غزنی شناسی

تبيين اوضاع پايتخت فرهنگی جهان اسلام (غزنی) درسال 2013

????**نوشته شده توسط مصاحبه‌كننده: محمدشريف عظيمي/فصلنامه سخن صبا/شماره دهم/1392**. ???? **ارسال شده در** غزنی شناسی

گفتگو با آقای احمدی مـعاون والی غزنی

در قسمت بازسازی شهر غزنی یا آمادگی­ های شهری برای تجلیل از یک محفل بسیار باشکوه و تاریخی، ما از آدرس حکومت پیسه­ ای دریافت نکردیم. تنها پی.آر.تی (P.R.T) سالانه حدودی بیست میلیون دالر بخاطر پیشبرد پروژه ­های غزنی و ولسوالی­ ها تخصیص داده اند. البته خود آن­ها با مشوره ولایت مصرف کردند که از جمله ساختن 60 کیلومتر جاده داخل شهر غزنی، سیستم آب آشامیدنی، فضای سبز و پارک­ها، یک سلسله کارهای صورت گرفته است. در عین حال تنها همان پروژه مرکز ثقافت اسلامی به قیمت مجموعی بیست میلیون دالر از آدرس حکومت افغانستان روی دست گرفته شده است که بخش از کار الآن عملاً جریان دارد. چون وقت کم است و فرصت­ها بسیار ناچیز است. احتمال دارد که در فصل بهار و تابستان سال آینده چون تجلیل ماه اکتبر 2013م است، ما یک سال فرصت داریم امسال اگر این پول و پیسه مصرف شود و جمع پول و پروژه بهار و تابستان اگر تطبیق شود، امکان دارد که این آمادگی گرفته شود.

اشاره:

آقای محمدعلی احمدی در ولسوالی قره باغ ولایت غزنی به دنیا آمد و  پس از اتمام دروس مقدماتی در زادگاه‌اش برای ادامه تحصیل به ایران مهاجرت نموده و در رشته فرهنگ و معارف اسلامی و نیز در رشته­ی حقوق تا مقطع لیسانس به تحصیل ادامه داد. و در سال1381 برای خدمت به مردم و کشور خود، به کشور بازگشته  و بر اساس توانایی و تلاش صادقانه که از خود بروز داده بود در بخش­های مختلف(فرهنگی، سیاسی، اجتماعی) مسؤولیت پذیرفته و به خدمت مشغول می‌شود از جمله: عضوگروه تألیف کتب درسی؛ مسئولیت در تدوین قانون اساسی افغانستان در بخش نظرخواهی عامه؛ مسئولیت در دورة انتخابات ریاست جمهوری در نواحی کاپیسا، پروان و...؛ مسئولیت در دورة  انتخابات پارلمان وکار در مشرانو جرگه؛ مسئولیت در دفتر ریاست جمهوری در بخش نظارت و ارزیابی به عنوان کارشناس؛ مسؤلیت در ولسوالی مالستان در سال 1388، به عنوان ولسوال، وی هم‌اکنون به  حیث معاون والی غزنی از سال 1390 تا کنون  ایفای وظیفه می‌کند. سلامتی و موفقیت روز افزون ایشان را از خدای بزرگ خواستاریم.

سؤال: جناب آقای احمدی پیش از همه، از این­که وقت خود را در اختیار ما قرار دادید تشکر می‌نماییم. با توجه به این‌که در سال 2013م غزنی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام برگزید شده است، می‌خواستیم جناب عالی یک اطلات عمومی و معرفی اجمالی از ولایت غزنی برای خوانندگان «فصلنامه سخن صبا» بیان نمایید و بفرمایید که غزنی از ولایات درجه چندم افغانستان است؟ و دارای چند ولسوالی و واحد اداری محلی است؟

جواب: بسم الله الرحمن الرحیم. با سپاس و تشکر از این­که دوستان فرهنگی و فرهیخته، به ما فرصت می­دهند که در ارتباط بعض مسایل به خصوص در ارتباط غزنی صحبت شود. من در قدم اول لازم می­دانم یک معرفی اجمالی و مختصر از غزنی ارایه کنم. غزنی یکی از ولایت­های درجه دوم افغانستان است (در بین سی و چهار ولایت) که حدودی 130 کیلو متر از مرکز پایتخت(کابل) در مسیر جنوب قرار دارد و دارای جمعیت حدود  یک میلیون و چهار صد هزار تا یک میلیون و پانصد هزار نفرمی باشد. این جمعیت در مرکز شهر غزنی و هجده واحد اداری که  ولسوالی­ها می­باشد، ساکن هستند. از سه قوم پشتون، هزاره و تاجیک ترکیب یافته است.

قوم پشتون در ولسوالی­های که در جنوب شاهراه غزنی ـ قندهار قرار دارند، از قبیل ولسوالی­های زنه­خان، اندر، گرو، بخش از قره­باغ، مقر، گیلان، ناوه خوگانی، واغظ، و رشیدان، سکونت دارند.

پنج ولسوالی مربوط مردم هزاره و اهل تشیع است که عبارتند از: جاغوری، مالستان، ناهور، خواجه میری و جغتو و بخش از قره باغ. مرکز غزنی اکثراً برادران تاجیک ساکن هستند. ولایت غزنی یکی از تفاوت­های که با سایر مناطق افغانستان دارد، این است که 200 - 300 خانه اهل هنود نیز در این شهر زندگی می­کنند.

غزنی به لحاظ اقتصادی یکی از ولایت­های است که اکثراً زراعتی است و دارای یک اقلیم نسبتاً معتدل است. اکثر مردم غزنی به کارهای دهقانی و باغداری مشغول هستند. لکن در سال­های اخیر نظر به خشک سالی های که پیش آمده، پدیده مهاجرت به شهرها و به خارج ازکشور، یکی از مسایل است که در غزنی کاملاً مشهود است. به عنوان مختصات غزنی اگر بخواهم بگویم تفاوت‌های که غزنی دارد جدای از یک تمدن دوره غزنویان، تفاوت­های در وضعیت موجود این است که غزنی از نظر فرهنگی یکی از ولایت­های بسیار ممتاز در افغانستان است که حدود شش صد باب مکتب و حدود پنج صد هزار متعلم در ولایت غزنی وجوددارد که اکثراً مربوط به ولسوالی­های امن می­باشد. جنب و جوش در ارتباط تغییرات در شیوه زندگی و فراگیری شیوه نوین زندگی در افغانستان به خصوص در غزنی به عنوان یک واقعیت تبارز پیدا کرده است.

سؤال: قرار است که سال 2013 م غزنی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام باشد و ما در آستانه سال 2013 قرار داریم، قطعاً در غزنی در سال 2013 جنب و جوش صورت خواهد گرفت. این نیاز به یک سری مقدمات، آمادگی و کارهای دارد. لطفاً بفرمایید که در این ارتباط از سوی دولت، نهادهای فرهنگی و به خصوص ولایت غزنی چه اقدامات فرهنگی یا زیبا سازی شهر و ساختمان­ها صورت گرفته است؟

جواب: نکته­ ای بسیار خوبی را شما اشاره کردید و آن عبارت از آمادگی­های غزنی برای سال 2013 است. این ایجاب می­کند که یک مقدمه­ مختصری را خدمت عرض کنم. در سال 2007 م در اجلاس کشورهای اسلامی در شهر طرابلس کشور لیبی، در باره­ی شهرهای که باید به حیث پایتخت فرهنگی و ثقافتی جهان اسلام شناخته شود، سر چند ولایت در افغانستان بحث صورت گرفت که عبارت از هرات، بامیان، کابل، مزار شریف یا بلخ و غزنی بود حالا به هر دلیل که بود غزنی در همین سال از سوی «آی سیسکو» یا کنفرانس ممالک اسلامی برای سال 2013 مرکز ثقافت اسلامی انتخاب گردیده است.

