دین و مذهب

عید سعید «غـــــــدیر» مبارک!

**نوشته شده توسط محمّد شریف عظیمی**. **ارسال شده در** دین و مذهب

 عید سعید «غـــــــدیر» مبارک!


شکوفه شادی دردیدگان زمین با زمی شود و ترانه امید برلبهای زمان آغاز می شود، غنچه ها را به طراوت گوارای عید آراسته اند و لحظه ها را به زینت زیبای عشق پیراسته اند که غزل هدایت در دل کویر سروده شده وگل ولایت در دست «غدیر» گشوده شده، باران آمده است تا حال گرفته جهان را تازه کند و در سینه تاریخ، نیّت آسمان را پرآوازه کند، ما درتشنه زار کویر تنها مانده ایم ودرچشم های «غدیر» جا مانده ایم؛ یاد دست های افراشته آفتاب بخیر که آدرس روشنائی را نشان می داد و عشق را در دل شکسته دنیا تکان می داد؛ آنگاه که شعله «سقیفه» را درخیمه سفید نبوّت افروختند و تکّه های سوخته امّت را با نخ سیاه نفرت دوختند، سیلاب خون بر جگر کوچک زمین تحمیل شد و جریان زلال آیه ها دررگ زندگی تعطیل شد، تبر «معاویه»، ساقه خورشید را شکست و بوزینه های «بنی امیّه» بر منبر آفتاب نشست، کاش قلع می شد دست هایی که سیلی خشم را بر قیافه عصمت نواختند و قمع می شد پاهایی که ستوران ستم را بربدن عدالت تاختند؛ چهارده قرن از جرقّه نور می گذرد ولی شب تاریک «ابوجهل» ناتمام مانده وچهارده مرحله از سلسله صبح گذشته امّا سرخورشید بر دروزاه «شام» مانده، اینک که سیاهه «سفیانی» را پرچم «داعش» بالا گرفته و «مکّه» را دوباره «عُزّا» وعزا فرا گرفته، دل ما برای یافتن آدرس عدالت «علی» تنگ می شود تا «خلخال» را به پاهای «زن یهودی» برگرداند و تنگنای نفس ما به لعاب این آرزو رنگ می شود که کاش کسی ظلمت روزگار امت مسلمان را سحر گرداند، این کهکشان دستی می طلبد که نعش دردهای ما را درچاه کوفه خاک کند و دستمالی که رود اشک را از صورت ستاره ها پاک کند؛ هنوز دیده خود را به چشمه «غدیر» دوخته ایم و دل خودرا به فروغ این امید افروخته ایم که بازهم درچشم های ما اشک «علی» جمع خواهد شد و بازهم درراه ما عشق علی شمع خواهد شد! عید سعید «غــدیر» مبارک!

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**