دین و مذهب

تفسیر آیه 15 سوره نساء و آیه 2 سوره نور

**نوشته شده توسط عبدالحکیم عادلی**. **ارسال شده در** دین و مذهب

تفسیر آیه 15 سوره نساء و آیه 2 سوره نور

عبدالحکیم عادلی*

چکیده

در بررسی آیه‌ی 15 سوره نساء و آیه‌ی 2 سوره نور از تعریف فقهی زنا، نکات مهم تفسیری موثر در استنباط احکام این جرم حدّی، انواع مجازات، ادله اثبات زنا، سخن رفته است و از جمله مباحث علوم قرآنی در این دو آیه، مبحث نسخ آیه اولی است که با تفصیل بیش­تری مورد ارزیابی قرار گرفته است. به عقیده بسیاری از مفسران آیه 2 سوره نور، مجازات حبس ابد در آیه اولی را نسخ کرده است. برخی از مفسران بر این باور‌اند که حکم اولی نسخ نشده است بلکه تخصیص خورده است. نسخ در جای است که حکم به ظاهر دوام‌دار باشد و آیه مذکور «او یجعل الله لهنّ سبیلا» از اول نشان­گر موقتی بودن حکم است.

واژگان کلیدی: زنا، حبس‌ابد، مجازات، تازیانه، نسخ، تخصیص و فاحشه.

مقدمه   

یکی از آسیب‌های که جامعه‌ی بشری را همواره با چالش جدی مواجه ساخته است، جرم خلاف عفت «زنا» است. راهکارها و واکنش‌های جوامع بشری در مواجهه و مبارزه جرایم خلاف عفت، آنچنان که موفق نبوده است. اسلام در مواجهه با این جرم با توجه به شرایط زمانی، دو گونه مواجهه داشته است؛ مواجه اول، حبس ابد برای زنان زناکار است. آیه 15 سوره نساء در باره زنان زناکار دستور به حبس ابد می‌دهد تا مرگشان فرا رسد و یا خداوند راه دیگری را برای شان قرار دهد. اسلام با پذیرش این حکم «فأمسکوهنّ فی البیوت حتی یتوفاهن الموت»، در همان آغاز گشایش راهی را در آینده پیش‌ بینی کرد «او یجعل الله لهنّ سبیلا» و بیان کرد که این حکم موقتی است و سرامدی دارد. مواجهه دوم اسلام در برابر این جرم، محکومیت زناکار به «صدتازیانه» است که با نزول آیه 2 از سوره نور ارائه گردید و پیامبر(ص) بعد از نزول این آیه فرمودند این همان سبیلی است که خداوند نویدش را داده بود. برخی از مفسران آیه 2 سوره نور را ناسخ و برخی مخصص خوانده‌اند. و به نظر می­رسد که آیه دوم سوره نور نمی­تواند ناسخ باشد زیرا مؤلفه‌های نسخ و از جمله دوامدار بودن را ندارد. از نکات مهمی که در آیه شریفه به نظر می‌رسد، تکیه بر باورهای دینی به عنوان ضمانت اجرای این حکم است «ان کنتم تؤمنون باالله و الیوم الأخر» که در حقوق بشری همواره مورد غفلت قرار گرفته است. از نظر پیشینه، گفته شده است در آغاز اسلام مجازات حبس ابد از مجازات رایج در میان اعراب بوده است. اگر زنی زنا می­داد و چهار مرد شهادت می­دادند در خانه حبس می­شد تا بمیرد.(عیاشی، ج1، بی‌تا ص 227) در روایت ابی بصیر از امام صادق(ع) آمده است که وقتی زنی زنا می­کرد و چهار شاهد بر او شهادت می­دادند، برای همیشه در خانه حبس می‌شد، غذا و آب برایش می‌آوردند و حق تکلم و  صبحت و رفت و آمد از او سلب می­شد. تا مرگش فرا می­رسید. (همان)