طبعاً وقتی یک شهری یک نقطه­ای نظر به تمدن خاص و نظر به یک سلسله معیارها و موازین خاص تاریخی، فرهنگی، علمی به عنوان یک نقطه­ای برای تجلیل و یاد بود از گذشته­های تاریخی تلقی می­شود، یک سلسله تدابیر و آمادگی‌های را ایجاب می­کند. ما از سال 2007 که این تصمیم از سوی«آی سیسکو» گرفته شده است، در قدم اول از طریق دولت مرکزی یک کمیسیون تشکیل شد که در رأس آن وزیر صاحب فرهنک بود و جمعی 10-12 وزارت خانه. در آن مرحله قیمت پروژه­های لازم برای آمادگی­های غزنی 2013 در مرحله اول دو صد و بیست میلیون دالر برآورد شده بود. باید این مبلغ به عنوان یک بودجه مالی تدارک می­شد تا به ارتباط کارهای لازم؛ ساختن خود شهر غزنی، آبدات تاریخی و کارهای علمی و فرهنگی آمادگی­های لازم گرفته می­شد. باز هم بدبختانه بخاطر که دوستان ما فکر می­کردند که این بودجه از طریق کشورها و ممالک اسلامی تأمین می­شود، روی آن یک غور مجدد می­کنند و این بودجه تقلیل پیدا خواهد کرد به صد میلیون دالر. در این صورت هم عرصه­های کار به چند سکشن وبخش تقسیم می­شود.

1. بخش کارهای زیر بنایی شهری؛ که عبارت است از سرک­ها، کانالیزیسیون، سیستم آب و کارهای که در ارتباط بازسازی مرکز شهر غزنی بخاطر پذیرایی از مهمانان ممالک و کشورهای اسلامی. این کارها روی دست گرفته می­شد.

2. بخش آبدات تاریخی شهر غزنی؛ غزنی چرا به حیث مرکز ثقافت اسلامی انتخاب شد؟ این ارایه یک تاریخچه راایجاب می­کند که من فکر می­کنم دوستان عزیز اهل مطالعه ما در این راستا یقیناً معلومات و منابع را جمع آوری کرده­اند. چون می­دانیم که تمدن غزنویان یکی از دوره­های بسیار طلایی ، ماندگار، خوش نام و خوش آوازه تاریخ خراسان و به خصوص تاریخ اسلام و مسلمانان است.

در دوره غزنویان در دربار سلطان محمود غزنوی حدودی چهار صد شاعر و نویسنده در یک زمان مشغول تحقیق، تفحص، شعر و مشاعره و کارهای علمی بوده است که سر شناسان آن دوره کسانی بوده که ما می­شناسیم مانند فرخی سیستانی، بیهقی، سنایی غزنوی، ابوریحان بیرونی و صدها شاعر و نویسنده ی دیگر، حتی فردوسی جز کسانی است که در دربار غزنوی به سرودن شاهنامه آغاز کرده است. این تمدن، یک تمدن درخشان بوده است. از بازمانده این تمدن غیر از پروژه­های آمادگی شهر غزنی، سر تعمیر و ترمیم آبدات تاریخی که شهر غزنی، به شهر اولیا معروف است و حدود 99 آرامگاه و مقابر شعرا، علما، مشایخ، عرفا،فلاسفه و اندیشمندان بزرگ را داریم. مثلاً آرامگاه ابوریحان بیرونی، سنایی غزنوی و... که حداقل بیش از 200ـ300 فیلسوف، اندیشمند ، شاعر و نویسنده را می­شود لیست کرد.

3. بخش سوم عبارت از ساختن یک کمپلکس بوده که در آن کمپلکس بخاطر پذیرایی از مهمانان جشنواره که سفرا و شخصیت­های کشورهای اسلامی اشتراک می‌کنند، در یک جای بسیار مقبول سالن اجتماعات، مسجد، بازار و محل نمایشگاه یک کمپلکس هم در کنار آن ساخته می­شود.

بنا براین،پروژه ها در سه بخش، مجموعاً دو صد و ده میلیون دالر بایداز آدرس حکومت یا کشورهای اسلامی تأمین و تدارک می­شد تا این آمادگی­ها گرفته می­شد. متاسفانه از 2007ـ 2011 هیچ نوع اقدام عملی در این راستا صورت نگرفته است و دلیل اصلی آن شاید این باشد که بخش اعظم منابع مالی و بودجه از کشورهای اروپایی و آمریکایی تأمین می­شود و آن­ها در راستای غزنی 2013 و تجلیل از تمدن دوره غزنویان هیچگونه مسئولیتی ندارند و نباید هم سهم می­گرفتند و این مربوط به کشورهای اسلامی بوده که آن­ها نیز در این راستا هیچ علاقه­ای نشان نداده­اند.

تا 2011 هیچ کاری صورت نگرفته بود غیر از این­که یگان هیئت آمده و رفته و دولت یگان پیام داده که ما باید کار کنیم. از 2011 به این طرف کم و بیش کارهای محسوس صورت گرفته است که ما این را به عنوان یک معلومات خدمت دوستان عرض می­کنیم. ما از بین صد آبده تاریخی 35 پروژه آبده تاریخی را که زیارتگاه های بزرگان، عارفان، شعرا، نویسندگان و محققان دوره غزنویان است ، بازسازی کردیم که هنوز هم بخش اعظم پروژه­ها مانده که باید تا آن زمان صورت گیرد. در قسمت بازسازی شهر غزنی یا آمادگی­های شهری برای تجلیل از یک محفل بسیار باشکوه و تاریخی، ما از آدرس حکومت پیسه­ای دریافت نکردیم. تنها پی.آر.تی(P.R.T) سالانه حدودی بیست میلیون دالر بخاطر پیشبرد پروژه­های غزنی و ولسوالی­ها تخصیص داده اند. البته خود آن­ها با مشوره ولایت مصرف کردند که از جمله ساختن 60 کیلو متر جاده داخل شهر غزنی، سیستم آب آشامیدنی، فضای سبز و پارک­ها، یک سلسله کارهای صورت گرفته است. در عین حال تنها همان پروژه مرکز ثقافت اسلامی به قیمت مجموعی بیست میلیون دالر از آدرس حکومت افغانستان روی دست گرفته شده است که بخش از کار الآن عملاً جریان دارد. چون وقت کم است و فرصت­ها بسیار ناچیز است. احتمال دارد که در فصل بهار و تابستان سال آینده چون تجلیل ماه اکتبر 2013م است، ما یک سال فرصت داریم امسال اگر این پول و پیسه مصرف شود و جمع پول و پروژه بهار و تابستان اگر تطبیق شود، امکان دارد که این آمادگی گرفته شود.

