دین و مذهب

دنیای مذموم از نگاه قرآن و روایات

**نوشته شده توسط نجیب الله حكیمی/ فوق لیسانس علوم قرآن و تفسیر/فصلنامه سخن صبا/شماره چهارم/1390**. **ارسال شده در** دین و مذهب

چکیده 

دنیا پدیده ای است مادّی كه با نعمت های موجود خود و با تجلیات و زرق و بـرق فـریبنده -اش فكر همگان را به نحوی به خود مشغول كرده است كه هر انسانی با شیوه ی خاص خودش در تلاش است تا بااهداف متفاوت، نهایت استفاده را از دنیا ببرند. برخی از انسان ها دنیا را برای دنیاو برخی دیگر دنیا را برای رسیدن به هدف معنوی و قرب الی الله، می-خواهند. تا سعادت دنیا و آخرت را از طریق آن بدست آورند. پس علّت مذمّت و نكوهش دنیا در قرآن كریم علی القاعده باید مذمت از دنیایی باشد كه انسان را از یاد خداوند باز دارد و انسان را سرگرم همین دنیا نماید، به آن دل خوش كند و اطمینان نماید. نه آن كه ذات دنیا و اصلِ آن مذموم باشد و هیچ ارزش نداشته باشد.

واژگان کلیدی: دنیا لهو و لعب، متاعی ناپایدار، مزرعه ی آخرت.

مفهوم شناسی

دنیا در لغت:

بطور اجمال آن چه از اقوال اهل لغت به دست می آید این است كه: این لفظ در چهار معنی استعمال می شود:

1- نزدیك تر در مقابل دورتر. 2- پست در مقابل خوب.3- اول در مقابل آخر. 4-   كـوچك تر در مقابل بزرگ تر. (مفردات راغب  اصفهانی،1363: ح د)

با توجّه به بررسی معنای تفصیلی دنیا، این نكته به دست می آید، كه از میان  معانی فوق، فرهنگ لغات، روی دو معنی (نزدیكی) و (پستی) تكیه ی زیاد نموده اند، پس می توان گفت كه محور اصلی بحث اكثر اهل لغت (با در نظر گرفتن منابع موجود) همین دو نظریه است. (ابن منظور، ج4، ص 421-420)

وجه تسمیه زندگی این جهانی به دنیا یا از این جهت است كه نسبت به زندگی آخرت پست تر و ناچیزتر است و یا از این حیث كه این زندگی از زندگی آخرت به ما نزدیك تر است.(فخرالدین طریحی، 1365: ج2-1 باب الدال)

از آیات شریفه استفاده می شود كه از ریشه ی دنو به معنای نزدیک می باشد. زیرا كه در آیات زیادی مقابل آخرت آمده است.مثل «اُولئِكَ الَّذِینَ اشتَرَوُا الحَیَوةَ الدُّنیَا بِالآخِرَةِ؛ این ها همان كسانند كه آخرت را به زندگی دنیا فروخته اند». (بقره، 86) و آیه ی «رَبَّنَاآَتِنَا فِی الدُّنیَا حَسَنَةًوَ فِی الآخِرَةِحَسَنَةً؛ پروردگارا در دنیا به ما حسنه عطا  كن و در آخرت هم حسنه عطایمان كن.» (همان، 201) و نیز آیات 22- آل عمران و  7- از سوره نساء بر این ادّعا دلالت دارند.

بعضی برای اثبات آن كه دنیا به معنی نزدیك تر است نه به معنی پست تر، علاوه بر مقابل بودن آن با آخرت، نكته دیگری را، ذكر كرده اند كه، اگر دنیا به معنی پست تر باشد، لازم بود به آخرت، می گفتند: العُلیاءُ الاَشرَف، از مقابله بین دنیا و آخرت پیداست كه از نظر نزدیكی و دوری به ما است.(سید علی اکبرقرشی، 13(ع)8: ج2-1، ح د؛ واحمدبن فارس ذکریا، 1404: باب د)

بنابراین، پس از بررسی اقوال اهل لغت در مورد لفظ دنیا، روشن شد كه اكثراهل لغت دنیا را از «دنا» «یدنو» به معنی نزدیكی گرفته اند مگر عده ای قلیل كه آن را از دناءَهَ به معنی پستی گرفته اند، با توجه به آیات قرآن می توان گفت كه قول اول صحیح تر به نظر می رسد، چون خداوند در قرآن کریم می فرماید: «الَّذِی اَحسَنَ كُلَّشیٍ خَلقَهُ»؛ خدای كه آفرینش هر چیزی را نیكوقرار داد.(سجده، (ع)) طبـق این آیه ی شریفه همه ی عالم فیض خداوند و مخلوق او و دارای ارزش اند.

مفهوم اصطلاحی دنیا

كلمه ی دنیا گاهی به مطلق زندگی این جهان انسانی نیز اطلاق می شود كه اگر این زندگی برای تأمین سعادت اخروی باشد و برای جهان ابدی مورد استفاده قرار بگیرد و هدف از آن نه خود دنیا بلكه سعادت ابدی باشد در این صورت از آن به تجارت پُر سود تعبیر شده است؛ امّا اگر اشتغال به دنیا انسان را از توجّه به خداوند و آخرت باز دارد در این صورت مزرعه ی شرّ است.

