دین و مذهب

رزق از نگاه قرآن

**نوشته شده توسط محمدنبی امینی/فوق لیسانس علوم قرآن و تفسیر**. **ارسال شده در** دین و مذهب

چکيده

بر اساس نگرش اقتصاد اسلامي که مبتني بر جهان بيني الهي و توحيد افعالي است، تمامي موجودات از جمله انسان­ها از "رزق" و روزي الهي بهره­مندند. رزق و روزي به معناي عطايا و بخشش مداومي است که با نيازهاي فرد براي تداوم حياتش مطابقت داشته و در دو گستره "عام" و "خاص" قابل تبيين است. "رزق عام" همگاني بوده و تمامي مخلوقات از آن برخوردارند؛ اما "رزق خاص" از مسير خاص و از راه حلال بدست مي­آيد. با نگاه موضوعي به آيات قرآن کريم در چارچوب مسائل اقتصادي، مي­توان به ماهيت پديده رزق، عوامل پديد آمدن آن و نقش هرکدام، نقش رزق و روزي در فرآيند توسعه اقتصادي و تأثير آن در فرآيند بهبود زندگي پي­برد که مهم­ترين آن: ايجاد آرامش و آسودگي خاطر، ايجاد خوش بيني بين افراد جامعه، راکد نشدن سرمايه­ها و ثروت­ها و موجب رشد و شکوفايي توسعه اقتصادي است.

کليد واژگان: رزق، روزي، رزاقيت، توحيد افعالي، تلاش، توکل، رشد و توسعه اقتصادي.

مقدمه

نظام اقتصادي اسلام مبتني بر انديشه و جهان بيني آن مي­باشد. پايه و اساس جهان بيني اسلامي را توحيد و باور به يگانگي ذات باري تعالي شکل مي­دهد که تأثير زيادي در زندگي فردي و اجتماعي انسان­ها، از جمله در بُعد اقتصادي دارد."از نظر فردي، آرامش دهندة روح و روان و پشتوانه فضايل اخلاقي بوده و از نظر اجتماعي، پشتوانه و ضامن قدرت قانون، رعايت عدالت و حقوق افراد در برابر يک­ديگر است". (طباطبايي، 1363: 5،47) از نظر اقتصادي نيز موجب تعديل رفتارهاي اقتصادي در حوزه توليد، توزيع و مصرف و موجب پرهيز از هرگونه اسراف و تبذير مي­باشد.(نحل/19، لقمان/19، مائده/66)

در ميان بحث از اسما و صفات باري تعالي آن­چه که بيش­تر در حوزه رفتار انسان ظهور و بروز دارد، صفات فعل يا توحيد افعالي اوست. "توحيد افعالي" يعني درك و شناخت اين­كه جهان با همه نظامات، سنن، علل و معلولات، اسباب و مسبّبات، فعل خدا و كار او و ناشي از اراده اوست.(مطهري، 1372: ‏2، 103)

بحث رزاقيت را مي­توان بر محوريت آموزه­هاي توحيد افعالي مورد بررسي قرار داد و"آموزه­هاي آن مهم­ترين بحثي است که مي­تواند پيوند ميان مباني خداشناسي و جهان شناسي را نمايان سازد. مطابق آن­چه که درباره توحيد افعالي مطرح گرديد، نگرش صحيح درباره عوامل مؤثر در ايجاد پديده­اي هم­چون رزق که در ارتباط با انسان مي­باشد، اين است که هم پروردگار و هم انسان در پيدايش آن تأثير دارند، البته تأثير يکي به طور مستقل و ديگري به طور وابسته است".(هادوي نيا، 1387: 193)

آن­چه پيرامون رزق و رزاقيت قابل طرح مي­باشد عبارت است از اين که: معنا و مفهوم رزق و روزي چيست و چه تفاوت با سرمايه و ثروت دارد؟ عوامل مؤثر در پديد آمدن رزق و روزي چيست؟ نقش پروردگار به عنوان خالق و رازق و نقش انسان به عنوان دريافت کننده رزق چيست؟ اعتقاد به رزاقيت چه نقشي در فرايند رشد و توسعه اقتصادي دارد؟ پاسخ به اين پرسش­ها مطالبي است که در ذيل به آن پرداخته مي­شود:

1. مفهوم رزق

"رزق" به معناي عطا و بخشش مستمري است که مطابق با نيازهاي فرد براي ادامه حياتش مي­باشد. از آن­جا که روزي الهي عطاي مستمر او به موجودات است به آن رزق گفته مي­شود.(مکارم شيرازي،1374: 9، 15) رزق مانند رحمت دو نوع است: "رزق عمومي" و آن عطاي عام الهي است که تمام مخلوقات را در تداوم حيات ياري مي­دهد؛ قسم دوم "رزق خاص" است که از راه حلال بدست مي­آيد. بر اين اساس، روزي هر مخلوقي عطيه­اي است که از آن استفاده نموده و بهره مي­برد و قهراً از هر نعمت و موهبت الهي آن مقدار رزق او محسوب مي­گردد که استفاده مي­شود؛ پس اگر کسي مال بسياري جمع کرد و فقط اندکي از آن بهره برد، در واقع رزقش همان مقدار است که بهره برده است و بقيه رزق او نيست بنابراين، وسعت روزي و تنگي آن ارتباطي به زيادي مال و کمي آن ندارد. ( طباطبايي،1374: 3، 137)

