دین و مذهب

قلمرو و گستره ی هدايت الهی

**نوشته شده توسط سلمان نوری**. **ارسال شده در** دین و مذهب

مقدمه

يكي از مباحث در حوزه ي علم كلام، مسأله ي هدايت الهي است. بر اساس برخي آيات قرآن كريم خداوند سبحان دسته ي از انسان ها، نه همه آنان را مورد عنايت خود قرار داده و مشمول هدايت خود مي گرداند. شايد اين سؤال در ذهن آيد كه چنين هدايتي چگونه با صفت هادي بودن خداوند سازگار است؟ آيا نوعي تبعيض و با عدالت پروردگار جهان در تضاد نيست؟ در پاسخ اين سؤال مي توان گفت كه هدايت الهي اقسامي دارد، كه پيش از بيان تفصيلي اين مطلب، ضرورت دارد هدايت را معنا، قلمرو آن را بيان كرده و سپس به اقسام هدايت اشاره نموده وانگهي بيان خواهيم كرد كه مراد از هدايت كه شامل همه ي مردم نمي شود كدام هدايت است.

مفهوم شناسي هدايت
هدايت در لغت به معناي ره نمودن، راهنمايي كردن1، ارشاد، بيان و نيز به معناى لطف2 به كار رفته است و در اصطلاح علم كلام تعاريف گوناگون از آن ارائه شده است؛ معتزله در تعريف آن گفته اند: هدايت عبارت است از دلالت كه به مطلوب مي رساند. برخي گفته اند: عبارت است از رهنمون بر راه كه به مطلوب مي رساند خواه وصول به آن حاصل شود يا نه؛3 يا عبارت است از رهنمون بر راهي كه از شأنش رساندن( به مطلوب) است چه اين كه بالفعل رسيدن حاصل شود يا نه؛ و در تعريف ديگر آمده راهنمايي بر راهي موصل است حال موصل باشد يا نباشد.4 استاد جوادي آملي در تعريف هدايت مي نويسد:« هدايت برخورداري موجودي از كمالي است كه با نظم خاص و صحيحي به آن برسد؛ به ديگر سخن، برقراري ارتباط خاص ميان موجود و آينده ي كمالي آن را« هدايت» مي گويند».5

اقسام هدايت

تفكر در آيات قرآن كريم و روايات منقول از پيامبر گرامي اسلام(ص) و ائمه معصوم(ع) و پژوهش در آثار انديشمندان مسلمان، نشان مي دهد كه هدايت گونه هاي مختلف دارد. در يك
تقسيم بندي كلي هدايت به دو نوع ابتدايي و پاداشي تقسيم مي شود.

أ. هدايت ابتدايي
اين نوع هدايت كه از اوصاف كمالي حضرت حق جل عظمته است، در آيات قرآن كريم با تعابير چون« إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً»6 و« وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ»7 و« هُدىً لِلنَّاس»8 و امثال آن، آمده است كه دو گونه است: هدايت تشريعي و هدايت تكويني.

1. هدايت تكويني
هدايت تكويني به معناي اعطاي ابزار كمال و رساندن به هدف است؛9 به عبارت ديگر منظور از هدايت تكوينى رهبرى موجودات به وسيله پروردگار زير پوشش نظام آفرينش و قانونمندي هاى حساب شده جهان هستى است.
خداوند متعال به حكم اينكه واجب‏الوجود بالذات من جميع‏الجهات و فيّاض مطلق است و به هر نوعى از انواع موجودات در حدى كه براى آن موجود ممكن و شايسته است، عنايت دارد و آن ها را در مسير كمالشان هدايت‏ مى‏كند. اين هدايت‏، شامل همه موجودات است، از کوچک‌ترین ذره شان گرفته تا بزرگ‌ترینشان و از پست‏ترين موجود بی‌جان گرفته تا عالى‏ترين يعنى انسان. از اين رو قرآن واژه «وحى» را همچنان كه در مورد هدايت‏ انسان به كار برده در مورد هدايت‏ جمادات و نباتات و حيوانات نيز به كار برده است.
بنابراين همه ي موجودات در اين جهان، به طور دائم در حركت و به سوى مقصودى روانند. اين حركت بر اساس نوعى «ميل» و «كشش» است كه در هر موجودى وجود دارد؛ به ديگر سخن موجودات با نيروى مرموزى كه در درونشان هست به سوى مقصدشان كشيده مى‏شوند، كه در لسان قرآن از آن نيرو، به «هدايت الهى» تعبير مى‏شود؛« رَبُّنَا الَّذى اعْطى‏ كُلَّ شَىْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏»10 پروردگار ما همان است كه به هر موجودى آفرينشى كه شايسته آن بود عنايت كرد و سپس در راه خودش هدايت نمود.11 و نيز مى‏فرمايد:« الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى‏»12 آن خدايى كه همه عالم را خلق كرده و به حد كمال خود رسانيد، و هر چيز را قدر و اندازه‏اى داد و به راه كمال هدايتش نمود.

