گوناگون

جوانان و مُدگرایی

**نوشته شده توسط عبدالعزیز صادقی/فوق لیسانس کلام اسلامی**. **ارسال شده در** خانواده و تربیت

پرسش:

چرا جوانان تلاش مي­کنند در پوشيدن لباس­ها و مدل­هاي مو، اداي غربيان را در بياورند؟

مقدّمه

يکي از خصايص و خصوصيات انسان تنوّع‌‌طلبي و نوگرايي است که در طول دوران زندگي مخصوصاً در دوره­ي نوجواني و جواني او را به سمت نوشدن براي يک زندگي بهتر وادار و اميدوار مي­نمايد. آنچه در اين ميان حايز اهمّيت است اين است که اين نوگرايي بايستي، هماهنگ با فضاي فرهنگي و منطبق با شرايط اجتماعي و اقتصادي جامعه­ اسلامي بوده باشد.

امّا آن­چه امروزه جوانان ما دچار آن هستند تقليد نابـجا و پيروي از مدها، مدل­ها و نمــونه­هاي است که متأسّفانه برگرفته از فرهنگ منحط غربيان است که هيچ‌گونه نسبتي با فرهنگ جامعه­ي اسلامي ما ندارد. به عنوان مثال، پوشيدن شلوارهاي تنگي که تا ديروز به زور کمربند بسته مي‌شد، بلوزهاي تنگ و کوتاه با مارک‌ها و شکل‌هاي عجيب و غريب که به زحمت تا روي کــــمر مي­رسد، مانتوهايي که هيچ شباهتي به مانتو ندارند، شال‌هاي رنگارنگي که تنها وسط سر را به زحمت مي‌پوشاند اين­ها بخشي از نمونه­هاي است که نشان دهنده­ي وضعيت دختران و پسران است که ما هر روز بيش از پيش متأسّفانه شاهدش در جامعه­ي اسلامي خود هستيم.

بعضي وقت‌ها به خاطر پوشيدن لباس‌هاي غيرمعقول يا اصلاح و آرايشي خاصّي به ويژه موي سر و صورت پسران، آنقدر تعجب مي‌کنيد که چند ثانيه بهت زده مي‌شويد. بعد از خود مي‌پرسيد چطور چنين چيزي ممکن است؟ و در پاسخ ممکن است تنها اين حرف را بشنويد: الان ديگر همه چيز مد شده است! اکـنون اين پرسش مطرح مي­شود که چرا جوانان با داشتن فرهنگ غني، پربار و پايدار اسلامي در پـوشش لـباس و مدل مو، اداي غـربـيان را در مي­آورند؟

پاسخ:

براي دستيابي به پاسخ اين پرسش ابتدا لازم است تعريفي از «مُد» داشته باشيم.

مفهوم لغوي و اصطلاحي «مُد»

واژه­ي «مُد»(mode) که کلمه­ي فرانسوي است در لغت‏ به معناي سليقه، أسلوب، روش، شيوه، رسم، موافق رسم، باب روز و... به كار مي‏رود؛ و در اصطلاح، عبارت است از روش و طريقه‏اي موقّت كه طبق ذوق و سليقه­ي اهل زمان، طرز زندگي از جمله شكل پوشيدن لباس، نوع آداب پذيرايي، معاشرت، تزئين و معماري خانه و... را تنظيم مي‏کند. طبق اين تعريف اشاعه­ي سريع، موقّت و زودگذر يک کالا يا گرايش به نوع يک رفتار در ميان افراد جامـعه را مي­توان «مُد» ناميد که به دليل رابطه­ي مستقيمي ‌اين پديده با حس تنوّع‌ طلبي در ميان نوجوانان و جوانان بيشتر از ديگر اقشار جامعه ديده مي‌شود که هر از گاهي مانند سيل عظيمي(همچون سونامي ناشي از زلزله­ي بزرگ فوکوشيماي ژاپن)جامعه را فرا ‌گرفته و پس از عوض کردن چهره­­ي معقول و نمايي قابل قبول آن، به زودي خود نيز به مد يا مدل ديگر تغيير مي‌کند. امّا هميشه اين که منشأ اين تغييرات چيست؟ و ريشه‌هاي آن از کجا مي‌آيد؟ قابل تحليل و بررسي است که آيا انتخاب هرگونه لباس و آرايشي براي هر جامعه و فرهنگي مناسب است‌؟ و اساساً اين سؤال هميشه مطرح است که مدگرايي خوب است يا نه‌؟

