جغرافیا و طبیعت

مصاحبه با خانم دکتر معصومه اشرف‌زاده/ جراح و متخصص زنان

**نوشته شده توسط ali halimi**. **ارسال شده در** گزارش و گفتگو

  

 

 سخن صبا: با عرض سلام، احترام و تبریک به‌مناسبت فراغت تان، کسب رتبه‌ای 2 کشوری در بورد تخصصی و دریافت سند تخصص پزشکی، در ابتدا لطفا خود را برای خوانندگان فصل‌نامه سخن صبا، معرفی کنید!

خانم دکتر اشرف‌زاده: با نام خدا و عرض سلام خدمت خوانندگان محترم مجله سخن صبا، معصومه اشرف‌زاده هستم متولد شهر مقدس قم. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همین شهر به‌پایان رساندم. در سال 1388 و از طریق کنکور سراسری در ‌رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران پذیرفته شده و با وجود همه‌ی سختی‌ها و موانع پیش‌رو، این دوره را با موفقیت سپری کردم. در سال 1397ش، در آزمون پذیرش دست‌یار تخصصی، جزو نفرات اول پذیرفته شده و در ‌رشته‌ی جراحی زنان و زایمان دانشگاه علوم پزشکی تهران بودم که طبق مرسوم، نفرات برتر این رشته به‌خاطر سطح علمی و آموزشی بالا، بیمارستان امام خمینی(ره) را برای گذراندن دوره‌ی تخصص خود انتخاب می‌کنند که من هم طی دوره‌ی 4 ساله رزیدنتی در‌این بیمارستان مشغول فعالیت بودم. بعد از پایان دوره نیز در آزمون بورد تخصصی وزارت بهداشت حایز رتبه 2 کشوری شدم.

 سخن صبا: چرا رشته‌ای پزشکی آن هم زنان و زایمان را انتخاب کردید؟ انتخاب شما دلیل خاصی داشت؟

خانم دکتر اشرف‌زاده: هرچند در نوجوانی علاقه‌ای وافری به ادبیات و ادامه‌ای تحصیل در آن رشته را داشتم، ولی با مشاوره خانواده و دوستان تصمیم گرقتم با توجه به نیاز جامعه، رشته‌ی کاربردی‌تری را انتخاب کنم. پزشکی رشته‌ی بود که جذابیت‌های زیادی برایم داشت. نشاط حاصل از مداوای بیماران، فراهم شدن زمینه‌های خدمت بیش‌تر به جامعه ، جایگاه اجتماعی و این‌که از دیرباز در همه‌ی جوامع به طبابت به‌عنوان پیشه‌ای مقدس نگریسته می‌شده و آموزه‌های دینی هم در موارد متعددی به تکریم آن پرداخته، از جمله عواملی بود که در‌این انتخاب نقش داشت. هرچند که شفا دهنده و طبیب واقعی خداست و پزشک و دارو تنها واسطه و وسیله‌ی شفا، ولی همین‌که درد‌مندی با واسطه تو سلامت خود را باز می‌یابد و دستی به شکرانه به آسمان بلند می‌‌کند، بزرگ‌ترین سرمایه برای تو خواهد بود.

در‌ مورد انتخاب رشته‌ی تخصصی، با توجه به رتبه‌ی خوبی‌که در آزمون پذیرش تخصصی کسب کرده بودم، زمینه‌ی انتخاب‌های متنوعی برایم فراهم بود، ولی دو مسئله موجب شد که به انتخاب این رشته، مبادرت نمایم:

اول این‌که می‌دیدم که آمار مرگ و میر مادران و نوزادان در افغانستان جزو بالاترین‌ها در آسیا و جهان است و تأسف می‌خوردم از این‌که چرا در‌این عصر و با وجود این همه پیش‌رفت‌های پزشکی، زنان سرزمینم این قدر باید محروم باشند و جان خود را به‌خاطر مسایلی از دست دهند که قسمت اعظم آن قابل پیش‌گیری است.

