فرزانگان

شخصيت كاتب (ره) و رسالت ما

**نوشته شده توسط نجیب الله حكیمی/فوق لیسانس علوم قرآن و تفسیر**. **ارسال شده در** فرزانگان

زدایش غبار ازچهره فرهنگ و تاریخ کشور، تقویت بُنیه فکری و تحقیقی، توجُّه دادن به مفاخر علمی و افتخارات ملّی، بزرگداشت تمدُّن، تاریخ، فرهنگ، مفاخر و آثار غزنین‌باستان، گرامی‌داشت یک سال تاج‌گذاری غزنی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال جاری میلادی، به طور عموم. و تبیین اندیشه، معرّفی آثار، شناساندن شخصیت و پرده برداری از زوایای وجودی کاتب هزاره، دریافتن ظرافت‌های حرکت سیاسی وروش‌های دقیق پژوهشی مرحوم کاتب، به طور ویژه، اهداف این کوشش علمی اندک بوده است؛ ضمن آن‌که بنای بنیاد«صبا» و پایه این کار علمی- فرهنگی که جزئی از کارنامه این بنیاد، به شمار می‌آید، بر بنیان احساس تکلیف جمعی نهاده شده که سعی بی دریغ و اهتمام بی‌اختتام‌شان، در راستای دستیابی به تعالی فرهنگی، رشد علمی و بلوغ و منزلت والای سیاسی و اجتماعی جامعه ما سازمان یافته است، تاضمن ادای دَین به فرهنگ و تاریخ، روح بلند و بالاپرواز مرحوم مُلّا فیض محمّدکاتب هزاره را نیز خوشنود سازیم.

مقدمه

هرگز نمیرد آن كه دلش زنده شد به عشق    

ثـبــت اسـت بـر جـریــده عــالــم دوام مـــا

                                            (حافظ)

جاودانگی، گزینه‌ای نیست که آن را برگزیده یا به دور افکنیم، بلکه منتهای طبیعی پیمایش هنرمندانه زندگی است که صاحبان هنرمند آن، با استراتژی فضیلت و فرزانگی، در خاطره زمین ماندگار می‌شود. آوازه بلند شهرت اینان، نبض ماندگاری است که در مابعد حضور فیزیکی آنان نیز درسینه زمان تپیده و در دل مردمان جا می‌گزیند. در پس این کوچ حضور نیز، رائحه فضل آنان در فضای تاریخ وروح سترگ شان، درکالبد فرهنگ، باقی است.

حدیث مردی است که درسال 1279 شمسی، دیده ریزبینش را در کلبه گلین، واقع در قریه زردسنگ قره‌‌باغ، در جوار شهر دانش، بوم ادب، جغرافیای فرهنگ و منزلگه تمدُّن و آستان هنر، «غزنین باستان» ، گشود. حقارت خاکی، محرومیت اقتصادی و فضای غیر فرهنگی، هیچ‌کدام مانع دست یابی مُلّا فیض محمدکاتب هزاره به بالاترین مراتب کمال و برترین درجات فضل، نگردید. او با سخت کوشی الهام یافته از محیط سنگی کوهسار زندگی‌اش، درپناه تلاش شخصی و تربیت خانوادگی، راه دشوار فرزانگی را ازمکتب خانه محل، آغاز نمود و این مسیر فرخنده را در مدارس روزگار خویش ادامه داد. کاتب هزاره، به ‌رغم تمام چالش‌های فرهنگی- اجتماعی، دوران تاریک تاریخ را دَر نوردیده و عنوان شایسته پدر تاریخ کشور را، برای خود کسب نمود. شناسه امروز مرحوم کاتب، شخصیت فرهیخته علمی، بابرجستگی‌های فرهنگی و ویژگی‌های سیاسی است که در ذیل عنوان برازنده پدر تاریخ افغانستان، در وجود جاودانه او متبلورگردیده و بر پیشانی فرهنگ کشور، می‌درخشد. آثاری به یادگار مانده از او،  حکایت احوال دو سده رقّت بار حیات سیاسی- ملّی جامعه ما است.

