دین و مذهب

اهمیت نماز و عوامل رویگردانی جوانان

**نوشته شده توسط محمدابراهیم شفق**. **ارسال شده در** دین و مذهب

چکیده

در نوشتار پیش رو،‌ پس از مقدمه کوتاه در مورد نقش ارتباطی فریضه عظیم نماز بین انسان و خداوند، اهمیت نماز از منظر قرآن کریم، سنت معصومان(ع) و دقت در ذات نماز و عوامل روگردانی جوانان از نماز مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. مهم‌ترین مسأله در این تحقیق بررسی علل، اسباب و عوامل روگردانی جوانان از فریضه عظیم نماز است که تا سیزده عامل عمده مورد مطالعه و بررسی علمی قرار گرفته است و با نتیجه گیری کوتاه و معرفی مهم ترین منابع برای مطالعه و تحقیق بیشتر پیرامون موضوع، حدیث زیبایی از پیامبر اکرم(ص) را زینت بخش پایان این نوشتار نموده ایم.

واژگان کلیدی: نماز، قرآن، معصومان(ع)، اهمیت، جوانان، روگردانی، عوامل و...

مقدمه

انسان فطرتا سرشتی خدا آشنا، خداگرا و خدا پرست(روم/ 30) دارد و تمام جهان هستی را وابسته به خالقی می‌یابد که سرچشمه‌ی همه خوبی‌ها و زیبایی‌ها است و کمتر کسی در طول تاریخ، این حقیقت را انکار کرده است و حتی بت پرستان و مشرکان در صدد پاسخ‌گویی به این نیاز فطری خود بوده اند، ولی در پیدا کردن مصداق واقعی آن، دچار اشتباه شده اند؛ زیرا تشحیص و یافتن مصداق کمال و زیبایی مطلق در گرو شناخت و معرفت کامل و تام است.

بنابراین، شناخت تام از معبود و آفریدگار حقیقی، محبت او را در دل ایجاد می‌کند و این محبت انسان را به پرستش، عبادت و اظهار کوچکی و تواضع در برابر عظمتش وا می‌دارد. در حقیقت همین تمایل مقدس و متعالی است که گاه و بی‌گاه انسان را به نجوای با خدا وادار می‌کند تا رازهای درونی خود را بی واسطه با او در میان بگذارد و نماز جلوه‌ی از بندگی انسان در پیشگاه خدا و مظهر عبادت است و نماز(این حقیقت والا و سازنده)، بیان کننده‌ی بی نهایت گرایی آدمیان، آگاهی بخش به جان‌های مشتاق آگاهی، آزادی بخش شخصیت انسان و آب حیات جان‌های زنده‌ی آدمیان است.

در یک کلام، نماز یعنی برقرار ساختن ارتباط بین یک موجود بی‌نهایت کوچک با یک موجودی بی‌نهایت بزرگ، در حال معرفت. هرجای که این ارتباط با عظمت برقرار شد، آن‌جا رصدگاهی می‌شود برای نظاره به کمال بی نهایت و نماز فریضه‌ی عبادی است که در سایه‌ی آن نیازهای  روحی و معنوی انسان تأمین می‌شود و انسان‌های نمازگزار از آرامش روان، صفای روح و رفتار فردی و اجتماعی مطلوب برخوردار می‌شوند. به تعبیر علامه راغب اصفهانی: «نماز عبادتی است که هیچ آیینی بدون آن نیست، هرچند شکل آن به حسب شرایع و آیین‌ها متفاوت است»(راغب، 1376ش).

با عنایت به معنای لغوی نماز«صلاة» اگر از طرف ملائک و انسان باشد دعا و استغفار و اگر از طرف خداوند باشد رحمت، برکت و تمجید از آن مقصود است که معمولا با تعابیر«أقامّ، أقم، أقاموا و أقیموا» آورده شده است(همان).

مهمترین نکته‌ی که در دوره جوانی قابل ذکر است، آن است که جوان، همه  پذیرفته های دوران کودکی و نوجوانی و به ویژه مسائل مربوط به مذهب را زیر پرسش می‌برد و می‌خواهد با توجه به شخصیت شکل پذیر و استقلال جوی خود، شناخت درست از ارزش‌ها، دین، حقیقت، زیبایی، قدرت و... به دست آورد.(رضایی پور؛ آسیب شناسی اقامه نماز)

اهمیت و جایگاه نماز

نماز، که نقش بنیادی و اساسی، در پیوند انسان با خداوند متعال دارد، دارای اهمیت و جایگاه ویژه‌ی در زندگی انسان است که از قرآن کریم، کلمات و افعال معصومان(ع) و توجه و دقت در خود نماز قابل استفاده است که به طور اختصار در ادامه بررسی می‌شود:

الف) اهمیت و جایگاه نماز در قرآن کریم

در قرآن مجید که مجموعه راهنمایی‌ها و دستور العمل‌های زندگی سعادت‌مندانه بشریت آمده است، درباره خمس 1 آیه، درباره روزه 13 آیه، درباره حج 18 آیه و درباره زکات 23 آیه آمده است، اما درباره نماز بیش از 122 آیه، نازل شده که در آنها اهمیت و جایگاه، احکام و مسایل مهم نماز مطرح گردیده است(صادقی اردستانی، 1374ش و امام خمینی، پرواز ملکوت، بی‌تا).

