اخبار و رویدادها

دیدگاهها درباره موجودیت شورای سراسری هزاره های اهل سنت افغانستان

**نوشته شده توسط ali halimi**. **ارسال شده در** اخبار و رویدادها

 دیدگاهها در باره موجودیت شورای سراسری هزاره های اهل سنت افغانستان؛

بعد از اعلان موجودیت شورای سراسری هزاره های افغانستان و فراخوان برای پیوستن به این شورا، دیدگاههایی مختلف و نسبتا هماهنگ پیرامون آن اظهار گردیده است. در این ارتباط به برخی دیدگاهها که در شبکه مجازی و در صفحه رسمی این شورا انعکاس یافته اشاره می گردد:

 

فراخوان شوراي سراسري هزاره هاي اهل سنت افغانستان

--------

از تمامي هزاره هاي سني در سراسر جهان به ويژه در افغانستان تقاضا مي شود، بياييد و به "خويشتن" بر گرديد. نه جبري در كار است و نه ستمي. دو صد سال تهي دستي، فقر و بد بختي بس است. بياييد دست به دست هم بدهيم و از "هزاره" معجون مذهب بسازيم. هزاره ي كه پاسدار ناموس خود و ديگران بوده، هزاره ي كه غم نان كشيده اما هرگز براي نان خود اش را نفروخته است، هزاره ي كه هرگز متهم به خيانت ملي و وطن فروشي نيست، اين هزاره نمي تواند بيشتر از اين تاب جدايي و چند پارچه گي داشته باشد. بياييد و با هم از حق انساني و اخلاقي مان دفاع كنيم. بياييد در كشوري كه همه چيز بر معيار قوميت شناخته مي شود، قوم خود را بشناسيم و همه باهم در كنار هم برادروار زيست كنيم.

درِ شورا بر روي شما عزيزان باز است و هر كدام تان را از هركجا كه هستيد با آغوش گرم پذيرايي مي كنيم. اين شورا تنها و تنها براي بازيابي هويت گمشده ي شما ساخته مي شود. هدف و مقصد نهايي شورا خدمت به مردم رنج كشيده ي هزاره ي سني است كه در طول دو صد سال نه از اين سو شدند و نه از آن سو و به هر دروازه ي كه رفتند طرد شدند. يكي به نام مليت سركوب كرد و ديگري به نام مذهب، اكنون با دو ويژه گي "قومي" و "مذهبي" براي شما مردم زجر كشيده مي خواهيم با شما يكجا در فضاي باز و دموكراتيك دادخواهي كنيم. لطفاً با اين كاروان بپيونديد و ما را در راه رسيدن به "اتحاد" و "يكپارچه گي" ياري رسانيد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بسم الله الرحمن الرحیم

شورای سراسری هزاره‌های اهل سنت افغانستان

انسجام و اتحاد

جلسه‌ی مشورتی هژدهم

آجندا:

1. تلاوت قرآن عظیم الشأن

2. انتخاب نام شورا

3. انتخاب اعضای مؤسسین شورا

4. انتخاب هیئت مدیره‌ی شورا

5. انتخاب کمیته‌ی مالی

6. انتخاب مکان برای دفتر شورا

جلسه‌ طبق آجندا با تلاوت قرآن عظیم الشأن توسط مولانا شهنواز حجقو آغاز و متعاقباً استاد یونس طغیان ساکایی به حیث رییس مؤقت جلسه انتخاب و نام شورا را بر اساس فیصله‌ی قبلی که از 15 تن از 15 ولسوالی از اعضای شورا انتخاب شده بودند و نام پیشنهادی «شورای سراسری هزاره‌های اهل سنت افغانستان» را پیشنهاد کرده بودند، به رای گیری گذاشته و شورا به همین نام «شورای سراسری هزاره‌های اهل سنت افغانستان» به اکثریت آرأ به تصویب رسید و متعاقباً بحث شد که برای جلوگیری از ازدیاد واژه‌ها و عام فهم بودن شورا در فضای انترنت تمامی صفحه‌ها در شبکه‌های اجتماعی و ویب‌سایت‌ برای شورا زیر نام «شورای سراسری هزاره‌های سنی افغانستان» ایجاد گردد. در قسمت دیگر جلسه اعضای مؤسسین که فعلاً در جلسه حضور داشتند و آن عده دوستانی که در جلسات قبلی حضور داشتند، انتخاب شدند.

بر اساس فیصله‌ی اکثریت در قسمت آجندای سوم، تمامي مؤسسين به عنوان هیئت مدیره‌ی مؤقت انتخاب گردیدند.

در قسمت کمیته‌ی مؤقت مالی سه نفر از اعضای

مديره انتخاب گرديدند. در قسمت آجندای نهایی بعد از بحث و تبادل نظر بسیار اعضای شورا توافق کردند که دفتر شورا در مناطق خوشحال خان مینه جستجو و تدارک دیده شود. در نهایت جلسه‌ی بعدی که بحث روی اساس نامه و همایش بزرگ مردمی برای اعلام موجودیت شورا خواهد بود به روز دوشنبه 28 ثور 1394 برگزار گردد که در این جلسه از صورت پیشرفت کار ثبت و راجستر شورا در وزارت عدلیه نیز از سوی محمد اسحق کیهان گزارش ارایه می‌گردد.

یادداشت: صفحه‌ی «شورای سراسری تورانیان افغانستان» به دلایل که قبلاً با دوستان در همان صفحه شریک شده بود، حذف و در عوض صفحه‌ی تحت عنوان «شورای سراسری هزاره‌های سنی افغانستان» ایجاد می‌گردد. از تمامی دوستان خواهشمندیم که این صفحه را پسند و به اشتراک بگذارند تا در رسیدن شورا به اهداف والا و انسانی اعضای شورا را یاری رسانند.

