دین و مذهب

فلسفه عدم تصريح نام امامان(ع) در قرآن

**نوشته شده توسط رمضان اکبری/فوق لیسانس کلام اسلامی**. **ارسال شده در** دین و مذهب

چکيده

در اين مقاله تلاش گرديده تا به اين پرسش پاسخ داده شود که چرا در قرآن کريم به نام امامان دوازده‌گانه تصريح نشده است. بر اساس تحقيق در روش قرآن به اين نتيجه دست يافتيم که قرآن در معرفي اوليا و مردان الهي از روش­هاي متفاوت کار گرفته، گاهي با اسم معرفي نموده مانند تصريح به نام پيغمبر اسلام(ص) در انجيل و قرآن و برخي انبياي الهي، گاهي به خاطر مصلحت و حکمت با ذکر ويژگي‌ها و اوصاف معرفي نموده­است­. در مورد ائمه(ع) نيز بر اساس حکمت و مصلحت به اسم تصريح نگرديده ولي با بيان صفات معرفي شده که در ذيل آن‌ها رواياتي فراوان از پيامبر اکرم (ص) وارد شده که اين آيات در باره امامان معصوم (ع) نازل شده و ائمه مصداق روشن اين آيات است. اين روايات در منابع تفسيري اهل سنت و شيعه نقل گرديده است. در مجموع اطمينان حاصل مي­شود که ائمه(ع) در قرآن با بيان صفات و کليات معرفي گرديده.

کليد واژه‌ها: نام ائمه، جايگاه، تصريح،  اوصاف.

مقدمه

يکي از پرسش‌هاي که برخي افراد در اهميت و ضرورت امامت ائمه(ع) تشکيک نموده، اين است که مي‌گويند؛ اگر ولايت ائمه(ع) از اصول  اعتقادات است و امامان بعد از پيامبر دوازده نفرند، بايد نام آن‌ها به طور صريح و شفاف مانند نام پيغمبر(ص)در قرآن ذکر مي­شد، تا براي همه روشن گرديده در مورد امامت هيچ‌گونه اختلاف و پراکندگي پديد نمي­آمد. اينکه نام ائمه به صراحت در قرآن ذکر نشده معلوم مي­گردد از اهميت به سزاي برخوردار نمي­باشد. براي يافتن پاسخ به اين پرسش ابتدا به اهميت و جايگاه ولايت ائمه(ع) اشاره مي­شود و پس از آن به اين مطلب مي­پردازيم که عدم ذکر نام ائمه(ع) در قرآن بر اساس حکمت الهي است؛ زيرا در قرآن شخصيت­هاي الهي گاهي با ذکر نام معرفي شده گاهي با صفات و خصوصيات. بنابراين اگر نام ائمه(ع)در قرآن ذکر نشده ممکن است از شيوه­هاي ديگر استفاده شده و ائمه(ع) براي مردم شناسايي گرديده

و مجهول نمانده است.

الف- اهميت ولايت ائمه(ع): دانشمندان شيعه ضرورت وجود امام را در هر عصر و زماني به ويژه پس از عصر رسالت از راه­هاي مختلف اثبات نموده­اند که به چند نمونه اشاره مي­گردد.

 

1- امام حافظ و نگهبان شريعت: وجود امام معصوم در دل اجتماع و متن امت، معيار حق و باطل است. وجود پيشواي معصوم که قول و نظرش حجت است، در حفظ شريعت و جلوگيري از هر نوع تحريف و سوءاستفاده از آيات قرآن و شريعت اثر روشني دارد، که در صورت نبود امام و يا پيروي نکردن از قول و نظر او، چنين اثري وجود نخواهد داشت.

2- امام معصوم(ع) و تاسيس حکومت اسلامي: رسالت مهم ديگر امام معصوم حفظ حقوق و اجراي حدود الهي و تجسم بخشيدن بر واقعيت اسلام و _در صورت امکان_ تشکيل حکومت الهي است که اساس آن را حق و عدالت تشکيل مي­دهد و احکام و قوانين الهي مو به مو در آن اجرا مي­گردد. چنين برنامه پاک و آسماني، جز با حکومتي که در رأس آن انسان معصومي قرار داشته باشد، تحقق نمي­يابد.

