سخن صبا 44

مقام عرفانی پيامبر اکرم (ص) باتاکید بر آرای امام خمینی ره

**نوشته شده توسط حسین صالحی/ فوق لیسانس کلام اسلامی/فصلنامه سخن صبا/شماره اول/1389**. **ارسال شده در** دین و مذهب

چکیده:جایگاه، مقام و موقعیت پیامبر(ص) در نظام هستی برای هر متدینی ارزش برتر پژوهشی و برازندگی تحقیقی دارد؛ اما بررسی آن موضوع مقدس از زاویه نگاه عرفان ناب اسلامی و شیعی، با بررسی نگاه امام خمینی (ره) که سرآمد علوم عقلی و نقلی است، زیبندگی فرازمندتری می یابد؛ زیرا امام (ره) بین عرفان و سیاست پیوند عمیقی قائل بوده و در این مسیر گام های استوار عملی بر می دارد و پیامبران و رهبران الهی را سرآمد عرفای واقعی معرفی می نماید. در این نگاه، پیامبر خاتم (ص) به عنوان نخستین آفریده الهی و عصاره و مبدأ و منتهای نبوت و مظهر اسم اعظم حق معرفی می شود؛ برتری پیامبر(ص) بر فرشتگان و همچنین احاطه قیومیه ی پیامبر(ص) نسبت به مخلوقات و جامعیت و برتری پیامبر(ص) بر تمامی ساکنین عالم جبروت از مسائل مطرح در این نگاه و نوشتار است، که با شرح حدیثی از سوی امام (ره) در باره برتری پیامبر خاتم(ص) و ائمه معصومین(ع) نسبت به سائر انبیا ادامه می. یابد؛ زیرا نبوت و امامت در ولایت بهم می. پیوندند که مرتبه اعلای آن در وجود پیامبر اکرم(ص) و به تبع ایشان امامان معصوم(ع) تجلی یافته است. از نظر امام، انبیای الهی دارای مراتب متفاوت هستند از جمله در تجلی مقام جمال و جلال و مظهریت اسمای حق، این تفاوت، بروز و نمود بارز تری می یابد. رجعت به سوی خلق و حفظ حدود الهی از شئون انبیاست. نبوت خاتم(ص) روح نبوت ها و شخص ایشان عصاره انسانیت و خلقت است. از جمله مسائلی که در جایگاه و مراتب انبیاء در بیان امام، مطرح می گردد، لزوم اسفار اربعه معنویه برای پیامبر می باشد که در این مرحله نیز، مراتب متفاوتی برای پیامبران مطرح می گردد. و جایگاه پیامبر خاتم(ص)، در رأس آن مراتب قرار دارد. جامعیت، واسطه فیض الهی، نگین نبوت بودن و عصاره انسانیت و خلقت، نخستین آفریده الهی و تجلی و مظهر اسم اعظم “الله”، از ویژگی های بر جسته پیامبر خاتم(ص) است که برای آن حضرت جایگاه بس بلندی را تداعی می نماید.

کلید واژه ها:  پیامبر(ص). اسم اعظم، انبیا، امام خمینی، عرفان اسلامی.

 

مقدمه

پیامبران(ع) به طور عام و پیامبر خاتم(ص) به طور خاص، یگانه منبع و واسطه اصلی فیض حق و رابط میان حق و خلق اند. که دینداران قوانین و احکام دنیایی و دینی خویش را وامدار زحمات رسولان الهی و بخصوص رسول خاتم(ص) می باشند. اهمیت مسئله بر کسی پوشیده نیست و عرضه و انجام تحقیقات ژرف از سوی دانشوران ژرف اندیش از همه نحلههای علمی گویای این واقعیت می باشد، از همین رو اندیشمندان نحلههای مختلف فکری در باره ابعاد شخصیت و جایگاه پیامبران، بخصوص سید و خاتم رسولان، توجه داشته اند. در این میان، امام خمینی(ره) به این مسئله توجه ویژه داشته است. از آنجایی که وی به شئون و جوانب مختلف شخصیت و جایگاه پیامبر(ص) با نگاه عمیق عرفانی پرداخته و از فیض عقل و تحفه نقل در کنار هم بهره برده است، نگاه جامع به جایگاه پیامبر(ص) و شئون و وظایف پیامبر(ص) دارد. و ما نیز به لحاظ همین جامع نگری، مسأله مهم مربوط به جایگاه پیامبر اکرم(ص) را از نظر ایشان بررسی نمودیم. بدیهی است، با روشن شدن جایگاه پیامبر(ص) در عالم هستی و تبیین و تعمیق و بررسی دقیق آن زمینه بحث‌هایی از شئونات مختلف و وظایف و مسئولیت‌های پیامبر(ص)، نیز فراهم خواهدشد.

حقیقت پیامبر اكرم(ص) نخستین جلوه آفرینش

برخی از حقیقت وجودی رسول اکرم(ص) به عنوان جوهر و حقیقت نبوّت یاد کرده و حقیقت محمدیه را به کتاب مبین تعبیر نموده اند که آیات حکمت و معرفت در آن درج گردیده است. در وجه دیگر، وجود رسول الله(ص) را بعینه صراط مستقیم دانسته است، که رسیدن به معرفت حق تعالی جز از طریق معرفت به حقیقت او ممکن نیست. (بانوی اصفهانی، مخزن العرفان فی تفسیر القرآن، ج1، ص 63؛ همان، ج12، ص 401).

امام خمینی(ره) به عنوان صاحب نظر در فلسفه و هم به عنوان یک عارف، با الهام از آموزه‌های دینی، می فرماید: “...ذات مقدس حق ـ جل و علا ـ به حسب تجلی به اسم اعظم و مقام احدیت جمع... در مرآت عقل اول به جمیع شئون و مقام جامعیت تجلی فرمود؛ و از این سبب همین اول مخلوق را به نور مقدس نبی ختمی... تعبیر نموده‌اند چنانچه در حدیث است از رسول خدا كه: “اول مخلوق، نور من است”. (مجلسی، بحار الانوار، ج15 ص24 ح44،) و در بعضی روایات “اول مخلوق روح من است” (همان، ج54 ص309 ح4)؛ (امام خمینی (ره)، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص29)

طبق بیان امام خمینی(ره) ذات مقدس حق تعالی در مقام احدیت به اسم اعظم”الله” تجلی نموده وانگهی در مرآت و آینه عقل اول، حقیقت محمدیه تجلی نمود.