یادداشت2: لوگوی که برای حاضر در این صفحه گذاشته می‌شود مؤقت بوده و در جلسات بعدی روی آن بحث و تبادل نظر صورت خواهد گرفت.

بااحترام - اعضای رهبری شورای سراسری هزاره‌های اهل سنت افغانستان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در باره شورای سراسری هزاره های اهل سنت؛

جمهوری سکوت

*******************

خوشبختانه به همت مردم ما، آگاهان، نخبگان فکری ، دردمندان وشخصیت های متنفذ فرهنگی و اجتماعی هزاره های سنی، با تشکیل نهادی بنام " شورای سراسری هزاره های اهل سنت " ابرازموجودیت کرد. جمهوری سکوت، این اعلام حضور را، به رهبری، اعضا و همه مردم هزاره، به خصوص هزاره های اهل سنت، با صمیمیت و اخلاص تبریک وتهنیت میگوید.

آگاهان هزاره های اهل سنت بعد از تحلیل وارزیابی های دقیق جامعه شناختی، به این نتیجه رسیدند که به گونه مستقیم نام " هزاره " را وارد عرصه نمایند. بدان معنا که هزاره های سنی با وجود حضور سنگین شان دربیشتر از دوثلث ولایات افغانستان، پایگاه وآدرسی برای همسویی، همآهنگی وانسجام شان نداشته وبه نحوی هویت " هزاره ای " شان مورد کتمان قرار داده میشد. ازسوی دیگر این کتمان گری سبب شده بود که این جزء بزرگ، از پیکر واحد هزاره، جدا بماند. زیرا متاسفانه سیاستگذاری در افغانستان طوری بوده که نگذارند تا هزاره های سنی ، اسماعیلی و12 امامی، به عنوان " یک پیکر واحد " ابراز موجودیت نمایند. اما این طلسم اکنون در حال فروریختن است، این سه جزء از یک پیکرواحد هرکدام در جایگاه خویش، دست به تشکیل نهادهای زده اند، که درآینده متمم همدیگر بوده وآن آرمان تاریخی هزاره ها که همان " پیکر واحد " است،به بار خواهد نشست. چون تمام این نهادها با آیدیای " وحدت کامل هزاره ها " شکل گرفته و این استراتژی به همت والای جامعه هزاره وگردانندگان دردمند این نهادها، تحقق خواهد یافت.

در اینجا لازم میدانیم که دوستان به دو نکته ظریف توجه نمایند:

یک : در میان هزاره های سنی " هزاره " معادل " شیعه " قبول شده است. اگر نام نهاد تنها " هزاره " می بود، جامعه هزاره اهل سنت، هرگز به این نام توافق نمیکردند. لذا دوستان برای لحاظ کردن این برداشت وهم به خاطر مطرح نمودن نام " هزاره " کلمه " اهل سنت " را در کنار آن گذاشته اند.

دو : وقتی میگوییم که هزاره متشکل از سه جزء است، پس برای توضیح این سه جزء، ناگزیریم که بگوییم که : هزاره سنی ، هزاره اسماعیلی وهزاره اثنی عشری. بدون ذکر این نامها تفکیک معرفتی سه جزء پیکرواحد هزاره، ممکن نیست. حال هرجزء به شیوه وروال خود بایددر انسجام جامعه خود تلاش نماید. تا سرانجام این اجزا در یک پیکر واحد جمع گردیده وبه وحدت کامل برسند. طبعاً این راه دشوار گذار باید با دقت و تامل طی گردد تا به آن مامول مقدس که عبارت از " انسجام کل هزاره " است برسد.

در آخرذکر این نکته مهم را فراموش نمیکنیم که : تمام این فعالیت هاباید در استقامت وحدت همگانی هزاره ها اعم از شیعه اسماعیلی، اثنی عشری و سنی، به عنوان یک تبار واحد، بیانجامد و نیت انسجام کلی هزاره ها، باید سرلوحه کار وفعالیت همه نهادهای هزاره تبار باشد. این یگانه راه هویت بخشی وبازخوانی تاریخ تمدنی ، فرهنگی این تبار بوده که پی آمد آن مطرح کردن هزاره ها به عنوان یک پیکر واحد در عرصه های سیاسی ، فرهنگی، اقتصادی واجتماعی افغانستان خواهد بود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شواری هزاره های اهل سنت افغانستان

نوشته از استاد علي اميري

...............

اعلام «شورای هزاره های اهل سنت افغانستان» در فضای مجازی با واکنش های گوناگون مواجه شد. اما شگفت انگیز ترین واکنش تا جایی که من دیدم این بود که:«هزاره ها را به نام مذهب دچار تفرقه نکنید!» این سخن آشکار خود تفرقه افکنانه است. هزاره ها از لحاظ مذهبی به سه مذهب اسلامی «تشیع امامی»، «تشیع اسماعیلی» و «سنی حنفی» تعلق دارند. اکنون که عهد سرکوب «هویت ها» اندکی رو به کاستی می رود، اعلام موجودیت این شو را می تواند نشان دیگری از رشد و بالندگی اجتماعی افغانستان و علامت تبارز هویت های گوناگون قومی، مذهبی و فرهنگی این کشور و فرهنگ رنگارنگ این سرزمین باشد. همانگونه که پیروان مذاهب مختلف در افغانستان می توانند برادر باشند، هزاره های پیرو مذاهب مختلف نیز به درستی برادر همدیگر هستند و همه با هم در کنا سایر اقوام با هم برادر افغانستان، پیکره بزرگی را به نام «ملت افغانستان» تشکیل می دهند. «جدال هویت ها» برای افغانستان بسیار پر هزینه و زیانبار بوده است. اکنون بایستی این جدال را به «احترام به هویت ها» و به رسمیت شناختن هویت ها تبدیل کنیم. برای افغانستان بزرگترین افتخار این است که در آن هرکس بتواند خودش باشد. انشاء الله خداوند همه نهاد های اجتماعی ما از جمله این شور را کامیاب و موفق گرداند. آمین.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برنهاده‌هایی در باب «شورای هزاره هاي اهل سنت افغانستان»

