بابه مزاری

مانيفسـت تعليم و تربـيت در انديشه وسيرة شهيد مزاري(ره)

**نوشته شده توسط حسین صالحی مالستانی**. **ارسال شده در** بابه مزاری

چكيده:

تعليم و تربيت در انديشه وسيره شهيد مزاري به مثابه يک مرام و هدف بنيادين  مطرح بود. سر گذشت مزاري چه در ايام تحصيل در افغانستان و ايران و عدم استفاده از بيت المال و چه در آوان خدمت عسکري و آشنايي با مظلوميت مردم افغاستان و چه زندان ساواک ايران و پس ازآن در مديريت تربيت محور مدرسه نانوايي در مزار شريف و نيز در بستر مبارزه با مظاهر ستم و استبداد و پارادايم عدالت خواهي و ايثار و شهادت، و نقش‌آفريني بي بديل روح بزرگ او پس از شهادت، درس آموز و راه گشا است، بازخواني مانيفست و روشنگري شخصيت جامع شهيد مزاري، با رويکرد تعليم و تربيت، نياز مبرم فضاي آموزشي کشور به طورخاص و فضاي زيست انساني سياسي اجتماعي جامعه ما به طور اعم، يک ضرورت است، انديشه ارزش محور انساني، معقول و منطقي شهيد مزاري، در فضاي عمومي يکدهه گذشته کشور، به گفتمان غالب تبديل شده است، انديشه­اي که در طول حيات مزاري، به خصوص در دهه هاي شصت و هفتاد بروز يافت و در مقاومت عدالت خواهانه غرب کابل به بلوغ رسيد، به دليل اتکا بر آموزه­هاي دين و فطرت انساني، نقطه عطف تاريخ کشور قرار گرفته و براي فرد فرد جامعه ما نقش معيار را ايفا مي­کند.

واژه­ هاي کليدي:  تعليم و تربيت، آموزش وپرورش، شهيد مزاري، دانش اندوزي، افغانستان.

 مقدمه

تعليم و تربيت در مكتب اسلام در رديف والاترين و فراگير ترين پديده‌هاي ارزش محور قرار دارد  و سعادت و كمال انسان، منوط به نوع ساماندهي  پرورش و آموزش مي باشد، افغانستان با جمعيت اكثريت قاطع مسلمان، در طول تاريخ با چالش­هايي در اين زمينه مواجه بوده است گرچه از يك دهه بدينسو، سرعت كمّي قابل توجهي به سمت دانش اندوزي صورت گرفته است اما آيا از نگاه تربيتي نيز اين سرعت هماهنگ بوده و به جايگاه آن توجه شده است؟! شهيد مزاري در ساماندهي و شتاب فضاي دانش اندوزي، نقش قابل توجه داشت، ايشان فضاي عادلانه آموزش و پرورش را در کشور افغانستان فرياد کرد و در اين راه جانش را در طبق اخلاص گذاشت، و امروز تمامي کساني که در فضاي دانشگاه و حوزه‌هاي علوم ديني و موسسات عالي تنفس مي­کنند، مديون تلاش­ها و خون­هاي پاک امثال شهيد مزاري است، لذا بايد از فرصت‌ها به درستي و نظام‌مند، بهره‌گيري شود. شهيد مزاري اثر گذاري و موفقيت خويش را مديون اقتدا به مکتب انبيا و اولياي الهي است (مزاري،1/220) او از فضاي تعليم وتربيت متوازن، مسير پرپيچ و خم پيشگامي و ستم ستيزي را پيمود و ديگران را نيز در اين مسير فراخواند، با توجه به اثرگذاري بي بديل رهبري و پيشگامي آن شهيد سرافراز،در سمت و سو دادن مسير زيست فرهنگي مظلومين افغانستان، اهداف خاص ايشان در خصوص تعليم و تربيت را ازبستر سير در سيره،انديشه و آثار ايشان مورد بررسي قرار مي دهيم، تا در فضاي ياد بود آن شهيد از بستر تعليم و تربيت، ضمن تجليل از شخصيت او، آموزندگي مسيرش را پيشروي نسل جوان بگذاريم. تا هم اداي ديني ولو اندک در برابر ايثارش کرده باشيم و هم نسل جوان و محصلين کشور را در راستاي راه روشن او قرار دهيم، البته اين مختصر، به مثابه يک «استارت» و درآمدي در اين باب محسوب مي­شود ونه بيشتر.