دوم این‌که با توجه به شناختی‌که از روحیات و توانایی‌های خودم داشتم و نیز ماهیت این رشته، که ترکیبی از علوم مختلف پزشکی مثل داخلی، جراحی، سونوگرافی و...، است، احساس کردم که می‌توانم در‌این رشته بیش‌ترین خدمت‌رسانی را به مردمم داشته باشم.

سخن صبا: بیش‌ترین مشوق و حامی شما در طول دوران تحصیل کی یا کیا بودند؟

خانم دکتر اشرف‌زاده: پدر، مادر، همسر و بقیه اعضای خانواده، همیشه مشوق من بودند. قطعا طی‌ کردن این مسیر سخت و طولانی، آن هم با وجود دخترانم صهبا و آلاء، بدون حمایت و هم‌کاری همسر و خانواده هیچ‌گاه امکان‌پذیر نبود و قطعا  بخش بزرگی از موفقیت‌هایم را مدیون زحمات این عزیزان هستم. به‌خصوص در ‌دوران تخصص که به علت سنگینی و فشار ناشی از کشیک‌های متعدد و طولانی، گاها پیش می‌آمد چندین هفته نتوانم بچه‌ها را ببینم و در تمام این مدت تحمل مسؤولیت و سختی‌های مراقبت از آن‌ها بر دوش مادر و همسرم بود.

سخن صبا: برای آینده چه برنامه‌ای دارید؟ اگر زمینه‌ای کار در افغانستان فراهم شود، می‌خواهید برگردید؟

خانم دکتر اشرف‌زاده: برنامه‌ای فعلی‌ام این است که بعد از فراهم و مهیا شدن پیش زمینه‌ها، در‌ حرفه‌ی تخصصی خودم به فعالیت بپردازم. در‌ مورد برگشت به افغانستان، در‌ صورت فراهم بودن زمینه‌های یک زندگی عادی و کاری در ‌وطن، فکر نمی‌کنم کسی قلبا مایل به زندگی در‌غربت باشد و مطمئنا در‌هیچ‌جای دنیا آن احساسی را که با بودن در کشور خودت به تو دست می‌دهد، تجربه، نخواهی کرد. به قول شاعر هموطن قنبرعلی تابش:

آدمی پرنده نیست

تا به هرکران که پرکشد، برای او وطن شود،

سرنوشت برگ دارد آدمی،

برگ، وقتی از بلند شاخه‌اش جدا شود،

پایمال عابران کوچه‌ها شود…

ولی در‌ حال حاضر با توجه به واقعیت‌های کشور افغانستان و هم‌چنین محدودیت‌های ناشی از حکومت طالبان، تصمیم‌گیری برای بازگشت خیلی دشوار شده است.

سخن صبا: الآن برای کار از سوی کدام نهاد ایرانی؛ بیمارستان، درمانگاه و...، پیشنهاد هم‌کاری شده‌است؟ تصمیم خود تان چیست؟

خانم دکتر اشرف‌زاده: بله، چند مورد پیشنهاد کاری در تهران، هم در بخش خصوصی و هم به‌عنوان عضو هیئت علمی برایم مطرح شده‌است، ولی واقعیت این است که متأسفانه مراحل قانونی برای اعطای مجوز کار به خصوص به‌عنوان عضو هیئت علمی در ‌دانشگاه‌های ایران آنقدر برای اتباع خارجی طولانی و سخت‌گیرانه است که عملا انسان عطایش را به لقایش می‌بخشد لذا فعلا به‌خاطر شرایط خانوادگی ترجیح می‌دهم در قم فعالیت داشته باشم. در‌ حال حاضر از مراکز درمانی خصوصی و دولتی قم پیشنهاد کاری و اعلام نیاز داشته‌ام و منتظر تکمیل مراحل قانونی برای صدور مجوز کار هستم.