تعریف زنا

از نظر فقهی «زنا» و «زنی» اولی به مد و دومی به قصر، همواره به عنوان یکی از جرایم حدی مورد توجه فقیهان بوده است. شهید اول از نخستین فقیهانی است که تعریف جامع و مانع از «زنا» ارائه می­دهد و شهید ثانی، آن را شرح می‌هد: «و هو ایلاج( ای ادخال الذکر) البالغ العاقل فی فرج امرأه (بل مطلق انثی قبلا و دبرا) محرمه (علیه) من غیر عقد نکاح (بینهما) و لاملک (من الفاعل القابل) و لا شبه (موجبه لاعتقاد الحل) قدر الحشفه عالما (فی التحریم) مختارا (فی الفعل)» (العاملی، 1372، ص 347)

محقق حلی در شرایع الاسلام، می­نویسد: «فهو ایلاج الانسان ذکره، فی فرج امرأه محرمه، من غیر عقد و لا ملک و لا شبه و یتحقق ذالک بغیبوبه الحشفه قبلا او دبرا» (حلی، 1403ه، ص932) و به دیگر عبارت زنا عبارت است از دخول آلت رجلیت در فرج زنی که بر او حرام است. بدون عقد و شبه و این امر با فرورفتن سر آلت مرد (حشفه) در جلو و یا عقب زن تحقق می­یابد.

نکات تفسیری دو آیه

مفسران در مورد آیه 15 از سوره نساء و آیه 2 سوره نور، نکاتی را یادآور شده اند که در جهت استنباط احکام شرعی استفاده از این نکات اثرگذار خواهد بود. برخی از مفسران چنین اظهار نظر کرده‌اند که مجازات حبس ابد در صدر اسلام مختص زنان بوده است و این حکم، از واژه «وَ اللَّاتِي» به کار رفته در آیه به نیکی استفاده می­شود. همانگونه که از کلمه «نِسائِكُمْ» استنباط می­گردد که این حکم ویژه زنان است نه دختران زيرا كلمه نساء فقط به زن گفته مي­شود. و حکم دیگری را نیز مفسران از این ایه استنباط کرده‌اند و آن این­که مراد زنان شوهردار است زیرا كلمه نساء به كلمه (كم) اضافه شده است. یعنی زنان شما. (نجفی خمینی، 1398ق، ج3، ص 118) اثبات ادله دعوا یکی دیگر از مسائل مهمی است که مفسران بر آن توجه داشته اند و از جمله «فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ» ادله اثبات دعوا را استنباط کرده‌اند و گفته‌اند: اولا: شهود بايد چهار نفر باشند. ثانيا: مرد باشند. زيرا كلمه: (أَرْبَعَةً) براى مرد به كار می­رود و ثالثا: مسلمان باشند. (منکم) رابعا: شهادت باید صریح باشد: «و لا بد أن يشهد كل واحد من الأربعة شهاده صريحة في ولوج الذكر في الفرج تماما كالميل في المكحلة.» (مغنیه، همان) خامسا: در صورت اختلاف شهادت و یا کمبود شهادت از چهار نفر، هرکدام از گواهان 80 ضربه شلاق می خورد. «فإن نقص الشهود عن الأربعة، أو اختلفت شهادتهم، و لم تتوارد على شي‏ء واحد جلد كل واحد منهم ثمانين جلدة، و كل من يرمي امرأة أو رجلا بالزنا، و لم يأت بأربعة عدول يشهدون على النحو المتقدم  ـ يجلد ثمانین. هرچند برخی از مفسران گفته اند که خطاب کلمه (مِنْكُمْ) خطاب به مسلمانان مي­باشد. و بعضى از مفسران فرموده‏اند: اين خطاب متوجه حكّام و پيشوايان است. همانگونه که در آغاز بیان شد آیه شریفه بیان­گر مجازات حکم حبس ابد برای زنان فاحشه است و این حکم از جمله به کار رفته در آیه به وضوح قابل استنباط است «فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ» حبس ابد برای زنان فاحشه بدین معناست که اين­گونه زنان را در خانه‏ها نگاه داريد تا موت آنان فرارسد. زيرا معناى كلمه: «يَتَوَفَّاهُنَّ» بر اساس لغت به معنای درك نمودن و گرفتن است. و اين بهترين دستورى است براى كنترل اين­گونه زنان در روزگار گذشته است. (الكاشف،1424ق ج‏2، ص: 271)