مفهوم شناسي

مانيفستmanifesto)) يک واژه، با رويکرد غالب سياسي به مفهوم مرام‌نامه­اي است که احزاب و گروه­هاي سياسي، مذهبي، فلسفي وادبي، نظريات و مواضع خود را در آن اعلام مي­کند(انوري،7/6563؛نوروزي خياباني/290) و به معناي بيانيه(امامي/747). وبا کمي تغييرmanifest)) به مفهوم نشان دادن وآشکارکردن، نيز به کار رفته است(نوروزي خياباني/290)

تعليم به معناي آموختن، ياد دادن و آموزش است (معين، 1/1103) و تربيت به معناي، ‌پروردن و پرورانيدن مي‌باشد (دهخدا، 6/6601). در تعريف اصطلاحي، ديدگاه‌هاي متفاوتي درباره آن مطرح شده است (شريعتمداري، 51 ـ 62؛ دفترهمکاري حوزه و دانشگاه، 1/168). اما مي‌توان تعليم و تربيت را مجموعه اعمال يا تأثيرات عمدي و هدفدار يک انسان (مربي) به منظور اثر گذاري بر شناختها، اعتقادات، احساسات، عواطف و رفتارهاي انسان يا انسانهاي ديگر (متربي يا متربيان) دانست(داودي، 22؛ نقيب زاده/25).

«تعليم و تربيت» يا «آموزش و پرورش» (education) ازسويي با مفاهيمي مانند سوادآموزي، کارآموزي، بارآوردن، پروردن، تأديب، اجتماعي کردن، نيز همپوشي دارند. «تعليم و تربيت» منحصر به افراد، زمان، مکان، يا عمل خاص نيست، بلکه يک پديده همگاني است، نگارنده نيز در اين مقاله، سطح وسيع از متربيان را در نظر دارد که به گونه­اي، از انديشه، رفتار و گفتار شهيد مزاري تأثير پذيرفته و به آن نياز مند هستند.

اما چرا مانيفست؟

نگارنده و خيلي از کساني که شهيد مزاري را با تمام جوانب شخصي و شخصيتي و کارکرد و منش اخلاقي اومي­شناسند، معتقد است که وي نه به عنوان يک فرد بلکه به مثابه يک جريان و مجموعه نظام مند ديني، سياسي، اجتماعي، اخلاقي و فرهنگي مطرح است، او به عنوان نماد و نماينده شايسته تمامي ستم ديدگاني است(مزاري/222) که در طول بيش از يک قرن، در کشور افغانستان، از ابتدايي ترين حقوق خويش از جمله تعليم و تربيت، محروم گشته و عمدا و ظلما در تاريکي جهل و بي سوادي نگهداشته شده اند و از همين رو، رويکرد تعليمي و تربيتي شهيد مزاري را در قالب «مانيفست» و مرامنامه جامع از سوي يک کل متشکل، مطرح مي‌کنيم؛ زيرا اوعملا نشان داد که در برابر ستم و بي­عدالتي و جهل آفريني چگونه بايد ايستاد و پيروز شد، شهيد مزاري چشم انداز روشني را پس از ساليان متمادي محروميت همه جانبه اکثريت مردم ما، پيش روي نسل­هاي فعلي و آتي کشور گذاشت و امروزه نسل جوان کشور، با شور وشعور قابل تمجيد دربستر تعليم و تربيت، عليرغم کاستي­ها و کارشکني‌هاي قبيله سالار، تلاش وافر مي­ورزند.