پس دنیا در حقیقت در مقابل آخرت، و به معنای ظرف زندگی انسان از تولد تا مرگ است. حضرت امیر المؤمنین(ع)دنیا را محلّ گذر، تجـارت و آزمـایش انسان می داند، انسان را از فریب آن برحذر می دارد و ارزش آن را در برابر ارزش آخرت و كرامت انسان ناچیز می شمارد. (علی اکبر رشاد، 1380: ج1، ص413)

دنیا برای خودش خلق نشده، بلـكه برای چیز دیگری آفـریده شده اسـت. حضرت علی(ع)می فرماید: «دنیا برای غیر دنیا آفریده شده است نه برای خود، شما را از دنیا بر حذر می دارم؛ زیرا منزلی است برای كوچ نه برای همیشه ماندن.» (همان، 388)

مذمّت دنیا در قرآن كریم

دنیا در بسیاری از آیات و روایات و به تبع آن ها در بسیاری از كتب اخلاقی به عنوان سمبل ضد ارزش مطرح شده. در بسیاری از كتاب های اخلاقی، بیانات زیبا و جالبی در باره ی مذمت دنیا آورده اند. نهج البلاغه بحث های گسترده در زمینه ذمّ و نكوهش دنیا دارد. آیات كریمه قرآن نیز دنیا را با عناوین مذموم و نا پسند هم چون لهو و لعب، متاع قلیل، كالای فریبنده و مانند آن توصیف می كند. اینک به تبیین و بررسی آیات و روایات مربوطه  می پردازیم تا معلوم شود که مراد از دنیای مذموم  در قرآن کریم و روایات کدام دنیا و با چه ویژگی ها می باشد.

دنیا كالای فریبنده است

قرآن کریم می فرماید: وَ مَا الحَیَوةُ الدُّنیَا اِلَّا مَتَاعُ الغُرُورِ؛یعنی زندگی دنیا چیزی جز سرمایه فریب نیست. (آل عمران، 185)

نویسندگان تفسیر نمونه در توضیح آیه ی فوق می گویند: زندگی دنیا تنها یك تمتع و بهره برداری غرور آمیز است. این زندگی و عوامل سر گرم كننده آن از دور فریبندگی خاصی دارد، اما به هنگامی كه انسان به آن نائل می گردد، و از نزدیك آن را لمس می كند، معمولاً چیزی تو خالی به نظر می رسد، و معنی «متاع غرور» نیز چیزی جز این نیست. به علاوه لذّات مادی از دور، خالص به نظر می رسد، اما به هنگامی كه انسان به آن نزدیك می-شود می بیند آلوده با انواع نا راحتی هاست. و این یكی دیگر از فریبندگی های دنیا و جهان ماده است.

همچنین انسان غالباً به فناپذیری آن ها توجه ندارد اما به زودی متوجه می شود كه چقدر آن ها سریع الزوال و فنا پذیرند.  (مکارم شیرازی، 1383: ج3، ص202)

فخر رازی در تفسیر كبیرش در مورد آیه ی فوق می گوید: الغرور مصدر من قولك: غررت فلانا غرورا- شبّه الله الدّنیا بالمتاع الذی یدلس به علی المقام و یفرّ علیه حتی یشتریه ثم یظهر له فساده و ردائه والشیطان هو المدلس الغرور و...

غرور مصدر است برای سخن تو كه می گوئی غَرَرتُ فُلَاناً غُرُوراً، یعنی فلانی را فریب دادم فریب دادنی. خداوند متعال دنیا را به  كالایی كه برای خواستار آن تدلیس شده و به گونه ای جلوه داده شده كه او را فریب دهد تا آن را بخرد، تشبیه نموده است. كالایی كه پس از خرید، مشتری آن می فهمد كه فریب خورده و در واقع، بی ارزش و پست بوده است. و شیطان است كه آن را به گونه ای فریبنده برای انسان جلوه گر می سازد. صاحب تفسیر كبیر بعد از نقل قولی از سعیدبن جُبیر معتقد است؛ این آیه و توصیف دنیا به كالای فریبنده، برای كسانی است كه دنیا را برای آخرت مقدم می دارند، سه وجه برای توصیف دنیا به كالای فریبنده ذكر می كند و می گوید: و اعلم ان فساد الدنیا من وجوه: اوّلها : لوحصل لأنسان جمیع مراداته لكان غمّه و همّه ازید من سروره و... بدانكه فساد دنیا بخاطر وجوهی است:

یک: اگر برای انسان همه مقاصدش حاصل شود و به مقصد خویش برسد، باز هم همّ و غم او از شادمانی اش بیشتر خواهد بود. به خاطر كمی فرصت او در دنیا و بی اعتمادی او به آن چه از دنیـا بـه دست آورده و نیز این كه نمی داند آیا از آن چه جمع كرده بهره خواهد برد یا نه.

دوم: هرچه انسان در دنیا بیشتر به مقصد و مراد مادی اش می رسد، حرص آن در طلب دنیا زیاد تر می گردد و هر چه حرص او زیاد تر شود رنج قلبی او به سبب این حرص بیشتر و شدید تر می گردد. به راستی كه انسان توهم می كند كه اگر به مقصود دنیوی اش برسد، نفس او آرام و قرار خـواهد گرفت؛ و حـال این كه این طور نیست. بلكه برعكس  حرص و طـمع او به دنیا بیشتر می شود.

