سخن صبا 44

نگاه اسلام به مال و ثروت

**نوشته شده توسط سلمان نوری/فوق لیسانس کلام اسلامی**. **ارسال شده در** دین و مذهب

مقدمه

انسان مركب از جسم و روح است و براي ادامه حيات، اهتمام به تأمين نيازهاي هر دو جنبه، امر ضروري و لازم است. به همين جهت در تعاليم آسماني اسلام، هم به امر معاد و نيازهاي روحاني انسان و هم به مسايل مربوط به معاش و حاجت هاي جسماني او توجه شده است.

از تعاليم آسماني اسلام مي توان استنباط كرد كه دين مقدس اسلام، مال و ثروت را مايه ي استواري جامعه انساني و به مثابه ستون فقرات آن مي داند. براي تبيين اين موضوع مراجعه به متون ديني ضرورت دارد. دقت در آيات قرآن و روايات منقول از پيشوايان معصوم نشان مي دهد كه اقتصاد و ثروت به جهت نقش حياتي آن در زندگي آدميان مورد توجه ويژه قرار گرفته است كه به برخي از آيات و روايات اشاره مي شود.

‌أ.  آيات

در آيه ي از قرآن مال و ثروت مايه ي قوام انسان ها دانسته شده است:« وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتي‏ جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياما».  اموال خود را، كه خداوند وسيله قوام زندگى شما قرار داده، به دست سفيهان نسپاريد.

قرآن در اين آيه ي شريفه مال را متعلق به همه ي جامعه دانسته و آن را سبب قوام و استواري جامعه تلقي كرده است،  از اين رو از قرار دادن آن در اختيار سفيه و كساني كه عقل اقتصادي آنان در بهره برداري از ثروت ضعيث است، نهي فرموده است. از اين تعبير اهميتى كه اسلام براى مسائل مالى و اقتصادى قائل است، به خوبى روشن مى‏شود، و به عكس آنچه در انجيل كنونى مي خوانيم كه« شخص پولدار هرگز وارد ملكوت آسمان ها نمى‏شود» اسلام مي گويد ملتى كه فقير باشد هرگز نمى‏تواند كمر راست كند‏.  

كلام وحياني مال و ثروت را كه عامل رشد و بالندگي باشد، ارزش تلقي نموده و از آن به عنوان خير ياد نموده است: « إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ بِالْمَعْرُوف».  ‏اگر چيز خوبى [مالى‏] از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و نزديكان، به طور شايسته وصيت كند!

طبق اين آيه ي كريمه مال خير است؛ يعني ثروت كه از طريق مشروع به دست آمده و در مسير سود و منفعت جامعه به كار گرفته شود، بركت است و چيزي را كه خداي سبحان خير بداند، خير واقعي است، از اين رو تحصيل خردمندانه مال و ثروت خير و فضيلت است.

اسلام هم به آخرت توجه دارد و هم به دنيا، از اين رو مي فرمايد:« وَ ابْتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنْيا»  و در آنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را بطلب و بهره‏ات را از دنيا فراموش مكن.
گفته شده كه مراد آيه ي كريمه به استناد روايات اين است كه در دنيا براي آخرت خويش كار كن و داشتن اقتصاد جامع و سالم كه زمينه ساز استقلال ديني و بي نيازي از ديگران باشد، مي تواند مصداق حسنه دنيا در برابر حسنه آخرت باشد :« رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَة».  پروردگارا! به ما در دنيا (نيكى) عطا كن! و در آخرت نيز (نيكى) مرحمت فرما.

قرآن خطاب به كساني كه دستورهاي دين مقدس اسلام را به امور معنوي محدود، و تلاش دارند كه نهاد اقتصادي و مالي را از آن حذف كنند و دين را صرفاً امري معنوي جلوه دهند، مي فرمايد:« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدين».  ‏اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چيزهاى پاكيزه را كه خداوند براى شما حلال كرده است، حرام نكنيد! و از حدّ، تجاوز ننماييد! زيرا خداوند متجاوزان را دوست نمى‏دارد.

اشاره به اين كه مال و ثروت بر خلاف پندار بعضى از كج‏انديشان، چيز بدى نيست، مهم آن است كه ببينيم در چه مسيرى به كار مى‏افتد، و اگر به وسيله آن« ابتغاء دار آخرت» شود، چه چيزى از آن بهتر است؟، اگر وسيله‏اى براى غرور و غفلت و ظلم و تجاوز و هوسرانى و هوس‌بازي گردد، چه چيز از آن بدتر؟! اين همان منطقى است كه در جمله معروف امير مؤمنان على(ع) در باره دنيا به روشنى از آن ياد شده است:« من ابصر بها بصرته، و من ابصر اليها اعمته».  كسى كه به دنيا به عنوان يك وسيله بنگرد چشمش را بينا مى‏كند، و كسى كه به عنوان يك هدف نگاه كند نابينايش خواهد كرد.