تعليم و تربيت در صدر رسالت انبيا

تعليم و تربت، از اهداف بنيادين رسالت و نبوت بوده وقرآن (توبه/122) بر اين رسالت تأکيد کرده است، از نظر قرآن (جمعه، 2؛ بقره، 151؛ آل عمران، 164) فلسفه بعثت پيامبر اکرم(ص) تعليم و تربيت، و اولين آياتي که بر او نازل شد (علق، 1-5) درباره خواندن، نوشتن و آموزش است، خداوند به قلم و آنچه بدان نوشته مي‌شود سوگند خورده (قلم، 1) و پيامبر خاتم(ص)، خود را معلم معرفي کرده است (غزالي، 1/18). در روايات، بر آموختن علم اگر چه در مکان‌هاي دور مانند چين باشد (حر عاملي، 27/27) تأکيد و گستره دانش آموزي از تولد تا پايان عمرتعيين (ري شهري/206) و علم آموزي فريضه هر مسلماني معرفي شده است (کليني، 1/30). موضوع تعليم و تربيت، انسان و استعدادها و ابعاد وجودي اواست (دفترهمکاري حوزه و دانشگاه، 1/397) اصولا پيشرفت و سعادت هر ملتي از بستر تعليم و تربيت شکل مي­گيرد و از فضاي دانش اندوزي و انسان پروري است که جامعه از فرودها گذر کرده رو به فراز وتکامل مي­روند، بديهي است که پديده تعليم و تربيت دو آموزه ملازم براي سير صعودي آدمي است و اين دو، به سان دوبال است که در کنار هم باشند موجب پرواز انسان به سوي سعادت و کمال مي شود، وجود يکي بدون ديگري، سعادت مطلوب را تأمين نمي­تواند.

شهيد مزاري و اهتمام به تعليم و تربيت هدفمند

شهيد مزاري تربيت شده خانواده مذهبي است او تعليم و تربيت را از مدرسه ديني «نانوايي» از مدارس مزار شريف آغاز کرد و همزمان با تحصيل به پرورش نفس وصيقل زدن روح ­پرداخت، او در بيشتر سال­هاي تحصيل، سه ماه رجب، شعبان و رمضان را به طور مستمر روزه مي­گرفت و از همان ابتدا شيطان نفس را تحت اختيار گرفته و بر آن غالب ­شد، اين در حالي است که از حداقل وسائل معيشتي و غذايي نيز احيانا محروم بود(دولت آبادي/443) او رياضت وپارسايي را از مولايش امام علي (ع)آموخته بود که فرمود «ونفسم را به تقوي رياضت ميدهم...» (نهج البلاغه/417، نامه به عثمان بن حنيف) ايشان تقيد تربيتي را وامدار خانواده مذهبي خود نيز بود(دولت آبادي/444) تداوم تحصيل مزاري در ايران با همين رويکرد جدي تربيتي دنبال گرديد (ر.ک: براي اطلاع بيشتر، رحماني/86-92) که فرصت و ظرفيت طرح مستقل مي‌خواهد.

   بستر ديگري که بر تربيت نفس بابه مزاري کمک کرد و او را در برابر هوس‌هاي تخريبي آن مسلط نمود، رفتن به عسکري بود، دوران سربازي مزاري در جنوب کشور که به خاطر ستم تاريخي و حاکميت قبيلوي تاريکي پرست آنروز، به عنوان قتلگاه جوانان هزاره­ محسوب مي­شد، روح و روان مزاري را بيشتر با درد مردمش آشنا کرد (همو/444-446) دوره طاقت فرساي عسکري او در ولايت خوست بود که امروزه نيز به مثابه مهد تروريسم و منطقه متصل به لانه اصلي تروريسم پرور (پاکستان)براي مردم ما معروف است، تجربه عسکري، مزاري را با مظلوميت مردم افغانستان کاملا آشنا کرد، او از همين بستر دريافت که تمامي مردم افغانستان از جمله پشتون­ها به شدت مظلوم و تحت ستم استبداد يک خاندان ضد دانش قرار دارند مزاري خود ياد آور ­شد که هيچگاه حساب حاکمان مستبد را با کليت قوم پشتون مخلوط نکنيم (همو/447)که اين خود حاکي از خصلت بزرگ منشي، دور انديشي و تربيتي شهيد مزاري است.