سوم: یعنی، هر چه انسان از دنیا می یابد به همان انـدازه از آخـرت محروم می گردد، آخرتی كه بزرگترین خوبی ها و سعادت هاست. پس از این كه این وجوه سه گانه را در فساد و پوچی دنیا دانستی، می فهمی كه به درستی دنیا «كالای فریبنده» است. (فخررازی، ج9-10، ص 126- 12(ع))

چنانکه امیر المؤمنین علی بن ابی طالب(ع) آن را چنین وصف می كند: لینٌ مسُّها قاتلٌ سمٌّها. (نهج البلاغه، نامه 68) یعنی دنیا ظاهر فریبنده و نرم و لطیف دارد در حالی كه سمّ آن كشنده است.

قرآن کریم می فرماید:«فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الحَیَوةَالدُّنیاَ»؛ مبادا زندگی دنیا شما را بفریبد.(فاطر،5) مفسّرین در تفسیر آیه ی فوق می گویند: با توجه به این وعده ی حق (مبادا زندگی دنیا شما را بفریبد، و مبادا شیطان مغرور كننده شما را فریب دهد و به عفو و كرم خداوند مغرور سازد.

تكرار هشدار به مردم كه نه به وسوسه های شیطان مغرور شوند و نه به دنیا، در واقع اشاره به این است كه راه نفوذ گناه در انسان دو راه است:

الف: مظاهر فریبنده ی دنیا، جاه و جلال و مال و مقام، و انواع شهوات.

ب: مغرور شدن به عفو و كرم الهی.  

در اینجاست كه شیطان از یك سو، زرق و برق این جهان را در نظر انسان زینت می-دهد و آن را متاعی نقد و پر جاذبه و دوست داشتنی و پر ارزش معرّفی می كند و از سوی دیگری هر گاه انسان بخواهد با یاد قیامت و دادگاه عظیم پروردگار، خود را در برابر فریبندگی و جاذبه ی شدید دنیا كنترل كند او را به عفو الهی و وسعت رحمتش مغرور می-سازد و در نتیجه به گناه و طغیان دعوتش می كند. غافل از این كه خداوند همانگونه كه در موضع رحمت «ارحم الرّاحمین» است در موضع مجازات و كیفر«اشدّ المعاقبین» می باشد، رحمتش هر گز تشویق به گناه نمی كند، همانگونه كه غضبش نمی تواند سبب یأس گردد. (مکارم شیرازی، 1383: ج18، ص180).

و امّا روایاتی كه دنیا راكالای فریبنده وصف می كند:

امیر المؤمنین(ع) در روایتی فرمودند: وَخِف عَلَی نَفسِكَ الدُّنیاَ الغُرُورَ وَ لَاتَأمَنهَا عَلَی حَالٍ؛ برنفس خود از دنیای فریبنده بر حذر باش و هیچ گاه از او ایمن و آسوده خاطر مباش.» (نهج البلاغه، نامه 56).

حضرت در بخش حكمت ها، حکمت 40(ع) نهج البلاغه می فرماید: اَلدُّنیَا تَغُرُّّ وَ تَضُرُّّ وَتَمُرُّ... یعنی: دنیا «به زینت و آرایش خود» فریب می دهد، و «به بلاها وگرفتاریهایش» زیان می رساند، و «به سرعت و شتاب» می گذرد.

دنیا لهو و لعب یا بازیچه و سرگرمی است

لهو، مشغول شدن است و این مشغول شدن توأم با غفلت است. (علی اکبر قرشی، 13(ع)8: ج6، ص211)

لهو آن چیزی است كه انسان را از آن چه مهم و مقصود است، به خود مشغول سازد، گفته می شود اَلهَاهُ كَذَا، یعنی او را از چیزی كه مهم تر بود، به خود مشغول ساخت و زندگانی دنیا لهو است، زیرا با زیورهای ناپایدار خود، انسان را از زندگی پایدار و جاوید كه حیات واقعی است غافل می سازد. (راغب اصفهانی، 1363: ح لام)

قرآن کریم می فرماید:

«وَ مَا الحَیَوةُ الدُّنیَا اِلَا لَعبٌ وَ لهَوٌ وَ الدَّارُ الآخِرَةُ خَیرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُون اَفَلَایَعقِلُونَ»؛ زندگی دنیا چیزی جز بازی و سرگرمی نیست؛ و سرای آخرت، برای آنها كه پرهیزگارند بهتر است. آیا نمی اندیشید؟! (انفال، 32)

بنا بر این، آن ها كه تنها به دنیا دل بسته اند و جز آن نمی جویند و نمی طلبند در واقع كودكان هوس بازی هستند كه یك عمر به بازی و سرگرمی پرداخته و از همه چیز بی خبر مانده اند.

