دین و مذهب

آخرت شناسی از نگاه يهوديت، مسيحيت و اسلام

**نوشته شده توسط سلمان نوری**. **ارسال شده در** دین و مذهب

آخرت شناسی از نگاه يهوديت، مسيحيت و اسلام

نویسنده: سلمان نوری/ فوق لیسانس کلام اسلامی

«از چه جهانی آمده‏ایم؟

در چه جهانی هستیم؟

به سوی چه جهانی می رویم؟»

امام علی(ع)

چكیده

در باره ی حیات پس از مرگ هرچند امروزه یهودیان، مسیحیان و مسلمانان اتفاق نظر دارند اما در قرن اول میلادی میان یهودیان اختلاف نظر وجود داشته است. صدوقیان و شومرونی ها آن را انكار و فریسیان آن را اثبات كرده اند اما در میان مسیحیان و مسلمانان در باره حیات پس از مرگ اتفاق نظر وجود دارد. هر چند در باره ی كیفیت رستاخیز و نیز وضعیت عاصیان مؤمن اختلاف نظر است.

كلید واژه ها: دین، برزخ، رستاخیز، بهشت و جهنم.

مقدمه

یكی از مباحث مهم در حوزه ی كلام، مسأله ی حیات پس از زندگی دنیوی است. هر انسانی كه به مسایل اطرافش اندك آگاهی یابد و از لوازم زندگی روز مره اش كمی سر در آورد، این پرسش برایش وجود دارد كه آیا پس از زندگی این جهان، حیات دیگری است یا مرگ پایان زندگی و وجود است؟ اگر حیات دیگری در كار است، آن زندگی به چه صورت است؟ رستاخیز انسان در جهان دیگر چگونه خواهد بود روحانی یا جسمانی؟ مسأله ی معاد به نحوی در همه ی ادیان توحیدی مطرح و یكی از اصول اعتقادی آن ها شمرده می شود. این ادیان زمانی كسی را مؤمن تلقی می كنند كه به رستاخیز باور داشته باشند. این مسأله را از منظر سه دین بزرگ سامی؛ یهودیت، مسیحیت و اسلام مورد بررسی قرار داده و دیدگاه هریك را به طور جداگانه مورد واكاوی قرار می دهیم.

الف. حیات پس از مرگ در یهودیت

اندیشه یهودیت در باره زندگی پس از مرگ چندان روشن نیست. اما می توان گفت مؤلفه های اصلی آن را رستاخیز مردگان، داوری نهایی و فرستادن مبعوثان به بهشت یا دوزخ بر اساس انجام اعمال در دنیا، تشكیل می دهد.

1. رستاخیز مردگان

از مطالعه ی كتابهای دانشمندان یهود بر می آید كه امروزه اعتقاد به رستاخیز از اصول مسلم دین یهود است، به گونه ی كه در تلمود آمده است:« كسی كه به رستاخیز مردگان معتقد نباشد و آن را انكار كند، از رستاخیز سهمی نخواهد داشت و زنده نخواهند شد.»( ابراهام كهن، 1382، ص362.) دانشمندان یهود آن را موضوع یكی از دعاهای« بركات هجده گانه» قرار داده اند، در بخش های از آن آمده است: « ای خدا، تو زنده كننده مردگان هستی... مردگان را به رحمانیت و شفقت بسیار زنده می سازی، و تو امین هستی كه مردگان را زنده كنی. متبارك هستی تو ای خدایی كه مردگان را زنده كنی.»( همان) همچنین موسی بن میمون(1135_ 1204م) در اعتراف نامه ی خود درباره ی رستاخیز می نویسد:« من ایمان دارم كه خداوند به نیكان پاداش می دهد و بدان را مجازات می كند. من موكداً بر آمدن مسیح موعود اعتقاد دارم و با وجود آن كه وی ممكن است دیر بیاید همه روزه منتظر آمدن او می باشم. ماشیح عاقبت ظهور خواهد كرد. من قاطعانه اعتقاد دارم كه در زمانی كه مورد رضایت خدا است، مردگان از نو زنده خواهند شد.» ( ریچاد بوش و دیگران، 1374، ج2. ص665.) ابن میمون اعتقاد به رستاخیز را از اصول مسلم دین یهود تلقی كرده و منكر آن را خارج از یهودیت شمرده است. هر چند به نظر وی رستاخیز را نمی توان با دلیل عقلی اثبات كرد بلكه باید آن را با ایمان پذیرفت. (عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، 1386 ص95.)

در عین حال چون در كتاب مقدس( اسفار خمسه) تصور روشنی از رستاخیز وجود نداشت. همین امر باعث شد كه در میان دو گروه عمده ی یهودیان صدوقی ها و فریسی ها در قرن اول میلادی در مورد آموزه ی رستاخیز شكاف ایجاد شود.

صدوقی ها كه تورات مكتوب( اسفار خمسه) را حجت می دانستند، مدعی بودند كه در آن ذكری از معاد و رستاخیز و عالم پس از مرگ نیامده و تنها در تورات شفاهی از آن سخن به میان آمده است كه حجت نیست، از این رو اعتقاد به آن خطا است(جان بایر ناس، 1388، ص549.) و نیكو كاران و بدان در همین جهان، پاداش و كیفر داده خواهد شد. هرتزبرگ می گوید:« در كتاب مقدس پهنه ی زندگی انسان همین دنیا است. هیچ گونه نظریه ای در باره ی بهشت و جهنم وجود ندارد و تنها ایده ی در حال رشدی از رستاخیز نهایی مردگان در آخر زمان در آن وجود دارد.»( كدارنات تیواری، 1381، ص141.) به همین دلیل گروهی دیگری از یهودیان به نام شومرونی ها یا سامره ای ها نیز اعتقاد به رستا خیز مردگان را انكار كردند. (كهن، ص365.). بنا بر این از دید اینان با مرگ جسمانی، زندگی انسان ها پایان یافته و حیات دیگری در كار نیست.

نظر صدوقیان و سامره ای ها را علماء یهود به شدت رد كرده اند و به ویژه فریسیان آنان را متهم به ضلالت كرده و دنیای خارج را كه صدوقیان با آن در ارتباط بودند محكوم به نابودی و مشیت الهی را بر هلاكت آن می دانستند. در تلمود بر رد اعتقاد صدوقیان آمده است:« هیچ قسمتی از تورات(كتبی)نیست كه به اعتقاد رستاخیز مردگان دلالت نكند لكن ما صلاحیت نداریم كه آن را بدین معنا تفسیر كنیم.»(كهن، ص262.)