مراد از «فاحشه» چیست؟ مفسران وحدت نظر ندارند و با توجه به موقعیت سیاقی کلمه در قرآن معنای فاحشه در همه جا یکسان نیست و به همین خاطر است که برخی از مفسران برای «فاحشه» چهار معنا متفاوت بیان کرده است:

اولا) فاحشه به معنای «زنا» آمده است و اکثر مفسران واژه فاحشه در آیه فوق «وَ اللَّاتِي يَأْتِينَ الْفاحِشَةَ» را به معنای زنا گرفته اند. ثانیا) فاحشه بمعناى «نشوز» و نافرمانى زن از مرد خود به­کار رفته است، «وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ يَأْتينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ » و (ثالثا) فاحشه به معنی «لواط» و هم جنس­گرایی نیز به­کار رفته است، (وَلُوطاً إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ (عنکبوت/(29)54) أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (55) «الْفاحِشَةَ» در اين­جا كنايه از «همجنس­گرايى» است. در خصوص این مورد تفسیر نمونه و دیگر مفسران نیز فاحشه را به معنای هم جنس گرایی می­دانند.(نمونه ج3، 499) رابعا) فاحشه به معنای عام «نا بکار» استفاده شده است. «ان الّذين يحبّون ان تشيع الفحشة فى الّذين ءامنوا لهم عذاب اليم فى الدنيا و الاخرة و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون(نور/ 19)

در مورد آیه 2 سوره نساء هم نکاتی تفسیری قابل توجه وجود دارد که بعضا اشاره می‌شود؛

مفسران گفته اند که آیه، حكم مجازات زنان و مردان زناکار را بیان می­دارد که صدتازیانه است. روابط جنسی باید مشروع و مطابق با قانون شریعت باشد و رضایت طرفین در انجام فعلی، بدون جواز شریعت آن را مجاز نمی­سازد «الزَّانِيَةُ ... فَاجْلِدُوا» . از تقدم «زانیه» بر «زانی»، به روشنی استفاده می­شود که نقش زنان در ايجاد روابط نامشروع و فراهم آوردن مقدّمات زنا، از مردان بيش­تر است«الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي».( بابایی، 1382، ص 276)

مجازات حدی در روابط نامشروع به یک میزان بر مرتکب تحمیل می‌شود «كُلَّ واحِدٍ». حدود، كيفری است که نوع و میزان آن از طرف شارع تعیین می­شود بر خلاف تعزیرات «مِائَةَ جَلْدَةٍ» در اجرای مجازات اسلامی، محبت و رأفت در مدار شریعت معنا می‌یابد «لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ».صلابت و قاطعيّت در اجراى قوانين که از جمله ضمانت اجرای قوانین به شمار می­رود، در سايه‏ى ايمان به مبدأ و معاد به دست مى‏آيد. «إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ». اجرای حدود نه به خاطر تشفی خاطر که ناشی از باور عمیق به خداوند انجام می­گیرد «إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ» در مجازات عبرت و پند آموزی مطرح است و به همین خاطر اجرای مجازات زنا علنی و در مرئی و مسمع مردم مسلمان صورت می­گیرد. (مکارم شیرازی، 1374،ج‏14، ص: 359)

«وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما». و از کلمه «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» بدست می‌آید که تنها مسلمانان حقّ حضور در مراسم اجراى حدّ الهى را دارند. (ترجمه جوامع الجامع، 1377،  ج‏4، ص: 287)