‌ب.  روايات

در روايات متعدد منقول از پيشوايان معصوم نيز به مال و ثروت و نقش آن در زندگي انسان توجه شده است. در كلامي رسول گرامي اسلام(ص) مي فرمايد:« اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي الْخُبْزِ وَ لَا تُفَرِّقْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ فَلَوْ لَا الْخُبْزُ مَا صُمْنَا وَ لَا صَلَّيْنَا وَ لَا أَدَّيْنَا فَرَائِضَ رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ». پرورگارا، نان ما( اقتصاد سالم و جامع) را بركت ده و بين ما و نان ما جدايي مينداز، زيرا اگر نان نباشد، انجام دستورهاي ديني مانند روزه، نماز و... دشوار است.

امير مؤمنان علي(ع) مي فرمايد:« نعم العون على تقوى الله المال».  بهترين كمك براي تقواي الهي مال است.

در كلام ديگر امام(ع) مي فرمايد:« افضلَ‏ الاعمالِ‏ مَا وُقِيَ‏ بِهِ‏ الْعِرْضُ‏ وَ قُضِيَتْ‏ بِهِ‏ الْحُقُوقُ‏».  بهترين مال و دارايي آن است كه به وسيله آن آبرو حفظ و حقوق پرداخت گردد.

امام صادق(ع) مي فرمايد:« لَا خَيْرَ فِي مَنْ لَا يُحِبُّ جَمْعَ الْمَالِ مِنْ حَلَالٍ يَكُفُّ بِهِ وَجْهَهُ وَ يَقْضِي بِهِ دَيْنَهُ وَ يَصِلُ بِهِ رَحِمَهُ».  كسي كه جمع آوري مال براي حفظ آبرو، پرداخت بدهي و صله ي رحم از راه حلال را نمي پسندد، خيري در او نيست.

بر اساس اين روايت تلاش و جمع آوري مال و ثروت براي حفظ آبرو و بي نيازي از ديگران يكي از ضروريات زندگي است.

در داستان آمده است كه روز امام صادق(ع) از صيادي پرسيد كدام حيوان بيش از ديگر حيوان ها به دام تو مي افتد؟ گفت: مرغ هاي كه داراي جوجه اند؛ يعني نياز تغذيه جوجه، آن ها را به دام مبتلا مي كند. امام فرمود:« هَلَكَ صَاحِبُ الْعِيَالِ هَلَكَ صَاحِبُ الْعِيَالِ»  
در اين روايت امام(ع) احتياج و فقر را مايه هلاكت دانسته است.

هم چنين روايات كه تشويق به سعي و تلاش براي تأمين نفقه زندگي مي كند و كسالت و تنبلي را مورد مذمت قرار مي دهد، دلالت بر نقش اقتصاد و مال در زندگي انسان مي كند.

بنا بر اين از آيات و روايات ياد شده مي توان چنين استنباط كرد كه از منظر دين مقدس اسلام مال و ثروت در حيات و پايداري فرد و جامعه تأثير اساسي دارد  و همانند جريان خون در رنگ هاي انسان است كه مايه حيات او مي باشد.

اين نكته را نيز بايد ياد آوري كرد كه دارايي و ثروت گرچه در تأمين زندگي و رشد و تعالي انسان نقش اساسي و سهم به سزاي دارد اما نگاه اسلام به آن نگاهي ابزاري است. زيرا هدف از آفرينش جهان ماده و آن چه در آن وجود دارد، تأمين نيازهاي انسان در حركت به سوي سعادت است كه دست يافتن به آن در سراي ديگر امكان دارد. از اين رو نگاه استقلالي به دنيا از جمله مال و ثروت، و هدف دانستن آن، باعث سقوط آدمي، مانع از حركت به سوي هدف اصلي و رسيدن به كمال، و انحراف تلقي شده است. چنان كه در كلامي رسول خدا(ص) نسبت به آن هشدار داده و مي فرمايد:« اى على پس از من، مردم به مال هاى خود فريفته شوند و به دين خويش بر خدا منّت نهند. رحمت پروردگار آرزو كنند، و از سطوت او ايمن زيند. حرام خدا را حلال شمارند، با شبهت‏هاى دروغ و هوس هايى كه به غفلت در سر دارند. شراب را نبيذ گويند و حلال پندارند. حرام را هديّت خوانند و ربا را معاملت دانند». گفتم: اى رسول خدا(ص)، آن زمان آن مردم را در چه پايه نشانم از دين برگشتگان، يا فريفتگان فرمود: «فريفتگان».

امير مؤمنان علي(ع) مي فرمايد:« سه چيز فتنه اند...از جمله دوستي درهم و دينار كه تير شيطان است».  در كلام ديگر امام(ع) مي فرمايد:« خردمند را سزا است كه خود را از مستي مال(دلبستگي شديد به آن) نگه دارد؛ زيرا شميم ناپاك آن عقل را زايل مي كند و از وقار و سنگيني آدمي مي كاهد».  و نيز مي-فرمايد:« فراواني و انباشت مال و ثروت مايه تباهي دين و قساوت دل ها مي شود».

