تاریخ و فرهنگ

زندگی‌نامه مرحوم الحاج کربلایی محمدیونس خان مالستانی

**نوشته شده توسط محمدعقیل قیام**. **ارسال شده در** مشاهبر و شخصیت ها

زندگی‌نامه مرحوم الحاج کربلایی محمدیونس خان مالستانی


تهیه کننده: محمد عقیل قیام (نویسنده و پژوهشگر تاریخ)

مقدمه

هنوز طوفان در هزارستان فرو ننشسته، شمشیرکین جلادان تاریخ در مرز و بوم اراکوزیا به غلاف نرفته، نعش‌های پوسیده در معرکه‌ها بدون کفن باقی مانده بود و حاکمان مستبد یکی پی دیگری در مسند جور نشسته و به تیغ جفا زندگانی مردم را به جهنم مبدل می­ساخت؛ زندان‌های کابل مملو از اسیران هزاره بود و خواجه‌ سرایان عبدالرحمن هنوز هم در مراد خوانی کابل، اسیران هزاره را به یک روپیه و سه روپیه به فروش می­رساندند. کودکان در انتظار پدران، پدر در هجر پسر و مادران در سوگ شوهران، درد می­کشیدند و از فراق مویه می­کردند.

در این هنگامه و هیاهو، کودکی از راه رسید و به جمع مردم مالستان زمین پیوست؛ او را محمد یونس نامش کردند، که در ذیل به زندگی، شخصیت و فعالیت­های او پرداخته می­شود.

تولد و کودکی

تولد محمد یونس مصادف است با سال‌های 1333 هجری قمری یا 1293 هجری شمسی؛ سالی که در مالستان شخصی به نام محمد خان محمدزایی حکومت می‌کرد.

محمد یونس آوان کودکی‌ را در آغوش مادر و نوجوانی‌ را با مصروفیت درس در حوزه‌های دینی سپری نمود. با علاقه، شور و شوقی که داشت برای تحصیل و فراگیری علم به قریه بغرا رفته و در خانه مُلا اسحق رحل اقامت افکند و در محضر استاد بزرگوار و توانای آن عصر، شاد روان‌ مرحوم آخوند ناصرعلی به تحصیل علم و تمرین خطاطی پرداخت. خطوطی چون؛ نستعلیق، شکسته، ثلث، نسخ و منیاتوری و رسم را از آن عالم بزرگ آموخت. در این رشته‌ها به توانمندی و مهارت بالایی دست یافت و کتاب‌های دست‌خط متعدد و نفیسی را رو نویسی کرد. قرآن شریف،حمله حیدری، وامق و عُذرا، اشعار و دیوان شجاع، دیوان اشعار حسینی وغیره...، از مشهورترین کتاب‌هایی دست‌نویس کربلایی بزرگ است. شیر و شکر کتاب دیگری است که در دهه­ی شصت با دست نوشته شده و در آن از هفت کتاب دیگر یک به یک داستان­هایی را در آن گنجانیده است. در این کتاب صفحات اول آن منیاتوری و رسامی گردیده و یکی از آثار گرانبهای کربلایی مرحوم به‌حساب می‌رود.

نسب نامه

محمد یونس خان فرزند کرنیل حسین علی خان، فرزند حسینی خان، فرزند علیرضا خان، فرزند محمد رضا خان، فرزند صفرقلی سلطان، فرزند علی مراد سلطان، فرزند پیوند سلطان، فرزند خوشحال سلطان، فرزند میر احمد سلطان، فرزند میرآدینه، فرزند گگره ملقب به امیرمادین برادر زادگان امیرفولاد از سلسله­ی آل شنسب غوریان است.