ادله اثبات زنا

ادله اثبات زنا عبارت است از: چهار بار اقرار، بینه و چهار شاهد عادل مرد. در مورد شهاد زن و اعتبار آن در اثبات جرم زنا وحدت نظر وجود ندارد؛  برخی شهادت سه مرد و دو زن و یا دو مرد و چهار زن مثبت زنای حدی دانسته و حتی یک مرد و شش زن را برای اثبات حد کمتر از رجم پذیرفته‌اند. و برخی شهادت زنان را در هیچ یک از حدود الهی نپذیرفته‌اند و بعضی شهادت دو مرد برای اقرار به زنا را کافی و برخی ناکافی می­دانند. آقای خویی بیان می­دارد: «زنا و لواط (ارتباط جنسی دو مرد) و مساحقه (هم جنس بازی زنان با همدیگر) با شهادت چهار نفر مرد ثابت می­شود. و فقط زنا با شهادت سه مرد و دو نفر زن نیز ثابت می­شود و همچنین با شهادت دو نفر مرد و چهار زن نیز ثابت می­شود البته زنانی که موجب رجم [سنگسار] باشد از این راه [شهادت دو مرد و چهار زن] ثابت نمی­شود بلکه فقط زنایی که موجب تازیانه است با آن ثابت می­شود. و هیچ کدام از موارد مذکور [زنا، لواط و مساحقه] با شهادت دو نفر مرد عادل اثبات نمی­شود.(خویی، 1975م، ص 118 مسأله 98) تذکر این نکته مفید خواهد بود که زنی که همسر ندارد به صرف باردار شدن مورد حد قرار نمی­گیرد بر خلاف مالکی‌ها که زنا را در این صورت ثابت می‌دانند.

نسخ آیه 15 سوره نسا با آیه 2 سوره نور

یکی از مهم­ترین مباحث علوم قرآنی بحث از وجود نسخ و عدم آن در قرآن است در مورد نسخ، بسیاری از مفسران معتقد به نسخ در قرآن است هرچند راجع به نوع نسخ و این که نسخ در تلاوت باشد، یا نسخ در حکم و یا هردو میان عالمان فریقین وحدت نظر وجود ندارد. یکی از مباحث مطرح در دو آیه فوق الذکر این است که آیا آیه 2 سوره نور، آیه 15 سوره نساء را نسخ کرده است یا خیر، در باره نسخ آیه مذکور با توجه به گفته مفسران می­توان عمدتا دو دیدگاه مختلف را ارایه داد:

الف) بيش­تر مفسران که در اين آيه «الْفاحِشَةَ» را به معناى خاصّ زنا معنا کرده‌اند، حكم «فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ». را منسوخ دانسته‏اند.

ب) برخی دیگر از مفسران که فاحشه را به معنای هم جنس­گرایی و یا به معنای عام گرفته اند، حكم آيه را ثابت دانسته است.

قائلین به عدم فسخ:

آقای طالقانی در کتاب پرتو از قرآن بر این باور است که در اين آيه قرينه‏اى نيست كه «الفاحشه» به معناى خاصّ زنا يا مساحقه باشد. و نيز نسخ صريح اين آيه نه دليل محكم و قانع كننده‏اى دارد و نه ناسخ صريحى. «الْفاحِشَةَ» معناى عام دارد. هرگونه عمل و سخن زشت رسواگر و بي­شرمانه و شهوانى غير قانونى را شامل است نه صرف همين كار زنا يا زناكارى. (طالقانی، 1362، ج6، ص106) بر این اساس وقتی فاحشه در آیه مورد نظر در خصوص زنا نباشد، آیه که بعد از آن نازل شده است نمی­تواند ناسخ باشد.

آقای خوی معتقد است که در این دو آيه اصلا نسخى در كار نيست: مراد از فاحشه، عملى است بسيار زشت و ناپسند كه اين عمل گاهى ميان دو زن است كه مساحقه ناميده مى‌شود و گاهى ميان دو مرد است كه آن را لواط مى‌نامند و گاهى ميان مرد و زن است كه مى‌شود زنا. و لفظ فاحشه هيچ ظهورى در خصوص زنا ندارد نه از نظر وضع و نه از نظر انصراف...