ب) اهمیت و جایگاه نماز در کلام و افعال معصومین(ع):

1ـ نماز، اولین پرسش؛ پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «نماز، ستون دین است و از میان اعمال انسان در رستاخیز، نماز نخستین عملی است که مورد رسیدگی قرار گیرد که اگر صحیح بود، سایر اعمال نیز مورد توجه قرار خواهد گرفت و اگر نه باقی اعمال نیز مردود خواهد بود»(مجلسی، بحار، ج82، بی‌تا).

2ـ نماز، جامعترین عبادتها؛ امام صادق(ع) می‌فرماید:«هیچ عملی معادل نماز نیست؛ زیرا نماز جامع ترین، معتبرترین و بالاترین عبادت و خدمت است»(پیشین).

3ـ نماز، ریشه دین؛ پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «دین اسلام مثل درختی است که ایمان تنه آن و نماز ریشه‌های آن است»(پیشین).

4ـ نماز، بهترین وسیله تقرب؛ معاویة بن وهب از امام صادق(ع) سئوال ‌کردند، بهترین چیزی که بندگان به وسیله او، به خداوند نزدیک می‌شوند، چیست و محبوب‌ترین وسیله تقرب، در نزد خداوند کدام است؟ حضرت فرمودند: «بعد از معرفت خداوند، برای تقرب به خدا عملی بهتر از نماز نمی‌شناسم آیا به عیسی بن مریم(ع) نگاه نمی‌کنی که فرمود: «خداوند به من نماز و زکات را سفارش کرده که تا زنده ام آنها را بپا دارم»(فیض کاشانی، محجة البیضاء، ج1، بی‌تا).

5ـ نماز، ستون دین؛ امام باقر(ع) می‌فرماید: «نماز ستون دین است، مَثَل آن همانند ستون خیمه است که وقتی استوار باشد، میخ‌ها و طناب‌ها پا برجاست و هرگاه ستون آن کج و شکسته شود. هیچ‌کدام از آن‌ها استوار نمی‌ماند» (مجلسی، پیشین).

6- نماز اهرم دوری از گناه؛ نشانه قبولی نماز، این است که انسان از گناه دوری کند؛ زیرا نماز باعث می‌شود که انسان به یاد خداوند باشد و یاد خدا، باعث خوفِ از نافرمانی خدا می‌شود. همان‌گونه امام صادق(ع) در روایتی فرموده اند: «هر کس دوست دارد بداند نمازش قبول شده یا نه، ببیند که آیا نمازش او را از گناه و زشتی باز می دارد یا نه؟ پس به هر اندازه که نمازش او را از گناه باز بدارد به همان مقدار نمازش قبول واقع شده است» (شبّر و طباطبایی، ج16، بی‌تا). بر همین اساس است که خداوند با تأکید فرموده است: «ان الصّلاة تَنْهی عن الفحشاء و المنکر»( عنکبوت/ 45).

ج) اهمیت نماز، در خود نماز

نماز انسان بی‌نهایت کوچک را، با آفریدگار بی‌نهایت بزرگ پیوند می‌دهد و بهترین تبلور خضوع جان در برابر جانان است. نماز، عالیترین نمایش عبودیت و بندگی خداوند است که با کلام و اعمال، عمل، قلب، روح انسان و پرستش او را به نمایش می‌گذارد که هیچ یک از واجبات دیگر، از چنین ویژگی، برخوردار نیست؛ زیرا هر رکن و اجزائی از نماز، حکایت کننده‌ی بابی از ابواب معارف و تقرب به خداوند را در بر دارد(قرائتی، پرتوی از اسرار نماز، بی‌تا).

در نتیجه نماز ریسمان محکم و ناگسستنی است که ما را به خداوند جهان متصل می‌کند و نماز، سرچشمه توحید، یکتا پرستی، پاکی و فضیلت است که روح و جان انسان را از شرک و آلودگی‌های فکری، اخلاقی و درونی شستشو داده و در برابر عوامل شرک‌زا و آلوده کننده‌ی که در زندگی روزمره، انسان با آن‌ها سر و کار دارد، او را پاک و یکتاپرست نگه می‌دارد؛ زیرا روح انسان در میدان زندگی روزانه در معرض آلودگی‌ به هوس‌ها، خودخواهی‌ها و صدها آلودگی دیگر قرار دارد. بنابراین، باید همان‌طوری که لباس و تن خود را می‌شوییم و پاکیزه می‌کنیم، دل و جان را هم شستشو دهیم، پاکیزه کنیم و خود را به خدا که سرچشمه پاکی و کمال است نزدیک سازیم و روح آلوده را در چشمه صاف و زلال الهی شستشو دهیم و نمازهای پنج‌گانه یومیه همین کار را می‌کند؛ یعنی با پنج نماز در روز، خداوند، لغزش‌ها را از آدمی می‌زداید و او را پاکیزه می‌کند(با استفاده از سایت‌های انترنتی).