احاطه قیومیه پیامبر(ص) نسبت به مخلوقات

این كه حضرت رسول(ص) فرمود: “خداوند موجودی برتر از من نیافریده است”، اشاره به افضلیت آن حضرت(ص) در مقام تعین خلقی اوست. تحقیقا وجود مقدس پیامبر(ص) در نشئه خلقت و آفرینش اولین تعین و نزدیك‌ترین مخلوق به اسم اعظم است كه اسم اعظم امام ائمه اسماء و صفات است. و گرنه به لحاظ مقام ولایت كلی و برزخیت كبری كه در قرآن از آن به مقام “دنی فتدلّی” یاد شده و در اصطلاح عرفانی از آن به “وجود انبساطی اطلاقی” و “وجه الله الاعظم و باقی” و مانند آن یاد می‌شود، همه موجودات و تعینات در حقیقت وجود او مستهلك‌اند و اساساً چیزی از مخلوقات را نسبتی با او نیست؛ زیرا او بر همه احاطه قیومیه دارد، لذا افضلیت معنا ندارد و اولین و آخرین تصور نمی‌شود، بلكه او اول است در عین آخر بودن، و آخر است در عین اول بودن، به همان وجهی كه باطن است، ظاهر است( امام خمینی (ره)، مصباح الهدایه ص75)

امام خمینی(ره) با تكیه بر آموزه‌های دینی و نكات دقیق عرفانی فضیلت پیامبر(ص) بر سایر مخلوقات را در نشئه خلقت بیان می کند. وی به لحاظ ولایت كلّی همه تعینات را پرتوی از نور وجود او دانسته و احاطه قیومیه برای پیامبر(ص) قائل است زیرا حقیقت نوری پیامبر(ص) تجلی اسم اعظم”الله” بوده، و صادر نخستین و اولین تجلی عالم وجود است.

جامعیت پیامبر(ص)

از مسائل مهمی كه در روایات نیز مطرح شده است، برتری انبیای الهی بر فرشتگان می باشد. این آموزه دینی در آثار امام خمینی(ره) نیز به خوبی جلوه نموده است. امام خمینی(ره) در كتاب مصباح الهدایه حدیث مفصلی را مطرح می‌نماید. آنگاه به توضیح نكات كلیدی آن در برتری پیامبر(ص) بر فرشته‌ها می‌پردازد. حدیث این است: امیرالمؤمنین(ع) از رسول خدا(ص) روایت می‌نماید: “ما خلق الله خلقاً افضل منی و لا اكرم علیه منی” قال علی علیه السلام، فقلت: یا رسول الله فانت افضل أم جبرئیل؟ فقال(ص): یا علی، ان الله تبارك و تعالی فضّل انبیائه المرسین علی ملائكة المقرّبین و فضّلنی علی جمیع النبیین و المرسلین...” (عیون اخبار الرضا7 ج1 ص204، ح22)؛ (امام خمینی (ره)، مصباح الهدایه ص72 ـ 73.) خداوند مخلوقی برتر از من نیافریده است و كرامت بیشتری از من به او نداده است، به رسول خدا گفتم: آیا شما برتر هستید یا جبرئیل؟ حضرت فرمود: ای علی! خداوند متعال انبیا مرسلین را بر فرشتگان مقرّب فضیلت داد و مرا بر همه انبیا و پیامبران فضیلت بخشیده است”.

امام خمینی(ره) درباره پرسش امیرالمؤمنین(ع) از رسول اكرم(ص) به اینكه آن حضرت افضل است یا جبرئیل؟ می گوید: این بیان برای كشف حقایق نسبت به بقیه خلایق است والّا امیرالمؤمنین(ع) و رسول اكرم(ص) در نشئه عقلی حقایق را از رسول الله دریافته است؛ زیرا هر دو نور واحد هستند. امام خمینی برای رسول خدا(ص) مقام احدیت جمع حقایق غیبیه و شهادتیه را قائل می‌شود و نسبت رسول خدا(ص) با مردم را همانند نسبت اسم اعظم الله به سایر اسماء و صفات الهی می‌داند همان گونه كه اسم اعظم جامع همه اسماء و صفات و محیط بر همه است، پیامبر اکرم (ص)، نیز از چنین جامعیتی برخوردار است. ( امام خمینی (ره)، مصباح الهدایه، ص75 – 76)

به عقیده امام خمینی برتری پیامبر(ص) به فرشتگان و انسانها برتری اعتباری، قرار دادی و تشریفاتی نیست، مثل فضیلت سلطان بر رعیت، بلكه یك نوع فضیلت حقیقی و از كمالات وجودی است كه ناشی از احاطه كامل و تسلط قیومی آن حضرت است، كه این احاطه و تسلط، پرتو و سایه‌ای از احاطه اسم اعظم “الله” بر سایر اسماء و صفات الهی است. همانگونه كه اسم اعظم “الله” محیط شرافتش بر دیگر اسماء، شرافت تشریفاتی و اعتباری نیست، همچنین پیامبرِ(ص) هر عصر و مخصوصاً پیامبر ما(ص) كه مربوب امام ائمه اسماء و صفات (اسم اعظم الله) است، ریاست تامه بر همه امت‌های گذشته و آینده از آن اوست و بلكه همه نبوت‌ها از شئون نبوت اوست و نبوت او دائره بزرگی است كه بر همه دائره‌های كلی و جزئی و بزرگ و كوچك احاطه دارد. ( امام خمینی (ره)، مصباح الهدایه، ص 76 – 77)

فضیلت پیامبر خاتم(ص) و ائمه(ع)

امام خمینی(ره) به توضیح جملهای دیگر از حدیث پیامبر(ص) می‌پردازد كه هم مرتبه برتر پیامبر خاتم(ص) را می‌رساند و هم اینكه امامان معصوم(ع) از این فضیلت بهره‌مند هستند، همانگونه كه پیامبر خاتم(ص) نسبت به سایر انبیای الهی از فضیلت بیشتر برخوردار است و مظهر اسم اعظم “الله” است كه اسم جامع الهی و محیط بر سایر اسماء الهی است، حضرت علی(ع) و ائمه اطهار(ع) نیز به خاطر اینكه حقیقت نوری واحدی با پیامبر خاتم(ص) دارند از چنین فضیلتی برخوردار هستند امام خمینی(ره) در مصابح الهدایه می فرماید: قوله(ص): و الفضل بعدی لك و للائمة من بعدك إشارة الی ما ذكرنا من أنّ مرتبة وجوده(ع) و وجود سائر الائمه: بالنسبه إلی النبی(ص) مرتبة الروح من النفس الناطقه الانسانیة؛ و رتبة سائر الانبیا و الاولیا رتبة سائر القوی النازلة منه... و كل فضیلة و كمال و شرف فی المملكة الانسانیة ثابتة للمرتبة الروحیة و منها یصل الفیض إلی سائر القوی و المراتب”( امام خمینی (ره)، مصباح الهدایه، ص 77)؛ اینکه پیامبر(ص) فرمود: پس از من برتری از آنِ تو و امامان بعد از تو است. اشاره به آن است كه مرتبه وجودی امیرالمؤمنین و دیگر امامان علیهم السلام نسبت به پیامبر(ص)، مرتبه روح نسبت به نفس ناطقه انسانی است و مرتبه دیگر انبیا و اولیاء نسبت به رسول الله(ص) مرتبه دیگر قوایی است نازل از نفس... و تمامی فضیلت و كمال و شرافت در مملكت وجود انسانی، از آن مرتبه روح است و از روح است كه به دیگر قوا و مراتب وجود انسانی، فیض می‌رسد.

