خانواده و تربیت

تربیت خانوادگی و نقش آن در پیش‌گیری از جرایم

**نوشته شده توسط ali halimi**. **ارسال شده در** خانواده و تربیت


محمدعوض اعتمادی


چکیده
خانواده یک نهاد اجتماعی مهم و بنیادین است که در واقع این نهاد، اولین و کوچک‌ترین واحد اجتماع است. اما به‌لحاظ اهمیت، جایگاه، نقش و تاثیرگذاری، اساس و پایه اجتماع به شمار می‌آید. از این‌رو، خانواده و تربیت خانوادگی، نقش اساسی، کلیدی، مهم و بنیادین در چگونگی فرد و جامعه دارد. به‌گونه‌ی که امروزه در نقش و تاثیرگذاری خانواده و تربیت خانوادگی در پیش‌گیری از جرایم، هیچ تردیدی وجود ندارد؛ زیرا اگر تربیت خانوادگی درست و برخوردار از استانداردهای لازم باشد و افراد و اشخاص در خانواده‌ها درست تربیت شوند و افراد صالح و درست‌کاری بار بیایند، جامعه نیز، یک جامعه‌ی عاری از جرم، بزه و هرگونه ناهنجاری‌ها و کجروی‌ها، خواهد بود.
چنان‌که عکس قضیه نیز صادق است؛ یعنی بدبختی و فلاکت جامعه نیز در گرو تربیت‌های نادرست و در واقع ناکارآمدی خانواده در حوزه تربیت و عدم ایفای نقش اصلی خود در این حوزه خواهد بود. بنابراین، برایند تحقیق حاضر پس از بررسی و تحلیل محتوایی دیدگاه‌ها و نظریات کارشناسان علوم تربیتی و جرم‌ شناسی نشان دهنده‌ای نقش اساسی تربیت خانوادگی در پیش‌گیری از جرم و کاهش گراف جرم و انحراف در جامعه است. در واقع می‌توان گفت: خانواده و تربیت درست خانوادگی، نقش اصلی، محوری، کلیدی و اساسی در پیش‌گیری از کجروی‌ها، انحرافات و جرایم دارد.
واژگان کلیدی: نقش، تربیت، خانواده، تربیت خانوادگی، جرم، پیش‌گیری از جرم، جامعه.

مقدمه
بدون شک، موضوع تربیت، به‌ویژه تربیت در خانواده یا تربیت خانوادگی از موضوعات اساسی، محوری، کلیدی و مهم جوامع بشری به شمار می‌رود. در واقع امروزه یکی از دغدغه‌های اصلی خانواده‌ها و نهادهای عهده‌دار تربیت، این مسئله است؛ زیرا سعادت و شقاوت، خوش‌بختی و نیگون بختی و پیش‌رفت و عقب ماندگی جامعه در گیرو تربیت است.
در این میان خانواده، به‌عنوان مهم‌ترین نهاد و عامل اصلی و نقش‌آفرین در عرصه‌ی تربیت، مورد توجه دانشمندان علوم تربیتی و جرم‌شناسی است؛ زیرا مهم‌ترین هدف از تشکیل آن، ایجاد و پرورش نسل جدید و هدایت آن به سوی اهداف عالی تربیتی است.
بنابراین، در تاثیر و نقش خانواده به‌ویژه پدر و مادر، در تربیت و الگوپذیری کودک از آن‌ها هیچ تردیدی وجود ندارد. اما با توجه به این‌که عوامل دیگری مانند مدرسه، معلم، هم‌کلاسان، مدیران مدرسه، هم‌بازی‌ها، محیط زندگی، رسانه‌ها، نهادهای آموزشی و...، نیز در این امر سهیم‌اند، بسته به میزان دخالت هرعاملی، نقش خانواده به‌ویژه والدین در تربیت کودک، در جوامع مختلف و فرهنگ‌های متفاوت و دوره‌های تاریخی گوناگون تغییر می‌یابد.
در برخی از جوامع به‌ویژه جوامع سنتی، خانواده و والدین، تقریباً همه‌ی آن‌چه را یک کودک باید برای مبدل شدن به یک بزرگسال بیاموزد، شامل می‌شود. اما در کم‌ترین سطح، خانواده و والدین، زمینه‌ها و بسترهای آشنایی با زبان، فرا گیری ارزش‌ها و روش‌های اصلی جامعه و شکل‌گیری هویت کودک را فراهم می‌آورند و نسبت به دیگر عوامل یاد شده و موثر در تربیت کودک، از تقدم زمانی برخوردار است.
با این وصف، اما آن‌چه جای تحقیق و بررسی دارد، این است که خانواده باید دارای چه ساختاری باشد؟ برای این‌که کارکرد لازم خود را داشته باشد، از چه شیوه‌ها و روش‌های تربیتی بهره‌گیرد و استفاده نماید؟ تا به آن اهداف اساسی و اصلی دست یابد. در ابتدا واژگان و مفاهیم کلیدی و محوری که نقش اساسی و بنیادین در فهم و درک موضوع دارند، تبیین می‌گردد و سپس به توضیح کارکردهای خانواده، شیوه‌های پیش‌گیری، نقش تربیتی خانواده یا تربیت خانوادگی در پیش‌گیری از جرم و انحراف و...، پرداخته می‌شود.