سخن صبا: چنان‌چه شاید در جریان باشید، در مالستان یک بیمارستان نسبتا خوبی با هزینه‌ای شخصی مردم، خییران و سرمایه‌داران منطقه ساخته شده‌است آیا حاضرید در آن‌جا کار کنید؟

خانم دکتر اشرف‌زاده: صد البته که فعالیت در چنین بیمارستان‌ها و خدمت به بیماران منطقه، برایم افتخار است و سال‌هاست که مشتاق و چشم انتظار فراهم شدن چنین فرصتی هستم. در‌ مورد امکانات سخت‌افزاری و  نیروی انسانی بیمارستان مورد اشاره، اطلاعات دقیقی ندارم، ولی واقعیت این است که فعالیت‌های پزشکی به‌ویژه جراحی، نیازمند یک کار گروهی است که فقط با هم‌کاری بین حرفه‌ای و وجود افرادی با توانایی‌های مکمل به نتیجه مطلوب منتهی خواهد شد و صرف وجود امکانات، اما بدون بهره‌مندی از افراد متخصص و یا بالعکس، اهداف پیش بینی شده قابل دستیابی نخواهد بود.

سخن صبا: از دوران تحصیل؛ مشکلات که در مسیر تحصیل داشته‌اید و خاطرات تلخ و شیرین آن بگویید!

خانم دکتر اشرف‌زاده: خوش‌بختانه الآن شرایط تحصیل برای افغانستانی‌های مقیم ایران خیلی بهتر از گذشته است. سالیانی نه چندان دور، سرنوشت خیلی از جوانان هموطن، متأثر از اعمال بعضی از قوانین سلیقه‌ای و مقطعی در‌ این زمینه شد و چه بسا آروزی تحصیل به دل بسیاری ماند... در ‌دوران تحصیل برای خود من هم بارها مشکلات کوچک و بزرگ - تنها به‌خاطر افغانستانی بودنم - پیش‌آمد و این مسیر همواره برای من، ناهموارتر از دوستان ایرانی‌ام بود، ولی با لطف خدا هیچ‌کدام از مشکلات، نتوانستند مانع پیش‌رفتم باشند.

در ‌مورد خاطرات، باید بگویم که من همیشه از دیدن وضعیت بیماران افغانستانی مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی(ره) متأثر می‌شدم. چون بیش‌تر آن‌ها به دلیل شرایط وخیم بیماری و عدم پذیرش در‌ سایر مراکز به آن‌جا می‌‌آمدند و هم این‌که رنج آن‌ها - مثل بیماران ایرانی - فقط رنج بیماری نبود؛ اکثرا بیمه درمانی نداشتند و مجبور به پرداخت هزینه‌های چند برابری می‌شدند. بارها  پیش‌آمد که وقتی با این بیماران صحبت می‌کردم و می‌گفتم: من هموطن شما هستم، باور این‌که پزشکی از خودشان در آن‌جا باشد، احساس رضایت و امنیتی‌که به واسطه آن پیدا می‌کردند، واکنش‌های خوشایندی که داشتند و… از زیباترین خاطراتی است که به یاد دارم.

سخن صبا: در اخیر نکته‌ای که در سئوالات نیامده و لازم به ذکر باشد، چیست؟ و شما به‌عنوان یک متخصص، چه پیامی برای دانشجویان افغانستانی در داخل و خارج دارید؟

خانم دکتر اشرف‌زاده: به‌عنوان عضو کوچکی از جامعه علمی کشور، توصیه‌ام به جوانان و دانشجویان هموطن این است که هرچند راه و مسیر پیش‌رفت و ترقی برای ما دشوارتر است، ولی با توکل، تلاش و پشت‌کار، هیچ چیزی دست نیافتنی نخواهد بود. همیشه باید خود ما فرصت‌ها و شانس‌ها را بسازیم نه این‌که در انتظار آن بنشینیم؛ منتظر هیچ دستی در هیچ جای دنیا نباشیم؛ اشک‌های خود را با دست‌های خود پاک کنیم، همیشه هستند کسانی‌که نمی‌خواهند پرواز تو را ببینند، تو به پرواز فکر کن نه به آن‌ها...

با آرزوی سلامتی و شادی توأم با امنیت و آرامش برای مردم کشورم، در پایان بازهم از دست اندرکاران محترم مجله سخن صبا، که این فرصت را به من دادند تا از این قاب با مخاطبان شان صحبت کنم، صمیمانه تقدیر و تشکر می‌کنم و در ‌راستای اهداف و رسالت‌های شان، بهترین‌ها را آرزومندم.

منبع: فصلنامه سخن صبا، تابستان و خزان 1401، ش43-42

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**