اسد بودا

--------------

❖̀ اگر قرار باشد استثنای حقیقی برسازنده‌ افغانستان را پیدا کنیم، این استثنای برسازنده هزاره است. افغانستان با کسر و حذف هزاره‌ها شکل گرفت، نه با تعیین مرز سیاسی؛ چرا که مسئله دیورند هنوز حل نشده باقی مانده است و ناسیونالیست‌های افغانی ادعای فراتر از دیورند دارند. انسان هزاره اما نه تنها در درونِ مرزهای افغانستان بیگانه، بلکه امر قوام‌بخش و دشمن درونی است که اسطوره‌ی افغانستان با آن خود را سر پا نگه می‌دارد و از فروپاشی نجات می‌دهد.

 

❖̀ در صورتي كه عدالت را برابری و فراخواندن امر مزيد/ زايد به درون قاعده بدانیم، در این صورت دادخواهی از انسان هزاره- این امر زاید تاریخ- رسالت هر شهروند این کشور است. این بدان معنا نیست که قربانی ‌بودﻩگی خاص هزاره‌هاست. در ساختار حذفی ستم قاعده است و در همه‌جا وجود دارد. ﺍﻣﺎ هزاره‌ به عنوان یک کاراکتر خاص موضوع ستم تاریخی است. شاید خطا نباشد اگر بحران کنونی را «هزاره‌شدن کل وضعیت» بدانیم. در حال حاضر، قطع نظر از پیوندهای تباری، هر شهروند ساکن در افغانستان به نحوی هزاره است و مرگ و اسارت و مهاجرت اجباری او را تهدید می‌کند. ساختار سیاسی حذفی که خود را بر اساس حذف اکثریت شهروندانش تعریف می‌کند، از بنیاد پارادوکسیکال است و فرجامی جز همگانی‌ شدن حذف و در نتیجه نابودی و فروپاشی کل نظام سیاسی ندارد.

 

❖̀ راه حل بیرون‌ٰرفت از این بحران نیز آوردن فروماندگان و محذوفان سیاسی به درون جامعه و جذب آن‌ها در ساختار قدرت سیاسی است. هرچه امر بیرون‌مانده‌ی فراخوانده‌شده، استثنایی‌تر و حاشیه‌اﯼتر باشد، راه حل اساسی‌تر است و ما را به ریشه‌های بحران نزدیک‌تر می‌کند. از این منظر «شورای سراسری هزاره‌های اهل سنت» گام بزرگی در راه تامین عدالت و برابری در ساختار سیاسی‌- اجتماعی است که ستم و حذف اجتماعی را امر عادی می‌شمارد. از آن‌جا که هزاره‌ی سنی استثنای مضاعف و همزمان شکافی در قلب قومیت و مذهب است، میزان همراهی و همدلی ما با خواست انسانی و مدنی هزاره‌ی سنی، نشان‌گر و فاداری ما به عدالت و برابری نیز هست.

❖̀ بیرون شدن از دخمه‌ی حذف، در گام اول، رسالت خود هزاره‌های سنی است. جامعه‌ی مبتنی بر کسر و خلق مازاد، در برابر این حرکت حساس است و ذهنیتِ اجتماعی که مشخصه‌ی بارز آن توهم توطئه است، از آن می‌ترسد و تلاش می‌کند مازادهراسی خود را به زبان سیاسی ترجمه و آن را همگانی سازد. کسانی که به هر نحوعی داعیه‌دار این حق‌اند، برای احقاق حقوﻕشان، نیاز به تایید هیچ‌کسی ندارند. حقانیت این خواست انسانی و مردمی، موید خویش است. تعلیق این خواست به تایید هزاره‌های شیعه و انتظار استقبال پرشور از سوی آن‌ها و یا اقوام دیگر، به ضرر این خواست است. مگر دیگران انتخاب هویت شان را منوط به تایید هزاره‌های سنی کرده‌اند که هزاره‌های سنی، در انتخابات هویت شان نیاز به تایید داشته باشند؟ همان‌گونه که یک هزارﻩی اسماعیلی نیازی ندارد و نیازی نمی‌بیند که هزاره‌های دوازده‌امامی و یا مذاهب و اقوام دیگر، هزاره‌بودن و اسماعیلی‌بودن او را تایید کنند، هزاره‌های سنی نیز ضرورت و نیازی به تایید اقوام و مذاهب دیگر ندارند. نفس انتظار تایید از سوی دیگری، دعوای خواستِ هویت را نقض می‌کند و در برابر هویت‌خواهی قرار دارد. در ایدئال‌ترین صورت، دیگراﻥاند که تایید و تعیین می‌کنند که شما همزمان «هزاره و سنی‌مذهب» هستید. اما هر آن‌چه را دیگران بدهند، می‌توانند باز ستانند. در نتیجه راهکار اساسی آن خواهد بود که این خواست، به یک خواست درونی و خودجوش بدل گردد.