1. مفهوم شناسی
منظور از مفهوم شناسی یا ترمینولوژی، بررسی واژگان مهم، اساسی، محوری و کلیدی است که در فهم و درک موضوع موثر است. بنابراین، مفاهیمی مانند: تربیت، خانواده، جرم، پیش‌گیری، و...، تحت عنوان مفهوم شناسی بررسی، تعریف و تبیین می‌شود.
الف. مفهوم خانواده (Family)
برای خانواده تعاریف متعددی از سوی اندیشمندان این عرصه ارایه شده است. هرکدام خانواده را از زاویه‌ای مورد توصیف قرار داده است. یکی از تعاریف که تا حدودی جامع و مطلوب به نظر می‌رسد، خانواده را این‌گونه تعریف کرده است: «خانواده نخستین سلول و واحد زندگی اجتماعی و اساسی‌ترین نهاد جامعه است که مرکّب از یک یا چند زن که با یک مرد زندگی می‌کنند و ممکن است کودکانی هم داشته باشند. روابط جنسی معینی که مورد قبول جامعه است و حقوق و تکالیف افراد نسبت به یکدیگر از ویژگی‌های خانواده شمرده می‌شود.» (تقوی، 1382: 8) یا گفته شده‌است: «خانواده، مرکب از گروهی است که از طریق خون، ازدواج یا فرزندخواندگی به یکدیگر مربوط و منسوب بوده، برای مدت طولانی و نامشخص با هم زندگی می‌کنند.» (کوئن، 1372: 173)
ب. مفهوم تربیت
واژه تربیت، واژه‌ی عربی، مصدر مصنوعی تربیه و به‌معنای پروراندن، پروردن کودک تا بالغ گردد. (دهخدا، 1338: ج14، 550) هم‌چنین، تربیت در معانی ایجاد کردن تغییرات مطلوب در کسی یا چیزی، رفتار مناسب و مطابق با آداب و سنت‌های هرجامعه، احسان و بخشش بزرگان به زیردستان (معین، 1385: ج3، 1686) نیز به‌کار رفته است. برخی گفته‌اند: تربیت از رَبَوَ، به‌معنای زیادتی، رشد، نمو و نگهداری می‌باشد. (ابن منظور، 1410: ماده ربو) هم‌چنین به‌معنای تغییر تدریجی امری به‌گونه‌ی که آن چیز به حد تمام برسد (راغب اصفهانی، 1387: ماده ربوه) نیز دانسته شده است.
اما در اصطلاح، تربیت معنای واحدی ندارد. شهید مطهری(ره) تربیت را پرورش استعدادهای درونی بالقوه و به فعلیت رساندن آن‌ها دانسته است. ایشان در این مورد می‌نویسد: «تربیت عبارت است از پرورش دادن؛ یعنی استعدادهای درونی را که بالقوه در یک شی موجود است، به فعلیت درآوردن و پروردن. پس تربیت فقط در مورد جاندارها؛ یعنی گیاه، حیوان و انسان صادق است. این پرورش دادن‌ها به‌ معنای شکوفاه کردن استعدادهای درونی آن‌ موجودها است.» (مطهری، 1370: 56- 57)

ج. مفهوم جرم (Crimes)
جرم معادل کلمه لاتین (Crimean) و (Crimes) است که معنای اصلی آن اتهام بوده و سپس به‌معنای جرم به‌ویژه شدیترین آن یعنی جنایت به کار رفته است. در لغت به‌معنای گناه، خطا، ذنب، تعدی، عصیان و مانند آن آمده است. چنان‌چه در تعریف عصیان گفته شده: «خِلافُ الطَّاعَةِ» (زبيدى، 1414‍: ج‌19، 682)، پس جرم نیز به‌معنای مخالفت با امر و دستور است. اما در اصطلاح فقهی، به‌جایی جرم از کلمه حرمت استفاده شده و فقیهان، جرم را به‌معنای حرام دانسته‌اند. (شهيد ثانى، 1413: ج‍‌15، 269) حقوق‌دانان، تعریف جرم را امر مشکل دانسته و معتقدند: جرم، امر نسبی است و از زمانی به زمانی و از جامعه‏ای به جامعه‏ای دیگر، تفاوت دارد. (قیاسی، ساریخانی و خسروشاهی، 1391: ج2، 5) قانون جزای افغانستان در تعریف جرم می‏گوید: «جرم، ارتکاب عمل یا امتناع از عملی است که مطابق احکام این قانون جرم شناخته شده، عناصر آن مشخص و برای آن مجازات یا تدابیر تأمینی تعیین گردیده باشد» (کد جزا، 1396: ماده 25).
