رزق از نگاه قرآن
چکيده
بر اساس نگرش اقتصاد اسلامي که مبتني بر جهان بيني الهي و توحيد افعالي است، تمامي موجودات از جمله انسانها از "رزق" و روزي الهي بهرهمندند. رزق و روزي به معناي عطايا و بخشش مداومي است که با نيازهاي فرد براي تداوم حياتش مطابقت داشته و در دو گستره "عام" و "خاص" قابل تبيين است. "رزق عام" همگاني بوده و تمامي مخلوقات از آن برخوردارند؛ اما "رزق خاص" از مسير خاص و از راه حلال بدست ميآيد. با نگاه موضوعي به آيات قرآن کريم در چارچوب مسائل اقتصادي، ميتوان به ماهيت پديده رزق، عوامل پديد آمدن آن و نقش هرکدام، نقش رزق و روزي در فرآيند توسعه اقتصادي و تأثير آن در فرآيند بهبود زندگي پيبرد که مهمترين آن: ايجاد آرامش و آسودگي خاطر، ايجاد خوش بيني بين افراد جامعه، راکد نشدن سرمايهها و ثروتها و موجب رشد و شکوفايي توسعه اقتصادي است.
کليد واژگان: رزق، روزي، رزاقيت، توحيد افعالي، تلاش، توکل، رشد و توسعه اقتصادي.
مقدمه
نظام اقتصادي اسلام مبتني بر انديشه و جهان بيني آن ميباشد. پايه و اساس جهان بيني اسلامي را توحيد و باور به يگانگي ذات باري تعالي شکل ميدهد که تأثير زيادي در زندگي فردي و اجتماعي انسانها، از جمله در بُعد اقتصادي دارد."از نظر فردي، آرامش دهندة روح و روان و پشتوانه فضايل اخلاقي بوده و از نظر اجتماعي، پشتوانه و ضامن قدرت قانون، رعايت عدالت و حقوق افراد در برابر يکديگر است". (طباطبايي، 1363: 5،47) از نظر اقتصادي نيز موجب تعديل رفتارهاي اقتصادي در حوزه توليد، توزيع و مصرف و موجب پرهيز از هرگونه اسراف و تبذير ميباشد.(نحل/19، لقمان/19، مائده/66)
در ميان بحث از اسما و صفات باري تعالي آنچه که بيشتر در حوزه رفتار انسان ظهور و بروز دارد، صفات فعل يا توحيد افعالي اوست. "توحيد افعالي" يعني درك و شناخت اينكه جهان با همه نظامات، سنن، علل و معلولات، اسباب و مسبّبات، فعل خدا و كار او و ناشي از اراده اوست.(مطهري، 1372: 2، 103)
بحث رزاقيت را ميتوان بر محوريت آموزههاي توحيد افعالي مورد بررسي قرار داد و"آموزههاي آن مهمترين بحثي است که ميتواند پيوند ميان مباني خداشناسي و جهان شناسي را نمايان سازد. مطابق آنچه که درباره توحيد افعالي مطرح گرديد، نگرش صحيح درباره عوامل مؤثر در ايجاد پديدهاي همچون رزق که در ارتباط با انسان ميباشد، اين است که هم پروردگار و هم انسان در پيدايش آن تأثير دارند، البته تأثير يکي به طور مستقل و ديگري به طور وابسته است".(هادوي نيا، 1387: 193)
آنچه پيرامون رزق و رزاقيت قابل طرح ميباشد عبارت است از اين که: معنا و مفهوم رزق و روزي چيست و چه تفاوت با سرمايه و ثروت دارد؟ عوامل مؤثر در پديد آمدن رزق و روزي چيست؟ نقش پروردگار به عنوان خالق و رازق و نقش انسان به عنوان دريافت کننده رزق چيست؟ اعتقاد به رزاقيت چه نقشي در فرايند رشد و توسعه اقتصادي دارد؟ پاسخ به اين پرسشها مطالبي است که در ذيل به آن پرداخته ميشود:
1. مفهوم رزق
"رزق" به معناي عطا و بخشش مستمري است که مطابق با نيازهاي فرد براي ادامه حياتش ميباشد. از آنجا که روزي الهي عطاي مستمر او به موجودات است به آن رزق گفته ميشود.(مکارم شيرازي،1374: 9، 15) رزق مانند رحمت دو نوع است: "رزق عمومي" و آن عطاي عام الهي است که تمام مخلوقات را در تداوم حيات ياري ميدهد؛ قسم دوم "رزق خاص" است که از راه حلال بدست ميآيد. بر اين اساس، روزي هر مخلوقي عطيهاي است که از آن استفاده نموده و بهره ميبرد و قهراً از هر نعمت و موهبت الهي آن مقدار رزق او محسوب ميگردد که استفاده ميشود؛ پس اگر کسي مال بسياري جمع کرد و فقط اندکي از آن بهره برد، در واقع رزقش همان مقدار است که بهره برده است و بقيه رزق او نيست بنابراين، وسعت روزي و تنگي آن ارتباطي به زيادي مال و کمي آن ندارد. ( طباطبايي،1374: 3، 137)