تشبیه زندگی دنیا به بازی و سرگرمی از این نظر است كه بازی ها و سر گرمی ها معمولاً كارهای تو خالی و بی اساس هستند كه از متن زندگی حقیقی دورند. نه آن ها كه در بازی پیروز می شوند پیروزند و نه آن ها كه شكست می خورند شكست یافته اند؛ زیرا پس از پایان بازی همه چیز به جای خود باز می گردد. دنیا به نمایشنامه ای می ماند كه بازیگران آن، مردم این جهانند و گاه این بازی كودكانه حتّی عاقلان را به خود مشغول می دارد، اما چه زود پایان این سرگرمی و نمایش اعلام می گردد. (مکارم شیرازی، 1383: ج5ص206-20(ع))

در تفسیر نور الثقلین روایتی در ذیل آیه ی مذكور نقل شده كه هشام بن حكم از امام موسی بن جعفر(ع)نقل می کند كه چنین فرمود: «ای هشام، خداوند عاقلان را اندرز داده و نسبت به آخرت علاقه مند ساخته و گفته است: زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست و سرای آخرت برای افراد با تقوا بهتر است، آیا فكر و عقل خود را به كار نمی اندازید؟» (همان، 208)

تفسیر شریف المیزان در مورد آیه ی فوق می فرماید: حیات دنیوی لهو و لعب است و بس، زیرا كه این زندگی چیزی جز یك سلسله عقائد اعتباری و غرض های موهوم نیست، و چون لعب هم عبارت است از سرگرمی به موهومات، بنابراین دنیا نیز یك نوع لعب و بازی خواهد بود. و از آنجای كه آدمی را از مهمات حیات اخروی اش كه حیات حقیقی و دائمی است باز می دارد، و لهو هم چیزی است كه آدمی را از مهمّاتش باز می دارد؛ پس دنیا هم نوعی لهو است.

و امّا این كه چرا در آخرت خیر است تنها برای متّقین؟ دلیل اش این است كه دار آخرت حیاتی است حقیقی و ثابت، و چنین حیاتی جز برای متّقین دست نمی دهد، از این جهت فرمود: (خیر است برای متّقین) (علامه طباطبایی، 1381: ج(ع)، ص(ع)9)

«اِعلَمُوا اِنَّمَا الحَیَوةُ الدُّنیَا لَعِبٌ وَ لهَوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفَاخُرٌ بَینَكُم وَ تَكَاثُرٌ فِی الاَموَالِ وَالاَولَادِ كَمَثَلِ غَیثٍ اَعجَبَ الكُفّارَنَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصفَرّاً ثُمَّ یَكُونُ حُطَاماً»؛ بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و تجمل پرستی و فخر فروشی درمیان شما و افزون طلبی در اموال و فرزندان است، همانند بارانی كه محصولش كشاورزان را در شگفتی فرو می برد و سپس خشک می شود به گونه ای که آن را زرد رنگ مـی بینی؛ سـپس تـبدیل به كاه می-شود. (حدید،20)

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر آیه ی فوق می فرماید: كلمه ی لعب ، به معنی بازی نظامداری است كه اطفال به منظور رسیدن به فرض خیالی، آن را انجام می دهند . و كلمه ی لهو به معنای هر عملی سر گرم كننده است كه انسان را از كار مهم و حیاتی و وظیفه ای واجب، باز دارد ، و كلمه ی زینت، به اصطلاح علم صرف، بنای نوع است، یعنی می فهماند كه مثلاً فلانی، به نوعی مخصوصی خود را آراسته و چه بسا منظور از آن وسیله ی آرایش باشد و به این منظور استعمالش كنند، و آرایش عبارت از آن است كه، چیزی مرغوبی را ضمیمه ی چیز دیگری كنی تا مردم به خاطر جمالی كه از این ضمیمه حاصل می شود مجذوب آن چیز شوند، مثل آرایش زنان، و تفاخر به معنای مباهات كردن به حسب و نسب است و تكاثر در اموال و اولاد به این معنی است كه شخص به دیگری فخر بفروشد كه، من مال و فرزند بشتری دارم .

و زندگی دنیا عرضی است زایل و سرابی است باطل كه از یكی از خصال پنجگانه زیر خالی نیست .یا لعب و بازی است یا لهو و سرگرم كننده، یا زینت است، یا تفاخر یا تكاثر، و همه این ها موهوماتی است كه نفس انسان بدان، یا به بعضی از آن ها، علاقه می بندد . امور خیالی و زایل است كه برای انسان باقی نمی ماند و هیچ یك از آن ها برای انسان، كمال نفسانی و خیری حقیقی، جلب نمی كند.

عالم ربّانی، شیخ بهائی می فرماید: پنچ خصلتی كه در این آیه ذكر شده، به ترتیب به حسب سنین عمر آدمی و مراحل حیات انسان صدق می كند، چرا كه انسان در كودكی مشتاق لعب و بازی است و چون به نوجوانی و بلوغ رسد به لهو و سر گرمی ها مایل می-باشد و چون كامل تر گردد، به زیورها و زینت ها از قبیل لباس های فاخر و مركب و منزل عالی و شیفتگی در برابر جمال و زیبائی مشغول گردد و چون سن بالاتر رود ، به تفاخر در حسب و نسب می پردازد و چون پیر گردد در افزایش و تكاثر اولاد و اموال می كوشد. (دستغیب، عبدالحسین، سال؟ ص410) همین تعبیر لهو و لعب در وصف دنیا  در آیات دیگری نیز آمده است و آن هم با اندك تغییر در عبارت و لفظ، مثل این آیه ی شریفه:

«وَ مَا هَذِهِ الحَیَوةُ الدُّنیاَ لَعِبٌ وَلَهوٌ، وَ اِنَّ الدَّارَ الآخِرَةِ لَهِیَ الحَیَوَان لَو كَانُوا یَعلَمُونَ»؛این زندگی دنیا چیزی جز سر گرمی و بازی نیست ، و زندگی واقعی سرای آ خرت است اگر می دانستند.» (عنکبوت، 64).