فریسیان و دیگر علماء یهود كه معتقد به رستاخیز و قیام مردگان و روزی داروی هستند، برای اثبات مدعایشان به آیات از اسفار خمسه و سایر قسمت های از عهد قدیم تمسك كرده اند. مانند این آیه« و از آن ها هدیه افراشتنی خداوند را به هارون كاهن بدهید.»( سفر اعداد 18:28) در تفسیر این آیه می گویند: این آیه به موضوع رستا خیزمردگان اشاره دارد و می آموزد كه هارون در جهان آینده زنده خواهد شد و افراد ملت اسرائیل هدیه های افراشتنی خود را به او خواهند داد. از این جا مدلل می گردد كه موضوع رستاخیز مردگان در تورات ذكر شده است.( كهن، همان)

آیه ی دیگری از تورات كه مورد استناد قرار گرفته و تا حدی دلالتش روشن است آیه ی 39 باب32 سفرتثنیه است كه دارد:« بدانید كه تنها من خدا هستم و با من خدای دیگر نیست. من می میرانم و زنده می سازم.» یعنی یك فرد می میرد و دو باره زنده می شود نه این كه مردن برای یكی و زنده شدن برای فرد دیگری باشد. شاهدش این است كه در ادامه دارد:« من مجروح كرده ام و خودم شفا می دهم.» مجروح شدن و شفا یافتن برای یك تن است. پس این آیه ادعای منكران نیامدن رستاخیز در تورات را تكذیب می كند.

ربی ها با اعمال اجتهاد در متون مقدس این متن تورات را كه در سفر اعداد باب15 آیه ی31 آمده و می گوید:« كسانی كه از اوامر الهی سرپیچند به قتل می رسند و مسؤولیت گناهشان به گردن خودشان است.» اشاره به عذاب های جهان آخرت دانسته اند و هم چنین آیه ی10 باب15 سفر خروج را كه می گوید:« بنی اسرائیل برای خداوند سرود خواهند خواند.» به شادمانی در جهانی پس از مرگ تفسیر كرده اند. بدین ترتیب اصل رستاخیز از دیدگاه این گروه مسلم انگاشته شده است.(امیر خواص، جزو كلام بین الادیان، ص69.)

همانطوری كه پیدا است متن كتاب مقدس(اسفارپنچگانه) در باره ی جهان آخرت و بعث و قیام مردگان دلالت روشنی ندارد بلكه استنباط ها و توجیه های است كه از جانب اندیشمندان یهود طرفدار معاد انجام شده است. اما از بررسی آثار دانشمندان یهود و كتاب های رسولان بر می آید كه به طور كلی اعتقاد به جهان دیگر و حشر مردگان، در دل های قوم یهود ریشه داشته است. رونان می نویسد:« شكنجه های آنتیوكوس نشان می دهد كه مرتدین و تاركان دین پاداش می یابند و مؤمنین برای اطاعت از قوانین در نتیجه ی شكنجه های بی رحمانه می میرند.» (مهرداد ایزد پناه، 1382، ص65.) به نظر وی باید جهان دیگری در كار باشد تا نیكوكاران در آن پاداش عمل به فرامین شریعت را در یافت نمایند.

مسأله ی اعتقاد به آخرت و روز رستاخیز به طور صریح اولین بار در كتاب اشعیاء نبی آمده است و می گوید:« مردگان تو زنده خواهد شد و جسدهای من خواهند بر خاست. ای كه شما در خاك ساكنید، بیدار شده ترنم نمایید زیرا كه شبنم نباتات است و زمین مردگان خود را بیرون خواهند افكند.» (اشعیاء26: 19)

در كتاب دنیال نبی كه تاریخ آن را قرن دوم قبل از میلاد ذكر كرده اند، نیز آمده است:« بسیاری از آنان كه در خاك زمین خوابیده اند بیدار خواهند شد اما اینان[نیكوكاران] به جهت حیات جاودانی و آنان[بدان] به جهت حقارت و خجالت جاودانی. حكیمان مثل روشنایی افلاك خواهند درخشید و آنان كه بسیاری را به راه عدالت رهبری می نمایند مانند ستارگان خواهند بود تا ابدالآباد. اما تو ای دانیال كلام را مخفی دار و كتاب را تا زمان آخر مهر كن.»( دانیال12: 2)

در كتاب شموئیل آمده:« میراننده و زنده كننده و زیر آورنده ی به قبر و بیرون آورنده[ ازآن] خداوند است.» (شموئیل2: 6) در كتاب حزقیال دارد:« بنابر این نبوت كرده به ایشان بگو كه خداوند خدا چنین می فرماید: كه ای قوم من اینك قبور شما را كشوده شما را از قبرهایتان بر می آورم وشما را به زمین اسرائیل خواهم آورد. و ای قوم من، هنگام كشودن قبور و بیرون آوردن تان خواهید دانست كه خداوند منم و روح خود را در جوف شما خواهم نهاد تا زنده شوید...»(حزقیال37: 12_14.)

2. كیفیت رستاخیز

این موضوع در آخرت شناسی یهودیت از دو جهت مورد توجه است یكی این كه بعث مردگان تنها مربوط نیكوكاران است یا شامل بدكاران نیز می گردد، و دوم در مورد روحانی بودن و جسمانی بودن آن است. در رابطه به مورد اول دو دیدگاه وجود دارد:

1) عمومیت رستاخیز. از عبارت كتاب دانیال نبی استفاده می شود كه بعث اموات شامل نیكوكاران و بدكارن است( دانیال12: 2) چنان كه ربی ها در جهان آخرت دو مكان را مشخص كرده اند یكی مكان پاداش برای كسانی كه از شریعت تبعیت كرده و دستورات خداوند را انجام داده اند و دیگری مكان عذاب برای كسانی كه از شریعت الهی سر باز زده اند. محل ثواب و پاداش اخروی را گان عدن نامیده و مكان عذاب را جِهِینُم گذاشتند.( امیر خواص، ص71.) سعدیا بن یوسف(882_ 942م) می گوید:« تا آن جا كه به اصل اعتقادی رستا خیز مردگان مربوط می شود كه سرور ما از وقوعش در آن دنیا به ما خبر داده تا اعمال مجازات را میسّر گرداند، موضوعی است كه امت ما در باره ی آن كاملاً اتفاق نظر دارند. در نتیجه ما هیچ یهودی را نمی شناسیم كه با این عقیده مخالف باشد.»( كدارانات تیواری، 1381، ص141.) و نیز می گوید: خداوند تمامی اعمالی را كه آدمیان در دنیا انجام می دهند ثبت می كند اما جزای آن ها را برای جهان دیگر نگه داشته كه عالم جزا است. در آن جا از همه ی انسان ها بر طبق اعمالشان باز خواست خواهد كرد.(همو، ص142.) از این كلام به خوبی استفاده می شود كه در جهان آخرت خداوند به اعمال نیك و بد همه رسیدگی كرده و به نیكان پاداش و بدان را كیفر خواهند داد.