سؤال: یک سؤال بسیار اساسی این است که شما وقتی از یک تمدن تجلیل می­کنید، یک دوره بسیار طولانی که نه بلحاظ جنبه­های مادی بلکه بیش­تر بخاطر جنبه­های معنوی که عبارت است از معرفی شخصیت­ها، مشایخ، عارفان، علما، اندیشمندان، شاعران، مفسران و... در این راستا چه کارهای انجام شده و صورت گرفته است؟

جواب: ما این را قبول داریم که یک نقص بسیار کلان در کار غزنی 2013 این است که در بخش پروژه­های مادی و تعمیر و ترمیم آرامگاه، مقبره، ساختمان سازی، شهرسازی و حتی تعمیر بالا حصار غزنی که از دوره اسکندر مقدونی و دوره مغول مانده است،هویت بالاحصار بازسازی واحیا می­شود. اما در ارتباط با بازسازی هویت فرهنگی غزنی متأسفانه کار جدی صورت نگرفته است. در این راستا باید بگویم حتی میزان درک شخصیت­های سیاسی ما نظر به اشتغالات که دارند و حتی میزان تحلیل و باور آن­ها که معرفی یک تمدن بیش از آن که جنبه چند نماد، مقبره، زیارتگاه، مناره و غیره باشد، بیش­تر به معرفی مفکوره، اندیشه، عرفان، فلسفه و جهان بینی اندیشمندان ارتباط دارد که باید ما تاکید می­کردیم و کارهای جدی صورت می­گرفت و سمینارها برگزار می­شد، دایرةالمعارف و مقالات علمی چاپ می­شد و کتابخانه­ها عیار می­شد حتی منابع مختلف از ممالک و کشورهای اسلامی جمع آوری می­شد.

ما شخصیتی داریم مثل سنایی غزنوی که در عرفان پیشتاز است، شخصیتی داریم مانند ابوریحان بیرونی که در زمینه علم نجوم یگانه دوران خود بوده و امروز هم روی تئوری­ها نجومی آن شخصیت علمی بسیاری از محافل علمی، آکادمیک ودانشگاه های دنیا غور و بررسی می­کنند و نتایج پژوهش­ها و تحقیقات آن­ها را ما باید جمع می‌کردیم و پیرامون هر شخصیت باید چندین سمینار برگزار می­شد و چندین جلد کتاب باید چاپ می­شد و در این راستا متأسفانه نه فرصت کاری بوده و نه تحلیل از ضرورت کار و نه امکانات مادی که باید در این بخش کارهای لازم انجام می­شد. ما اگر بسیار صادقانه و صریح بگویم، در این راستا دست آورد خاصی نداریم.

سؤال: به نکته­ای بسیار خوبی اشاره کردید و آن این که ما باید روی شخصیت­های علمی، فرهنگی،و... و اندیشه­های آن­ها تحقیقات انجام می­دادیم، شما فرمودید که تا حالا از سوی ارگان­ها و نهادهای دولتی کار نشده است. بفرماید که از سوی نهادهای فرهنگی مستقل خارج از چار چوب دولت آیا در زمینه فرهنگی غزنی کارهای صورت گرفته است یا نه؟ اگر در این قسمت هم معلومات دهید ممنون می‌شویم.

جواب: تشکر! من باورم این است که اگر غزنی از زاویه ذخایر علمی و فرهنگی مورد غور و بررسی قرار گیرد.این به بازشناسی هویت همه‌ی مسلمانان و هویت شخصی افغانستانی­ها مربوط می­شود. دوره غزنویان دوره­ای است که مرز بندی بین کشورها و ممالک اسلامی منطقه؛ ایران، پاکستان و شبه قاره هند نبوده است. این یک بخش بسیار ضروری است که باید کاری جدی صورت می­گرفت. متأسفانه قبلاً هم اشاره کردم که ما در این راستا از آدرس حکومت تا هنوز کار خاصی نکرده­ایم. تنها دست آورد که در این راستا وزارت اطلاعات و فرهنگ ما دارد، حدودی 10ـ15 مضمون کتاب است که چاپ کرده است. آن کتاب­ها هم کتاب­های است که زمان تدوین، تألیف و جمع آوری منابع آن­ها مربوط به دوره‌های مختلف بوده مثل تاریخ بیهقی، غزنه و غزنویان، تحقیقاتی در باره سلطنت غزنویان که مربوط به استاد خلیل­ا...خلیلی است و چند پایان نامه که بعض از دوستان ما که در این راستا اثرات گران بهای را تولید کرده­اند. این­ها را وزارت محترم فرهنگ از هر مضمون شاید 1000ـ2000 کتاب را نگاه کرده­اند فقط برای روزهای که مهمانان ممالک اسلامی در غزنی می­آید، بخاطر معرفی غزنی صرفاً به مهمانان ارایه داده می­شود و حال این­که ما از آدرس حکومت باید خیلی کارهای جدی­تر از این می­کردیم.

اما جای خوشبختی است که عده­ای از دوستان که در چوکات حکومت نبوده کارهای کرده­اند. از جمله محققان و علمای بزرگوار که تعلق خاطر به وطن و هویت گذشته اسلامی این سر زمین داشته­اند. چند سمینار گرفته­اند و چند عنوان کتاب را چاپ کرده­اند. در محافل مختلف که ما معلومات داریم در دانشگاه­های افغانستان و کشور همسایه ایران و حتی در اروپا یک عده دوستان ما از آدرس نهادهای مردمی نظر به اهمیت موضوع یک سلسله اقداماتی را انجام داده­اند که کارهای آن­ها به عنوان یک دستاورد در صورتی که ضمیمه کارهای ما شود، می‌تواند به ما کمک کند تا ما بتوانیم بخاطر معرفی بهتر هویت و تمدن غزنی یک نوع آگاهی دهی بهتر و خوب‌تر داشته باشیم. و لکن بازهم من روی این نکته تاکید می­کنم که ما آن گونه که لازم بود، در جهت معرفی تمدن و هویت غزنی و غزنویان کاری انجام نداده­ایم؛ مابه یک وب سایت بسیار فعال ضرورت داشتیم که هر کس می­خواست غزنی را بشناسد، آثار علمی و فرهنگی دوره غزنویان را کافی بود که به وب سایت مراجعه می­کرد و این وب سایت باید حاوی معلومات علمی، تاریخی، فرهنگی، عرفانی، فلسفی ذخایر دوره غزنویان و شهر غزنی می­بود.

امروزه معرفی یک شخصیت یایک تمدن با یک سمینار، چاپ یک کتاب تقریباً کار ناقص خواهد بود. زیرا دنیای امروز دنیای سرعت، ارتباطات و تکنولوژی است که ما با استفاده از این ابزار در این راستا باید اقدام می­کردیم و لکن متأسفانه بخاطر فقر فرهنگی و مشکلات امنیتی و عدم درک صحیح از شیوه معرفی یک تمدن ما در این جهت کم کار هستیم و چیزی قابل ارایه نداریم.

سؤال: تشکر جناب آقای احمدی! دو باره به بخش آمادگی­های مادی بر می‌گردیم و این پرسش را مطرح می­کنیم که برگزاری جشنواره نیاز به یک سالن و جایگاهی ویژه دارد؛ زیرا مهمانان از کشورهای مختلف در این محفل حضور پیدا خواهد کرد. در این قسمت تدابیر اندیشیده شده یا نه؟

جواب: به نکته­ای بسیار خوبی انگشت گذاشتید. ما در ابتدای برآورد کار و بررسی مقدماتی که از وضعیت آمادگی­های غزنی باید می­شد، در پلان کار 65 پروژه مد نظر گرفته شد که در بین آن­ها ساختن هتل هفت ستاره، شش ستاره و چهار ستاره در بین بود. پارک­ها بود. حتی موزیم نظامی و غیر نظامی، و مهم­تر از همه در بخش پذیرایی علاوه بر مهمانان ویژه، توریست­های که در آینده می­خواهند در غزنی سفر نمایند. زیرا وقتی غزنی معرفی شود طبیعتاً یک جاذبه ایجاد می­شود برای یک‌عده جهان‌گردانی که بخاطر معرفی بهتر و خوبتر نمادها و آثار، علاقه‌مندی نشان می­دهند و از ساحه­های مختلف باید دیدن نمایند و طبیعتاً نیاز به فضای امن دارند تا بتوانند گشت و گذار نمایند. چون بعضی از پروژه­های ما در ولسوالی خواجه میری است و حتی بعض از آبدات تاریخی ما در ولسوالی­های دور دست مانند جاغوری، مالستان و اجرستان است که از نظر قدمت تاریخی دارای ارزش ویژه است.