«وَمَا الحَیوةُ الدّنیا لَعِبٌ وَ لَهوٌ وَاَن تُؤمِنُوا وَ تَتَّقُوا یُؤتِكُمُ اُجورُكُم وُ لَا یُسئَلُكُم اَموَالَكُم»؛ زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی است، و اگر ایمان آورید و تقوا پیشه كنید، پاداش های شما را می دهد و اموال شما را نمی طلبد.» (محمد، 36)

مرحوم شیخ طوسی در تفسیر شریف تبیان در مورد آیه ی فوق می فرماید: « به درستی كه خداوند مردم را نسبت به دنیا بی رغبت كرد، زیرا دنیا فانی است و نسبت به آخرت ترغیب نمود؛ زیرا باقی است. پس هر كس فانی و از بین رفتنی را بر باقی و پایدار ترجیح دهد و اختیار نماید، جاهل و كم اندیشه است»  و در باره تسمیه و نامگذاری دنیا به لهو و لعب در آیه می فرماید: زندگی دنیا، دارای سرگرمی و بازی است زیرا اكثراً كار مردم در دنیا سرگرمی و بازی است و این بیهودگی و فریفتگی است و انصراف و دوری كردن از حد و مرزی است كه شادمانی و سرور به آن استمرار پیدا می كند. (شیخ طوسی،1413: ج9،ص 309)

نكته ای را كه باید در اینجا یاد آوری كرد این است كه: پس از بررسی در این آیات كه دنیا را بازی و سرگرمی دانسته به دست می آید كه، حتّی در این آیات هم این گونه نیست كه دنیا، مطلقاً بدون قید و بندی پست و حقیر شمرده شده باشد.

مثلاً در بعضی از آیات كه ذكر شد مثل آیه 20- حدید قبل از توصیف دنیا به لهو و لعب و... سخن از كفار و اعراض آنان از حق در میان است.

زندگی دنیا به طور مطلق مذمت ندارد بلکه، سوء استفاده كردن انسان از دنیا دلبستگی انسان به دنیا، فریب خوردن انسان و مغرور شدن وی از دنیا و غافل شدن از آخرت، مشغول شدن به دنیا و فراموش كردنش خدا راست كه مذمت و سرزنش دارد، برخورد ما با دنیاست كه می تواند صحیح یا غلط باشد.(مصباح یزدی، 13(ع)6: ج1،ص228)

دنیا متاعی ناپایدار

«تبتغون عرض الحیوة الدنیا فعند الله مغانم كثیرة؛ یعنی بخاطر اینكه سرمایه ی ناپایدار دنیا (وغنائمی) به دست آورید، به كسی كه اظهار صلح و اسلام می كند نگوئید: ( مسلمان نیستی) زیرا غنیمت های فراوانی(برای شما) نزد خداست.» (نساء، 94).

منظور از «عَرَض» در آیه چیزهای است كه دوام و ثبات ندارند، و متكلمان به صورت استعاره «عرض» را برای چیزهای به كار می برند كه از خود ثباتی ندارد و به جوهر و ذاتی، غیر خود وابسته اند، مثل رنگ و طعم. (گروهی از فضلاء و اساتید، 1361: ص124)

«عَرَض»  بروزن «غَرَض» به معنی موجود عارضی و كم دوام و نا پایدار است، و به متاع جهان مادّه از این رو، عرض گفته اند كه معمولاً نا پایدار است روزی به سراغ انسان می آید، آن چنان كه حسابش از دست می رود، و روزی آن چنان از دست انسان دور می شود كه در انتظار ذرّه ای از آن، آه می كشد، به علاوه اصولاً همه ی نعمت های این جهان نا پایدار و فنا پذیر است. (مکارم شیرازی، 1383: ج6، ص433)
« تبتغون عَرض الحیوة الدنیا فعند الله مغانم كثیرة». (نساء 94)

با توجّه به شأن نزول آیه ی فوق و اطلاقِ «عَرَض» به سرمایه های دنیوی و عدم پایداری آن از دیدگاه قرآن به خوبی روشن می گردد. چرا که در شأن نزول آیه ی مورد نظرچنین آمده است: پس از جنگ خیبر، پیامبر6 اسامه بن زید را با جمعی از مسلمانان به سوی بعضی از یهودیانی كه در یكی از روستاهای فدك زندگی می كردند فرستاد، تا آن ها را به سوی اسلام و یا قبول شرائط ذمّه دعوت كند.