2) اختصاص رستاخیز به نیكوكاران. نظر دیگر این است كه رستاخیز و بر خاستن از قبر و زندگی پس از مرگ اختصاص به درستكاران دارد.« یك روز بارانی از رستا خیز مردگان مهمتر است. زیرا كه رستاخیز مردگان فقط شامل حال عادلان و نیكوكاران خواهد شد، در صورتی كه باران هم بر نیكوكاران می بارد و هم برای شریران.»( كهن، ص367.) موسی بن میمون(1138_ 1204م) می گوید: «عمل نیكی كه برای درستكار ذخیره می شود، زندگی پس از مرگ او را در عالم بعدی تشكیل می دهد. حیاتی كه مرگی همراه آن نیست و جهان خیری كه شری در آن وجود ندارد. ... مجازات افراد شریر این است كه آنان شایسته ی چنین حیاتی نخواهند بود، بلكه كاملاً با مرگ خود از بین می روند. كسی كه استحقاق چنین حیاتی را نداشته باشد، وجود مرده ای است كه هرگز زنده نخواهند شد بلكه به دلیل شرارت خود مانند حیوانات از حیات دیگر محروم و نابود می شود.»(همو، ص140.)

طبق این نظر رستاخیز تنها برای نیكوكاران است تا پس از آن برای همیشه در قرب خداوند و فرشتگان، از نعمت های یهوه بهره برده و در كمال شادی زندگی كنند. جهنمی در كار نیست زیرا بدان برای همیشه با مرگ در این دنیا نابود می شوند.

در مورد این كه آیا معاد جسمانی یا روحانی و یا هردوآن است. تلقی رایج در یهودیت این بوده است كه رستا خیز اموات جسمانی_روحانی است اما ابن میمون این اعتقاد را انكار و معتقد بوده است كه در آخرت تنها ارواح درستكاران وجود دارد و از بدن و جسم خبری نخواهد بود و در پاسخ انتقاد كسانی كه می گفتند این برداشت از رستاخیز مردگان بر خلاف تلقی مرسوم از آن است، بین عصر مسیحایی و جهان آخرت تفكیك قائل شده و گفته است؛ در عصر مسیح موعود ارواح به بدن ها بر می گردد اما در عالم آخرت تنها ارواح هستند كه از حیات اخروی و ابدی بهره مند خواهند بود.(امیر خواص، ص72.)

3- داوری نهایی

مسأله ی داوری نهایی و در نتیجه كیفر و پاداش یكی از معتقدات اصلی یهودیان است. به اعتقاد آنان بعد از رستاخیز دو دادگاه تشكیل می شود. دادگاهی برای مردم عادی، كه در آن به اعمال هر فرد رسیدگی می شود. « آن ها كه متولد می شوند، عاقبت خواهند مرد، مردگان بار دیگر زنده خواهند شد و آن ها كه زنده هستند عاقبت داوری خواهند شد تا دانسته شود، تا اطلاع داده شود و تا معلوم گردد كه او خدا است.» او به وجود آورنده، مطلع، داور، شاهد، مدعی و در جهان آینده همه را داوری خواهد كرد. در حضورش نه بی انصافی، نه فراموشی، نه ملاحظه، نه رشوه خواری وجود دارد همه چیز از روی حساب است.« نفس اماره تو را مطمئن نسازد كه گور برای گریزگاه و پناهگاهی است.» خواهی نخواهی پاسخگوی اعمالت در جهان آینده به حضور ذات قدس متبارك هستی. ( كهن، ص378. منیشا آووت،4: 29)

دادگاهی دیگری برای ملت های ستمگر تشكیل شده و درآن محاكمه می شوند. این حادثه در دوران ماشیح( مسیح)با حضور خداوند و پیران یهودیان، هنگامی كه عدالت و نیكوكاری و درستی در جهان حكمفرما می شود، روی خواهد داد و در نتیجه داوری با محكومیت ملت های كافر و ستمگر و تجلیل و سر فرازی قوم بنی اسرائیل پایان می یابد. ( همان، ص377.)

4- كیفر گناهان

در این كه آیا كیفر گناهان كه انسان در دوران زندگی دنیوی مرتكب شده است، شامل جسم و جان بدكاران می شود یا تنها دامنگیر روح آنان می گردد. دو دیدگاه وجود دارد. یك نظر این است كه در محكمه عدل الهی هردو با هم بازجوی شده و مجازات می شوند. زیرا هردو در ارتكاب گناهان شریكند. اما دیدگاهی دیگر این است كه هر دوی جسم و روح داوری می شوند. سپس خداوند جسم را رها و روح را مورد سرزنش قرار می دهد. زیرا او متعلق به بالا است و در آن كسی مرتكب خطا نمی شود. داوزده ماه مجازات شده و پس از آن از جهان آینده بهره مند می گردد. نظر سوم(پیروان مكتب شِما)این است كه در روز داوری نهایی مردم به سه گروه تقسیم می گردند؛ نیكوكاران كامل، بدكاران كامل و اشخاص متوسط الحال. نام گروه اول در دفتر حیات ابدی ثبت و از زندگی جاودان بهرمند می شوند. گروه دوم به دوزخ رفته و ننگ ابد دامنگیر آنان می گردد و گروه سوم به دوزخ رفته بعد از تحمل عذاب، رها شده و از حیات ابدی برخوردار می شوند.

نتیجه این كه مسأله ی حیات پس از مرگ در تورات كتبی(اسفار پنچگانه) چندان روشن نیست و اعتقاد به آن از زمان اشعیاء به بعد دركتب عهد قدیم ذكر شده است هرچند فریسیان و ربی های با تفسیر آیات اسفار پنچگانه در صدد اثبات اعتقاد به رستاخیز در دیانت اولیه یهود برآمدند. اما این اعتقاد از قرن اول میلادی به بعد مطرح و از آن به بعد مورد قبول عامه ی یهودیان قرار گرفت. آدمیان در دادگاه الهی حاضر و در باره ی آن ها داوری شده، نیكوكاران پاداش و بدكاران مجازات خواهند شد.