آغاز فعالیت­ های اجتماعی

محترم کربلای محمد یونس خان به دلیل برخورداری از هوش و ذکاوت بالای اجتماعی و درک شرایط عصر  و زمانه­ی خویش، توانست در سنین جوانی جایگاه و موقعیت خاصی را در میان مردم کسب نموده و مصدر خدمت قرار گیرد. وی در سال 1316 از سوی مردم خردک زاییده؛ طی یک گردهمآیی و نظر سنجی مردمی، به‌ عنوان بزرگ و رییس آن قوم انتخاب گردیده و به حیث نماینده مردم در حکومت وقت معرفی گردید. از آن به بعد ایشان مسوولیت عظیم مردمی را به دوش گرفته و به مردم‌داری آغاز به کار نمود. در همین زمان بود که فرهیختگان و متنفذان مالستان از سایر اقوام یکی پی دیگری همبستگی خویش را با وی اعلام نموده و از ایشان خواستند تا در محافل بیرون از مالستان شرکت کرده و صدای مردم مالستان را به سمع مقامات حکومتی و دیگران برساند. در همین حال بود که کربلایی مرحوم با حمایت و پشتیبانی مردم خویش وارد صحنه‌های سیاسی و اجتماعی در کشور گردید.


قیام ابراهیم خان گاوسوار و شرکت محمد یونس خان در جمع مصلحان هزاره (1324)

ابراهیم خان گاوسوار در سال 1324 هجری ـ شمسی بر اثر بیدادگری حکومت فاشیست و دیکتاتور هاشم خان صدر اعظم وقت، به ستوه آمده و آماده‌ای قیام علیه دولت شد. او خواهان لغو مقرره پرداخت 1000 خروار روغن زرد هشتاد سیره شد که سالانه بالای هزاره‌ها وضع گردیده بود. چندین دفعه حکومت‌های محلی با او درگیری مسلحانه نمود، اما موفق به تنبیه ابراهیم خان گاوسوار نشدند. روز به روز به توانایی و قدرت وی افزوده می‌­شد، تا این‌که دولت مرکزی دچار سراسیمگی گردیده و هاشم خان صدر اعظم وقت برکنار گردیده و به‌جای آن شاه محمود خان تعیین گردید. در جلسات ارگ شاهی تصمیم گرفته شد که گاوسوار باید دست‌گیر و اعدام گردد. اما سیاسیون و تئوریسن‌های شاهی، سران و رجال‌ سیاسی هزارستان را موظف نمودند تا با ابراهیم خان وارد مذاکره شوند، تا این مسئله بدون خون ریزی حل و فصل گردد. از تمام ولسوالی‌های هزاره‌نشین شخصیت‌های با نفوذ عازم شهرستان شدند؛ از مالستان نیز کربلایی محمد یونس‌خان همراه با عدۀ دیگر از شخصیت‌ها و رجال‌ مالستان رفتند.

هیئت صلح عازم شهرستان گردید، بعد از طی مسافات به وعده­گاه و محل از پیش تعیین شده رسیدند؛ حدود سه صد نفر از شخصیت­ها و متنفذان هزارستان در این جلسه تاریخی حضور داشتند. بعد از صحبت­های طولانی و سپری شدن چندین شبانه روز، سرانجام ابراهیم خان گاوسوار جهت حل منازعه، سه شرط را به هیئت صلح پیشنهاد کرد.

1) لغو مقرره پرداخت یک هزار خروار (هشتاد سیره) روغن زرد از سوی مردم به حکومت.

2) پایان بخشیدن به ظلم و ستم ماموران دولت بر مردم در هزارستان.

3) مصئونیت جان قیام کنندگان از هرنوع تهدیدی از سوی حکومت.

هیئت صلح شرایط ابراهیم خان را پذیرفتند و با وی تعهد نمودند که در صورت تخلف حکومت از پذیرش شرایط مذکور، همگی به قیام عمومی علیه دولت دست زنند. جلسه مذاکره خاتمه یافت و قافله­ی سه صد نفری راهی کابل شدند، بعد از چند روز، کاروان به کابل رسید و وارد دربار محمد ظاهرشاه گردیدند. هیئت صلح گزارش تمامی توافقات و اتفاقات را به سمع حکومت رسانیدند و دولت نیز از سر ناچاری و ناگزیری جام زهر شکست را نوشیده و تمامی شرایط گاوسوار را پذیرفته و به قیام گاوسوار پایان بخشید. از آن تاریخ، مقرره روغن کته پاوی لغو گردیده و شکنجه مردم توسط ماموران در هزاره‌جات پایان یافت و قامت رنجور و خمیده هزاره راست گردید. بعد از سال‌ها انزوای سیاسی شکست و صدها گل در گوشه و کنار هزارستان شکفت. ظاهرشاه با اعطای تقدیر نامه، مصلحان هزاره را رخصت نمود.