یكی از یهودیان به نام «مرداس» كه از آمدن سپاه اسلام با خبر شده بود، اموال و فرزندان خود را در پناه كوهی قرار داد و به استقبال مسلمانان شتافت، در حالی كه به یگانگی خداوند و نبوت پیامبر6گواهی می داد. اسامه بن زید به گمان این كه مرد یهودی از ترس جان و برای حفظ مال اظهار اسلام می كند و در باطن مسلمان نیست و به او حمله كرد و وی را كشت و گوسفندانش را به غنیمت گرفت. هنگامی كه خبر به پیامبر6 رسید حضرت سخت از این جریان ناراحت شد و فرمود: تو مسلمانی را كشتی. اسامه ناراحت شد و عرض كرد: این مرد از ترس جان و برای حفظ مالش اظهار اسلام كرد. پیامبر6 فرمود: تو كه از  درون او آگاه نبودی، چه می دانی؟ شاید به راستی مسلمان شده است، در این موقع آیه ی فوق نازل شد و به مسلمانان هشدار داد كه به خاطر غنائم جنگی و مانند آن هیچ گاه انكار سخن كسانی كه اظهار اسلام می كند را ننمائید. (همان،ج4، ص (ع)3-(ع)2)

وقتی كه به غنایم جنگی كه در جهاد اسلامی و توسط مسلمانان بدست می آید، (عَرَض) خطاب می كند و آن ها را كالای بی ثبات می داند، پس معلوم است حال و وصف بقیه ی كالاها و سرمایه های دنیوی!

نعمت های دنیای مادّی هر قدر وسیع و گسترده باشد نا مطمئن و ناپایدار است، برق صاعقه ای می تواند در یك شب و یا حتّی چند لحظه ی كوتاه باغ ها و زراعت های كه محصول سال های درازِ از عمر انسان است به تلّی از خاك و خاکستر و زمین خشك و لغزنده تبدیل كند. زمین لرزه ی مختصری چشمه های جوشانی را كه مبدأ این همه حیات و بركت بود دركام خود فرو كشد آن گونه كه حتّی قابل ترمیم نباشد.

دوستانی كه به عشق بهره گیری مادی دور انسان حلقه می زنند آن چنان بی اعتبار و بی وفا هـستند كه در همان لحظاتی كه این نعمت ها از انـسان جدا می شـوند با او وداع می-گویند، گوئی تصمیم آن را از قبل گرفته بودند (ولم تكن له فئة ینصرونه من دون الله).

این گونه ما جرا ها كه نمونه هایش را بارها شنیده ایم و یا دیده ایم ثابت می كند كـه جز بر خدا نمی توان دل بست، دوستان با وفا و راستین انسان تنها كسانی هستند كه پیوندهای معنوی ارتباط آن ها را بر قرار می سازد. (همان، ج12،ص 440)

قرآن كریم در آیاتی دیگری نیز به بی ثباتی و ناپایداری متـاع دنیا اشاره مــی كند و می فرماید: « یَأخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الأَدنَی وَ یَقُولُونَ سَیُغفَرُلَناَ»؛ یعنی متاع این دنیای پست را گرفته (بر اطاعت فرمان خدا ترجیح می دهند) و می گویند: ( اگر ماگنهكاریم توبه می كنیم و) به زودی بخشیده خواهیم شد. (اعراف، 169).

در این آیه ی شریفه نیز به متاع دنیا «عَرض»، یعنی چیزی كه كم دوام و ناپایدار است اطلاق شده است.
درآیه ی دیگر نیز به صراحت به مال و ثروت دنیا «عرض» اطلاق گردیده و می-فرماید: « وَلَاتُكرِهُوا فَتَیَاتِكُم عَلَی البِغَاء اِن اَرَدنَ تَحَصُّناً لِتَبتَغُوا عَرَضَ الحَیَاةِ الدُّنیَا»؛ یعنی كنیزان خودرا برای دست یابی به متاع ناپایدار زندگی دنیا مجبور به خود فروشی نكنید اگر خودشان می خواهند پاك بمانند. (نور،6(ع)).

آری افرادی كم ظرفیت و هوس باز، چنان دنیای كوچك و ناپایدار در نظرشان بزرگ جلوه می كند كه حیات جاویدان و ابدی را كه مملو از مواهب الهی است به فراموشی می-سپارند.

در جای دیگر خداوند خطاب به اصحاب پیامبر6 می فرماید: « یُرِیدُونُ عَرَضَ الدُّنیَا وَاللهُ یَرِیدَ الآخِرَةَ»؛ شما متاع ناپایداردنیا را می خواهید ولی خـداوند سـرای دیگـر را برای شما می خواهد. (انفال، 6(ع))

آری نعمت حقیقی زوال ناپذیر نزد خداوند است و بس و باقی همه «عرض» و عارضی و زوال پذیر است. این تعبیر عرض در آیات متعدّد هشدار است برای همه ی دنیا پرستان كه مراقب باشند سرمایه های عظیم انسانی خود را فدای امور زوال پذیر نكنند.

حب دنیا و تنافی آن با آخرت

«مَن كَانَ یُرِیدُ حَرثَ الآخِرَةِ نَزِدلَهُ فِی حَرثِهِ وَ مَن كَانَ یُرِیدُ حَرثَ الدُّنیَا نُؤتِهِ مِنهَا وَ مَالَهُ فِی الآخِرَةِ مِن نَصِیبٍ»؛ كسی كه زراعت آخرت را بخواهد، به كشت او بركت و افزایش می دهیم و برمحصولش می افزایم؛ و كسی كه فقط كشت دنیا را طلبد، كمی از آن به او می دهیم امّا در آخرت هیچ بهره ای ندارد. (شوری، 20).