❖̀ این بدان معنا نیست که نژاد خالص به نام هزاره وجود دارد. تئوری نژاد خالص اکنون ارزشی فراتر از اسطوره‌ها و اوراد و جادو ندارد. هیچ نژاد خالصی در جهان یافت نمی‌شود. آدمیان در طول تاریخ به هم آمیخته‌اند، از هم دور افتاده‌اند، ترکیب‌های نو یافته‌اند و نه تنها از نظر اعتقادی، بلکه از نظر ساختار فیزیکی دگرگون شده‌اند. تئوری نژاد خالص، از نظر علمی نادرست و به لحاظ اخلاقی قابل دفاع نیست. اما به دلیل قرار گرفتن افراد در شرایط محیطی و اجتماعی، همسانی‌های فرهنگی و فیزیکی پایداری در میان آن‌ها پدید می‌آیند که آن‌ها را از اجتماعات دیگر متمایز می‌کند. پدیده‌هایی چون قبیله، نژاد و قوم و مذهب اعتبار خود را از همین همسانی‌هایی می‌گیرند که امکان دارد در آغاز کاملا اتفاقی بوده باشد. فقط یک نژادپرست تمام‌عیار می‌تواند به نژاد ناب باور داشته باشد و بیولوژی را مبنای پندار و کردار رفتار خود قرار دارد.

❖̀ حتی اگر با رویکردها و سنجیدارهای مدرن هزاره را بررسی کنیم، نژاد نیست. هزاره «قوم» است؛ شبکه‌ی فرﻫﻨﮕﯽﺍﯼ که هسته‌هایی از عقاید و ساختارهای فیزیکی متفاوت را در بر می‌گیرد. ساختار اجتماعی هزاره قبیله‌ای و نژادی نیست، قومی و فرهنگی است. خطاست اگر قومیت این ساختار غیر شهری تقدیس گردد. اما قومیت هرچه باشد، یک مرحله پیش‌رفته‌تر از قبیله است. قوم هزاره، یگانه قوم افغانستان است که شمار قابل توجهی از سه مذهب حنفی، اسماعیلی و دوازده‌امامی را در خود جای داده است. هرچند در مذهب نور نجاتی نمی‌درخشد و «دیگر نمی‌توان به آیاتِ رسولان سرشکسته پناه برد»، این تکثر اعتقادی و فرهنگی اما بیش از آن‌که نشان ضعف و فقر فرهنگی هزاره‌ها باشد، نشان قوت فرهنگی آن‌هاست. تکثر فرهنگی به این میزان که جمعیتی قابل توجهی را در خود جای دهد، در جامعه‌ی افغانی یک استثناست و باید آن را ارج نهاد، همان‌گوﻧﻪ ﮐﻪ تکثر فرهنگی ولایت‌هایی چون بدخشان، پنجشیر، پروان، بغلان، بادغیس و دیگر ولایت‌هایی که جمعیت بزرگی از هزاره‌ها را در خود جای داده‌اند، استثنا‌اند و از نظر فرهنگی می‌توانند مبنای هم‌پذیری و زندگی مسالمت‌آمیز قرار گیرند.

❖̀ تکثر فرهنگی بنفسه نه تنها جذاب و زیبایی‌شناسانه است و ما را از ملال تکرار نجات می‌دهد، بلکه در رشد و غنای فرهنگی نیز موثر است. از آن‌جا که هر امر فریدی در ذات خود کثیر است و امر یگانه وجود خارجی ندارد، هراس از تکثر از نظر معرفت‌شناختی سقوط در دام اوهام است و از نظر اجتماعی و سیاسی به خشونت و فجایع می‌انجامد. بنابراین «شورای هزاره‌های اهل سنت» نباید برای ما ترسناک باشد، ﭼﺮﺍ که به غنای فرهنگی می‌انجامد. دامن‌زدن به ترس و هراس از این شورا به ضرر گروه‌های مدنیت‌گرا و البته به نفع گروه‌های متصلب و متحجر است. هم ترس هزاره‌های شیعه‌گرا از این شورا بی‌پایه است و هم سنی‌هایی که هزاره‌‌بودن را در شیعه‌بودن تقلیل می‌دهند. هزاره‌های سنی به همان میزان که با گسستن زنجیر این همان شیعه‌گروی جامعه هزاره را صورت نو می‌بخشد و ساحت نامرئی آن را محسوس و دیدپذیر می‌سازد، زنجیر این همان سنی‌گروی را پاره‌پاره، و هزاره را به عنوان ساحت درونی از یادرفته/ انکارشده‌ی آن معرفی می‌کند. این گسست، نه تنها تفرقه نیست، بلکه وحدت‌بخش است و میان مردم هزاره که تا هنوز در شیعه تقلیل داده شده‌اند و دیگر مردمان این سرزمین پیوند تاریخی و فرهنگی ایجاد می‌کند.