لکن مشکل کار این است که متأسفانه ضعف و کم کاری از یک طرف و مشکلات و فقدان امنیت از طرف دیگر و فراهم نبودن زمینه سرمایه گذاری مطلوب از سوی سکتورهای خصوصی باعث گردید که بسیاری از پروژه­ها و کارها زمینه تطبیقی پیدا نکند و یگانه چیزی که داریم به حیث محل پذیرایی،سکونت و سالن اجتماعات برای مهمانان خارجی، سفرا، شخصیت­های سیاسی، علمی ممالک و کشورهای اسلامی همان کمپلکس مرکز ثقافت اسلامی است که دارای حدودی 10ـ15 پروژه است  که قابل افزایش نیز می­باشد.

این تعمیر در مساحت تقریبی دو جریب در نظر گرفته شده است که یک سالن بسیار بزرگ و عصری است برای تدویر محافل، در کنار آن حدودی 50 بلاک رهایشی به عنوان محل سکونت مهمانان تدارک داده شده است که الآن بخش از کار انجام گرفته، که به صورت یک طبقه و دو طبقه است. در کنار آن جوم نادیوم، استادیوم، مسجد و باغ زنانه( که برای طبقه اناث در نظر گرفته شده است) و حتی یک بازارو نمایشگاه که 34 ولایت افغانستان می­توانند صنایع دستی و هنرهای خویش رادرآن، به نمایش بگذارند.

این کمپلکس چنان که اشاره کردم مبلغ بیست میلیون دالر اعتبار دارد و کار آن جریان دارد. نظر به سیستم بروکراسی و فساد که در درون حکومت است که باید به عنوان یک واقعیت تلخ پذیرفت و انکار نمی­شود، پول و بودجه مزبور که باید در آغاز کار اختصاص داده می­شد الآن شش ماه است هنوز این بودجه در اختیار ما قرار نگرفته است. پروژه­های که در سال گذشته قرار دادشان امضا شده تا به حال باید تکمیل می­شد بخاطر همین بروکراسی تکمیل نشده است. ما امیدواریم که این پروژه­ها تا سال آینده تطبیق شود. اگر این پروژه­ها تطبیق شود، از نظر پذیرایی مهمانان، سالن اجتماعات، محل تفریحگاه، محل شنا و حتی ورزش و سپورت مشکل ما تا حدودی حل خواهد شد.

سؤال: شهر و ولایت غزنی از نظر امنیتی بسیار آسیب پذیر است و سال 2013 نیز پیش رو است. در قسمت مسایل امنیتی غزنی چه تدابیر امنیتی در نظر گرفته شده است و چه تضمین وجود دارد؟ بسیاری­ها در این زمینه نگرانی­ها و دغدغه­های دارند.

جواب: متاسفانه ریشه­ای اکثرمشکلات موجود در غزنی ارتباط مستقیم دارد به عدم امنیت، و ما عدم امنیت در غزنی را قبلاً هم متذکر شدیم و الآن هم منکر شده نمی­توانیم. به عنوان یک مانع تلقی می­کنیم. آمادگی­های ما برای 2013 منوط به این است که وضعیت تغییر کند و حد اقل یک صلح نسبی در افغانستان در مناطق جنوبی و به خصوص در غزنی اگر حاکم نشود ما نمی­توانیم مهمانان را مطمئین بسازیم که آمدنش را در غزنی هیچ­گونه خطر تهدید نمی­کند و در فضای آرام و امن این محفل برگزار خواهد شد.

بر این اساس وضعیت غزنی بخاطر همجواری با ولایت­های میدان وردک، لوگر، پکتیکا، پکتیا و زابل و حتی یکی از ولسوالی­های غزنی( ناوه) عملاً از سلطه­ای حکومت خارج است و این ولسوالی با پاکستان مرز مشترک دارد و متأسفانه محل تردد و اکمال طالبان مخرّب در ولایت غزنی وولسوالی­های مانند نوبهار، زابل و ارزگان[خاص] است. ما در این راستا کوشش و تلاش­های خود را کرده­ایم و امکانات حکومت ما در ارتباط اکمالات نظامی که بتواند وضعیت امنیت را بهبود بخشد، طبیعتاً خالی از مشکل نخواهد بود.

بسیار کوتاه اشاره کنم به وضعیت امنیت؛ بدبختانه وضعیت امنیت در افغانستان طی ده سال با حضور بیش ازچهل کشور دنیا حل نشده است!! الآن هم در اراده حکومت افغانستان و ولایت غزنی نخواهد بود که ما بگویم صلح تأمین می­شود و ما در سایه صلح و آرامش این کارها را انجام می­دهیم. جنگ و صلح در افغانستان موضوع منطقه‌ای، جهانی، ایدئولوژیک و سیاسی است و در این موضوع یک تضمین معتبر و پیش بینی دقیق کاریست بسیار مشکل.

سؤال: با توجه به مشکلات اقتصادی مردم غزنی و پدیده بیکاری، در رابطه با پروژه­های اقتصادی، صنعت، زراعت و کارهای صنعتی اقدامات و کارهای صورت گرفته است یا نه؟ پلان­های روی دست هست یا نه؟ در این مورد یک مقدار روشنی بیاندازید.

جواب: یکی از فاکتورهای بسیار مهم در رشد و توسعه یک منطقه، سر زمین و قلمرو جغرافیای داشتن منابع اقتصادی است.منابع اقتصادی است که می­تواند سرنوشت زندگی مردم را بهبود بخشد متأسفانه ولایت غزنی با اینکه از نظر توسعه­ای شرایط مناسب را دارد و لکن امروزه از هجده ولسوالی حد اقل ده ولسوالی در فضای نا آرام به سر می­برد که طبعاً کار کردن و تطبیق پروژه و کمک کردن به مردم در یک شرایط جنگی، انتحار و انفجار بسیار مشکل است.

اما در بخش­ها و ولسوالی­های که امنیت وجود دارد سر زمین­های است که مستعد برای رشد زراعت آن هم زراعت مدرن که امروز شرایط ایجاب می­کند، نیست. بلحاظ صنعتی نیز متأسفانه ساده­ترین ابزار و وسیله که بسیار ضرورت است مانند برق، جاده­ها و سرک­های ارتباطی و مواد خام که بتواند چرخ صنعت را به حرکت در آورد، با مشکل مواجه هستیم و لکن باز هم ما الآن یک پارک صنعتی را در پلان داریم که در شروف کار است، شاید بتواند برای یک سری کارخانه­های کوچک مؤثر باشد.

غزنی یک سری محصولات خاص از میوه فعلی گرفته تا میوه خشک و... که طبیعتاً ایجاب می­کند که سرد خانه و فابرکه­های برای آب میوه‌گیری و حتی برای صادرات میوه یک سیستم مدرن داشته باشیم که بتوانیم به دهاقین کمک کنیم و لکن با توجه به مشکلات که حکومت ما دارد و مهم­ترین دغدغه­اش این است که چگونه بتواند مأمورین خود را سرپا ایستاد کند. از سوی دیگر51% بودجه افغانستان در بخش امور امنیتی هزینه می­شود و 49% باقی مانده با در نظر داشت خرابی­ها، توقعات زندگی و نیازهای اساسی که وجود دارد به خصوص معارف و دانش و سکتور صحت و بهداشت و سلامتی مردم، پاسخگوی اولویت­های ما نخواهد. از نظر اقتصادی ما وابسته به جامعه جهانی هستیم که آن­ها در بخش­های صنعتی و بخش­های که منجر به استقلال اقتصادی افغانستان شود، علاقه ندارند.