جوانان و اهمّيت آنان

مسأله­ي جوانان و نوجوانان، امکانات جسمي و رواني و نياز­هاي مادّي و معنوي آنان اهمّيت فوق العاده دارد؛ از اين رو، در سيره­ي نوراني رسول خدا(ص) هميشه اين طبقه­ي سنِّي مورد توجّه و عنايت ويژه بوده­اند. از جمله ی این توجّه  ویژه ی آن حضرت به جوانان این است که ایشان پس از فتح مکّه از بين تمام مسلمين جوان 21 ساله به نام عِتَاب بِن اُسَيد را به فرمانداري مکّه و اسامـه ابن زيـد 18 ساله را به فرماندهي سپاه عازم به تبوک که تمام افسران ارشد و امراي ارتش، کلّيه­ي بزرگان مهاجر و انصار، همه­ي شيوخ عرب و رجال با شخصيت در اين لشکر عـظيم حضور داشتند بر گزيد که اگر در جهان بي­نظير نباشد کم نظير است، از طرف جمعي از اصحاب و پيروان خود مورد اعتراض قرار گرفت امّا پيامبر(ص)با اين انتخاب خود علي رغم اعتراض بعض ياران مي­خواست به مسلمانان بياموزد که چه بسا جواناني که مي­توانند بهتر از بزرگتر­ها از خود همّت، حميّت و احساس مسؤليت نشان دهند و در جبه­ها با تهوّر و شجاعت تمام بجنگند و فتح و پيروزي را به ارمغان بياورند.

چنان­که بني اسرائيل براي تصرف فلسطين به جنگ جالوت ستمگر و سپاهيانش رفتند امّا همگي خود را در برابر دشمن باختند و گفتند: « لَاطَاقَةَ لَنَا أَليَوم بِجَالُوت وَجُنُودِه» ( بقرة/24) در اين ميان تنها جواني که جز فلاخن معمولي هيچ سلاحي نداشت به ميدان مبارزه با جالوت که مردي قوي هيکل و داراي هرگونه اسلحه، شمشير و زره بود رفت. جوان دست خود را به کيسه­اش برد سنگي برداشت و در فلاخن گذاشت و به پيشاني جالوت پرتاب کرد سنگ به پيشاني جالوت فرو رفت و آن چنان ضربه کاري بود که چشمان جالوت از حدقه بيرون زد و بر زمين فرو غلتيد و اين جوان داود(ع)بود که قرآن کريم در مورد نبردش با جالوت چنين مي­فرمايد: « وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَأَتَاهُ الله المُلک وَالحِکمَة؛ داوود جالوت را کشت و خداوند منصب فرمانروائي و حکمت را به وي عطا فرمود» (بقره/251).

با تفحّص در روايات و احاديث اسلامي نيز مطالبي مي­يابيم که بيانگر اهمّيت اين دوره از زندگي(جواني) است. چنانکه در فرمايش رسول خدا(ص)آمده است: «إِنَّ الله يُحِبُّ الشَّابَ الَّذِي يُفنِي شَبَابَهُ فِي طَاعَةٍ الله؛خداوند جواني را که جواني­اش را در اطاعت خدا، سپري مي­کند دوست دارد»(نهج الفصاحة، ترجمه­ي غلام حسين مجيدي خوانساري، انتشارات انصاريان، چ نگين، قم، چ اوّل، 1385، ص362).

با توجّه به اهميت، حسّاسيت­ و ويژگي­هاي روان­شناختي اين دوران از يکسو، و آمار بالاي جمعيت جوان در کشور­هاي اسلامي به عنوان نيروي ارزشمند، فعّال و تأثير گذار در جهت پاسباني از مرز­هاي ديني و اعتقادي و حافظ ارزش­هاي والاي انساني از سوي ديگر، غربيان تلاش مي­کنند تا با سرمايه گذاري جدِّي، با ارائه­اي الگو­ها و مدل­هاي غربي و تبليغات فريبنده­ي رو به افزايش خود، آنان را از ارزش­هاي اسلامي دور کنند و همچنان دور نگه دارند. که متأسفانه دست­يابي دشمن به اين مقاصد شوم، در سال­هاي اخير با پيشرفت شگرف تکنولوژي ارتباطات، سرعت بيشتري به خود گرفته و سلطه­گران فرهنگي، فرهنگ­هاي مبتذل و ضد انساني خود را به صورت کالا­هاي تجاري و بسته بندي­هاي زيباي جديد الکترونيکي فراهم آورده و اقوام و مليت­هاي مختلف به ويژه جوانان را به پيروي و تقليد از چنين فرهنگي وادار کرده است.