سرودن دانش، سخن از مَنش و یا نگاشتن از شخصیت کاتب، نویسنده نامدار وطن و اندیشمند ارزشمند میهن ما، دشوار می‌نماید؛ زیرا دریافتن تمام زوایای سعه دریای وجود او که دارای پهنای گسترده در جلوه‌های گوناگون سیاسی، علمی و فرهنگی است، مهارت‌های چندگانه می‌طلبد که لااقل، راقم این نوشتار، فاقد آن‌ها است. و امّا آنچه وجهه این نگاشته‌ها گردیده، جنبه علمی شخصیت او و اغتنام زیرکانه پدرتاریخ کشور از فرصت حضور در دَربار است که متعهّدانه و عالمانه، بدون کوچکترین فاصله از آرمان‌های انسانی، بی هیچ غفلت از محنت ملّت محروم خویش و بدون هرگونه تأثُّر از عشرت‌کده دَربار، ضمن ترقیم هنرمندانه واقعیات و وقایع روزمرّه روزگارخویش، به‌رغم شرارت‌های ظالمانه شاهی، تحرُّکات ظریف سیاسی را نیز در حمایت از حقوق و دفاع از عدالت، انجام داده و نگذاشت تا خون‌های در راه حق و به ناحق ریخته مردمش، برلبان دستور و دستان اجراء و یا شوره‌زار ستم عبدالرّحمان خان،  بی‌هیچ ثمری خشکیده وبی نتیجه، به فراموشی سپرده شود.

مرحوم ملّا فیض‌ محمّدکاتب هزاره، ازجریان سیل ستم ‌سوز خون مردم مظلومش، برای ویران کردن کاخ ستم و برکندن ریشه های ظلم، به درستی بهره برده و مسیل جریان خون را به پای کاخ خیانت، هدایت نمود؛ تا پایه‌های ظالمانه خیانت، از نفوذ مظلومانه این خون، تخریب گردد. قهرمان حکایت «سكوت»، شکایت زیرک «آرامش»، چشمه آرام «فیض» و آبشار بی‌نظیر«كتابت»، تمام این حوادث تلخ و دردناك را تمام رخ‌ می‌دید و با قلم موشكاف و دقت ژرف و زیركی خاص خود، تمام حوادث، جنایات و رسوایی‌هایی رژیم را در لابلای كتاب‌های تاریخی خود برای ابد، ثبت تاریخ كرد.

علامه فیض محمدكاتب(ره) علاوه بر حضور در دَربار و كتابت رسمی تاریخ كشور و تدوین و تصحیح كتب رسمی مكاتب و شغل معلمی و كرسی تدریس كه بیش از پنجاه سال در راه توسعه دانش و علم و گسترش فرهنگ جامعه قلم و قدم زد، از برجسته‌ترین چهره‌های سیاسی و مبارز و از جمله فرزندان میهن دوست افغانستان بوده كه دَرفش مشروطیت و ترقی جویی و اصلاح طلبی را در سه دهه اول قرن بیستم بر دوش داشته و پروسه درخواست رسمیت مذهب جعفری را آغازنمود. زمینه‌های تحولات اجتماعی، فكری و سیاسی را در جامعه ما پدید آورد، مقام و ارج تاریخی یافت و امروزه، عنوان پدر تاریخ افغانستان را از آن خود نموده است.

کاتب؛ اقیانوسی از فضل، با داشته‌های کمال و معلومات، شرف و آزادگی بود که به فرموده پیامبرگرامی اسلام«ص» : «إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ الْفَقِیه ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَهٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْ‏ءٌ»( نوری، 1408ق، ج9، ص51). خلاء بزرگ وجود او، جبران ناپذیراست.

امّا رسالت ما؟!

بدون تردید، اساسی‌ترین رسالت ما، زدودن غبار از چهره فرهنگ و تاریخ و نیز زدایش غفلت از شخصیت‌های علمی و فرهنگی کشور است که در زمره و پیشواز آنان، پدر دانشمند تاریخ افغانستان قرار گرفته است که تکلیف دینی و ملّی ما معرّفیّ شخصیت علمی، سیاسی، فرهنگی و مبارزاتی این شخصیّت ماندگار و حمایت و پاسداری از آثار ارزشمند و گران‌بهای آن محقق بی‌نظیر كشور است. تا نسل‌های امروز و آینده جامعه با ابعاد زندگی، شخصیت، اندیشه‌ها، افكار، آثار و خدمات ارزنده او آشنا شوند. و از طرفی دیگر در پر تواین اقدامات فرهنگی است که اندیشمندان، اهالی فر هنگ و تحقیق، می‌توانند واقعیت‌های تأسف بار دیروز و مشکلات و شبکات اندوهبار عنکبوتی و ظلمانی امروز حاکم در کشور ما را بهتر بشناسند.