   تحصيل پرورش محور مزاري و عسکري در منطقه جنوبي کشور و استعداد و رياضت نفس او باعث شدکه وي در سالهاي بعد، مبارزه عليه تبعيض را در مدرسه سلطانيه مزار عملا آغاز کند و ظلم و حق کشي را بر نتابد او همچنين محصلين اين مدرسه را به ستم ستيزي و حق طلبي تشويق کرد(همان).

 شهيد مزاري و پرهيز از مصرف بيت المال

در آموزه و سيره حوزويان از دير باز، معيشت اندک و زهدآلود محصلين علوم ديني از بستر بيت المال و کمک­هاي مردمي و نه دولتي فراهم مي­شود، شهيد مزاري به عنوان يک محصل علوم حوزوي، عليرغم جواز شرعي، در ايام تحصيل خود از بيت المال استفاده نکرده و از نقش و توصيه پدرش در اين باره ياد آور گرديد (همو/447) او اين مناعت طبع و تقوا و تربيت اقتصادي را در مسافرت­ها و عالم غربت نيز رعايت کرد، وي در مراجعه وديدار که با آيت الله سيد شهاب الدين مرعشي نجفي در قم براي مشوره در باره رفتن به نجف و يا ماندن درقم داشت، پيشنهاد مبلغ کمک مالي آن مرجع تقليد را رد کرد و علي رغم نيازش، از گرفتن آن امتناع ورزيد و همين عزت نفس، باعث برخورد احترام‌آميز حاضران دربيت آيت الله مرعشي نسبت به شهيد مزاري و همسفرش گرديد(حسيني مزاري، هفته نامه وحدت، ش. 377/8 ر.ک: دولت آبادي/450) نظير همين قضيه در سفرش به نجف اشرف در ديدار با امام خميني نيز تکرار گرديد، در اين ديدار از پذيرفتن کمک مالي که امام خميني به او عرضه کرد امتناع ورزيد و مورد تحسين و تعجب ايشان قرارگرفت(همان)[1]

     شهيد مزاري سياست را نيز از بستر ايدئولوژي توحيدي عيار و مبارزه را در چوکات اسلام و خدمت به مسلمانان تفسير(دانش/162) و سياست را انساني کرد(اميري/32-33)

امروزه از مشکلات بنيادين کشور ما فساد، رشوه و دزدي­هاي ملياردي از سرمايه ملي است به گونه­اي که سازمانهاي بين المللي در سال جاري (1391 ش) دولت افغانستان را عنوان رتبه نخست فساد اداري داده است، با توجه به مطلب اشاره وار يادشده، و بازخواني انديشه و سيره شهيد مزاري، نياز جامعه ما به انديشه و سيره آن شهيد آشکار است،  آن دسته ازمسئولين قانون گراي کشور، در رده­هاي مختلف دولتي و نيز جامعه مدني و فرهنگيان و نخبگان کشور بايد انديشه و سيره شهيد مزاري را رأس العين قرار دهند و با يک حرکت ملي، با غول فساد، به شکل هدفمند مبارزه کنند. تادست دزدان، از سرمايه­هاي ملي کوتاه شود و رشوه و فساد و تبعيض، جاي خود را به قانون گرايي بدهد.