ب. حیات پس از مرگ در مسحیت

مسحیت به بقاء روح و زندگی پس از مرگ معتقد است. روز داوری نهایی، رستاخیز مردگان در روز واپسین، عالم برزخ و همچنین پاداش بهشت برای نیكوكاران و عذاب دوزخ برای بدان، مؤلفه های اصلی آخرت شناسی مسیحیت را تشكیل می دهد.

1. رستاخیز

حیات دو باره ی مردگان در فقرات متعدد از عهد جدید مورد تأكید قرارگرفته( متی، 8: 12 و12: 32 و 25: 34_46 ولوقا،16: 21) و حتی نقل شده است كه برخی صدوقیان منكر قیامت نزد عیسی آمده و یك معمای فقهی را برای او طرح كردند تا اعتقاد به آخرت را باطل سازند. ولی عیسی با استناد به تورات مسأله را جواب داده و رستاخیز مردگان(خروج، 3: 6) را اثبات كرد. (مرقس،12: 24_ 27). از این رو یكی از اصول اعتقادی مسلم در میان مسیحیان است و هزاران مسیحی هر روز ایمان خود به آن را ابراز می كنند. در اعتقادنامه كه بین سال های 150و 175 تدوین شده است، آمده:« و من ایمان دارم به روح القدس و كلیسای مقدس و به غفران ذنوب و رستاخیز جسد مادی بعد از موت.»( جان بایر ناس، 630.) در اعتقانامه نیكائیه(381میلادی) آمده است: «من انجام غسل تعمید را برای شستشوی گناهان قبول دارم و در انتظار رستاخیز مردگان و زندگی در حیات اخروی می باشم.»(ریچاد بوش و دیگران، ج2، ص732.) در كتاب یوئیل باب3، آیه ی12_14 آمده است: «امت ها بر انگخته شوند... من [خدا] در آن جا خواهم نشست تا بر همه ی امت ها.. داوری نمایم.» «در آن وقت هركسی را موافق اعمالش جزا خواهد داد.»(متی، 6: 27)

مسأله ی رستاخیز همواره مورد تاكید عالمان مسیحی بوده و اعتقاد به آن را از عناصر اساسی ایمان مسیحی تلقی كرده اند. ترتولیان می گوید:« اعتقاد مسیحیان به رستاخیز مردگان است و ما با این اعتقاد زنده ایم.» ( عبدالرحیم سلیمانی اردستانی،1382، ص205.) در مسیحیت اعتقاد به حیات پس از مرگ به اندازه ای اهمیت دارد كه برخی اندیشمندان مسیحی آن را اساسی تر از اعتقاد به خداوند دانسته و می گوید: «حتی اگر خدا وجود نمی داشت، انسان ها او را به عنوان موجودی خیرخواه كه جاودانگی انسان را تأمین می كند می آفریدند.» (مایكل پترسون و دیگران، 1387، ص320.)

به اعتقاد مسیحیان زمانی كه عالم به پایان نهایی خود می رسد، رستاخیز مردگان تحقق می یابد. ارواح همه ی انسان ها با بدن هایشان متحد و افراد دو باره با همان ویژگی هایشان زنده می شوند. پایان دنیا و در پی آن تحقق رستاخیز چه زمانی است، مسیحیت معتقد است كه آن را تنها خدا می داند و برای او معلوم است.(كدارنات تیواری، 1381، ص166.) در كتا ب خنوخ متعلق به قرن دوم میلادی در باره ی ویژگی های آن آمده است: « و در آن روزگار زمین چیزهایی را كه به آن سپرده اند، بر خواهد گرداند و شئون(جایی تاریك در زیر زمین كه به آن گور و هاویه نیز می گویند.) چیزهایی را كه به آن سپرده اند و او آن ها را دریافت كرده است بر خواهد گرداند و هلاكت دیون خود را پس خواهد داد و او(شخص بر گزیده) نیكان و مقدسان را از میان آنان بر خواهد گزید. زیرا روزی فرا رسیده است كه باید آنان را نجات داد و آن روزگار آن شخص بر گزیده بر خویش خواهد نشست و همه ی رازهای حكمت از اندرزهای دهانش جاری خواهد شد. زیرا روح ها او را نصب كرده و به وی جلال داده است.» (اف.ئی. پیترز، 1384، ج3، ص469.)

2. رجعت مسیح

در آخرت شناسی مسیحیت یكی از مسائل، بازگشت عیسی مسیح است. مسیحیان در باره ی بازگشت او اتفاق نظر دارند ولی در زمان وقوع آن دیدگاه مختلف دارند. بسیاری از عالمان مسیحی معتقدند كه این رجعت در پایان این جهان همره با رستاخیز عمومی و امر اخروی است و می گویند كتاب مقدس به ما می آموزد كه پسر خدا بار دیگر با مجد و عظمت خواهد آمد و حوادث كه پیش از آمدن او رخ خواهد داد عبارتند از: 1) انتشار انجیل در سراسر جهان و پیوستن همه ی امت ها و ازجمله یهودیان به مسیحیت.2) پدید آمدن ارتداد عظیم در كلیسا و ظهور دجال. 3) وارد شدن كلیسا در دوره ای جدید(هزار ساله) در این دوره دیانت انجیل در جهان گسترش یافته و بر قلوب بشر حاكم می گردد و شیطان به بند كشیده و عالم از كید وی در امان خواهد شد. 4) شیطان برای مدت كوتاه آزاد و با كلیسا وارد جنگ شده و مسیح خواهدآمد. اما حوادثی كه همزمان با ظهور مسیح رخ خواهد داد عبارتند از: قیامت، داوری نهایی، پایان جهان، حكومت مسیح. ( القس جَیمس انس الامیركانی،1980، ج2، ص 505.)

همین نظر مورد پذیرش كلیسای كاتولیك قرار گرفته چنان كه در اعتقاد نامه آن آمده است:« قبل از داوری نهایی همه مردگان بر خواهند خواست و این زمانی است كه همه اهل قبور صدای پسر انسان را می شنوند و از قبور خارج می شوند. پس كسانی كه اعمال صالح انجام داده اند برای حیات و كسانی كه اعمال ناپسند انجام داده اند برای داوری برخواهند خواست. در این هنگام مسیح در جلال خود با جمیع ملائكه ی مقدس خویش آید. آن گاه بر كرسی جلال خود خواهد نشست و جمیع امت ها در حضور او جمع شوند و آن ها را از همدیگر جدا می كند، به قسمی كه شبان میش ها را از بزها جدا می كند میش ها را بر دست راست و بزها را بر دست چپ خود قرار خواهد داد... و ایشان در عذاب جاودانی خواهند رفت اما عادلان در حیات جاودانی» (متی،25: 31_ 33 )(ccc p. 320 )

بر اساس این دیدگاه پیش از رستاخیز عمومی یك دوره ی هزار ساله ی آرمانی در روی زمین حاكم خواهد شد و مناسبات مردم در آن دوره، بر اساس عدالت و هم زیستی مسالمت آمیز خواهند بود. مسیح پس از این دوره و هم زمان با قیامت رجعت خواهد كرد.

