ادب و هنر

پندهای آموزنده 3

**نوشته شده توسط تهيه كننده: حسن علي افتخاري**. **ارسال شده در** ادب و هنر

 

 

 

دوستان­خوب از نگاه لقمان

فرزندم! با دانشمندان دوستي کن!  و به آن­ها نزديک باش! و همنشيني کن! و به زيارت آن­ها در خانه­ هايشان برو! باشد که شبيه آن­ها شوي، و با آن­ها (در دنيا و آخرت) باشي!

    اخلاق در قران، ج1، ص162

 

عذر خواهي

 ملا خليل قزويني در بحثي مرحوم ملا محسن فيض کاشاني را مغلوب ساخت. فرداي آن روز فيض کاشاني به  کاشان رفت و ملا خليل به قزوين رفت. ملا خليل مي­گويد:

 بعد از مطالعه و بررسي ديدم نظر من اشتباه و حق با فيض بوده­است، من بي دليل اصرار بر عقيده­ام کرده­ام و فيض را در اين قضيه­ي علمي بي جهت محکوم کرده­ام! از قزوين پياده راه افتاد به سوي کاشان اين مسير طولاني را آمد پشت در خانه­ي فيض کاشاني، با صداي بلند گفت: يا محسن قد اتاک المسيء؛ اي محسن گناهکار آمده! در را باز کرد گفت:اين جا چه مي­کني؟ گفت اشتباه کرده­ام حالا آمده­ام دستت را ببوسم و عذر خواهي    کنم، مرا ببخش. اعتذار وعذر خواهي کرد و برگشت.

ناصر رفيعي، سلسله سخنراني­هاي استاد رفيعي،مشهد، هاتف، 1389، ص.145

 

اثر لقمة حرام

از فضل بن ربيع نقل مي­کند که«شريک ابن عبدالله» روزي وارد بر«مهدي» خليفة عبّاسي شد، مهدي به او گفت بايد حتماً يکي از سه کار را انجام دهي، شريک سؤال کرد کدام سه کار؟ گفت يا قضاوت را از سوي من بپذيري و يا تعليم فرزندم را بر عهده بگيري، و يا غذائي (با ما) بخوري! شريک فکر کرد و گفت سومي از همه آسانتر است، مهدي او را نگهداشت و به آشپز گفت انواعي از خوراک مغز آميخته با شکر و عسل براي او فراهم ساز. هنگامي که«شريک» از آن غذاي بسياز لذيذ و (طبعاً حرام) فارغ شد، آشپز رو به خليفه کرد و گفت اين پير مرد بعد از خوردن اين غذا هرگز بوي رستگاري را نخواهد ديد! فضل ابن ربيع مي­گويد مطلب همين گونه شد، و شريک ابن عبد الله بعد از اين ماجرا هم به تعليم فرزندان آن­ها پرداخت و هم منصب قضاوت را از سوي آنها پذيرفت

اخلاق درقران، ج1، ص214

 

 

 

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**