شهيد مزاري وتعليم و تربيت براي خدمت

دانش و علم نيز گاهي به مثابه يک بت، بروز يافته و باعث سقوط انسان در وادي ابليس مي­گردد و اين امر آنقدر مهم و فراگير است که شامل علم توحيد نيز مي‌شود(امام خميني،19/134) شهيد مزاري که دانش اندوزي را نه براي شهرت و رسيدن به قدرت بلکه براي رسيدن به تعالي روحي و قرار گرفتن در فاز خدمت به محرومين بر گزيده بود و چندين سال در حوزه علميه قم (حسيني مزاري، هفته نامه وحدت، 377/8) باتلاش بي وقفه به تحصيل علوم ديني پرداخت، و در فاصله سالهاي 1351- 1355، با برنامه­هاي منظم و فشرده، مدارج علمي را با موفقيت طي کرد و ضمن اتمام سطح و بيرون آمدن موفق از امتحان بالاترين سطح حوزه (در آن زمان، سطح سه)، شرح منظومه ملاهادي سبزواري و فلسفه جديد را نيز فراگرفت(رحماني/78-88) وي در ضمن، بين قم و نجف براي کيفيت بخشي و نظام مندي تحصيلاتش مسافرت داشت (دولت آبادي/448؛رحماني/86) وي در سال 1356در فضاي خاص اختناق سياسي وارد کابل گرديد و از آنجا به مزار شريف رفت و بلا فاصله به روشنگري محصلين مدارس آنجا مشغول شد، ايشان براي بيداري و آگاهي محصلين از فضاي سياسي جهان و کشور و درک پيام­هاي روح اسلام به توزيع کتاب پرداخت و در عوض مطالعه کتاب به آن­ها پول هديه مي­داد، ايشان با تلخي و تأسف ياد آور مي­شود که برخي محصلين مدارس، پول را مي­گرفتند اما هنگام تحويل دادن کتاب اظهار مي­کردند که کتاب را نخوانده اند! مزاري از نهادينه شدن بيگانگي باکتاب در کشور، به شدت رنج مي برد(ر.ک: دولت آبادي/461).

شهيد مزاري و حضور تربيت محور در مدرسه نانوايي

باز گشت شهيد مزاري در سال 1360 به مزار شريف و حضور مؤثرش در مدرسه نانوايي پس از ده سال مسافرت و خودسازي همه جانبه، اين مدرسه را تبديل به کانون تربيتي جوانان کشور کرد، وي در اين دوره نه به عنوان يک محصل بلکه در قامت يک استاد کار کشته و تجربه ديده، مديريت اين مدرسه را عهده دار گرديد و محوري شد براي تربيت نسلي که بعدها عَلَم مبارزه با مظاهر ستم را بردوش بگيرند و در محور وجود تربيت يافته مزاري يک پارادايم عدالت خواهي و حق طلبي را در کشور ظلم زده افغانستان به وجود بياورند وآزادي خواهي عدالت محور رابه عنوان انديشه غالب در کشوري نهادينه کنند که در طول تاريخش جز بيداد و استبداد نديده است. رابطه صميمي شهيد مزاري با محصلين مدرسه به سرعت تبديل به ارتباط مريد و مرادي گرديد(دولت آبادي/467) ايشان نظم و نظام مندي را نخسين برنامه کاري و مديريتي خود قرارداد (دولت آبادي، 1378/78-79)، زيرا نظم در کنار نماد تربيت (تقوا) از آخرين توصيه­هاي امام علي (ع)به حسنين (ع) است(نهج البلاغه، وصيتنامه) در اين فاز، ايشان براي تربيت بهتر محصلين، نماز اول وقت را از برنامه­هاي غير قابل اغماض آن­ها قرارداد، نماز اول وقت هم به لحاظ تربيتي و نيز جهت نظم آفريني و قانون گرايي، از خطوط قرمز شهيد مزاري در مدرسه نانوايي محسوب مي­شد، مزاري مي خواست با شيطان کبر و غرور و برتري طلبي ابليسي مبارزه کند و فقط يک قدرت را به رسميت بشناسد که آن قدرت حقيقي خداوند است چنان که در آخرين سخنراني خود در غرب­کابل، آن را مورد تأکيد قرارداد وآيندگان را به اين امر توحيدي، فراخواند(مزاري،1/220).

   بستر ديگري که مزاري براي تربيت محصلين در دستور کار قرارداد، تلاوت و تدبر نظام­مند، مستمر و برنامه ريزي شده قرآن به صورت گروهي و دسته جمعي بود(دولت آبادي/467) تا نوجوانان و جوانان را در مسير تربيتي از منبع وحي قرار دهد و آنان بعدها راه را گم نکنند و به جاي آب، دنبال سرآب و خرافه پرستي و تحجر و دگم انديشي نروند، زيرا مزاري با خرد بيدار وانديشه جامعي که داشت، آينده تاريک خرد ستيزي و برداشت قشري از آموزه­هاي ديني در کشور را ، درک کرده بود.