نكته دیگر راجع به دیگر انبیا و اولیاء است كه مرتبه آنان از نگاه حقیقت نوری پایین‌تر از مرتبه پیامبر(ص) و ائمه اطهار دانسته شده است، كه این مسئله قابل توضیح بیشتر است؛ گرچه امام خمینی(ره) در ذیل همان مبحث با استناد به فرمایش امام علی(ع): “كنت مع الانبیا سرّاً و مع رسول الله جهراً” ؛ من با پیامبران در نهان همراه بودم و با رسول خدا در آشكار”.( ر.ک.امام خمینی (ره)، مصباح الهدایه، ص77)

این معیت و همراهی امام علی(ع) را نسبت به دیگر پیامبران، همراهی “قیومی” می‌داند و نسبت به رسول خدا، همراهی تقوّمی؛ یعنی امام علی(ع) از نگاه حقیقت نوری و همراهی‌اش با رسول خدا(ص) در این مقام، نسبت به پیامبران احاطه و قیومیت دارد اما نسبت به رسول خدا(ص)، تمكن قوام وجود علی(ع) به حقیقت وجودی پیامبر خاتم(ص) است كه او مظهر اسم اعظم الهی است كه قبلا ذكر گردید.

امام در باره فضیلت پیامبر(ص) اسلام نسبت به دیگر انبیا نیز می گوید: “در میان اسمای الهی اسم “الله” کاملتر است و در میان مظاهر، انسان کامل و در میان شرایع، شریعت انسان کامل، کاملترین است، و کمال شریعت انسان کامل به ولایت است... و لذا [ وجود مبارک رسول اکرم (ص)] نبی بود در حالی که آدم بین آب و گل بود؛ بلکه نه آبی بود ونه گلی و[ حضرتش] با آدم و نوح و غیر آن ها از انبیا (ع) بود”. (امام خمینی (ره)، شرح دعاءالسحر، ص 66 – 68)

پیوستگی پیامبری و امامت به “ولایت”

به عقیده امام خمینی(ره) ولایت باطن نبوت است . و این پیوستگی آثار و بركات علمی و عملی بسیاری دارد: “ما قائل به این هستیم كه نور نبوت و نور امامت از صدر خلقت بوده است و تا آخر خواهد بود.( صحیفه امام، ج20 ، ص250) این سخن امام خمینی(ره) تكیه‌گاه روایی دارد و مبتنی بر آموزه‌هایی از متون دین و متكی بر فرمایش معصومین(ع) است.

امام خمینی(ره) همراهی نور نبوت و امامت را در گستره بیشتری نیز بیان می‌نماید و هر دو را در عالم غیب و شهادت با هم و تجلی یك حقیقت به نام “ولایت” می‌داند و در كلام دیگرش چنین می‌گوید: “این دو بزرگوار در عوالم غیب با هم بودند، متحد بودند و در شهادت در این عالم، یكی مظهر آن غیب مطلق است در بعثت و یكی مظهر آن غیب مطلق است در امامت؛ “امامت” و “بعثت” دو امر هستند كه این‌ها به ظهور آن معنویت بزرگ عام است و آن ولایت است... و این دو بزرگوار همان طوری كه در عالم غیب و غیبِ غیب با هم بودند و متحد بودند. در عالم هم كه آمدند... این اخوت داشتند و... یك بودند”. (صحیفه امام، ج20 ص 233- 232)

نكته این است كه “ولایت”، حقیقتی است كه دو مظهر دارد، یكی “نبوت” و دیگری “امامت”. نعمت “ولایت” كه در طول ولایت تامه الهی است،” با بعثت و رسالت، در كسوت نبوت تجلی كرد و امامت ائمه معصومین (ع) نیز ادامه تجلی همان حقیقت الهی است و این دو مظهر حكایت از یك حقیقت دارند.

امام خمینی(ره) میگوید: در یك نظم منطقی دیگر بین هر نبی و جانشین او سنخیت و هم طرازی قائل می‌شود؛ یعنی همانگونه كه نبوت پیامبر خاتم(ص) جامع همه نبوت‌ها است، امامت كه تداوم نبوت اوست نیز از چنین جامعیتی برخوردار است؛ زیرا كه میراث‌دار همه كمالات، وظایف و مسئولیت‌های پیامبر خاتم(ص) است. حضرت امام خمینی(ره) در این باره می‌گوید: “آن كه به تمام اسماء و صفات رسیده است، نبوت ختمیه دارد و آن كه از طریق صفت محدود و خاصی رسیده است، نبوت محدود پیدا می‌كند و از طریق همان صفتی كه از طریق او رسیده، مردم را به حق دعوت می‌كند، مثل حضرت یحیی كه از راه خوف رسیده بود و مردم را از راه انذار و تخویف دعوت می‌نمود و حضرت موسی و عیسی كه از راه اسمی جامع‌تر از آن رسیده بودند نبوت شان جامع‌تر گردید تا وجود شریف ختمی مرتبت(ص) كه از تمام اوصاف و اسماء رسیده بود، نبوت ختمیه پیدا نمود” (اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی (س)، ج 2 ص247)

امام خمینی(ره): انبیای الهی، هر كدام دارای مرتبه خاصی هستند و این به لحاظ آن است كه هر كدام از آن‌ها روی مصلحت الهی و ظرفیت وجودی كه دارند، مظهر برخی از اسماء و اوصاف الهی است و از منظر همان اسم و وصف الهی به راهنمایی انسان‌ها می‌پردازند، اما خاتم پیامبران تجلی تمامی اسماء و صفات الهی بوده و ما قبلا آوردیم كه پیامبر اكرم(ص) مظهر اسم اعظم “الله” است كه جامع همه اسماء الهی است، از این رو روشنگری و احاطه او نیز به همان میزان گسترده و تام است و از این جهت است كه وصف “خاتم پیامبران” را نصیب خود می‌سازد.