3- امام معصوم و تشريح احکام اسلامي: مجموع رواياتي که از پيامبر اکرم(ص) باقي مانده طبق نظر اهل­سنت که در صحاح و مسانيد خود نقل کرده­اند حدود پانصد حديث است که اين مقدار روايت براي بيان مسايل زمان پيامبر کافي نيست،(سبحاني، 1383، ص189) تا چه رسد به مسايل نوظهوري که بعداً مسلمانان با آن روبه رو مي­شوند. از اين‌رو بايد در ميان امت امام معصومي باشد که سنن و احکام را حفظ کند و مسائلي را که پيامبر به بيان آن‌ها موفق نشده است، با علم و عصمت پيامبرگونه احکام را از مصدر صحيح بگيرد و در اختيار امت قرار دهد و از اين راه، بيان احکام و بلاغت شريعت کامل گردد.

4- لزوم مرجع معصوم در مسايل نوظهور: مسلمانان پس از درگذشت رسول اکرم(ص) با مسايل نوظهور رو به رو شدند که حکم آن را در کتاب آسماني و سنت پيامبر نمي‌يافتند و براي اقناع خود ناچار بودند به يک رشته ادله ناصحيح مانند قياس و استحسان عمل کنند. در نتيجه اختلاف شديد در اصول، فروع، اخلاق، حکومت و سياست همگي معلول يکي از دو چيز است. يا در ميان مردم معصومي وجود نداشته که شريعت را بيان کند، يا معصوم وجود داشته ولي مردم از او پيروي نکرده است. خرد و انديشه پيراسته از تعصب، درک مي­کند که اگر ميان مسلمانان امام معصومي وجود داشت و يا اگر از آن امام پيروي مي­شد، وضع مسلمانان در عقايد، احکام، مسايل سياسي و... غير از اين بود که مي­بينيم.(همان، ص189تا 191).

در روايات نيز بر ضرورت وجود امام تاکيد گرديده که اگر حجت خدا در زمين نباشد زمين از هم مي­پاشد. امام صادق(ع)فرموده « لو بقيت الارض بغير امام لساخت».(کليني، 1383، ج1، ص378). آن حضرت در حديث ديگر فلسفه وجود امام را بيان فرموده « مازالت الارض الّا و لله  فيها الحجة، يعرّف الحلال و الحرام و يدعو الناس الي­­سبيل الله»(همان، ص376). زمين هيچ­گاه بدون حجت خدا نمي­ماند که آن حجت، حلال و حرام را به مردم بشناساند و مردم را به راه خدا بخواند. بنابراين وجود امام معصوم براي هدايت مردم و صيانت شريعت و تبيين و تطبيق قوانين الهي، به حکم شرع و عقل ضروري است.

امام رضا(ع) در يک حديث مفصل اهميت و نقش امامت را بيان نموده که به يک قسمت آن اشاره مي­گردد:« ان الامامة زمام الدين، و نظام المسلمين، وصلاح الدنيا و عز المومنين. ان الامامة اسّ­ الاسلام النامي و فرعه السامي، بالامام تمام الصلاة و الزکوة و الصيام و الحج و الجهاد...» (کليني، 1383، ج1، ص200) امامت سررشته دار دين، مايه نظام مسلمين، مصلحت حيات دنيوي و عزت مومنان است. امامت بنياد استوار و فرع نمايان اسلام است. به واسطه امام نماز، زکات، روزه، حج و جهاد تماميت مي­يابند.   

ب- نيامدن نام  ائمه در قرآن

در برابر اين پرسش که چرا نام امامان در قرآن تصريح نشده، سه ديدگاه وجود دارد.

1- ديدگاه افراطي؛ که مي­گويد نام ائمه(ع) و فاطمه زهرا (ع) در قرآن به طور صريح آمده، ولي هنگام تدوين قرآن ساقط گرديده.

2- ديدگاه تفريطي؛ که نه تنها نام ائمه (ع) در قرآن ذکر نشده که مساله امامت آن‌ها هرگز در قرآن نيامده. برخي آيات در فضايل آن‌ها آمده، و خداوند از امامت آن‌ها سخني به ميان نياورده است.

