اجتماع و سیاست

چالش‌هاي اقتصادي در زندگي مردم افغانستان

**نوشته شده توسط ali halimi**. **ارسال شده در** اجتماع و سیاست

 چالش‌هاي اقتصادي در زندگي مردم افغانستان

 

عوضعلي رحيمي(افضلي)*

چكيده

رشد و توسعه اجتماعي، فرهنگي و سياسي هرجامعه­ي با توسعه­ي اقتصادي آن، پيوند عميق و ناگسستني دارد. چنانچه جامعه­ي از لحاظ اقتصادي، توسعه يافته باشد، در عرصه‌هاي اجتماع، فرهنگ، سياست و...نوعاً موفّق بوده و مشکلي چنداني نخواهد داشت . عکس اين مطلب نيزصادق است. زيرا وقتي  يک جامعه­ي از لحاظ اقتصادي  بيمار و دچار آشفتگي باشد، اساس آن جامعه درعرصه­هاي ديگرنيز متزلزل خواهدشد. مردم افغانستان در مسير توسعه­ي اقتصادي با چالش هاي بسياري مواجه است که برخي از اين چالش ها در اين مقاله ريشه­يابي شده، برايند پژوهش، نشان مي‌دهد که بي­کاري به عنوان يکي ازمهم‌ترين معضل اجتماعي افغانستان، زندگي مردم اين کشور را به چالش کشيده است.

واژگان كليدي: چالش، اقتصاد، بي‌کاري، اسراف، تجمّل‌گرايي، نا امني، رشد جمعيت.

مقدمه

توسعه­ي اقتصادي عنصر بسيار مهمي در زندگي بشر محسوب مي­شود و اين امر يکي از ارکان رشد، تکامل و توسعه در تمام عصرها و جوامع به شمار مي‌آيد. چنانچه يک جامعه توسعه يافته به راحتي آسيب پذير نبوده و از جهات مختلف بر مشکلات اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي، صحي، و امنيتي غلبه نموده و افراد آن جامعه فارغ از هر گونه دغدغه­هاي فکري و مشکلات دروني و بيروني توانسته­اند براي خود، خانواده وجامعه زندگي مطلوب را با نهايت رفاه و راحتي فراهم سازند.

وقتي نيازهاي اساسي افراد جامعه چون؛ غذا، پوشاک، خانه و مسکن، بهداشت، آموزش و تحصيل تأمين شود، افکار افراد به سوي توسعه وتکامل سوق پيدا خواهد کرد و در نتيجه، ما شاهد يک جامعه مدرن و توسعه يافته­ي خواهيم بود. بر عکس چنانکه افکار مردم را دغدغه تأمين نيازهاي اساسي، فراهم نمودن نان شب و پيدا کردن سر پناه به خود مشغول نمايد جاي براي فعاليتهاي مؤثري فراتر از آن باقي نمي­ماند و چه بسا فقر و بي سوادي مطلق و مشکلات فرهنگي، امنيتي و صحّي بسياري را در پي خواهد داشت.

 «ازنظر اسلام، عزّت مندترين مردم کساني‌اند که از لحاظ توانايي‌هاي اقتصادي باشند.هيچ شخص نبايد از لحاظ اقتصادي درجامعه بار دوش ديگران باشد. مسلمان واقعي کسي است که با جدّيت و تلاش رفاه خود، خانواده و جامعه خود را فراهم نمايد. از نظر دين مقدس اسلام، وظايف عمده‌ي ملّت قرار ذيل مي باشد: کار و تلاش، اشتغال مناسب، افزايش بهره وري از کار، برنامه ريزي دقيق اقتصادي، آينده نگري عميق، استفاده از فرصت ها، اعتماد به نفس و کاستن از توقّعات بيش از حدّ. دين مقدّس اسلام، کساني را که توانايي کار کردن داشته باشند به کار و تلاش وا داشته و تنبلي، تن پروري، بي برنامه گي و ديد گاه‌هاي نا درست را در مورد اقتصاد نکوهش نموده است و کساني که خود را به اوصاف تنبلي و بي کاري در جامعه آراسته مي کند به عنوان انسان سرکش و بار دوش مردم ياد مي کند. کار و تلاش يکي از وظايف مهمّ افراد جامعه ميباشد و تلاش بر مرد و زن مسلمان واجب است».www.roushd.com) )