با توجه به معناي رزق مي­توان هر چيزي را که خداوند به انسان ارزاني داشته و از آن استفاده مي­کند، "رزق" بناميم، از اين­رو امکاناتي هم­چون مال، قدرت، عزت، امنيت، فرصت­هاي ارزنده و حتي کمالات معنوي، همه از مصاديق رزق و روزي الهي مي­باشد. قرآن کريم با صراحت کامل خداوند متعال را رازق و متکفّل روزي معرفي مي­کند؛ پس او هم روزي آفرين و هم روزي­رسان تمامي موجودات است.(بنياد پژوهش­هاي قرآني،1384: 497)

2. رزاقيت و تضمين روزي

خداوند متعال در قرآن کريم صراحتاً روزي تمامي موجودات و آفريده­هايش را ضمانت کرده و به عهده گرفته است.(مائده/114، حج/58، مؤمنون/72) البته واضح و "روشن است که تعهد و ضمانت الهي در روزي رساني با تعهد و ضمانت انسان‌ها يکسان نيست، بلکه آن گونه که شايسته ذات کامل اوست، ضمانت دار است. بنابراين در فهم معناي رزاقيت خداوند نسبت به انسان‌ها و موجودات مي­توان از شناخت نظام عالم کمک گرفت."(مطهري، 1372: 125)

بخشي از قوانين و مقررات ديني که تعيين کننده حقوق و وظايف هر فرد در جامعه هستند، از شئون رزاقيت الهي مي­باشد؛ مانند پاره­اي از حقوق والدين بر فرزندان و برعکس، يا حقوق زن و شوهر بر يک­ديگر، که بر اساس آن تأمين معاش و نيازهاي اولية زندگي همسر و فرزندان از وظايف شرعي پدر در جايگاه سرپرست خانواده مي­باشد و در صورت کوتاهي مورد بازخواست قرار مي­گيرد. اما افعال الهي بر طبق نظام تکوين و تشريع مورد بازخواست قرار نمي­گيرد: «لَايُسَْئَلُ عَمَّايَفْعَلُ وَهُمْ يُسَْئَلُون؛ (خدا) از آنچه انجام مي‏دهد بازخواست نمي‏شود در حالي كه آنان بازخواست مي‏شوند».(انبياء/23)

در عالم تکوين، قوه جذب و تغذي که در گياهان و دستگاه پيچيده هضم و جذب غذا که در انسان و ساير موجودات زنده وجود دارد، هم­چنين اميال و غرايزي که آن­ها را به سوي غذا مي­کشاند و عقل و اراده و احساس انسان، به اين­که خودش بايد حقوق خود را حفظ نمايد و تکاليفي که از ناحيه شريعت در باره استيفاي حقوق و حفظ آن قرار داده شده، همه از شئون و مظاهر رزاقيت الهي است. بنابراين رزق و روزي به معناي عام آن، مدد گيري موجودات از يک ديگر و در نهايـت، مدد گيري دائمي همگان از خداوند براي دست­يابي به ابزار و وسايل تداوم حيات است.( مطهري، 1372: 130)

قرآن کريم در مورد تضمين رزق و روزي همگان مي­فرمايد:« وَ مَا مِن دَابَّةٍ في الْأَرْضِ إِلَّا عَلي اللَّهِ رِزْقُهَا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا كلُ‏ٌّ في كِتَابٍ مُّبِين؛ و هيچ جنبنده‏اي در زمين نيست، مگر [اينكه‏] روزيش بر خداست و قرارگاه ثابت او و ناپايدارش را مي‏داند (زيرا) همه در كتاب روشنگر (علم خدا ثبت) است».(هود/6)

واژه "دابّة" به معناي هر موجودي است که حرکتي هرچند اندک داشته باشد و بيش­تر در نوع خاصي از جنبندگان استعمال مي­شود. اما قرينه مقام آيه که در صدد بيان وسعت علم الهي است که اقتضاي عموم دارد. يعني از کوچک­ترين موجود عالم گرفته تا بزرگ­ترين آن همگي تحت دايره رزاقيت الهي هستند و خداوند از نيازهاي انسان و ساير جنبندگان آگاه است چه در سفر باشند و چه در خضر، نگران حمل روزيشان نباشد. خداي کريم به مقتضاي دو صفت "سميع"و"عليم" بودن به آنان روزي مي­دهد. (طباطبايي:1374،10،148)

خداوند متعال به تمامي موجودات و آفريده­هاي خود چه آناني که در جاي اصلي شان قرار داشته باشد و چه آناني که در هرکجا و در هر وضع و شرايطي قرار گيرند سهم آنان را از "روزي" به آنان مي­رساند؛ چرا که هم جايگاه اصلي آن­ها را مي­داند و هم از تمام نقاطي که به آن نقل مکان مي­کنند با خبر است و به هر يک متناسب حالشان آن چه را لازم دارند مقرر کرده است. رزق و روزي به اندازه­اي حساب شده و مناسب حال موجودات است که از نظر کيفيت و کميت کاملاً منطبق و برخواسته از نيازهاي آنان است. (مکارم شيرازي،1374: 9، 15)