د. مفهوم پیش‌گیری از جرم
واژه پیش‌گیری که معادل واژگان (Prevention) در انگلیسی و وقایه در زبان عربی است، در لغت به‌معنای جلو چیزی رفتن، پیش‌دستی کردن و هشدار دادن از وقوع چیزی آمده است. در جرم‌شناسی، پیش‌گیری به‌معنای به جلوی تبهکاری رفتن با استفاده از تکنیک‌های گوناگون، از جمله هشدار دادن و آگاهی بخشی به‌منظور ممانعت از وقوع بزهکاری است. (حاجی‌ده آبادی، 1397: 79- 80 و 1390: 114- 115) در تعریف دیگری از پیش‌گیری آمده‌است: «پیش‌گیری سیاست پیشینی و متشکل از مجموعه راهکارهای مستقیم و غیرمستقیمی است که با هدف ایجاد امکانات و موقعیت‌های بازدارنده از وقوع جرم و کجروی طراحی و تدوین می‌شود.» (سلیمی و داوری، 1380: 146) بین دو مسئله پیش‌گیری و کنترل، پیوند عمیقی وجود دارد، به‌گونه‌ی که برخی واژه کنترل پیش‌گیر را به‌کار برده و چنین تعریف می‌کنند: «پیش‌گیری به کنترلی اطلاق می‌شود که قبل از وقوع اتفاق صورت می‌گیرد و از انحراف و تباهی جلوگیری می‌کند.» (فرمهینی فراهانی، 1378: 471)
در تعریف اصطلاحی واژه پیش‌گیری آمده است: «مراد از پیش‌گیری هرفعالیت سیاست جنایی است که غرض انحصاری یا غرض کلی آن تحدید حدود امکان پیش آمد مجموعه اعمال جنایی از راه غیر ممکن‌الوقوع ساختن یا سخت و دشوار نمودن یا احتمال وقوع آن‌ها را پایین آوردن است. بدون این‌که به تهدید کیفر یا اجرای آن متوسل شد.» (گسن، 1370: 133) البته باید گفت: منظور از پیش‌گیری در این‌جا، پیش‌گیری به‌معنای خاص کلمه است. یعنی پیش‌گیری غیر کیفری و آن هم از نوع پیش‌گیری اجتماعی فعال نه پیش‌گیری منفعل و تدابیر پیش‌گیرانه‌ی همانند پیش‌گیری وضعی و...، که صرفاً مسکّن و درمان مقطعی درد و بیماری محسوب می‌شوند. این تدابیر پیش‌گیرانه‌ی فعال اجتماعی، بر ریشه‌ها، علل و عوامل اجتماعی موثر در تکوین و تکون جرم و بزه، تاکید و تمرکز دارد و همواره می‌کوشد تا با دست‌کاری و تغییر محیط و عوامل تاثیرگذار اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی، اقتصادی و...، ریشه‌های جرم را بخشکاند.
2. اهمیت تربیت خانوادگی
تربیت خانوادگی، اساس زندگی انسان است؛ زیرا در پرتو آن استعدادهای نهفته در انسان آشکار می‌شوند. تربیت خانوادگی در بهبود زندگی دنیایی انسان تاثیرگذار است و سعادت اخروی او نیز در گرو تربیت درست است. در آموزه‌های دینی ما به تعلیم و تربیت بهای فراوران داده شده‌است که در زیر به فهرست آن‌ها اشاره می‌شود.
1.2. اهمیت تربیت در قرآن
خداوند یکی از ویژگی‌های انسان را تربیت‌پذیری می‌داند و پیامبران الهی را همراه با کتاب‌های آسمانی فرستاده است تا عهده‌دار تربیت انسان‌ها باشند. با نزول اولین آیات وحی بر پیامبر گرامی اسلام(ص) دو عنصر بنیادین کسب دانش و تعالی روح و کمال انسانی مورد تاکید قرار گرفت. هدف اصلی بعثت پیامبر(ص) تربیت مردم است. از این‌رو، تزکیه قبل از تعلیم آمده است. (آل‌عمران/ 164 و جمعه/ 2) اگرچه در سیر طبیعی خود تعلیم قبل از تربیت است؛ زیرا در ابتدا باید گوش‌های مردم با سخنان حکمت‌آمیز آشنا شود، سپس وارد مرحله‌ی تربیت شد. (مکارم شیرازی، 1364: ج3، 159) در قرآن تربیت عامل رستگاری و سعادت انسان دانسته شده است: «قَدأفلَحَ مَن زَکَاهَا»؛ هرکس نفس خود را پاک کرده رستگار شده است. (شمس/ 8) بنابراین، از یک‌سو، تنها در پرتو تربیت درست است که انسان به هدف آفرینش، تکامل معنوی و قرب خداوند می‌رسد و از سوی دیگر، اساس و پایه‌اش نیز در تربیت خانوادگی است.