آموزه‌های کاتب هزاره خواندنی، آموختنی و کاربردی است. علامه‌ فیض محمدکاتب هزاره نه تنها در تاریخ و تاریخ نویسی، حقوق، علوم دینی، ریاضیات و هنر خوش‌نویسی یک آموزگار دردمند و آگاه است که در میدان نیک اندیشی و نیک رفتاری و نیک ایستادگی و نیک زندگی‌کردن نیز الگو و آیینه‌ی راستی و وارستگی است. نگاشته‌های او، ناشی از ظرافت نگاه و طرز تذکُّر او حاکی از دل سوخته‌ی است که دردمندانه ، حال سوزناک مردم را شرح می‌دهد. بدین دلیل است که امروزه کاتب هزاره، بعنوان باور و مورد اعتماد زمانه و نقطه‌ی اتکای تاریخ و مورّخان بی‌غرض قرار گرفته است. وکهکشان اندیشه و منظومه مدوّن علمی و فکری باتمرکز براندیشه‌های ارزنده او می‌چرخد. تفکُّرات سیاسی و تاریخی او لیاقت خواندن و اندیشیدن یافته‌اند. بدین سان؛ وجدان ملّی، وفای انسانی و عهد فرهنگی، ایجاب می‌کند تا از داشته‌های فکری و فرهنگی‌مان که به‌عنوان پشتوانه‌های شگرف و ماندگار زندگی و هویت ملی ما است، با متانت و افتخار، نگهداری نموده و ترکیبات و مؤلّفه‌های فکری وشاخصه‌ها وشخصیت‌های فرهنگی خود را شناسانده و آثار شان را نشر کنیم. نوشته‌ها و کتاب‌های کاتب هزاره، گنجینه پرگوهر و شاهکار اندیشه است که حراست و نشرآن‌ها، جامعه فرهنگی را از نورانیّت تابش این آثار، بهره مند می‌کند.

بنیاد علمی، فرهنگیّ «صبا» با افتخار از اهتمام به فرهنگ کشور، و البته ناراضی از اقدامات انجام داده خویش، با انجام بخشی از رسالت خویش در باب معرّفی شخصیت‌های فرهنگی كشور اندکی از دَین خود را نسبت به علامه فیض محمد كاتب هزاره(ره) با انتشار ویژه نامه‌ای تحت عنوان «یادنامه علامه فیض محمد كاتب هزاره(ره)» به مناسبت برگزیده شدن غزنین باستان به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال 2013 میلادی از سوی سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی کشورهای اسلامی«آی‌سیسكو» (ISESCO) اداء می‌کند. تا باشد که کاتب هزاره، جایگاه مناسب خود را در میان طلایه‌داران تفکر و صاحبان اندیشه در گسترهگیتی باز یافته، آنچه که زیبنده‌ی شخصیت، نام و یاد علامه کاتب است در تجلّی گاه فکر و فرهنگ کشور نمود یابد.

مجموعه پیش رو، در دو وجهه، جهت داده شده است:

1. معرّفی شخصیت مرحوم مُلّا فیض محمّدکاتب هزاره: بانشر بیوگرافی، کنکاش در ابعاد شخصیتی و ویژگی‌های شخصی آن اندیشمند فرزانه.

2. بازیابی اندیشه مرحوم کاتب: با ارایه مقالات و تحقیقات، حول محور ایده و آثار آن نویسنده شهیر کشور. که در قالب‌های: تحقیق، گفتگو، هنر و ادب ارائه می‌گردد.

زدایش غبار ازچهره فرهنگ و تاریخ کشور، تقویت بُنیه فکری و تحقیقی، توجُّه دادن به مفاخر علمی و افتخارات ملّی، بزرگداشت تمدُّن، تاریخ، فرهنگ، مفاخر و آثار غزنین‌باستان، گرامی‌داشت یک سال تاج‌گذاری غزنی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال جاری میلادی، به طور عموم. و تبیین اندیشه، معرّفی آثار، شناساندن شخصیت و پرده برداری از زوایای وجودی کاتب هزاره، دریافتن ظرافت‌های حرکت سیاسی وروش‌های دقیق پژوهشی مرحوم کاتب، به طور ویژه، اهداف این کوشش علمی اندک بوده است؛ ضمن آن‌که بنای بنیاد«صبا» و پایه این کار علمی- فرهنگی که جزئی از کارنامه این بنیاد، به شمار می‌آید، بر بنیان احساس تکلیف جمعی نهاده شده که سعی بی دریغ و اهتمام بی‌اختتام‌شان، در راستای دستیابی به تعالی فرهنگی، رشد علمی و بلوغ و منزلت والای سیاسی و اجتماعی جامعه ما سازمان یافته است، تاضمن ادای دَین به فرهنگ و تاریخ، روح بلند و بالاپرواز مرحوم مُلّا فیض محمّدکاتب هزاره را نیز خوشنود سازیم.