خداوند متعال براي تحقق فرآيند رزق تدابير متنوعي را به کار گرفته مانند گسترش زمين به صورت بلند و پست، براي به جريان افتادن آب در رودها و ذخيره شدن آن در دامنه‌ها براي آبياري مزارع و کشتزارها و ميوه‌جات، قرار دادن شب و روز و فصول مختلف گرم و سرد و ملايم و معتدل نيز در نمو و رشد گياهان و نباتات نقش مهم دارد، مجموعه عوامل دست به دست هم مي­دهند تا فرايند رزق محقق شود. به قول شاعر:

 ابرو باد مه و خورشيد و فلک در کارند * * تا تو ناني به کف آري و به غفلت مخوري

 

علامه طباطبايي(ره) در اين زمينه مي­نويسد:

«خداوند براي طلب رزق، تدابيري به کاربرده و به همين منظور زمين را گسترانيده اگر گسترده نمي‏كرد انسان و حيوان نمي‏توانست در آن ادامه زندگي دهد، اگر هم يكسره گسترده مي‏شد و در آن پستي و بلندي وجود نمي‏داشت باز هم صالح براي زندگي نبود، چون آب­هايي كه در آن ذخيره شده بر سطح آن جريان نمي‏يافت و زراعت و بستاني به وجود نمي‏آمد. لذا خداي تعالي كوه‏هاي بلند و پا‏برجا در آن ميخ­كوب كرده،  آن­چه آب از آسمان مي‏فرستد در آن كوه‏ها ذخيره نموده و نهرهايي از اطراف آن­ها جاري و چشمه‏هايي بر دامنه‏ها روان مي‏سازد. کشت زارها و باغات را سيراب نموده و ميوه‏هاي مختلف تلخ و شيرين، تابستاني و زمستاني، اهلي و جنگلي ببار مي‏آورد. شب و روز را كه دو عامل قوي در رشد ميوه‏ها و محصولات است بر زمين مسلط مي‏سازد، آري شب و روز سرما و گرما را به وجود مي‏آورند و اين دو نيز در نضج و نمو، انبساط و انقباض موجودات زمين تاثير دارند و نيز روشني و تاريكي را كه تنظيم كننده حركات حيوانات و انسان است و سعي و كوشش آن­ها را در طلب رزق و سكونت و استراحتشان منظم مي‏كند به بار مي‏آورند».(طباطبايي،1374:‏11،397)

از طرفي بسط و توسعه و گسترش روزي نيز به دست قادر متعال است و خداوند روزي هر موجود و هر انساني را نيز اندازه گيري و مقدر نموده است:

«اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكلُ‏ِّ شي‏ْءٍ عَلِيم؛خدا روزي هر يك از بندگانش را كه بخواهد فراوان مي‏كند يا بر او تنگ مي‏گيرد. زيرا خدا به همه چيز داناست». (عنکبوت/62، إسراء/30)

انسان مؤمن در مقام طلب روزي ضمن آن که تلاش و زحمت خويش را به کار مي­گيرد، در عين حال از خداي منان نيز مي­خواهد که همواره از نعمت رزق و روزي بهره‌مند گرداند، زيرا که رزق و روزي به دست اوست:

«رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَيْنَا مَائدَةً مِّنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لّأَِوَّلِنَا وَ ءَاخِرِنَا وَ ءَايَةً مِّنكَ وَ ارْزُقْنَا وَ أَنتَ خَيرُ الرَّازِقِين؛اي پروردگار ما، براي ما مائده‏اي از آسمان بفرست، تا ما را و آنان را كه بعد از ما مي‏آيند عيدي و نشاني از تو باشد و ما را روزي ده كه تو بهترين روزي دهندگان هستي.(مائده/114)

تعبير خيرالرازقين نشان­گر اين است که نعمت­هاي الهي قابليت ازدياد و افزايش رزق و روزي را دارد. مقدرات خداوند قابل تغيير است. اما عوامل تغيير و ازدياد نعمت بستگي به اراده و خواست انسان دارد. انسان مي­تواند با در پيش گرفتن مسير تقوا و پاکي و انجام دادن عمل صالح برکات الهي را مشمول خويش گرداند.

3. رزاقيت و رضا به قضا و قدر الهي

انسان امروزي بيش از هر زمان ديگر نگران آينده و سرنوشت زندگي خويش اند، ترس از فقر و تنگدستي سايه وحشت و اضطراب را بر روح و روان آدمي مستولي گردانده، برخي از افراد براي برون رفت از اين حالت به زياده‌خواهي، طمع به مال ديگران، عدم توجه به نيازمندان روي آورده تا بتواند با اين روند آينده خويش را تضمين نمايند. اما قرآن کريم مسئله قضا و قدر الهي را مطرح نموده که با اعتقاد به مسئله حس خود خواهي و طمع به مال ديگران کم شده و انسان به مقدرات الهي پايبند گرديده نگراني و اضطراب نيز برطرف مي­گردد. "قضا" به معناي حکم و فيصله دادن، "قدر" به معناي اندازه و تعيين است. حوادث جهان از آن جهت که وقوع آن­ها در علم و مشيت الهي قطعيت دارد و حتمي است، مقتضي به قضاي الهي مي­باشند و از آن جهت که حدود و اندازه و موقعيت مکاني و زماني آن تعيين شده، مقدر به تقدير الهي مي‌باشند. (مطهري،1373: 381)