❖̀ خطر و چالشِ پیش رو، استحاله‌شدن هزاره‌های سنی در دل کل کاذبی به نام هزاره‌های شیعی است. همان‌گونه که استحاله‌ی این مردم در دل کل کاذبی به نام سنی رستگاری سیاسی و اجتماعی در پی نداشت، استحاله‌ی آن‌ها در چارچوب منافع شیعی ﻧﯿﺰ دست‌آوردی در پی ندارد. اگر هدف سیاسی این شورا را تامین حقوق استثنایی به نام هزاره‌ی سنی بدانیم، در این صورت محور اساسی کار آن‌ها نیز مشخصا تامین منافع هزاره‌های سنی خواهد بود. البته خطاست اگر منافع هزاره‌های سنی خارج از چارچوب منافع جمعی هزاره‌ها و منافع جمعی هزاره‌ها خارج از منافع اقوام دیگر تعریف گردد. چنین چیزی فاجعه‌ی مضاعف به‌بار می‌آورد، با این‌حال، انتزاعی‌سازی بیش از حد حق اجتماعی، به خودفریبی و محرومیت اجتماعی به ظاهر موجه منجر می‌گردد که به مراتب خطرناک‌تر است. هزاره‌های سنی، در عین حالی که اشتراکات با دیگر هزاره‌ها دارند، منافع سیاسی عینی و تعریف‌شده‌‌ای دارند که می‌توانند برای تامین آن‌ها با هزاره‌های شیعه و دیگر اقوام و مذاهب افغانستان وارد گفت‌وگو شوند. همان‌گونه که تامین منافع اهل تسنن به عنوان اهل تسنن تامین حقوق هزاره‌های اهل سنت را در پی نداشت، تامین حقوق هزاره به عنوان هزاره نیز لزوما تامین حقوق و منافع آن‌ها را در پی ندارد. آن‌ها دقیقا مانند هزاره‌های اسماعیلی، باید به عنوان یک گروه اجتماعی مستقل و البته در پیوند با هزاره‌ها و دیگر اقوام موجود در افغانستان، در عین حالی که حق سیاسی و اجتماعی شان را مطالبه می‌کنند، برای ساختن آینده‌ی بهتر برای کشور تلاش نمایند. یگانه دگرگونی که در سرنوشت آن‌ها رخ خواهد داد، گذار از تخیلاتِ انتزاعی و امکان زد و بندهای سیاسی و اجتماعی مستقل در راستای تثبیت و به‌دست‌آوردن حقوق عینی و واقعی شان است به گوﻧﻪﺍﯼ كه همزمان هزاره بودن و سني بودن نه شرم باشد و نه براي ديگران پرسش برانگيز.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نوشته بسم الله عطاش وکیل شورای ولایتی بغلان

در پیوند به ایجاد شورای سراسری هزاره های اهل سنت افغانستان

،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

این شورا گام استوار برای پیروزی و استقامت بخشیدن ملت بزرگ هزاره اهل سنت است اینها صد ها سال در حال بلا تکلیفی بسر میبرند در حوزه شمال افغانستان هزاره های سنی بزرگترین کتله قومی نسبت به تمام اقوام است آنها در زمان جهاد از رشادت و دلاوری های زیاد در دل تاریخ از خود شان به یاد کار گذاشتند امران جهادی مانند آمر عبدالحی نهرین ، وکیل غفار خوستی، مامور علم داله اندرابی، مولوی محمد قل شریعتی ، بازمحمد کرم علی ، قوماندان دولت صبری ، شیخ دولت رفیعی ، ق نسیم ساکایی و سایرین همه از تبار هزاره و در عقیده اهل سنت بودند اما در ولایت بعلان بعد از پیروزی دولت اسلامی واحد در تمام دوره های دگر برای اینها در ادارات دولتی جا و مقام نبود همینطور در تمام شمال کشور صد ها مرد این تبار مانند ستاره در آسمان جهاد کشور میدرخشد ند اما امروز آنها را کسی در هیچ مجموع حساب نه میکند هزاره های اهل سنت شصت درصد تمام نفوس مردم بعلان را تشکیل میدهند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نوشته از ياسين صميم

..................

به توجۀ هم تباران عزیز ام

به همان میزانی که هزاره‌های اهل تشیع(12 امامی و اسماعیلی) هزاره اند، به همان میزان هزاره‌های اهل سنّت هزاره اند. هردو رنج و محرومیت تاریخی را تجربه کرده اند، امّا هزاره‌های اهل سنّت بیشتر. بدترین رنج تاریخی و اجتماعی، همان از خودبیگانگی و فراموشی هویت است. روی همین ضرورت بود که استاد مزاری می گفت: «در افغانستان نباید دیگر هزاره بودن جرم باشد.»

با تغییر نام «شورای سراسری تورانیان افغانستان» به شورای سراسری هزاره‌های اهل سنّت افغانستان، احساس شادمانی کردم و قلباً از پایه‌گذارانِ این نهاد فراگیر مردمی و اجتماعی سپاسگزاری کردم.

می‌دانم و می‌دانید رسیدن به این مرحله‌ای از اقدام، کار ساده‌ و آسانی نبوده است و تا این دم، بنیادگذارانِ این نهاد با چالش‌ها و محدودیت‌های شدید و گسترده‌ای اجتماعی-سیاسی دست و پنجه نردم کرده و در آینده هم طبعاً باید چنین دشواری‌ها و چالش‌ها را انتظار داشته باشند.

وظیفه و مسؤولیت برادری و برابری هزاره‌های اهل تشیع و به ویژه، نسل جوان و نخبگان فکری-سیاسی ایجاب می‌کند که در چنین شرایط حساسی بجای انتقاد از نام و عنوان شورا،این نهاد نوبنیاد را با ارایۀ طرح، برنامه و کمک‌های مالی و تشویق‌های عاطفی-روانی یاری رسانند؛ همان‌گونه که از سایر گروه‌های قومی نیز چنین انتظار داریم.

این نکتۀ مهم را درنظر داشته باشید که همان‌گونه که هزاره‌های اهل تشیع به «شیعه بودن» خود شناخته می‌شود، بگذارید «بیرارهای رنجدیدۀ اهل سنّت» ما به مذهب متسامح و شکیبای حنفی شناخته شوند و به آن افتخارکنند؛ همان گونه که به « هزاره بودن» خود می‌نازند.