2. هدايت تشريعي
هدايت تشريعي به اين معنا است كه خداوند سبحان با بيان قانون سعادت بخش و قراردادن آن در اختيار انسان، راه را به انسان ها نشان داده است و با امر به فضايل و نهي از رذايل، او را آگاه ساخته تا با اراده و اختيار خويش راهي برگزيند.13 به عبارت ديگر اين هدايت مربوط به امور تشريعى از قبيل اعتقادات حق و اعمال صالح است كه امر و نهى، بعث و زجر و ثواب و عقاب خداوند همه مربوط به آن است. خداوند سبحان با عنايت خود بشر را به سوى اصول و قوانينى اعتقادى و عملى هدايت كرده تا به وسيله تطبيق دادن شؤون زندگی‌اش بر آن اصول اعتقادي و قوانين عملي در حوزه ي اخلاق و احكام به سعادت و كمال خود برسد زيرا عنايت الهى ايجاب مى‏كند هر موجودى را از طريقى كه مناسب با وجود او باشد هدايت كند.14
هدايت تشريعى برخلاف هدايت تكوينى كه همه آفريدگان از جمله انسان را در بر مى‏گيرد، ويژه انسان است. انسان تنها از رهگذر هدايت تكوينى نمى‏تواند به كمال آرمانى خويش دست يابد؛ زيرا اولاً. انسان، با هدايت تكوينى و فطرت عقل خويش تنها به فهم كلّيّاتى از حقايق جهان توفيق مى‏يابد و به جزئيّات و تفصيل آن ها راه ندارد. مثلاً در موضوع خداشناسى، تنها به وجود خداوند پى مى‏برد؛ امّا توان راه‌یابی به صفات و اسماى خداوند را ندارد. در موضوع معادشناسى نيز چه بسا به ضرورت معاد ايمان آوَرَد؛ ولى نمى‏تواند با هدايت تكوينى به چگونگى آن و نحوه حضور خود در جهان آخرت و مسائل بى‏شمار ديگر آگاهى يابد. هم چنين در ساير موضوعات و مباحث اعتقادى، اخلاقى و عملى. امّا تنها راه يافتن به كلّيّات، نيازهاى انسان را بر نمى‏آورد. او به جزئيّات و بايدها و نبايدهاى تفصيلى محتاج است كه تنها در سايه هدايت تشريعى فراهم مى‏شود.
ثانياً. انسان موجودى اجتماعى است و سعادت دنيوى و اخروى‏اش در گرو تعامل و تعاون با هم نوعان است، امّا وجود ميل به كسب منافع در افراد انسانى موجب بروز اختلاف و درگيرى ميان آنان مى‏شود. براى گريز از اين مشكل، به قوانين جامع و كامل نياز است؛ امّا عقل انسان به تنهايى نمى‏تواند چنين قوانينى را وضع كند؛ زيرا اولاً هر فرد انسانى در پى منافع و مصالح خويش است و ثانياً عقل بشر به دليل محدوديّت‏هايى كه دارد، از وضع قوانين جامع و كامل براى سعادت خود ناتوان است.
ثالثاً. صرف آشنايى با بدى‏ها و خوبى‏ها براى ترغيب انسان به درستكارى كافى نيست؛ بلكه ابزارهايى براى تشويق و ترغيب لازم است و اين ابزارها همان انذارها و تبشيرهاى وحيانى‏اند كه در سايه هدايت تشريعى فراهم مى‏آيند.15
هدايت تشريعي از طريق وحى به فردى برگزيده اي كه در حقيقت نماينده بشر است، انجام مي گيرد و دستوراتى اعتقادى و عملى(دين) به بشر مى‏آموزد. به سخن ديگر خداوند از گذر وحى، بايدها و نبايدهاى زندگى فردى و اجتماعى را به انسان مى‏آموزد تا او با نيروى انتخاب پاى در راه سعادت بگذارد و در زندگى دنيوى و اخروی‌اش رستگار شود.
اين نوع هدايت كه در حقيقت ارائه طريق و صرف نشان دادن راه كمال و سعادت به بشر است، و آيات مانند آيه ي« إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً»16 ناظر به همين نوع هدايت است، به همگان اعم از مسلمان و كافر صورت مي گيرد.