برخی دیگر از علماء مسیحی بخصوص در سده های نخست رجعت مسیح را امری دنیوی دانسته و می گویند:« در كتاب مقدس دلایل متعددی وجود دارد كه نشان می دهد عیسی مسیح، برای كلیسای خود، قبل از مصیبت عظیم مراجعت خواهند فرمود.» (هنری تیسن، ص255.) زیرا از كتاب مقدس استنباط می شود كه رجعت مسیح قبل از دوره ی هزار ساله است. حوادث كه پیش از رستاخیز عمومی( بر اساس مرموز2: 3_ 8 و مكاشفه، 19: 11_ 21 و 20: 1_ 15)رخ خواهد داد عبارتند از: آمدن عیسی مسیح، وقوع جنگ مجدون، بسته شدن شیطان، نشستن مقدسان بر تخت و قیامت اول، آزاد شدن شیطان و داوری او بعد از هزار سال. « این ترتیب وقایع صحیح به نظر می رسد و تأكید كننده ی اعتقاد به آمدن مسیح قبل از دوره[ی] هزار ساله است.»(همان، ص352.)

3. كیفیت معاد

بر اساس دین مسیحیت در روز قیامت همه ی انسان ها بر انگیخته و دو باره زنده می شوند اما در باره ی كیفیت آن این پرسش مطرح است كه آیا معاد جسمانی است یا روحانی. ظاهراً اندیشمندان مسیحی معاد را جسمانی می دانند. چنان كه یوحنای دمشقی می گوید:« مقصود ما از قیامت ، قیامت اجساد است. زیرا آن، عبارت از بر خاستـن دوباره ی همان چیز ساقط شده است.»( یوحنا دمشقی،1991م،ص 275.)بر اساس كتاب مقدس بدن زنده شده با بدن فعلی مانند گندمی بر ساقه و گندمی از آن به وجود آمده رابطه و شباهت دارد. یك شخص بالغ همان بدنی را دارد كه در موقع تولد داشت، هر چند تغییرات زیادی در آن ایجاد شده است. «به همین دلیل بدن قیام كرده همان بدن اولیه خواهد بود كه به شكل دیگری در آمده است.»( هنری تیسن، ص366.) از ظاهر برخی آیات كتاب مقدس نیز جسمانی بودن استفاده می شود.( دانیال، 12: 2 و مزامیر، 16: 9_ 10 و یوحنا، 5: 27_ 28 و مكاشفه، 20: 11_ 13 و...) و در اعتقاد نامه كلیسای كاتولیك آمده است:« من به رستاخیز بدن معتقدم.» (جان بایر ناس، ص630.) بنابر این در اندیشه ی مسیحیت معاد روحانی_ جسمانی است.

4. پاداش و كیفر

به نظر عالمان مسیحی بعد از مرگ انسان دو داوری وجود دارد؛ داوری خاص و داوری نهایی و عام. داوری خاص بلافاصله بعد از مرگ هر انسان انجام می گیرد. اما داوری نهایی و عام بعد از رستاخیز ابدان تحقق می یابد. در این داوری نیكان و بدان از هم جدا شده و پاداش نیكوكاران بهشت خواهد بود تا ابد در آن، از زندگی جاودان و سعادتمند و لذت حضور خداوند برخوردارند. كیفر بدكاران دوزخ است كه تا ابد در آن معذبند. فقرات متعدد از كتاب مقدس بر آن دلالت دارد. به عنوان نمونه در انجیل متی آمده است:

« پس اصحاب طرف چپ را گوید ای ملعونان از من دور شوید در آتش جاودانی كه برای ابلیس و فرشتگان او مهیا شده است... و ایشان در عذاب جاودانی خواهند رفت. اما عادلان در حیات جاودانی.»(متی، 26: 41_ 46.)

در قرنتیان دارد:« و این رنج و زحمت ناچیز و زودگذر، جلال عظیم و بی پایانی را كه غیر قابل مقایسه است برای ما فراهم می كند و در ضمن ما به چیزهای نادیدنی چشم دوخته ایم نه به چیزهای دیدنی. زیرا آنچه به چشم می آید موقتی است، ولی چیزهای نادیدنی تا ابد دوام دارد.» (قرنتیان، 4: 17_ 18)

و در تسالونیكیان آمده است:« آنانی كه خدا را نمی شناسند و انجیل خداوند ما عیسی را رد می كنند كیفر خواهد داد. آنان كیفر هلاكت جاودانی و دوری از حضور خداوند و محرومیت از جلال قدرت او را خواهند دید.»(تسالونیكیان، 1: 8_ 9)

5. برزخ

همان طوركه گذشت در آخرت شناسی مسیحیت دو داوری عام و خاص مطرح است و داوری خاص بعد از مرگ انجام می گیرد. به نظر كاتولیك ها در این داوری روح پاكان بی درنگ به بهشت می رسند و نیز روحی كسانی كه زندگی گناه آلود داشته و از شریعت سرپیچی نموده اند وبه عبارت دیگر غیر مؤمنان سریعاً به دوزخ فرستاده می شوند. اما ارواحی مؤمنانی كه به گناه آلوده شده ولی خالصانه توبه و اظهار ندامت كرده اند برای پاك شدن و ورود به بهشت به برزخ فرستاده می شوند. (كدارنات تیواری، ص167.) زیستگاه فاصله ی بین مرگ آنان تا روز رستاخیز را برزخ می گویند. به نظر عالمان مسیحی برزخ مكان یا حالتی است كه نفوس كسانی با توبه و بدون جبران تقصیرات، ولی با فیض و محبت خدا از دنیا رفته، نگه داشته می شوند. آنان در برزخ برای پاك شدن و مهیا شدن برای ورود در بهشت و قرب حق، دو نوع درد و رنج ؛ یكی محرومیت از رؤیت خدا برای مدتی و دیگری درد و رنج جسمانی متحمل می شوند. چنان كه جرج برنتل می گوید:« از نظر كاتولیك ها دلیل منطقی وجود برزخ در این واقعیت یافت می شود كه ممكن است كسی با دوستی خدا بمیرد اما برای رؤیت نهایی خدا آماده نباشد. ممكن است نتوانسته باشد تقصیرات خود را به نحو كافی جبران كند، هر چند آن ها را پذیرفته است. برای یك شخص كاتولیك قابل تصور نیست كه چنین نفسی مستقیماً به حضور خدا برسد یا بخواهد برسد.»(جرج برنتل، 1381، ص269.)