در ادامه به بررسی و تحلیل مهمترین قسمت این تحقیق که چرایی روگردانی جوانان از نماز است، خواهیم پرداخت.

مهم‌ترین عوامل نماز گریزی جوانان

مهم‌ترین پرسش در این قسمت این است که چرا جوانان معاصر در عین پیشرفت‌های علمی، از مسائل دینی و به ویژه نماز روگردانند؟ برای یافتن پاسخ درست این پرسش لازم است به دسته بندی و گروه بندی جوانان از جهت اعتقادات و باورها بیشتر دقت کنیم؛ زیرا هر دسته و گروهی دارای ویژگی‌های خاص خود هستند:

جوانان را از دیدگاه باورمندی و اعتقاد می‌توان به سه دسته متفاوت تقسیم کرد:

الف) جوانان معتقد

ب) جوانان اعتقاد گریز

ج) جوانان متزلزل

1) جوانان معتقد؛ این دسته دربر گیرنده  جوانانی است که افزون بر تثبیت ویژگی­های شخصیتی و انگیزشی در آنان، دارای کنش اجتماعی تعریف شده، روشن و شکل یافته­ی هستند. این دسته از جوانان با درک شرایط محیطی، به شناخت نسبتا دقیق از ماهیت و هویت خود، آگاهی از هنجارها، ارزشها، اخلاق و آیین اجتماعی جامعه خود، رسیده اند که با شناسایی شاخص‌های هدف‌مندی در حال و آینده، توانایی نگریستن به چشم اندازهای پیرامونی خود را دارند.

2) جوانان اعتقاد گریز؛ این دسته دربر گیرنده جوانانی است که به دلیل نابسامانی‌های موجود در محیط خانوادگی، آموزشی و اجتماعی از یک سو و نبود تربیت و آموزش درست، برخوردار نبودن از دیدگاه‌های اندیشه‌ای و شناختی، برخورداری از امکانات مالی و رفاهی مهار نشده، اثرپذیری از تجددگرایی و رفاه زدگی، تهیدستی فرهنگی و شناختی در مقوله‌های گوناگون، خودشیفتگی ناشی از پوچ گرایی فرهنگ خانواده و گروه همسالان، خود باختگی اعتقادی و فکری، پذیرش ضد ارزشهای طبقه‌ای و نابهنجاری‌های دیگر، از سوی دیگر، بر گریبان جامعه و خانواده در آویخته اند. این دسته همواره در تعلیق فکری، روحی، شخصیتی و رفتاری، بی آن‌که ارزش زمان را دریافته باشند، صرفا رفاه پسندی خویش را معیار سرزنش طبقات اجتماعی جامعه می‌دانند.

3) جوانان متزلزل؛ این دسته در بر گیرنده  جوانانی است که در طبقات گوناگون اجتماعی (بالا، متوسط و پایین) وجود دارند. پیشینه این گروه، نشانگر آن است که باورمندی مذهبی شان، ناشی از شرایط موجود در محیط خانواده بوده است و با برخی از ارزشها، اخلاقیات و معتقدات آشنایی اجمالی و تقلیدی داشته اند. این دسته از دیدگاه روان شناختی، از شخصیتی متزلزل برخوردارند و آسیب پذیری آنان، ناشی از نفوذپذیری احساساتی، دنباله روی کامل و بدون بررسی از همسالان و حتی شخصیتهای کاذب ذهنی، نرمش ناپذیری، خواست غریزی و رایگان گذراندن زمان و فرصت‌ها می‌باشد.

با توجه به این تقسیم بندی می‌توان گفت که میزان همت و پایبندی انسان و به ویژه جوانان در هر كاری وابسته به شناختی است كه از اهمیت آن دارد. مثلاً اگر پزشك به بیمار دارویی بدهد كه روزی پنج مرتبه باید مصرف كند و بداند كه اگر آن را به موقع و مرتب نخورد، مرگ و یا شدت بیماری اورا تهدید می­كند. در آن صورت بیمار با مراقبت و دقت تمام به دستور پزشک عمل می­كند؛ چون خطر بزرگی اورا تهدید می­كند. در مورد نماز هم ابتدا باید شناخت پیدا كرد. همچنین از بركات خود نماز این است كه به انسان یادآوری می­كند كه همیشه حالت توجه و مراقبت را حفظ كند. همین كه انسان احساس می­كند از این بهتر می­تواند باشد و گامهایی استوارتری به سوی تثبیت قرب باید بردارد، نشانة اثربخشی نماز است كه باعث رشد و تعالی بیشتر انسان می­گردد.