سؤال: تشکر جناب آقای احمدی! مزاحم شما شدیم بسیار ممنون. در پایان اگر پیام خاصی برای مردم و فرهنگیان داشته باشید، بفرمایید.

جواب: تشکر از شما! من اگر به عنوان یک حرف دل دوستانه با دوستان فرهیخته واهل قلم خصوصاً مجموعه« بنیاد صبا» که دست آوردهای قابل قدر دارند، داشته باشم، این است که مشکلات وطن ما یک در هزار است. از طرفی بخواهیم یا نخواهیم ما به این سر زمین تعلق داریم ما هستیم و این مکلّفیت ما. طبیعتاً هر کشوری از جنگ فارغ می­شود و می­خواهد راه بیرون رفت پیدا کند، باید ریاضت بکشد. مشکلات را تحمل کند. ما هم ناگزیر هستیم افغانستان را از این وضعیت خراب و آشفته نجات دهیم و من باور دارم که نسل مسئول و رسالت­مند به امید پروردگار و با استفاده از خرد و دانش جمعی خود می­تواند بر مشکلات فایق آید و سر زمین آبایی خویش را از این مشکلات نجات دهد. تشکر از شما و همه­ ی دوستان که در این زمینه­ ها قلم می­زنند و زحمت می­کشند.

والسلام علیکم ورحمةالله.

2013 م، فـرصتی بـرای بازشناسی شخصيت‌های فرهنگی در غزنی

????**نوشته شده توسط ali halimi**. ???? **ارسال شده در** غزنی شناسی

چنانکه خوانندگان محترم استحضار دارند در سال جاري،(2013 ميلادي) رويدادي در افغانستان رخ نموده که طي آن شهر باستاني غزني، عنوان «پايتخت فرهنگي جهان اسلام» را به خود اختصاص داده است. اعطاي اين عنوان که ناظر به موقعيت، آثار و داشته‌هاي تاريخي و شخصيت‌هاي فرهنگي غزنين باستانمي‌باشد در سال 2007 ميلادي، از سوي سازمان آموزشي، علمي و فرهنگي کشورهاي اسلامي(ISESCO)   صورت گرفته است.

بنياد علمي- فرهنگيّ «صبا» با افتخار به موقعيت، آثار و داشته‌هاي تاريخي و شخصيت‌هاي فرهنگي غزنين باستان؛ با احترام به تمدُّن اسلامي، عرفان، ادب و تاريخ نهفته در سينة باستاني غزني. فرصت برگزيده شدن شهر تاريخي غزني را به عنوان پايتخت فرهنگي جهان اسلام درسال2013 ميلادي، مغتنم شمرده و اين گزينش نيک را ستوده و به چشم اندازهاي آيندة اين انتخاب شايسته،  دل مي‌بندد و با انجام بخشي از رسالت خويش در باب معرّفي شخصيت‌هاي فرهنگي كشور اندکي از دَين خود را نسبت به علامه فيض محمد كاتب هزاره(ره) با انتشار ويژه نامه‌اي تحت عنوان «يادنامه علامه فيض محمد كاتب هزاره(ره)» به مناسبت برگزيده شدن غزنين باستان به عنوان پايتخت فرهنگي جهان اسلام در سال 2013 م اداء مي‌کند. تا باشد که کاتب هزاره، جايگاه مناسب خود را در ميان طلايه‌داران تفکر و صاحبان انديشه در گسترةگيتي باز يافته، آنچه که زيبنده‌ي شخصيت، نام و ياد علامه کاتب است در تجلّي گاه فکر و فرهنگ کشور نمود يابد.

مجموعة پيش رو، در دو وجهه، جهت داده شده است:

 1.  معرّفي شخصيت مرحوم مُلّا فيض محمّدکاتب هزاره: بانشر بيوگرافي، کنکاش در ابعاد شخصيتي و ويژگي‌هاي شخصي آن انديشمند فرزانه.

2.  بازيابي انديشه مرحوم کاتب: با اراية مقالات و تحقيقات، حول محور ايده و آثار آن نويسنده شهير کشور. که در قالب‌هاي: تحقيق، گفتگو، هنر و ادب ارائه مي‌گردد.

زدايش غبار از چهره فرهنگ و تاريخ کشور، تقويت بُنيه فکري و تحقيقي، توجُّه دادن به مفاخر علمي و افتخارات ملّي، بزرگداشت تمدُّن، تاريخ، فرنگ، مفاخر و آثار غزنين‌باستان، گرامي‌داشت يک سال تاج‌گذاري غزني به عنوان پايتخت فرهنگي جهان اسلام در سال جاري ميلادي، به طور عموم و تبيين انديشه، معرّفي آثار، شناساندن شخصيت و پرده برداري از زواياي وجودي کاتب هزاره، دريافتن ظرافت‌هاي حرکت سياسي و روش‌هاي دقيق پژوهشي مرحوم کاتب، به طور ويژه، اهداف اين کوشش علمي اندک بوده است؛ ضمن آن‌که بناي بنياد «صبا» و پاية اين کار علمي- فرهنگي که جزئي از کارنامه اين بنياد، به شمار مي‌آيد، بر بنيان احهساس تکليف جمعي نهاده شده که سعي بي دريغ و اهتمام بي‌اختتام‌شان، در راستاي دستيابي به تعالي فرهنگي، رشد علمي و بلوغ و منزلت والاي سياسي و اجتماعي جامعه ما سازمان يافته است، تا ضمن اداي دَين به فرهنگ و تاريخ، روح بلند و بالاپرواز مرحوم مُلّا فيض محمّدکاتب هزاره را نيز خوشنود سازيم.

بنیاد علمی - فرهنگی صبا 

پایتخت تمدن اسلامی و شهرهای کثیف افغانستان

????**نوشته شده توسط استاد عليزاده مالستاني**. ???? **ارسال شده در** غزنی شناسی

مردم افغانستان به گونه‌ي با کثافت و آلودگی و زشتی خو گرفته‌اند، بوی‌های زشت و مشمئز کننده، آنچنان در مغز و جان این مردم نشسته، که حس تشخیص زشتی و زیبایی، بوهای بد و خوب را از دست داده‌اند.

از شتر پرسیده شد که گردنت چرا کج است؟ پاسخ داد: کجایم راست است که گردنم کج نباشد. داستان افغانستان نیز از این قبیل است؛ یعنی کجای افغانستان درست است؟ امنیت است؟ عدالت اجتماعی و وحدت ملی است؟ بازسازی و آبادانی است؟ استقلال سیاسی وفرهنگی است؟ رشوه‌خواری و فساد اداری نیست؟دزدی واختلاس، غصب املاک دولتی و اموال و حقوق مردم نیست؟ تبعیض نیست؟ رعیت مظلوم توسط دولت مردان و مامورین پایین رتبه آزار و اذیت نمی‌شوند؟ و...؟

از چیزهای که انسان از آن سخت رنج میبرد، کثافت و آلودگیی شهرهای افغانستان است؛ وقتی آدم کوچه‌ها و جاده‌های شهرهای افغانستان را می‌بیند، باور می‌کند که این مردم در قرون اولیه، در حال توحش زندگی میکنند؛ مثل حیوانات که در طویله بالای سرگین خود می‌خوابند، کوچه‌ها و جاده‌های شهرهای افغانستان را که بگردی، می‌بینی که دهان مستراح‌ها از دو طرف کوچه و جاده باز است، مواد غایط با بول و آب استنجا یک جا شده، میان کوچه و جاده را فرا می‌گیرد، دو جوی که از دو طرف کوچه کشیده شده، پر می‌شود از نجاسات وکثافات، درفاصله‌ي نیم متری آن مغازه داران، به راحتی و بدون هیج کراهتی، نان و چای و غذای خود را نوش جان می‌فرمایند، و از همان آب‌های نجسی که از مستراح بیرون آمده، با کاسه یا بیلچه پیش دکان‌های خود را آب پاشی می‌کنند، در حالیکه قطرات آن در میان دکان روی مواد خوراکه و غیره اصابت می‌کند.