با توجه به معناي رزق ميتوان هر چيزي را که خداوند به انسان ارزاني داشته و از آن استفاده ميکند، "رزق" بناميم، از اينرو امکاناتي همچون مال، قدرت، عزت، امنيت، فرصتهاي ارزنده و حتي کمالات معنوي، همه از مصاديق رزق و روزي الهي ميباشد. قرآن کريم با صراحت کامل خداوند متعال را رازق و متکفّل روزي معرفي ميکند؛ پس او هم روزي آفرين و هم روزيرسان تمامي موجودات است.(بنياد پژوهشهاي قرآني،1384: 497)
2. رزاقيت و تضمين روزي
خداوند متعال در قرآن کريم صراحتاً روزي تمامي موجودات و آفريدههايش را ضمانت کرده و به عهده گرفته است.(مائده/114، حج/58، مؤمنون/72) البته واضح و "روشن است که تعهد و ضمانت الهي در روزي رساني با تعهد و ضمانت انسانها يکسان نيست، بلکه آن گونه که شايسته ذات کامل اوست، ضمانت دار است. بنابراين در فهم معناي رزاقيت خداوند نسبت به انسانها و موجودات ميتوان از شناخت نظام عالم کمک گرفت."(مطهري، 1372: 125)
بخشي از قوانين و مقررات ديني که تعيين کننده حقوق و وظايف هر فرد در جامعه هستند، از شئون رزاقيت الهي ميباشد؛ مانند پارهاي از حقوق والدين بر فرزندان و برعکس، يا حقوق زن و شوهر بر يکديگر، که بر اساس آن تأمين معاش و نيازهاي اولية زندگي همسر و فرزندان از وظايف شرعي پدر در جايگاه سرپرست خانواده ميباشد و در صورت کوتاهي مورد بازخواست قرار ميگيرد. اما افعال الهي بر طبق نظام تکوين و تشريع مورد بازخواست قرار نميگيرد: «لَايُسَْئَلُ عَمَّايَفْعَلُ وَهُمْ يُسَْئَلُون؛ (خدا) از آنچه انجام ميدهد بازخواست نميشود در حالي كه آنان بازخواست ميشوند».(انبياء/23)
در عالم تکوين، قوه جذب و تغذي که در گياهان و دستگاه پيچيده هضم و جذب غذا که در انسان و ساير موجودات زنده وجود دارد، همچنين اميال و غرايزي که آنها را به سوي غذا ميکشاند و عقل و اراده و احساس انسان، به اينکه خودش بايد حقوق خود را حفظ نمايد و تکاليفي که از ناحيه شريعت در باره استيفاي حقوق و حفظ آن قرار داده شده، همه از شئون و مظاهر رزاقيت الهي است. بنابراين رزق و روزي به معناي عام آن، مدد گيري موجودات از يک ديگر و در نهايـت، مدد گيري دائمي همگان از خداوند براي دستيابي به ابزار و وسايل تداوم حيات است.( مطهري، 1372: 130)
قرآن کريم در مورد تضمين رزق و روزي همگان ميفرمايد:« وَ مَا مِن دَابَّةٍ في الْأَرْضِ إِلَّا عَلي اللَّهِ رِزْقُهَا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا كلٌُّ في كِتَابٍ مُّبِين؛ و هيچ جنبندهاي در زمين نيست، مگر [اينكه] روزيش بر خداست و قرارگاه ثابت او و ناپايدارش را ميداند (زيرا) همه در كتاب روشنگر (علم خدا ثبت) است».(هود/6)
واژه "دابّة" به معناي هر موجودي است که حرکتي هرچند اندک داشته باشد و بيشتر در نوع خاصي از جنبندگان استعمال ميشود. اما قرينه مقام آيه که در صدد بيان وسعت علم الهي است که اقتضاي عموم دارد. يعني از کوچکترين موجود عالم گرفته تا بزرگترين آن همگي تحت دايره رزاقيت الهي هستند و خداوند از نيازهاي انسان و ساير جنبندگان آگاه است چه در سفر باشند و چه در خضر، نگران حمل روزيشان نباشد. خداي کريم به مقتضاي دو صفت "سميع"و"عليم" بودن به آنان روزي ميدهد. (طباطبايي:1374،10،148)