2.2. اهمیت تربیت در روایات
در روایات اسلامی نیز به تربیت انسان توصیه شده است. از منظر روایات تربیت نیاز اساسی انسان شمرده می‌شود. امام علی(ع) فرمود: «إنَّ النَّاسَ إلَی صَالِحِ الأدبِ أحوجُ مِنهُم إلَی‌الفِضَّهِ وَالذَهَبِ»؛ نیاز مردم به تربیت بیش‌تر از نیاز شان به طلا و نقره است. (آمدی، 1410: 247) امام صادق(ع) در روایتی تربیت را یکی از حقوق فرزند دانسته است. (مجلسی، 1404: ج78، 236) تربیت شایسته‌ی فرزند باعث آمرزش گناهان پدر و مادر می‌شود. (همان، ج101، 95) با توجه به این‌که بخشی از تربیت برای بهتر زندگی کرد در همین دنیا است، باید در نخستین زمان ممکن؛ یعنی در دوران کودکی و در خانواده، به تربیت او پرداخت.
3.2. اهمیت تربیت در سیره معصومان(ع)
یکی از برنامه‌های معصومان(ع) مانوس کردن فرزندان با برنامه‌های عبادی و شرکت دادن آنان در مجالس و برنامه‌های مذهبی و عبادی بود. نقل شده است: حضرت پیامبر اکرم(ص) حسنین(ع) را همواره با خود به مسجد می‌بردند. (ابن شهر آشوب، 1379: ج4، 24) ممارست و تمرین، آسان گیری در عبادت، آموزش قرآن و آموزش علم و دانش به فرزندان از سیره‌ی تربیتی پیشوایان معصوم(ع) بوده است. (کلینی، 1407: ج3، 49 و 409)
3. انواع خانواده
خانواده، در جوامع بشری انواع مختلف و گوناگونی دارد. در این‌جا به مهم‌ترین انواع آن؛ یعنی خانواده‌‌های هسته‌ی و گسترده، که ارتباط مستقیم به بحث پیش‌گیری از جرم دارد، پرداخته می‌شود.
1.3. خانواده هسته‌ای یا مدرن (Nuclear Family)
خانواده مدرن یا هسته‌ای، خانواده است که متشکل از زن، شوهر و معمولاً فرزندان آن‌ها است. جامعه شناسان در تعریف خانواده‌ هسته‌ای معمولاً قید زن و شوهر را ذکر می‌کنند که به‌معنای وجود یک زن و مرد و تحقق ازدواج میان آن دو است. (بستان (نجفی)، 1392: 55- 56) خانواده هسته‌ای امروزه نوع غالب خانواده، در بیش‌تر جوامع است؛ زیرا الگوی خانواده گسترده، به دلیل تغییرات اجتماعی، اقتصادی، رشد ارزش‌های فردگرایانه در جوامع، گسترش مهاجرت، توسعه‌ای شهرنشینی و...، اهمیت و رواج پیشین خود را از دست داده است. به‌عنوان نمونه در افغانستان، به‌ویژه در میان هزاره‌ها، امروزه دیگر آن خانواده‌ای سنتی و گسترده‌ای سابق وجود ندارد و جایش را به خانواده‌ای هسته‌ای واگذار کرده‌است. هرکسی با زن و فرزندانش در یک گوشه‌ای از شهر‌های مختلف کشور یا خارج از کشور زندگی می‌کنند.
2.3. خانواده گسترده یا سنتی
خانواده گسترده، خانواده‌ای است که در آن بیش از دو نسل از خویشاوندان نزدیک در کنار یکدیگر و در یک خانوار زندگی می‌کنند؛ بدین ترتیب، یک خانواده‌ی گستره می‌تواند شامل فرزندان مجرد یا متاهل، پدر و مادرها، پدر بزرگ و مادر بزرگ آنان باشد. (ساروخانی، 1370: 257) در برخی از جوامع، به‌ویژه آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین، و بخش‌های از اروپای شرقی و جنوبی، الگوی خانواده گسترده هم‌چنان متداول است.