جوانان و آرزوي زندگي غربيان

دنياي غرب که خود از جرائم و بزهکاري و ديگر مشکلات کشورهاي خويش به خوبي آکاهند و طغيان نسل جوان را از نزديک مي­بينند، به نقايص اجتماعي و تربيتي خود واقف و معترفند. هميشه مي­دانند که فقد سرمايه­هاي معنوي و اخلاقي و زياده روي در شهوات و تمايلات نفساني، مردم را به پستي و انحطاط فزاينده­ي سوق داده و زمينه­ي تيره روزي را فراهم آورده است. امّا غرب زدگان ما، بر اثر عشق و علاقه­ي که به دنياي غرب دارند، گويي نابينا و ناشنوا شده­اند و روز به روز نابينا و ناشنواتر هم مي­شوند عيوب و نقايص آن را نمي­بينند، به مفاسد و تبـهکاري­هاي آنان تـوجـه نمي­کنند، آرزوي زندگي مدل غـربي را در ســـر مي­پــرورانند و مي­خواهند خود را همـانند غربيـان بسازند. به همين جهت، چشم بـسته از پي­آنان مي­روند و بي­چون و چرا نوع رفتار، گفتار، کردار و حتّي نوع خوراک و پوشاک آن­ها را مورد تقليد و اقتباس قرار مي­دهند و اين پيروي کور کورانه را نشانه­ي نو خواهي و مايه­ي خوش­بختي و سعادت مي­پندارند. و حال آن­که قرآن کريم چنين تقليد را تحت عنوان خرافه، ارتجاع، حماقت و تقليد جاهل از جاهل شديداً محکوم مي­نمايد:

« وَإِذَا قِيلَ لَهُم إِتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ الله قَالُوا بَل نَتَّبِعُ مَا أَلفَينَا عَلَيهِ آَبَاءَنَا أَوَلَو کَانَ آَبَاؤُهُم لَايَعقِلُون شَيئًا وَلَايَهتَدُون؛و هنگامي که به آن­ها گفته شود: از آن­چه خدا نازل کرده است، پيروي کنيد مي­گويند: نه ما ازآن­چه پدران خود را برآن يافتيم، پيروي مي­کنيم آيا اگر پدران آن­ها، اگر چيزي نمي­فهميدند و هدايت نيافتند (باز از آن­ها پيروري خواهند کرد» (بقره/170).

و از طرفي ديگر روايات ما أکيداً دستور مي­دهد که بايد هر مطلب يا هر چيز ديگري که بنا است موضوع تقليد واقع شود، پيشاپيش به ارزيابي عقل و خرد در آيد و از هرجهت پيرامون آن بررسي و تحقيق شود اگر مفيد و سود­مند شناخته شد، موردتقليد و پيروي قرار گيرد و اگر مضر و زيان بار يا بيهوده و لغو بود، مردود و مطرود گردد: «خُذِ الأَمر بِالتَّدبِير فَإِن رَأَيتَ فِي عَاقُبَتِهِ خَيراً فَامضِ وَ إِن خِفتَ غَيّاً فَأمسِک؛ در باره­ي کار خود دور انديشي کن، اگر سر انجام آن را خير مي­بيني، اقدام نما؛ و اگر از عاقبت بدش بيم داري، خود داري کن» (نهج الفصاحة، ص 115). چنين تقليد عاقلانه و صحيحي مي­تواند ما را از طرفي وارث تجارب و معلومات ديگران سازد و از طرف ديگر، از خطر پيروي ناسنجيده و اقتباس بي­رويه مصون بدارد. پيامبران الهي برنامه­هاي تربيتي خود را بر همين اساس استوار ساختند و پيروان خويش را از پيروي نياکان شان در کارهاي خوب ترغيب و از کارهاي بد آنان باز مي­داشتند. و چنين تقليدي هميشه مورد تأييد و تأکيد قرآن کريم نيز بوده و از کساني که اين گونه(از بهترين­ها) پيروي مي­نمايند از آنان به عنوان خرد­مندان توصيف مي­نمايد: «أَلَّذِينَ يَستَمِعُونَ القَولَ فَيَتَّبِعَون أَحسَنَه أُولَئِکَ الَّذِينَ هَدَيهُمُ الله وَأُولَئِکَ هُم أُولُوالأَلبَاب؛کساني که سخنان را مي­شنوند و از نيکوترين آن­ها پيروي مي­کنند؛ آنان کساني هستند که خدا هدايتشان کرده و آنان خردمندانند» (زمر/18).