همین طور وجود عوامل گوناگون منفی و یا دارای آثار منفی دیگر می­تواند نقش اساسی در روگردانی انسانها و به ویژه نسل جوان از اقامه و پابندی به نماز داشته باشد که راه علاج بیماری روگردانی از نماز، روزه و سایر احکام تکلیفی، شناخت درست از فلسفه احکام و ریشه کنی به موقع آن عوامل منفی می­باشد. البته عوامل متعددی در باورمندی جوانان نسبت به نماز نقش بازدارنده دارند که در زیر به برخی از آنها اشاره می­شود و پر واضح است که بازدارندگی این عوامل با یکدیگر برابر نیستند؛ برخی تأثیر بیشتر و تعدادی تاثیر کمتری دارند.

1. عدم برنامه ریزی ثابت؛ گاهی برای انسان كاری پیش می­آید كه موجب می­شود نماز را به تأخیر اندازد. به عنوان مثال در وقت نماز و قبل از نماز غذا می­خوریم، طبیعتاً با شكم پر نماز خواندن مشكل است. بنابراین، نماز را به بعد موكول می­كنیم و بعد هم كارهای دیگر برایمان پیش می­آید و فراموش می­كنیم.

پس در برخی موارد مشكل در برنامه ریزی است. خانمی كه كار آشپزی را انجام می­دهد، اگر زمانی كار را شروع كند كه در بین انجام آن،‌ وقت نماز هم فرا برسد، خواه ناخواه یا باید آشپزی را رها كند و به نماز بپردازد و یا به نماز بپردازد که ممكن است غذا بسوزد و یا غذای مطلوبی به دست نیاید. لذا این خانم برای جلوگیری از آن، مجبور است كه نماز را كنار بگذارد و به آشپزی ادامه دهد. رفع این مشكل، مبتنی بر یك برنامه ریزی دقیق تر است؛ یعنی طوری كار را شروع كند كه در اول وقت نماز، كارها ناتمام و ناقص نماند و آمادة نماز شود.

2. ضعف شناخت فلسفه نماز؛ برخی اوقات تأخیر نماز یا روگردانی از آن، ناشی از ضعف شناخت است؛. یعنی شخص نمازگذار هنوز به شناخت حقیقی خداوند دست نیافته و اعتقادش به نبوت و معاد به مرحلة یقین لازم نرسیده است. البته شناختی كه افراد نسبت به خدای متعال پیدا می­كنند، از جهت عمق و وسعت یكسان نیست و دارای درجات متفاوتی است. مثلاً شناختی كه عموم مردم دربارة خدا پیدا می­كنند درحد شناخت اجمالی از موجودی است كه جهان را به وجود آورده است؛ به این معنی كه اگر او نمی­بود و نمی خواست، جهان به وجود نمی­آمد. امّا همة شناخت خدای متعال، این نیست؛ بلكه فوق این مرتبة اجمالی، مراتب و درجات بسیار زیاد و متفاوتی از شناخت وجود دارند كه می­توانند در تغییر حالات، رفتار انسان و شكل دهی به آنها تأثیر چشمگیر و نقش مهمی داشته باشند (مصباح یزدی، اخلاق در قرآن،چ1).

بنابراین، هرچه شناخت انسان نسبت به خدای متعال بیشتر و عمیق تر باشد، بروز آن حالات درونی و توجهات ویژه­ای كه نسبت به خدای متعال پیدا می­كند، نیز بیشتر و پرمعنی تر خواهد بود. فلاسفه گفته اند: «این علم (شناخت) است كه شوق را به وجود می­آورد. علم فطرت انسان را بر می­انگیزد».(مصباح یزدی، پیشین) بر همین اساس علم و معرفت نسبت به خدای متعال نیز به نوبة خود تأثیر عمیقی در برانگیختن آن مایه­های فطری كه با خدای متعال در ارتباطند، دارد و پیدایش حالات خاص الهی در روان انسان و نیز در شكل دهی به رفتار وی، مرهون آن شناخت­ها است. در قرآن کریم و روایات نیز در موارد متعددی، به تأثیر شناخت و معرفت، در ایجاد این حالات، اشاره شده است. قرآن می‌فرماید: «انّما یخْشَی الله مِنْ عبادِهِ العُلماء»؛ و از (میان) اصناف بندگان، تنها مردمان عالم مطیع و خداترسند(سوره فاطر/ 28). و در روایتی از امام رضا(ع) آمده است: «مَنْ كانَ باللهِ اَعْرَفْ كانَ مِنَ اللهِ اَخْوَفْ»؛ كسی كه به خدا داناتر است، ترسش از خدا بیشتر است(مجلسی، پیشین، ج70).

