و شديد كرده، اعلام جنگ با خدا و رسولش مي كند، و مي فرمايد:يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُوسُ أَمْوَالِكُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ (بقره/ 278- 279)؛ اى کسانى که ايمان آورده‏ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، و آنچه از (مطالبات) ربا باقى مانده، رها کنيد؛ اگر ايمان داريد! اگر (چنين) نمى‏کنيد، بدانيد خدا و رسولش، با شما پيکار خواهند کرد! و اگر توبه کنيد، سرمايه‏هاى شما، از آنِ شماست [= اصل سرمايه، بدون سود]؛ نه ستم مى‏کنيد، و نه بر شما ستم وارد مى‏شود.

و باز در آيه اي ديگر، به كيفر قيامت تهديد مي‌كند، و مي‌فرمايد:وَالَّذِينَ لاَ يَدْ عُونَ  مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًايُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا(فرقان/ 68-69)؛ و کسانى که معبود ديگرى را با خداوند نمى‏خوانند؛ و انسانى را که خداوند خونش را حرام شمرده، جز بحق نمى‏کشند؛ و زنا نمى‏کنند؛ و هر کس چنين کند، مجازات سختى خواهد ديد! عذاب او در قيامت مضاعف مى‏گردد، و هميشه با خوارى در آن خواهد ماند.

    بنابراين دست‌ اندركاران تعليم و تربيت و اكثر روانشناسان، لزوم استفاده از تنبيه صحيح را نفي ‌نمي‌كنند و مي‌گويند؛ به كمك تنبيه مي توان رفتاري را تضعيف كرد و يا آنر ا از بين برد ولي معتقدند كه قبل از اعمال تنبيه به طريق مناسب، به اقدامات ‌تربيتي ‏ديگري مانند تشويق... پرداخت. فقط در آخرين مرحله‌ء تربيتي؛ يعني"اصلاح رفتار" تنبيه با هدف آگاه و هوشياركردن، به عنوان يكي از ابزارهاي تغيير  به شكل خاص مي تواند مورد استفاده قرار گيرد.

3-2. انواع تنبيه

در نظام تربيتي اسلام، دو نوع تنبيه مطرح است:

1-3-2. تنبيه بدني يا فيزيكي؛ منظور از تنبيه بدني ‌همان محرك هاي ناخوشايند جسماني است كه به نظر مي رسد مانع بروز يا ادامهء رفتار نامطلوب در دانش آموزان مي‌شود كه معمولا ًبا كتك اعمال مي‌شود.

2-3-2. تنبيه كلامي؛ تنبيه كلامي به صورت انتقاد، اخطار، توبيخ، تقبيح، تهديد، و تمسخر انجام مي پذيرد. (محمد تقي علوم يزدي ، 1380: 33)

اسلام در استفاده از تنبيه، همواره تنبيه غير بدني را بر تنبيه ‌بدني‌ ترجيح داده است. و گروهي از روان شناسان نيز‌ معتقدند كه حتي‌الامكان بايد از اجراي آن جلوگيري‌ بعمل ‌آيد. گرچه در برخي موارد، تنبيه موجب كاهش و يا از بين ‌رفتن‌ رفتار‌ نامناسب مي شود اما تنبيه بدني غالباً سازنده نيست و باعث عواطف و احساسات مثل نفرت و ترس ‌را در فرد ايجاد‌ مي‌كند بلكه بعنوان يك عامل بازدارنده در تربيت محسوب مي‌شود، متربي ممكن‌است از ترس، به حسب ‌ظاهر از كار خلاف دست بردارد و در حضور اوليا و مربيان، آن ‌كار را انجام ندهد، اما عادت ‌بد او غالباً از بين نمي رود  و در اكثر موارد پس از حذف‌ تنبيه، رفتار نامناسب مجدداً ظاهر مي گردد. (علي اصغر كاكوجويباري ،1384: 73)

از نظر قانون مدني نيز بخش اعظم كشورهاي جهان تنبيه بدني را ممنوع اعلام كرده است نخستين قانون منع تنبيه بدني در مدارس ايران به سال1390شمسي بر مي‌گردد. در مادهء 28 از مصوبات وزارت معارف دراين سال آمده است: "مجازات ‌بدني ‌در مكاتب و مدارس ممنوع است"(محمدتقي علوم يزدي، 1380: 33)