چیپس فروشان وبولانی فروشان، درلب همین جویهای پر از نجاست، بساط خود را پهن می‌کنند، در تابلوها نوشته است که" سوپر آیسکریم"، آیسکریم فروشان، آیسکریم خود را به فروش می‌رسانند، در میان کوچه‌های تنگ و باریک که زن و مرد در حال رفت و آمد هستند، بعض مردان را می‌بینی که روی خود را طرف دیوار کرده شاش می‌فرمایند، وقتی شاشش تمام شد، دستی در بند ازار دستی دیگر در میان ازار با خاک خشک حشفۀ خود را خشک می‌فرمایند،
از پهلوی ساختمان‌های بسیار زیبا و بلندی که برای زیباسازی آن چه قدر تفنن به کار برده شده و هنر به خرج داده شده و پول‌های گزاف به مصرف رسیده، که عبور نمایی، می‌بینی که پر است از نجاست و کثافت، لجن و بوی‌های گند و مشمئز کننده، حدس می‌زنی که جناب آقای کرزی که رييس جمهور مملکت است، از همان مستراح‌های قدیمی استفاده می‌فرماید؛ مستراح‌های که مواد درونی آن به بیرون و در میان کوچه و جاده جاری می‌شود و در میان آن مقداری سنگ و کلوخ برای استنجا و مقداری خاک برای خشک کردن عورت آماده است.
از میان شهر کابل و غزنی رود خانه‌های کشیده شده است، ولی به جای آنکه مایه‌ي زیبایی شهر باشند، شهر را سخت قبیح المنظر ساخته‌اند، چاه‌ها و جوی‌های بدر رفت از دو طرف رود خانه، به طرف رود خانه مسلط‌ اند و رود‌خانه پراست از مدفوع انسان و سگ‌های بیکار ولگرد و گِل و لای و مرداب، عفونت و آلودگی.

به نزدیک هر شهری که برسی، می‌بینی که در تابلو نوشته شده است که: در فلان شهر زیبا خوش آمدید؛ مثلا از غزنی که به طرف کابل بروی، نارسیده به کوته سنگی در تابلو می‌خوانی که به شهر زیبای کابل خوش آمدید، وقتی به شهر میرسی، می‌بینی که چیزی که وجود ندارد، فقط زیبایی است؛ جاده‌های قبیح المنظر و کوچه‌های ناپاک و آلوده را می‌بینی.

در تابلوهای حمام می‌خوانی که: پاکیزه حمام، عصری حمام، لوکس حمام، حمام مدرن و...، وقتی بین حمام‌ها بروی، می‌بینی بوی‌های گند و مشمئز کننده، چرک و کثافت و آلودگی است، به جای آنکه آدم خود را پاک کند و با نشاط و طراوت از حمام بیرون آید، با دل ملول بیرون می‌آید.

وزرای مملکت، شاروال صاحبان و مامورین بلند رتبه، وقتی اراده می‌فرمایند از خانه بیرون شوند و به دفتر کار خود بروند، به سر و وضع خود کاملاً رسیدگی می‌نمایند و به صورت استاندارد بیرون می‌شوند؛ موهای سر را آن چنان شامپو و روغن می‌زنند که مثل آینه در مقابل آفتاب برق می‌دهد، ریش را آنچنان از بیخ می‌تراشند که به دختر دو هفت ساله می‌مانند، نیکتایی به عرض یک وجب و طول یک متر، پر از نقش و نگار همانند مار، در گردنشان آویزان و روی سینه و شکم‌شان کشیده شده، کرتی و پتلون تازه از زیر "اوتو" بیرون آمده و کفش‌ها را آنچنان پالایش کرده که مثل آیینه در مقابل آفتاب درخشش می‌دهد. اما همینکه پای خود را از دروازه خانه بیرون می‌گذارند، روی نجاست و مدفوع می‌گذارند و چه بسا نیم پاو ناسوار در دهان شان. اینها فقط به خود و داخل خانه‌ي خود رسیدگی می‌کنند و از بیرون خانه‌ي خود بی‌خبراند.

داستان این حضرات، داستان طاووس است که حضرت علی(ع) توصیف کرده است:
"و از شگفت انگیزترین پرندگان در آفرینش، طاووس است که آن را در استوارترین شکل موزون بیافرید، و رنگ‌های پر و بالش را به نیکوترین رنگ‌ها بیاراست، با بالهای زیبا که پرهای آن به روی یگدیگر انباشته و دم کشیده‌اش که چون به سوی طاووس ماده پیش می‌رود، آن را جون چتری کشوده و بر سر خود سایبان می‌سازد، گویا بادبان کشتی است که ناخدا آن را بر افراشته است.
گویا نی‌های پر طاووس چونان شانه‌های است که از نقره ساخته، وِگِردی‌های شگفت انگیز آفتاب‌گونه که بر پرهای اوست، از زر ناب و پاره‌های زبرجد بافته شده است. اگر رنگ‌های پر های طاووس را به روییدنی‌های زمین تشبیه کنی، خواهی گفت: دسته گلی است که از شگوفه‌های رنگارنگ گل‌های بهاری فراهم آمده است، اگر آن را به پارچه‌های پوشیدنی همانند سازی، چون پارچه‌های زیبای پر نقش و نگار یا پرده‌ای رنگارنگ یمن است. و اگر آن را به زیور آلات مقایسه کنی، چون نگین‌های رنگارنگ است که در نواری از نقره با جواهرات زینت داده شده است.

طاووس با کبر و ناز راه می‌رود، با توجه به زیبایی جامه و رنگ‌های گوناگون پر و بالش قهقه سر می‌دهد، اما چون نگاهش به پای او می‌افتد، بانگی بر می‌آورد که گویا گریان است و فریاد می‌زند گویی او داد خواه است؛ زیرا پاهای چونان ساق خروس دو رگه، باریک و زشت است، و در یک سوی ساق پایش ناخنک مخفی روییده است.

طاووس لااقل پای زشت خود را که می‌بیند، فریاد بر می‌آورد، ولی حضرات عالی هرچند کثافات و زشتی‌های کوچه و اطراف خانه‌شان را می‌بینند، متوجه زشتی آن نمی‌شوند.
دولت‌مردان ما گویی در کشورهای بیرون افغانستان اصلا مسافرت نکرده‌ و ندیده‌اند که ساير دولت‌ها و حکومت‌ها، در امر نظافت و زیبایی شهر و مملکت خود به قدری کار کرده و زحمت کشیده‌اند که مملکت خود را چون بهشت ساخته‌اند، و مردم افغانستان نیز گویی در کشورهای خارج افغانستان مسافرت نکرده و ندیده‌اند که مردم آن کشورها برای زیبایی و نظافت مملکت خود چه قدر اهمیت می‌دهند، که اگر سیگار بکشند فیلتر آن را روی جاده و کوچه نمی‌ریزند.