امام خمینی(ره) در ادامه به این نكته می‌پردازند كه هر پیامبری كه نبوت او از جامعیت برخوردار باشد، نیابت از آن نیز باید به همان جامعیت باشد؛ زیرا كه ولایت انبیا به تبع پیامبری رسیده كه از او نیابت می‌كند لذا ولایت حضرت علی(ع) را كه وصی پیامبر خاتم(ص) بوده، ولایت تام و ختمیه می‌داند. (همان؛ نیز ر.ك: امام خمینی (ره)، تعلیقات علی شرح فصوص الحكم و مصباح الانس، ص41- 0)

سخن امام خمینی(ره) در تقریرات فلسفه اینگونه ادامه پیدا می‌كند: “و چون حضرت رسول(ص) نبوت جامعه داشته و ایشان به صفاتی كه انبیای سلف رسیده بودند، با جامعیت دیگری رسیده بود، لذا ولایتی هم كه باطن نبوت ایشان بوده، جامع می‌باشد. پس اگر نبوت ایشان، جامع تمام نبوات سلف بوده، ولایت نبوت ایشان هم جامع جمیع نبوات خواهد بود”.(همان)

از نظر امام (ره) پیامبران الهی طبیب های نفوس و مربیان ارواح‌ اند كه شاگردان حق را از تاریكی‌ها به نور و از نقص به كمال می رسانند. (امام خمینی(ره)، طلب و اراده، ص 157)

و پیامبر و ائمه، واسطه‌های میان حق و خلق‌اند و روابط فی ما بین حضرت وحدت محض و كثرت تفصیلی هستند. آنان واسطه اصل وجود و مظهر رحمت رحمانیه‌اند كه رحمت رحمانیه اصل وجود را افاضه می‌كند بلكه رحمت رحمانی، خود مقام ولایت آن‌ها است و بلكه آنان اسم اعظم الهی هستند كه اسم رحمن و رحیم تابع اسم اعظم‌اند. (امام خمینی (ره)، مصباح الهدایه، ترجمه فهری، ص 180)

مراتب انبیاء در مقام تجلی صفات جمال و جلال حق

امام (ره) در بیان جمع بین خوف و رجا در مقام تبیین جایگاه انبیای الهی می‌پردازد:

الف: ایشان قلب حضرت عیسی(ع) را از قلوبی می‌داند که در آن رجاء بر خوف غلبه داشته و تجلیات جمال بر تجلیات جلال غالب است. ( نیز.ر.ک. قیصری، شرح قصوص الحکم، فص یحیوی، ص398-399.)

ب: امام، طایفه دیگر از قلوب را بر عکس آن مطرح می‌نماید که تجلیات جلال در آن بر تجلیات جمال غالب است و از آن به قلب یحوی(ع) مثال می‌آورد که در آن خوف بر رجا غلبه داشته و از این مسیر به هدایت مردم می‌پرداخت.

ج: سومین قلب از نظر امام. قلوبی است جامع تجلیات جمال و جلال است به طور اعتدال، تعبیر امام(ره) برای صاحب این قلب چنین است: “ و صاحب این قلب جمعی احدی احمدی، خاتم دایره کمال و جامع ولایت مطلقه و نبوت مطلقه است و آن به خاتم نبوات و مرجع و مآب ولایات است”. ( امام خمینی(ره)، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص143) در بیان امام(ره) به روشنی تفاوت مراتب انبیا در تجلی صفات جمال و جلال الهی مطرح شده است که از میان انبیا فقط رسول اکرم (ص) جامع درمظهریت صفات جمال و جلال الهی به طور اعتدالی و برابر است و این نشان کمال وجودی آن حضرت است که با توجه به آن، ولایت و نبوت مطلقه از آن ایشان است. و سِرّ خاتمیت آن حضرت نیز در این جامعیت و کمال وجودی او نهفته است.

انبیا و درک همزمان وحدت و کثرت

امام خمینی(ره) مردم را به چند گروه تقسیم می‌نماید:

الف) گروه محجوبان: انسان‌های که گرفتار حجاب ظلمانی طبیعت هستند مثل اکثر انسان‌ها که به خاطر مسائل مادی باهم درگیر هستند؛

ب) گروه سالکان: انسان‌های مسافر به سوی خدا و مهاجرین به سوی بارگاه قدس الهی؛

ج) گروه واصلان: که از حجاب های کثرت خارج و اشتغال به حق دارند و از برای آن‌ها محو مطلق حاصل شده است؛

د) گروه راجعان الی الخلق: که سِمت مکمّلیت و ‌ها دویت دارند، چون انبیای عظام و اوصیای آن‌ها علیهم السلام، این طایفه با آن‌که در کثرت، واقع و به ارشاد خلق مشغولند، کثرت، حجاب آن‌ها نیست. (امام خمینی(ره)، آداب الصلوه، ص282-281؛ نبوت از دیدگاه امام خمینی(ره)، ص51-52.)

از نظر امام(ره) انبیای الهی هم کثرت را با حقایق شان درک می‌کنند و هم وحدت را و هیچ‌کدام حجاب برای آن‌ها نمی‌گردد و اشتغال به یکی، آنان را از دیگری غافل نمی‌سازد و ما قبلاً فرمایش امام را ذکر کردیم که حقیقت و ماهیت نبی رادر درک همزمان وحدت و کثرت دانستند. (امام خمینی(ره)، تقریرات فلسفه، ج3، ص352؛ نبوت از دیدگاه امام خمینی(ره)، ص39-40)

پیامبری و حفظ اعتدال و حدود الهی

پیامبران الهی برای هدایت انسان‌ها جهت سوق دادن آن‌ها به سوی مقصد واحد و عبودیت خدا گسیل داشته شده‌اند، آن‌ها اولی به این هستند که حدود و قوانین الهی را حفظ نمایند و هیچگاه از حد اعتدال خارج نشوند و جامعه انسانی را هم نگذارند که از حد اعتدال خارج گردند. امام خمینی(ره) شأن و جایگاه پیامبر(ص) را در رعایت حدود الهی می‌داند؛ چه در نشئه عالم نوری که واسطه فیض وجودی است و چه درعالم ملک که باز هم واسطه فیض و برکات الهی به مخلوقات خداوند در روی زمین است، در همه نشئه‌ها و عوالم وجود، شأن نبی و پیامبر خدا آن است که حدود الهی را حفظ نموده و جامعه را نگذارد از حد اعتدال خارج گردد. از نظر امام خمینی(ره) پیامبر با دو اسم (حکم و عدل) ظاهر می‌شود و به عنوان انسان کامل مظهر اسما الهی است. (امام خمینی(ره)، مصباح الهدایه، ص41؛نبوت از دیدگاه امام خمینی(ره)، ص38-39)

در منظومه فکری امام خمینی(ره)، همه عالم پیکره بهم پیوسته است و انسان عصاره عالم خلقت است، انبیا در این میان سرآمد و نمونه عالی انسانیت اند که تمام ابعاد زندگی آنان جنبه الهی داشته و خواسته آنان نیز الهی کردن همه ابعاد عالم و همه ابعاد انسان بوده است؛ امام در این باره می گوید: “آن چیزى كه انبیا مى‏خواستند. این بود كه همه امور را الهى كنند؛ تمام ابعاد عالم را و تمام ابعاد انسان را، كه خلاصه عالم است؛ عصاره عالم است. انبیا براى این آمدند كه همه اینها را الهى كنند. یعنى انسان، كه خلاصه و عصاره عالم است، یك انسان الهى بشود كه وقتى كه هر كارى مى‏كند روى جنبه الهیت بكند. انبیا این طور بودند كه معاشرتهایشان هم جنبه الهى داشته است؛ ازدواجهاشان هم جنبه الهى داشته؛ همه چیزهایشان؛ هر جهتى كه ما به نظرمان یك جهت مادى حیوانى هست آنها این جنبه را انسانى، این جنبه را الهى كرده‏اند. اگر جنگ مى‏كنند، جنگهایشان الهى است و براى اوست. اگر صلح مى‏كنند صلح هایشان هم الهى است و براى اوست”. (صحیفه امام،، ج 8، ص 62؛ نیز برای اطلاع بیشترر.ک. همان، ج 19، ص 11؛ ج 13، ص 228؛ ج 20، ص 298) .ازنظر امام انبیا و رسولان الهی آمدند، تا خدایی بودن را ذاتی و قلبی بشر کنند. (اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی(س)، ، ج 3، ص 344.)