من به طغیان ساکایی، رحمان رحمانی، استاد سعید، قادری، ډګروال بارز، یعقوب یسنا کمتر از دوستان هزارۀ هم مذهب ام ارادت و صمیمیت ندارم و به وجود، آگاهی و تعهد آنها شدیداً افتخار می کنم.

پس، زنده باد همبستگی تباری-فرهنگی هزاره‌ها

به امید پیروزی « شورای سراسری هزاره‌های اهل سنّت افغانستان»

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هزاره بزرگ تَر از آن است كه تنها هزاره باشد!

انسجام و اتحاد

رحمان رحماني

----------------

هزاره يك هزاره نيست، به سان ساير اقوام يهودي، مسيحي، بودايي، شيعه، سني، اسماعيلي و ... را در خود اش دارد. هزاره بزرگ تَر از آن است كه ما مي پنداريم. هزاره معجوني از مذهب در افغانستان است و با همين افتراق مذهبي درست شناخته مي شود. هزاره يگانه قوم "رمانتيك مذهبي" در افغانستان است كه توانسته است هر سه مذهب را در كنار هم در خود اش جاي دهد. لطفاً هزاره را كوچك نكنيد، بگذاريد هزاره به سان گذشته هم سني، هم شيعه و اسماعيلي داشته باشد. مهم اين است كه سه هويت مذهبي هزاره نخست به رسميت شناخته شوند بعد مردمان اين سه مذهب در كنار هم جمع شوند و "اتحاد هزاره ها" را رقم زنند!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دلنوشته ای از محمد عارف احمدی :

اعلام موجودیت شورای سراسری هزاره های اهل سنت:

در کشور ما سال هاست که جدال هویت identification conflicts ب یک منازعه بی پایان دامن زده و در این راستا حتی بر سیاست و فرهنگ نیز به شدت سایه افکنده است. در حوزه سیاست می توان از به تعویق افتادن توزیع تذکره های الکتونیکی، تعلل در برنامه نفوس شماری و طرح ایده اقلیت و اکثریت و سپس توزیع قدرت سیاسی بر همین مدار ب عنوان جلوه های عینی این منازعه نام برد. پایین کشیدن تابلوی سرک کاتب هزاره به رغم مصوبه قانونی دولت و اخیرا ممنوع الانتشار شدن سه عنوان کتاب از نویسندگان هزاره از سوی حلقه های مشخص در وزارت اطلاعات و فرهنگ، نمونه های کوچکی از منازعه هویتی در سطح فرهنگی است. لیکن این جدال بی پایان دو رویکرد متفاوت دارد.

در یک طرف این منازعه عده ای در پی فزون خواهی و تحمیل یک هویت مشخص بر هویت های دیگر اند و در این راستا حتی نام یک قوم را در قانون اساسی (ماده 4) بر اقوام دیگر تحمیل کرده اند ولی در طرف دیگر این منازعه عده ای دیگری قراردارند که آن ها نه در پی حذف هویت های دیگر، بلکه صرفا در صدد حمایت از تنوع هویتی و احترام گذاشتن ب همه ی هویت ها هستند.

تاسیس شورای سراسری هزاره های اهل سنت را دقیقا در راستای رویکرد دوم می توان ارزیابی کرد. زیرا موسسان آن با این ابتکار در پی منازعه بر سر هویت و یا انکار دیگر هویت های کشور نیستند، بلکه تنها در صدد ابراز وجود و حمایت از هویت خویش هستند. چیزی که تا کنون در پس پرده ی مذهبی پنهان و جلوه ی کاذب ب خود گرفته بود، تا جایی که هزاره های سنی خود را تاجیک یا اوغو معرفی می کردند، اما در صحنه عمل هیچ بهره ای نصیب آنان نمی شد. در واقع وضعیت هزاره های سنی افغانستان را مثال معروف "شتر مرغ" ب خوبی ترسیم می کند، زیرا هنگام توزیع قدرت و امتیازات سیاسی آنان در شمار تاجیک یا اوغو قرار می گیرند، ولی در حین بهره مندی از این امتیازات نه تاجیک هویت تاجیک را بر آنان بار می کنند و نه پشتون ها آن ها را در ردیف خود می پذیرند. بنابراین، هزاره های سنی فقط در زمان کسب امتیازات سیاسی، تاجیک یا پشتون شمرده می شوند ولی در حین بهره مندی از این امتیازات آنان همچنان همان هزاره ی محروم اند.

برای نمونه، هزاره های اهل سنت بهترین جنگجویان مسعود را تشکیل می دادند و در راستای اهداف او تا پای جان تلاش و بهترین شخصیت ها را قربانی کردند، ولی پس از پیروزی مجاهدین و اکنون در دربار عبدالله آنان هیچ جایگاهی نداشتند و ندارد.

در این میان خوشبختانه رویکرد کلی قانون اساسی کنونی ب تبعیت از اسناد بین المللی حقوق بشر نیز حمایت از همان رویکرد دوم است. برای نمونه، در حوزه سیاسی برابر ماده 4 این قانون حاکمیت ملی در افغانستان ب ملت تعلق دارد که متشکل از تمام اقوام کشور، از جمله هزاره های سنی است. پس هزاره های سنی نیز بدون هیچ گونه تبعیض قومی باید در قدرت سیاسی مشارکت داشته باشند، زیرا طبق ماده 6 این قانون اساسی دولت به ایجاد برابری بین همه ی اقوام و انکشاف متوازن در همه ی مناطق کشور مکلف است.