3- ديدگاه معتدل؛ همه مفسران، محدثين و متکلمين شيعه معتقدند که هرچند نام ائمه (ع) در قرآن به صراحت نيامده، ولي خداوند آيات متعددي در پيشوايي اهل‌بيت و مناقب آنان نازل کرده و رسول خدا که مبين و معلم قرآن است آن‌ها را به طور صريح و روشن بيان نموده که در منابع فريقين رواياتي به چشم مي‌خورد که به حجم عظيمي از آيات قرآن درباره امامت اهل‌بيت دلالت مي­کنند.

در پاسخ بايد گفت اولاً نام هيچ‌يک از اصحاب در قرآن ذکر نشده به جز نام زيد بن حارثه که آن هم به مناسبت ازدواج پيامبر با زينب همسر سابق زيد ذکر شده. ثانياً اگر نام امام علي (ع) يا ساير امامان ذکر مي­شد با توجه به دشمنان زياد ائمه(ع) و کينه‌توزي و حسادت به آنان و اندک بودن تعداد آن­ها در آن عصر، قرآن را تحريف کرده نام ائمه(ع) را حذف مي­کردند.(اشتهاردي، 1375، ص 346). ثالثاً در قرآن اصول و کليات معارف و احکام ذکرشده و بيان جزئيات آن بر عهده پيامبر(ص) گذاشته شده است. قرآن مي‌فرمايد( وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْکَ الذِّکْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ) (نحل/44). کتاب(قرآن) را براي تو فرو فرستاديم تا آنچه را که براي مردم فرستاده شده، تو برايشان بيان نماي.

 از اين‌رو خداوند براي معرفي امامان، روش ديگري را به کار گرفته که جزئيات آن را حضرت پيامبر (ص) بيان نموده است. روايتي از امام صادق (ع) در اين زمينه ذيل آيه اولي­الامر وارد شده است. ابوبصير مي­گويد از امام صادق(ع) پرسيدم مردم مي­گويند چرا نام علي(ع) و اهل‌بيت­شان در قرآن نيامده؟ امام فرمود: نماز بر رسول خدا(ع) نازل شد، ولي تعداد رکعات آن را نام نبرد، تا رسول خدا(ع) آن را براي مردم تفسير کرد. حج نازل شد تعداد طواف را نگفت، زکات نازل شد ولي نگفت چه مقدار، تا اين­که رسول خدا آن را تفسير کرد. آيه «اطيعوا» نيز در باره علي و حسن و حسين نازل شد و رسول خدا آن را تفسير کرد و در باره علي (ع) فرمود: هرکس من مولاي اويم علي(ع) مولاي اوست. (سيوطي،شواهد التنزيل، ج 1،  ص 191، و مجلسي، بحار ج1، ص 286).

با دقت به شيوه قرآن در اين زمينه، ديده مي­شود که به طور کلي قرآن شخصيت­هاي الهي را با سه روش معرفي نموده است:

  1- معرفي با اسم. 2- معرفي با عدد. 3- معرفي با صفات.

1- معرفي با اسم: پيامبر اکرم(ص) در انجيل با نام« احمد » براي آيندگان معرفي شده (و مبشرا برسول يأتي من­بعدي اسمه احمد) (صف/6). حضرت عيسي بشارت مي­داد بعد از من رسولي مي­آيد که نامش احمد است. درباره داوود با اسم ياد نموده (يا داوود انا جعلناک خليفة في­الارض)(ص/26). اي داوود ما تو را در زمين خليفة قرار داديم. در مواردي از رسول اکرم با نام ياد شده ( و ما محمد الّا رسول قد خلت من قبله الرسل)(آل عمران/144).   

2- معرفي با عدد: در قرآن گاهي شخصيت­هاي الهي را با عدد معرفي نموده. در باره نقباي بني­اسرائيل فرموده ( و لقد اخذ الله ميثاق بني­اسرائيل و بعثنا منهم اثني عشر نقيبا) (مائده/12). و به يقين خدا از بني­ اسرائيل (فرزندان يعقوب) پيمان محکم گرفت. و از ميان آنان دوازده سرپرست برانگيختيم.