"رضا" حالت نفساني و به معناي خشنودي از قضاي الهي است؛ زيرا قضاي الهي تحقق ارادة محبوب است و محب ارادة محبوب را برارادة خويش مقدم مي‌دارد. کسي که به مقام رضا برسد، نه تنها به قضاي پروردگار اعتراضي نمي‌کند بلکه به آن خشنود است.(فتحعلي خاني، 1379: 1، 381) آيات متعددي در قرآن کريم وجود دارد که اشاره به تقدير روزي انسان و همه موجودات به وسيله پروردگار دارد. چنان که مي­فرمايد:«اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكلُ‏ِّ شي‏ْءٍ عَلِيم(عنکبوت/62)؛ خدا روزي هر يك از بندگانش را كه بخواهد فراوان مي‏كند يا بر او تنگ مي‏گيرد. زيرا خدا به همه چيز داناست».

«إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَ يَقْدِرُ  إِنَّهُ كاَنَ بِعِبَادِهِ خَبِيرَا بَصِير(إسرا/30)؛ پروردگار تو در رزق هر كس كه بخواهد گشايش مي‏دهد، يا تنگ مي‏گيرد، زيرا او به بندگانش آگاه و بيناست».

اعتقاد به قضا و قدر و رضايت به آن در زندگي انسان اهميت فراوان دارد. رسول خدا(ص) فرموده: «شگفتا از مؤمني که هر قضايي را که خداوند بر او براند، برايش خير است، چه خوشايند او باشد يا نا خوشايند. اگر مبتلايش کند کفاره گناهان او باشد و اگر به وي عطا کند و گراميش دارد به او بخشش کرده است».(ري­شهري، 1379: 10،4935) حضرت در کلام ديگر مي‌فرمايد:«خداي عزوجل فرمود: کسي که به قضاي من خشنود نيست و به تقدير من ايمان ندارد، پس معبودي جز من بجويد. (همان: 4935)

در روايات به آثار به قضا و قدر اشاره شده است از جمله آن:

= ايجاد گشايش و سرور در زندگي (مجلسي، 1403: 74،36)

= تعلق گرفتن پاداش الهي به کساني که راضي به قضاي الهي‌اند.(کليني، 1369: 2، 62)

= بدست آوردن رضايت خداوند.(نوري، 1408 :2 ،412)

= تقدير خير و خوبي براي مؤمنان.(همان، 4937)

= قرار گرفتن جزو صديقان و راست‌گويان.(ري شهري، 1379: 387-384).

تحليل اقتصادي قضا و قدر

رضا به قضاي الهي داراي آثار و برکات اقتصادي فراوان است که از جمله آن: برکت و توسعه يافتن روزي، بي نيازي و غني گشتن، رفع فقر، ايجاد سرور، فرح و شادي ميان خانواده، عدم اظهار تأسف نسبت به اموال ديگران، غصه نخوردن نسبت به آن چه از دست رفته، خروج از حد فسق و فجور، پاک شدن درآمد کسب، سبک گشتن هزينه هاي زندگي، بصيرت يافتن نسبت به امراض دنيا و درمان آن و با سلامت به سراي ديگر به منتقل شدن و مورد قبول گرفتن اعمال ساده و سبک انسان در آخرت از نتايج و آثار رضا به قضا و قدر الهي است.(ري شهري، 1380: 387-384.)

مهم­ترين کارکرد اقتصادي رضا به قضاي الهي در آنست که باعث مي‌شود انسان از اضطراب و دغدغة کسب روزي بيشتر آزاد شود، حرص و زياده‌خواهي از بين برود، انسان را به مسئوليت پذيري وادار مي­کند، از نتيجه تلاش و کوشش انسان و آن چه به دست آورده راضي نگه مي­دارد، زيرا مي­داند خداوند حکيم هر آن چه را مقدر کرده خير و صلاح او است. بر اين اساس از زندگي‌اش لذت مي‌برد و احساس آرامش مي‌کند.

از طرفي، وجود اين اعتقاد، جهت زندگي را تعيين مي‌کند و آن توجه به تکاليف است. تکاليف الهي کارهاي است که براي رسيدن انسان و جامعه به سعادت و آخرت رسيدن است. لذا بدون دغدغة روزي همواره بدنبال تشخيص تکليف و وظيفه است که شورا به سعادتش نزديک مي‌کند. چون خداوند متعال سعادت او را در گرو رعايت مصالح جامعه قرار داده است، اين اعتقاد موجب مي‌شود که فرد به اختيار خود اعمال خود را در جهت تحقق مصالح اجتماعي قرار دهد و اين همان دست نامرئي اقتصاد اسلامي است. بدين ترتيب اقتصاد بدون دخالت دولت در جهت مصالح عمومي حرکت مي‌کند.(مير معزي، نظام، 1390: 482-4478.)