با توجّه به تشويق اسلام به تلاش، کوشش وکار، تمام افراد جامعه بايد نهايت سعي و تلاش در همه ابعاد زندگي به خصوص در بُعد اقتصادي داشته باشند تا زمينه رُشد و شکوفايي و توسعه اقتصادي براي جوامع اسلامي ميسّر گردد .

امروزه گرچند در سطح زندگي مردم ما تفاوت‌هاي چشمگيري حاصل گرديده و تغييراتي قابل توجّهي در رُشد و توسعه‌ي زندگي مردم به چشم مي خورد، مردم در سال‌هاي نه چندان دور استفاده از روشنايي برق را غير ممکن مي‌دانستند اما امروزه ما شاهد استفاده خانواده‌ها از برق هاي آبي، خورشيدي و موتوري در دورترين نقطه کوهستاني کشور هستيم که از نعمت برق به نحوي برخوردارند و روياهاي گذشته به حقيقت تبديل شده و آشيانه‌هاي گلين شان را لامپ‌هاي مهتابي و رنگارنگ مزّين نموده‌اند.

درگذشته(نه چندان دور) مردم براي کشاورزي و شخم زدن زمين وکوبيدن خرمن از گاو، الاغ و وسايل مثل بيل و کلنگ استفاده مي کردند مدّت و زمان زيادي را در طول سال براي اين امور اختصاص مي‌دادند. امّا با ورود ماشين‌آلات جديد مثل تراکتور وتريشل و... از ميزان گرفتاري و مشغوليت مردم به حدّ زيادي کاسته شده و در نتيجه نه تنها آسايش و رفاه انسان‌ها بلکه راحتي حيوانات نيزفراهم گرديده است.

با ورود آب گرمکن‌هاي خورشيدي تحوّل جديدي در سطح زندگي مردم رخ داده است زيرا، اين وسيله هيچ نيازي به سوخت‌هاي فسيلي ندارد و استفاده از آن هم به صرفه، هم راحت وارزان است اکثر خانه‌ها مجهزّ به سيستم آب‌رساني آب گرم شده که اين خود گامي است براي تحقّق رفاه نسبي در جامعه امروز ما. اميد  است که اين روند توسعه، به حرکت خود ادامه دهد و موانع و چالش‌هاي که سبب کُندي آن است، از راه بر داشته شود تا مردم ما هر چه بيش‌تر شيريني و لذّت  توسعه و رفاه را احساس نمايند. در عين اين که تغييراتي چشم‌گيري درزندگي مردم ما، مشاهده مي‌شود و رفاه نسبي شامل حال افراد جامعه گرديده، با اين وجود جامعه، با مشکلات و موانع اساسي، جدّي و بي شماري، مواجه است که درنوشتارحاضر، به برخي ازاين موانع پرداخته مي شود.

چالش‌هاي اقتصادي جامعه

چالش‌هاي اساسي که درمسير رُشد اقتصادي جامعه‌ي ما قرار دارد و روند پيش‌رفت و ترقي ما را در مسير اقتصادي کُند و چه بسا از حرکت بازمي دارد عبارت انداز:

1- بي‌کاري

معضل بي کاري ممکن است در هر جامعه‌اي به عنوان يکي از چالش‌ها مطرح باشد و تعداد از افراد هر جامعه‌اي به دلايلي بي‌کار و از اين جهت با مشکلاتي هم مواجه باشند. امّا اين مسأله در جامعه افغانستان به خصوص در مناطق دور دست و کوهستاني کشور چالشي است اساسي که مردم افغانستان با آن دست و پنجه نرم مي کنند، در اين ميان مردم ما به دليل کوهستاني بودن محلّ زندگي شان، حاصل خيز نبودن اراضي، صعب‌العبور بودن راه‌هاي مواصلاتي و زمستان‌هاي زودرس، طولاني، پر برف و يخبندان از هر نظر شکننده‌تر و آسيب پذيرتر مي‌باشد. به گونه که اکثريت در اين مناطق فقط حدود نيمي از سال را مي‌توانند مشغول کار باشند وباقي مانده از سال را بي کار در خانه‌ها و يا در بازار‌ها و مساجد روز خودشان را به شب مي رسانند. به يقين در آمدهاي به دست آمده، دوران بي‌کاري‌شان را کفايت نمي‌کند و در اخر هر سال به قرض از اين وآن و يا خريد نسيه از دکان‌ها پناه مي‌برند، بعد از چندي، وقتي بار قرض به دوش خانواده سنگيني کرد سر پرست و افراد ذکور خانواده چاره‌اي نمي بينند جز اين که، دوري خانواده، دوستان و وطن وهزاران رنج و زحمت و خطرات راتحمل نموده، به مهاجرت و آوارگي تن دهند و سال‌ها در رنج و فراق به سر برند.

اين ها کساني‌اند که جان شان را به خطر مي اندازند، از جواني و عمر شان مايه مي‌گذارند و به دورترين نقطه جهت پيدا کردن کار رهسپار مي‌شوند بلکه بتوانند زندگي خود و خانواده رانجات دهند! وبتوانند زنده بمانند!! اين در حالي است که کشور ما، بهترين زمين‌هاي زراعي در نقاط مختلف کشور، شيرين‌ترين آب‌ها و رود خانه‌هاي خروشان، غني‌ترين معادن و فعّال‌ترين نيروي کار را در اختيار دارد.

آقاي سيحون کارشناس اقتصادي افغان و استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه کابل مي‌گويد: بر اساس آمار و ارقام رسمي که از سوي دولت افغانستان منتشر شده، در حال حاضر سه ميليون جوان بي کار و جوياي کار در اين کشور وجود دارد. اين کار شناس اقتصادي افغان معتقد است: بي‌کاري‌هاي مخفي نيز در کشور وجود دارد مثلاً در يک بخش اداره‌اي ظاهراً پنج نفر کار مي‌کنند امّا براي دو يا سه نفر کار مؤثر وجود دارد. بي کاري‌هاي فنّي و صنعتي نيز به اين موارد اضافه مي‌شود مثلاً ساختمان‌سازي که فصلي است و در زمستان کارگران ساختماني بي‌کارند. اگر اين ها را نيز در نظر بگيريم تعداد بي کاران در حدود پنج ميليون نفر مي‌رسد. به گفته آقاي سيحون تعداد افراد بي‌کار در بين افراد تحصيل کرده و متخصّص در افغانستان زياد نيست و کساني که داراي تخصّصي هستند جذب مؤسّسات و نهاد‌هاي غير دولتي مي‌شوند که البته اين هم نوعي سوي استفاده از اين نيروها است يعني نيروهاي جوان ومتخصّص با توجّه به تخصّص شان به کار گماشته نمي‌شوند بلکه به کارهاي ديگري جذب مي شوند». ( Naiel.blagfa.com)

البته اين آمار و ارقام بر اساس اعلام دولت شايد مربوط افراد جوياي کار باشدکه قبلاً ثبت نام گرديده و در دفاتر دولت موجوداست و اين به اين معني نيست که تمام بي‌کاران افغان همين تعداد هستند و اگر چنان چه آمار دقيق حتّي از نقاط دور دست به عمل آيد نتيجه مسلّماً بيش از اين خواهد بود.