حضور در لوی جرگه سال 1320 شمسی

در سال 1320ش، از سوی حکومت، مجلس بزرگان یا لوی جرگه در کابل دایر گردید. نمایندگان از اطراف و اکناف افغانستان راهی پایتخت شدند. در آن زمان مالستان، علاقه‌داری بود. مردم مالستان با یک گردهمآیی تاریخی جناب کربلایی محمد یونس خان را به عنوان وکیل علاقه‌داری مالستان تعیین نمودند.

نام‌برده در لوی جرگه اشتراک نموده و به عنوان وکیل مالستان، جاغوری و حکومت کلان غزنی، انتخاب گردیده و در مجلس حضور یافت. لوی جرگه سال 1320 هجری شمسی مصادف با 1941 میلادی در عصر محمد ظاهر خان دایر شد، هدف از برگزاری لویه جرگه مذکور، تثبیت موضع سیاسی افغانستان در رابطه با جنگ دوم جهانی و اتخاذ تصمیم جهت تعیین سرنوشت 180 نفر اتباع آلمانی و ایتالیایی بود که در کشور مصروف وظایف خدماتی بودند. تعداد اعضای این لویه جرگه به 800 نفر می­رسید و در تاریخ 14 عقرب سال 1320 مصادف با 6 نوامبر سال 1941 عیسوی در تالار سلام خانه ارگ شاهی تدویر یافت.

ریاست لویه جرگه را ظاهرشاه و نیابت آن را عبدالاحدخان، رئیس شورا محمد هاشم خان صدر اعظم به عهده داشتند. کار این لویه جرگه که ساعت 3:45 دقیقه بعد از ظهر روز سه شنبه تاریخ 15 سال جاری به پایان رسید. بعد از بحث روی مسایل مطرح شده، فیصله­های ذیل را به تصویب رسانید.

1- حفظ سیاست بی­طرفی افغانستان در جریان جنگ دوم جهانی.

2- فرستادن اتباع جرمنی و ایتالیایی با حفظ مصونیت به ممالک متبوع شان.

در این لویه جرگه محمد یونس خان از نوده مالستان به حیث نماینده مالستان اشتراک ورزید. وی بعد از ختم لوی جرگه به مالستان برگشت و به حیث یک چهره­ی معروف آن دوره در هزارستان و مالستان محسوب می‌گردید. کربلایی تا سال‌ها در رأس امور اجتماعی- سیاسی مردم مالستان قرار داشت و عمر گران‌بهایش را وقف عزت و سر بلندی مالستان نمود.



نقش محمدیونس خان در تبدیل علاقه داری مالستان به ولسوالی

بنا به نقل جناب میرزا برات؛ در سال های زمستان 1338 هجری شمسی، روزی ارباب هاشم رباط، محمد یونس خان نوده و ‌رئیس اکرم از مکنک، در ارتباط با مشکلات روزمره که دامنگیر مردم مالستان بود صحبت و رای‌زنی داشتند، تا این که فصل بهار از راه رسید و سال 1339 آغاز شد، جلسه در قریه نوده در منزل محمد یونس خان به تعقیب طرح قبلی، دایر گردید. در آن مجلس از قریه داران منطقه دنگ امل، خوردک‌زایده و مکنک دعوت شده بود تا دیدگاه خود را با ریش‌سفیدان سایر مناطق مالستان شریک بسازند. آجندای جلسه توسط بانی مجلس قرائت گردیده و آنان را در جریان گذاشت. عریضه‌ی که نوشته شده بود به خوانش گرفته شد، مجلس از شنیدن این خبر که سالها در انتظارش بی صبرانه منتظر بودند، استقبال کرده و مشتاقانه در پی آن مهر و امضا گذاشتند. سپس عریضه به خواجه غفار ولسوال داده شد. وی نیز از این کار نیک شگفت زده شده، بی درنگ آنرا تأیید نموده و قول داد که در رابطه به این مسئله با سیدعباس خان والی غزنی که میانه‌ی خوبی با وی دارد، صحبت کند؛ اما گفت: ممکن است، سران و خوانین جاغوری با این طرح مخالفت کنند، چون با منافع شان مغایرت دارد. باید از طریق دوستی با آنان وارد مذاکره شد و این وظیفه را باید محمد یونس خان به دوش بگیرد، وی نیز این مسوولیت بزرگ را به عهده گرفته و در اولین فرصت با خوانین جاغوری از جمله سناتور نادرعلی خان، فرقه مشر احمد علی خان، رجب علی خان و سایر بزرگان جاغوری وارد مذاکره شد، نظریات شان‌ را گرفت. آنان که از طرفداران پروپا قُرص محمد ظاهرشاه بودند و سهم فعال در ادارات دولتی داشتند، کمک آنها برای تشکیل ولسوالی مالستان موثر واقع شد. در‌ ضمن شخص محمد یونس خان نیز که در سنه یک‌هزارو سیصد و‌ بیست وکیل لویه‌جرگه مردم مالستان بود و شناختی که از ارگ نشینان داشت، شخصاً مسئله را دنبال کرد. سیدعباس که از هوا‌داران داودخان بود و با قدرت و توانایی که داشت در راه تبدیل علاقه داری مالستان به ولسوالی مالستان زحمات زیادی متحمل شد و خواست مردم مالستان را سرعت داد و به زودی این خواست برآورده شد.