روشن است كسی كه به چنین شناختی برسد، نسبت به دستورات الهی مطیع تر، مرقب تر و دقیق تر است؛ چرا كه می­داند خداوند قادر مطلق، عالم مطلق، بی­نیاز مطلق و از مادر به انسان مهربان تر است و در هر دستورش حكمتی است كه نتایج آن به خود انسان باز می­گردد و انسان دانا هرگز به خود اجازه نمی­دهد که چنین خدای مهربانی را از خود ناراضی كند.

3. عدم آگاهی از فوائد و اهمیت نماز؛ هرکسی می‌تواند فهرستی از فوائد، آثار و برکات نماز خواندن را كه در روایات و تجربة‌ خود دیده است، تهیه كند و آن را در دسترس قرار دهد و حتی عهد كند كه در خود انگیزه ایجاد كند كه آن را حتماً مطالعه كند مثلاً با خود عهد كند كه اگر صبح، ظهر و شب این فهرست را به مدت 5 دقیقه مرور نكنم خودم را جریمه می­كنم (فلان مبلغ را صدقه ­دهم، فلان سریال مورد علاقه ام را نبینم و از رفتن به پارك و تفریح خودم را ممنوع كنم) و در مقابل با انجام آن خود را تشویق كند. در اهمیت نماز همین بس كه امامان معصوم(ع) حتی در حال جنگ با دشمن نماز را آن هم در اول وقت برگزار می­كردند و امام صادق(ع) فرمودند: «كسی كه نسبت به وقت نماز بی اعتناست از او دوری كنید؛ زیرا او نسبت به خدا بی اعتناست و كسی كه نسبت به خدا بی اعتنا و بی وفا باشد، یقیناً نسبت به دیگران هم چنین است»(ابراهیمیان آملی، 1381ش).

4. نقش منفی محیط خانواده؛ عوامل بازدارنده در محیط خانواده که به گونه­ی در ارتباط با اقامه نماز است، ناشی از چند عامل عمده است که سازش گذرای دوره خردسالی را به نوعی ایستادگی و ناسازگاری روحی و رفتاری تبدیل می­کند، اگرچه بحث اجزای آن بسیار گسترده و نیازمند بررسی بیشتر می­باشد، اما به دلیل اختصار اشاره­ی مختصر به آنها می­شود:

الف) رفاه زدگی و تجدد؛ در برخی از محیطهای خانوادگی، پدر و مادر، یا دارای نقش انفعالی یا صریحا نقش بازدارنده دارند، اگر پدر و مادر در برابر فریضه  نماز، بی تفاوت باشند یا آن را کاری عبث، بی نتیجه و ناسازگار با مسائل علمی روز بدانند، بی­گمان آثار نامطلوبی در روحیه جوان برجا می­گذارد که عامل مهمی برای ایستادگی دوباره در برابر ارزشها خواهد بود.

ب) عدم هماهنگی گفتار و کردار بزرگسالان؛ وجود حالت دوگانگی در اندیشیدن، به دلیل پیدایش دگرگونی­های ذهنی در جوان، همزمان با رویارویی با تناقض‌ها و تضادهای رفتاری و گفتاری والدین، موجب گسستن رشته­های وابستگی اعتقادی می­شود.

ج) خود فتوایی؛ بسیاری از بزرگسالان این­گونه خانواده­ها، خود نیز دچار فرافکنی رفتاری، از راه توجیه گرایی آن به عنوان ابزار گریز از آگاهی­های سطحی علم زدگی می­شوند. در این حالت، ابزار توجیه، به عاملی سیستماتیک برای توسل به اصالت عقل، اصالت انسان، بی­نیازی ذات باریتعالی، بی­خبری از جهان، خودگریزی، شیوه برخورد با تعارض­ها و ناسازی­ها و سرانجام، خودفتوایی تبدیل می­شود.

د) بی‌توجهی والدین؛ اگر کانون خانواده را مهمترین عامل در شکل­گیری شخصیت جوانان بدانیم، مسلم است که هرگونه برخورد و واکنشی نسبت به مسائل مذهبی و نماز، تأثیر مستقیمی در نحوه نگرش جوان به این مسئله خواهد داشت. در برخی از خانواده­ها، اولیاء، خود به نماز اهمیت نداده و اهمیتی نیز به روی آوردن جوانان به نماز نخواهند داد و در برخی دیگر، پدر و مادر علیرغم خواندن نماز، نسبت به فرزندان خود بی­تفاوت بوده و به پایبندی فرزندان خویش نسبت به نماز هیچ توجهی ندارند. به هرحال گاهی جوانی که نسبت به سایر امور زندگی فردی و اجتماعی، سربه زیر و تسلیم است، اما. اهل نماز و دیانت نیست. این بدان جهت است که والدین در آن امور تاکید داشته اند اما در امور دینی اصراری به خرج نداده اند. مطمئنا اگر به بعد دینی جوان نیز توجه می­شد، قطعا خللی در او مشاهده نمی­شد.