خداوند متعال به تمامي موجودات و آفريدههاي خود چه آناني که در جاي اصلي شان قرار داشته باشد و چه آناني که در هرکجا و در هر وضع و شرايطي قرار گيرند سهم آنان را از "روزي" به آنان ميرساند؛ چرا که هم جايگاه اصلي آنها را ميداند و هم از تمام نقاطي که به آن نقل مکان ميکنند با خبر است و به هر يک متناسب حالشان آن چه را لازم دارند مقرر کرده است. رزق و روزي به اندازهاي حساب شده و مناسب حال موجودات است که از نظر کيفيت و کميت کاملاً منطبق و برخواسته از نيازهاي آنان است. (مکارم شيرازي،1374: 9، 15)
خداوند متعال براي تحقق فرآيند رزق تدابير متنوعي را به کار گرفته مانند گسترش زمين به صورت بلند و پست، براي به جريان افتادن آب در رودها و ذخيره شدن آن در دامنهها براي آبياري مزارع و کشتزارها و ميوهجات، قرار دادن شب و روز و فصول مختلف گرم و سرد و ملايم و معتدل نيز در نمو و رشد گياهان و نباتات نقش مهم دارد، مجموعه عوامل دست به دست هم ميدهند تا فرايند رزق محقق شود. به قول شاعر:
ابرو باد مه و خورشيد و فلک در کارند * * تا تو ناني به کف آري و به غفلت مخوري
علامه طباطبايي(ره) در اين زمينه مينويسد:
«خداوند براي طلب رزق، تدابيري به کاربرده و به همين منظور زمين را گسترانيده اگر گسترده نميكرد انسان و حيوان نميتوانست در آن ادامه زندگي دهد، اگر هم يكسره گسترده ميشد و در آن پستي و بلندي وجود نميداشت باز هم صالح براي زندگي نبود، چون آبهايي كه در آن ذخيره شده بر سطح آن جريان نمييافت و زراعت و بستاني به وجود نميآمد. لذا خداي تعالي كوههاي بلند و پابرجا در آن ميخكوب كرده، آنچه آب از آسمان ميفرستد در آن كوهها ذخيره نموده و نهرهايي از اطراف آنها جاري و چشمههايي بر دامنهها روان ميسازد. کشت زارها و باغات را سيراب نموده و ميوههاي مختلف تلخ و شيرين، تابستاني و زمستاني، اهلي و جنگلي ببار ميآورد. شب و روز را كه دو عامل قوي در رشد ميوهها و محصولات است بر زمين مسلط ميسازد، آري شب و روز سرما و گرما را به وجود ميآورند و اين دو نيز در نضج و نمو، انبساط و انقباض موجودات زمين تاثير دارند و نيز روشني و تاريكي را كه تنظيم كننده حركات حيوانات و انسان است و سعي و كوشش آنها را در طلب رزق و سكونت و استراحتشان منظم ميكند به بار ميآورند».(طباطبايي،1374:11،397)
از طرفي بسط و توسعه و گسترش روزي نيز به دست قادر متعال است و خداوند روزي هر موجود و هر انساني را نيز اندازه گيري و مقدر نموده است:
«اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكلُِّ شيْءٍ عَلِيم؛خدا روزي هر يك از بندگانش را كه بخواهد فراوان ميكند يا بر او تنگ ميگيرد. زيرا خدا به همه چيز داناست». (عنکبوت/62، إسراء/30)
انسان مؤمن در مقام طلب روزي ضمن آن که تلاش و زحمت خويش را به کار ميگيرد، در عين حال از خداي منان نيز ميخواهد که همواره از نعمت رزق و روزي بهرهمند گرداند، زيرا که رزق و روزي به دست اوست:
«رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَيْنَا مَائدَةً مِّنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لّأَِوَّلِنَا وَ ءَاخِرِنَا وَ ءَايَةً مِّنكَ وَ ارْزُقْنَا وَ أَنتَ خَيرُ الرَّازِقِين؛اي پروردگار ما، براي ما مائدهاي از آسمان بفرست، تا ما را و آنان را كه بعد از ما ميآيند عيدي و نشاني از تو باشد و ما را روزي ده كه تو بهترين روزي دهندگان هستي.(مائده/114)
تعبير خيرالرازقين نشانگر اين است که نعمتهاي الهي قابليت ازدياد و افزايش رزق و روزي را دارد. مقدرات خداوند قابل تغيير است. اما عوامل تغيير و ازدياد نعمت بستگي به اراده و خواست انسان دارد. انسان ميتواند با در پيش گرفتن مسير تقوا و پاکي و انجام دادن عمل صالح برکات الهي را مشمول خويش گرداند.