اما سیدعباس خان آدم سخت گیر و لجوج بود، جای ولسوالی را که در شینه‌ده از طرف مردم انتخاب شده بود را نه پذیرفته و خواست مردم را  نادیده گرفت. وی می گفت بخاطری که قرارگاه عبدالرحمن در میرآدینه بوده، ولسوالی نیز باید در آنجا باشد. سیدعباس در تک محوری شهره آفاق بود. شخصاً سر مخالفت در پیش گرفته و مرکز ولسوالی را در جای که قبلاً چهاونی و مرکز نظامی قشون دولت بود، تعیین کرد و آنچه او می خواست همانگونه اعمال گردید. در آن زمان شرایط ولسوالی طوری بود که باید نه‌صد خروار مالیه را تکمیل می کرد؛ یک خروار،  هشتاد‌ سیر، محاسبه گردیده و مجموعا نه صد خروار به حساب مالیه پرداخت می شد در حالی که فعلاً بر اساس خانواده محاسبه می گردد. در آن عصر منطقه خوردک زایده با منطقه داله صد خروار، مکنک صد خروار، دنگ امل صد خروار، حصه دوم سه صد خروار، جمعاً ششصد خروار در نظر گرفته شده بود، اما باز هم سه صد خروار، کمبود می آمد. این بار با زحمات فراوان و روابط قومی با جاغوری وارد مذاکره و مفاهمه شد که مردم کمرک و قوم میرداد یعنی تمام المیتو از بازار تبرغنک تا ریگ جوی با جمع ایچه و بابه که سه صد خروار می شدند، به ولسوالی مالستان بپیوندد تا حساب  نه‌صد خروار مالیه تکمیل گردد. آوردن این منطقه وسیع در مالستان کار چندان ساده نبود و یکی از کارهای مهم آن دوره محسوب می گردید. به هرحال، با تلاش مستمر و خون دل خوردن زیاد، ولسوالی در سال 1339 در میرادینه رسماً افتتاح گردیده و دست به کار شد. پرسونل ولسوالی معرفی گردید؛ خواجه غفار به حیث ولسوال، عبدالاحد خان از نوغی رئیس محکمه، ریاض‌الدین محرر محمد حسین از هرات مفتی، منشی تحریرات شخصی بنام عادل یا عدالت، مامورمالیه عبدالمحمد از سر ریگ غزنی، میرزا برات از توغی کاتب تحصیلی و سلطان عزیز کاتب احصائیه گماشته شدند. قریه داران آن دوره از دنگ امل قریه دار چمن القبلان، از پول حاجی قریه دار ابراهیم، از میراحمد چمن یزدو، از ورده مکنک قریه دار اسماعیل، از قچنغتو قریه دار اسحاق از پایجلگه معلم  یعقوب کلکله و سلطان علی شیر، از سیاه خاک سرجلگه قریه دار محمد عیسی از خوردک زایده حاجی عبدالکریم، از داله حاجی جعفر خان و ملاحسین از قریه داران مشهور مالستان بودند.