3- معرفي با صفات: يکي از راه‌هاي شناسايي شخصيت­هاي الهي، معرفي با صفات است. چنانچه پيامبر اکرم (ص) در انجيل علاوه بر ذکر نام، با صفات نيز معرفي شده که قرآن بر اين مطلب گواهي مي­دهد ( الذين يتبعون الرسول النبي الامي الذي يجدونه مکتوبا عندهم في­التورات و الانجيل يأمرهم بالمعروف و ينهيهم عن­ المنکر...)(اعراف/155). در اين آيه حضرت پيامبر با صفات ده­گانه معرفي گرديده است.

درباره ائمه و کساني که مسلمانان بايد از آن­ها اطاعت کنند به صفت اولي­الامر تعبير نموده( اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي­الامر منکم) (نساء/59).     

     چنانچه فرمانرواي بني­اسرائيل بعد از حضرت موسي با صفات معرفي شده ( انّ آية ملکه ان يأتيکم بالتابوت فيه سکينة من­ربکم و بقية مما ترک موسي و آل­ هارون تحمله الملائکة) (بقره/248). 

هدف از ذکر آيات اين است که بدانيم معرفي با صفات يکي از روش­هاي شناسايي  شخصيت­ها و اولياي الهي در فرهنگ قرآن است.(سبحاني، 1383، ص 243).    

 

 

ج- معرفي ائمه (ع) در قرآن با صفات و خصوصيات

دانستيم که يکي از بهترين روش براي معرفي شخصيت­هاي الهي ذکر صفات و خصوصيات است. با توجه به خطر حذف و تحريف قرآن از سوي دشمنان ائمه(ع)در صورت ذکر نام ايشان، اين حقيقت بيشتر روشن مي­گردد که خداوند بر اساس حکمت و مصلحت، ائمه(ع)را با صفات و ويژگي‌ها معرفي نموده، که ده­ها آيه در وصف ائمه هدي(ع) به ويژه حضرت علي(ع) وجود دارد، که به چند نمونه اشاره مي­گردد.

اول- آيه ولايت : ( انما وليکم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزکوة و هم راکعون)(مائده/55) سرپرست شما تنها خدا و فرستاده او و کساني که ايمان آورده­اند؛ مي­باشند، همان کساني­ که نماز را برپا مي­دارند، در حالي که آنان در رکوعند، زکات مي­دهند.

 بسياري از مفسرين و محدثين در شأن نزول اين آيه گفته­اند که در شأن حضرت علي(ع) نازل شده است. سيوطي در درالمنثور از ابن عباس نقل نموده که علي (ع) در حال رکوع نماز بود که سائلي تقاضاي کمک کرد و آن حضرت انگشترش را به او صدقه داد. پيامبر از او پرسيد چه کسي اين انگشتر را به تو صدقه داد؟ اشاره به حضرت علي(ع)  کرد و گفت: « آن مرد که در حال رکوع است». در اين هنگام آيه ( انما وليکم الله و رسوله...) نازل شد. (سيوطي، درالمنثور، ج2، ص293). هم چنين سيوطي در اسباب النزول، ص148. و زمخشري در تفسير کشاف، ج1، ص 649. و فخر رازي، در تفسير کبير، ج12، ص26. و تفسير طبري، ج6، ص186و تفاسير شيعه همه اتفاق نظر دارند در اين مورد که آيه در شأن  حضرت علي(ع) نازل شده است. علامه اميني در الغدير حدود بيست کتاب از اهل سنت را نقل نموده که اين آيه را در شأن حضرت علي (ع) مي­دانند.( اميني، الغدير، ج2، ص52 و53)

 استدلال با اين آيه درگيرو معناي «ولي» است. «ولي» در لغت به معناي؛ ياور، ناصر، دوست، سرپرست، صاحب اختيار و متصرف آمده است. اما در اين‌جا قرينه وجود دارد که به معناي سرپرست و متصرف است، زيرا اگر به معناي دوست و ناصر باشد شامل همه مومنان مي­شد مثل آيه «و المومنون و المومنات بعضهم اولياء بعض» (توبه/71). درحالي که آيه منحصر به مورد خاص شمرده شده و آن کسي است که در حال رکوع صدقه داده است. پس به معناي ولايت و صاحب اختيار است که در رديف ولايت خدا و رسول قرار گرفته و علي(ع) به عنوان ولي و سرپرست مسلمانان معرفي گرديده است. (مکارم شيرازي، 1386، ج9، ص201 و 205).