4. رزاقيت و توکل الهي

از آن جا که خداوند متعال نظام عالم را بر اساس استفاده از اسباب و وسايل قرار داده، سير طبيعي انجام هر کاري آن است که انسان از آن وسايل استفاده کند؛ اما نکته اساسي آنست که مسبب الاسباب، يعني آن کسي که اين اسباب را آفريده و براي هرکدام جايگاه و نقش ويژه اي در اين جهان قرار داده و به آن­ها اثر بخشيده و در اختيار و استخدام انسان قرار داده، خداي قادر و توانايي است که تدبير کل جهان آفرينش به دست اوست. بنابراين هيچ گاه او را که سرچشمه همه فيوضات و کمالات است نبايد فراموش کرد و پيوسته بايد به خاطر داشت که اسباب و وسايل در پرتو اراده خداوند موثر و مفيد واقع مي­شود. (بنياد پژوهش­هاي قرآني، 1384: 348) انسان متوکل گرچه بر اساس نظام حکيمانه الهي که براي هر چيزي اسباب و راهي قرار داده، در انجام کارها و تأمين نيازها به سراغ آن­ها مي‌رود، ولي تکيه گاه اصلي و مايه­اي آرامش و اطمينان خاطر او آن وسايل و ابزار نيست، بلکه اعتمادش به خدايي است که آفرينش تمام هستي، از جمله حيات و سلامتي انسان از اوست.

رسول گرامي اسلام(ص) در اين زمينه مي­فرمايد:

« توکل، علم به اين مطلب است که آفريده الهي نفع و ضرر نمي­رساند و قادر نيست نعمتي را به ديگري اعطا و يا منع کند و مأيوس بودن از غير خداست. پس هنگامي که بنده­اي چنين علم و روحيه­اي داشت،کارهايش را فقط براي خدا انجام مي­دهد و تنها به او اميد دارد و از غير او نترسيده و طمعي به غير خدا ندارد».(مجلسي، 1403: 69، 273)

بنابراين عناصر تشکيل دهنده توکل عبارتند از: سپردن تمامي امور به دست خداوند متعال، اميد داشتن تنها به او، اخلاص در عمل همراه با قصد قربت در هر کاري، طمع نداشتن به غير خدا و نترسيدن از غير اوست.

 توکل داشتن بستگي به ميزان معرفت شخص دارد که تا چه اندازه دست خدا را در زندگي‌اش مي‌بيند، حد بالاي آن مرتبه اي است که شخص به آن چه نزد خدا هست، بيش‌تر اعتماد داشته باشد تا آن چه نزد خود اوست. از اين رو کامل‌ترين انسان کسي است که بيش‌ترين نيازش را به خداي متعال درک نمايد و تا انسان نياز خود را در تأمين حوايج زندگي درک نکند از توحيد بهره چنداني نبرده است. در قرآن کريم به مراتب رزق و ارتباط با توکل اشاره شده است:« وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجَْعَل لَّهُ مخَْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحَْتَسِبُ  وَ مَن يَتَوَكلَ‏ْ عَلي اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ  إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ  قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكلُ‏ِّ شي‏ْءٍ قَدْرًا؛ و هر كس از خدا بترسد، براي او راه بيرون شدني قرار مي‏دهد و روزيش دهد از جايي كه گمان ندارد. و هر كس به خدا توكّل كند، همو وي را بسنده است و بي­گمان خدا «امر» خود را به پايان رساند. [و] خدا براي هر چيزي اندازه‏اي قرار داده است.(طلاق/3-2)

در اين آيه شريفه به آثار اجتماعي و اقتصادي تقوا و توکل که نشان دهنده دست­يابي انسان به مراتب بالاي رزق است اشاره شده است و چند نکته اساسي نيز در اين آيه شريفه مطرح است:

يک) تلاش و کوشش همراه با رعايت تقوا و پيمودن راه درست، شرط افزايش رزق و روزي انسان است. "نه دزدي و چپاول، حيله‏گري و نادرستي، ستم­گري و تجاوز به حقوق ديگران و ربا خواري و ديگر راه­هاي حرام كسب مال. در صورتي كه سعي و كوشش پاكيزه و كسب حلال در گشوده‏اي براي رسيدن به روزي گسترده در راه هموار و روشني براي دست يافتن به ثروت مشروع است".(مترجمان، 1377: 16، 66)

دو) فقر و تنگ دستي آدمي در زندگي غالباً نتيجه گناه و نافرماني از دستورات الهي است. رعايت تقوا باعث دوري از گناه مي‌شود، آنگاه نفوذ و تأثيرات قوانين الهي در زندگي آشکار مي‌گردد.(همان/16، 67)

سه) آيه شريفه بيان مي‌دارد که اٌفق­هايي براي روزي وجود دارد كه انسان، به سبب محدود بودن علم و احاطه‏اش، توقع آن‌ها را ندارد و خدا راه رسيدن به آن‌ها را براي وي باز مي‏كند. بهترين گواه بر اين امر اكتشافاتي از علم نوين است درباره وسايل و زمينه‏هاي تازه رشد و بهره‏برداري و اقتصاد كه پيش از اين بر خاطر هيچ كس خطور نمي‏كرده است.