البته در برخی کشورها شاهد تجدید حیات خانواده گسترده، هستیم گیدنز جامعه‌شناس و محقق معاصر می‌نویسد: «در برخی از مناطق لهستان، تجدید حیات خانواده گسترده به‌طور مستند نشان داده شده است. بسیاری از کارگران صنعتی در لهستان دارای مزارع هستند که به‌طور نیمه وقت به آن‌ها رسیدگی می‌کنند. پدر بزرگ‌ها و مادر بزرگ‌ها با خانواده فرزندان شان زندگی می‌کنند و به اداره خانه و پرورش کودکان کمک می‌کنند و نسل جوان‌تر به کارهای خارج از خانه می‌پردازند و اشتغال دارند.» (گیدنز، 1374: 422)
3.3. خانواده مطلوب
پس از تبیین هرچند کوتاه انواع خانواده، این سئوال مطرح می‌شود که کدام نوع خانواده، موفق‌تر، کارآمدتر، مفیدتر و در نتیجه مطلوب است؟ باید گفت: هرکدام از انواع خانواده، معایب و محسنات خود را دارد؛ مثلاً خانواده گستره و سنتی برخی معایبی دارد که خانواده مدرن آن‌ها را ندارد و هم‌چنین عکس آن، نیز صادق است. هرچند از نظر دوام، ثبات و بنیان‌های خانواده، بی‌گمان خانواده‌ها‌ی گسترده و سنتی از دوام، ثبات و استواری محکم‌تری برخوردارند. از سوی نیز حمایت‌های همه جانبه در خانواده، احترام به بزرگ‌ترها، محبت به فرزندان و...، در خانواده‌های گستره و سنتی بیش‌تر، پررنگ‌تر و قوی‌تر است که خود می‌تواند در گرم نگهداشتن کانون نهاد خانواده و جلوگیری از فروپاشی و افتادن آن در منجلاب سقوط نقش داشته باشد. (عادلی، 1398: شماره 29، 111)
بنابراین، به نظر می‌رسد، به‌لحاظ تربیتی و نیز جرم‌شناختی خانواده‌ی مطلوب، خانواده گسترده و سنتی، است. خانواده‌ای که در آن، بیش از دو نسل از خویشاوندان نزدیک در کنار یکدیگر و در یک خانوار زندگی می‌کنند؛ زیرا در چنین خانواده‌های کودک در صورت عدم حضور والدین نیز، به‌لحاظ عاطفی اشباع می‌شوند و جای خالی پدر و مادر را احساس نمی‌کنند. بدین معنا که در صورت شاغل و کارمند بودن مادر، مادر بزرگ، عمه‌ها و...، جای او را پر و نسبت به کودک محبت می‌کنند. برخلاف خانواده هسته‌ای که متشکل از زن، شوهر و معمولاً فرزندان آن‌هاست که در صورت نبود مادر، کودک معمولاً تنها خواهد ماند و از نظر عاطفی اشباع نمی‌شود.
4. کارکردهای خانواده
خانواده دارای کارکردهای متعددی است. آن‌چه مربوط به بحث نقش تربیت خانوادگی در پیش‌گیری از جرم می‌شود، عمدتاً کارکرهای تربیتی و تا حدودی کارکردهای حمایتی خانواده است. از این‌رو، در این مقاله تنها به تبیین این دونوع کارکرد خانواده آن هم به قدر نیاز پرداخته می‌شود.
1.4. کنترل فرزندان
بر اساس نظریه‌ی کنترل محور، مهم‌ترین کارکرد خانواده، اعمال نظارت و کنترل بر رفتار آن‌هاست. این مسؤولیت در عصر کنونی بیش‌تر از پیش بر دوش خانواده، سنگینی می‌کند؛ زیرا انواع وسایل و ابزار انحراف و کجروی در جامعه، بسترها و زمینه‌های جرم و انحراف افراد را بیش از گذشته فراهم ساخته است. بدین ترتیب، نظارت دقیق و کنترل درست رفتار فرزندان به وسیله‌ی والدین، به‌صورت مستقیم یا غیر مستقیم، از کارکردهای محوری و بنیادی است که نقش اساسی در پیش‌گیری از کجروی، انحراف، جرم و بزه فرزندان ایفا می‌کند. جامعه‌شناسان معتقدند: در میان عوامل متعدد که بر کجروی و بزه‌کاری فرزندان تاثیر گذاراست، عامل ضعف نظارت و کنترل مستقیم یا غیرمستقیم بر رفتار فرزندان است که احتمال آن در خانواده‌های تک والدی بیش‌تر است. (قاسمی روشن، 1381: شماره 56، 93)
2.4. تربیت دینی و اخلاقی فرزندان
این کارکر خانواده، بر اساس نظریه‌ی آموزش محور، قابل طرح و بررسی است. از منظر این دیدگاه، تربیت دینی و اخلاقی فرزندان، که به‌معنای آشنا ساختن آنان، با اعتقادات، باورها، احکام و ارزش‌های دینی، مذهبی و اخلاقی است، از مهم‌ترین کارکردهای خانواده به حساب می‌آید. کودکان در خلال فرایند آموزش دینی و اخلاقی، در خانواده، یک عامل قوی و نیرومند خود کنترلی و خویشتن‌داری را در برابر انحرافات و بزه ‌کاری‌ها، در خود درونی می‌سازند. (بستان (نجفی)، پیشین: 140)
5.عوامل گرایش فرزندان به جرم
در جامعه‌شناسی جنایی، از میان عوامل متعدد که بر بزه‌کاری فرزندان تاثیرگذار است، عوامل زیر را که مربوط به خانواده است، به‌عنوان عوامل موثر در انحراف و بزه‌کاری فرزندان، دانسته و شده‌است.