مردم افغانستان به گونه‌ي با کثافت و آلودگی و زشتی خو گرفته‌اند، بوی‌های زشت و مشمئز کننده، آنچنان در مغز و جان این مردم نشسته، که حس تشخیص زشتی و زیبایی، بوهای بد و خوب را از دست داده‌اند. جناب مولانای رومی بلخی آورده است که: شخصی کناّسه کاری می‌کرد؛ مستراح‌ها را جاروب می‌کرد و سرزمین‌ها و باغ‌ها می‌برد، روزی گذر این مرد در بازار عطر فروشی افتاد، به محض آنکه بوی عطر در مشام او جای گرفت، بیهوش شد و افتاد، بازاریان جمع شدند، یکی دستش را می‌مالید، یکی پایش را و یکی قلبش را، ولی او همچنان بیهوش بود. درین هنگام برادر این مرد رسید، گفت کارش نگیرید، دوای اصلی او را می‌دانم، رفت یک مقدار سرگین انسان را آ ورد و در پیش بینی او گرفت، وی یک تنفسی کرد و به هوش آمد.

گویند امسال، شهر غزنه به عنوان پایتخت فرهنگ و تمدن اسلامی، از سوی سازمان آیسسکو برگزیده شده و در تاریخ 24/1/1392 اولین اجلاس آن برگذار شده و وزرای اطلاعات و فرهنگ کشورهای اسلامی در غزنه حضور پیدا می‌کنند.

اگر قندهار را به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام انتخاب می‌کردند و میلیون‌ها دالر مصرف می‌کردند. مثل شهرهای اروپایی می‌ساختند همچنان‌که در جاهای دیگر مناطق دیگر جاده‌های پر پیچ و خم و شاه‌راه های حلقوی ساخته می‌شود. به گفته‌ای آقای جامع معاون شورای ولایتی غزنی شخص رئیس جمهور برای تأمین امنیت قندهار ۵۰ میلیون دالر را اختصاص می‌دهد؛ اما غزنی که افتخار جهان اسلام و ملت افغانستان می باشد حاضر نیست که برای بازسازی این ولایت پول اندکی را اختصاص بدهد. و به گفته وی، کریم خرم؛ رئیس دفتر رئیس جمهور به مقامات محلی غزنی گفته است که جشنواره سال 2013 غزنی در مدینه منوره تجلیل می‌گردد؛ نه در غزنی. اما کار پروژه قلعت تاریخی غزنین اگر امسال تکمیل نگردد. خطر جدی فروریزی این قلعت تاریخی وجود دارد و سال گذشته نیز برخی از دیوارهای تاریخی این قعله در اثر نم و رطوبت فروریخته بود.

از معرفی غزنی به حیث مرکز فرهنگ تمدن اسلامی بیش از پنج سال می گذرد؛ اما تاکنون کارهای چشمگیر و با کیفیتی در این ولایت صورت نگرفته و بارها مسئولین مرکزی به بهانه نظارت و بررسی پروژه های سال ۲۰۱۳ وارد این ولایت شده اند این سفرها بازدهی عملی نداشته است؛ بلکه بیشتر جنبه تشریفاتی داشته است.1

پرسش این است که دولت‌مردان افغانستان، چه چیز‌ ها را به عنوان میراث فرهنگی و نشانه‌های تمدن، بدان‌ها نشان می‌دهند؟ کُوچه‌های پر از بول و غایط را؟ و یا جاده‌های پر از مرداب و لجن را آنها که در غزنه حضور یابند، جز انحطاط فرهنگی و عقب‌ماندگی فکری، چیز دیگری را نمی‌بینند.

 

فرهنگ و تمدن چیست؟

فرهنگ را گفته‌اند که: مجموعه‌ي از باورهای اعتقادی، فلسفه، علوم، هنر، آداب و رسوم است. و تمدن بر وزن تفعّل، در مقابل توحش به کار برده می‌شود؛ یعنی حالتي از ارتقای فکری است که بشر خود را از حالت توحش، به مرحله انسانی رسانده، خوی، عادات و آداب انسانی را کسب کرده است.

آیا وضعیت شهرهای افغانستان و ازآن جمله شهر غزنی که پایتخت تمدن فرهنگ و تمدن اسلامی است، کمترین همخوانی و همنوایی با تمدن دارد؟ آیا انسانی که در شهر زندگی می‌کند و خوی و آداب شهری را آموخته است، چگونه در کوچه‌های پر از عبور و مرور زن و مرد، شاش می‌کنند، بعد یک دست در بند ازار و دست دیگر در میان ازار، با خاک عورتش را خشک می‌کنند؟ آیا تمدن این است که در فاصله‌ي یک متر با سرگین و نجاستی که از میان مستراح‌ها در جوی‌های دو طرف کوچه جاری است، بدون هیج کراهتی، نان و چای و غذا خورده شود؟ آیا تمدن این است که جناب وزیر صاحب، شاروال صاحب، مامورین بلند رتبه‌ي که با کش و فش و تشریفات، از خانه‌اش بیرون می‌شوند، پای مبارک‌شان را روی لجن و نجاست می‌گذارند و هیچ‌گونه نفرت و کراهتی در دل ندارند؟

 

مقصر کیست؟

گفته می‌شود که افغانستان و جاپان در یک روز استقلال خود را کسب کرده‌اند. جاپان خود را در چه مرحله‌ي از پیشرفت رسانده و افغانستان چه اندازه عقب مانده است.

مقصر کسانی هستند که خود را صاحب این مملکت می‌دانستند؛ یعنی امرا و اولوالامرهای واجب الاطاعه، نیکه‌ها والمتوکل علی الله‌ها و باباهای ملت؛ آن‌های که کافرستان را، نورستان درست می‌کردند، و مردم را از نو مسلمان می‌کردند و درست مسلمان می‌کردند. مگر این‌ها را چه می‌شد که به جای کشتار و نسل کشی، غصب املاک مردم، نوکری و عیاشی و خوش گذرانی، برای مردم و این مملکت کار می‌کردند؟؟!!، سطح فکریی مردم را بالا می‌بردند که لا اقل جای شاش کردن خود را می‌دانستند؟ کشوری که سرشار از معادن و ذخایر زیر زمینی است، مردمش چرا این قدر گرسنه و عقب مانده باشند؟

حقیقت امر این است که این اولوالامرهای واجب الا طاعه مدعی بودند، ما دین خدا و شریعت و سنت نبوی را ترویج و پیاده می‌کنیم. ازین قماش اولو الامرهای واجب الاطاعه را می بینید که در پوشش دین و شریعت، چه بدعت‌های را مرتکب شدند، و چه خون‌های به ناحق ریختند و از کله‌ها منارها ساختند، املاک مردم را غصب کردند و مردم زیادی را آواره کردند، اصلا برای مردم کار نکردند.

 

سنت چیست؟

راغب اصفهانی در "مفردات القرآن" که واژه‌های قرآن را معنا کرده و از کتب بسیار معتبر است، سنت را این چنین معنا می‌کند:«و سُنَّةُ الَنِّبيُّ‏: طَرِيَقَتُهُ اَلَّتِي كَانَ يَتَحَرَّهَا»2 یعنی سنت نبی، شیوه و طریقه‌ي اوست که آ ن را دنبال می‌کرد. به بیان دیگر، سنت نبی، فعل پیامبر، قول پیامبر و تقریر و امضای پیامبر است.