در پایان؛ بنیاد علمی، فرهنگی صبا، طرح نكاتی را به عنوان پیشنهادهای لازم، برای متولّیان سیاست وفرهنگ کشور، برخود فرض می‌داند:

1. تأسیس دبیرخانه دائمی كاتب(ره) در شهر باستانی غزنین با هدف پژوهش پیرامون شخصیت، اندیشه‌ها و آثار كاتب(ره) که این اقدام، بدون توجُّه جدّی مقامات كشور به ویژه وزارت فرهنگ واطلاعات، و پشتیبانی زمامداران سیاسی و فعّالان فرهنگی، بی سرانجام خواهد ماند.

2. تهیّه‌ نرم افزارتاریخی کشور با محوریت آثار كاتب(ره) و عرضه آن‌ها به پژوهشگران، اندیشمندان، عالمان، دانشجویان، و علاقه‌مندان به پژوهش در فرهنگ و تاریخ کشور و مراکزعلمی- فرهنگی و تحقیقی.

3. برگزاری«جشنواره تحقیقی- تاریخی كاتب(ره)» به صورت سالانه، با هدف تجلیل از شخصیت كاتب(ره) و فراهم‌ سازی زمینه ارائه آثار علمی و قلمی پژوهشگران و عرضه پایان‌نامه، تحقیقات پایانی، كتاب و مقالات پژوهشی در موضوعات فرهنگی- تاریخی .

4. نام‌گذاری یكی از جادّه‌های اصلی در تمام شهرهای تاریخی- فرهنگی کشور، به خصوص در شهر باستانی غزنی، به نام مُلا فیض محمدکاتب هزاره، از سوی شهرداری‌های هر شهر و برپایی نماد و تندیس پدر تاریخ کشور در میادین شهرها.

5. تعمیر و باز سازی مقبره و ساخت آرامگاه در خورشأن كاتب(ره)- كه نیازمند همّت بلند و توجُّه جدّیّ نهادهای ذیربط به ویژه وزارت فرهنگ و نیز آبدات تاریخی شهر كابل است.

6. درج یكی از روزهای ولادت یا وفات كاتب(ره) به‌نام روز تاریخ‌نگاری در تقویم رسمی كشور.

7. نام گذاری یکی ازدانشگاه های دولتی به نام فیض محمّدکاتب هزاره.

8. تأسیس پژوهشکدهتاریخ کشور، به نام پژوهشكده علامه فیض محمّدکاتب هزاره با هدف انجام تحقیقات تاریخی کشور.

بنیاد علمی، فرهنگی«صبا»، با افتخار به موقعیت، آثار و داشته‌های تاریخی و شخصیت‌های فرهنگی غزنین باستان؛ با احترام به تمدُّن اسلامی، عرفان، ادب و تاریخ نهفته در سینه باستانی غزنی . با تأسُّف از ستم‌های روا داشته شده تاریخی و با انتقاد از جفاها و بی‌توجُّهی‌های پیاپی و نبود دلسوزی‌های لازم فرهنگی، فرصت برگزیده شدن شهر تاریخی غزنی را به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام درسال2013 میلادی، مغتنم شمرده و این گزینش نیک را ستوده و به چشم اندازهای آینده این انتخاب شایسته،  دل می‌بندد تا درپناه این توجُّه جهانی، نگاه ویژه ملّی- دولتی نیز  به شهر باستانی غزنی، معطوف گشته و سازه‌های تمدُّنی، جلوه فرهنگی، شکوه تاریخی و روحیه ادبی- علمی، در این شهری زیرپای جنگ افتاده و خرابه تمدُّنیّ در آتش گیرمانده، احیاء و ترویج گردد، باشد که ارواح ناظر براین دیار، روح‌های پاک ابوریحان بیرونی، سنایی غزنوی و فیض محمّدکاتب هزاره و... از شکوه دوباره غزنه، خرسندگشته و درسینه باستانی آن، آرام گیرند و شوکت غزنوی به دامن غزنی بازگردد.              

                                                                            سر دبیر.

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**