نقش­رسانه‌هادر ارائه­ي «مُد»

پيشرفت رخداده در عرصه­ي فناوري و به وجود آمدن پديده‌هايي مثل ماهواره و اينترنت تأثير بسيار زيادي در زندگي مردم داشته است. وقتي کره­ي زمين با آن همه وسعتش تبديل به يک «دهکده جهاني» مي‌شود، قاعدتاً مردم هر کشوري از ابزارهايي مثل اينترنت و ماهواره استفاده مي‌کنند. ولي متأسّفانه استفاده نادرست، آن را تبديل به معضلي کرده است که امروزه شاهد آن هستيم. جوان‌ها ساعت‌ها پاي اينترنت و ماهواره مي‌نشينند تا جديدترين مدل‌ها را بيابند و خود را شبيه فلان خواننده يا هنرپيشه مورد علاقه­ي‌شان کنند. حتي اگر هيچ سنخيتي با ارزش‌هاي جامعه‌­يشان نداشته باشد. همين باعث مي‌شود بسياري از والدين که به فرهنگ اصيل، غني و پربار اسلامي و سنت‌ها پايبندند، با فرزندان خود مقابله کنند که احتمالاً نتيجه‌اي در بر نخواهد داشت، زيرا جوانان به الگويي که از جامعه مي‌گيرند اهمّيت بيشتري مي‌دهند.

شيوه­ها و روش­هاي تهاجم فرهنگي

روش­هاي تهاجم فرهنگي مجموعه­ي شيوه­ها، راه­کارها و سبک­هاي است که مهاجمان فرهنگي به صورت مستقيم و غير مستقيم براي تحقّق اهداف خويش بکار مي­گيرند شناخت اين روش­ها موجب برخورد آگانه با هجوم و سلطه­ي فرهنگي دشمن را فراهم مي­آورد از اين رو، با توجّه به ظرفيت پژوهش به اختصار تعدادي از روش­هاي مهم دشمن بررسي مي­گردد:

1. تضعيف اعتقادات مذهبي

در جامعه­ي اسلامي هر مسلماني بر اساس جهان بيني، اعتقادات و باورهاي مذهبي خويش رفتار مي­کند مهاجم فرهنگي در صدد است با القاء شبهات اين باورها و انديشه­ها را تضعيف و تخريب نمايد. يکي از اين شبهات نفي جاودانگي احکام اسلامي مي­باشد. دشمنان مي­گويند ديني که هزار و چهار صد سال پيش براي جامعه­ي توسعه نيافته­ي آن روزگار آمده بود نمي­تواند با جامعه­ي توسعه يافته و زندگي کاملاً ماشيني امروز سازگار و پاسخ­گوي نياز­هاي انسان امروزين باشد.

امّا پاسخ اين شبهه بسيار روشن است و آن اينکه: يکي از اسرار و حقايق انکار ناپذير دين مقدّس اسلام و کتاب آسماني­اش قرآن کريم، ارائه­­اي دستورات و عقايدي است که، قوانينش بر زير بناي محکم و ريشه دار فطرت بنا شده و مـقرّرات نجات­بخشش هميشه و همه­جا خواسته­ها و کشش­هاي فطري، طبيعي، رواني، فردي و اجتماعي انسان را در برداشته و خواهد داشت. نشانه­هاي امر فطري سه چيز است:

1- در همه­ي افراد آن نوع، يافت مي­شود هرچند کيفيّت آن از نظر شدّت و ضعف متفاوت باشد.

2- همواره در طول تاريخ ثابت است. هم­چنان که قرآن کريم مي­فرمايد:«لَاتَبدِيلَ لِخَلقِ اللهِ ذَلِکَ الدِّينُ القَيِّم؛ دگرگوني در آفرينش الهي راه ندارد؛ اين است آئين استوار» (روم/30).