4-2. معيارهاي تنبيه

براي يك مربي خوب لازم است ‌كه آشنايي ‌نسبي با معيار‌هاي تنبيه داشته ‌باشد زيرا اين معيارها براي مربي كمك مي كند كه از شيوه هاي علمي و انساني براي تنبيه كردن استفاده كند برخي ازآن معيارها عبارتند از:

1-4-2. در هر شرايطي بايد به متربيان وشخصيت آنها احترام گذاشت اسلام براي تكريم شخصيت ارزش خاصي قايل شده است در قرآن كريم آيات متعددي راجع به اين مسئله ذكر گرديده است ومي فرمايد: وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً(اسراء/70)؛ ما آدميزادگان را گرامى داشتيم؛ و آنها را در خشکى و دريا، (بر مرکبهاى راهوار) حمل کرديم؛ و از انواع روزيهاى پاکيزه به آنان روزى داديم.

 و آنها را بر بسيارى از موجوداتى که خلق کرده‏ايم، برترى بخشيديم. زيرا عدم‌ احترام، باعث مقاومت بيشتر آنها در برابر تغيير مي شود.

2-4-2. انسانها در خلق و خو، بايكديگر متفاوت هستند به عبارت ديگر اصل تفاوت فردي يكي از اصول بسيار مهم در تربيت است  بنابراين در تنبيه، بايد براي هر متربي، روشي به خصوص و ويژه به اجرا گذاشت و بايد از به كار بردن يك روش تنبيهي براي همهء آنها جداً خود داري شود.

3-4-2. انسان ها به دليل همان اصل تفاوت فردي تغيير پذير‌است و در برابر تغييرات محيطي و روش هاي تربيتي به صورت ارادي يا غير ارادي دچار تغييراتي مي‌شوند و باهم تفاوت دارند لذا برخي افراد، تغييرات را زود مي پذيرند و برخي ديگر ديرتر بنا براين در برخورد با فرزندان و دانش آموزان بايد صبر و حوصله به خرج داد و از قضاوت عجولانه پرهيز كرد.

 سعه‌ي‌صدر جز‌ء دستورات ديني ما است خداوند در قرآن كريم مي‌فرمايد:  فَاصْبِر‌‌‌صَبْرًا‌جَمِيلًا(معارج/5)؛ پس صبر جميل پيشه کن.

4-4-2. تغييرات انسان ها تدريجي است ما نمي توانيم تغييرات ناگهاني در رفتار آنها  به وجود آوريم  لذا در برخورد با متربيان نبايد اين انتظار غير معقول را داشته باشيم كه در آنان ظرف يك شب يا يك روز تغييرات مورد نظربه وجود آيد.

5-4-2. پيگيري، در مسأله تنبيه و اصلاح رفتار، يك ‌اصل مهم است. اگر متربي، به خوبي اين واقعيت را درك كند كه حل مشكل او براي مربي مهم است و تا رفع كامل آن و ايجاد تغييرات مثبت، دست بردار نخواهد بود مسلماً وي سعي در ايجاد تغييرات مثبت در رفتار خود خواهد نمود. (بيژن هوشنگي، 58-59)

5-2. شرايط تأثير‌گذاري‌ تنبيه ‌در اصلاح «رفتار نامطلوب»

براي اينكه تنبيه در اصلاح «رفتار نامطلوب» كارايي مناسب داشته باشد و در ضمن اثرات منفي و ناخواسته نداشته باشد، اكثر كار شناسان تعليم و تربيت محروم كردن فرد، از عاملي مثبت را بيش از به‌كار بردن عامل منفي (تنبيه بدني، تنبيه رواني و تنبيه رواني) توصيه مي‌كند. آنها همچنين توجه به‌نكات زير در رابطه با خصوصيات تنبيه شونده، وضع و حالات تنبيه كننده (يا تنبيه كنندگان)، خصوصيات تنبيه و ارتباط با«رفتار نامطلوب» حائز اهميت مي دانند.

