ادب و هنر

پندهای آموزنده 4

**نوشته شده توسط تهيه و انتخاب: محمدرضا حليمی**. **ارسال شده در** ادب و هنر

 مسجد بهلول

 

مسجدی می­ساختند. بهلول سر رسید و پرسید چه می­کنید؟

گفتند: مسجدی می­سازیم.

بهلول گفت: برای چه؟

آنان پاسخ دادند: برای رضای خدا.

بهلول پنهانی سنگی تهیه کرد که بر روی آن نوشته شده بود « مسجد بهلول» و او شبانه آن سنگ را بر سر در مسجد نصب کرد.

سازندگان مسجد، روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است: مسجد بهلول، ناراحت شدند.

آنان بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند که چرا زحمات دیگران را به نام خودت تمام کرده­ای!

بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته­اید؟

اگر مردم هم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته­ام،

خداوند که اشتباه نمی­کند و جای نگرانی برای شما وجود ندارد

 پس چرا اینقدر ناراحتید!

(داستان­های معنوی، ص 228)

 

از چهل سال برتر

امام کاظم(ع) فرمود:

عابدی در بنی اسرائیل چهل سال عبادت کرد و سپس قربانی نمود ولی قربانی او پذیرفته نشد. او خود را مورد نکوهش قرار داد و به خود گفت: قبول نشدن قربانی به خاطر گناه خود تو است و کسی جز تو در این باره  مقصر نیست.

خداوند به وی وحی نمود: ذمّک لنفسک افضل من عبادتک اربعین سنة.

سرزنشی که از خودت کردی، بهتر از عبادت چهل سال تو است.

(داستان های اصول کافی، ج2، ص 204)

 

مشق شب

عطار نیشابوری می­گوید:

عالمی، در راه به کودکی برخورد که به شدت گریه می­کرد. وی علت گریه را از کودک پرسید.

کودک گفت: معلم به من مشق شب گفته و تکلیف برایم تعیین کرده بود ولی من در اثر بازیگوشی موفق به انجام آن نشده­ام. اکنون می­خواهم به مکتب بروم، اما نمی­دانم چگونه با او روبرو شوم؟

عالم با شنیدن این حرف منقلب شد و با خود گفت: خدایا این کودک تکلیف یک شب خود را انجام نداده این قدر بی تابی می­کند، وای برمن! حال من چگونه خواهد بود که تمام عمر را به بازیگوشی گذارانده­ام و تکالیفم را انجام نداده­ام و در قیامت با تو چگونه رو برو خواهم شد.

بعد ازین عالم عمرش را به گریه و زاری و محاسبه نفس گذراند.

(مبانی اخلاق و تربیت اسلامی، ص 193)

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**