در اين روايات مال دوستي و ثروت پرستي و به عبارت ديگر نگاه استقلالي به آن و هدف قرار دادن آن، سر زنش شده است نه اصل مال و دارايي. پس مي توان گفت معارف ديني فقر را نمي پسندد، اما مال دوستي را كه سبب حرمان انسان از كمال و سعادت مي شود، نيز بر نمي تابد. انسان عاقل از مال دوستي و ثروت پرستي مي پرهيزد تا سبک بار باشد، زيرا او مي داند آسايش و آرامش در تجملات دنيوي نيست بلكه راحتي واقعي در بي نيازي و عدم وابستگي به مال است و مثال آوردن قرص جو خوردن مولاي موحدان امير مؤمنان علي(ع) نشان بي رغبتي حضرت به زخارف دنيا ناپايدار است نه توجيه براي فقر. چون حضرت همواره اموال را كه در اختيار داشت، براي رفع حاجت نيازمندان در راه رضا و خشنودي خداي سبحان مي بخشيد. چه اين كه در بينش توحيدي مالك حقيقي اموال كه در اختيار انسان است، خداوند است و آدميان امانت دار آن.

نتيجه

برآيند مطالب ياد شده اين است كه از منظر دين مقدس اسلام اصل مال و سرمايه نكوهيده نيست بلكه اسلام آدميان را براي به دست آوردن سرمايه و مال جهت تأمين زندگي آبرومندانه و بي نيازي از ديگران، در سايه سعي و تلاش تشويق مي كند و فقر را براي پيروانش نمي پسندد. اما نگاهش به ثروت و دارايي نگاهي ابزاري است نه هدف و نگاهي استقلالي. آن را وسيله ي براي رسيدن به كمال و سعادت ابدي مي-داند نه اين كه خود مال و سرمايه دارايي ارزش ذاتي باشد.

حديث پاياني

رسول خدا(ص) فرمود:«هر گاه مردم فقيرانشان را دشمن دارند (و به آنان چيزي نپردازند) ولي ساختمان بازارهايشان را آباد كنند و براي مال اندوزي به همديگر تبريك گويند، خدا با چهار چيز آنان را هدف مي گيرد: قحط سالي، ستم از جانب سلطان و حاكم، خيانت كارگزاران و يورش دشمنان».

پاورقی:

  1.   علامه محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القران، ج4، ص171.
  2.   آيت ا...مكارم شيرازي، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه،13، ج3، 370.
  3.   الميزان في تفسير القرآن، ج1 ص439.
  4.   بقره، 180.
  5.   قصص، 77.
  6.   فضل بن حسن‏طبرسى، مجمع البيان فى تفسير القرآن‏، ناشر:تهران‏، انتشارات ناصر خسرو، 1372 ش، ج7، ص416؛ آيت ا...جوادي آملي، تفسير موضوعي قرآن كريم، قم، مركز نشر اسراء،1387ش، ص53.
  7.   بقره، 201.
  8.   مائده، 87.
  9.   نهج البلاغه، خ82.
  10.   ابو جعفر، محمد بن يعقوب كلينى،  الكافي، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1407 ه‍ ق، ج‌6، ص: 287
  11.   عز الدين ابوحامد عبد الحميد بن محمد بن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، قم، كتابخانه آيت الله العظمي مرعشي نجفي، 1404ق، ج6، ص227
  12.   محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403، ج75، ص7.
  13.   الكافي، ج5، 72.
  14.   منسوب به امام رضا، على بن موسى عليهما السلام، صحيفة الرضا، مشهد، كنگره جهانى امام رضا عليه السلام، 1406 ه‍ ق، ص: 91.
  15.   در باب رجوع شود به محمد بن على ابن بابويه، من لا يحضره الفقيه، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1413 ق، ج‏3،ص156، كِتَابُ الْمَعِيشَةِ بَابُ الْمَعَايِشِ وَ الْمَكَاسِبِ وَ الْفَوَائِدِ وَ الصِّنَاعَات‏.
  16.   نهج البلاغه، ترجمه¬ي سيد جعفر شهيد، خ155.
  17.   شيخ ، محمد بن حسن حر عاملى، وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، قم، مؤسسة آل البيت عليهم السلام، 1409 ق، ج‏20، ص26.
  18.  عبد الواحد بن محمد تميمى آمدى، غرر الحكم و درر الكلم‏، محقق / مصحح: سيد مهدى‏ رجائى، قم‏، دار الكتاب الإسلامي‏،1410 ق‏، ص779.
  19.   حسن بن على ابن شعبه حرانى، تحف العقول،‏ محقق / مصحح: على اكبر غفارى، قم‏، جامعه مدرسين‏،1404 ق‏، ص199.
  20.   مسعود بن عيسى‏ورام بن أبي فراس، مجموعة ورّام‏، قم‏، مكتبه فقيه‏، 1410 ق‏، ج1، ص10.

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**