1.5. ضعف نظارت بر رفتار فرزندان
کنترل رفتار فرزندان به‌صورت مستقیم یا غیر مستقیم یکی از کارکردهای مهم نهاد خانواده است که نقش بسزایی در تربیت درست کودکان دارد. تحقیقات نشان داده است، فرزندان که در خانواده‌های رها و آزاد زندگی می‌کنند با فرزندان که تحت نظارت دقیق و کنترل درست والدین قرار دارند، بسیار متفاوت‌اند. از این‌رو، فرزندان که از محدوده‌ای نظارتی والدین خارجند و نظارت و کنترل بر رفتار آنان ضعیف است، بیش‌تر آسیب پذیرند و در دام انحرافات و جرایم گرفتار می‌آیند.
2.5. ستیز و ناسازگاری پدر و مادر
یکی از عوامل اصلی گرایش فرزندان به کجروی و جرم، ستیز و ناسازگاری پدر و مادر است؛ زیرا در اختلاف بین والدین، کودک مضطرب می‌شود و وحشت می‌کند و این وحشت و اضطراب باعث ترشح هورمون کرنتیزول می‌شود که به مغز کودک آسیب می‌زند و باعث ایجاد ناهنجاری‌های از قبیل لجبازی، اضطراب، افسردگی، روان‌پریشی و بیماری‌های روان تنی در او خواهد شد. (علوی، کرمی و هاشمی، 1397: 208- 211) بنابراین، چنین افراد و کودکانی در بزرگ‌سالی به کجروی، جرم و انحراف گرایش خواهند یافت.
3.5. فقدان روابط محبت‌آمیز و حمایت‌گرایانه میان والدین و فرزندان
یکی دیگر از عوامل مهم گرایش فرزندان به جرایم، فقدان روابط محبت‌آمیز و حمایت‌گرایانه میان والدین و فرزندان است. نقش مهر و محبت والدین به قدری اهمیت دارد که گفته می‌شود: اگر فرزندان از محبت آنان سیراب نشوند و احساس کمبود محبت کنند و آن‌ها را تکیه‌گاهی امن و مورد اطمینان برای خود به حساب نیاورند، ممکن است جذب کسانی شوند که نسبت به آن‌ها اظهار علاقه‌ی کاذب می‌نمایند و این آغاز انحرافات و کجروی‌های بعدی خواهد بود. (اساتید طرح جامع آموزش خانواده، 1378: 66) طبق آزمایشات انجام شده، بسیاری از اختلالات روانی، ناشی از عدم یا کمبود محبت والدین است. به‌طور مثال نوزادانی‌که در سال‌های اول زندگی، از محبت مادر محروم بوده و در پرورش‌گاه‌ها با رعایت همه اصول بهداشتی زندگی کرده‌اند، از اختلال شخصیت رنج می‌برند. (دانش، 1364: 239)
4.5. کجروی و انحراف والدین
یکی از ایده‌هایی‌که از گذشته تا کنون در باره ریشه‌ی بزهکاری وجود داشته و مطرح می‌شود، وراثتی بودن کجروی و بزهکاری است. یعنی همان‌گونه که بسیاری از ویژگی‌ها مانند قد، رنگ چشم، رنگ پوست و...، از والدین انسان حتی آبا و اجداد دور او، از طریق وراثت به نسل‌های بعدی منتقل می‌شود، بزهکاری نیز از پدر و مادر، از این طریق به فرزند انتقال می‌یابد. (حاجی‌ده آبادی، 1390: 53)
5.5. بدرفتاری والدین با فرزندان
بدون شک، بدرفتاری والدین با فرزندان، اثرات منفی روان‌شناختی، جسمی و رفتاری بر کودکان خواهد گذاشت. در نتیجه، کودکانی‌که نسبت به آن‌ها بدرفتاری می‌شود، در کنار آمدن با درخواست‌های زندگی احساس حقارت می‌کنند. از این‌رو، نسبت به دیگران بدگمان، بدبین و متخاصم می‌شوند و ممکن است به انتقام‌جویی، بیزاری از موفقیت دیگران و انجام دادن هرآن‌چه احساس می‌کنند سزاوار آن‌هاست، دست بزنند. (نصیری، 1390: سایت همشهری آنلاین، تاریخ دریافت: 30/11/1399)
6.5. محرومیت از وجود پدر و مادر
یکی دیگر از عوامل گرایش فرزندان به جرایم، محرومیت از وجود پدر و مادر، در دوران خردسالی و کودکی، به‌خاطر طلاق یا مرگ آنان است. به‌عنوان نمونه، پژوهش‌های انجام شده در مورد علل روسپی‌گری، نشان می‌دهد که روسپیان اغلب به خانواده‌های تعلق دارند، که دچار ستیزه‌جویی و دشمنی شدید، طلاق، مرگ یکی از والدین، و... در دوران کودکی بوده اند. (مساواتی آذر، 1374: 327)
6. تربیت خانوادگی و نقش آن در پیش‌گیری از جرم
مهم‌ترین فاکتورهای تربیتی‌که خانواده عهده‌دار آن‌ها است، عبارتند از: نظارت دقیق و کنترل درست فرزندان، اظهار محبت به فرزندان و رفع نیازمندی‌های معقول و منطقی آنان. خانواده، به‌عنوان اولین نهاد شکل‌ دهی هویت و شخصیت انسان، می‌تواند از رهگذر فاکتورهای یاد شده، نقش فعال در پیش‌گیری از کجروی، انحرافات و بزهکاری فرزندان ایفا کند.