دوم_آيه تبليغ: (ياايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمک من­الناس...)(مائده/67) اي پيامبر! آنچه را از سوي پروردگارت نازل شده است به طور کامل به مردم برسان، و اگر نکني رسالت او را انجام نداده­اي، و خداوند تو را از(خطرهاي احتمالي) مردم نگاه مي­دارد.

 تمام کتب تفسير، تاريخ و حديث شيعه و بسياري از دانشمندان اهل تسنن، معتقدند که آيه فوق در شأن حضرت علي (ع) نازل شده و مربوط به جريان غدير است. گروه زيادي از صحابه مانند: ابوسعيد خدري، زيد بن ارقم، جابر بن عبدالله انصاري، ابن عباس، براء­بن عازب، حذيفه، ابوهريره، ابن مسعود، و عامر بن ليلي نقل کرده­اند که اين آيه درباره حضرت علي(ع) و داستان غدير نازل شده. (سيوطي، درّالمنثور، ج 2، ص 298؛ فخررازي، ج3، ص636. آلوسي، ج6، ص172. قندوزي، ينابيع المودة، ص120).

سوم_ آيه اطاعت ( يا ايهاالذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي­الامر منکم)(نساء/59) «اي کساني که ايمان آورده­ايد اطاعت کنيد خدا را، و اطاعت کنيد رسول خدا(ص)و اولي­الامر از خودتان را». اطاعت مطلقه از اولي­الامر در کنار اطاعت خدا و رسول، دليل بر اين است که اولي­الامر کساني را شامل مي­شود که در رديف رسول خدا يعني جانشينان معصوم او هستند، زيرا اطاعت مطلقه در غير مورد معصوم ممکن نيست(مکارم شيرازي، 1386، ج9،ص215). 

در منابع معروف اسلامي به ويژه اهل­سنت احاديثي نقل شده که آيه در شأن امام علي (ع) و ائمه اهل بيت(ع) است. ازجمله حاکم حسکاني ذيل اين آيه، پنج حديث نقل کرده که عنوان اولي­الامر بر علي(ع) تطبيق شده است. دريک حديث از خود حضرت علي روايت شده که از پيامبر پرسيدم که اولي­الامرکيانند؟ فرمود: «انت اولهم». فرمود: «تو اول آن‌ها هستي».(سيوطي، شواهد التنزيل، ج1، ص 148 تا 151).

در تفسير بحرالمحيط درباره معني اولي­الامر از مفسرين نقل کرده که « منظور اميران سرايا يا ائمه اهل­ بيت است ».(اندلسي، 1423، ج3، ص 278). در تفسير برهان روايات متعددي از منابع اهل بيت در ذيل اين آيه نقل شده که مي­گويد آيه در باره علي(ع) و ساير ائمه اهل­بيت (ع) نازل شده و در بعضي از اين روايات نام ائمه دوازده‌گانه آمده است(ابوالحسن عاملي،1419، ج1، ص381 تا 387).         

ابو بصير مي­گويد از امام صادق (ع) درباره آيه« اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي­الامر منکم» پرسيدم؛ فرمود: « اولي­الامر؛ علي­بن ابي­طالب و حسن و حسين(ع) است. پرسيدم مردم مي­گويند چرا نام علي(ع) و اهل‌بيت شان در قرآن نيامده؟ فرمود: نماز بر رسول خدا نازل شد، ولي تعداد رکعات آن را نام نبرد، تا رسول خدا آن را براي مردم تفسير کرد. حج نازل شد تعداد طواف را نگفت، زکات نازل شد ولي نگفت چه مقدار، تا اينکه رسول خدا آن را تفسير کرد. آيه« اطيعوا» نيز در باره علي و حسن و حسين(ع) نازل شد و رسول خدا آن را تفسير کرد. در باره علي(ع) فرمود: هرکس من مولاي اويم علي مولاي اوست.  (سيوطي، شواهد التنزيل، ج1، ص191، حديث303. و مجلسي، 1403، ج1، ص286). 