روشن است که مردم ما به خاطر تن‌پروري، عياشي، دون همّتي و غفلت، بي کاري را اختيار نکرده‌اند. بلکه براساس فرمايش مولا علي(ع): «ارزش هر کس با کار و عمل او مقايسه مي شود».(نهج البلاغه،خ،81) و حديث شريف پيامبر خاتم (ص) که فرموده: الکادلعياله کالمجاهدفي سبيل الله.(بحار،ج103،ص12،وسايل،ج12،ص11.)يعني کسي که براي اداره زندگي خانواده اش کار مي‌کند همانند کسي است که در راه خدا جهاد مي‌کند.همه بر اين باور هستيم که کار و تلاش علاوه بر فوايد مادّي،‌ اجرو پاداش معنوي بسياري در پي دارد. بدين لحاظ همه در تلاشند که براي خودوخانواده زندگي خوب فراهم نموده و آبرومندانه در جامعه ادامه حيات دهند. اما عواملي بسياري دست به دست داده و در نتيجه بي کاري را براي مردم ما به ارمغان آورده است که به بخشي از اين عوامل اشاره مي شود:

الف) نا امني

وقتي نا امني کشور را فرا گرفته باشد، وحشت، انفجار، ترور، گروگان‌گيري و اختطاف خواب از مردم ربوده باشد نه براي دولت فرصت ايجاد شغل و تلاش باقي مي‌ماند ونه سرمايه‌داران وتاجران انگيزه سرمايه گذاري و تأسيس فابيرکه، کارخانه و تجارت را در کشور پيدا مي‌کنند. روشن است که تأثير نا امني در روند بي کاري  در مناطق مرکزي و کوهستاني کشور بيش از مناطق ديگر است و اين مناطق به دلايل مختلف از نقاط ديگري کشور آسيب پذير‌تر مي باشد.لازم است دولت، به اين امر توجّه اساسي داشته باشد.زيرا طبق  قانون اساسي: «تأمين امنيت و قابليت دفاعي کشور از وظايف اساسي دولت است». (مادّه 5 قانون اساسي).

«نبود امنيت در کشور باعث مشکلات جدّي براي توليد کنندگان و عرضه کنندگان کالا در بازار هاي کشور مي شود و اين خود مي تواند مانع جدّي در مسير رشد توليد در افغانستان باشد. بايد توجّه داشت که امنيت يکي از اصلي‌ترين خواسته ونياز اساسي شهروندان و سرمايه گذاران داخلي و خارجي در اين کشور است. و اين خواسته اصلي صاحبان سرمايه در کشور تا کنون تأمين نشده است. طبيعي است که وضعيت دشوار امنيتي مي‌تواند روي فعاليت‌هاي انکشافي در افغانستان اثر گذار باشد. تا زماني که نا امني‌ها موجود باشد، نه تنها فعاليت‌هاي انکشافي را محدود مي‌سازد، بلکه سبب محدود شدن سرمايه گذاري در افغانستان نيز مي‌شود. اوضاع امنيتي کلّي افغانستان هنوز يک چالشي جدّي است که نه مقامات افغان ونه جامعه جهاني حامي دموکراسي و امنيت در افغانستان پاسخ روشني براي آن دارند. اين امر کاري سرمايه‌گذاري در افغانستان را با مشکل مواجه کرده است علاوه بر مشکل امنيت فساد اداري مشکل را چند برابر کرده است. اين خود باعث مي‌شود که سرمايه گذاران در ورود به بازار افغانستان دچار ترديد گردند».(سايت روز نامه افغانستان).

بنابراين، تا در افغانستان امنيت تأمين نگردد، سرمايه‌گذاران چه داخلي و چه خارجي جرأت سرمايه گذاري را پيدا نخواهندکرد و تا وقتي سرمايه گذاران دست به کار نگردند و چرخه توليد فعّال نگردد مشکل بي‌کاري هم چنان باقي خواهد ماند.