3. رزاقيت و رضا به قضا و قدر الهي
انسان امروزي بيش از هر زمان ديگر نگران آينده و سرنوشت زندگي خويش اند، ترس از فقر و تنگدستي سايه وحشت و اضطراب را بر روح و روان آدمي مستولي گردانده، برخي از افراد براي برون رفت از اين حالت به زيادهخواهي، طمع به مال ديگران، عدم توجه به نيازمندان روي آورده تا بتواند با اين روند آينده خويش را تضمين نمايند. اما قرآن کريم مسئله قضا و قدر الهي را مطرح نموده که با اعتقاد به مسئله حس خود خواهي و طمع به مال ديگران کم شده و انسان به مقدرات الهي پايبند گرديده نگراني و اضطراب نيز برطرف ميگردد. "قضا" به معناي حکم و فيصله دادن، "قدر" به معناي اندازه و تعيين است. حوادث جهان از آن جهت که وقوع آنها در علم و مشيت الهي قطعيت دارد و حتمي است، مقتضي به قضاي الهي ميباشند و از آن جهت که حدود و اندازه و موقعيت مکاني و زماني آن تعيين شده، مقدر به تقدير الهي ميباشند. (مطهري،1373: 381)
"رضا" حالت نفساني و به معناي خشنودي از قضاي الهي است؛ زيرا قضاي الهي تحقق ارادة محبوب است و محب ارادة محبوب را برارادة خويش مقدم ميدارد. کسي که به مقام رضا برسد، نه تنها به قضاي پروردگار اعتراضي نميکند بلکه به آن خشنود است.(فتحعلي خاني، 1379: 1، 381) آيات متعددي در قرآن کريم وجود دارد که اشاره به تقدير روزي انسان و همه موجودات به وسيله پروردگار دارد. چنان که ميفرمايد:«اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكلُِّ شيْءٍ عَلِيم(عنکبوت/62)؛ خدا روزي هر يك از بندگانش را كه بخواهد فراوان ميكند يا بر او تنگ ميگيرد. زيرا خدا به همه چيز داناست».
«إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ كاَنَ بِعِبَادِهِ خَبِيرَا بَصِير(إسرا/30)؛ پروردگار تو در رزق هر كس كه بخواهد گشايش ميدهد، يا تنگ ميگيرد، زيرا او به بندگانش آگاه و بيناست».
اعتقاد به قضا و قدر و رضايت به آن در زندگي انسان اهميت فراوان دارد. رسول خدا(ص) فرموده: «شگفتا از مؤمني که هر قضايي را که خداوند بر او براند، برايش خير است، چه خوشايند او باشد يا نا خوشايند. اگر مبتلايش کند کفاره گناهان او باشد و اگر به وي عطا کند و گراميش دارد به او بخشش کرده است».(ريشهري، 1379: 10،4935) حضرت در کلام ديگر ميفرمايد:«خداي عزوجل فرمود: کسي که به قضاي من خشنود نيست و به تقدير من ايمان ندارد، پس معبودي جز من بجويد. (همان: 4935)
در روايات به آثار به قضا و قدر اشاره شده است از جمله آن:
= ايجاد گشايش و سرور در زندگي (مجلسي، 1403: 74،36)
= تعلق گرفتن پاداش الهي به کساني که راضي به قضاي الهياند.(کليني، 1369: 2، 62)
= بدست آوردن رضايت خداوند.(نوري، 1408 :2 ،412)
= تقدير خير و خوبي براي مؤمنان.(همان، 4937)
= قرار گرفتن جزو صديقان و راستگويان.(ري شهري، 1379: 387-384).
تحليل اقتصادي قضا و قدر
رضا به قضاي الهي داراي آثار و برکات اقتصادي فراوان است که از جمله آن: برکت و توسعه يافتن روزي، بي نيازي و غني گشتن، رفع فقر، ايجاد سرور، فرح و شادي ميان خانواده، عدم اظهار تأسف نسبت به اموال ديگران، غصه نخوردن نسبت به آن چه از دست رفته، خروج از حد فسق و فجور، پاک شدن درآمد کسب، سبک گشتن هزينه هاي زندگي، بصيرت يافتن نسبت به امراض دنيا و درمان آن و با سلامت به سراي ديگر به منتقل شدن و مورد قبول گرفتن اعمال ساده و سبک انسان در آخرت از نتايج و آثار رضا به قضا و قدر الهي است.(ري شهري، 1380: 387-384.)
مهمترين کارکرد اقتصادي رضا به قضاي الهي در آنست که باعث ميشود انسان از اضطراب و دغدغة کسب روزي بيشتر آزاد شود، حرص و زيادهخواهي از بين برود، انسان را به مسئوليت پذيري وادار ميکند، از نتيجه تلاش و کوشش انسان و آن چه به دست آورده راضي نگه ميدارد، زيرا ميداند خداوند حکيم هر آن چه را مقدر کرده خير و صلاح او است. بر اين اساس از زندگياش لذت ميبرد و احساس آرامش ميکند.
از طرفي، وجود اين اعتقاد، جهت زندگي را تعيين ميکند و آن توجه به تکاليف است. تکاليف الهي کارهاي است که براي رسيدن انسان و جامعه به سعادت و آخرت رسيدن است. لذا بدون دغدغة روزي همواره بدنبال تشخيص تکليف و وظيفه است که شورا به سعادتش نزديک ميکند. چون خداوند متعال سعادت او را در گرو رعايت مصالح جامعه قرار داده است، اين اعتقاد موجب ميشود که فرد به اختيار خود اعمال خود را در جهت تحقق مصالح اجتماعي قرار دهد و اين همان دست نامرئي اقتصاد اسلامي است. بدين ترتيب اقتصاد بدون دخالت دولت در جهت مصالح عمومي حرکت ميکند.(مير معزي، نظام، 1390: 482-4478.)