نبوت پیامبر خاتم(ص) روح نبوت‌ها

امام(ره) بعد از بیان کیفیت سلوک و عبودیت و محو شدن سالک به حق، و رنگ باختن هر چیزی جز حق، به اختلاف مراتب انبیاء و اولیای الهی به حسب اختلاف تجلی اسماء الهی به آنان می گوید: “...ولی مطلق کسی است که از حضرت ذات به حسب مقام جمعی و اسم اعظم جامع که رب اسماء و اعیان است، ظهور نماید و “ولایت احدیه احمدیه جمعیه” مظهر اسم احدی جمعی است و دیگر اولیاء مظاهر ولایت و تجلیگاه ‌های اویند، چنانچه همه نبوت‌ها مظاهر نبوت اویند و هردعوتی، دعوت به سوی او، بلکه بعینه دعوت آن حضرت است. پس همانگونه که در ازل و ابد، هیچ تجلی ای جز تجلی به اسم اعظم... وجود ندارد به همان ترتیب هیچ نبوت، ولایت و امامتی نیز جز نبوت و امامت و ولایت حضرتش نیست... الله تعالی همان “هوی” مطلق و پیامبر خاتم(ص) “ولی مطلق” است.” (امام خمینی(ره)، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص39-41؛ نبوت از دیگاه امام خمینی(ره)، ص54-55).

جامعیت رسالت رسول خاتم(ص)

امام خمینی(ره) با اشاره به جایگاه حقیقی پیامبر خاتم(ص) و تکیه بر فرمایشات آن حضرت که نخستین چیزی که خداوند آفرید نور من یا روح من بود ایمان به رسالت آن حضرت را در نهاد تمامی موجودات می‌داند، به گونه‌ای که سالکان جبروت و انوار قاهره و قلم‌های عالیه الهی نخستین کسانی بودند که به رسول غیبی و ولی حقیقی(پیامبر اسلام(ص) ایمان آوردند و همین گونه به ترتیب سیر نزولی وجودی از عالی تا سافل ایمان آوردن به این رسول الهی ادامه پیدا کرد تا به عالم ماده و ساکنان زمین رسید. امام این معنا را یکی از معانی فرمایش رسول خاتم(ص) می‌داند که فرمود: آدم و هر آنکه غیر اوست، در زیر لوای من هستند. (امام خمینی(ره)، مصباح الهدایه، ص55؛ نبوت از دیدگاه امام خمینی(س)، تبیان دفتر 41، ص33-34)

همچنین یکی از معانی عرضه نمودن ولایت به جمیع موجودات همین جایگاه رسول خاتم(ص) و ایمان آوردن جمیع موجودات به رسالت اوست. از نظر امام خمینی(ره) مسئله پیامبری و نبوت یک پروسه منظم است که ابتدا و انتهای آن به رسول خاتم(ص) مربوط می‌شود یعنی پیامبر خاتم(ص) نخستین آفریده الهی است که از آن به عقل اول، حقیقت محمدیه و صادر نخستین یاد می‌گردد و فرستادن این همه پیامبران که به یک صد و بیست و چهار هزار پیغمر مشهور است همه برای این آمدند تا زمینه را آماده کنند برای ظهور ملکی حضرت رسول اکرم(ص) و شأن پیامبر خاتم(ص) آن‌قدر بزرگ است که تمامی موجودات در سیر صعودی و نزولی به او ایمان آوردند و این ایمان آوردن موجودات به معنای پذیرفتن ولایت باطنی آن حضرت است که امام در ادامه می‌فرماید: “اما نپذیرفتن ایمان به این رسالت یا ولایت از جانب بعضی موجودات آن گونه که در حدیث بدان اشاره شد. (مجلسی، بحارالانوار، ج27، ص281، کتاب الامامه، ج17، حدیث3و5،ر.ک، نبوت، پیشین، ص33) مبتنی بر نقصان قابل و[نقص] استعداد [او] در قبول کمال است نه [مبنی] بر عدم قبول به طور مطلق حتی در مقام وجود بلکه،[این عدم پذیرش] در مقام کمال وجود است، و به بیان دیگر[در این جا] قبول مقام رحمانیت و عدم قبول مقام رحیمیت[صورت پذیرفته] و گرنه هر موجودی به میزان گستره و دامنه ی وجودی و قابلیت خود، و لایت و خلافت باطنیه را پذیرفته است. (امام خمینی(ره)،مصباح الهدایه، ص55؛ نبوت از دیدگاه امام خمینی(ره)، ص35)

امام(ره) در ادامه به مفادآیه 72 سوره احزاب اشاره می نماید که عرضه امانت به کوه هاست که آنها به خاطر محدودیت وجودی شان از پذیرفتن آن استنکاف میکنند اما انسان “ظلوم و جهول” آنرامی پیذیرد، امام خمینی(ره) ظلوم بودن انسان را به معنای حقیقت اطلاقی و تجاوز از حدودات و تعینات و جهولیت انسان را به فناء از فناء معنی می نماید، انسان کامل وقتی به مقام “قاب قوسین” رسید امانت را به حقیقت اطلاقی آن پذیرفت پس بیاندیش در فرمود حق “اوادنی” (همان)

لزوم توجه به اسفار اربعه پیامبران

امام(ره) ابتدا دیدگاه عارف کامل آقا محمدرضا قمشهای (ره) را پیرامون اسفار اربعه ذکر نموده سپس دیدگاه خودش را مطرح می نماید که بنده تنها مجال پرداختن به دیدگاه امام(ره) را در این جا داشته و به طور اجمال به آن میپردازم :

سفر اول: “من الخلق الی الحق” این سفر مقید است به رفع تمامی حجاب ها که امام(ره) از آن به جنبه ی یلی الخلقی یاد میکند که ثمره آن رویت جمال حق در ظهور فعلی آن است که در حقیقت ظهور ذات در مراتب موجودات است، و امام از آن به جنبه یلی الحقی یاد میکند و انتهای این سفر عبارت است از این‌که همه خلق را ظهور حق و آیات او ببیند. (امام خمینی(ره)، مصباح الهدایه الی الخلافة و الولایة، پیشین،88.)