5. نقش منفی محیط آموزشی و مکتب؛ از آنجا که زندگی اخلاقی جوان، بازتابی از نفوذ و تأثیر محیط آموزشی و مکتب بر رفتار اوست، هرگونه نقش راستین یا انفعالی و ناسازی محیط، تعیین کننده  ایده­گرایی و رفتاریابی جوان خواهد بود. آنگاه که در محیط آموزشی و مکتب، بدون آگاهی و شناخت از بازتاب­های درونگرایی، برونگرایی و ویژگی­های درونی جوان، به صرف بخشنامه، در شرایطی نابسامان و به اجبار، به نماز در مکتب اکتفا شود تا فقط بهانه­ی برای گزارش به خانواده­ها و مدیران داشته باشند، بدون.تردید میزان وازدگی، بیزاری، گریز، انفعال، خود فتوایی و... چنان افزایش می­یابد که سالهای پیاپی باید کارشناسان و عالمان اسلامی با بکارگیری راهکارهای جبرانی مطالعه شده بکوشند تا با خنثی کردن این گونه نقشهای منفی، جوان را به مقطع بی­تفاوتی اولیه برسانند.

6. نقش منفی مربیان دینی و پرورشی؛ فطرت انسان، بسیار نرمش پذیر است؛ به این مفهوم که برای فرهنگ و محیط، از بین بردن کامل یا تضعیف توانایی­های بالقوه ژنتیکی، کاری آسان است و از سویی، توانایی­های بالقوه انسان در محیط نامطلوب و نامساعد، به آسانی تباه یا نابود می­شوند؛ مطالعه  اجتماعی شور و هیجان مذهبی و گرایش جوانان به مذهب، نمایانگر آنست که اگر مذهب در راستای درست آن قرار گیرد، جوان را شیفته و مجذوب می­کند. نکته­ی که مربیان دینی و پرورشی از آن غافل هستند و یا تخصص آن را ندارند. از این رو، هر گونه خشک اندیشی ناآگاهانه و توجیه کننده هدف، بویژه در مورد ارزشهای دینی، و بخصوص در مورد نماز، باز پس زدن احساس و خواست جوان است و هرچه میزان پافشاری بر اینگونه الزامهای نابخردانه شدت یابد، بنا به ویژگی­ها، طبیعت و ماهیت جسمی- روانی جوان، ستیزگرایی، جدال، موضع گیری و حس خود درست بینی را در او تقویت خواهد کرد.

7. نقش منفی محیط اجتماعی؛ ارضا نشدن نیازهای آرمانی و ارزشی جوان، یا ناشی از کردار و رفتار نابهنجار خود اوست و یا از نابسامانی، نابهنجاری و تسامح موجود در جامعه سرچشمه می‌گیرد. اگرچه می‌توان در شعار گفت که جامعه باز، جامعه‌ی است که با ارضای نیازهای اساسی انسان، به والاترین هدف‌های وی مجال بروز می‌دهد، اما از یک سو، همه نیازها را نمی‌توان مشروع و خردمندانه دانست و از سوی دیگر، ارزش‌های دگرگون شده و مفاهیم ارزشی در دوره جوانی نیز مورد پرسش قرار می‌گیرند. بنابراین، آیا می‌توان الگوی بزرگسالی را بر جوان تحمیل کرد؟

8. نقش منفی برخی از مبلغان و نهادهای ارشادی جامعه؛ هنگامی‌که مبلغان دینی، بزرگسالان و نهادهای ارشادی، به جوان اجازه مخالفت کردن  یا طرح پرسش ذهنی شان را نمی‌دهند، در حقیقت او را از درک مفاهیم ضمنی گوناگون، بی‌بهره می‌سازند؛ چون جوان از سن 14 سالگی، در زمان اجتهاد فطرت بسر می­برد؛ زیرا مبانی اجتهاد و اظهار نظر در او رشد می­کند و به دنبال شناخت راه درست است. در این حالت نباید ابزار تقلید و تلقین را بکار گرفت. جوان در این سن باید طرف رایزنی قرار گیرد، تا حس مسئولیت، واکاوی مسأله و درک آنها در او بالنده شود. جوان در این دوره، اراده، تصمیم گیری و رهبری محیط پیرامون را تمرین می­کند. دریغا که این دو نیروی سازنده و ارشادی، هنوز بدون مطالعه ویژگی­های گروه سنی جوان و رها از شناخت فراگیر آنان، بر این باورند که آنچه خود پذیرفته اند و انجام می­دهند، جوان باید بی­چون و چرا بپذیرد و انجام دهد. فرایند دگرگونی­های دوران «بحران­های من» در جوان، او را بر این پندار می­کشاند که مبلغان، رهبران و ارشاد کنندگان، از نابسامانی­های او شادمان هستند.