1.6. نظارت و کنترل صحیح رفتار فرزندان
نظارت و کنترل صحیح رفتار فرزندان از سوی والدین، می‌تواند نقش اساسی در تربیت سالم و در نتیجه، پیش‌گیری از جرم و بزهکاری آنان داشته باشد. از این‌رو، در روایات زیادی تاکید شده‌است که والدین باید کودکان را از دیدن و مشاهده‌ی صحنه ارتباط جنسی شان مطلقا باز دارند؛ زیرا این امر تاثیری فوق‌العاده‌ای بر گرایش آنان به انحراف جنسی دارد. (حر عاملی، پیشین: 94- 95) تاکید بر آموزش آداب ورود به اتاق خواب بزرگ‌سالان، به کودکان و نوجوانان، شدت اهتمام و توجه اسلام به این امر را نشان می‌دهد.
قرآن در این مورد می‌فرماید: «یَا أیُّهَالَّذِینَ آمَنُوا لِیَستَأذِنَکُمُ الَّذِینَ مَلَکَت أیمَانُکُم وَالَّذِینَ لَم یَبلُغُوا الحُلُمَ مِنکُم ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِن قَبلِ صَلاَهِ الفَجرِ وَ حِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُم مِنَ الظَّهِیرَهِ وَ مِن بَعدِ صَلاَهِ العِشآءِ ثَلَاثُ عَورَاتٍ لَکُم.»؛ ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، باید کسانی‌که برده ملکی شمایند و کسانی‌که به حد بلوغ نرسیده‌اند، (هنگام ورود به اتاق تان) سه بار (سه وقت) اجازه بگیرند؛ قبل از نماز صبح و هنگام ظهر که لباس‌های خود را وا می‌نهید و پس از نماز عشا که این سه وقت، اوقات خلوت شماست. (نور/ 28)
در ادامه می‌فرماید: «وَ إذا بَلَغَ الأطفاَلُ مِنکُمُ الحُلُمَ فَلیَستأذِنُوا کَماَ إستأذَنَ الَّذِینَ مِن قَبلِکُم.»؛ و هنگامی‌که کودکان شما به حد بلوغ رسیدند، پس باید (در تمام اوقات) اجازه بخواهند چنان‌چه کسانی‌که قبل از آن‌ها بودند، اجازه می‌خواستند. (نور/ 59) این آیات بر کسب اجازه ورود فرزندان به جایگاه مخصوص پدر و مادر، برای ریشه‌کن کردن مفاسد اجتماعی و جرایم جنسی است و باید با روش‌های تربیتی و آموزش‌های فرهنگی و اخلاقی، از مفاسد اجتماعی و جرم پیش‌گیری کرد.
2.6. رفع نیازهای فرزندان
در اسلام فرزندان، تا زمانی‌که به استقلال مالی نرسیده‌ و صاحب کسب، کار و درآمد نشده‌اند، واجب ‌النفقه‌ی پدر است. وقتی به استقلال مالی رسیدند، واجب‌النفقه‌ی پدر محسوب نمی‌شوند. اما در صورتی‌که فرزندان نیازمند باشند و با کسب و کار و تلاش نتوانند، خرجی‌اش را درآورند، باز هم اسلام پدر را الزام به انفاق کرده است. (حرعاملی، پیشین: ج15، 237) فلسفه این الزام پیش‌گیری از افتادن فرزندان به دام کجروی و ارتکاب جرم است تا مبادا مجبور شوند، دست به سرقت، کلاهبرداری، اختلاس و...، بزنند.