سايت خبرگزاري جمهور در اين مورد چنين آورده است: «معضل و مانع ديگر در زمينه رشد اقتصادي افغانستان، نا امني‌هاي گسترده است که زمينه‌هاي سرمايه گذاري در کشور را به شدّت تهديد مي‌کند. اختطاف تاجران و فرزندان آن‌ها به منظور اخّاذي از سوي باندهاي تبهکار و هم چنين نگراني و ابهام در مورد سال 2014 سبب شده است که بسياري از سرمايه گذاران و تاجران بزرگ سرمايه‌هاي شان را از کشور خارج کنند و يا از سرمايه گذاري‌هاي دراز مدّت در بخش اقتصادي اجتناب نمايند».(gomhor news.com)

ب) رُشد بي رويه جمعيت

در کشور که فقر بيداد مي‌کند و زير بناهاي اقتصادي نه تنها رو به بهبود نمي‌رود، بلکه به جهت نا امني، فرار سرمايه‌ها و فساد اداري روز به روز بد تر مي‌شود، با رشد جمعيت، معضل بي‌کاري چند برابر خواهد شد و اين امر در نقاط سرد و کوهستاني کشور ، بيش تر احساس مي‌شود.

«رشد روز افزون جمعيت به عنوان معضل اصلي اکثر کشورهاي توسعه نيافته و در حال توسعه مطرح است اما با توجّه به شرايط و امکانات زيستي در افغانستان پيامد و تأثيرات منفي آن در اين کشور، از هر کشور ديگر بيش‌تر و محسوس‌تر است. چنانکه چندي قبل مقامات سازمان ملل متحد هشدار داده است که تعداد نفوس افغانستان، سي- چهل سال آينده دو برابر خواهد شد و از اين لحاظ افغانستان با يک سونامي بزرگ جمعيتي رو به رو خواهدشد.

بر اساس آمار تخميني اداره مرکزي احصائيه افغانستان جمعيت اين کشور از 5/24ميليون در سال 1386به تقريباً 34 ميليون در سال 1388 افزايش يافته است که اين امر باعث نگراني شمار زيادي از آگاهان(باتوجّه به وضعيت کنوني افغانستان) گرديده است. زيرا در حال حاضر افغانستان به عنوان عقب مانده‌ترين کشور در ميان کشور‌هاي توسعه نيافته دنيا و به عنوان يک کشور پس از جنگ، درآمد بسيار کمي دارد که به هيچ وجه نمي‌تواند جمعيت کنوني را کفايت نمايد. در اولين نگاه مي‌توان افزايش آمار بي کاران، عدم دست‌رسي به خدمات اجتماعي افزايش مهاجرت‌هاي داخلي و ده‌ها ناهنجاري اجتماعي ديگر را به عنوان پيامد اصلي اين معضل در افغانستان ذکر نمود».(mustafa4344.blagfa.com)

برخي ازتحليل‌گران معتقداند؛ ظاهرا گروه‌هاي مسلّح مخالف دولت، شبکه‌هاي دهشت‌افگن و تروريستي، مواد مخدّر، فقر و فساد اداري از مشکلات اصلي افغانستان به شمار رفته که جلوه جهاني و آشکار آن بر همگان پيدا است، اما در کنار آن برخي مشکلات پنهان و نا گفته جدّي‌تر و مهم‌تر از آن نيز وجود دارد که کمتر مورد توجّه مسؤلان و مردم بوده و يا حدّ اقل در رسانه‌ها و محافل سياسي و رسانه‌اي کمتر در مورد آن گفته است افزايش بي‌رويه جمعيت، بي‌کاري، بي سوادي، افزايش انحرافات اجتماعي، پديده اعتياد و کودکان خياباني از مشکلات پنهان و نا گفته‌ي است که به مراتب از تروريسم و طالبان، خطر ناک‌تر و مهلک‌تر است». (روز نامه سروش ملت 17/5/1392)