كاتولیك ها برای اثبات نظر خود به موارد از كتاب مقدس استناد می كنند:« هركس بر خلاف پسر انسان سخن گوید آمرزیده شود. اما كسی كه بر خلاف روح قدوس سخن گوید در این عالم و در عالم آینده هرگز آمرزیده نشود.» (متی، 12: 32.)« كار هر كس آشكار خواهد شد. زیرا كه آن روز آن را ظاهر خواهد نمود؛ چون كه به آتش به ظهور خواهد رسید و خود آتش عمل هركس را خواهد آزمود كه چگونه است: اگر كاری كه كسی بر آن گذارده باشد بماند اجر خواهد یافت و اگر عمل كسی سوخته شود زیان بدو وارد آید، هر چند خود نجات یابد اما چنان كه از میان آتش.» (قرنتیان، 3: 13_ 15)

به نظر یك كاتولیك شخص در حال حیات می تواند زمان توقف خود را در برزخ كوتاه كند و نیز می تواند از بخشش هایی كه با دعا یا كارهای خیر بدست می آید زمان توقف نفس دیگری را كوتاه كند. ولی در نهایت، هر شایستگی از قربانی مسیح كه جبران بی نهایت گناهان بود ناشی می شود. وی با تأسس كلیسا قدرت آسمانی و زمینی خویش را به آن واگذار كرد و شایستگی های بی نهایت حیات خود را در آن جای داد. اكنون كلیسا به عنوان بدن مسیح، با استفاده از آن ها، این بخشش ها را به كار می بندد.( همان)

اما پروتستان ها با مردود دانستن دلالت آیات فوق، معتقدند انسان در فاصله بین مرگ و رستاخیز برهنه و بدون بدن زندگی می كند. و مؤمنان اعم از پاكان و آلودگان در نعمت و نزد مسیح به زندگی ادامه می دهند. هر چند وضع آنان به خوبی پس از رستاخیز نخواهد بود ولی بهتر از وضعیت شان در دنیا خواهد بود، و كافران در عذابند. اینان نیز به موارد از كتاب مقدس استناد كرده اند.( هنری تیسن، الاهیات مسیحی، ص324 و جیمس انس الامیركانی، ج2، ص488.)

نتیجه این كه در اصل معاد و كیفیت آن در میان گروه های مسیحی اختلاف و جود ندارد ولی در مورد رجعت حضرت عیسی مسیح اختلاف دارند عده ای آن را امری دنیوی و گروهی دیگر امر اخروی می داند. در باره وضعیت انسان از هنگام مرگ تا برپا شدن رستاخیز نیز دو دیدگاه عمده وجود دارد. كاتولیك ها انسان ها را به سه گروه مؤمنان پاك، مؤمنان گناه آلود و كافران تقسیم كرده و می گویند: دسته ی اول بی درنگ به بهشت و گروه دوم به برزخ و سومی به جهنم فرستاده می شوند.

ج. زندگی پس از مرگ در اسلام

اسلام در باره ی عالم آخرت تصور بسیار روشن، زیبا و زنده ای ارائه داده و ایمان به آن را شرط مسلمانی دانسته است. در قرآن كریم صدها آیه وجود دارد كه به نحوی از انحاء در باره ی عالم پس از مرگ و روز قیامت و كیفیت قیام مردگان و میزان و حساب و ضبط اعمال و بهشت و جهنم و جاودانگی عالم آخرت و سایر مسائلی مربوط به عالم پس از مرگ، سخن گفته است، ولی در هفده آیه رسماً پس از ایمان به «خدا» از «ایمان به روزآخرت» یاد شده است. بر اساس تفكر اسلامی سعادت انسان در دنیا و آخرت بستگی به «ایمان» او به عالم آخرت دارد. سعادت انسان در دوره ی حیات دنیوی از آن جهت بستگی به ایمان به آخرت دارد كه وی را متوجه عكس‏العمل اعمالش می‏كند و درك می‏كند كه اعمال از كوچكترین اندیشه‏ها و گفتارها و كردارها و خُلق و خویها گرفته تا بزرگترین آن ها مانند خود او، روز اول و روز آخر دارند. چنین نیست كه در روز اول پایان یافته و معدوم گردند، بلكه باقی ‏مانده و در روزی دیگر به حساب آن ها رسیدگی می‏شود. پس انسان در دوره ای حیات دنیوی باید سعی و تلاش كند تا خود و اعمال و نیات خود را نیكو سازد و از اندیشه‏ها و كارهای بد پرهیز نماید و همواره در راه نیكی و نیك‏خویی و نیك‏رفتاری گام بردارد، و اما سعادت او در آن روز و دوره ی زندگی اخروی از آن جهت بسته به این ایمان دارد كه منشأ حیات سعادت‏آمیز یا شقاوت‏آلود انسان در آن جهان، اعمال و رفتار او در این دنیا است. از این رو قرآن كریم ایمان به آخرت را برای سعادت بشر یك امر حتمی و لازم ‏شمرده است.( مرتضی مطهری، ج2، ص514.)

بنابر این عقیده به عالم آخرت یكی از اصول اعتقادی در اسلام و منشأ ایمان به آن نیز وحی الهی است كه به وسیله ی پیامبران به بشر ابلاغ شده است. مؤلفه های اساسی آخرت شناسی اسلام عبارت از: حیات انسان در فاصله بین مرگ تا قیامت، رستاخیز عمومی، معاد جسمانی و روحانی، داوری نهایی، بهشت و جهنم به عنوان پاداش و كیفر است.

1. برزخ

یكی از پرسش ها در آخرت شناسی اسلام این است كه انسان پس از مرگ بلافاصله وارد عالم قیامت می‏شود و یا در فاصله مرگ و قیامت یك عالم خاصی را طی می‏كند. زندگی انسان در این عالم چگونه است؟

بر اساس آیات قرآن كریم و روایات متواتر منقول از معصومین، انسان بلافاصله پس از مرگ وارد عالم قیامت نمی‏شود. زیرا قیامت كبری مقارن با یك سلسله دگرگونی های كلی در همه موجودات زمینی و آسمانی (كوهها، دریاها، ماه، خورشید، ستارگان، كهكشانها)است. بلكه آنان بلافاصله پس از مرگ وارد مرحله‏ای دیگر از حیات می‏گردند در آن جا از برخی چیزها لذت و از بعض دیگر رنج می برند؛ البته لذت و رنج بستگی به افكار و اخلاق و اعمالشان در دنیا دارد. این مرحله از حیات انسان كه تا روز رستاخیز عمومی ادامه دارد در اصطلاح قرآن« عالم برزخ»نام دارد.وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ(مؤمنون،100) و پشت سر آنان (از حین مرگ) برزخی است تا روزی كه برانگیخته شوند.