خداوند در یك تشبیه لطیف در این آیه مردم جهان را در برابر روزی های پروردگار و چكونگی اسـتفاده از آن، به كـشاورزانی تشـبیه می كند كه گروهی برای آخرت كـشت می-كنند، و گروهی برای دنیا، و نتیجه ی هر یك از این دو زراعت را مـشخّص می كند، می-فرماید: كـسی كه زراعت آخرت را طالب باشد به او بركـت می دهیم و بر محصولش می-افزایم « مَن كَانَ یُرِیدُ حَرثَ الآخِرَةِ نَزِدلَهُ فِی حَرثِهِ.» و آن ها كه فقط برای دنیا كشت كنند و تلاش و كوشش شان برای بهره گیری از این متاع زود گذر و فانی باشد تنها كمی از آن چه را می طلبند به آن ها می دهیم، امّا در آخرت هیچ نصیب و بهره ای نخواهند داشت، « وَ مَن كَانَ یُرِیدُ حَرثَ الدُّنیَا نُؤتِهِ مِنهَا وَ مَالَهُ فِی الآخِرَةِ مِن نَصِیبٍ» (مکارم شیرازی، ج20، ص39(ع))
یعنی: زارعان برای آخرت با دستان پُر روانه ی آن جهان خواهند شد، ولی زارعان دنیا با دستان تُهی و خالی به سرای آخرت روان می گردند.

«إِنَّ الَّذِینَ لَایَرجُونَ لِقَائَنَا وَ رَضُوا بِالحَیَاةِ الدُّنیَا وَاطمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِینَ هُم عَن آیَاتِنَا غَافِلَون»؛ آن ها كه ایمان به ملاقات ما (روز رستاخیز) ندارند، و به زندگی دنیا خشنود شدند و بر آن تكیه كردند و آن ها كه از آیات ما غافلند. (یونس،(ع)).

و نیز آیه ی 29 از سوره ی مباركه ی نجم كه می فرماید:« فَاَعرِض عَن مَن تَوَلَّی عَن ذِكرِنَا وَ لَم یَرِدِ اِلَّا حَیَاةَ الدُّنیَا»؛ از كسی كه از یاد ما روی می گرداند و جز زندگی مادی را نمی طلبد، اعراض كن. (نجم، 29).

در آیات فوق ، آن چه در رابطه ی انسان و دنیا در قرآن كریم نفی شده و مذموم و پست شمرده شده، هدف واقع شدن و نهایت آرزو و آمال شدن آن است. این شكل رابطه با دنیا، بجای آنكه انسان از آن بهره برداری كرده، برای هدف های عالی توشه برگیرد، انسان را دست خالی ساخته و از انسانیت ساقط می نماید.

آیاتی كه دنیا را مذموم شمرده و ما را از نزدیكی و جمع كردن آن بر حذر می دارند، دنیایی را می گویند كه از وسیله بودن خارج شده و به صورت هدف درآمده باشد و به نظر استقلالی بدان نگریسته شود.

«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ ِلأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زینَتَها فَتَعالَیْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَراحًا جَمیلاً  وَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدّارَ اْلآخِرَةَ فَإِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظیمًا»؛ ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگی دنیا و زرق وبرق آن را می خواهید بیایید با هدیه ای شما را بهره مند سازم و شما را به طرز نیكوی رها سازم. و اگر شما خدا و پیامبرش و سرای آخرت را می خواهید، خداوند برای نیكو كاران شما پاداش عظیمی آماده ساخته است. (احزاب، 29-28).

مفسّران شأن نزول های متعدّدی برای آیات فوق ذكر كرده اند كه از نظر نتیجه چندان تفاوتی باهم ندارند.
از این شأن نزول ها چنین استفاده می شود كه همسران پیامبر6 بعد از پاره ای از غزوات كه غنائم سرشاری در اختیار مسلمین قرارگرفت تقاضاهای مختلفی از پیامبر(ص) در مورد افزایش نفقه یا لوازم گوناگون زندگی داشتند، طبق نقل بعضی از تفاسیر، «ام سلمه» از پیامبر(ص) كنیز خدمتگذاری تقاضا كرد و «میمونه» حلّه ای خواست و «زینب» بنت جحش پارچه ی مخصوص یمنی و «حفصه» جامه ی مصری، خلاصه هر كدام درخواستی دنیوی نمودند. پیامبر(ص) كه می دانست تسلیم شدن دربرابر این گونه درخواست ها كه معمولاً  پایانی ندارد چه عواقبی برای «بیت نبوت» در بر خواهد داشت، از انجام این خواسته ها سر باز زد و یك ماه تمام از آن ها كناره گیری نمود، تا این كه آیات فوق نازل شد و بالحن قاطع و درعین حال توأم با رأفت و رحمت به آن ها هشدار داد كه اگر زندگی پر زرق وبرق دنیا می خواهید می توانید از پیامبر(ص) جدا شوید و به هر كجا می خواهید بروید، و اگر به خدا و رسول خدا(ص) و روز جزا دل بسته اید و به زندگی ساده و افتخار آمیز خانه پیامبر(ص) قانع هستید بمانید و از پاداش-های بزرگ پروردگار بر خور دارشوید. (همان،ج 1(ع)، ص2(ع)8)