4. رزاقيت و توکل الهي
از آن جا که خداوند متعال نظام عالم را بر اساس استفاده از اسباب و وسايل قرار داده، سير طبيعي انجام هر کاري آن است که انسان از آن وسايل استفاده کند؛ اما نکته اساسي آنست که مسبب الاسباب، يعني آن کسي که اين اسباب را آفريده و براي هرکدام جايگاه و نقش ويژه اي در اين جهان قرار داده و به آنها اثر بخشيده و در اختيار و استخدام انسان قرار داده، خداي قادر و توانايي است که تدبير کل جهان آفرينش به دست اوست. بنابراين هيچ گاه او را که سرچشمه همه فيوضات و کمالات است نبايد فراموش کرد و پيوسته بايد به خاطر داشت که اسباب و وسايل در پرتو اراده خداوند موثر و مفيد واقع ميشود. (بنياد پژوهشهاي قرآني، 1384: 348) انسان متوکل گرچه بر اساس نظام حکيمانه الهي که براي هر چيزي اسباب و راهي قرار داده، در انجام کارها و تأمين نيازها به سراغ آنها ميرود، ولي تکيه گاه اصلي و مايهاي آرامش و اطمينان خاطر او آن وسايل و ابزار نيست، بلکه اعتمادش به خدايي است که آفرينش تمام هستي، از جمله حيات و سلامتي انسان از اوست.
رسول گرامي اسلام(ص) در اين زمينه ميفرمايد:
« توکل، علم به اين مطلب است که آفريده الهي نفع و ضرر نميرساند و قادر نيست نعمتي را به ديگري اعطا و يا منع کند و مأيوس بودن از غير خداست. پس هنگامي که بندهاي چنين علم و روحيهاي داشت،کارهايش را فقط براي خدا انجام ميدهد و تنها به او اميد دارد و از غير او نترسيده و طمعي به غير خدا ندارد».(مجلسي، 1403: 69، 273)
بنابراين عناصر تشکيل دهنده توکل عبارتند از: سپردن تمامي امور به دست خداوند متعال، اميد داشتن تنها به او، اخلاص در عمل همراه با قصد قربت در هر کاري، طمع نداشتن به غير خدا و نترسيدن از غير اوست.
توکل داشتن بستگي به ميزان معرفت شخص دارد که تا چه اندازه دست خدا را در زندگياش ميبيند، حد بالاي آن مرتبه اي است که شخص به آن چه نزد خدا هست، بيشتر اعتماد داشته باشد تا آن چه نزد خود اوست. از اين رو کاملترين انسان کسي است که بيشترين نيازش را به خداي متعال درک نمايد و تا انسان نياز خود را در تأمين حوايج زندگي درک نکند از توحيد بهره چنداني نبرده است. در قرآن کريم به مراتب رزق و ارتباط با توکل اشاره شده است:« وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجَْعَل لَّهُ مخَْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحَْتَسِبُ وَ مَن يَتَوَكلَْ عَلي اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكلُِّ شيْءٍ قَدْرًا؛ و هر كس از خدا بترسد، براي او راه بيرون شدني قرار ميدهد و روزيش دهد از جايي كه گمان ندارد. و هر كس به خدا توكّل كند، همو وي را بسنده است و بيگمان خدا «امر» خود را به پايان رساند. [و] خدا براي هر چيزي اندازهاي قرار داده است.(طلاق/3-2)
در اين آيه شريفه به آثار اجتماعي و اقتصادي تقوا و توکل که نشان دهنده دستيابي انسان به مراتب بالاي رزق است اشاره شده است و چند نکته اساسي نيز در اين آيه شريفه مطرح است:
يک) تلاش و کوشش همراه با رعايت تقوا و پيمودن راه درست، شرط افزايش رزق و روزي انسان است. "نه دزدي و چپاول، حيلهگري و نادرستي، ستمگري و تجاوز به حقوق ديگران و ربا خواري و ديگر راههاي حرام كسب مال. در صورتي كه سعي و كوشش پاكيزه و كسب حلال در گشودهاي براي رسيدن به روزي گسترده در راه هموار و روشني براي دست يافتن به ثروت مشروع است".(مترجمان، 1377: 16، 66)
دو) فقر و تنگ دستي آدمي در زندگي غالباً نتيجه گناه و نافرماني از دستورات الهي است. رعايت تقوا باعث دوري از گناه ميشود، آنگاه نفوذ و تأثيرات قوانين الهي در زندگي آشکار ميگردد.(همان/16، 67)
سه) آيه شريفه بيان ميدارد که اٌفقهايي براي روزي وجود دارد كه انسان، به سبب محدود بودن علم و احاطهاش، توقع آنها را ندارد و خدا راه رسيدن به آنها را براي وي باز ميكند. بهترين گواه بر اين امر اكتشافاتي از علم نوين است درباره وسايل و زمينههاي تازه رشد و بهرهبرداري و اقتصاد كه پيش از اين بر خاطر هيچ كس خطور نميكرده است.