از آیات قرآن استفاده می شود كه انسان در فاصله بین مرگ و قیامت از یك حیات كامل برخوردار است. برخی از این آیات به جریان گفت و گو میان انسان های نیكوكار و یا انسان های بدكار با فرشتگان الهی بعد از مرگ اشاره دارد. (نساء، 97 و مؤمنون 100) تعدادی علاوه بر آن، دلالت دارند كه فرشتگان پس از آن گفت وگو به صالحان و نیكوكاران بشارت می د هند كه از این پس از نعمتهای الهی بهره گیرند.( نحل، 32 و یسن، 26 ) و در دسته سوم آیات سخن از حیات نیكان و بدان و پاداش دسته ی اول و عذاب و رنج دسته ی دوم در فاصله مرگ و قیامت است.(آل عمران: 169_ 170 و مؤمن: 45_ 46 و نوح: 25)

باتوجه به آیات قرآن و روایات پیشوایان دین، همه ی فرق مسلمانان، در مورد سؤال از انسان در قبر، و سپس بهره مندی نیكان از نعمت و یا رنج كشیدن بدان از عذاب، اتفاق نظر دارند.( شیخ صدوق، ص81 ، مفید، 44، قاضی عبدالجبار،493، السنه لابن الحنبل، ص47 و الابانه، ص27)هر چند در عبارت آنان كلمه قبر آمده است. ولی با توجه به آیات و روایات مربوط به عالم برزخ، می توان گفت، منظور ازآن ها، قبر مادی نیست بلكه مراد عالمی است كه انسان بعد از مرگ و قبل از قیامت كبری در آن به سر می برد.( جعفر سبحانی،1412ه، ج4، ص238.)

2. قیامت

رستاخیز عمومی و به تعبیر قرآن «قیامت» مرحله دوم حیات پس از مرگ است. قیامت كبری برخلاف عالم برزخ (كه مربوط به فرد است و هر فردی بلافاصله پس از مرگ وارد آن می‏گردد.) مربوط به جمع، همه ی اشیاء و همه ی انسان ها و به طور كلی مربوط به كل جهان است و كل جهان وارد مرحله جدید می‏گردد.( مرتضی مطهری، ج2، ص525.)

در آیات و روایات برای قیامت نشانه های ذكر شده است مانند« مبعوث شدن پیامبر اكرم»، (فضل بن حسن طبرسی، ج5، ص102)« ویران شدن سد و خروج یاجوج ومأجوج»، (كهف/98)پدید آمدن دود آشكار در آسمان»، (دخان/10) « نزول مسیح»، ( زخروف/ 61)و.... در صحیح مسلم در حدیثی از پیامبر(ص)از نشانه های قیامت؛ دیدن دخان، دجال، دابه، طلوع خورشید از مغرب، نزول عیسی بن مریم، یأجوج و مأجوج، سه خسوف مشرق، مغرب و خسوف در جزیره العرب وآتش كه مردم را به سوی محشر طرد می كند، یاد شده است. (جامع الاصول، ج11، ص87، حدیث7898.)

بر اساس آیات قرآن كریم قیامت و رستاخیز عمومی مقارن با خاموش شدن ستارگان، بی‏فروغ شدن خورشید، خشك شدن دریاها، هموار شدن ناهمواری ها، متلاشی شدن كوه ها(سوره ی) و پیدایش لرزش ها و غرّش های عالمگیر و دگرگونی های عظیم است.(سوره های تكویر، انفطار، انشقاق، زلزلزله ، قارعه) مطابق آنچه از قرآن كریم استفاده می‏شود تمامی عالم منهدم و نابود و بار دیگر نوسازی شده و برای همیشه باقی می‏ماند. مردگان از قبرهایشان بیرون آمده(یس/51_52) برای داوری نهایی احضار شده و نامه های اعمال شان بدست شان داده شده.(انشقاق/ 7_11) و بر اساس آن در حـق آن ها داوری می شود.

3. كیفیت معاد

یكی از پرسش های مهم در باب رستاخیز عمومی در باره ی كیفیت آن است. آیا معاد جسمانی است یا روحانی ویا هردوی آن؟ همان طوركه گذشت در اصل معاد بین دانشمندان مسلمان اتفاق نظر وجود دارد و آن را از ضروریات دین می دانند ولی در كیفیت آن اختلاف نظر دارند. برخی آن را جسمانی دانسته و برخی روحانی و دسته سوم قائل به روحانی_ جسمانی آن هستند چنان كه صدر المتألهین می گوید:« محققان از فلاسفه و ملیین بر حق بودن و ثبوت نشاء باقی اتفاق نظر دارند ولی در كیفیت آن اختلاف دارند. جمهور مسلمانان و همه ی فقهاء و اصحاب حـدیث معـاد را جسمـانی می دانند. زیرا روح در نزد آنان مانند سریان آتش در زغال و آب در گل و روغن در درخت زیتون، جسم ساری در بدن است. جمهور فلاسفه و مشائی ها معتقد به روحانی بودن آن هستند. زیرا به نظر آنان با قطع رابطه نفس(روح) از بدن، بدن از بین رفته و دو باره بر نمی گردد. و بسیاری از بزرگان حكماء و مشایخ عرفاء و گروهی از متكلمان مانند غزالی، كعبی، حلیمی و راغب اصفهانی، و بسیاری از اصحاب ما امامیه مانند شیخ مفید، شیخ طوسی، سید مرتضی، محقق طوسی، علامه حلی(رض)معتقدند كه معاد جسمانی_ روحانی است. زیرا به اعتقاد این ها نفس مجرد به بدن بر می گردد.( صدر الدین محمد ابراهیم شیرازی، 1379، ج 9، ص165.)