1-5-2. رعايت تفاوتهاي فردي

د رتعيين يا انتخاب نوع تنبيه، علاوه بر ساير عوامل ‌مهم تربيتي، بايد كيفيت ‌‌و خصوصيات جسماني و رواني‌ هر فرد و ميزان تحمل ‌او را به عنوان‌ موجودي مستقل‌ و منحصر به فرد در نظر بگيريم در قرآن كريم آيات متعددي راجع به رعايت توان و طاقت فراگيرنده ذكر گرديده است ازجملهء آن آيات اين است كه مي فرمايد: لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا (بقره/ 233)؛ خداوند هيچ کس را، جز به اندازه تواناييش، تکليف نمى‏کند.

 و بدانيم‌ كه براي تنبيه افراد در سنين مختلف، برنامه اي عام (استاندارد) وجود ندارد. افراد در برابر تنبيه هاي مختلف حساسيت هاي مختلف دارد. ازاينرو، باشناخت كامل فرد از نظر جسماني و رواني تنبيه شوند. بنابراين نبايد متربي به خاطر كاري كه نمي تواند انجام دهد مورد تنبيه قرار گيرد. (رضا فرهاديان، 1387: 263)

2-5-2. حالات تنبيه كننده هنگام اعمال تنبيه

براي اينكه تنبيه در اصلاح«رفتار نامطلوب» مؤثر واقع شود و اثرات منفي ناخواسته نداشته باشد، بايد حالات تنبيه كننده هنگام اعمال تنبيه عاري‌ از خشم، غضب،‌ خصو مت، و انتقام جويي باشد به نحوي كه تنبيه شونده بفهمد كه وجود اين ‌حالات‌ باعث به كارگيري تنبيه نشده است براي اينكه تنبيه شونده متوجه شود كه هدف از تنبيه آگاه كردن اوست، بهتراست تنبيه كننده اظهار ناراحتي از وضع موجود كند و به تنبيه شونده بفهماند كه مايل ‌به ‌تنبيه نبوده چون تنبيه كردن را دوست‌ ندارد‌ و‌ خوشحال مي‌شود كه بعد ازآن، تنبيه شده كاري را كه موجب تنبيه شود، نكند. (مهرناز شهرآراي ،1368: 74)

3-5-2. رفتارتنبيه كنندگان بايكديگر وباتنبيه شونده

هنگامي كه فرزندان در خانه تنبيه مي شود، رعايت نكات زير ضروري است:

1-3-5-2. در مورد تنبيهي خاص، والدين بايد توافق داشته باشند و يكي از آنها تنبيه اعمال- بوسيله ديگري- را بي ارزش نداند و در برابر تنبيه شونده با آن مخالفت نكند.

 2-3-5-2. والدين باهم اقدام به تنبيه نكنند زيرا در اين صورت فرزندان اتكاه و پناه خود را از دست داده و دچار نا امني مسائل جسماني و رواني ناشي ازآن خواهد شد.

3-3-5-2. بعد از تنبيه، به منظور آگاه كردن فرد بايد با تنبيه شونده برخورد طبيعي شود و حالات هنگام تنبيه ادامه نبايد. (همان، 75)

4-5-2. تنبيه و نوع رفتار نامطلوب

علاوه بر خصوصيات جسماني و رواني تنبيه شونده و نوع رفتار تنبيه كننده بايد به نوع رفتاري كه مورد تنبيه قرار مي‌گيرد  توجه داشت؛ بسياري از رفتارهاي كه بوسيله بعضي«نامطلوب» تلقي ‌مي‌شوند و مورد تنبيه قرار مي گيرند، براي سنين خاص كاملا ًطبيعي است و نياز به تنبيه ندارد براي مثال رؤيايي شدن و خيالپردازي هاي بسياري از نوجوانان كه در نظر بعض تظاهر و دروغگويي تلقي مي شود، در سنيني كاملاً طبيعي است. افراد نبايد براي براي اينگونه رفتارها مورد تنبيه واقع شوند زيرا تجربه نشان داده است كه فشار آوردن به فرد يا تنبيه او در وضعيتي كه به درستي قادر به كنترل عكس العملهاي طبيعي‌ خود نيستند، نتيجه مطلوب ندارد. وظيفهء بزرگسالان اين است كه ضمن ارضاي تمايلات طبيعي نوجوانان و جوانان، راههاي صحيح نيل به«رفتار مطلوب»را به آنها بياموزند. (محمدتقي علوم يزدي، 1380: 2 ، 38)