از برخی از روایات استفاده می شود كه حتّی بعضی از آنان خشونت سخن را با پیامبر(ص) به آن حد رساندند كه گفتند: لعلك تظن ان طلقتنا لا نجد زوجاً من قومنا غیرك؛ یعنی: تو گمان می كنی كه اگر ما را طلاق دهی همسری از تو درمیان قوم و قبیله خود نخواهیم یافت؟! (مقداد فاضل، 1343: ج2، ص238)

بدین ترتیب می بینیم كه قرآن کریم زنان پیامبر(ص) را بر سر دو راهی قرار داده است، دوراهی كه چنان باهم متضادند كه جمع بین آن ها ممكن نیست، یا زندگانی مرفّه دنیوی و زیور و زینت آن و یا دركنار پیامبر(ص) بودن و بخدا و رسول خدا و سرای آخرت دل بستن. گرچه مخاطب در این سخنان همسران پیامبرند، ولی محتوای آیات و نتیجه ی آن همگان را شامل می شود، مخصوصاً كسانی كه در مقام رهبری خلق و پیشوائی و تأسّی مردم قرار گرفته اند، آن ها همیشه برسر دو راهی قرار دارند، یا استفاده از موقعیت ظاهری خویش برای رسیدن به زندگی مرفّه مادی و یا تن در دادن بـه محرومیت ها برای نیل به رضای خدا و هدایت خلق.


4- دنیا از منظر روایات:
1 – امام صادق(ع)در روایتی فرمودند:«اِنَّا لَنُحِبُّ الدُنیا، و اَن لَا نُؤتاها خیرٌ لنا مِن اَن نُؤتاها،و ما اُتِیَ ابنُ آدَمَ منها شیئاً اِلانقصَ حظَّهُ منَ الآخِرَة»؛ یعنی ما دنیا را دوست داریم (اما) اگر دنیا به ما داده نشود بهتر است از آن كه داده شود. چیزی از دنیا به فرزند آدم داده نشد مگر آن كه از بهره ی آخرت او كم گشت.» (محمدی ری شهری، 13(ع)9: ج4، ح59(عژ

2 – امیرالمؤمنین (ع)می فرماید:«مرارة الدنیا حلاوةُ الآخرة و حلاوةُالدنیا مرارةُ الآخرة»؛ یعنی : تلخی دنیا، شیرینی آخرت است و شیرینی دنیا تلخی آخرت.» ( همان، ح5983).

3– پیامبر اكرم(ص) در روایتی فرمودند: «درطلب كردن و خواستن دنیا، ضرر زدن به آخرت وجود دارد و در طلب آخرت نیز، ضرر زدن و زیان رساندن به دنیا موجود است. پس به دنیا ضرر و زیان بزنید كه آن برای زیان رساندن سزاوارتر است.» (همان،ص161، به نقل از اصول کافی).

در این روایات اهلبیت (ع) صراحتاً ما را نسبت به دنیا وآخرت مخیّر دانسته و خواسته-اند كه از این رو، به آخرت راغب باشیم و دنیا را رها ساخته و بدان زیان رسانیم چرا كه او سزاوار این زیان است.

نتیجه

از آنجا كه در دیدگاه قرآن کریم، دنیا و همه ی نعمت های مادی آن مخلوق خداست و نظام خلقت هم بهترین نظام است؛ و از طرفی انسان نیز بهترین مخلوق خداوند است و در جستجوی چیزی است كه، آن را منتهای آرزوی خویش قرار دهد. و همه ی عالم باتمام سرمایه های گوناگون مادّی اش به عنوان ابزار و وسیله، برای انسان، خلق و مسخّر او واقع شده اند تا او با استفاده از این ابزار بتواند سیر كمال بسوی ایده آل واقعی خویش را طی كند، و از مسیر دنیا، برای رسیدن به کمال حقیقی عبور نماید.

هنگامی كه این ابزار و وسیله و پلِ عبورِ آدمی برای رسیدن به هدف و مقصود اعلی و منتهای آرزو، از وسیله بودن، و پل بودن، خارج شده و ارتباط انسان با آن به گونه ای شود كه هدف اعلی و مقصود اصلی برای او واقع شود اینجاست كه شایسته ی همه ی مذمت ها و تحقیر های است كه در آیات و روایات متعدد آمده است. نتیجه ی هدف واقع شدن دنیای كه خداوند آن را ابزار و پلِ رسیدن به مقصد اعلی قرار داده است، غفلت از یاد خدا، دوری از آخرت تـقدیم دنیا بر آخـرت و نابودی تمامی ارزش های عالی انسانی است.

بنا بر این در یك نتیجه گیری كوتاه می توان گفت كه : دنیایی كه كشتزار انسان برای آخرت و محل تجارت اولیاء و بهترین سرمایه جهت رشد معنوی و كسب درجات بهشتی است نه تنها مذموم نیست بلكه بهترین وسیله و خانه ی خوب و استراحت گاه عالی مسافران راه خداست. و بر عكس دنیایی فریبنده و بازیچه و متاعی قلیلی كه باعث دوری بشر از آخرت است، دنیایی است كه مقصود اصلی شده و تمامی هم و غم انسان به آن معطوف شده و به آن به دیده استقلال نگریسته شود و با برخورد غیر صحیح ما از وسیله بودن به هدف تبدیل شود.

 

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**