 

سنت پیامبر در مورد نظافت و پاکیزگی و زیبایی:

1 ـ نطافت، زیر بنای دین:
حضرت رسول الله فرمودند:«تَنَظَّفُوا بِکُِّل مَا اَسَتطَعتُم؛ فَاِّنَ اَلَلّهَ تَعَالَی بَنَی اَلا ِسلَامَ عَلَی الّنَظَافَهِ، و َلَن یَدخُِل الَجَنّهُ اِلّاَ کُلّ ُنَظِیفٍ»
با تمام توان نظافت را مراعات نمایید؛ زیرا خداوند تعالی، اسلام را بر اساس نظافت بنا کرده است. داخل بهشت نمی‌شود کسی؛ مگر آنهای که پا کیزگی را رعایت کرده، خود و محیط زندگیی خود را پاکیزه نگهداشته ‌اند.
مفهوم این حدیث مبارک این است که: اسلام بدون نظافت، اسلام بدون زیر بنا است؛ یعنی آنچنان‌که نماز، عمود و ستون دین است، نظافت و پاکیزگی نیز زیر بنای دین است، دولت مردان، علما و مردم افغانستان که همه مسلمان هستند را، می‌بینید که چگونه زیر بنای دین را نادیده گرفته‌ و سنت نبوی را در چند رکعت نماز خلاصه کرده‌اند؟

2ـ سنت پیامبر درسلامت و پاکیزگی محیط زیست.
حضرت ابوالحسن الرضا(ع) از آبای خود و آنان از حضرت نبی اسلام(ص) نقل کرده‌اند که فرمود:«اِجـتِنب اَفِنیَتِه الَمسَاجِدِ وَ شُطُوطَ الَانهَاِر وَ مَسَاِقطِ ا لِثّمَاِر وَ مَنَازِلِ الَّنّزَاِل وَ لَا تَسَتقَبِل اِلقبَلِه بِغَایِطٍ َو لَا بَوٍل»
یعنی دور و بر مساجد، لب رودخانه‌ها، جوی‌ها و چاه‌های آب، زیر درختان میوه‌‌دار و اماکن عمومی را آلوده نکنید و در حال بول و غایط روی به قبله نباشید.
روایت دیگر از حضرت امام صادق (ع) است که فرمود:«تَتَّقِی شُطُوطَ اَلانَهَاِر وَ الّطُرُقَ اَلّنَافِذَهِ وَ تَحتَ الَا شَجَاِر المُثمِرَهِ وَ مَوَاضِعَ اَلّلَعِن»
یعنی از آلوده کردن لب جوی‌ها و محل آبگیره‌ها، راه‌های پر رفت و آمد، زیر درختان میوه‌دار و جاهای که باعث بدگویی می‌شود، اجتناب کنید. جالب این است که به همان عبارتی که از استقبال به قبله در حال بول و غایط نهی به عمل آمده، از آلوده کردن موارد فوق نیز نهی به عمل آمده است، راه‌های پر رفت و آمد و موضع لعن؛ یعنی جاهای که سبب بدگویی و لعنت می‌شود، از مواردی است که آلوده کردن آن جدا ممنوع شده و بر خلاف طریقه و سنت پیامبر است، آیا کوچه‌ها و جاده‌های شهر، از راه‌های پر رفت و آمد و موارد بدگویی و لعن نیست؟

تعجب اینجاست که علما و وعاظ محترم، به تحریم رو به قبله بودن در حال بول و غایط پرداخته، اما به موضوع حرمت آلوده کردن محیط زیست، اصلا نپرداخته‌اند، و در مورد پاکیزگیی اطراف خانه و راه‌های پر رفت و آمد، کوچه‌ها و جادها و اماکن عمومی که چه قدر مورد تاکید اسلام است، چیزی را نگفته و نمی‌گویند.

از حکم فقهی این موضوع که بگذریم، فرهنگ عمومی جهان را در مورد رعایت، بهداشت و زیبایی محیط زیست در نظر بگیریم که چگونه به سوی پاکیزگیی کوچه و جاده، تن و لباس، خانه و محیط زندگی خود پیش می‌روند، و در مورد زیباسازی شهر و محیط خود، هنر نمایی‌ها می‌کنند و تفنن‌ها به خرج می‌دهند.

اما دولت‌مردان افغانستان، خصوصا شاروال‌های نهایت محترم که وظیفه اصلی‌شان پرداختن به نظافت شهر است، کمترین توجهی به موضوع نظافت و زیبایی ندارند.
یک ضرب‌المثل است در میان مردم که برادر که از برادر ماندنی شد، گوش و بینی‌اش بریدنی است، دولت‌مردان افغانستان، از طرفی شعار رشد و ترقی افغانستان را و شعار پیشرفت مردم افغانستان را می‌دهند، و ادعای رقابت با کشورهای همسایه و جهان را دارند، و از طرفی خود این حضرات عالی، به فرموده‌ي حضرت علی بن ابیطالب(ع)،«بَینَ نَثِیِلهِ وَمُعتَلَفِهِ» زندگی می‌کنند؛

یعنی مانند حیوانی زندگی می‌کنند، که پیش روی‌شان علف است و پشت سرشان سرگین. واقعا چشم این حضرات شاخ گشته است، وجدان و حیا و خوی و آداب انسانی را از دست داده اند، تنها هنرشان این است که اگر یک بیچاره و ناتوان را صید کردند، آنچنان فشار می‌دهند که کمتر از فشار قبر نیست.

اگر این چنین توجیه شود که امرا و اولوالامرهای واجب الاطاعه، در اعصار قدیم زندگی می‌کردند، درآن زمان فرهنگ عمومی جهان بر مبنای زندگی قدیم بود، و اولوالامرهای واجب الاطاعه، هماهنگ با فرهنگ عمومی پیش رفته‌اند. از طرف دیگری آنان زیاد مصروف بودند؛ احکام شریعت را پیاده می‌کردند و نا مسلمانان را مسلمان می‌کردند، وقت و فرصت برای‌شان نبود که به کار نظافت و پاکیزگی شهرها بپردازند و محیط زیست خود را از آلودگیها پاک نمایند؛ اما در مورد دولت‌مردان فعلی افغانستان، چه عذری را میتوان پیش‌کش کرد؟ این‌های که خود را تحصیل کرده، با سواد و پیشرفته حساب می‌کنند، و خود را روشنفکر می‌دانند، به کرات و مرات در کشورهای دور و نزدیک مسافرت کرده و آن کشورها را دیده‌اند، با فرهنگ عمومی جهان آشنایی دارند، به وضع داخل خانه و سر و تن خود خوب رسیدگی می‌کنند، بسیار مرتب و به صورت استاندارد، از خانه بیرون می‌شوند.

البته یک عذر در مورد آنان نیز قابل توجیه خواهد بود، یعنی این‌ها هم چندان بیکار نیستند و فراغت ندارند، همه‌شان به اخذ رشوت، غصب املاک دولتی و تملک اموال مردم سرگرم هستند، همین قدر وقت و فرصت دارند که به سر و وضع خود رسیدگی کنند، و اگر خدا نخواسته آدم ضعیف و بی دفاعی به چنگ‌شان افتاد، آنچنان فشار بدهند که فشار قبر را آرزو نمایند.

يادداشها:

1. http://www.jomhornews.com/artcul/9490.html
2 . راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات الفاظ القرآن - بيروت - دمشق، چاپ: اول، 1412ق.

 

« غزنی »، با دل شکسته برتخت نشست !

????**نوشته شده توسط ali halimi**. ???? **ارسال شده در** غزنی شناسی

جشنواره مراسم نام گذاری شهر غزنی به عنوان پایتخت تمدن جهان اسلام با اشتراک وزرای کابینه دولت آقای کرزی، وزرا و سفرای خارجی کشور های اسلامی، نمایندگان پارلمان و عده‎ی کثیری از شهروندان افغانستان، باقرائت پیام کرزی، توسط نعمت الله شهرانی مشاوررئیس جمهور، افتتاح گردیده وبا شور و شعف وصف ناشدنی برگزار گردید و این شهر به جایگاه اصلی اش دست یافت.

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**