لاهیجی می گوید: جمهور مسلمین در باره معاد جسمانی بر دو مذهبند؛ اكثر متكلمین معتقد به حشر جسمانی و محققین از آن ها قائل به معاد جسمانی و روحانی هستند. حكمای اسلام بلكه جمیع حكمای الهی نیز قائل به معادین هستند. لیكن در معاد جسمانی مقلد و به تصدیق انبیاء اكتفا كرده و معتقدند عقل را در آن راه نیست.( ملا عبدالرزاق لاهیجی، 1383، ص622)

شیخ الرئیس می‏گوید: از نظر برهان علمی و عقلی، ارواح باقی می‏مانند و به سوی خداوند بازگشت می‏كنند و سعادت و شقاوت آن ها هم سعادت و شقاوت معنوی و عقلانی است؛ یعنی لذت ها و الم ها، لذت ها و الم های عقلانی است(یعنی از نوع لذت و رنجی است كه عقل می‏برد، نه از نوع لذت و المی كه انسان از راه جسم می‏چشد). بعد می‏گوید: ما از طریق دلیل علمی و قیاس برهانی این قدر می‏توانیم ثابت كنیم كه روح انسان فانی نمی‏شود و قوه عاقله به صورت یك شی‏ء دارای شخصیت مستقل- كه شخصیت واقعی انسان هم همان عاقله‏اش هست- باقی می‏ماند و در جهان دیگری یا معذّب است یا متنعّم. سایر قوای انسان هر چه هست، همه معدوم می‏شوند. بعد می‏گوید لكن معاد جسمانی هم چیزی است كه پیغمبر صادق به آن خبر داده است؛ ما معاد جسمانی را هم قبول می‏كنیم به اعتبار اینكه مخبر صادق به آن خبر داده است. پس در واقع این طور می‏گوید كه دلیل علمی و عقلی، ما را فقط در حد معاد روحانی راهنمایی می‏كند ولی اینكه معاد جسمانی باشد، چیزی است كه ما از راه عقل نمی‏توانیم كشف كنیم ولی چون مخبر صادق به آن، خبر داده است، قبول داریم‏.( بوعلی سینا، 1404، ص423.)

داوری در باره ی این اقوال مبتنی بر این است كه حقیقت انسان را چه بدانیم. اگر حقیقت انسان جسم مادی باشد كه روح در آن سریان پیدا كرده است مانند سریان آب در گل، باید معاد را جسمانی دانست. زیرا غیر از جسم چیزی دیگری نیست تا برگردد. اما اگر بگویم وراء جسم جوهر حقیقی مدرك است كه تعلق تدبیری به بدن دارد تا زمانی كه میان آن دو رابطه است. در صورت قطع رابطه با مرگ، جوهر حقیقی باقی است و خداوند سبحان در روز رستاخیز هر دو را فرا می خواند. معاد هم جسمانی خواهد بود و هم روحانی؛ و اگر بگویم روح بعد از جدا شدن از بدن، دو باره به سوی آن بر نمی گردد و روح تنها در قیامت بر می گردد. معاد فقط روحانی خواهد بود.

اما آیات قرآن را در باب كیفیت معاد می توان به دو دسته تقسیم كرد. آیاتی كه مستفاد از آن ها معاد جسمانی است، مانند این كه می گوید: «ما شما از زمین آفریدیم و در آن باز می گردانیم و بار دیگر در قیامت شما را از آن بیرون می آوریم.» (طه/ 55) و در آیه دیگر آمده است، « فرمود: در آن[زمین] زنده می شوید و در آن می میرید و( در روز رستاخیز) از آن خارج خواهید شد.» (اعراف/ 25) و...

آیاتی كه از آن ها معاد روحانی استفاده می شود مانند آیه ی كه دلالت بر لذت بردن از رضوان خداوند دارد.( توبه/ 72) یا آیات كه دلالت بر حسرت گناه كاران دارد كه نوعی المی روحی و عقلی است.(مریم/ 39) و...

وجه جمع بین این دو دسته از آیات این است كه بگویم معاد هم جسمانی است و هم روحانی، همان طور كه بسیاری از حكماء و متكلمین مسلمان معاد را جسمانی_ روحانی دانسته اند.

4. پاداش و كیفر

از لابلای مطالب گذشته روشن گردید كه پاداش مؤمنان و نیكوكاران بهشت و كیفر كافران و گناه كاران جهنم است. پرسش كه مطرح است، این است كه آیا عذاب جنهم برای گناه كاران مسلمان ابدی است و آنان در آن مخلدند یا این كه بعد از مدتی از آن خارج شده و در بهشت از نعمت های الهی بهره مند می گردند؟

در این مسأله میان گروه های مسلمان اختلاف نظر است؛ بسیاری از فرقه های مسلمین مانند امامیه، مرجئه، اشاعره و... معتقدند كه خلود در آتش مخصوص كافران است. اما گناهكاران بعد از مدت عذاب، از نعمت خداوند بهره مند می گردند. ولی خوارج و برخی از معتزله معتقد بودند كه گناهكاران در صورت كه بدون توبه بمیرند، نیز مخلد در جهنمند به آیات از قرآن كه كلمه«خلود» دارد( بقره/ 81، نساء/ 14 و93، و زخرف/74) استناد كرده اند.( قاضی عبدالجبار، ص405) چنان كه علامه حلی می گوید: « همه مسلمان بر دائمی و ابدیت عذاب كافران اتفاق نظر دارند. اما در باره اصحاب گناهان كبیره، وعیدیه عذاب آنان را ابدی می داند، ولی امامیه و گروه كثیر از معتزله و اشاعره معتقد به انقطاع عذاب آن ها است.» ( علامه حلی، ص261) وآیات مورد استناد قائلین به خلود را مربوط كافران می دانند چنان كه شیخ مفید گفته است: آیات بیانگر خلود در آتش مربوط به كفار است و اهل معرفت به خدا را در نمی گیرد. شاهدش عقل، نقل و اجماع است.( محمدبن نعمان مفید، ص55)

نتیجه

اندیشمندان مسلمان جهان پس از مرگ را دو مرحله می دانند؛ مرحله ی برزخ و مرحله ی قیامت كبری و آغاز زندگی جاودان. در اصل رستاخیز و قیام مردگان اتفاق نظر دارند ولی در كیفیت آن اختلاف دارند؛ برخی آن را جسمانی، گروهی روحانی و دسته ی سوم جسمانی _روحانی دانسته، و بهشت را پاداش مؤمنان و جهنم را كیفر كافران و عاصیان می دانند. كافران مخلد در آتش جهنمند و عاصیان بدون توبه بعد از مدتی عذاب جهنم از نعیم بهشت برخودار می گردند هر چند خوارج و عده ای از معتزله آنان را نیز مخلد در عذاب جهنم دانسته اند.

 

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**