3-نياز به تعليم و تعلـّم ندارد هر چند تقويّت و تذکّر آن، چنان­که از قرآن کريم استفاده مي­شود: « فَذَکِّر إِنَّمَا أَنتَ مُذَکِّّر لَستَ عَلَيهِم بِمُصَيطِرٍ؛ پس اي پيامبر تذکر ده که تو فقط تذکردهنده­­اي و هيچ سلطه­ي برآنان نداري» (غاشية/21). بي­نياز از آموزش نيست. پس احکام و تعاليم قرآن و سنت، با توجّه به فطرت بشري که همواره همگاني، ثابت و دائمي است، پي ريزي شده است؛ طبق اين استدلال اعراب بدوي و انسان کنوني از يک فطرت برخوردارند و تا انسان و فطرت باقي است تعاليم دين و هدايت­گري قرآن و سنّت نيز باقي و جاري است. حضرت امام خميني(ره) باتوجه به همين بعد فطري، به هدايت­گري قرآن اشاره مي­کند: «قرآن است که ما را هدايت مي­کند به مقاصد عاليه­اي که در باطن ذاتمان توجّه به او هست و خودمان نمي­دانيم» (قرآن کتاب هدايت در ديدگاه امام خميني(ره)، معاونت مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره)، ناشر موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره)، چ عروج، چ اوّل، 1375، ص27).

2. تضعيف گرايش­هاي معنوي

شور وشوق مذهبي تکميل کننده­ي معرفت ديني است که زمينه را براي پيشرفت فرد و جامعه فراهم مي­کند. دشمنان با ترويج برنامه­هاي مخرّب فرهنگي در صدد تضعيف و تخريب گرايش­هاي معنوي به ويژه در بين نسل جوان بوده و با تبليغ و ترويج برنامه­هاي سرگرم کنند­ه­ي ويرانگر، گرايش­هاي مذهبي را تحريف و يا کم رنگ مي­کند. (مهدي نويد، فرهنگ و مقاوت فرهنگي، ناشر سرآمد کاوش، چ هفتم، 1374، ص43).

3. تحريف هويت ديني

انساني که تمامي رفتار وسلوکش ريشه­ در وحي دارد، از هويت ديني برخوردار است. پس از تثبيت هويت ديني، رفتـار­هاي فردي و اجتماعي بر اساس آرمان­ها و هدف­هاي دين شکل مي­گيرد. (حميد نگارش، هويت ديني وانقطاع فرهنگي، نمايندگي ولي فقيه در سپاه، مرکز تحقيقات اسلامي، 1380، چ اول، ص23) يکي از شاخصه­هاي هويت ديني ساده زيستي و پرهيز از زرق و برق­هاي دنيوي است که همواره، وجه بارز زندگي انسان­هاي بر جسته الهي بوده است. (همان، ص56) لازم به تزکر است که هرچند، انبيا خواهان پيشرفت بشر در همه­ي ابعاد سياسي، فرهنگي، اقتصادي و... بودند، اما هدف نهائي آنان تعالي و پيشرفت معنوي دعوت الي الله، انس با خدا و... بوده است. (همان، ص7) مهاجم فرهنگي با تبليغ و ترويج مظاهر زرق و برق دنيوي، جوانان را با روحيه­ي مصرف گرايي و مصرف زدگي به بار مي­آورد. مساسفانه چهره­ي واقعي جامعه­ي اسلامي در سال­ها اخير نشانگر و نمايشگر يک جامعه­ي مصرفي است، انبوه کالاهاي مصرفي گرانقيمت، وجود انواع لباس­هاي غربي، و انواع لوازم آرايش و... نمونه­ي کوچک آن­ها است.

4. ترويج بدحجابي

به اعتقاد اکثر صاحب نظران امور فرهنگي يکي از نتايج شوم هجوم فرهنگي در جامعه تغيير لباس و رواج برهنگي در ميان اقشار جامعه به ويژه در جوانان بوده است. دشمنان اسلام با ترويج و تبليغ همين نقشه­ي کار­ساز بدحجابي، بي­حجابي و برهنگي و فراهم آوردن وسايل عيش و نوش و...جوانان رزمنده و سلحشور اندلس يا اسپانياي فعلي را به کاباره­ها کشانده پس از تخدير نيروي جواني­اش، سرزمين ياد شده را از سيطره­ي اسلام خارج کردند. امروزه نيز با همين شيوه­ي تجربه شده دشمنان و استعمار گران به مبارزه عليه جوانان مسلمان در گستره­­ي جهان اسلام برآمده­اند. شيوه­ي که ديگر مسأله آمدن و خبر از لشکر کشي نيست بلکه سخن از بيگانه شدن از خويش و متلاشي شدن از درون است. (محمد تقي مصباح يزدي، تهاجم فرهنگي، تحقيق و نگارش عبدالجواد ابراهيمي، مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني، چ دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه­ي مدرسين، چ اول، 1376، ص42).