در حديثي روايت شده از امام صادق- عليه الاسلام- آمده كه در نامه‏اي به يكي از اصحابش چنين نوشت: «امّا بعد، من تو را به ترس از خدا و تقوا سفارش مي‏كنم، چه خدا ضمانت كرده است كه چون كسي متقي باشد، او را از آنچه دوست نمي‏دارد به آنچه دوست مي‏دارد انتقال مي‏دهد، و از جايي كه گمان نمي‏برد روزي وي را به او مي‏رساند، پس مبادا از كساني باشي كه براي بندگان به سبب گناهان ايشان بيمناك است، و از كيفر گناهان خود را در امان مي‏شمارد».(عروسي حويزي،1415: 5، 355)

در تفسير اين آيه چنين آمده است: «امام صادق- عليه السلام- از بعضي از اصحاب خود پرسيد كه: عمر بن مسلم چه مي‏كند؟ و كسي در جواب گفت: فدايت شوم، روي به عبادت آورده و تجارت را ترك كرده است، پس امام گفت: واي بر او! آيا نمي‏دانست كه آن كس كه طلب روزي را ترك كند دعايش مستجاب نمي‏شود؟ و گروهي از ياران رسول اللَّه در آن هنگام كه اين آيه فرود آمد: « وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ، درها را بستند و روي به عبادت آوردند، و گفتند: روزي ما تأمين شده است، و چون اين خبر به پيامبر رسيد، آنان را نزد خود خواند و گفت: چه چيز شما را به كاري كه كرده‏ايد واداشت؟ گفتند: يا رسول اللَّه، خدا متكفّل ارزاق ما شد و ما به عبادت روي آورديم، و او گفت: هر كس كه چنين كند، پاسخ مثبت نمي‏شنود، بر شما واجب است كه به طلب روزي برخيزيد».(عروسي حويزي،1415: 5، 155، مترجمان، 1377: 16، 70)

5. رزاقيت و تلاش انسان

اصل تأمين و تضمين روزي، مبتني بر نوعي ارتباط انسان با خدا است؛ به اين معنا که خداوند متعال روزي دهنده و متعهد به تأمين روزي انسان و او استفاده کننده از رزق الهي مي­باشد. اين مطلب بيان گر حکم صريح و قاطع قرآن است؛ به طوري که "مي‌توان گفت موضوع تضمين روزي يک واقعيت روشن و از اصول مسلم جهان بيني اقتصادي اسلام است که مي­تواند يک نظريه اقتصادي در مقابل اقتصاددانان باشد. بنابراين هرکس روزي مقدر دارد که خداوند حق طبيعي او قرار داده است و اگر به آن دست نيافت يا خود کوتاهي کرده و يا ديگران او را از حقش محروم ساخته‌اند".(خليليان اشکذري:1384،290)

از نظر قرآن نه تنها منابع موجود در طبيعت براي تأمين نيازهاي انسان کم­ياب نيست بلکه نعمت­هاي الهي و امکانات موجود در طبيعت قابل شمارش نبوده و محروميت­ها و گرسنگي­هاي موجود در جهان معلول ستم بيشگي و کفرآن انسان­ها است.(ابراهيم/44) که حقوق انسان‌ها را تضييع نموده و سپاس نعمت الهي را به جا نمي‌آورند و به طور شايسته در مقام توليد توزيع و مصرف آن­ها برنمي‌آيند.(مهدوي کني، ش1، ص13)

در اين زمينه امام صادق (عليه السلام) خطاب به مفضل مي­فرمايد:

«يا مفضل ... فانک اذ تأملت العالم بفکرک و ميزته بعلمک و جدته کالبيت المبني المعد فيه جميع ماتحتاج اليه عباده؛ همانا هنگاهي که در نظم عالم، فکر و تدبر نمايي، آن را چون خانه­اي ساخته شده مي­يابي، که تمام وسايل مورد نياز بندگانش در آن فراهم و مهيا گرديده است».( مجلسي،1403: 3، 61)

بنابراين تلاش انسان براي تحصيل روزي و امرار معاش از شئون الهي و حرکت در مسير نظام تکوين و تشريع محسوب مي­گردد، سکون و تنبلي در اين راه، سهل انگاري و کوتاهي در اجراي دستورات الهي و اراده­اي تشريعي اوست. واجب کردن سعي و تلاش براي عمل به فرامين الهي، فداکاري و جانبازي اولياي الهي براي احقاق حقوق انسان­ها و ملت­ها در همين راستا است.(مطهري، 1372، ص131)