در سطح فرهنگی، قانون اساسی ب عنوان منشور ملی همه ی شهروندان این مرز و بوم، برای همه ی زبان های کشور احترام یکسان قایل است و به همین دلیل در کنار دری و پشتو، در مناطقی که اکثر مردم ب زبان دیگری سخن می گویند آن زبان نیز سومین زبان رسمی کشور به حساب می آید (ماده 16).

با این همه، هزاره های سنی در قانون اساسی ب عنوان یک هویت مستقل ب رسمیت شناخته نشده است، چرا که موضوع هویت در این قانون منحصر در هویت قومی و مذهبی است. بنابراین، هزاره های سنی مذهب یا باید کماکان هویت مذهبی خود را حفظ و در کنار دیگر برادران اهل سنت زیست و با آنان تعامل کنند و در عوض، همچنان فراموش شده و انکار شده باقی بمانند یا به بازشناسی هویت اصلی خویش که همان هویت هزارگی است بپردازند تا در کنار هزاره های شیعی و اسماعیلی به عزت گذشته خویش برسند. تردیدی نیست که گزینه ی دوم در دنیا پذیرفته تر است، چون هویت مذهبی در برابر هویت قومی همیشه رنگ می بازد. برای تایید این نظریه اگر به کشورهای مسلمان که اکثرا سنی هستند نظری بیندازیم، آنگاه به خوبی متوجه خواهیم شد که مذهب هیچگاه قادر نبوده آنان را در یک جغرافیایی جمع کند.

بد نیست به دو رویکر فوق در منازعه ای هویتی در سطح بین المللی نیز اشاره گردد. در این راستا می توان گفت طرفدار مدل نخست در سطح برون مرزی، فرانسه است که رییس جمهور پیشین آن گفته بود ما فقط اسلام فرانسوی را و نه اسلام در فرانسه را می پذیریم. منظور روشن است؛ اسلام فرانسوی یعنی اسلامی که موافق ارزش های دموکراتیک جامعه فرانسه باشد، اما اسلام در فرانسه یعنی قرایت آل سعود از اسلام یا همان اسلام داعشی-تکفیری. ولی کمی آن طرف تر یعنی در آن سوی دریای مانش، بریتانیا دقیقا از ایده تنوع هویت ها حمایت می کند و به همین دلیل لندن را شهر چند فرهنگی multy cultural city می خواند. در این نگرش، هویت های مختلف و به خصوص خرده هویت ها نه تنها تهدیدی نسبت به هویت های غالب شمرده نمی شود، بلکه میراث مشترک بشریت به حساب می آید.

لیکن، ایده ی را ک فرانسه مطرح می کرد امروزه ب حاشیه رفته است، زیرا گفتمان حقوق بشر جهانی از ایده تنوع هویت ها حمایت می کند، تا جایی که در زمان تصویب اساسنامه دادگاه کیفری بین المللی، بسیاری از کشورها بحث نسل کشی فرهنگی را نیز مطرح کردند.

نتیجه:

تاسیس شورای مزبور از یک سو در راستای قانون اساسی و مقررات حقوق بشر جهانی است و از سوی دیگر، وجود آن ب صلح پایدار در کشور کمک می کند. هزاره های سنی و اسماعیلی چاره ای جز بازگشتن به هویت هزارگی خویش ندارند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بسم الله الرحمن الرحیم

پیام مردم دایکندی ولسوالی خدیر منطقه ویرمنا

به مناسبت تاسیس شواری سراسری هزارهای سنی افغانستان

خداوند آن ملت راسروری داد

که تقدیرش به دست خویش بنوشت

به آن ملت سروکاری ندارد

که دهقانش برای دیگری کشت

خبری تاسیس شورای سراسری هزارهای سنی مذهب را شنیدم که نهایت خوشحال شدیم بدون شک هزاره های سنی مذهب یکی از فرقه های مهم قومی در کشور می باشد که متاسفانه دولت تا اکنون این ملیت بزرگ را هیچ وقت سهیم قدرت نساخته است هزارهای سنی مذهب که اکثریت آن ها در زون شمال کشور زندگی میکند یگانه مردم با فرهنگ ومدنیت می باشد که برادروار درکنار دیگر اقوام می زیستت بدون شک ما هزاره یگانه قوم در افغانستان می باشیم که در 34 ولایت کشور زندگی میکنیم واز چندین فرقه مذهبی تشکیل شده ایم ما مردم اهالی ویرمنا تاسیس شورا ومتحد شدن این قوم را به فال نیک گرفته وامید وارم که مثل یک مشت واحد در کنار هم باشیم

با احترام

اهالی منطقه ویرمنا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شبكه سراسري مردم هزاره

-------

تأسيس شوراي سراسري هزاره هاي اهل سنت افغانستان

نهایت خوشحالیم که با تلاشهای همه جانبه ی جمعی از شخصیت های فرهنگی، فعالان سیاسی ـ ­اجتماعی و فرزندان برومند و با احساس جامعه هزاره های سنی افغانستان، “شورای سراسری هزاره های اهل سنت” اعلان موجودیت می کند.

ما این ابراز وجود را تلاشی در راه احیای هویت وهمبستگی ملت سرفراز هزاره دانسته؛ ضمن تشکر وقدر دانی از کسانی که در این راه زحمت کشیده اند؛ این طلوع دوباره را به همه ی ملت دردمند هزاره در سراسر جهان و به خصوص به جامعه ی هزاره های اهل سنت در افغانستان تبریک عرض می کنیم.