امروزه لباس­ها و مدل­هاي گوناگون در اندام دختران و پسران جوان يکي از ابزار مهم تبليغاتي مهاجمان و دشمنان است. در اين مـيان مي­توان به لباس­هاي آرم دار، عکس دار و نوشته­هاي بيگانه بر روي لباس­هاي کودکان، نوجوانان و جوانان در سال­هاي اخير افزايش چشمگيري يافته و استفاده کنندگان بدون هيچ هذينه­اي تابلوي تبليغات سيار فرهنگي بيگانگان شده­اند که متاسفانه با اين کار موجب بيگانگي با فرهنگ اسلامي و باعث دوري از ارزش­هاي ديني مي­شوند. (همان،ص143). شيوه­هاي ياد شده مجموعه­ي عواملي است که روي همرفته جوانان ما را به تقليد از «مد» کشانده و به همين دليل متأسفانه جوانان آگاهانه يا ناآگاه هم از خود و هم از فرهنگ خود بيگانه شده­اند.

دور نماي آينده و اين­که چه کار بايد کرد؟

دور نماي آينده­ي بشر مخصوصاً غربيان با پيشرفت چشم­گيري که در عرصه­ها­ي علم و فناوري دارند با شتابي وصف ناپذير در حال گذر از جامعه­ي صنعتي به فرا صنعتي و از مدرنيسم به فرامدرنيسم­اند. اما متاسّفانه در مباحث اخلاقي و مسايل ارزشي سير واپس­گرايي جدّي و نماياني را تجربه مي­کنند و در اين ميان از اخلاق انساني و انسان اخلاقي هيچ خبري نسيت. لذا براي هماهنگ کردن جوانان مسلمان ما، با برنامه­هاي ضد اخلاقي خود و به تخدير کشيدن انرژي و نيروي فعال آنان با بهره­گيري از توان برتر اقتصادي، نظامي و تکنولوژي پيشرفته و پيچيده­ي خويش تمام مـرزهاي فـرهنگي و اعـتقادي ما را مورد حـمله­ي بي­رحمانه­ي خويش قرار داده­اند و در اين راستا متأسّفانه به توفيقات نسبي هم دست يافته­اند چرا که عنوان سؤال اين پژوهش که بر گرفته از واقعيت­هاي عيني جامعه ما است خود نشانه­ي اين مدعا است.

امّا اوّلين عکس العمل ما در جهت مقابله مؤثّر و کسب موفقيت در برابر عمل آنان، فقط و فقط نه گفتن است. جوانان ما بايد نه گفتن در برابر هرعمل ضد اخلاقي و ضد ارزشي و غير معقول را ياد بگيرند. شرط دوّم، بازگشت به خويش است. بايد به خويشتن ملي، مذهبي و اسلامي خويش بازگرديم و افتخارات ديني و تاريخي خود را دوباره إحيا و بدان­ها افتخار نمائيم. غربيان هميشه از ميراث کهن خود بهره برده و به نام سقراط و بقراط، افلاطون و فلوطين و... افتخار کرده­اند؛ ما هم بايد از ميراث تاريخي و فرهنگي خود بهره برده و به پيشوايان معصوم ديني و مذهبي خود افتخار و اقتداء نمائيم؛ مگر ديگران چه دارند که ما نداريم؟! لذا براي فائق آمدن بر اين مشکلات و بازگشت به اخلاق انساني ـ الهي يک بار ديگر، توجّه به گزينه­ي زير ضروي است.