ج)ضعف اقتصادي دولت

طبق قانون اساسي افغانستان:«کار حق هر افغان است».(مادّه 48 ق.ا.ا) رفع بي‌کاري و ايجاد کار براي تمام شهروندان به طور مساوي از وظايف اصلي واساسي دولت مي‌باشد که با ايجاد فابيرکه‌ها، تأسيسات زير بنايي مهم، جذب نيروهاي تحصيل کرده و متخصّص در ادارات و وزارت خانه‌ها، فراهم کردن زمينه‌هاي اشتغال، دادن تسهيلات به بخش‌هاي خصوصي جهت ايجاد بنگاه‌هاي اقتصادي، فعّال کردن معادن و استخراج آن‌ها، اعمار بناها، سرک‌ها،گسترش بخش کشاورزي و دامداري و...، براي افراد جامعه و شهروندان خود زمينه کار را فراهم سازد. اما متأسّفانه به جهت ضعف اقتصادي دولت افغانستان هنوز، اين مهم عملي نگرديده و تلاش دولت در اين زمينه بسيار اندک و در عين حال تبعيض آميز بوده است!! در بعضي نقاط کشور به دلايلي، اصلا انکشاف صورت نگرفته است!! انتظار مي‌رود دولت با فعال‌کردن معادن غني کشور و گسترش بخش زراعت و دامداري، هم پايه‌هاي اقتصادي خود را استوار و هم زمينه کار را براي شهروندان فراهم سازد.

«در سال هاي گذشته نيزبه جاي اين که بيش‌ترين توجّه به تقويت زير ساخت‌هاي اقتصادي افغانستان معطوف مي‌شد تا از اين رهگذر زمينه‌هاي کاهش وابستگي افغانستان فراهم مي‌شد و اين وضعيت خود به بهبود امنيت نيز کمک فراوان مي‌کرد. متأسّفانه هم‌چنان تمرکز بيش‌تر روي جنگ و نظامي‌گري در افغانستان بوده است. آگاهان اقتصادي بر اين باورند که دولت نتوانسته از امکانات بهره‌برداري مناسب نمايد وجود فساد اداري در کشور نيز بر حجم مشکلات افزوده است. در چند سال گذشته از ميزان مناسب رشد در جهان بر خوردار نبوده است.زيرا رشد ايده‌آل اقتصادي در کشور ما به اين معنا است که دولت و نهاد‌هاي اقتصادي و مالي در اين کشور بتواند علاوه بر بهره‌برداري از ظرفيت‌هاي موجود ظرفيت‌هاي جديد ايجاد نموده و از آن بهره برداري نمايد.(daily Afghanistan.com)

متأسفانه دولت با مديريت ضعيف خود نتوانسته است از منابع و کمک‌هاي خارجي به طور شايسته در بهبود اوضاع اقتصادي کشور بهره گيرد به طوري‌که بخش اعظم اين کمک‌ها به جيب انجيوها و مؤسسات خصوصي رفته و بخش     ناچيز آن نيز در بخش‌هاي زير بناي سرمايه گذاري نگرديده و از آن استفاده مفيد نمي‌شود. از آن طرف منابع و معادن داخلي که مي‌تواند سود هنگفت براي دولت و ملّت داشته باشد توسط خارجي‌ها به غارت رفته و سهم بسيار نا چيز واندکي آن احياناً به صاحبان اصلي رسيده که هيچ دردي را دوا نمي کند.

عوامل نا امني، رشد بي رويه‌ي جمعيت و ضعف اقتصادي دولت، بي کاري را به دنبال داشته و خود چالشي بسيار بزرگي در مسير رشد اقتصاد مردم ما به شمار مي آيد.

2-تجمّل‌گرايي و اسراف

يکي از چالش‌هاي اساسي در زندگي امروز مردم ما تجمّل گرايي و اسراف است. در عين اين که مسأله بي‌کاري بيداد مي‌کند و جوانان کشور، به خاطر به دست آوردن کار مهاجرت اختيار مي‌کنند و جهت پيدا نمودن لقمه‌ناني، دردها و رنج‌هاي بسياري را تحمّل مي‌کنند، اين مسأله در جامعه غوغا مي‌کند و هر روز از گذشته پر رنگ‌تر در ميان مردم ظاهر مي‌شود و متأسّفانه عطش سود‌جويي توليدکنندگان خارجي و فرصت طلبي دلّالان و وارد کنندگان بي‌مسؤليت داخلي و کم توجّهي، بي‌سوادي و بي‌فکري مصرف کنندگان جامعه اين امر را افزايش مي‌دهد.