سفر دوم:”من الحق المقید الی الحق المطلق” پس، هویات وجودی نزد سالک فانی گردیده و تعینات خلقی به طور کلی در نظرش نابود می‌شود و حق تعالی به مقام وحدانیتش بر او تجلی می‌کند در این هنگام سالک اصلاً اشیاء را نمی‌بیند و از ذات و صفات و افعال خود فانی می‌گردد. از نظر امام(ره) این دو سفر برای رسیدن به نبوت کافی نیست و ممکن است ذره‌ای از انسانیت در وجود سالک باقی مانده باشد. لذا به معلمی نیاز دارد. اگر عنایت الهی نصیبش شود او را به خود بازگردانده و سالک سفر سوم را آغاز می‌کند.

سفر سوم:”من الحق الی الخلق الحقی باالحق”یعنی سفر از حضرت احدیت جمعی به حضرت اعیان ثابته در این هنگام حقایق اشیاء و کمالات آن‌ها و کیفیت ارتقا یافتن آن‌ها به مقام اول و رسیدن به وطن اصلی بر او آشکار خواهد شد و سالک در این سفر پیامبر صاحب شریعت نخواهد بود. چرا که هنوز به عالم عینی باز نگشته و در عالم اعیان ثابته است. (همان، ص87-88.)

سفر چهارم: “ من الخلق الی الخلق باالحق” این سفر از خلق یعنی اعیان ثابته به سوی اعیان خارجیه با وجود حقانی‌اش می‌باشد. در این سفر سالک شاهد جمال حق در همه اعیان خارجی است و مقاماتی را که در عالم علمی دارند و نحوه سلوک آن‌ها تا حضرت اعیان و بالاتر از آن را می‌داند. در این سفر سالک به درجه نبوت می‌رسد و قانون وضع می‌کند و احکام ظاهری،قالبی و احکام باطنی، قلبی جعل می‌نماید و از خدا و صفات و اسمای او و از معارف حقه به اندازه استعداد و ظرفیت مستعدین خبر می‌دهد (همان، ص89).

تفاوت مقامات انبیاء در اسفار اربعه

نکته دیگری که دراین‌جا مطرح است این است که اسفار اربعه برای همه پیامبران دارای شریعت لازم است یا خیر؟ و اگر لازم است آیا همه بطور برابر اسفار را انجام می‌دهند یا این‌که باهم تفاوت دارند؟ امام(ره) نظرش این است که اسفار اربعه برای هر پیامبر مرسل و دارای شریعت لازم است. اما جواب سئوال دوم این است که مراتب و مقامات پیامبران متفاوت در انجام اسفار اربعه بعضی انبیا از مظاهر اسم الرحمن هستند. در سفر اول اسم رحمن را ظاهراً مشاهده می‌نماید و سفر دومش با استهلاک اشیاء در اسم الرحمن منتهی می‌شود و با رحمت و وجود رحمانی از عالم اعیان ثابته به عالم عینی مراجعه می‌کند از این رو دوره نبوتش محدود است، به همین ترتیب است مظاهر و تجلیات دیگر اسماء به حسب اختلافاتی که از اختلاف آن‌ها در حضرت علم ناشی می‌گردد تا نوبت به مظهر اسم “الله” می‌رسد که در پایان سفر اول، حق را با همه شئونش ظاهر می‌بیند و هیچ شأنی او را از شئون دیگر باز نمی‌دارد و انتهای سفر دومش استهلاک و نابودی همه حقایق در اسم جامع الهی، حتی استهلاک اسم جامع الهی در احدیت محض خواهد بود. پس او با وجود جامع الهی به سوی خلق باز می‌گردد و صاحب نبوت ازلی ابدی و خلافت ظاهری و باطنی می‌باشد. (امام خمینی(ره)، مصباح الهدایه، ص 89)

از آنچه تاکنون بیان شد نکاتی بدست می‌آید که بطور اختصار به آن‌ها اشاره می‌شود: رسیدن به مقام پیامبری و شئون نبوت، منوط به سیر و سلوک جدی است که پیامبران الهی با انجام اسفار اربعه به مقام پیامبری می رسند.

هر پیامبر صاحب شریعت برای رسیدن به مقام رسالت، علاوه بر سفرهای سه گانه سفر معنوی چهارم را نیز انجام دهد و بتواند در عین این‌که وحدت را درک می‌کند، کثرات عالم عینی را نیز درک نموده و به هدایت گری جامعه بپردازد.

پیامبران اولوالعزم بایداین سفرهای معنوی را انجام بدهند اما مراتب و مقامات آن‌ها متفاوت است و این تفاوت به خاطر آن است که هر پیامبری مظهر کدام اسم از اسمای الهی است از این رو نبوت دیگر پیامبران محدود است؛ زیرا که برخی مظهر اسم”رحمن” است و برخی مظهر اسم “رحیم” است. اما پیامبر خاتم(ص) که مظهر اسم اعظم الله است از جامعیت و کمال بیشتری برخوردار است و در سایه اسم اعظم جامع الله پیامبری و نبوتش ازلی و ابدی است به گونه‌ای که پیامبران دیگر همه برای نبوت او آمده‌اند و نبوت او خاتم نبوت‌ها است.

جامعیت، نبوت پیامبر خاتم(ص)

یکی از شئون پیامبری حضرت محمد(ص) شأن جامعیت است که یک مسئله بنیادی در شناخت شأن و جایگاه پیامبر است و امام خمینی(ره) در جاهای مختلف به این جنبه از لحاظ تکوینی و تشریعی بحث نموده و آن را مورد توجه قرار داده است. خاستگاه این شأن، کلام در ربار حضرت رسول خاتم(ص) است که فرمود: “اوتیت جوامع الکلم” (مجلسی، بحارالانوار، ج8، ص38) پیامبر خلیفه خدا و مجمع مظاهر اسمای الهی و کلمات تامه حق است. (صدرالمتالهین(ره)، الشواهد الربوبیه، ص)410).

امام خمینی(ره) در توضیح حدیث فوق می‌گوید: “جامع الکلم و هادی الامه که پیغمبر، است از کلمات تأمه است و وجه جامع الکلم بودن این است که بعضی موجودات ناقص هستند ...چون ترقی کرده و محو عالم بالا شدند، برای آن‌ها نسبت به پایین حالت غفلت اتفاق می‌افتد... ولی آن کسی که به آن مقام عالی رسید و تمام اسماء و صفات در او تجلی کرد در عین حال که آداب و شئون آن عالم را حفظ می‌کند، آداب و شئون امور این عالم را هم حفظ می‌نماید... از این وجود او کامل است باعث انمحاء این تجلیات جزئیه در طبیعت نمی‌شود هم آداب عالم بالا را و هم آداب این عالم را حفظ می‌نماید... باالجمله انسان کامل کسی است که فیوضات عالم بالا را... حفظ و ضبط کند و به طوری که باید به پایین فیض بدهد، فیض برساند و خلاصه از آن طرف دستش کوتاه نباشد و از این طرف هم غافل نباشد. لذا حضرت پیغمبر(ص) جامع الکلم است و کامل‌ترین موجود بین موجودات ممکنه است (امام خمینی(ره) تقریرات فلسفه،ج2،ص354-353). امام(ره) در ادامه به این نکته می‌پردازد که خاتم پیامبران، یکی بیشتر نمی‌تواند باشد برای این‌که همانگونه که صرف الوجود قابل تکرار نیست صرف الجمال نیز تکرار بردار نیست. (همان) و این گونه امام(ره) مسئله مبتنی بر سنت را با استدلال فلسفی وثاقت بیشتر می‌بخشد تا برای آنان که روی مسئله استدلال تکیه می‌کنند نیز حجت تمام گردد.