ضرب‌المثل معروفي است که مي­گويد: « هر آن کس که دندان دهد نان دهد» اين حرف درستي است، اما نه به اين معنا که دندان داشتن کافي است براي اين که نان پخته و آماده بر سر سفره­اي انسان ظاهر شود بلکه به اين معنا است که در دست گاه خلقت، ميان نان و دندان رابطه است؛ اگر نان نبود، دندان نبود و اگر دندان نبود و صاحب دندان نبود، نان نبود. بنابراين بين روزي و روزي خور و وسايل تحصيل آن و از جهت هضم و جذب وسايل هدايت و راهنمايي به روزي، در متن خلقت ارتباط است. پس لازمه اين که خدا هم نان داده و هم دندان، اين نيست که کار و کوشش و فعاليت لازم نيست و به کار انداختن انديشه براي پيدا کردن راه بهتر تحصيل روزي لازم نيست؛ زيرا نان و دندان و توانايي کسب و کار و نيروي فکري و تکاليف عقلي و ديني براي تحصيل روزي، همه جزو نظام تکوين و تشريع الهي و از مظاهر رزاقيت الهي است. بنابراين، با شناخت رابطه بين روزي و روزي خوار و اين که وسايلي براي رسيدن به روزي قرار داده شده، بايد بدانيم، تکليفي هم براي تحصيل آن متوجه ما هست و بايد کوشش نماييم از بهترين و سالم­ترين راه، روزي مقدر و مشروع خود را به دست آوريم.( مرتضي مطهري، 1372، 137)

«وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ في سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُواْ أَوْ مَاتُواْ لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيرُْ الرَّازِقِين؛ و كساني را كه در راه خدا مهاجرت كردند، سپس كشته شدند يا خود مردند، خدا به رزقي نيكو روزي مي‏دهد. زيرا خدا بهترين روزي دهندگان است».(حج/58)

در اين آيه شريفه نقش پروردگار و انسان در بدست آوردن رزق و روزي روشن مي‌گردد. بعد از آن­كه اخراج مهاجرين از ديارشان را بيان كرده به دنبالش پاداش مهاجرت و محنت­شان در راه خدا را ذكر مي‏كند و آن عبارت است از وعده حسن و رزق حسن. در اين جا، هجرت مقيد به " فِي سَبِيلِ اللَّهِ" شده زيرا اگر هجرت براي خدا نباشد ثوابي بر آن مترتب نمي‏شود، چون ثواب متعلق به عمل صالح است و عمل صالح وقتي ارزش دارد كه با خلوص نيت بوده و در راه خدا انجام شود.(طباطبايي، 1374،14 ‏،565)

امام صادق(ع) مي­فرمايد: اعلم يا مفضّل! ...، جعل الخبز متعذّرا لا ينال إلّا بالحيلة و الحركة، ليكون للإنسان في ذلك شغل يكفّه عمّا يخرجه إليه الفراغ من الأشر و العبث؛ ألا تري أنّ الصّبيّ يرفع إلي المؤدّب- و هو طفل لم يكمل ذاته- للتّعليم؟ كلّ ذلك ليشتغل عن اللّعب و العبث اللّذين ربما جنيا عليه و علي أهله المكروه العظيم. و هكذا الإنسان لو خلا من الشّغل لخرج من الأشر و العبث و البطر إلي ما يعظم ضرره عليه و علي من قرب منه. و اعتبر ذلك بمن نشأ في الجدة و رفاهية العيش و التّرفّه و الكفاية، و ما يخرجه ذلك إليه؛ امام صادق(ع) اي مفضّل! بدان كه (خدا) نان را دور از دسترس قرار داد كه دست يافتن به آن جز با ابزار و كوشش ميسّر نيست، تا آدمي براي به دست آوردن آن نيازمند به كار كردن باشد؛ و همين او را از شرّ ناسپاسي و بيهوده گردي برخاسته از بيكاري و آسودگي باز دارد. آيا نمي‏بيني كه كودك را در صورتي كه هنوز وجودش كمال پيدا نكرده است، براي تعليم به نزد آموزگار مي‏برند؟ و اين براي آن است كه از بازي و بيهوده كاري، كه چه بسا براي او و كسانش نتايج ناپسند بزرگي ببار مي‏آورد جلوگيري به عمل آيد.انسان نيز چنين است كه اگر داراي كار نباشد، از سرخوشي و بيهوده‏گري و ناسپاسي به كاري مي‏پردازد كه براي خود او و كسانش زيان بزرگ دارد. اين چگونگي را با كساني بسنج كه در توانگري و رفاه و خوش‌گذراني و بي‏نيازي پرورش يافته‏اند، و چه عاقبتي داشته‏اند؟(حکيمي،1380: ‏4؛ 95)

بنابراين، حرکت و تلاش عملي با هدف و انگيزه متعالي، باعث تضمين رزق و روزي مي­گردد و خداوند متعال با وعده نيکوي «رزق حسن» و با وصف «خير الرازقين» نتيجه زحمت و تلاش انسان را مي‌دهد.

6. آثار اعتقادي رزاقيت در فرآيند توسعه

باور و اعتقاد به تضمين رزق و روزي از جانب پروردگار متعال اين اطمينان را براي انسان مؤمن به وجود مي­آورد که اگر با تلاش و جديت در کار و رعايت احکام، مقررات و فرامين الهي براي رسيدن به مقامات مادي و معنوي حرکت کند، خداوند او را ياري کرده و بر اساس عدالت و حکمتش براي بندگان خير و صلاح آنان را مقدر مي‌نمايد. "در چنين وضعيتي انسان مؤمن به رزق و روزي مقدر الهي راضي بوده و غم اندوهي از گذشته به خود راه نمي­دهد".