بنابراين در آيات قرآن اشاراتي به ائمه معصومين ديده مي­شود و با توجه به رواياتي که در ذيل اين آيات در منابع معروف شيعه و اهل سنت وارد گرديده، اين اشارات به خوبي روشن مي­گردد. بخشي از اين آيات مفهومش عام است و شامل امامان دوازده­گانه مي­شود. مثل آيه تطهير، آيه مودت، آيه اولي­­الامر، که حضرت علي و ساير امامان (ع) را در بر مي­گيرد.             

چهارم- آيه تطهير:( انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل­البيت و يطهر تطهيرا)(احزاب/33). رواياتي که از رسول اکرم(ص) در تفسير اين آيه وارد شده، علاوه بر حضرت علي(ع)، ساير ائمه مخصوصاً امام حسن و امام حسين( ع) را نيز تصريح نموده و مفهوم عام دارد.

پنجم- آيه مودت؛ نيز عام است( قل لا اسئلکم عليه اجراً الّا المودة في­ القربي)(شوري/23). اين آيه اشاره به تمام امامان دارد. رواياتي که از رسول اکرم(ص) وارد شده تصريح دارد که منظور از ذوي القربي در اين آيه علي(ع) و فاطمه(ع) و فرزندان آن‌ها است. در بعضي روايات نام امام حسن و امام حسين(ع) نيز ذکرشده است.(سيوطي، شواهد التنزيل، ج2، ص130 تا134).

اين­ها نمونه­اي بود از ده­ها آيات قرآن کريم که امامان معصوم(ص) را با ويژگي‌ها و اوصاف معرفي نموده که در ذيل هر يک از آيات مربوط به امامت ائمه (ع)، رواياتي از پيامبر­ اکرم(ص) وارد شده و مصداق آيه را مشخص نموده است. با توجه به اينکه قرآن فرموده (ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا) (حشر/7). آنچه رسول خدا به شما آورده و به شما امر کرده آن را دريافت کنيد و انجام دهيد، و آنچه که آز آن نهي کرده، در انجام آن باز ايستيد و انجام ندهيد. از اين‌رو در حديث ثقلين پيامبر فرموده « دو چيز گران قدر در ميان شما مي‌گذارم؛ قرآن کريم و عترتم را». طبق روايات متعدد اهل­سنت پيامبر فرمود « دو چيز را مي­گذارم؛ قرآن و سنت». بنابراين بايد به سنت پيامبر گوش فرا دهيم و آن را بپذيريم. در کلام پيامبر بارها آمده که امام علي(ع) و ساير امامان را به عنوان خليفه و جانشين خود معرفي نموده است. بنابراين آيات مذکور در شأن حضرت علي و ائمه(ع) نازل شده و قرآن حضرت علي(ع) را امام و جانشين بلافصل پيامبر(ص) معرفي کرده، اما به خاطر مصالحي نام آن حضرت در قرآن تصريح نشده است (اشتهاردي، 1375، ص346 ).   

رواياتي از پيامبر اکرم(ص) به ائمه دوازده­گانه تصريح نموده که اين روايات در منابع شيعه و اهل سنت آمده و در کتب حديثي، تاريخي و تفسيري موجود است. صحيح مسلم از جابر بن سمره نقل کرده که پيامبر(ص) فرمود: « لايزال الدين قائماً حتي تقوم الساعة، او يکون عليکم اثنا عشرة خليفة، کلهم من قريش» اين دين تا قيامت پايدار خواهد بود و تا اينکه دوازده خليفه من که همه از قريشند، برشما خلافت کنند.( مسلم، 2000، ص 822 ).                           