3.6. اظهار محبت به فرزندان
یکی از نیازهای اساسی انسان، نیاز عاطفی است. یعنی می‌خواهد مورد مهر، محبت و علاقه‌ی دیگران واقع شود. اگر فرد از شناخت لازم و کافی برخوردار باشد، اما از نگاه عواطف ارضا نشده باشد، مثلاً دچار کمبود محبت والدین باشد، این خود می‌تواند زمینه‌های کجروی، انحراف و گرایش به جرایم را فراهم سازد. بنابراین، نیاز به محبت و تبادل عاطفی از معدود نیازهای روحی - روانی است که حتی از دوره جنینی تا لحظه‌ی مرگ بر تمام وجود آدمی تأثیر می‌نهد و ازآن‌جایی که کودک موجودی است متکی که در حیاتش استقلالی ندارد و در همه جا تابع پدر و مادراست؛ اگر کوکان در این سنین مورد محبت و توجه پدر و مادر قرار نگیرند؛ مضطرب و افسرده می‌شوند (صادقی و ایوبی، 1398: ش31-32، 144) و در نتیجه به کجروی و جرم گرایش می‌یابند. (فراهانی، 1378: 292) از این‌رو، در آموزه‌های دینی و تعالیم حیات‌بخش اسلام تاکید زیادی در مورد محبت به کودکان و نوجوانان شده‌ است و روایات زیادی در این زمینه وجود دارد. از جمله پیامبر گرامی اسلام(ص) دستور می‌دهند: «أحِبُّوا الصِّبیَانَ وَارحَمُوهُم وَ إذا وَعَدتُمُوهُم شَیأ فَفُوا لَهُم.»؛ کودکان را دوست بدارید و به آنان مهر بورزید و چون به آنان وعده‌ای دادید، به وعده‌ی خود وفا کنید. (کلینی، 1407: ج6، 49) امام صادق(ع) در مورد محبت به فرزند می‌فرمایند: «إنَّ اللهَ لَیَرحَمُ العَبدَ لِشِدَّهِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ.» (همان، 50) بدون تردید، خداوند بر بنده خود به سبب محبت شدید نسبت به فرزندش، رحم می‌کند. در این حدیث امام صادق(ع) محبت به فرزند را عامل رحمت خداوند تلقی می‌کند. هم‌چنین آن حضرت می‌فرماید: «اکثروا مِن قُبلهِ أولادِکُم فإنَّ لَکُم لِکُلِّ قُبلَهٍ دَرَجَهٌ»؛ فرزندان خود را زیاد ببوسید؛ زیرا هربوسه شما درجه‌ای (پاداشی) دارد. (حرعاملی، 1416: 483)
از دیدگاه بسیاری از دانشمندان و صاحب نظران، خیلی از شرارت‌ها و ناهنجاری‌های جوانان، نوجوانان و حتی بزرگ‌‌ سالان، ناشی از کمبود یا عدم محبت در کودکی و عقده‌های روانی است. (امینی، 1384: 493) نقل شده است: روزی پیامبر اکرم(ص) در کوچه‌ی با بچه یتیمی مشغول بازی بود. رهگذری از آن‌جا عبور می‌کرد و حضرت را در حال بازی با آن بچه دید و پرسید: ای رسول خدا با این بچه هم‌بازی شده‌اید؟! پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: «اگر امروز این کودک از محبت اشباع نشود، همه‌ی بچه‌ها فردا قربانی دست وی خواهد شد.» (کریمی‌نیا، 1375: 157- 158) بنابراین، محبت و دوستی با کودک و نوجوان آثار تربیتی مهمی دارد. دانشمندان حوزه تربیت معتقدند؛ محبت به‌جا بسیاری از ناهنجاری‌ها و ناسازگاری‌های فرزندان را رفع می‌کند و از موثرترین روش‌ها در تربیت فرزند است. (صادقی و ایوبی، پیشین) بدین ترتیب، رفتار و برخورد والدین با فرزندان باید عاطفی، با مهر و محبت عاقلانه، منطقی و در حد اعتدال باشد؛ زیرا زیاده روی در محبت و فراهم کردن همه‌ی ساخته‌های کودک نیز پیامدهای مخرب و ناگواری می‌تواند داشته باشد. بنابراین، محبت عامل جلوگیری از انحرافات، کج‌روی‌ها و ناهنجاری‌های نوجوانان است. پدر و مادر می‌توانند، در محیط خانه و خانواده با محبت به فرزندانش، از بسیاری از لغزش‌ها، انحرافات اخلاقی، ارتکاب جرایم و...، پیش‌گیری نمایند. اما محبت در حد اعتدال.

 نتیجه‌گیری
فرایند تحقیق نشان می‌دهد که تربیت خانوادگی، نقش ویژه‌ای در پیش‌گیری از جرم و انحراف فرزندان دارد؛ زیرا خانواده می‌تواند با تربیت درست فرزندان در کودکی، افراد سالمی را تحویل جامعه دهد. اما آن‌چه مهم است و در تربیت فرزند نقش و اثرگذاری خاصی دارد، ساختار خانواده و بهره‌مندی از شیوه‌ای درست تربیت است. نتیجه تحقیق حاضر حکایت از آن دارد که خانواده‌ی گسترده و سنتی در تربیت درست کودک و پیش‌گیری از کجروی‌ها در بزرگ‌سالی، نقش اساسی و کلیدی دارد. چنان‌که استفاده از شیوه‌ای تربیتی نیز اساس کار است و تاثیرگذاری به‌خصوصی دارد؛ چرا که با توجه به برخورداری انسان از ابعاد گوناگون وجودی و نیاز‌های مختلف و چندگانه، باید در تربیت او از شیوه‌های مختلف و گوناگونی آن هم در حد اعتدال و منطقی‌اش استفاده شود تا با ارضای منطقی و معتدل نیازهای کودک، او در آینده از شخصیت موزون، بسامان و بهنجاری برخوردار شود.

منبع: فصلنامه سخن صبا، بهار 1401، ش41

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**