حضرت علي(ع) من رضي برزق الله لم يحزن علي مافاته؛ و نسبت به آينده هيچ­گونه اضطراب و نگراني ندارد،.(مجلسي، 1403: 71،344)

پيامبر اکرم0: لاتهتم لرزق غد فان کل غد يأتي برزقه؛ براي رزق فردايت اهتمام مکن که رزق فردا، فردا مي­آيد. (مجلسي، 1403: 71، 69)

قرآن کريم براي رفع نگراني از جامعه نسبت به آينده و خطر فقر احتمالي آن، به تمامي انسان‌ها به خصوص به کساني به خاطر فقر دست به کشتن فرزندان خود مي‌زنند، اطمينان خاطر مي‌دهد که روزي همگان تضمين است و دست از کشتن فرزندان خود بردارند:« وَلَا تَقْتُلُواْ أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ  نحَّْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكمُ‏ْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطًْا كَبِيرًا؛ و فرزندانتان را از ترس فقر، مَكشيد ما آنان و شما را روزي مي‏دهيم [چرا] كه كشتن آنان گناه بزرگي است!»( إسراء/31)

با در نظر گرفتن مطالب مذکور آثار اعتقاد به رزاقيت در مسائل اقتصادي در نکات ذيل نمايان است که عبارتند از:

1. ايجاد آرامش و آسودگي خاطر؛زندگي همرا با اعتقاد به رزاقيت، گوارا و همراه با آسايش و آسودگي خاطر خواهد بود و اضطراب و نگراني را از بين مي­برد. حضرت علي(ع) در اين زمينه مي‌فرمايد: أهنا الناس عيشا مَن کان بما قسم الله له راضيا.(ري شهري، 1379: 4، 146، 7322)

2. راکد نشدن سرمايه­ها و ثروت­ها؛با رواج و گسترش فرهنگ و اعتقاد به رزاقيت در سطح جامعه، زمينه حبس کردن ثروت و راکد گذاردن سرمايه­ها که ريشه در حرص و طمع و افزون طلبي انسان­ها دارد، از بين خواهد رفت؛ چرا که افراد با ايمان مي­دانند رزق و روزي حلال و مقدر الهي، با حرص و طمع افزايش نمي­يابد. پيامبر اکرم0: فإن الرزق لايجره حرص و حريص و لاتصرفه کراهۀ کاره. (مجلسي، 1403: 77، 62، 4)

3. ايجاد خوش بيني بين افراد جامعه؛ افراد با خوش بيني و حسن ظن به نظام حاکم بر طبيعت و با اميد و نشاط، به انجام مسئوليـت­هاي فردي و اجتماعي خود مي‌پردازند و با توجه به تأکيد اسلام بر تلاش و کوشش در راه کسب روزي حلال، جديت و انضباط و وجدان کاري در جامعه  به صورت يک ارزش درآمده و سستي و تنبلي و بي تفاوتي، ضد ارزش جلوه گر خواهد شد.

4. موجب رشد و شکوفايي توسعه؛ بديهي است چنين زمينه­هاي فکري و فرهنگي، روند رشد توسعه بخشيده و بسياري از موانع را به طور خودکار از سر راه برمي دارد.(بنياد پژوهش­هاي قرآني،1384: 499)

نتيجه

نظام اقتصادي اسلام بر اساس جهان بيني آن پايه گذاري شده و توحيد اساس و پايه اصلي آن را شکل مي­دهد. توحيد افعالي و توحيد در رازقيت که شاخه­اي از توحيد افعالي است در تحقق پديدة رزق نقش اصلي و اساسي دارد. رزق و روزي يکي از مسايل اقتصادي است که در قرآن کريم مطرح بوده و خداوند متعال براي همگان آن را تضمين نموده است. "رزق" به معناي عطا و بخشش مستمر الهي است که مطابق با نياز فرد براي تداوم حيات وي به او اعطا مي‌گردد و نسبت آن با سرمايه و ثروت  نسبت عام و خاص است به اين معنا به رزق سرمايه اطلاق مي­گردد اما به صرف داشتن سرمايه و ثروت رزق اطلاق نمي­گردد زيرا ممکن فرد از سرمايه‌اش بهره اي نبرده و روزي کسان ديگر گردد. عواملي که در ايجاد پديده رزق نقش دارد، يک نقش پروردگار به عنوان رزق دهنده و نقش انسان به عنوان در يافت کننده است. آن چه در مسئله نقش پروردگار مطرح است اين است که خداوند رزق همگان را مقدر و معين نموده و براي رساندن آن به مخلوقات زمينه­ها و شرايط آن را فراهم نموده مي‌کند اما نقش انسان آنست که با سعي و تلاش فراوان براي بدست آوردن رزق مقدر و معين تلاش کند. کوشش و تکاپو امر لازم و ضروري براي به دست آوردن رزق و روزي مي­باشد اما شرط کافي نيست بلکه در کنار آن نيازمند توکل الهي و رضايت به مقدرات الهي و ساير شرايط ديگر لازم است. 

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**