واسطه فیض بودن پیامبر اکرم (ص)

امام خمینی(ره) پیامبر خاتم(ص) را دارای شأن واسطه فیض حق و دارای ولایت مطلقه می‌داند که اگر وجود آن حضرت نبود فیض حق به هیچ موجودی نمی‌رسید و این پیام امام(ره) کمال و جامعیت و ازلی و ابدی بودن نبوت و رسالت آن حضرت را می‌رساند بیان امام چنین است: “رسالت ختمیه را که تمام دایره وجود از عوالم غیب و شهود تکویناً و تشریعاً، وجوداً و هدایتاً ریزه خوار خوان نعمت آن سرور هستند، و آن بزرگوار واسطه فیض حق و واسطه بین حق و خلق است، و اگر مقام روحانیت و ولایت مطلقه او نبود، احدی از موجودات لایق استفاده از مقام غیب احدی نبود و فیض حق عبور به موجودی از موجودات نمیکرد و نور هدایت در هیچ یک از عوالم ظاهر و باطن نمی‌تابید. (امام خمینی (ره)،آداب الصلوه، ص137)

از این بیان امام(ره) نیز به دست می‌آید که پیامبر اکرم(ص) نه تنها در عالم تشریع بلکه در عالم تکوین نیز واسطه فیض الهی برای خلق است و وجود مبارک آن حضرت تکویناً و تشریعاً واسطه رسیدن وجود نعمت‌ها به سایر خلایق است که این شمول در بیان امام(ره) دیگر پیامبران و اولیاء الله را نیز در بر می‌گیرد و تأیید می‌شود بر این‌که همه خلایق حتی انبیاء و اولیای الهی ریزه خوار خوان نعمت پیامبر اکرم(ص) هستند. نبوت و رسالت آن حضرت محدود به زمان و مکان خاصی نیست. هم در عالم علمی و تکوینی و هم در عالم عینی به عنوان روح رسالت‌ها و نبوت‌ها جاری است. بد نیست بیان دیگر امام(ره) را در این زمینه بیاوریم که با صراحت بیشتر چنین می‌گوید:”دوره نبوت انبیاء (علیهم السلام) در واقع دوره نبوت و خلافت اوست و آنان مظاهر ذات شریف پیامبر اکرم(ص) و خلافت شان مظاهر خلافت فراگیر و محیط اوست و ایشان(صلی الله علیه وآله و سلم) خلیفه اسم اعظم و سایر انبیا خلیفه دیگر اسمای محاطند بلکه انبیا همگی خلفای آنحضرت و دعوت شان در حقیقت به سوی او و به سوی نبوت اوست و آدم و غیر او همه زیر پرچم اوست.پس از اول ظهور عالم ملک تا انقضا و مقهور شدن آن در زیر ستیغ نور واحد قهار، دوره خلافت ظاهری او در عالم ملک است. (امام خمینی، مصباح الهدایه،ص83.)

امام(ره) قبل از این بیان، سر اختلاف مراتب انبیاء در خلافت و نبوت را در مظهریت آن‌ها از اسمای الهی می‌داند که پیامبر خاتم مظهر اسم اعظم الله است و محیط و حاکم به همه ی اسما و صفات الهی است. و عالم را نقشه آنچه در عالم اسمای الهی و علم ربوبی است،معرفی می‌نماید، و از آنجایی که هر اسمی جامعیت و احاطه بیشتر داشته باشد شمول حکمش بیشتر می‌باشد تا به اسم اعظم برسد که به تعبیر امام خمینی(ره) محیط بر همه اسماء است ازلاً و ابداً و هم چنین است و حکم و مظاهر طابق النعل باالنعل. (همان). ما قبلا به طو ر مکرر آوردیم که از نگاه امام خمینی(ره) پیامبر خاتم(ص) مظهر اسم اعظم است لذا جامعیت ازلی (تکوینی و وجودی) و ابدی(تشریعی و خاتمیت) دارد.

نگین نبوت از نظر امام خمینی(ره)

امام(ره) در جای دیگر فضیلت پیامبر اکرم(ص) بر دیگر پیامبران الهی را به حلقه و نگین انگشتر تشبیه می‌نماید که هم به فضیلت آن حضرت نسبت به پیامبران دیگر دلالت دارد و هم بر خاتمیت ایشان. بیان امام(ره) چنین است: “بدان که نگین احدیت جمع، حلقه انگشتری است و حلقة انگشتر از آن شروع و به آن ختم می‌شود. به همین ترتیب هریک از ادوار نبوت مانند یک دایره است و همه این دایره‌ها به منزله‌ای نقطه‌ای تشکیل دهنده دایره ختمیه هستند و نگین آن، پیامبر خاتم(ص) است” (امام خمینی(ره)، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح االانس،ص72). محقق دیگر، نبوت را جزء نظام هستی دانسته که سایر نبوت‌ها مقدمه نبوت پیامبر خاتم(ص) دانسته شده و نبوت به عمارتی تشبیه شده که همانگونه که در عمارت، پایه ها و دیوارها هدف نیست بلکه مقدمه و وسیله برای شکل گیری کامل عمارت است، نبوت نیز چنین است، وی در ادامه می‌گوید: “اصل نبوت با آدم ابوالبشر آغاز شد و پیوسته رشد کرد تا با نبوت حضرت محمد(ص) به صورت کامل خود ظاهر گردید که مقصود و هدف اصلی نبوت بود، و سایر نبوت‌ها همه مقدمه و راه رسیدن به این مرحله بوده است و به همین جهت، حضرت محمد(ص) خاتم انبیاء شد”. (فیض کاشانی، محسن، علم الیقین، ج1، ص458.)