ب. هدايت پاداشي
علاوه بر هدايت عام و ابتدايي كه يك نوع آن همه ي مـوجودات جهان هستي را در بر مي گيرد و قسم ديگر آن ويژه ي انسان است، هدايت ويژه اي به نام« هدايت پاداشي تكويني» براي برخي از مكلفان وجود دارد.
اين نوع هدايت الهي كه به معناي ايصال به مطلوب و به سلامت به مقصد رساندن است، نصيب كساني مي شود كه با اختيار خود از هدايت ابتدايي خداوند سبحان بهره برده و از عوامل پيشرفت و تكامل استفاده كرده، نيرو عقل و خرد را به كار برده و حق را پذيرفته، به قوانين جامع و كامل الهي گردن نهاده و به آن عمل كرده باشد.
كسي که با هدايت تشريعي به معارف الهي ايمان آورد و به احكام دين عمل نمايند، خداوند سبحان تكويناً از آن دستگيري نموده و به راه‌های سالم كه از آسيب انحراف و طغيان مصون و از گزند راهزن محفوظ است هدايت نموده و توفيقي به آن عطا مي كند كه بقيه راه تكامل را به آساني پيموده و از گذرگاه پرخطر دنيا به سلامت و سهولت عبور و به سر منزل مقصود بار يابد17 چنان كه قرآن كريم دارد كه:« فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‏ وَ اتَّقى‏ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‏ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‏»18 كسي كه اهل اعطاء و بخشش، تقوا و تصديق به نيكي ها باشد، به زودي راه آساني پيش پاي مي گذاريم تا به راحتي بتواند راه هاي تكامل بپيمايد. چنين انساني كه با بهره گيري از هدايت ابتدايي خداوند سبحان، پاداش اين چنين نصيبش گرديده، در دنيا به سلامت زيسته، با سلامت از آن چشم فرو بسته و مي ميرد و در قيامت به سلامت بر انگيخته مي شود چنان كه در قرآن كريم در رابطه به حضرت عيسي پيامبر آمده است:« وَ السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا»19
بنا براين، هدايت ابتدايي چه تكويني و چه تشريعي نصيب همه ي انسان ها( مسلمان و غير مسلمان، مؤمن و غير مؤمن و…) مي شود، اما نوع دوم؛ يعني هدايت تكويني پاداشي است، ويژه-اي كساني است كه از هدايت عام و ابتدايي الهي بهره برده و از نيروي عقل استفاده كرده و از قوانين الهي اطاعت و پيروي نموده است و خداوند سبحان به پاس انجام اين اعمال، آنان را مورد عنايت خاص خود قرارداد و هدايت پاداشي اش را نصيب آن ها كرده است؛ چنان كه در قرآن كريم از پيروي و اطاعت از فرامين الهي و جلب رضايت او،20 جهاد در راه خدا،21 توبه22و پيمودن راه هدايت ابتدايي23 به عنوان زمينه اي براي شمول هدايت پاداشي تكويني ياد شده است.
مراد از ضلالت در برخي آيات قرآن قرآن كريم مانند آيه ي« وَ لَوْشاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»،24 نيز محروميت كساني است كه از هدايت ابتدايي استفاده نكرده. با پيروي از هوي و هوس نيروي عقل را كنار گذاشته و به قوانين الهي گردن نه نهاده اند؛ چنان كه قرآن كريم سرچشمه ي حرمان از اين هدايت را فسق و خروج از اطاعت و فرمان الهي،25 ظلم،26 كفر،27 دروغ گويي و كفران،28 اسراف29و… معرفي كرده است.
مرحوم علامه طباطبايي در تفسير آيه شريفه مي نويسد: حكمت خداوند سبحان مقتضي اين است كه سعادت و شقاوت بشر بر اساس اختيار باشد. راه اطاعت كه سر انجامش سعادت بشر و راه شقاوت را كه پايانش بدبختى ايشان است، برايشان بيان كرد تا هر كس راه معصيت را بپيمايد و طريق ضلالت را پيش گيرد مجازاتش نموده، و هر كس بر مركب راهوار اطاعت سوار شود و راه اطاعت را طى كند او را هم پاداش دهد، و بزودى از هر دو طايفه خواهد پرسيد كه چه كرديد و چه اختيار نموديد؟
بنا بر اين مقصود از اضلال بعضى و هدايت بعضى، اضلال و هدايت ابتدايى نيست، بلكه مجازاتى و پاداشي است، زيرا همه ي انسان ها چه گمراه و چه در راه، همه هدايت ابتدايى دارند، و آن كسى كه خدا مى‏خواهد گمراهش كند كسى است كه خود به اختيار كژ راه و طريق ضلالت يعنى معصيت را پيموده و پشيمان هم نمى‏شود و آن كه خدا هدايتش كرده كسى است كه هدايت فطرى خود را از دست نداده و بر آن اساس مشى ‏كرده و نيز هدايت تشريعي بهره برده و از دستورات الهي پيروي نموده است و يا اگر احياناً از دستوري سر باز زده، توبه كرده، و از راه گناه به صراط مستقيم و سنت الهى‏اش كه تبديل پذير نيست، باز گشته است،

« وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلاً»
بعد مي فرمايد: ممكن است اين شبهه در ذهن آيد كه مستند بودن هدايت و ضلالت به خداوند سبحان با اختيار بشر ناسازگار و ابطال آن را در پي دارد و به دنبال باطل شدن اختيار، مساله ي نبوت ها و رسالت ها باطل مى‏شود.
در جواب مي گويم: جمله‏اى« وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»30 پاسخ چنين شبهه ي آمده كه: نه، هنوز سؤال و جواب و اختيار باقى است، چون هدايت و ضلالت بدست خدا بودن اختيار انسان را باطل نمى‏كند؛ زيرا خدا ابتدا گمراه و هدايت نمى‏كند، گمراه كردنش پاداشي و مجازاتى است يعنى كسى كه خودش بي راه را خواسته، در گمراهى پيش مى‏برد، و هم چنين كسى كه راه هدايت را بر گزيده، در هدايت پيش مى‏برد. و خلاصه آن چه خود انسان اختيار كند خداوند سبحان او را كمك ‏كرده و پيش‏تر مى‏برد.31

نتيجه
هدايت ابتدايي و عام خداوند سبحان، تكويني و تشريعي اش، نسبت به همه ي انسان صورت مي-گيرد؛ اما هدايت پاداشي او تنها نصيب كساني مي شود كه از هدايت ابتدايي بهره برده، از ابزار فطرت و عقل كه خداوند در اختيار او گذاشته استفاده، و از دستورات الهي اطاعت نموده است. اما كساني كه با كنار گذاشتن فطرت و سر باز زدن از فرامين الهي، با اختيار به كژ راهه رفته و از نعمت هدايت ابتدايي بهره نبرده اند، خداوند آنان را از نعمت هدايت پاداشي اش محروم ساخته و به عنوان كيفر به راه اضلالش پيش مي برد و آيه ي شريفه ي« وَ لَوْشاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ»32 ناظر به همين مطلب است.

ـــــــــــــــــــــــــــ

منابع براي مطالعه
1. آذرتاش آذرنوش، فرهنگ معاصر عربي ـ فارسي، تهران، نشر ني، هشتم، 1386ش، ص781.
2. جمعي از نويسندگان، شرح المصطلحات الكلاميه، مشهد، آستان قدس رضوي، 1415ق، ص397.
3. سعد الدين تفتازاني، شرح العقائد النسفيه، تحقيق حجازي سقاء، قاهره، مكتبة الكليات الازهريه، 1407ق، ص65.
4. شرح المصطلحات الكلاميه، ص397.
5. عبدالله جوادي آملي، تفسير موضوعي قرآن كريم، قم، مركز نشر اسراء، 1385ش، ج16، ص21.
6. انسان(76)، 3.
7. بلد(90)، 10.
8. بقره(2)، 185.
9. همو.
10. طه( 20) 50.
11. عبدالله جوادي آملي، تفسير موضوعي قرآن كريم، ج16، ص35؛ مرتضي مطهري، مجموعه‏آثار، تهران، انتشارات صدرا،ج‏2، ص153 .
12. اعلى(87)، 3.
13. عبدالله جوادي آملي، تفسير موضوعي قرآن كريم، ج16، ص 47.
14. محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القران، قم، مكتبة النشر الاسلامي، 1417ق، ج7، ص347.
15. پژهشكده تحقيقات اسلامي، فرهنگ شيعه، قم، زمزم هدايت، 1386ش، ص468.
16. ا نسان(76)، 3.
17. عبدالله جوادي آملي، تفسير موضوعي قرآن كريم، ج16، ص 48.
18. اليل( 92)، 5ـ7.
19. مريم( 19)، 33.
20. مائده(5)، 16.
21. عنكبوت(29)، 69.
22. رعد(13)، 27.
23. محمد(47)، 17.
24. نحل( 16)، 93.
25. بقره(2)، 26.
26. همان، 258.
27. همان، 264.
28. زمر(39)،3.
29. غافر(40)، 28.
30. نحل( 16)، 93.
31. محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القران، ، ج12، ص336.
32. نحل( 16)، 93.

 

 

 

 

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**