احتمال دارد مراد از فاحشه، تنها مساحقه باشد چنان­كه در آيۀ ديگر منظور فقط لواط است و احتمال دارد مراد از فاحشه چيزى اعم از مساحقه و زنا باشد و بنابراين دو احتمال، حكم اين است كه واجب است زنى كه مرتكب فاحشه شده است در خانه نگه‌دارى شود تا خدا براى او گشايشى ايجاد كند و اجازۀ خروج از خانه را به او بدهد و اين گشايش ممكن است با يكى از اين موارد تحقق يابد:  زن توبه واقعی نماید به طوری که از تکرار فاحشه، ایمینی حاصل شود یا زن به جهت بزرگسالی از قابلیت بیفتد و به طور طبیعی مرتکب فاحشه نشود و یا این که زن مایل به ازدواج شود و با مردی ازدواج کند که او را حفظ کند و یا دیگر اسبابی که بتواند او را از ارتکاب فاحشه باز دارد و این حکم امساک در خانه همیشگی است(نسخ نشده و نسخ نمی شود) و اما تازیانه، حکم دیگری است که برای تأدیب مرتکبان فاحشه  تشریع شده است و ربطی به حکم اول ندارد که ناسخ آن باشد به تعبیر دیگر، حکم اولی برای پیش‌گیری از تکرار ارتکاب فاحشه تشریع شده است وحکم دوم، برای کیفر ارتکاب فاحشه و برای عبرت دیگر زنان از انجام چنین گناهی. پس اصلا منافاتی میان دو حکم نیست تا اولی با دومی نسخ شده باشد.. آری اگر زن به سنگسار شدن یا تازیانه خوردن از دنیا رفت، لزوم امساک در خانه از میان می رود؛ چون نتیجه حاصل شده است و در غیر این مورد، حکم هم چنان باقی است تا زمانی که خداوند برای آنها گشایشی حاصل نکرده باشد.

خلاصةکلام این‌که، هرکس در معنای آیه دقت کند چیزی در باره نسخ به نظرش نمی­رسد و فرقی نمی­کند آیه «جلد» پس از آن آمده باشد و یا پیش از آن. (خویی، ص 231)

در کتاب تفسیر شاهی آمده است مراد از فاحشه در اين آيۀ شريفه سحق است به دلالت قوله تعالى «مِنْ نِسائِكُمْ» به جهت اين كه مراد از من نشويه است يعنى اتيان فاحشه ناشى از زنان بوده بمعنى اين كه هر دو طرف از فاعل و مفعول طايفۀ زنان مى‌باشند چنانچه تفصيلا در كتاب اثبات الايات بيان نموده‌ايم و بنا بر اين كه حكم مستفاد از آيه ثابت بوده ابدا نسخى به آن راه نيافته است و تبادر ناشى از حاق لفظ نيست و اطلاق لفظ فاحشه به مطلق عمل قبيح شايع است.(جرجانى، بی‌تا، ج2، ص 652.)

قائلین به نسخ:

همانطور که بیان گردید برخی از مفسران معتقد به نسخ اند:

در باور اینان ظاهرا مراد از فاحشه در اينجا آن‌طور كه جمهور مفسران گفته‌اند- زناست و روايت كرده‌اند كه پيامبر(ص) موقع نزول آيۀ «جلد» فرمود: جلد همان سبيلى است كه خداوند براى زنان، هنگامى كه زنا كنند قرار داده و ظهور آيه هم شاهد است كه اين حكم به زودى نسخ مى‌شود؛ چون مى‌فرمايد: «يا اينكه خداوند راهى براى ايشان قرار دهد» (منتظرى، ص 147) و برخی دیگر بیان داشته است که آیه 2 سوره نور با سنت پیامبر(ص) مبنی بر سنگسار کردن زنای محصن، نسخ شده است (مجاهد طباطبایی، بی‌تا، ص 266) و برخی هم گفته است که حکم آیه 15 سوره نساء با حکم سنگسار کردن محصن- که سنت پیامبر است – نسخ شده است. (حلی، 1403ق، ص 173)