در حديثي روايت شده از امام صادق- عليه الاسلام- آمده كه در نامهاي به يكي از اصحابش چنين نوشت: «امّا بعد، من تو را به ترس از خدا و تقوا سفارش ميكنم، چه خدا ضمانت كرده است كه چون كسي متقي باشد، او را از آنچه دوست نميدارد به آنچه دوست ميدارد انتقال ميدهد، و از جايي كه گمان نميبرد روزي وي را به او ميرساند، پس مبادا از كساني باشي كه براي بندگان به سبب گناهان ايشان بيمناك است، و از كيفر گناهان خود را در امان ميشمارد».(عروسي حويزي،1415: 5، 355)
در تفسير اين آيه چنين آمده است: «امام صادق- عليه السلام- از بعضي از اصحاب خود پرسيد كه: عمر بن مسلم چه ميكند؟ و كسي در جواب گفت: فدايت شوم، روي به عبادت آورده و تجارت را ترك كرده است، پس امام گفت: واي بر او! آيا نميدانست كه آن كس كه طلب روزي را ترك كند دعايش مستجاب نميشود؟ و گروهي از ياران رسول اللَّه در آن هنگام كه اين آيه فرود آمد: « وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ، درها را بستند و روي به عبادت آوردند، و گفتند: روزي ما تأمين شده است، و چون اين خبر به پيامبر رسيد، آنان را نزد خود خواند و گفت: چه چيز شما را به كاري كه كردهايد واداشت؟ گفتند: يا رسول اللَّه، خدا متكفّل ارزاق ما شد و ما به عبادت روي آورديم، و او گفت: هر كس كه چنين كند، پاسخ مثبت نميشنود، بر شما واجب است كه به طلب روزي برخيزيد».(عروسي حويزي،1415: 5، 155، مترجمان، 1377: 16، 70)
5. رزاقيت و تلاش انسان
اصل تأمين و تضمين روزي، مبتني بر نوعي ارتباط انسان با خدا است؛ به اين معنا که خداوند متعال روزي دهنده و متعهد به تأمين روزي انسان و او استفاده کننده از رزق الهي ميباشد. اين مطلب بيان گر حکم صريح و قاطع قرآن است؛ به طوري که "ميتوان گفت موضوع تضمين روزي يک واقعيت روشن و از اصول مسلم جهان بيني اقتصادي اسلام است که ميتواند يک نظريه اقتصادي در مقابل اقتصاددانان باشد. بنابراين هرکس روزي مقدر دارد که خداوند حق طبيعي او قرار داده است و اگر به آن دست نيافت يا خود کوتاهي کرده و يا ديگران او را از حقش محروم ساختهاند".(خليليان اشکذري:1384،290)
از نظر قرآن نه تنها منابع موجود در طبيعت براي تأمين نيازهاي انسان کمياب نيست بلکه نعمتهاي الهي و امکانات موجود در طبيعت قابل شمارش نبوده و محروميتها و گرسنگيهاي موجود در جهان معلول ستم بيشگي و کفرآن انسانها است.(ابراهيم/44) که حقوق انسانها را تضييع نموده و سپاس نعمت الهي را به جا نميآورند و به طور شايسته در مقام توليد توزيع و مصرف آنها برنميآيند.(مهدوي کني، ش1، ص13)
در اين زمينه امام صادق (عليه السلام) خطاب به مفضل ميفرمايد:
«يا مفضل ... فانک اذ تأملت العالم بفکرک و ميزته بعلمک و جدته کالبيت المبني المعد فيه جميع ماتحتاج اليه عباده؛ همانا هنگاهي که در نظم عالم، فکر و تدبر نمايي، آن را چون خانهاي ساخته شده مييابي، که تمام وسايل مورد نياز بندگانش در آن فراهم و مهيا گرديده است».( مجلسي،1403: 3، 61)
بنابراين تلاش انسان براي تحصيل روزي و امرار معاش از شئون الهي و حرکت در مسير نظام تکوين و تشريع محسوب ميگردد، سکون و تنبلي در اين راه، سهل انگاري و کوتاهي در اجراي دستورات الهي و ارادهاي تشريعي اوست. واجب کردن سعي و تلاش براي عمل به فرامين الهي، فداکاري و جانبازي اولياي الهي براي احقاق حقوق انسانها و ملتها در همين راستا است.(مطهري، 1372، ص131)