چنانچه همه می دانیم از سال ۱۸۹۲ به بعد و پس از قتل عام بیش از ۶۲ در صد از مردم هزاره توسط عبدالرحمان جابر؛ ملت هزاره به شدت دچار فروپاشی شد و رنج های بی شماری بر بدنه جامعه ی هزاره وارد آمد.

حال که فعالان جامعه ی هزاره با درک درست از واقعیت های حال و تاریخ گذشته، دست به بازیابی هویت شان و التیام درد های جانگاه ملت هزاره زده اند؛ همگی در کنار شان می ایستیم و با فال نیک گرفتن این تلاش ها؛ از دل و جان از این حرکت پشتیبانی می کنیم.

شبکه ی سراسری مردم هزاره معقد است که:

۱ـ هزاره های اهل سنت بخش بزرگی از جامعه ی هزاره را تشکیل داده و توان این را دارند تا بتوانند تکه های از هم پاشیده ی ملت را دوباره زیر چتر بزرگی به نام ملت هزاره جمع کنند.

۲ـ باور ما بر این است که هویت مذهبی هزاره های اهل سنت افغانستان، همچون هزاره های شیعه اسماعیلی و شیعه دوازده امامی و دیگر کتله های مذهبی و اجتماعی هزاره، نقاط قوت ملت بزرگ هزاره هستند و این هویت ها جزو پیگر واحد ملت در جامعه ی متنوع هزاره می باشند.

چنانچه همه آگاهی دارند در طول تاریخ به دلیل برقراری سیاست سرکوب، حذف و سانسور؛ ملت بزرگ هزاره فقط به هویت مذهبی هزاره های شیعه محدود شده است. در حالیکه واقعیت طور دیگر است. ملت هزاره یک ملت متنوع بوده و گروپ های مختلف مذهبی و دینی را شامل می شوند.

امیدواریم هر جزو از پیکره ی بزرگ ملت هزاره اعم از هزاره های اهل سنت، هزاره های اسماعیلی و هزاره های دوازده امامی، همه در کنار هم و به عنوان اعضای یک ملت واحد در انسجام، اتحاد و بازیابی هویتی شان تلاش نمایند.

ما اطمینان داریم که تنها با قرار گرفتن زیر چتر هزارگی می توان به همبستگی، اتحاد و انسجام ملت هزاره نزدیک شد.

از این رو، برماست تا با احترام به هویت های مذهبی و اعتقادی هر بخش از جامعه ی مان، همگی در کنار هم برای انسجام و اتحاد ملت خویش بکوشیم.

شبکه سراسری مردم هزاره یک بار دیگر تاسیس شورای سراسری هزاره های اهل سنت افغانستان را به تک تک قوما تبریک گفته و دست های همه ی دست اندر کاران این شورا را به گرمی می فشارد.

همگی باهم، به پیش به سوی اتحاد و همبستگی!

شبکه سراسری مردم هزاره

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شورای سراسری هزاره های سنی افغانستان

هویت به مشابه یک پدیده اجتماعی زاده تاریخ انسانها بوده و پیدایش ان مربوط به موجودیت گروهای مختلف در یک جامعه است. اگر در جامعه انسانی گروهای مختلف موحود نباشند تا به نامهای مختلف منسوب شوند پس از کدام هویت میتوان صحبت کرد؟ به جز از هویت انسانی. در این صورت میتوان گفتِ, به خاطرکسب هویت یا نسبت دادن هویت به یک گروه، موجودیت گروه دیگری درجا معه ضروری است. بر خلاف جامعه شناسان کلاسیک میتوان ادعا کرد که هویت تنها با پیوند خونی، زبانی و مذهبی ارتباط ندارد؛ ِیعنی هویت در مسیر تاریخ در مقطع خاص زمانی زاده می شود. میتوان هویت ملی را مثال داد: هویت ملی را تاریخ یک ملت میسازد که در ترکیب آن فکتورهای مهمتر از پیوند خونی، نژادی و مذهبی موجود بوده که کلآ وحدت ملی را به وجود می آورند. بطور مثال میتوان از افتخارات ملی، از تاریخ مشترک، ارزش های مشترک, از کشفیات، خاطرات و همزیستی ساکنان یک سر زمین نام برد. یا به عبارت دیگر هویت ملی یک کشور را، داشته های مادی و معنوی، یعنی خاک، دولت، منافع مشترک، سنن، تاریخ وفرهنگ تشکیل میدهد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پيامي از داوود واصل هزارستاني

اگر تجربه نکرده باشید نمی دانید که با بال شکستانده شده پرواز ناممکن اگرنه اما تا فکر کنید دشوار است! نمی دانید با این بال شکسته چی قدر زجر کشیدم (به مفهوم جمع)!

ترمیم این بال بیش از زمانیکه که فکر می کردید به درازا کشید، طبیبان حاذقی به خاطر ترمیم این بال زندگی شان را فدا کردند، اما توانای دفاعی بدن "عقاب" مقاومتش را بیش از انتظار از دست داده و ترمیم اش را غیر ممکن ساخته بود، حالا این بدن توانای دفاعی مناسب را پیدا کرده و طبیبان حاذق دیگر دست به ترمیم این بال زده اند.

نمی دانید که رویای پرواز با دو بال سالم چه قدر خوشحال کننده است و نمی دانید چی قدر خوشحالم (به مفهوم جمع) که با دو بال سالم پروازهای بلند انجام خواهم (به مفهوم جمع) داد!

فقط آرزو کنید که طبیبان این بال را خوب طبابت کنند!

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**