رسول خدا (ص) أسوه­ي حسنه­ي که بايد از نوشناخت

تغيير «مُد» و الگوسازي شايسته و مطلوب جهت جايگزين براي جوانان، امروز بيش از هر زمان ديگر لازم و ضروري است. از اين رو، بايد دست به کار دگرگوني الگو­هاي موجود نامطلوب بشويم و ابراهيم وار با تبر خويش بت­هاي فريبنده­ي ساخت استعمارگران حرفه­اي قرن خويش را، در هم فرو ريزيم و عوامل فساد را از چهره­ي اجتماع خويش بزدائيم و روح پاکي و خير خواهي را در قشرهاي مختلف جامعه مخصوصاً در بين جوانان زنده نمائيم و سمبل­ پاکي و نيکي را به نمايش بگذاريم و در راسـتاي بازشناخت الگويي حسنه­ي خود و معرفي آن براي نسل جوان، همان گونه که کتاب آسماني­ما (قرآن کريم) با بهترين بيان معرفي مي­فرمايد: «لَقَد کَانَ لَکُم فِي رَسُولُ الله أُسوُةٌ حَسَنَةٌ؛ مسلماً براي شما در زندگي رسول خدا(ص) سرمشق نيکويي است». (احزاب/21). رسالت ديني خويش را ادا نموده و تا دير نشده سيره­ي نوراني آن حضرت(ص) را ­که به دليل مبتني بودن بر حقايق قرآني کاملترين سيره و به همان دليل شايسته­ي تأسّي و پيروي شده است؛ و نيز سيره­ي اهلبيت طاهرينشE را سرلوحه­ي زندگي خويش قرار داده و پيروي همه جانبه از آنان داشته باشيم نه از ديگران چرا که همان أسوه­ي حسنه فرمود: «لَيسَ مِنَّا مَن تَشَبَّهَ بِغَيرِنَا؛ کسي که خود را به ديگران(کفار) شبيه سازد، از ما نيست» (نهج الفصاحة، ص114).

نتيجه

از آن­چه تاکنون گفته شد به اين نتيجه مي­رسيم که نسل جوان امروز ما، مخصوصاً آناني که خواسته يا نخواسته به پيروي از غربيان اداي آنان را در مي­آورند، براي باز نگري در گفتار و رفتار شان نيازمند باز بيني رفتار، گفتار و کردار اسوه­ي حسنه­ و شناخت دو باره­ي آن مي­باشد. اسوه­ي نيکويي که تمام حرکات و سکنات ظاهري و باطني­اش سر چشمه در وحي داشته و برگرفته از وحي الهي است؛ و تنها در اين صورت است که صلاح و فلاح دنيوي و اخروي ما تأمين و تضمين مي­شود نه از راه­هاي ديگر چنان­که قرآن کريم پيام آسماني پيامبر (ص) را در مورد پيروي و متابعت از خويش اين گونه زيبا به گوش ما مي­رساند: « وَ أَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُستَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لَاتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُم عَن سَبِيلِه ذَالِکُم وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُم تَتَّقُون»؛ مسلماً راه مستقيم من اين است؛ از آن پيروي کنيد و از راه­هاي پراکند(وانحرافي) پيروي نکنيد، که شما را از طريق حق، دور مي­سازد! اين چيزي است که خداوند شما را به آن سفارش مي­کند، شايد پرهيز­گار شويد» (انعام/153). در جاي ديگر مي­فرمايد: « قُل إِن کُنتُم تُحِبُّونَ الله فَاتَّبِعُونِي يُحبِبکُمُ الله»؛ بگو اي پيامبر اگر خدا را دوست مي­داريد از من پيروي کنيد تا خدا شما را دوست بدارد» (آل عمران/31). آيا بهترين از اين ما چه مي­خواهيم و آيا الگوي بهتر و راهي استوارتر از اين پيدا خواهيم کرد؟ هرگز.

حديث پاياني

رسول گرامي اسلام(ص) مي­فرمايد: «أَلتَّوبَةُ حَسَنَةٌ لَکِنَّهُ فِي الشَّبَابِ أَحسَنٌ»؛ توبه هميشه نيکو است امّا در جواني نيکوتر است» (ابوالحسن بن ابي الفارس، تنبيه الخواطر و نذهة النواظر(المعروف بمجموعه ورّام)، دارالتعارف،ج2، ص118). 

**اشکال یابی جوملا**

**جلسه**

**اطلاعات مشخصات**

**حافظه استفاده شده**

**پرس و جو پایگاه داده**

**ایرادات بارگذاری در فایل زبان**

**فایل زبان آپلود شده**

**رشته ترجمه نشده**