    برنامه­هاي تربيتي و نظام مند شهيد مزاري در مدرسه نانوايي و نوع تعامل محصلين مدرسه، بعدها محک آزمايشي شد براي کساني که در فاز آزمون بزرگ عدالت خواهي در سه سال (1370-1373) مقاومت غرب کابل قرار گرفتند، کساني که در آن زمان با برنامه­هاي مزاري سر ناسازگاري داشته و يا آن را با اکراه انجام مي دادند، در مبارزه با ستم و استبداد، از مسير عدالت خواهي لغزيدند اما عده کثيري که برنامه­هاي مزاري در مدرسه را از جان و دل خريدار شدند، در بستر مبارزه عدالت خواهي نيز استوار و صبور در کنار مزاري ماندند(دولت آبادي/ 473). بنا براين تعليم و تربيت هدفمند و متکي به قدرت حقيقي حق، براي انسان سر نوشت ساز و مهم است

شهيد مزاري و اهتمام به مسائل فرهنگي

تعليم و تربيت صحيح از بستر فعاليت­هاي فرهنگي و بهره­گيري از فرهنگ ناب توحيدي اسلام، قابل توسعه و کيفيت بخشي است، شهيد مزاري که خود تربيت شده‌ي مکتب اسلام بود، برنامه­هاي همه جانبه را براي زدودن ريشه جهل و خرافه تدارک ديد و تلاش­هاي گسترده­اي را آغاز کرد، وي براي ارتقاي اطلاعات عمومي مردم، تأسيس راديو را در برنامه کاري خود قرارداد و لي اين کار علي رغم تلاش­هاي پي گير او، به سامان نرسيد (دولت آبادي/474)، تأسيس مجله حبل الله و مجله سراج از فعاليت­هاي فرهنگي ديگر شهيد مزاري است که به عنوان ميراث ماندگار او بستري براي بروز استعدادهاي پژوهشي محصلين حوزوي افغانستاني گرديد، بايد توجه داشت در زمان اقدام ايشان، تعداد قلم بدستان محصلين حوزوي ما انگشت شماربودند، مجله حبل الله از سال 1362 تا 1377 ادامه يافت و 137 شماره منتشر گرديد (همو/ 475). همچنين تأسيس ماهنامه ميثاق وحدت و هفته نامه وحدت، توظيف عده اي براي تهيه کتاب‌هاي درسي مدارس کشور از برنامه­هاي فرهنگي او بود(شجاعي/181؛ زنده تر از توکسي نيست/192-197)

   مرکز نويسندگان افغانستان از برنامه­هاي ديگري است که خود باوري و اراده شهيد مزاري بر آن تأثير مستقيم داشت و او سنگ بنايش را گذاشت و مورد تشويق قرار داد، شهيد مزاري که از جيب شخصي خود مصرف کرد و دانش اندوخت و با پاکي پارسايي رشد کرد، به گونه بي بديل در ميان سران جهادي کشور بروز يافت، وي براي کادر سازي کار آمد احقاق حق، مجتمع شهيد بلخي را در قم راه اندازي کرد که بستري شد براي وضعيت فعلي کشور، وي همچنين دغدغه جدي باز شدن دانشگاه­هاي کشور را به عنوان يک وظيفه حتمي داشت و معتقد بود، آينده کشور بايد بدست نسل جوان و تحصيل کرده و باسواد رقم بخورد (ضيايي/34) چيزي که امروزه دغدغه غالب، براي بيرون رفت از فضاي فساد آلود کشور است.