نقش محمد یونس خان در قیام مردم مالستان

در هفت ثور سال 1357 هجری شمسی، رژیم داوودخان شکست خورد و به جایش حزب دموکراتیک خلق به پیروزی رسید. یک­بار دیگر آرامش از مردم سلب شد و حزب خلق به گرفتار نمودن رجال‌ سیاسی، روحانیت، منتفذان و روشن‌فکران دست زد. هزاران انسان را گرفتار نموده و در سیاه چال‌ها و دشت‌ها زنده به گور کردند. خفقان در منطقه حاکم بود. محمد یونس خان هم از جمله‌ای اپوزیسیون دولت به شمار آمده و زیر نظر دولت آن وقت به سر‌ می‌برد. شب‌ها ولسوال جمعه‌خان با موترش می‌آمد و شخصاً قریه نوده را زیر نظارت داشت تا از فعالیت‌های کربلایی بی‌خبر نماند.

انقلابیون ضد حکومت هم نوده را مرکز دید و بازدید خود قرار داده و ملاقات­های سری شهید بصیر بغرا را شخص خودم (نگارنده) چندین بار با کربلایی محمد یونس خان دیدم که طرح براندازی حکومت را داشتند. شهید محمدعلی فیاض نفر بعدی بود که با محمد یونس خان در این باره مذاکره داشت. دامنۀ مذاکرات وسیع‌تر شد اما شهید بصیر که طراح اصلی بود در سنگماشه جاغوری دست‌گیر شد و به زندان کوه‌باد غزنی منتقل گردید. در این اوضاع، ولسوالی اجرستان (دایه امروزی)، سقوط کرد و دولت مرکزی تعداد 350 نظامی مجهز را در ولسوالی مالستان جابجا نمود.

بهار سال 1358 هجری شمسی فرا رسید. تعداد تصمیم­گیرندگان جلسه،که قبلا چند نفری بیش نبودند، افزایش و حلقه­ی جلسه گسترش یافت. از خردک‌زاییده کربلایی محمد یونس‌ خان، ملک محمد حیدر خان، حاجی جعفر خان، قریه­دار عبد الرحیم، عبد الواحد خان و شیخ آصف، از مکنک مرحوم حاجی رییس، حاجی علی‌ احمد، قریه­دار اسماعیل، قریه­دار محمد عیسی، قریه­دار اسحق، قریه­دار کربلایی محمد باقر، از دنگ‌ اَمل قریه­دار موسی، قریه­دار حاجی عبد الکریم، آقای مهدوی، آقای ناصری و حاجی صابر با هم دیگر جلسه و مذاکره داشتند. اینان شب‌ها در کوه­ها و دره‌های خاموش مالستان به جلسات خود ادامه می‌دادند تا این‌که بهانه‌ای از راه رسید؛ مامور مالیه در قریه نوده آمده و خواهان اعمار کوشه‌ای که در سر کوه به مخروبه تبدیل شده بود، گردید. در آن روزی‌که کوشه بازسازی می‌شد یک طیاره بمب افگن چند بمب را در ساحه‌ای کوه زردرگی قریه پشه‌خانه انداخت، اما خوش­بختانه خسارات و تلفاتی در پی­نداشت. فردای همان روز مامور مالیه دوباره خواهان امنیت نوار مرزی شده از مردم خواست تا با دولت همکاری نمایند.

مردم از این خواست دولت استفاده نموده اجازه یک جلسۀ را از حکومت گرفتند. فوراً خط از نوده نوشته شده در تمام حصه اول مالستان ارسال گردید. فردای آن روز تاریخ 23 ثور 1358 هجری شمسی بود که سیلی از مردم در خاکریزک جمع شدند و بزرگانِ جلسه از مردم خواستند تا در برابر حکومت خلق، قیام نمایند. مردم از این طرح استقبال کرده وظایف روز بعد را تقسیم نموده و به عموم اقشار مردمی پیام فرستادند و خواهان جهاد علیه حکومت مارکسیستی گردیدند. صبح‌گاهان 24 ثور 1358 هجری شمسی طبل انقلاب نواخته شد و سیل خروشانِ مردم به طرف میرادینه حرکت کردند. بعد از چند روز درگیری حکومت سقوط کرد و ولسوالی مالستان آزاد شد.