روحانیت و نهادهای ارشادی جامعه، گاه از ارزشهای سنتی استفاده می­کنند و ارزشهای پیش بینی نشده در جوان را نادیده می­گیرند و یا نمی­شناسند؛ ارزشهایی که به وسیله فرهنگ منتقل نمی­شوند و شرایط زمان آنها را برای جوان جالب و دارای جاذبه می­سازد. میزان و ملاک بهنجاری جوان، نهایت درجه سازگاری اوست نه سازش؛ زیرا سازش، تسلیم بی­قید و شرط است، ولی سازگاری، همنوایی آگاهانه با اصول و مبانی است. دامنه دانسته­های جوان را باید متناسب با شرایط، سلیقه و ویژگی خودش افزایش داد، نه متناسب با خواست و سلیقه خویش. اگر جوانی احساس امنیت فردی و اجتماعی نکند، هیچ­گونه آموزه­ی از سوی مبلغان دینی، بزرگ­سالان و نهادهای ارشادی جامعه، در او تأثیر نخواهد گذاشت و اگر از پذیرش ظاهری و مقطعی او دلخوش باشیم، دام و چاله­ی دراز مدتی، برای خود حفر کرده ایم. از سویی هم، نا آگاهی جوان از دانش دینی، به آسانی اورا در تعلیق نگه می­دارد و توان قیاس، استقراء و نتیجه گیری را از وی می­گیرد.

9. نقش منفی علم زدگی و روشنفکر گرایی؛ گزند شایان علم زدگی امروز آنست که چشم طبیعت بین شخص علم زده، باز و چشم فطرت بین او بسته مانده است. بی­گمان، آن­گونه انسان شناسی که به قلم این­گونه علم زدگان نگاشته می­شود، راهی به جز رویارویی با مذهب ندارد. از دیدگاه چنین انسانشناسی، سرگرم نگه داشتن انسان به هر پدیده­ی که بتواند بقایای فطرت را به فراموشی بسپارد و ریشه ارزش­گذاری در راستای فطرت را بسوزاند و نوعی ارزشهای دروغین را جایگزین ارزشهای فطری کند، اصل دانسته می­شود. علم زدگی و روشنفکرگرایی پنهان امروز، بدیهی ترین امور فطری انسان و به ویژه جوان را انکار می­کند به گونه­ی که شرایط زیربنایی را شناخت و ارزش­گذاری انسان را روبنایی بیش نمی­دانند. در حالی ­که در جهان بینی فطرت، کمال انسان سازی در ارج نهادن به دستگاه شناخت است.

تلاش این­گونه علم زدگان بر آنست که جوان زیر پوشش خود را، خواه در محیط خانواده، آموزش و اجتماع و خواه با کاربست رسانه­های گروهی به ویژه روزنامه، مجله، رسانه­های صوتی- تصویری و...، به این سو جهت دهند که اگر باور کرد که اعتماد به ادراک، ضد دانش و پیشرفت است، علم گراست و اگر شک نکرد خودگراست. آنگاه که رقابت روشنفکری، مبتنی بر تشکیک باشد، هرکس که در مسیرهای بیشتری شک را سرایت دهد، روشنفکر تر است. این­گونه علم زدگان طبیعت گرا می­کوشند تا با تحمیل خود، اندیشه­های طبیعت گرایانه خود، بریدگی از سنت، دلیل جویی علمی برای هر پدیده  مذهبی، حتی دستورهای صریح و روشن شرع مقدس، تقدیرگرایی مذهبی و نه خرافی، ناباورمندی ایمانی و دل­آگاه و مانند آنها را به جوانان زیر پوشش آموزش و اندیشه خود تحمیل کنند و دریغا که جوانان بسیاری امروز، بدون پژوهش و آگاهی، از آبشخور آنان سیر می­شوند و بدون مطالعه و تحقیق، پذیرای قلم و بیان آنان هستند.

10. نقش منفی فشارهای ناشی از جامعه؛ یکی از علل مستقیم افت جوانان نسبت به مسایل دینی به خصوص فریضه نماز، فشارهای ناشی از جامعه است. گاه جوان در یک محیط معتقد به نماز و یاد خدا بزرگ می­شود، سپس به منظور تحصیل یا به خاطر کار به محیط دیگر منتقل می­شود. محیطی که انگیزه شرارت و جاذبه جاهلیت نسبت به مسائل دینی در آن شدیدتر است. اینجاست که یک کشمکش خشونت بار درونی در او شکل می­گیرد که در نتیجه یا در برابر شرارتها، مقاومت می­کند و یا آن جاذبه­های جاهلیت و شرارت را می­پذیرد و به قول معروف هم رنگ جماعت می­شود که شرایط حاضر برای جوانان عزیز امروز بیشتر از این نوع است.