مرحوم صدر المتألهین(ره) نیز حضرت پیامبر اکرم(ص) را جامع شئون ظاهری و باطنی انبیا و در بر دارنده همه کمالات و حالات غیب و شهادت آنان معرفی مینماید که خداوند آن حضرت را از هر جهت نسبت به بزرگان انبیا و پیامبران اولوالعزم، برتری داده است و پیامبر اکرم(ص) را اولویت داده است نسبت به کرامات و کمالاتی که به هیچ کسی دیگر بخشش نکرده است (صدر المتألهین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم،ج5 ، ص68) مرحوم خواجه نصیر نیز از پیامبر خاتم(ص) به عنوان جامع مبدأ و معاد یاد می نماید و با استناد به حدیثی او را جوهر خلق، معرفی می نماید. (نصیرالدین طوسی، آغاز و انجام، ص 11)

امام خمینی(ره) با نگاه جامع به هستی و رهبری جامعه انسانی بعد از آن‌که سلسله مراتب انبیا را از اسما الهی تا حقیقت نوری حضرت محمد(ص) و این‌که انبیا همه زمینه سازان ظهور ملکی پیامبر خاتم (ص) بودند. و پیامبر اکرم(ص) به عنوان مظهر اسم اعظم از جامعیت ازلی و ابدی برخوردار است، حضرت امیرالمومنین(ع) را دارای ولایت مطلقه می‌داند و آنجایی که ولایت باطن خلافت (و نبوت) است، و لایت مطلقه کلیه (امام خمینی، مصباح الهدایه، ص83-84) که حضرت امام علی(ع) دارای آن می‌باشد. باطن خلافت کلیه است که از آن رسول الله(ص) است. امام(ره) در جاهای مختلف به اتحاد حقیقت ولایت علوی(ع) با حقیقت خلافت محمدی(ص) در عالم امر و خلق اشاره نموده است. (به عنوان نمونه ر.ک، همان ص36 و ص61-63.)

تجلی تام اسم جامع حق در وجود رسول اکرم(ص)

در منظومه فکری امام خمینی(ره) عالم تجلی حق است و در این میان پیامبران (ص) به عنوان واسطه فیض حق ظرفیت حق نمایی بیشتری دارند و از میان آنان پیامبر خاتم به عنوان انسان کامل اسم جامع حق را باتمامی شئون آن نشان می دهد. از نظر امام، برای ذات حق به مقتضاى “كلّ یوم هو فى شأن” در هر آنى از زمان شأنى است؛ و تجلى حق به همه شئونات جز براى انسان كامل امكان ندارد؛ زیرا هر یك از موجودات از عوالم عقول مجرده و فرشتگان مهیمن و فرشتگان به صف كشیده گرفته تا نفوس كلیه الهیه و ملائكه که مأمور به تدبیر اموراند... همه و همه مظهر اسم خاصى هستند كه پروردگارشان به همان اسم بر آنان تجلى مى‏كند؛ و هر یك از آنان دارای مقام معلوم و معینی است، وی روایتی را که “ برخى از فرشتگان همیشه در ركوعند و به سجده نمى‏روند، و برخى دیگر همیشه در سجده‏اند و ركوع نمى‏كنند.” اشاره به آن می داند كه فرشته ها از مقام خود تجاوز نمی توانند و از این جهت بود كه جبرئیل علیه السّلام در جواب رسول خدا(ص) كه پرسید چرا به همراه من نمى‏آیى عرض كرد (به این مضمون)

اگر بند انگشت برتر پرم فروغ تجلى بسوزد پرم‏

امام(ره) از پیامبر خاتم(ص) به عنوان اهل یثرب انسانیت و مدینه نبوت یاد می کند و وی را دارای مقام نا محدودى می داند، و از همان جهت، آن حضرت را دارای استحقاق حمل ولایت مطلقه علویه می داند؛ ولایتی كه همه شئون الهیه بود. همچنین استحقاق خلافت تامه كبری و صاحب مقام ظلومیت شد ن رسول خاتم(ص) را در سایه همان مقام نا محدود تفسیر می نماید . امام در اخیر از مطلب گذشته نتیجه عرفانی معرفتی و عرشی بلندی می گیرد و نبوت و امامت را بهم پیوند می دهد. و تجلی حق باهمه اسمائش را انحصاری رسول اکرم و اولیائش(ع) می داند که ذکر آن را مایه حسن ختام مقاله می دانیم: “پس هنگامى كه پروردگار با یكایك اسمائش بر سالك تجلى كرد... قلبش قابلیت مى‏یابد كه اسم جامع كه داراى همه شئونات است و تمام جبروت و سلطان در آن است در آن قلب تجلى نماید اولا به وحدت جمعى و كثرت در وحدت، و ثانیا به كثرت تفصیلى و بقاء بعد از فناء... و با رسیدن به این مرتبه مراتب سیر و ترقى پایان مى‏پذیرد. و این آخرین مرتبه سیر إلى اللّه است و سفر چهارم است كه عبارت است از بقاء بعد از فناء پس از استهلاك تام سالك، زیرا حفظ نمودن حضرات و تمكن یافتن در مقام جمع، تفصیل وحدت و كثرت از بالاترین مراتب انسانیت و از تمام ‏ترین مراحل سیر و سلوك است. و حقیقت این مقام براى هیچ كسی از اهل سلوك و اصحاب معرفت اتفاق نیفتاده مگر از براى پیغمبر اكرم(ص) و رسول مكرم ما و اولیاء آن حضرت كه از مشكات او علم و معرفت را اقتباس نموده‏اند، و مصباح ذات و صفاتش چراغ راه سلوك آنان بوده است”. (امام خمینی (ره)، شرح دعاء السحر، ترجمه سید احمد فهری، ص 197- 199)

نتیجه

در این مقاله، به جایگاه پیامبر(ص) به عنوان نخستین آفریده الهی و برتری آن بر فرشتگان پرداخته شد و همچنین به احاطه قیومیه پیامبر(ص) نسبت به مخلوقات اشاره گردید و جامعیت و برتری پیامبر(ص) بر تمامی ساکنین عالم جبروت بررسی گردید، و با شرح حدیثی از سوی امام(ره) برتری پیامبر خاتم(ص) و ائمه معصومین(ع) نسبت به سائر انبیا را مطرح نمودیم. بهم پیوستن نبوت و امامت در ولایت مطلب دیگری بود که بدان اشاره گردید. از نظر امام، انبیای الهی دارای مراتب متفاوت هستند از جمله در تجلی مقام جمال و جلال این تفاوت، بروز و نمود می یابد. رجعت به سوی خلق و حفظ حدود الهی از شئون انبیاست. از نگاه امام، نبوت خاتم(ص) روح نبوت ها و شخص ایشان عصاره انسانیت است. از جمله مسائلی که در جایگاه و مراتب انبیاء در بیان امام، مطرح گردید، لزوم اسفار اربعه معنویه برای پیامبر(ص) می باشد که بازهم در این مرحله مراتب متفاوتی برای پیامبران مطرح گردیده است که در رأس آن مراتب جایگاه پیامبر خاتم(ص) قرار دارد. جامعیت، واسطه فیض الهی و نگین نبوت بودن و عصاره انسانیت و نخستین آفریده الهی از ویژگیهای برجسته پیامبر خاتم(ص) است که برای آن حضرت جایگاه بس بلندی را در کلام امام خمینی(ره) تداعی مینماید.

 

 

 

 

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**