امروزه روند استفاده از بسياري امکانات مثل وسايل حمل و نقل از قبيل موتر‌هاي دسته اوّل و دوّم وارداتي، استفاده از پوشاک، مانند لباس‌هاي عروسي، مهماني، برگزاري مراسم‌هاي شيريني خوري، عروسي، ختم و خيرات، مهماني‌ها، به گونه‌اي است که اسراف و تجمّل گرايي در آن‌ها بيداد مي‌کند.

در جامعه‌اي ما وضع به گونه‌اي است که وقتي يک جوان پس ازتحمل رنج‌ها و مشقّت‌هاي فراوان مسافرت‌هاي طولاني مدت، به وطن باز مي‌گردد، بايد دست رنج سال‌ها تلاش و زحمت خود را به صِرف بازگشت به مصرف رساند، باخريد وسايل تجمّلي مثل موتر، لباس‌هاي‌گران قيمت براي زنان که باتمام گِراني، فقط در يک مجلس از آن استفاده مي‌کنند!! در مجلس و مراسم ديگر لباس جديد در مُدل جديد بايد تهيه گردد!! و يا با مصارف سنگين شيريني خوري، عروسي و...، جيب خود را در اندک زمان خالي نموده و پس از زمان کوتاه با کوله‌بار قرض در حالي که خرجي سفر خود را ندارد دو باره به سوي ديار غربت و مهاجرت رهسپار گردد و اين امر ادامه دارد تا وقتي که زرّه‌اي از توان و قدرت جوان وطن در وجود او باقي مانده باشد.

روشن است تا وقتي که جلو اسراف و تجمّل گرايي در جامعه گرفته نشود پايه هاي اقتصادي جامعه، هرگز استوار و محکم نخواهد شد. بر دولت و آگاهان جامعه است که الگوهاي صحيح مصرف را توسط کار شناسان در تمام ابعاد زندگي به  مردم پيشنهاد و  از طريق رسانه‌هاي جمعي در جامعه ترويج نمايد.  بر مردم و جامعه است که از اين الگو‌ها تبعيت نموده تا زندگي خود شان بهبود پيدا نمايد.

«از نظر اسلام، اسراف حرام مي‌باشد و براي عاملان آن جزايي سخت تعيين نموده است. بدون شک، در جامعه افغانستان، خرج غير ضروري سر مايه‌ها، طويانه‌هاي سنگين و غير ضروري، بر گزاري مراسم‌هاي شيريني خوري و عروسي در هوتل‌ها و تالار‌ها و پول دادن به آواز خان در محافل عروسي از موارد اسراف حساب مي‌شود و مصداق حرام. لباس‌هاي که جنبه مُد گرايي داشته باشد قيمت آن سنگين باشد اسراف گفته مي‌شود. خلاصه زياده‌روي در پوشاک، خوراک و نوشيدني که مطابق شأن انسان نباشد از موارد اسراف گفته مي شود».

خداوند در قرآن مجيد به انسان‌ها در اين زمينه هشدار مي دهد و مي‌ فرمايد:کلوا و اشربوا و لا تسرفوا انّ الله لا يحبّ المسرفين .(اعراف/ 29)

طبق اين کلام الهي همه مجازند از نعمت‌هاي الهي که در اختيار دارند استفاده و بهره‌برداري نمايند زيرا آن چه از نعمت‌ها در دنيا وجود دارد براي بندگان آفريده‌شده امّا مصرف و بهره برداري بايد در حدّ نياز صورت گيرد استفاده نا بجا و بي مورد اسراف است و از آن نهي گرديده است.