ضربالمثل معروفي است که ميگويد: « هر آن کس که دندان دهد نان دهد» اين حرف درستي است، اما نه به اين معنا که دندان داشتن کافي است براي اين که نان پخته و آماده بر سر سفرهاي انسان ظاهر شود بلکه به اين معنا است که در دست گاه خلقت، ميان نان و دندان رابطه است؛ اگر نان نبود، دندان نبود و اگر دندان نبود و صاحب دندان نبود، نان نبود. بنابراين بين روزي و روزي خور و وسايل تحصيل آن و از جهت هضم و جذب وسايل هدايت و راهنمايي به روزي، در متن خلقت ارتباط است. پس لازمه اين که خدا هم نان داده و هم دندان، اين نيست که کار و کوشش و فعاليت لازم نيست و به کار انداختن انديشه براي پيدا کردن راه بهتر تحصيل روزي لازم نيست؛ زيرا نان و دندان و توانايي کسب و کار و نيروي فکري و تکاليف عقلي و ديني براي تحصيل روزي، همه جزو نظام تکوين و تشريع الهي و از مظاهر رزاقيت الهي است. بنابراين، با شناخت رابطه بين روزي و روزي خوار و اين که وسايلي براي رسيدن به روزي قرار داده شده، بايد بدانيم، تکليفي هم براي تحصيل آن متوجه ما هست و بايد کوشش نماييم از بهترين و سالمترين راه، روزي مقدر و مشروع خود را به دست آوريم.( مرتضي مطهري، 1372، 137)
«وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ في سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُواْ أَوْ مَاتُواْ لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيرُْ الرَّازِقِين؛ و كساني را كه در راه خدا مهاجرت كردند، سپس كشته شدند يا خود مردند، خدا به رزقي نيكو روزي ميدهد. زيرا خدا بهترين روزي دهندگان است».(حج/58)
در اين آيه شريفه نقش پروردگار و انسان در بدست آوردن رزق و روزي روشن ميگردد. بعد از آنكه اخراج مهاجرين از ديارشان را بيان كرده به دنبالش پاداش مهاجرت و محنتشان در راه خدا را ذكر ميكند و آن عبارت است از وعده حسن و رزق حسن. در اين جا، هجرت مقيد به " فِي سَبِيلِ اللَّهِ" شده زيرا اگر هجرت براي خدا نباشد ثوابي بر آن مترتب نميشود، چون ثواب متعلق به عمل صالح است و عمل صالح وقتي ارزش دارد كه با خلوص نيت بوده و در راه خدا انجام شود.(طباطبايي، 1374،14 ،565)
امام صادق(ع) ميفرمايد: اعلم يا مفضّل! ...، جعل الخبز متعذّرا لا ينال إلّا بالحيلة و الحركة، ليكون للإنسان في ذلك شغل يكفّه عمّا يخرجه إليه الفراغ من الأشر و العبث؛ ألا تري أنّ الصّبيّ يرفع إلي المؤدّب- و هو طفل لم يكمل ذاته- للتّعليم؟ كلّ ذلك ليشتغل عن اللّعب و العبث اللّذين ربما جنيا عليه و علي أهله المكروه العظيم. و هكذا الإنسان لو خلا من الشّغل لخرج من الأشر و العبث و البطر إلي ما يعظم ضرره عليه و علي من قرب منه. و اعتبر ذلك بمن نشأ في الجدة و رفاهية العيش و التّرفّه و الكفاية، و ما يخرجه ذلك إليه؛ امام صادق(ع) اي مفضّل! بدان كه (خدا) نان را دور از دسترس قرار داد كه دست يافتن به آن جز با ابزار و كوشش ميسّر نيست، تا آدمي براي به دست آوردن آن نيازمند به كار كردن باشد؛ و همين او را از شرّ ناسپاسي و بيهوده گردي برخاسته از بيكاري و آسودگي باز دارد. آيا نميبيني كه كودك را در صورتي كه هنوز وجودش كمال پيدا نكرده است، براي تعليم به نزد آموزگار ميبرند؟ و اين براي آن است كه از بازي و بيهوده كاري، كه چه بسا براي او و كسانش نتايج ناپسند بزرگي ببار ميآورد جلوگيري به عمل آيد.انسان نيز چنين است كه اگر داراي كار نباشد، از سرخوشي و بيهودهگري و ناسپاسي به كاري ميپردازد كه براي خود او و كسانش زيان بزرگ دارد. اين چگونگي را با كساني بسنج كه در توانگري و رفاه و خوشگذراني و بينيازي پرورش يافتهاند، و چه عاقبتي داشتهاند؟(حکيمي،1380: 4؛ 95)
بنابراين، حرکت و تلاش عملي با هدف و انگيزه متعالي، باعث تضمين رزق و روزي ميگردد و خداوند متعال با وعده نيکوي «رزق حسن» و با وصف «خير الرازقين» نتيجه زحمت و تلاش انسان را ميدهد.
6. آثار اعتقادي رزاقيت در فرآيند توسعه
باور و اعتقاد به تضمين رزق و روزي از جانب پروردگار متعال اين اطمينان را براي انسان مؤمن به وجود ميآورد که اگر با تلاش و جديت در کار و رعايت احکام، مقررات و فرامين الهي براي رسيدن به مقامات مادي و معنوي حرکت کند، خداوند او را ياري کرده و بر اساس عدالت و حکمتش براي بندگان خير و صلاح آنان را مقدر مينمايد. "در چنين وضعيتي انسان مؤمن به رزق و روزي مقدر الهي راضي بوده و غم اندوهي از گذشته به خود راه نميدهد".