علی ابن ابراهیم قمی نقل می­کند:«در جاهلیت اگر مرد زنا می­کرد مورد آزار قرر می‌گرفت و زن زنا کار درخانه‌ای حبس می­شد تا بمیرد. بعد آیه: «الزانیه و الزانی» آن را نسخ کرد. (تقمی، 1367، ج1، ص 13)

در تفسیر عیاشی سمرقندی، آمده است که ابابصیر از امام صادق(ع) از تفسیر آیه پرسید و حضرت پاسخ داد: آیه «واللتی یأتین الفاحشه من نسائکم... سبیلا» هذه منسوخه. قال: قلت: کیف کانت؟ قال: کانت المرأه اذا فجرت فقام علیها اربعه شهود،  ادخلت بیتا و لم تحدث و لم تکلم و لم تجالس، و اوتیت فیه بطعامها و شرابها حتّی تموت. قلت: فقوله: «او یجعل الله لهنّ سبیلا» قال: جعل السبیل الجلد و الرجم و الامساک فی البیوت.) (عیاشی، ج1، بی‌تا ص 227)

علامه طبرسی«...فأمسکوهن» یعنی آنان را در خانه حبس کنید تا مرگ آنان فرا رسد و در آن خانه بمیرند. در اغاز اسلام چنین بود که اگر زنی زنا می داد و چهار مرد شهادت می­دادند در خانه حبس می­شد تا بمیرد. سپس این حکم ، با حکم سنگسار در شوهردار و تازیانه در باکره، نسخ شد. (طبرسی، 1380، ج2، ص 757 و 758)

همچنان در مجمع البیان آمده است: «ابومسلم» واژه فاحشه را به «ارتکاب نوعی گناه جنسی که میان دو زن ممکن است انجام شود» معنا می­کند؛ اما همه مفسران این واژه را به مفهوم «زنا» گرفته و دیدگاه او را مردود شناخته اند. وی ادامه می­دهد؛ در طلوع خورشید جهان افروز اسلام، هرگاه زنی مرتکب زشتی می­شد و چهار گواه بر کار زشتی او گواهی می­دادند، او را در خانه بازداشت می­کردند تا بمیرد، انگاه این ایه شریف نسخ شد و دستور رسید که کیفر عمل منافی عفت در صورتی که «محصنه» باشد سنگسار و چنانچه «غیر محصنه» باشد، تازیانه است.( همان)

فاضل مقداد:« آیه فواید و احکامی در بر دارد:

الف) برخی گفته اند منظور از فاحشه مساحقه است. و لی اکثر گفته اند: مراد زناست و بنا بر این معنا، گفته شده است که منظور زن محصنه است و مراد از ثیب همین محصنه است چون در آیه آنان را اضافه کرده و نسبت زوجیت داده «من نسائکم» که اگر منظور غیر از زنان ایشان بود می­گفت: من النساء.

ب) «فامسکوهن فی البیوت» گفته شده است که امساک کنایه از نگهداشتن و حفظ کردن زنان از تکرار فاحشه است. و اکثر را عقیده بر آن است که این امساک در خانه حدّ است برای زنا که در اول اسلام چنین بوده و بعد با آیه «جلد» نسخ شده است.

ج) «او یجعل الله لهنّ سبیلا» گفته شده که مراد از سبیل یعنی ازدواج که موجب بی­نیازی از زنا می­شود و این، با آن معنا که مراد از زنان در آیه محصنه باشد همخوانی ندارد. سبیل همان حکم ناسخ است و پیامبر هم بعد از نزول ایه فرمودند که خداوند برای آنان راهی قرار داد. و این­که مراد از «سبیل» «توبه» باشد هم وجهی ندارد گرچه محتمل است و در این صورت «جعل» کنایه از توفیق است. (فاضل مقداد، ج2، 1380، ص 459)