3- مديريت نا کار آمد زندگي

مديريت کار آمد و صحيح در روند اداره زندگي نقش بسيار مهم و سازنده‌اي را ايفا مي‌کند و اين مهم در خانواده، جامعه و دولت ضروري است . خانواده‌ها که سازندگان اصلي يک جامعه‌اند بيش از همه به مديريت درست و شايسته احتياج دارند به خصوص در بخشي اقتصاد خانواده، زيرا چنانچه اقتصاد يک خانواده درست مديريت شود و ميان دخل و خرج آن از هر حيث توازن وجود داشته باشد مسلّماً يک خانواده موفق  بود ه و مي‌تواند در بخش‌هاي ديگري زندگي از آسيب‌ها جلو گيري نمايد.

امروزه متأسفانه اکثريت خانواده‌ها دچار سوي مديريت‌اند که بر اثر آن، زندگي بر آن‌ها دشوار و اقتصاد خانواده هميشه بيمار و اين امر موجب مي شود فرزندان جامعه از دوران کودکي و نوجواني تحصيل و فراگيري علم و هنر را رها نموده سفر هاي طولاني و پر از خطر را اختيار و ساليان سال از وطن، دوستان و خانواده شان دور بمانند و رنج غربت و آوارگي را تحمّل نمايند تا بلکه بتوانند بخشي از مشکلات اقتصادي خانواده را بر طرف و زيان‌هاي وارده بر اثر سوي مديريت در زندگي را جبران نمايد.

در اين ميان خانواده‌هاي هم وجود دارند که در آمدهايي کلاني دارند و مشکلي چنداني را از نظر اقتصادي احساس نمي‌کنند ولي متأسّفانه بر اثر سوي مديريت در زندگي و عدم برنامه ريزي دقيق دچار چالش‌هاي‌اند و قادر به اداره صحيح درآمد‌هاي خود نمي‌باشند طوري‌که نمي‌دانند سرمايه‌هاي انباشته‌اي‌شان را در کجا سرمايه گذاري نمايند و از آن استفاده شايسته برند و به جاي اين که از اصل سرمايه براي گذران زندگي استفاده کنند از سود به دست آمده آن بهره برند؛ که در نتيجه اکثريت اين‌ها نه تنها نمي‌توانند ازاندوخته‌هاي‌شان استفاده مناسب برده و زندگي خودشان راخوب وشايسته اداره کنند، بلکه در اندک زماني اصل سرمايه‌اي شان را نيز از دست داده و مجبور مي‌گردند جهت ادامه زندگي، به مسافرت‌هاي طولاني و مهاجرت تن دهند.

نتيجه

در نوشتار حاضر به اين نتيجه مي رسيم که با توجّه به اهميت مسأله اقتصاد در راستاي رُشد و توسعه در کلّيه‌اي عرصه ها، هر جامعه و ملّتي که دارايي ريشه هاي اقتصادي استوار و توانمندي باشند بدون شک مي تواند در بسياري زمينه‌ها قدم‌هاي راسخ و محکمي بر داشته و به راحتي مسير رُشد وتوسعه وتکامل را بپيمايد. بر عکس اگر چنانچه جامعه‌اي دچار مشکلاتي دروني و بيروني باشد، بازگشت بسياري از اين مشکلات به اقتصاد بيمار آن جامعه بوده و بايد ابتدا به اين امر رسيدگي نموده و در نتيجه خيلي از گرفتاري ها مرتفع خواهد شد.

جامعه امروز ما اگر بخواهد اقتصاد قدرتمند و توسعه يافته‌اي داشته باشد ابتدا بايد جهت رفع بي کاري، براي امنيت اجتماعي، رُشد بي رويه‌اي جمعيت و هم چنين دولت جهت توانمند کردن اقتصاد خود چاره‌اي انديشيده و با از ميان برداشتن تجمّل گرايي و اسراف و در ادامه با مدريت صحيح و کار آمد زندگي، سرمايه و خانواده، استوانه‌هاي اقتصاد خود را بنيان نهاده و محکم نمايند.



* فوق ليسانس حقوق خصوصي

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**