11. نقش منفی احساس گناه در دل جوان؛ یکی از علت­های مهم نمازگریزی جوانان، احساس گناه است؛ جوانان بعد از این که دچار یک خطای جنسی یا یک انحراف کوچک اعتقادی و اخلاقی می­شوند که در سنین جوانی زیاد به چشم می­خورد، از خودشان بدشان می­آید و چون فکر می­کنند نماز خوان واقعی نیستند، از نماز روگردان و گریزان می­شوند.

12. نقش منفی گروه همسالان؛ بسیاری از غفلت­ها از مسائل مذهبی، ناشی از مجالست با افراد غافل یا ناباب می­باشد به طوری که گفته اند: «نقش گروه همسالان آنقدر جدی است که گاهی می­توانند اندیشه­ی را واژگون کنند و حتی در این افراد و اعتقادات آنها اثر می گذارند» وچه بسیارند افرادی که بر اثر مباشرت­های گروه دوستان به بیراهه و فساد کشانده شده اند.

13. نقش منفی رسانه های تبلیغاتی احزاب سیاسی؛ توسعه شبکه­های تلویزیونی، ماهواره­ای، اینترنتی، توسعه دامنه تأثیرگذاری مطبوعات مبتذل و سینما، مشکلات اقتصادی و بروز اختلاف میان احزاب و تشکل­های سیاسی می­تواند ارزشهای دینی و بنیانهای اعتقادی جامعه و به ویژه نسل جوان را تحت تأثیر قرار داده و آسیب پذیر سازد.

14. نقش منفی سایر عوامل؛ علاوه بر عللی که بیان شد، عوامل دیگری نیز موجب روگردانی جوان از نماز می­شود ولی از میان همه عوامل به خطر بیشتر سه عامل باید توجه عمیق تر کرد:

الف) عدم اطلاع، آگاهی و بینش کافی از فرایض مذهبی و بخصوص نماز.

ب) تسویف(واگذاری امور به آینده)؛ که این طبیعت نفس بشر است که انسان را به ویژه در کارهایی که به مراقبت و دقت نیاز دارد، به بعد موکول می­نماید و مسلما نماز نیز از این قاعده مستثنی نیست. امام علی(ع) می­فرمایند: «... لَیسَ عَمَلٌ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الصَّلَاةِ فَلَا یشْغَلَنَّكُمْ عَنْ أَوْقَاتِهَا شَی‏ءٌ مِنْ أُمُورِ الدُّنْیا فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ذَمَّ أَقْوَاماً فَقَالَ‏:ـ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ‏(سوره ماعون/ 5)ـ یعْنِی أَنَّهُمْ غَافِلُونَ اسْتَهَانُوا بِأَوْقَاتِهَا...»؛ هیچ كاری نزد خداوند محبوبتر از نماز نیست، پس نباید در وقت نماز هیچ یك از امور دنیا شما را مشغول از نماز سازد كه خداوند گروهی را كه از نماز سهو می‏كنند نكوهش كرده است و مقصود این است كه اینها غفلت از نماز داشته، حریم وقت نماز را نگه نمی‏دارند(ابن بابویه، 1362ش و قمی مشهدی، 1368ش).

ج) سستی و تنبلی؛ بسیاری از افرادی که نسبت به نماز پایبند نیستند، علت بی توجهی خود را نسبت به نماز تنبلی ذکر می­کنند و بیان می­دارند که به نماز اعتقاد دارند و حتی وجوب آن را نیز ذکر می­کنند، ولی به علت سستی و بی حوصلگی از انجام آن سر باز می­زنند که البته علت و ریشه اصلی آن ضعف اعتقادی است؛ چون اگر به نماز اعتقاد عمیق و راسخ داشتند هرچند سخت هم باشد آن را به خاطر تنبلی کنار نخواهند گذاشت.(دسته بندی عوامل با توجه به دو مقاله علمی«آسیب شناسی اقامه نماز» و «علل کم توجهی یا بی توجهی برخی از جوانان به نماز» انتشار یافته در سایت انترنتی http://www.mardomsalari.com. صورت گرفته است)

نتیجه

توجه و دقت به روند رو به رشد عوامل و اسباب معنویت گریزی نشان می­دهد که امروز بیش از هر زمان دیگر خانواده، مدرسه، معلمان، مربیان، علمای دین، مسئولین و نهادهای مرتبط با آموزش، مکاتب و تربیت جامعه، نیازمند تفکر، اندیشه و خلاقیت­های به روز درباره اتخاذ مناسب ترین، منطقی ترین و مؤثرترین روشهای پرورش، تقویت احساس مذهبی و رفتارهای خداجویانه در میان شکوفه­های حیات و سرمایه­های راستین جامعه اسلامی یعنی جوانان هستند تا آنها را از گزند طوفانهای سهمگین بی اعتقادی و بی بند و باری حفظ کرده و از آسیب­های غفلت از معنویات و به ویژه روگردانی از نماز مصون دارند.

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**