به نظر علامه نیز مراد از امساک در ایه «فامسکوهنّ فی البیوت» حبس ابد است و مراد از فاحشه یعنی کار زشت که استعمال آن بیش­تر در زناست و در قرآن بر لواط و هم بر لواط و سحق با هم اطلاق شده است. به عقیده ایشان ظاهرا مراد از فاحشه همانطوری که جمهور مفسران گفته اند زناست و روایت پیامبر هنگام نزول آیه «جلد» که فرمودند این همان سبیلی است که خداوند برای زنان زناکار قرار داده موید آن است. و در خود آیه، نسخ پیش بینی شده است که می­فرماید «یا این‌که خداوند راهی برای ایشان قرار دهد» (و از نظر عملی و اجرایی) آنچه در اواخر زمان پیامبر و پس از وی در میان مسلمانان در باره زنان زنادهنده، جاری شده است. جلد بوده نه امساک و نگه‌داری درخانه، پس آیه بر فرض که حکم زنان زنا دهنده را بفهماند با آیه «جلد» منسوخ شده است و راهی که در آن آمده بدون شک همان جلد است.» (طباطبای، ج4، 1372،ص 248)

نظریه مختار

به نظر می­رسد که سیاق آیه نشان‌گر محدودیت حکم به زمان است  و نسخی صورت نگرفته است و یکی از شرایط نسخ این است که حکم پیشین محدود به زمان معینی نباشد. علامه در تعریف نسخ می­نویسد: نسخ عبارت است از رفع حکمی که بر اساس لفظ آیه، ابدی می­نموده؛ حال آن‌که حکم در آیه یاد شده مقرون به زمان مندی حکم است «أو یجعل الله لهنّ سبیلا». اگر کسی این تبدیل را به قول علامه نسخ اصطلاحی بنامد، اشکالی ندارد. و همینطور به نظر می­رسد که سنت پیامبر نیز آیه 2 سوره نور را نسخ نکرده است بلکه آیه را تخصیص زده است؛ همانگونه که در موارد دیگر توسط خود آیه تخصیص خورده است مانند حد زنای غلام و کنیز که در قرآن، نصف حد آزاد است بیان شده است « فإن اتین بفاحشه فعلیهن نصف ما علی المحصنات من العذاب» (نساء/ 25) براین اساس می­توان گفت: حکم صدتازیانه در آیه، با قرآن و سنت تغییر یافته است؛ هرچند نسخ مصطلح در آن صورت نپذیرفته است.

 

 

نتیجه

برخی از مفسران حکم مذکور(حبس ابد) در آیه 15 سوره نساء را به قرینه «واللاتی یأتین الفاحشه من نسائکم» مخصوص زنان شوهردار تلقی کرده و مردان و دختران را از موضوع این حکم خارج دانسته اند. واژه «فاحشه» در قرآن به معنای نشوز و نافرمانی زن، لواط، همجنس­گرایی، زشت و نابکار استعمال گردیده ولی اکثر مفسران فاحشه در آیه فوق را به زنا معنا کرده اند. واکنش قانونگذار در برابر ارتکاب زنا دائر مدار شریعت و پیروی از دستورات خداوند است و رضایت طرفین در ارتکاب جرم عذر موجه قلمداد نمی­شود. در این‌که زناکار چه نوع مجازاتی دارد، وابسته به شرایط و خصوصیت طرفین زنا، انواع مختلف دارد مانند: صد تازیانه، زنای مستوجب قتل، مستوجب جلد، زنای مستوجب جلد و رجم، زنای موجب جلد و یکسال تبعید و تراشیدن سر که مصادیق آن در قانون احصا شده است. آیه 2 سوره نور که بعد از آیه 15 سوره نساء نازل شده است، مجازات مرد و زن زناکار را به طور یکسان «صدتازیانه» بیان می­کند که با حکم اولی مذکور در آیه 15 سوره نساء هم­خوانی ندارد، جمعی از مفسران آن را ناسخ و برخی مخصص دانسته‌اند و به نظر می­رسد که قول به تخصیص مقرون به صواب است.

 



* . دانش پژوه دکتری قرآن وحقوق.

 منبع: فصلنامه علمی، فرهنگی، اجتماعی سخن صبا شماره23

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**