دقت در اين حديث مي­رساند که اين مطلب جز بر ائمه اهل­بيت(ع) منطبق نمي­­گردد. براي روشن شدن مساله گفتار قندوزي حنفي را مي­آوريم، که بعد از نقل حديث جابر گفته است« احاديثي که بر خلفاي دوازده­گانه دلالت مي­کنند، از طرق مختلف شهرت يافته و مقصود از آن ائمه دوازده­گانه اهل­بيت و عترت پيامبر است، زيرا بر خلفاي پس از پيامبر قابل تطبيق نيست، چون تعداد آن‌ها کم­تر از دوازده است، بر زمامداران اموي نيز تطبيق نمي­کند، زيرا علاوه بر اينکه بيش از دوازده نفر مي­­­باشند، جز عمر بن عبدالعزيز، ديگرانش ستم پيشه بوده­اند. به همين دليل بر حکام عباسي نيز قابل تطبيق نيست. بنابراين بايد حديث را بر امامان دوازده­گانه اهل­بيت (ع) پيامبر(ص) منطبق کرد، زيرا داناترين، پرهيزگارترين افراد نزد خداوند بوده‌اند.(قندوزي، ينابيع المودة ، ص446).  در همين کتاب رواياتي از پيامبر اکرم(ص) نقل شده که به نام امامان دوازده­گانه تصريح شده است. دريک داستان آمده که يک نفر يهودي از پيامبر(ص) در باره وصي پيامبر سؤال نمود: « رسول خدا نخستين وصي خويش را علي بن ابيطالب و سپس فرزندانش حسن و حسين و بعد ائمه نه‌گانه را هرکدام با اسم نام برد».(قندوزي، ص440 و442 ).

بنابراين رواياتي که درباره خلفاي دوازده­گانه در منابع شيعه و اهل­سنت وارد شده، تفسير صحيح آن همان ائمه دوازده­گانه اهل‌بيت است و اين مطلب نزد علماي فريقين مسلم و بديهي است..

 با توجه به آنچه گفته آمديم پرسش اصلي پاسخ خود را مي­يابد که روش قرآن گاهي بيان صفات و خصوصيات ائمه(ع) است تا کينه­ها و حسادت­ها زنده نشده و از سوء استفاده افراد سودجو و حذف و تحريف قرآن جلوگيري به عمل آيد.

از سوي ديگر برخي فکر مي­کنند با ذکر نام درد دوا مي­شود! درحالي‌که اگر نام امامان ذکر مي­شد، باز شيادان و سودجويان، از آن سوء استفاده مي­کردند و مخالفت خود را ادامه مي­دادند. چنانچه نام پيامبر اکرم (ص) در انجيل آمده اما عناصر شياد و منافق، او را ساحر و جادوگر گفتند و تا آخر مخالفت نمودند. (فلما جائهم بالبينات قالوا هذا سحر مبين)( صف/6).

 

نتيجه

از بررسي آيات و روايات و ديدگاه دانشمندان اسلامي به اين حقيقت دست يافتيم که، اگر نام ائمه در قرآن نيامده بر اساس حکمت و مصالح بوده که خداوند حکيم با رعايت آن از شيوه­هاي ديگر، امامان را معرفي نموده است. روش قرآن کريم در معرفي شخصيت­هاي الهي گاهي با اسم است، گاهي با بيان صفات و کليات. در معرفي ائمه بنا بر مصالحي به بيان کليات و ذکر صفات اکتفا نموده و تفسير آن را بر عهده رسول اکرم(ص) گذاشته که در ذيل هر يک از آيات مربوطه، روايات زيادي از پيامبر(ص) نقل شده که در منابع شيعه و اهل سنت موجود است و به نمونه­هاي از آن اشاره گرديد. آيات قرآن در باره امام علي و ساير ائمه(ع)فراوان است که مصداق آن جز ائمه اهل‌بيت(ع)، کسان ديگر نيست. اين مطلب را همه علماي شيعه و بخشي از دانشمندان اهل­ سنت قبول دارند. ولايت ائمه بسيار مهم است و اگر امام نباشد زمين از حجت خدا خالي مي­گردد، هرگاه زمين از حجت خدا خالي شد، از هم مي­­پاشد و نابود مي­گردد. اگر نام ائمه در قرآن ذکر نشده بر اساس حکمت الهي و مصالح عالي بوده، صفات و خصوصياتشان ذکر شده که به وضوح قابل درک است. و اين مطلب از اهميت ولايت ائمه نمي­کاهد، بلکه نشان دهنده اهميت بالاي مقام امامت است که با دقت و ظرافت خاص به آن پرداخته شده است. 

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**