نقش محمد یونس خان در دوران جهاد

بعد از آزادسازی ولسوالی مالستان از چنگ حکومت، وظایف خطیری بر عهده محمد یونس خان گذاشته شد. وی را به حیث رییس کمیته انتخاب نمودند. این کمیته متشکل از روحانیون و یک‌عده از سرشناسان و آغازگران انقلاب بود. اولین پلانِ که از طرف محمد یونس خان در کمیته ارایه گردید، استراتژی و چگونگی تداوم انقلاب بود که به چهار اصل آن اشاره می‌گردد.

1) خریدن یک میل سلاح در هر فامیل به صورت جدی و اجباری.

2) شکست دادن حکومت سنگماشه جاغوری.

3) تداوم فعالیت مکاتب دولتی.

4) فرستادن نماینده جهت برقراری ارتباط با کشور پاکستان برای به دست آوردن مهمات و اسلحه که از طرف اعضای کمیته مورد تایید قرار گرفت.

در جریان فعالیت­های کمیته و روند اجرایی شدن اصول چهارگانه فوق، به دو اصل اول آن عمل شد، اما دو اصل دیگر مورد توجه و اجرا قرار نگرفت.

بروز اختلافات بین روحانیت و نقش محمدیونس خان

در آخر دهه ­ی پنجاه دست‌های اجانب از خارج و داخل وارد انقلاب گردیده توطئه‌ها و برچسب‌ها علیه شخصیت‌های موثر آغاز شد. مداخلات کشورها توسط اجنت (نماینده)‌هایش به خوبی محسوس بود تا این‌که شیرازه انقلاب را از هم گسیخت. انقلاب هزارستان در کل مهارش به دست اجنبی‌ها افتاد که از آن به عنوان شکست و تراژدی تاریخی می‌توان یاد کرد. در مالستان کوته‌ نظران سنتی علیه استاد علیزاده مالستانی توطئه به راه انداختند و ایشان از طرف چهل مُلای طراز اول مالستان به دلیل عضویت و فعالیت در گروه «کانون مهاجر» محکوم به ارتداد گردید. به دنبال این فتوا، مرحوم شهید بوستان علی مجاهد حملات نظامی را علیه استاد علیزاده به راه انداخت که به سنگر گیری خطرناک منجر گردید. سنگرها آراسته شد، قوم علیه قوم و پدر علیه پسر، طبل جنگ را نواختند.

در این برهه‌ای حساس و خطیر تاریخی که عزت و آبروی مالستان برای همیشه در خطر نابودی قرار گرفته بود، کربلایی محمد یونس خان با کهولت سنی که داشت، در یک زمستان سرد و برفی با یک‌عده اشخاص خیّر خردک‌زاییده پرچم صلح را بر افراشته و به حیث میانجی صفوف متخاصمان را دریدند. هر دو طرف را به میز مذاکره فرا خواندند و بعد از ده روز مذاکره بدون وقفه، به این معضلۀ خطرناک خاتمه بخشیدند. طومار فتنۀ که واثق جاغوری و صالحی زاولی در مالستان پی‌ریزی کرده بودند، برای همیشه ناکام ماند و مالستان از جنگ داخلی مصئون ماند.

وفات محمد یونس خان
 
سرانجام خورشید پُر نور عمر کربلایی محمد یونس خان پس از سال­ها تلاش، کوشش و جدیت در راه خدمت به مردم و حفظ عزت و عظمت آنان، در برج اسد سال 1371 هجری شمسی به زوال نشست و در سن 83 سالگی دار فانی را بدرود گفت. آرامگاه وی اکنون در قبرستان نوده است. روحش شاد و یادش گرامی باد!

نمونه ای از خط و مینیاتوری های مرحوم کربلای محمدیونس خان

منبع: فصلنامه علمی، فرهنگی، اجتماعی سخن صبا شماره 23 تابستان95

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**