حضرت علي(ع) من رضي برزق الله لم يحزن علي مافاته؛ و نسبت به آينده هيچگونه اضطراب و نگراني ندارد،.(مجلسي، 1403: 71،344)
پيامبر اکرم0: لاتهتم لرزق غد فان کل غد يأتي برزقه؛ براي رزق فردايت اهتمام مکن که رزق فردا، فردا ميآيد. (مجلسي، 1403: 71، 69)
قرآن کريم براي رفع نگراني از جامعه نسبت به آينده و خطر فقر احتمالي آن، به تمامي انسانها به خصوص به کساني به خاطر فقر دست به کشتن فرزندان خود ميزنند، اطمينان خاطر ميدهد که روزي همگان تضمين است و دست از کشتن فرزندان خود بردارند:« وَلَا تَقْتُلُواْ أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نحَّْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكمُْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطًْا كَبِيرًا؛ و فرزندانتان را از ترس فقر، مَكشيد ما آنان و شما را روزي ميدهيم [چرا] كه كشتن آنان گناه بزرگي است!»( إسراء/31)
با در نظر گرفتن مطالب مذکور آثار اعتقاد به رزاقيت در مسائل اقتصادي در نکات ذيل نمايان است که عبارتند از:
1. ايجاد آرامش و آسودگي خاطر؛زندگي همرا با اعتقاد به رزاقيت، گوارا و همراه با آسايش و آسودگي خاطر خواهد بود و اضطراب و نگراني را از بين ميبرد. حضرت علي(ع) در اين زمينه ميفرمايد: أهنا الناس عيشا مَن کان بما قسم الله له راضيا.(ري شهري، 1379: 4، 146، 7322)
2. راکد نشدن سرمايهها و ثروتها؛با رواج و گسترش فرهنگ و اعتقاد به رزاقيت در سطح جامعه، زمينه حبس کردن ثروت و راکد گذاردن سرمايهها که ريشه در حرص و طمع و افزون طلبي انسانها دارد، از بين خواهد رفت؛ چرا که افراد با ايمان ميدانند رزق و روزي حلال و مقدر الهي، با حرص و طمع افزايش نمييابد. پيامبر اکرم0: فإن الرزق لايجره حرص و حريص و لاتصرفه کراهۀ کاره. (مجلسي، 1403: 77، 62، 4)
3. ايجاد خوش بيني بين افراد جامعه؛ افراد با خوش بيني و حسن ظن به نظام حاکم بر طبيعت و با اميد و نشاط، به انجام مسئوليـتهاي فردي و اجتماعي خود ميپردازند و با توجه به تأکيد اسلام بر تلاش و کوشش در راه کسب روزي حلال، جديت و انضباط و وجدان کاري در جامعه به صورت يک ارزش درآمده و سستي و تنبلي و بي تفاوتي، ضد ارزش جلوه گر خواهد شد.
4. موجب رشد و شکوفايي توسعه؛ بديهي است چنين زمينههاي فکري و فرهنگي، روند رشد توسعه بخشيده و بسياري از موانع را به طور خودکار از سر راه برمي دارد.(بنياد پژوهشهاي قرآني،1384: 499)
نتيجه
نظام اقتصادي اسلام بر اساس جهان بيني آن پايه گذاري شده و توحيد اساس و پايه اصلي آن را شکل ميدهد. توحيد افعالي و توحيد در رازقيت که شاخهاي از توحيد افعالي است در تحقق پديدة رزق نقش اصلي و اساسي دارد. رزق و روزي يکي از مسايل اقتصادي است که در قرآن کريم مطرح بوده و خداوند متعال براي همگان آن را تضمين نموده است. "رزق" به معناي عطا و بخشش مستمر الهي است که مطابق با نياز فرد براي تداوم حيات وي به او اعطا ميگردد و نسبت آن با سرمايه و ثروت نسبت عام و خاص است به اين معنا به رزق سرمايه اطلاق ميگردد اما به صرف داشتن سرمايه و ثروت رزق اطلاق نميگردد زيرا ممکن فرد از سرمايهاش بهره اي نبرده و روزي کسان ديگر گردد. عواملي که در ايجاد پديده رزق نقش دارد، يک نقش پروردگار به عنوان رزق دهنده و نقش انسان به عنوان در يافت کننده است. آن چه در مسئله نقش پروردگار مطرح است اين است که خداوند رزق همگان را مقدر و معين نموده و براي رساندن آن به مخلوقات زمينهها و شرايط آن را فراهم نموده ميکند اما نقش انسان آنست که با سعي و تلاش فراوان براي بدست آوردن رزق مقدر و معين تلاش کند. کوشش و تکاپو امر لازم و ضروري براي به دست آوردن رزق و روزي ميباشد اما شرط کافي نيست بلکه در کنار آن نيازمند توکل الهي و رضايت به مقدرات الهي و ساير شرايط ديگر لازم است.