نياز امروز فضاي تعليم و تربيت کشور به تبيين انديشه شهيد مزاري

آرمانهاي الهي انساني و عدالت خواهانه شهيد مزاري، در وضعيت فعلي فضاي تعليم و تربيت کشور از نيازهاي اساسي مردم ما به حساب مي­آيد؛ زيرا چالش­هاي بسياري در فضاي فساد اداري کشور فراروي رشد عادلانه و کيفي تعليم و تربيت وجود دارد، هنوز فرصت­هاي آموزشي از بستر تبعيض قومي و رويکرد قبيله سالاري در کشور رقم مي­خورد، امروزه در سطح کلان آرمان شهيد مزاري، تقويه روحيه وحدت ملي(احياي هويت/34، 146) تحکيم و حفاظت بنياد خانواده بر پايه اخلاق توحيدي، تقويه روح برادري، همزيستي مسالمت آميز، عدالت محوري، ترويج حس خيرخواهي و احياي فضايل ‌اخلاق اسلامي، ضديت و مبارزه با جنگ طلبي و تروريسم (همان/116، 141). احترام به قانون و رعايت همسان آن، حمايت از حقوق قانوني همه ساکنين کشور بدون در نظرد داشت قوم، جنس، سن، موقف اقتصادي اجتماعي و وابستگي سياسي و غيره (همان/160،33)، انکشاف روحيه مشارکت در فعاليت‌هاي ديني، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي، تقويت روحيه گذشت فدارکاري و ايثار در روابط جمعي و مقدم شمردن منافع اجتماعي بر منافع فردي(همان/222)، ايجاد روحيه انتقاد و انتقادپذيري، حوصله مندي و احترام به آراي ديگران درارايه انديشه­ها، رشد و انکشاف روحيه احترام به شخصيت افراد، کرامت انساني و رعايت آداب معاشرت درروابط اجتماعي، ايجاد روحيه حل مسالمت آميز اختلاف­ها و برخوردها بطور صلح آميز(همان/116) ايجاد روحيه فرهنگ تحمل، تقويه روحيه احترام به کرامت انساني و آگاهي از حقوق بشر وعمل به موازين بنيادين آن از فرهنگ غني اسلام(همان/163)، رشد روحيه احترام به مقام انساني و ديني زن و حمايت از حقوق آن­ها(همان/134)، تقويت روحيه حقوق بزرگان، همسايگان، شهروندان و موازين جامعه مدني». (وزارت معارف/13،9،21) مسائلي است که مورد توجه شهيد مزاري بود، ويا از انديشه و سيره او قابل استنباط است و امروز مردم ما بدان نياز مند هستند. تا به عنوان يک شهروند و برادر در زير سقف يک کشور همزيستي کاملا متوازن، معقول و انساني داشته باشند.

نتيجه

مرام­نامه تعليم و تربيت در انديشه و سيره شهيد مزاري از بستر فرهنگ توحيدي اسلام و آموزه‌هاي ديني مايه گرفت و با اتکا به سيره انبيا و اولياي الهي به شکل منطقي، معقول و کار آمد براي نجات مردم محروم کشور رقم خورد، مزاري نه با شعار بلکه در عمل تعليم و تربيت نظام مند را بستر سازي کرد و با رويکرد انساني و احترام به حقوق بشر، بدور از هرگونه تبعيض وحق کشي، با نهادينه کردن نداي عدالت خواهي، راه روشن دانش اندوزي را فراروي نسل جديد کشور قرارداد، وي با برگزيدن مسير تربيتي و پرهيز از ماديگري و رفاه طلبي، چراغ راه مردم خود شد و به سان پدر مهربان در قلوب مردم جاه گرفت. او که دانش را نه براي شهرت و قدرت بلکه براي رسيدن به آرمان الهي و نجات محرومين تاريخي کشور و هدايت آن­ها به سوي کمال انساني فراگرفته بود بااهتمام به مسائل تربيتي، برکيفيت بخشي به مسائل تعليمي پرداخت و خدمات فرهنگي بسياري را براي فضاي تعليم و تربيت به يادگار گذاشت و در اخير با ايثار و شهادت خود، براي هميشه تاريخ الگوي نيک گرديد و پس از شهادت، بسان قلب تپنده، همچنان نقش غفلت زدايي و بيدارگري را ايفا مي­کند.



1 براي اطلاع بيشتر در اين باره، ر.ک:  مقاله نگارنده در مجله حضور، ش77، و مجله شاهد ياران، ويژه نامه شهيد مزاري (ره)

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**