5-5-2. ثبات تنبيه

ثبات عبارت ازآن است كه هر بار«رفتار نامطلوب» انجام مي شود، تنبيهي اعمال شود. در صورتي ‌كه ‌گاهي بعد از انجام«رفتار نامطلوب» تنبيه اعمال و گاهي‌اعمال نشود، تنبيه ثبات ندارد مثلاً اگر فرزندي دروغ بگويد، و والدين‌ گاهي به ‌او تذكر بدهند و‌‌گاهي ندهند، متربي در نمي يابد كه چرا گاهي دروغگويي«بد» است و مورد تنبيه قرار مي‌گيرد و گاهي همان عمل«بد» او مورد تنبيه واقع نمي شود. (مهرناز شهرآراي، 1368: 4 ،80)

6-5-2. مكان تنبيه

تنبيه نبايد در حضور ديگران انجام شود زيرا باعث شرمندگي متربي، در جمع مي گردد و در مورد ارزشمندي فردي و اجتماعي خود دچار شك و تشويش مي شود. اين مسأله به خصوص در سنين بلوغ و نوجواني بيشتر مورد توجه قرار گيرد. (رضا فرهاديان، 1387: 263)

7-5-2. زمان تنبيه

اين نكته مهم است كه بدانيم چه موقع، تنبيه جنبه­اي سازنده دارد كه برخي ازآن موارد ذكر مي گردد:

1-7-5-2. هدف دست يافتني باشد و متربي آن را خودش انتخاب كرده باشد و به او تحميل نشده باشد.

2-7-5-2. متربي بر عملكرد خود و پيامد آن كنترل كاملي اعمال كرده باشد.

3-7-5-2. تهديد يا نتيجه، با تكليف مورد بحث ارتباط داشته باشد. (سيد كاظم  ارفع، 1385: 58)

8-5-2. تكرار تنبيه

اگر تكرار تنبيه در «رفتار نامطلوب»به طور آشكار يا پنهاني ادامه‌ يابد تجربه نشان داده است كه متربي، به مرور زمان حساسيت خود را نسبت به تنبيه از دست داده و به معيار هاي فردي و اجتماعي بي‌تفاوت مي‌گردد و بيماري رواني درآن افزايش‌مي يابد.(محمدتقي علوم يزدي، 1380: 2، 38)  

9-5-2. تناسب تنبيه با«رفتار نامطلوب»

براي اينكه تنبيه در اصلاح «رفتار نامطلوب» مؤثر واقع شود كارشناسان تعليم و تر بيت ابتدا به علت «رفتار‌ نامطلوب» توجه نموده و سپس ‌اقدام به تغيير«ر‌فتا‌ر‌ نا‌مطلو‌ب» مي كنند. پس از كشف علت يا انگيزه در «رفتارنامطلوب» بايد به طور خاص ‌به آن اشاره‌ كرد يعني؛ در تنبيه بايد عمل بد متربي ‌نكو‌هش شود نه شخصيت او مثلاً بايد گفت: «دروغ گفتن»كار بدي است نه اينكه گفته شود: تو فرد بدي هستي. (رضا فرهاديان، 1387: 263)

نتيجه

باتوجه به مطالبي که در اين مقاله مطرح شد مي توان گفت: به کارگيري روش تشويق و تنبيه براي تربيت نوجوانان مي تواند نقش سازنده اي ايفا کند.

آنچه که مهم است به کار گيري اين دو روش در موارد مناسب با حفظ شرايط زماني، مکاني، نوع رفتار، و در نظر گرفتن حالات مربي و متربي است. اگر مربيان معيارهاي تنبيه و تشويق را به صورت شايسته در نظر بگيرند به طور قطع، اين دو روش مي توانند نقش سازنده اي را ايفاکنند زيرا کار برد اين دو روش هم از نظر اسلام و هم از نظر علم روان شناسي مورد توجه قرار گرفته است بشرط اينکه مربيان بدانند که کدام نوع از تشويق و تنبيه، از نظر اسلام و روان شناسي نقش مثبت را ايفا مي کند.

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**